۳۵ زن تاثیرگذار تاریخ سینما؛ از جنیفر لارنس بازیگر تا پالین کیل منتقد
حضور موثر زنان در دنیای سینما تنها به بازیگری و کارگردانی خلاصه نمیشود، آنها در مقام فیلمنامهنویس، تهیهکننده، فیلمبردار، تدوینگر، مدیر تولید، منتقد و حتی بدلکار بارها نشان دادهاند که میتوانند با اقتدار در کنار مردان قرار بگیرند. از ستارگان فرهمند و جاهطلبی که در عصر طلایی هالیوود مخاطبان را حیرتزده میکردند تا چهرههای قدرتمند سینمای مدرن، در ادامه میتوانید زنان تاثیرگذار، پیشرو و مهم تاریخ سینما را بشناسید.
۱- کاترین بیگلو
- کارگردان
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۸ تا به امروز
- مشهور برای: «مهلکه» (The Hurt Locker)، «تاریکی نزدیک» (Near Dark)، «نقشهی شکست» (Point Break)، «سی دقیقه پس از نیمهشب» (Zero Dark Thirty)
اولین زن تاریخ که جایزهی اسکار بهترین کارگردانی، بهترین کارگردانی جوایز بفتا و جایزهی انجمن کارگردانان آمریکا را به خانه برد؛ برای کاترین بیگلو جنسیت هرگز محدودیت نیست، در واقع هیچ چیز نمیتواند جلوی او را بگیرد. از اولین فیلم کوتاهش، «صحنهسازی» (۱۹۷۸) که به بررسی خشونت در سینما میپرداخت، او خیلیزود به یکی از مولفان ژانر اکشن تبدیل شد که آثارش با چاشنی فلسفه، قهرمانان سرسخت و تحلیل معضلات اجتماعی گره خوردهاند.
او با نقطهی شکست، الهامبخش اکشنسازان معاصر شد و با مهلکه و سی دقیقه پس از نیمهشب، برداشتی تعلیقآمیز از جنگ ارائه داد که به راحتی فراموش نمیشود. بیگلو با ساختههای اخیرش، جایگاه خود را در میان منتقدان و طرفداران جدی سینما تثبیت کرده و حالا یکی از غولهای فیلمسازی معاصر است که آثارش میتواند کلاس درسی برای کارگردانان جوان باشد.
۲- آلیس گی-بلاشی
- فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۸۹۶ الی ۱۹۲۲
- مشهور برای: «تولد، زندگی و مرگ مسیح» (La vie du Christ)، «ماجراجویی بزرگ» (The Great Adventure)، «کوپید و ستارهی دنبالهدار» (Cupid & The Comet)
اولین نویسنده و کارگردان زن تاریخ که فیلمهای داستانی تولید کرد و بیتردید یکی از پرکارترینها با بیش از هزار پروژه که متاسفانه اکثر آنها گم شدهاند یا از بین رفتهاند. در ده سال اولی که به سینما قدم گذاشت، آلیس گی-بلاشی تنها کارگردان زن جهان بود؛ او دوربینهای رئیسش، «لئون گومون» را قرض گرفت و با آنها فیلم ساخت.
آثار جسورانهی وی الهامبخش بزرگانی همچون «آلفرد هیچکاک» شد و اگرچه نقش تاثیرگذار گی-بلاشی در سینما در اکثر تاریخچههای دوران فیلم صامت چندان پررنگ نیست اما حدود ۱۴۰ ساختهی او در دسترس است که با تماشای آنها میتوانید به اهمیت این فیلمساز پی ببرید.
۳- کاتلین کندی
- تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۹ تا به امروز
- مشهور برای: «ای. تی» (E.T)، «جنگ ستارگان: قسمت هفتم – نیرو برمیخیزد» (Star Wars: The Force Awakens)، «دنیای ژوراسیک» (Jurassic World)، «بازگشت به آینده» (Back to the Future)، «روگ وان» (Rogue One)
کاتلین کندی ماجراجوییهایش در هالیوود را به عنوان دستیار آغاز کرد و سپس به یک منشی تبدیل شد که البته مهارت خاصی در تایپ کردن ندارد اما ایدههای بزرگی دارد. کندی خوششانس بود زیرا توجه «استیون اسپیلبرگ» را به سوی خود جلب کرد که میگوید: «او در یادداشتبرداری افتضاح بود اما میدانست چگونه حرف دیگران را قطع کند. هنگامی که تبادل ایده داشتیم، او باید این ایدهها را مینوشت اما ناگهان مدادش را زمین میگذاشت و یک ایده میداد». کندی اکثر فیلمهای اسپیلبرگ در سه دههی بعدی را تولید کرد و آنقدر چهرهی معتبری بود که با فیلمسازان بزرگی دیگری همچون «مارتین اسکورسیزی»، «کلینت ایستوود» و «رابرت زمکیس» نیز همکاری کرد.
او در سال ۲۰۱۲، ریاست استودیوی «لوکاسفیلم» را برعهده گرفت و وظیفهی مدیریت یکی از مهمترین مجموعههای سینمایی تاریخ، «جنگ ستارگان» به او سپرده شد. وی همچنین کار بر روی «ایندیانا جونز ۵» را آغاز کرد که هماکنون در مرحلهی ساخت قرار دارد.
۴- آلیسون بکدل
- کارتونیست
- سالهای فعالیت: ۱۹۸۳ تا به امروز
- مشهور برای: «آزمون بکدل»
آزمون بکدل که آلیسون بکدل آن را در یکی از کمیک استریپهایش در سال ۱۹۸۵ معرفی کرد، یکی از مسائلی بوده است که در دهههای اخیر منتقدان بارها در رابطه با آن گفتگو کردهاند. اگر از این آزمون نشنیدهاید، این سوال را میپرسد که آیا در یک اثر سینمایی، دو شخصیت زن قصه به جز مردان، راجع به چیز دیگری هم صحبت میکنند یا خیر. بیگمان اکثر فیلمها در این آزمون رد میشوند.
آزمون بکدل به تنهایی مشخص نمیکند که آیا یک فیلم، فمینیستی یا زنستیزانه است اما دیدگاهی کلی از بعضی فیلمها ارائه میدهد. سینمای سوئد چند سال قبل تصمیم گرفت تا همهی فیلمهایش را پیش از اکران با آزمون بکدل بسنجد؛ این موفقیتها برای کسی که هرگز فیلمی نساخته است، اتفاق کوچکی نیست. آلیسون بکدل سال گذشته کتاب کمیک «راز قدرت ابرانسان» را منتشر کرد که موفق بود و از سوی نیویورکتایمز به عنوان یکی از بهترین رمانهای گرافیکی سال انتخاب شد.
۵- تلما شونمیکر
- تدوینگر
- سالهای فعالیت: ۱۹۶۷ تا به امروز
- مشهور برای: «گاو خشمگین» (Raging Bull)، «هوانورد» (The Aviator)، «جزیرهی شاتر» (Shutter Island)، «سکوت» (Silence)، «رفتگان» (The Departed)
برخلاف تصور عمومی، در هالیوود زنان تدوینگر سرشناسی وجود داشتهاند، زیرا در گذشته که تدوین بهصورت آنالوگ انجام میشد، این وظیفه را معمولا به زنان میسپردند. از چهرههای مشهور میتوان به «مارگارت بوت» (که با «دی. دبلیو. گریفیث» کار میکرد و جایزهی اسکار افتخاری به دست آورد)، «آن وی. کوتس» (تدوینگر «لورنس عربستان» و «مرد فیلنما») و «دوروتی اسپنسر» (تدوینگر «دلیجان» ساختهی «جان فورد» و «قایق نجات» ساختهی «آلفرد هیچکاک») اشاره کرد. «سالی منکه» را هم نباید فراموش کرد که مهارتهای تدوینگریاش را با «پالپ فیکشن»، «جکی براون»، «بیل را بکش» و «حرامزادههای لعنتی» به رخ کشیده است.
در این میان اما تلما شونمیکر جایگاه ویژهای دارد که کارهایش با اسکورسیزی همواره درخشان بوده است. همکاری او و اسکورسیزی از دههی ۶۰ میلادی با فیلم «چه کسی در اتاقم را میزند» آغاز شد، با گاو خشمگین در دههی ۸۰ میلادی ادامه پیدا کرد و تا به امروز ادامه دارد. او دومین تدوینگر تاریخ با بیشترین تعداد نامزدی اسکار است و سه بار هم این جایزه را به خانه برده است که یک رکورد محسوب میشود.
۶- لنی ریفنشتال
- کارگردان
- سالهای فعالیت: ۱۹۳۲ الی ۲۰۰۲
- مشهور برای: «پیروزی اراده» (The Triumph Of The Will)، المپیاد (Olympia)، «برداشتهای زیر آب» (Impressionen unter Wasser)
همهی زنان پیشگام سینما در سمت مثبت تاریخ نبودهاند. لنی ریفنشتال کار خود را به عنوان بازیگر آغاز کرد اما در ادامه به یک فیلمساز تبدیل شد و آثار مستند کلاسیکش خصوصا پیرامون عکاسی ورزشی، همچنان اهمیت بالایی دارند. تنها مشکل این است که او این مستندها را برای نازیها ساخت و اگرچه هرگز به هیچ جرمی متهم نشد اما تقریبا ثابت شده است که ریفنشتال از حامیان و ستایشگران «آدولف هیتلر» بوده است. به همین دلیل، وی در تاریخ سینما شرایطی مشابه دی دبلیو گریفیث دارد: یک فیلمساز جریانساز دیگر که هنر و استعدادش معمولا زیرسایهی تفکرات و گرایش سیاسیاش قرار میگیرد.
۷- پالین کیل
- منتقد
- سالهای فعالیت: ۱۹۵۳ الی ۱۹۹۱
- مشهور برای: کتابهای «بوس بوس بنگ بنگ» (Kiss Kiss Bang Bang)، «عشق فیلم» (Movie Love)، «۵۰۰۱ شب در سینما»
او را گاهی «الویس یا بیتلزِ نقد فیلم» توصیف میکنند؛ پالین کیل برای سبک نویسندگی گستاخانه و ستیزهجویانهاش به شهرت رسید. او میگفت: «قضاوت اشتباه، کشنده نیست اما استرس داشتن هنگام قضاوت چرا» و این دیدگاه را در نوشتههایش هم به کار میگرفت، جایی که نشانی از استرس و نگرانی به چشم نمیخورد.
پالین کیل بسیاری از فیلمهای محبوب همانند «اشکها و لبخندها» (۱۹۶۵) و «داستان وست ساید» (۱۹۶۱) را فاجعه میدانست و با «اورسن ولز» هم مشکلات اساسی داشت! اما او از آن منتقدانی نبود که برای دیده شدن بخواهد هر کسی را تخریب کند و در اواخر دههی شصت و هفتاد میلادی، آثار فیلمسازانی همچون «برایان دیپالما»، «رابرت آلتمن» و «سام پکینپا» را تحسین میکرد. کیل، «پل شریدر» (نویسندهی «راننده تاکسی») را به دانشکدهی هنر فرستاد و نقدهایش روی تارانتینو تاثیر زیادی گذاشت. پالین کیل با منتقدان نسل جدید رابطهی خوبی داشت و بسیاری از آنها را آموزش داد.
۸- لوئلا پارسونز و هِدا هاپر
- روزنامهنگار و ستوننویس
- سالهای فعالیت: ۱۹۱۴ الی ۱۹۶۵ (پارسونز)، ۱۹۳۷ الی ۱۹۶۶ (هاپر)
- مشهور برای: مقالات و نوشتههایشان برای روزنامههای «هرست» (پارسونز) و «لس آنجلس تایمز» (هاپر)
شاید تاثیرگذارترین ستوننویسان قرن بیستم که رقابت دیوانهواری برای نگارش اخبار سلبریتیها داشتند. پارسونز کمی مهربانتر بود اما او هم میتوانست بیرحم باشد، خصوصا نسبت به کسانی که رئیسش «ویلیام راندولف هرست» از آنها نفرت داشت، همانند «چارلی چاپلین» و «اینگرید برگمن». استودیوها که او را یک تهدید میدانستند و از سلطهاش بر مخاطبان سینما آگاه بودند، تصمیم گرفتند تا از رقیب مستقیم وی، هدا هاپر پشتیبانی کنند اما آنها نمیدانستند که یک تهدید بزرگتر خلق کردهاند!
هاپر نشان داد که به مراتب از پارسونز بدتر است و یک سیاسی افراطی هم به حساب میآید (در فیلم «ترامبو»، «هلن میرن» نقش هاپر را بازی میکند و به خوبی نشان میدهد که او چگونه با نوشتههایش کارنامهی هنری بعضیها را نابود میکرد). در دوران اوجشان، پارسونز و هاپر در مجموع حدود ۷۵ میلیون خواننده داشتند و راه را برای بلاگنویسان و پاپاراتزیهای مدرن همچون «پرز هیلتون» و «نیکی فینک» هموار کردند.
۹- ادیت هِد
- طراح لباس
- سالهای فعالیت: ۱۹۲۴ الی ۱۹۸۱
- مشهور برای: فیلمهای «همه چیز درباره ایو» (All About Eve)، «تعطیلات در رم» (Roman Holiday)، «نیش» (The Sting)
با کسب هشت جایزه و ۳۵ نامزدی، ادیت هد رکوردی در اسکار دارد که حتی «مریل استریپ» باید به آن حسادت کند. از دوران فیلمهای صامت سیاه و سفید تا تکنیکالر، ادیت هد هر فیلمی را با طراحیهایش به اثری متفاوت تبدیل میکرد. حتی با اینکه هیچ آموزش آکادمیکی ندیده بود اما تقریبا همه موافق هستند که او یک نابغهی کمنظیر در زمینهی طراحی لباس است.
در آن دوران، اکثر ستارگان زن، ادیت هد را درخواست میکردند و برخلاف همتایان مردش همچون «آدرین» او با بازیگران در مورد نقششان گفتگو میکرد تا لباسشان را مبتنی بر شخصیت طراحی کند. «جینجر راجرز»، «بت دیویس»، «الیزابت تیلور» و «آدری هپبورن» گاهی تنها در صورتی حاضر به ایفای نقش در یک فیلم میشدند که طراحی لباسشان به ادیت هد سپرده شود. شخصیت «ادنا مد»، طراح لباس عجیبوغریب انیمیشن «شگفتانگیزان» با الهام از ادیت هد طراحی شده است.
۱۰- جین گولدمن
- فیلمنامهنویس و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۲۰۰۷ تا به امروز
- مشهور برای: «زن سیاهپوش» (The Woman In Black)، «مردان ایکس: کلاس اول» (X-Men: First Class)، «کیک-اس»
با موهای رنگشدهی قرمز یا صورتی، جین گولدمن فینفسه یادآور ابرقهرمانان زن است، بنابراین شاید چندان عجیب نباشد که او به یکی از اولین زنانی تبدیل شد که فیلمنامهی آثار ابرقهرمانی مینویسد. همراه با «متیو وان»، او رمان گرافیکی «مارک میلر»، کیک-اس را به دنیای سینما آورد که اثر موفقی بود.
همکاری بعدی آنها اما جذابتر هم شد، یک مردان ایکس متفاوت که داستان آن در دههی شصت میلادی اتفاق میافتاد. او سپس زن سیاهپوش نوشتهی «سوزان هیل» را اقتباس کرد و بعدتر «خانهی دوشیزه پرگرین برای بچههای عجیب» را برای «تیم برتون» نوشت. گولدمن این روزها مشغول نگارش «پری دریایی کوچولو» برای شرکت «دیزنی» است.
۱۱- سو مِنگرز
- استعدادیاب و مدیر برنامه
- سالهای فعالیت: ۱۹۵۵ الی ۱۹۸۸
- مدیر برنامهی ستارگانی همچون «باربارا استرایسند»، «استیو مککوئین»، «الی مکگرو»، «آنتونی پرکینز»
سو مِنگرز نه تنها یکی از موفقترین مدیر برنامههای هالیوودی بود بلکه در برههای از از دههی هفتادی میلادی، پرنفوذترین و بزرگترین مدیر برنامهی سینمای آمریکا محسوب میشد. مذاکره با منگرز برای هر استودیویی چالش ایجاد میکرد؛ او گاهی از روی دلسوزی، به مشتریان خود نیز سختگیری میکرد تا اشتباهی مرتکب نشوند، به سراغ مواد مخدر نروند یا در فیلم ضعیفی به ایفای نقش نپردازند.
منگرز شوخطبع هم بود اما هرکسی نمیتوانست رفتارهایش را تحمل کند. «وارن بیتی» او را راضی کرد تا در تیم تولید استودیوی «پارامونت» کار کند اما چندان دوام نیاورد و برای مدتی کوتاه به شغل قبلیاش بازگشت. منگرز سال ۲۰۱۱، در سن ۷۹ سالگی به دلیل ابتلا به بیماری نومُنیا جان خود را از دست داد.
۱۲- جنیفر لارنس
- بازیگر
- سالهای فعالیت: ۲۰۰۶ تا به امروز
- مشهور برای: فیلمهای «زمستان استخوانسوز» (Winter’s Bone)، «دفترچهی امیدبخش» (Silver Linings Playbook)، «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games)، «مادر»، «حقهبازی آمریکایی» (American Hustle)، «جوی» (Joy)
لارنس جوانترین هنرپیشهای است که توانسته سه بار نامزد جایزهی اسکار شود و شاید نیازی به گفتن نباشد که او یکی از محبوبترین بازیگران چند سال گذشته نیز بوده است. لارنس حین شوخیها و رفتارهای بامزهاش، قوانین رایج هالیوود برای ستارگان جوان را به کلی تغییر داد.
همانطور که خودش میگوید: «آنها میخواهند من در تمامی دقایق دوستداشتنی باشم و من اینگونه نیستم». لارنس برای فیلم مسافران و «گنجشک سرخ» ۲۰ میلیون دلار و برای «بالا رو نگاه نکن» ۲۵ میلیون دلار دریافت کرد تا به یکی از گرانقیمتترین بازیگران زن تاریخ تبدیل شود. او همچنین در سال ۲۰۱۳، از سوی مجلهی «پیپل» در فهرست ۱۰۰ چهرهی تاثیرگذار جهان قرار گرفت.
۱۳- مِی وست
- بازیگر، فیلمنامهنویس، آوازهخوان و کمدین
- سالهای فعالیت: ۱۹۰۷ الی ۱۹۷۸
- مشهور برای: فیلمهای «آن زن به او بد کرد» (She Done Him Wrong)، «من فرشته نیستم» (I’m No Angel)، «رفتن به شهر» (Goin’ To Town)
مِی وست به عنوان یکی از نمادهای جذابیت هالیوودِ دههی ۳۰ میلادی به یاد آورده میشود اما او یک نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کمدین مستعد هم بود که بازیگری را از سنین پایین آغاز کرد و از وودیل به یک ستارهی بزرگ سینما تبدیل شد. او در سال ۱۹۳۵، پس از ویلیام راندولف هرست، بالاترین حقوق ایالات متحده را دریافت میکرد که برای یک بازیگر ۳۹ ساله رکورد به حساب میآمد. بنیاد فیلم آمریکا در سال ۱۹۹۹، وست را در رتبهی پانزهم بازیگران زن افسانهای تاریخ قرار داد. او یک جملهی معروف هم دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست: «شما تنها یک بار زندگی میکنید، اما اگر درست زندگی کنید، همین یک بار هم کافی است».
۱۴- شانتال آکرمن
- کارگردان و فیلمنامهنویس
- سالهای فعالیت: ۱۹۶۸ الی ۲۰۱۵
- مشهور برای: «زندانی» (The Captive)، «خبرهایی از خانه» (News From Home)، «ژان دیلمان» (Jeanne Dielman)
درگذشت این نابغهی بلژیکی در سال ۲۰۱۵ باعث شد تا یکی از منحصربهفردترین فیلمسازان آوانگارد سینما را از دست دهیم. از او فیلم ژان دیلمان (۱۹۷۵) به یادگار باقی مانده است که برشی واقعگرایانه از زندگی یک زن خانهدار را روایت میکرد. فیلم سریعا به یک اثر کالت تبدیل شد و حتی در سال ۲۰۱۲ از سوی منتقدان مجلهی «سایت اند ساوند» در فهرست صد فیلم برتر تاریخ قرار گرفت.
ساختههای شانتال آکرمن اگرچه موردتوجه فمینیستها قرار میگرفت اما مضامین آنها فراتر از مباحث جنسیتی است. همانطور که در آخرین اثرش «فیلم خانگی نه» (۲۰۱۵) پیدا است، ما با اثری روبرو هستیم که به طور همزمان یک مستند، یک اثر داستانی و یک جستار شخصی است. کارگردانان بزرگی همچون «میشائل هانکه»، «گاس ون سنت» و «سالی پاتر» از آکرمن الهام گرفتهاند و تاثیر وی بر سینمای اروپا و سینمای تجربی را نمیتوان نادیده گرفت.
۱۵- مری پیکفورد
- بازیگر، تهیهکننده و بنیانگذار استودیوی فیلمسازی «یونایتد آرتیستس»
- سالهای فعالیت: ۱۹۰۵ الی ۱۹۴۹
- مشهور برای: «خروس» (Coquette)، «پولیانا» (Pollyanna)، «رام کردن زن سرکش» (The Taming of the Shrew)
پیکفورد در همان سه سال اول آغاز کارش در سینمای صامت، نه تنها بازیگری میکرد، بلکه تهیهکنندگی آثارش را هم برعهده داشت و روی تدوین، فیلمنامهها و تیم بازیگری نظارت داشت؛ او سالیانه نزدیک به ۵۱ فیلم تولید میکرد که رقم حیرتانگیزی است. این بازیگر دوستداشتنی بیشتر نقش شخصیتهای معصوم را ایفا میکرد اما در پشت صحنه، یک رئیس و یک تاجر واقعی بود که در سال ۱۹۱۶، هفتهای ۱۰ هزار دلار حقوق میگرفت!
او در کنار دی دبلیو گریفیث، «چارلی چاپلین» و همسرش «داگلاس فربنکس»، شرکت یونایتد آرتیستس را افتتاح کرد تا سهم بیشتری از سود فیلمها کسب کند و کنترل بالاتری روی آثار تولیدی داشته باشد. او در هر دو جنگ جهانی، تلاشهای انساندوستانهی فراوانی کرد و تا سال ۱۹۴۹ به تهیهکنندگی آثار سینمایی ادامه داد.
۱۶- لینا ورتمولر
- کارگردان و فیلمنامهنویس
- سالهای فعالیت: ۱۹۶۳ الی ۲۰۰۴
- مشهور برای: «هفت زیبا» (Seven Beauties)، «شیفته» (Swept Away)، «شبی پرباران» (A Night Full of Rain)، «عشق و آشوب» (Love and Anarchy)، «فردیناند و کارولینا» (Ferdinando e Carolina)
هنرمندی که نام کاملش از هرآنچه که انتظار دارید طولانیتر است (Arcangela Felice Assunta Wertmüller von Elgg Spanol von Braueich)، باید هم فیلمهایی بسازد که عنوان آنها به همین اندازه طولانی و عجیب است. لینا ورتمولر ایتالیایی با هفت زیبا (۱۹۷۷)، به اولین زنی تبدیل شد که نامزد جایزهی اسکار میشود. او در سال ۲۰۱۹، یک اسکار افتخاری هم دریافت کرد تا به دومین زن تاریخ تبدیل شود که این جایزه را کسب میکند.
لینا ورتمولر کار خود را از صحنهی تئاتر آغاز کرد و سپس زیر نظر «فدریکو فلینی» آموزش دید (ردپای فلینی در فیلمهای او به چشم میخورد). با «مارمولکها» (۱۹۶۳) اولین اثر سینمایی خود را ساخت و به سرعت به یکی از فیلمسازان محبوب منتقدان تبدیل شد. او با «بیش از حد عاشقانه، این زمان برای پر کردن فلفل است» (۲۰۰۴) کارنامهی هنری پرافتخارش را تکمیل کرد و تا سال ۲۰۲۱ که از دنیا رفت، دیگر فیلمی نساخت.
۱۷- لوئیس وبر
- بازیگر، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۰۸ الی ۱۹۳۴
- مشهور برای: «تعلیق» (Suspense)، «ریاکاران» (Hypocrites)، «لکهی ننگ» (The Blot)
یک کودک نابغه و پیانیست کنسرت که در بزرگسالی حداقل ۱۳۵ فیلم کارگردانی کرد (و شاید هم نزدیک به ۴۰۰ فیلم ساخته باشد) اما متاسفانه تنها ۲۰ فیلم از او باقی مانده است. لوئیس وبر در گسترش سینما، به اندازهی دی دبلیو گریفیث مهم است و نوآوریهایی به خرج داد که تا پیش از آن در فیلمها به چشم نخورده بود (همچون اسپلیتاسکرین). در سال ۱۹۱۴، حدود پنج الی شش میلیون نفر هر هفته آثار وبر را تماشا میکردند.
او همچنین اولین کارگردان زنی بود که فیلم بلند تولید کرد و یکی از اولین کسانی که فیلم صدادار ساخت. وبر اولین اقتباس سینمایی «تارزان» را هم کارگردانی کرد و بسیاری از ستارگان سینمای صامت، شهرت خود را مدیون او هستند. دههها پیش از فیلمسازان زن معاصر، وبر در آثارش به مضامینی همچون سقط جنین و پیشگیری از بارداری پرداخت که مطابق انتظار این فیلمها ممنوع شدند.
۱۸- دبرا هیل
- فیلمنامهنویس و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۲ الی ۲۰۰۵
- مشهور برای: «هالووین» (Halloween)، «فرار از نیویورک» (Escape From New York)، «شاه ماهیگیر» (The Fisher King)
دبرا هیل به عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان به دنیای سینما قدم گذاشت اما متوجه شد که در زمینههای دیگری استعداد دارد. او در سال ۱۹۷۸، فیلمنامهی هالووین را با همکاری «جان کارپنتر» نوشت و تهیهکنندگی آن را برعهده گرفت. فیلم یک موفقیت بزرگ بود و موج تازهای را در ژانر ترسناک آغاز کرد. همکاری وی و کارپنتر با «مه» (۱۹۸۰) و فرار از نیویورک (۱۹۸۱) ادامه پیدا کرد و پس از آن هم هیل تصمیم گرفت تا به تهیهکنندگی ادامه دهد. او در سال ۲۰۰۴ به سرطان مبتلا شد و یک سال بعد، در سن ۵۴ سالگی از دنیا رفت.
۱۹- دوروتی آرزنر
- کارگردان، تدوینگر و فیلمنامهنویس
- سالهای فعالیت: ۱۹۱۹ الی ۱۹۴۳
- مشهور برای: «خون و شن» (Blood and Sand)، «واگن سرپوشیده» (The Covered Wagon)، «سارا و پسرش» (Sarah and Son)
برجستهترین فیلمساز زن نظام استودیویی، آرزنر کار خود را به عنوان فیلمنامهنویس و تدوینگر آغاز کرد ولی علاقهاش کارگردانی بود اما اجازهی این کار را پیدا نمیکرد؛ بنابراین استودیوی پارامونت را تهدید کرد که اگر اجازهی فیلمسازی به او ندهد، این شرکت را ترک میکند. آرزنر به کارگردان موفقی تبدیل شد اما در نهایت هالیوود را ترک کرد تا فیلمهای آموزشی جنگی بسازد و بعدها برای شرکت «کوکاکولا» ویدیوی تبلیغاتی ساخت (به درخواست «جوان کراوفورد»).
او در دانشگاه کالیفرنیا، سینما درس میداد و تاثیر زیادی بر «فرانسیس فورد کوپولا» گذاشت. علاوه بر اینها، دوروتی آرزنر برای اولین فیلم صدادارش، میکروفون «بوم» را با همکاری «کلارا بو» تولید کرد که اتفاق بزرگی بود اما آن را ثبت اختراع نکرد.
۲۰- جون متیس
- فیلمنامهنویس، تهیهکننده و مدیر تولید
- سالهای فعالیت: ۱۹۱۶ الی ۱۹۲۷
- مشهور برای: «چهار سوار سرنوشت» (The Four Horsemen Of The Apocalypse)، «طمع» (Greed)، خون و شن
متیس بیش از ۱۰۰ فیلمنامه نوشت و سبک فیلمنامهنویسیاش به آثار مدرن نزدیک است. او نوآوریهایی هم داشت، برای مثال در نوشتههایش، توضیحات اضافی وجود داشت که به بازیگران کمک میکرد تا نقش خود را بهتر ایفا کنند. او به عنوان مدیر بخش فیلمنامهنویسی استودیوی «مترو گلدوین مایر»، یک بازیگر گمنام به نام «رودولف والنتینو» را برای حضور در فیلم چهار سوار سرنوشت پیشنهاد داد که به یک ستاره تبدیل شد.
جون متیس در دههی ۲۰ میلادی، اولین مدیر تولید زن استودیوی مترو گلدوین مایر بود و در سن ۳۵ سالگی، بالاترین حقوق یک مدیر تولید در هالیوود را دریافت میکرد. دو فیلم بزرگی که متیس در آن دوران تولید کرد، طمع و بنهور، به شکستهای تجاری بزرگی تبدیل شدند اما جایگاه او را تحتتاثیر قرار ندادند. متاسفانه ماجراجوییهای متیس خیلی زود به پایان رسید و او در سن ۳۸ سالگی، به دلیل سکتهی قلبی جان خود را از دست داد.
۲۱- دوروتی دندریج
- بازیگر
- سالهای فعالیت: ۱۹۳۳ الی ۱۹۶۵
- مشهور برای: «کارمن جونز» (Carmen Jones)، «پورگی و بس» (Porgy & Bess)
دندریج اولین بازیگر زن آمریکایی-آفریقاییتباری نبود که نامزد اسکار شد («هتی مکدنیل» برای «بر باد رفته» جایزهی اسکار بهترین نقش مکمل زن را به خانه برده بود) اما نخستین زن سیاهپوستی بود که نامزد اسکار «بهترین بازیگر نقش اول» شد (با کارمن جونز در سال ۱۹۵۴). دندریج در سالهای فعالیتش معمولا نمیتوانست نقشهای مناسب و مدنظرش را پیدا کند و پس از دریافت نامزدی اسکار، کار برایش سختتر هم شد. او استعداد ویژهای در خوانندگی داشت و تاثیر زیادی بر ستارگانی همچون «هالی بری»، «سیسیلی تایسون» و «ویتنی هیوستون» گذاشت.
۲۲- الین مِی
- بازیگر، کمدین و فیلمنامهنویس
- سالهای فعالیت: ۱۹۵۸ الی ۲۰۰۰
- مشهور برای: «کودک دلشکسته» (The Heartbreak Kid)، «ایشتار» (Ishtar)، «قفس پرنده» (The Birdcage)
کمدی مدرن بدون الین مِی شاید شکل دیگری به خود میگرفت. به عنوان بازیگر، همکاریهای او با «مایک نیکولز» به منبع الهام نسلی از بازیگران کمدی همچون «استیو مارتین»، «لیلی تاملین» و تیم بازیگری اصلی برنامهی «پخش زنده شنبه شب» تبدیل شد. به عنوان فیلمنامهنویس، او کودک دلشکسته و «یک برگ نو» (۱۹۷۱) را نوشت و در نگارش فیلمنامهی آثار دیگری همچون «توتسی» (۱۹۸۲)، «هزارتو» (۱۹۸۶)، «ذهنهای خطرناک» (۱۹۹۵) و «رنگهای اصلی» (۱۹۹۸) نقش داشت که برای آخری نامزد اسکار هم شد.
الین مِی با ایشتار، فیلمسازی را نیز تجربه کرد اما در این زمینه چندان موفق نبود. با این حال، حتی شکست تجاری ایشتار هم باعث نشد تا او قوهی طنزش را از دست دهد، مِی در این رابطه میگوید: «اگر همهی کسانی که از ایشتار متنفر هستند، آن را واقعا تماشا کرده بودند، من به زن ثروتمندی تبدیل میشدم».
۲۳- پنی مارشال
- کارگردان، بازیگر و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۶۸ الی ۲۰۱۸
- مشهور برای: «بزرگ» (Big)، «بیداریها» (Awakenings)، «همسر واعظ» (The Preacher’s Wife)
در دهههای اخیر، چند فیلمساز زن داشتهایم که اگرچه موفق بودهاند اما چندان موردتوجه فستیوالها و رسانهها قرار نگرفتهاند، پنی مارشال یکی از این فیلمسازان است. او پیش از آنکه به سرطان مبتلا شود و جان خود را از دست دهد، به عنوان تهیهکننده فعالیت میکرد و گاهی برای کارگردانی به سراغ سریالهای تلویزیونی میرفت. او همچنین امیدوار بود تا بتواند فیلمی براساس زندگی «ایفا منلی» بسازد که این رویا هرگز به حقیقت تبدیل نشد.
اما مارشال در برههای، یکی از موفقترین فیلمسازان زن تاریخ بود؛ اولین کارگردان زنی که ساختهاش از مرز فروش ۱۰۰ میلیون دلار عبور کرد (با بزرگ). آن فیلم شاید از نظر کارگردانی، اثر ویژهای نباشد اما مارشال نشان داد که تلفیق درام و کمدی را بلد است.
۲۴- ثیدا بارا
- بازیگر
- سالهای فعالیت: ۱۹۰۸ الی ۱۹۲۶
- مشهور برای: «ماجرای یک ابله» (A Fool There Was)، «کلئوپاترا» (Cleopatra)، «با تمام وجود و توان» (Heart and Soul)، «رومئو و ژولیت» (Romeo and Juliet)
سال ۱۹۱۴، وقتی ثیدا بارا در فیلم «لکهی ننگ» حضور پیدا کرد، در آستانهی ۳۰ سالگی قرار داشت. او به سرعت موردتوجه قرار گرفت و با تشکر از چهرهی متفاوتش، به یکی از نمادهای جذابیت هالیوود در عصر صامت تبدیل شد. بارا با ایفای نقش زنان اغواگر، به شهرت جهانی رسید و با لقب «ومپ» (خونآشام) شناخته میشد. او میان سالهای ۱۹۱۴ الی ۱۹۲۶ در بیش از ۴۰ فیلم حضور پیدا کرد که متاسفانه اکثر آنها به دلیل آتشسوزی در اتاق آرشیو استودیوی «فاکس» از بین رفتند. بارا پس از ازدواج با «چارلز برابین» تنها در دو فیلم صامت دیگر حضور پیدا و پس از آن به دلایلی نامشخص، اعلام بازنشستگی کرد.
۲۵- نورا افرون
- فیلمنامهنویس و کارگردان
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۳ الی ۲۰۱۲
- مشهور برای: «وقتی هری سالی را دید» (When Harry Met Sally)، «بیخوابی در سیاتل» (Sleepless In Seattle)، «سیلکوود» (Silkwood)
نورا افرون با خبرنگاری و مقالهنویسی به جهان سینما نزدیک شد اما در ادامه فیلمنامهنویسی را آغاز کرد تا مسیر والدینش را ادامه دهد. دختر فیلمنامهنویسان سرشناس دههی ۴۰ میلادی، «فیبی و هنری افرون»، نورا همان سبک کمدی آشنای خانواده را به نوشتههای خود آورد؛ اوج مهارتهای او در فیلم وقتی هری سالی را دید به چشم میخورد که آنجا، شخصیتهای مونث فیلم به اندازهی مردهای قصه باهوش و بامزه هستند.
افرون در زمینهی انتخاب بازیگران هم هوشمندانه عمل میکرد و باعث شد تا «مگ رایان» و حتی مریل استریپ به سطح تازهای از شهرت برسند. وی در ادامه، بیخوابی در سیاتل را نوشت و کارگردانی کرد که اگرچه در حدواندازهی وقتی هری سالی را دید نبود اما به یک فیلم کالت تبدیل شد و افرون را به یکی از چهرههای شاخص آثار کمدی-عاشقانه تبدیل کرد.
۲۶- ریس ویترسپون
- بازیگر و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۹۱ تا به امروز
- مشهور برای: «قانوناً بلوند» (Legally Blonde)، «وحشی» (Wild)، «سربهراه باش» (Walk The Line)، سریال «برنامهی صبحگاهی» (The Morning Show)
یکی از بزرگترین ستارگان سه دههی گذشته که در سالهای اخیر در زمینهی فعالیتهای مدنی نیز قدمهای مهمی برداشته است. ویترسپون در سال ۲۰۱۲، از همهی استودیوهای بزرگ هالیوودی سوال کرد که در حال توسعهی چه آثاری برای زنان هستند، او به یاد میآورد که «به معنای واقعی کلمه، تنها یک استودیو، یک پروژه برای زنان بالای ۳۰ سال داشت».
از این رو، ویترسپون تصمیم گرفت تا شخصا وارد عمل شود و پروژههای تازهای را آغاز کند. نتیجهی تلاشهای او، وحشی و «دختر گمشده» بود که هر دو نامزد اسکار شدند. او همچنین یک کمپین راهاندازی کرد تا روزنامهنگاران را مجبور کند که در فصل جوایز، تنها در رابطه با لباس بازیگران زن از آنها سوال نکنند و به چیزهای مهمتری بپردازند.
۲۷- لورن شولر دانر
- تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۸ تا به امروز
- مشهور برای: «هر یکشنبه کذایی» (Any Given Sunday)، مجموعهی مردان ایکس، «ددپول» (Deadpool)، «لوگان» (Logan)
لورن شولر تصویربردار یک شبکهی خبری محلی بود تا اینکه یک تصادف اتومبیل او را برای ماهها خانهنشین کرد و باعث شد تا به مسیر متفاوتی برود. شولر پس از بهبودی، هرگز به عقب نگاه نکرد و وارد عرصهی تهیهکنندگی شد. او در همان اولین قدم، «جان هیوز» را قانع کرد تا «آقای مادر» را بنویسد که هیوز را به نویسندهی معتبری تبدیل کرد.
شولر پس از آشنایی با همسرش، «ریچارد دانر» که آثاری همچون «سوپرمن» و «اسلحهی مرگبار» را در کارنامه داشت، تصمیم گرفت تا عناوین اکشنتری تولید کند و در نهایت به تهیهکنندهی سری فیلمهای مردان ایکس تبدیل شد. او یکی از دلایلی بود که ژانر ابرقهرمانی در آغاز قرن بیستویکم احیا شد و در سالهای بعدی سینما را تسخیر کرد. در همین راستا، لورن شولر را باید یکی از تاثیرگذارترین زنان هالیوودی چند دههی اخیر بدانیم.
۲۸- جین کمپیون
- کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۸۰ تا به امروز
- مشهور برای: «قدرت سگ» (The Power of the Dog)، «ستارهی فروزان» (Bright Star)، «پرترهی یک بانو» (The Portrait Of A Lady)، «پیانو»
تنها فیلمساز زنی که توانسته دو بار نامزد جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شود و اولین زنی که جایزهی نخل طلای جشنواره کن را به تنهایی بهدست آورده است. وقتی کمپیون در اواخر دههی ۸۰ میلادی فیلمسازی را آغاز کرد، کمتر کسی انتظار داشت که بتواند موفقیت بزرگی کسب کند اما برخلاف احتمالات، او نوع نگاهها را تغییر داد.
کمپیون استاد خلق شخصیتها و دنیاهای پیچیده است، به همین دلیل تعجبی ندارد که اوج قدرت او را علاوه بر سینما، در دنیای تلویزیون هم میتوانید مشاهده کنید. او تاثیر زیادی روی فیلمسازان پس از خود گذاشت و حتی اگر پس از فیلم پیانو، اثر دیگری نمیساخت، شاید همان اثر کافی بود تا جایگاه او در تاریخ سینما را محفوظ بدانیم. کمپیون بیگمان فیلمهای بهتری ساخته است که از نظر کیفیت، پیانو را به چالش میکشند و حتی در بعضی از بخشها از آن عبور میکنند اما جادویی در این فیلم وجود دارد که باعث شد ماندگار شود و بهترین ساختهی کمپیون لقب بگیرد، حتی در حضور قدرت سگ که سال گذشته موردتحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.
۲۹- جولیا فیلیپس
- تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۳ الی ۱۹۹۱
- مشهور برای: نیش، «راننده تاکسی» (Taxi Driver)، «برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters Of The Third Kind)
هنگامی که جولیا فیلیپس به عنوان تهیهکننده تاریخساز شد و جایزهی بهترین فیلم اسکار سال ۱۹۷۴ را برای نیش دریافت کرد، تحت تاثیر «قرص لاغری، مقداری کوکائین، جوینت، چند قرص والیوم و الکل» قرار داشت. بنابراین یک شب معمولی برای این ابرتهیهکننده بود که پیش از سقوط، تعدادی از بزرگترین فیلمهای دههی هفتاد میلادی را تولید کرده بود.
او بیشتر درآمدش را صرف مواد مخدر کرد و کتاب خاطراتش «تو هرگز در این شهر ناهار نخواهی خورد» آنقدر جنجالی بود که برای وکلای شرکت ناشر، چهارده ماه زمان برد تا مجوز چاپ آن را بگیرند. اما فیلیپس هیچوقت ابراز پشیمانی نکرد و مشکل را جای دیگر میدانست: «اگر مرد بودم، برایم صف میکشیدند. آنها از زن بودن من نفرت داشتند».
۳۰- یوژان پالسی
- کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۵ تا به امروز
- مشهور برای: «کوچهی شوگر کین» (Sugar Cane Alley)، «فصل سفید خشک» (A Dry White Season)، «سیمئون» (Siméon)
یوژان پالسی در واقع دو «پدرخوانده» دارد. پدرخواندهی فرانسویاش «فرانسوا تروفو» است که به او درس داد و کمک کرد تا اثر اولش، کوچهی شوگر کین را بسازد، فیلمی که جایزهی شیر نقرهای جشنوارهی فیلم ونیز و بهترین فیلم جوایز سزار را بدست آورد. پدرخواندهی آمریکاییاش «رابرت ردفورد» است که او را به کلاسهای فیلمسازی جشنوارهی فیلم ساندنس دعوت کرد.
فیلم بعدیاش، فصل سفید خشک، «مارلون براندو» را قانع کرد که از بازنشستگی بیرون بیاید؛ انتقادهای این فیلم از نظام آپارتاید آنقدر شدید بود که اکران و پخش آن در آفریقای جنوبی ممنوع شد. یوژان پالسی همچنین اولین کارگردان سیاهپوستی بود که یک استودیوی بزرگ هالیوودی بودجهی اثرش را تامین کرد، موفقیتی که هنوز هم کمتر پیش میآید که تکرار شود.
۳۱- شری لانسینگ
- بازیگر، تهیهکننده و مدیرعامل
- سالهای فعالیت: ۱۹۶۸ الی ۲۰۰۸
- مشهور برای: «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction)، «متهم» (The Accused)، «پیشنهاد بیشرمانه» (Indecent Proposal)
هنگامی که در سال ۱۹۸۰ به عنوان رئیس شرکت «فاکس قرن بیستم» انتخاب شد، شری لانسینگ در حقیقت اولین زنی بود که ریاست یک استودیوی هالیوودی را برعهده میگیرد. او مسیر شغلی خود را به عنوان بازیگر آغاز کرده بود اما از نقشآفرینیهای خودش رضایت نداشت، بنابراین تصمیم گرفت در پشت صحنه فعالیت کند و به یک تهیهکننده تبدیل شود. نقطهی اوج او زمانی بود که به عنوان مدیرعامل استودیوی پارامونت انتخاب و فیلمهایی همچون «شجاعدل»، «بی سرنخ» و «فارست گامپ» زیرنظر وی تولید شد. لانسینگ در تولید فیلم «تایتانیک» نیز نقش داشت و در اوایل قرن بیستویکم، یکی از قدرتمندترین زنان آمریکایی جهان لقب گرفت.
لانسینگ مسیر چالشبرانگیزی را طی کرد اما در پایان به نقطهای رسید که حتی خودش هم باور نداشت روزی زنی به آن برسد: «هنگامی که در مترو گلدن مایر ارتقای شغلی پیدا کردم، درخواست افزایش حقوق داشتم تا با مردی که پیش از من آن شغل را داشت، برابر شوم. به من گفتند همین حالا هم به عنوان یک زن مجرد، حقوق مناسبی دریافت میکنم. من همان کسی هستم که در مصاحبه با مجلهی لایف گفتم: هیچ زنی به رئیس یک استودیوی فیلمسازی منتصب نخواهد شد و واقعا به این دیدگاه باور داشتم».
۳۲- پم گریر
- بازیگر
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۰ تا به امروز
- مشهور برای: «کافی» (Coffy)، «فاکسی براون» (Foxy Brown)، «جکی براون» (Jackie Brown)
پم گریر یکی از چهرههای شاخص «سینمای تجارتی سیاهان» بود و بازیگر زن اصلی آنها که به خاطر «حضور تاثیرگذار و رئیسگونهاش» توسط «جک هیل» استخدام شد. او بین سالهای ۱۹۷۱ الی ۱۹۸۱ در ۲۰ فیلم جذاب نقشآفرینی کرد اما پس از آن این ژانر با کاهش محبوبیت روبرو شد و همزمان، گریر از بازیگری فاصله گرفت تا با سرطان مبارزه کند.
او پس از طی کردن مراحل درمان، به صحنهی تئاتر بازگشت تا اینکه کوئنتین تارانتینو از او درخواست کرد تا در فیلم جکی براون به ایفای نقش بپردازد. گریر در این رابطه میگوید: «سالها بود که چنین نقش مهمی به من پیشنهاد نشده بود. در حال انجام کارهای دیگر بودم تا اینکه کوئنتین از من [برای حضور در این فیلم] دعوت کرد. این را میدانم که همهی فیلمهای من پیش از جکی براون، برای این بود که آمادهی این نقش شوم». این فیلم آغازگر فصل تازهای برای گریر بود و شهرت وی را دوچندان کرد.
۳۳- سیگورنی ویور
- بازیگر
- سالهای فعالیت: ۱۹۷۶ تا به امروز
- مشهور برای: «بیگانه» (Alien)، «دختر شاغل» (Working Girl)، «گوریلها در مه» (Gorillas In The Mist)، «شکارچیان روح» (Ghostbusters)، «آواتار» (Avatar)
سال ۱۹۷۹، سیگورنی ویور تقریبا یک بازیگر گمنام بود که در کنار چند بازیگر سرشناستر برای حضور در فیلم بیگانه انتخاب شد. «الن ریپلی» یکی از شخصیتهایی بود که احتمالا حدس میزدید در اواسط فیلم کشته خواهد شد اما بهتدریج مشخص شد که این زن وحشتزده اما باهوش، به راستی نقش اصلی است. ویور این نقش را سه بار دیگر هم ایفا کرد که بهترینشان «بیگانهها» (۱۹۸۶) به کارگردانی «جیمز کامرون» بود و جایگاه ریپلی را بهعنوان یکی از محبوبترین قهرمانان زن تاریخ سینما تثبیت کرد.
او برای بیگانه، نامزد اسکار هم شد، اتفاقی که معمولا برای بازیگران فیلمهای ترسناک رخ نمیدهد. سیگورنی ویور آغازگر مسیر تازهای برای شخصیتهای قهرمان زن بود و باعث شد تا به آنها بیشتر بها داده شود.
۳۴- هلن هولمز
- بازیگر، فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده و بدلکار
- سالهای فعالیت: ۱۹۱۲ الی ۱۹۲۵
- مشهور برای: «خطر کردنهای هلن» (The Hazards Of Helen)، «دست تنها» (The Lone Hand)، «تپههای مردان گمشده» (Hills of Missing Men)
دههی دوم قرن بیستم برای بازیگران زن فوقالعاده سپری شد، آنها به ستارگان بینالمللی تبدیل شدند و کارهای دیوانهواری انجام دادند: پریدن از روی پل، پریدن از روی قطار و کارهای خطرناک دیگری که گاهی مردها در انجامشان دچار مشکل میشوند. در این میان، سری فیلم خطر کردنهای هلن جایگاه ویژهای دارد؛ مجموعهای که هلن هولمز را به چهرهای محبوب تبدیل کرد. متاسفانه با اشباع شدن گیشه با آثار مشابه، این ستارگان به تدریج فروغ خود را از دست دادند و به حاشیه رفتند.
هولمز در دههی ۲۰، چند فیلم وسترن هم ساخت اما در ادامه تصمیم به بازنشستگی گرفت و ادامهی زندگی خود را به تربیت حیوانات اختصاص داد. هلن هولمز و «پرل وایت» به ما یادآوری میکنند که سنت قهرمانان زن فیلمهای اکشن به چندین دهه پیش از الن ریپلی بازمیگردد.
۳۵- ریچل موریسون
- فیلمبردار
- سالهای فعالیت: ۲۰۰۲ تا به امروز
- مشهور برای: «سیبرگ» (Seberg)، «ایستگاه فروتویل» (Fruitvale Station)، «گِلگرفته» (Mudbound)، «پلنگ سیاه» (Black Panther)
تا این لحظه بیش از ششصد فیلم نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری شدهاند اما تنها یکی از آنها یک زن را در پشت دوربین دارد. ریچل موریسون در سال ۲۰۱۷ با فیلم گِلگرفته، به اولین زن تاریخ تبدیل شد که نامزد بهترین فیلمبردار جوایز اسکار میشود. او با ایستگاه فروتویل به کارگردانی «رایان کوگلر» در کانون توجه قرار گرفت اما اوج مهارتهایش را در فیلم پلنگ سیاه میتوانید مشاهده کنید که به یکی از پرطرفداران آثار دنیای سینمایی مارول تبدیل شد. او این روزها سرگرم کارگردانی اولین فیلمش است که در آن بازیگرانی همچون «رایان دستینی»، «جودی گریر» و «برایان تایری هنری» به ایفای نقش میپردازند.
منبع: Telegraph
باورم نمیشه جنیفر لارنس تو لیست بود ولی اینگرید برگمن نه!
داشتم به اخرین نفرات میرسیدم که پیش خودم گفتم پس سیگورنی ویور چرا نیست که دیدم ۳۳ نفر تو این لیست هست
باورم نمیشه.. پس اما واتسون کو؟!؟!!
جالب بود
باید تو این فهرست اسکارلت جوهانسون هم میبود، پرفروش ترین ستاره زن تاریخ و یکی از پرفروش ترین ستارگان جهان عنوانی که جوهانسون بهش دست پیدا کرده