نقد فیلم «ایف» (IF)؛ کودک درونت را از یاد نبر
فیلم «ایف» (IF) کمدی کودکانه جدید به کارگردانی جان کرازینسکی، تمام عناصر یک اثر موفق خانوادگی را دارد؛ مقدار مناسب احساسات، تاکید زیاد روی قدرت تخیل کودکانه و مقداری غم و اندوه در پسزمینهی ماجرای زندگی دختری جوان. همچنین، ترکیبی پرهزینه از لایو اکشن و انیمیشن و گروهی از صداپیشگان مشهور از جمله جرج کلونی، جان استوارت، ایمی شومر، بردلی کوپر، مایا رودلف و همسر کرازینسکی، امیلی بلانت که به جای گروهی از دوستان خیالی صحبت میکنند که توسط خالقان و همراهانشان که حالا دیگر افراد بالغی هستند، فراموش شدهاند. در ادامه با نقد فیلم «ایف» همراه باشید.
روی کاغذ به نظر میرسد اولین فیلم کودکانهی جان کرازینسکی بعنوان نویسنده و کارگردان، تمام آنچه را که از چنین فیلمی انتظار میرود داشته باشد، با این حال در عمل به شیرینی و گرمی شخصیت آبی نیست؛ یک موجود خرسمانند و غولپیکر بنفش که با لحنی بامزه و صداپیشگی استیو کارل در فیلم بار زیادی را بر دوش میکشد. یک شیرینی سطحی در این داستان درباره دختری وجود دارد که در بحبوبهی آشفتگی خانوادگی، ناگهان میتواند دوستان خیالی کودکی همه را ببیند. اما فیلم «ایف» کاملا عاری از آن جادویی است که باعث ارتقای آثار کلاسیک خانوادگی با دوستان غیرانسانی بااحساس مانند «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3) و «پدینگتون ۲» (Paddington 2) شده است.
هشدار؛ در نقد فیلم «ایف» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
با این حال برای بچهها شوخیهای عجیب و کارتونی زیاد و برای بزرگسالانی که دلتنگ دوران کودکی هستند، چیزی دلنشین و غمانگیز دربارهی فرضیهی خانهی سالمندان دوستان خیالی وجود دارد. دوستانی که به خاطر از دست دادن خالقان بزرگسالشان غصهدارند و منتظرند یک همبازی کودک دیگر پیدا کنند. یا حتی فقط دوستان سابق خود را با وجود بزرگتر شدنشان کنار خود داشته باشند. همانطور که بی با بازی فوقالعاده کیلی فلمینگ که دوازده سال دارد، اعلام میکند که دیگر بچه نیست و بنابراین برای بازی کردن خیلی بزرگ شده است و دوستان خیالی سعی در فهماندن این موضوع به او دارند که هیچوقت برای تخیل کردن دیر نیست. فیلم با تصاویری از دوربین دستی از روزهای شادتر دوران خردسالی بی در آپارتمانی در بروکلین آغاز میشود؛ تصویری فانتزی از یک خانواده سه نفرهی شاد قبل و در طول زمان ابتلای مادر خانواده به سرطان (کاترین داداریو).
در ادامه فیلم به زمان حال میرسد و بی را نشان میدهد که بعد از مدتی دوری به نیویورک و نزد پدرش (کرازینسکی، که نسخهای سادهتر و احمقتر از جیم هالپرت در سریال «اداره» (The Office) را بازی میکند) برگشته است که برای عمل جراحی قلب به همان اتاق وحشتناک بیمارستانی رفته است که همسرش (مادر بی) را در آن از دست داده بود. ظاهرا این بچهی بیچاره به اندازهی کافی سختی نکشیده است! بی که بدون نظارت پرستار پدرش (با بازی لیزا کلون زایاس که در فیلم نقشش تلف شده) و مادربزرگ مهربان اما گیجش (فیونا شاو) به حال خود رها شده است با مرد عجیبی به نام کال (رایان رینولدز، که به سبک همیشگیاش بازی میکند) در طبقهی بالای خانه برخورد میکند.
کال یک آژانس رو به ورشکستگی را در انباری پر از وسیله و اطلاعات، همراه با آبی و موجودی شبیه مینیموس و زنبور عسل (با صداپیشگی فیبی والر بریج) به نام شکوفه اداره میکند که هدفش رساندن دوستان خیالی به کودکانشان است. بی که نسبت به دوستان خیالی تردید دارد اما به خاطر احساسات صمیمانه و وضعیت رقتبارشان تحت تاثیر قرار میگیرد؛ به خصوص بعد از سفری به خانهی سالمندان و خاطرهبازی آنها با ایدههایی که هدف آن تحت تاثیر قرار دادن والدین است. بی بعد از آشنایی با تمام دوستان خیالی مسئولیت ماموریت جدید آژانس را برعهده میگیرد؛ برقراری مجدد ارتباط دوستان خیالی فراموششده با کودک درون بزرگسالانِ پر از اضطراب و تحت فشار در نیویورک.
کرازینسکی در این نقطه یک فیلمساز ثابتشده است و طرح نسبتا پیچیده با برخی سرنخهای رهاشدهی فیلمش – برای مثال شخصیت پریشان کال – با کمی اعتماد به نفس و انعکاس فیلمهای خانوادگی محبوب پیش میرود؛ مجموعهای شامل صداپیشگی عالی استیو کارل در انیمیشن «من نفرتانگیز» (Despicable Me)، جادوی داستانهای پس از جنگ رولد دال (بدون هیچ عنصر تلخ یا شیطانی)، نوستالژی دوران کودکی بینقص از مجموعه فیلمهای «داستان اسباببازی».
اگرچه این فیلم در بروکلین هایتس امروزی جریان دارد، اما حس و حالی کاملا قدیمی دارد و به زمانی بازمیگردد که نیویورکیها آپارتمانهایشان را با گرامافونهای عتیقه و آباژورها تزئین میکردند؛ زمانی که تا حد زیادی روی بچهها نظارتی نمیشد و خاطرات کودکی ملموستر بودند. (بی که ۱۲ ساله است، احتمالا در دهه ۲۰۱۰ به دنیا آمده است، با این حال حتی یک آیفون هم در کنار او به چشم نمیخورد؛ منصفانه است، زیرا تماشای فیلمهای قدیمی با دوربینهای فیلمبرداری نوستالژی بسیار بیشتری را نسبت به ورق زدن گالری گوشی ایجاد میکند.)
در فیلم «ایف» حس مبهمی از بیزمانی وجود دارد، که اگر به آن فکر کنید آزاردهنده است، اما به طور کلی با جریانی از تلاش برای نمایش تخیل همراه میشوید که همیشه هم از آن تجلیل نمیشود. رقص و صحنههای پر از جلوههای ویژه که در آن بی با قدرت خلاقیت صرف، خانهی سالمندان را دوباره تزئین میکند، جبرانی برای نیمهی اول کمی کند فیلم است و همچنین یادآوری میکند که چگونه هر چیزی قبل از آن دِمُده و قدیمی به نظر میرسید. بهترین حالت «ایف» زمانی است که آشوب دوستان وفادار خیالی – یک تکشاخ، یک موجود ژلهای سبز، یک تمساح صورتی، یک لیوان یخ سخنگو، یک فرد نامرئی به نام کیت و چند مورد دیگر – صحنه را تماشایی میکنند.
«ایف» به عنوان فیلمی که به لطف شخصیت دوستداشتنی و دستوپا چلفی آبی، خودش را یک کمدی معرفی میکند، در زمینهی خلق خندههای واقعی بسیار ناکارآمد است. در عوض، در پایان به شیرینی مورد نظر و چشمان اشکآلود مخاطبانش ختم میشود و این درس همیشگی را گوشزد میکند که عشق و بازیگوشی کودکانه را در بزرگسالی نباید فراموش کرد. در نهایت باید گفت که کرازینسکی با فیلم «ایف» توانست در رسیدن به هدفش، یعنی نشان دادن اهمیت کودک درون در فیلمی خانوادگی تا حدودی موفق عمل کند.
شناسنامه فیلم «ایف» (IF)
کارگردان: جان کرازینسکی
نویسندگان: جان کرازینسکی
بازیگران: کایلی فلمینگ، رایان رینولدز، جان کرازینسکی، فیونا شو، فیبی والر-بریج
محصول: ۲۰۲۴، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.۶ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ٪۴۹
خلاصه داستان: دختر جوانی به نام بی این توانایی را به دست میآورد که دوستان خیالی آدمها را ببیند و…
منبع: theguardian