همفری بوگارت از نگاهی دیگر؛ قصه ناگفته زندگی خصوصی یک ستاره هالیوودی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
همفری بوگارت

همفری بوگارت ستاره سینمای کلاسیک در زندگی حرفه‌ای ظاهراً همان کاریزمایی را داشت که در فیلم معروفش «کازابلانکا» (Casablanca) دارد؛ حرفه‌ای که بر اساس روابط او با زنان شکل گرفت، از مادری که از او دور بود تا عشق جاودانه زندگی‌اش، لورن باکال. همه این‌ها در مستند جدیدی درباره این بازیگر به نام «بوگارت: زندگی در یک نگاه» (Bogart: Life Comes in Flashes) مطرح شده است. شما با بازیگری مواجه هستید که بیش از هر کس دیگری در تاریخ در فیلم‌های به‌دردنخور و بیخود بازی کرده است. او جایی در این مستند جدید که درباره زندگی و حرفه این بازیگر است، می‌گوید: «من همیشه می‌مردم و هیچ وقت به دختر قصه نمی‌رسیدم.»

این یکی از صدها نقل قول از خود بوگارت در این مستند است که کاترین فرگوسن کارگردانی آن را بر عهده دارد و به طور کامل، و نسبتاً معجزه‌آسا از زبان خود این چهره شاخص فقید هالیوود روایت شده است. این مستند داستان یک بازیگر متوسط اما باتجربه و پرکار را روایت می‌کند که در اواخر دوران حرفه‌ای خود به یکباره ستاره شد و در زندگی واقعی‌اش بر خلاف فیلم‌هایش دخترها را به دست می‌آورد.

این خلاصه فیلم فرگوسن است، یک بازنگری جذاب و تازه که زندگی همفری بوگارت را از طریق روابطش با زنان نشان می‌دهد. فرگوسن، کارگردان ایرلندی بیشتر به خاطر کارگردانی فیلم مستند شینید اوکانر خواننده «هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست» (Nothing Compares)- عنوان فیلم به ترانه معروف اوکانر اشاره دارد- شناخته می‌شود. او متوجه شد که روایت این داستان‌های ناگفته درباره زندگی خصوصی همفری بوگارت به مخاطبان اجازه می‌دهد تا ستاره »کازابلانکا» و «خواب بزرگ» (The Big Sleep) را از زاویه‌ای تازه و پیچیده‌تر بشناسند. فرگوسن می‌گوید: «آنچه ما خیلی سریع از این شیرجه عمیق در زندگی بوگارت دریافتیم این بود که این زنان برجسته در زندگی او مثل پاورقی در تاریخ باقی مانده بودند. داستان‌های این زنان واقعاً به شکلی معنادار با داستان‌های بوگارت در هم آمیختند. ما احساس کردیم که کسی این قصه‌ها را بازگو نکرده است. و حقیقتاً نمی‌شد قصه زندگی بوگارت را بدون عمیق شدن در زندگی این زنان گفت؛ جز این مثل افسانه به نظر می‌آمد.»

«بوگارت: زندگی در یک نگاه» (تولید گروه محتوای یونیورسال پیکچرز که پاییز ۲۰۲۴ منتشر می‌شود) زندگی همفری بوگارت را نشان می‌دهد، از بزرگ شدن در رفاه و تربیت ممتازش، به‌ویژه رابطه خاصی که با مادرش مود همفری داشت – مادری که هم هنرمند بود هم از اولین زنان مدافع حق رأی زنان- پرحاشیه‌اش با مادرش، مود همفری، تا ازدواجش با همکارش که او هم از نمادهای هالیوود است، لورن باکال که بیست و پنج سال از بوگارت کوچک‌تر بود. فرگوسن و تیمش، تهیه‌کننده‌اش النور امپتیج و تدیونگرش میک ماهون، تمام مصاحبه‌‌های بوگارت و هر کتاب، مقاله و پست وبلاگی را که می‌شد نقل قولی از او پیدا کرد بررسی کردند و بعد فیلمنامه را نوشتند.

همفری بوگارت

آن‌ها از هر دو فرزند همفری بوگارت هم کمک گرفتند. استفان بوگارت که مشاور رسمی پروژه شد که هم در مصاحبه‌ها شرکت می‌کرد و چیزهایی را از آرشیو خانواده‌اش با تیم به اشتراک می‌گذاشت. فرگوسن درباره همکاری خانواده بوگارت با تیم سازنده مستند می‌گوید: «واقعاً در سپردن آرشیوشان به ما خیلی سخاوتمندانه رفتار کردند. به‌مان کمک کردند که بتوانیم فیلمی را که می‌خواهیم، همان‌طور که می‌خواهیم بسازیم. خیلی با ما راه آمدند.»

استیون بوگارت چند کتاب درباره پدرش نوشته است، پدری که در هشت سالگی او را از دست داد. او همیشه درباره پدرش حرف زده و تحقیق زیادی درباره‌اش کرده است. او فکر می‌کرد که تمام نسخه‌های داستان پدرش را دیده است و احساس می‌کرد حالا آماده است که از او عبور کند. اما فرگوسن با رویکرد جدیدی به سراغ او آمد و چیزی که می‌دانست برای مخاطبان تازگی خواهد داشت. استیون در این باره می‌گوید: «اگر جز این بود اصلاً همکاری نمی‌کردم. کسی تا به حال از این زاویه به پدرم نگاه نکرده است. مردم تمام بخش‌های زندگی پدرم را نمی‌دانند. قصه‌هایی را که من می‌دانم همه نمی‌دانند. و این مستند واقعاً به پیچیدگی‌های شخصیت پدرم ورود کرده است.»

مود همفری مادر بوگارت بعد از آنکه از مدرسه اخراج می‌شود به او می‌گوید که دیگر خودش باید روی پای خودش بایستند. در واقع همین رابطه پیچیده بوگارت با مادرش بود که به فرگوسن کمک کرد بتواندقصه زندگی بوگارت را آنالیز کند و بر اساس آن خط سیر مستندش را تعیین کند. فرگوسن می‌گوید: «مود یکی از پردرآمدترین هنرمندان در آغاز قرن و یکی از صاحبان جنبش مدافع حق رأی زنان بود. با اینکه او آشکارا فرد بسیار فعال و موفقی بود، احساس می‌کرد که آن مادری نیست که پسرش نیاز دارد، و من احساس می‌کنم همین زندگی و زندگی عاشقانه همفری بوگارت را به آنچه بوده، تبدیل کرده.»

مستند «بوگارت: زندگی در یک نگاه» روزهای آغازین سخت بوگارت به عنوان یک بازیگر را دنبال می‌کند. زمانی که خودش به این باور رسیده است که او هرگز نمی‌تواند با اعتیاد به الکل و مجموعه‌ای از نقش‌های «وحشتناک» از بازیگری برای خودش حرفه بسازد. در این روایت که نبستاً درست و دقیق است، ما با وجه دیگری از سال‌های اولیه همفری بودگارت بازیگر آشنا می‌شویم. فرگوسن به بررسی رابطه همفری بوگارت با همسر اولش، هلن منکن بازیگر می‌پردازد، با تمرکز بر حضور او در نمایشنامه «اسیر» (The Captive) در سال ۱۹۲۶، یک اثر جنجالی و رادیکال که زنان عاشق را به تصویر می‌کشد. در مستند فرگوسن ما می‌بینیم که بوگارت همسرش را تشویق می‌کند که در بازی کند و از محتوای متن هم حمایت کرد. اما منکن به‌خاطر حضور در این نمایشنامه دستگیر شد و اجرا به‌کل متوفت شد؛ که این خود منجر به مبارزه مادام‌العمر (و روزبه‌روز متناقض‌تر) بوگارت علیه سانسور در هالیوود شد.

در تمام این مدت، بوگارت به سمت و سوی مسیر حرفه‌ای خود می‌اندیشد و از اینکه بازیگر قراردادی استودیوها بود خیلی بدش می‌آمد. مادرش به همین خاطر به حرفه‌اش توهین می‌کند و بوگارت مجبور است که تاب بیاورد. استیون در این باره می‌گوید: «او واقعاً به‌نوعی تنها بود. روابط با همسرانش او واقعاً یک چیز خانوادگی نبود. آن‌ها بخشی از تجارت بودند.»

و آن تجارت می‌تواند کاملاً بی‌ثبات شود. شاید جذاب‌ترین بخش مستند بوگارت ازدواج (به معنای واقعی کلمه) آتشین بین بوگارت و میو مثو را به تصویر می‌کشد. میو مثو هم بازیگر بود که در طول رابطه‌اش با بوگارت اقدام به خودکشی کرده بود. در نهایت تشخیص داده شد که مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید است. گزارش‌هایی که از رابطه هفت ساله توفانی و دراماتیک بوگارت و مثو وجود دارد، آن وجه بی‌ثبات و بیمار مثو را نادیده می‌گیرند. اما این وضعیت دقیقاً همزمان با دوره‌ای بود که مسیر حرفه‌ای همفری بوگارت تازه بعد از چهل سالگی با اکران «شاهین مالت» (The Maltese Falcon) دگرگون شده و با ساخت «کازابلانکا» تبدیل به سوپراستار شده بود. این نقاط عطف را در مستند بوگارت می‌بینیم اما حضور مثو را هم می‌بینیم، از جمله برخورد بدی که او با بوگارت در حین فیلمبرداری «کازابلانکا» داشت.

قصه ناگفته زندگی همفری بوگارت

فرگوسن می‌گوید همفری بوگارت و مثو تقریباً هم‌سن بودند و هر دو در اولین ملاقات‌شان عملکرد نسبتاً خوبی داشتند. اما همین‌طور که مسیر حرفه‌ای بوگارت رو به صعود بود، مثو داشت نزول می‌کرد و دلیل اصلی این اختلا، سن و جنسیت‌زدگی و این واقعیت است که آن نقش‌ها دیگر در دسترس زنان نبود. او مجبور بود عقب بایستد و تماشا کند که شریک زندگی‌اش پله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری طی می‌کند و با آن مشکلی هم نداشته باشد.» فرگوسن احساس مسئولیت کرد که داستان مثو را از دیدگاه متفاوتی روایت کند. «ما بسیار مشتاق بودیم که روایت پیرامون او را تغییر دهیم. روایت او بسیار پیچیده است، و همه می‌دانیم که مشکلات زیادی لابه‌لای آن‌ها پیدا می‌شود، اما ما فقط احساس می‌کردیم که باید عدالت را در حق او رعایت کنیم و او را در این موقعیت قرار ندهیم که  در تاریخ به دست فراموشی سپرده شود.»

مستند «بوگارت: زندگی در یک نگاه» از کلمات خود بوگارت برای در هم تنیدن روایت‌ها به هم استفاده می‌کند، به این معنا که ما دیدگاه شخص او نسبت به آن دوره را هم خواهیم دید. استیون در این باره می‌گوید: «درست زمانی که فکر کردم همه چیز درباره او گفته شده است،فهمیدم که این‌طور نیست. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که مردم باید درباره پدرم بدانند.»

همه چیز در مستند بوگارت با صدای بلند گفته نمی‌شود؛ چون با بوگارت به عنوان راوی انحصاری مستند، اصلاً چطور چنین اتفاقی می‌تواند بیفتد؟ وقتی صحبت از آخرین رابطه عاشقانه و عشق واقعی این بازیگر به میان می‌آید، باید زیرمتن‌ها را بخوانید. رابطه عاشقانه او با باکال، که از زمان ازدواجش با مثو شروع شد و تا زمان مرگ بوگارت بر اثر سرطان مری در سال ۱۹۵۷ ادامه داشت. باکال نوزده ساله بود که موقع فیلمبرداری «داشتن و نداشتن» (To Have and Have Not) عاشق بوگارت چهل و چهار ساله شد، و این دو بعد از این فیلم بارها و بارها با هم کار کردند. اختلاف سنی – اگر دستور بوگارت مبنی بر سفر نکردن باکال بدون او را کنار بگذاریم- چندین دهه همه را متحیر کرده بود. اما در فیلم، عشق بین آن‌ها به شدت مورد توجه قرار می‌گرفت. بوگارت و باکال دوازده سال زن و شوهر بودند.

فرگوسن می‌گوید: «امیدوارم ما در این مستند موفق شده باشیم قصه را همان‌طور که بوده روایت کرده باشیم، با استفاده از همه چیزهایی که توانستیم پیدا کنیم. یک عشق واقعی میان آن دو وجود داشت و یک شراکت واقعی…. او متناقض است. ما چیزی از قلم نینداخته‌ایم. طبعاً تماشای بعضی لحظات فیلم سخت است، اما ما احساس کردیم که باید حقیقت و هر آنچه را مربوط به زندگی همفری بوگارت است، بگوییم. بوگارت مرد برونگرایی نبود. او فقط به یک کارگردان مناسب نیاز داشت تا بتواند با رویکردی تازه تمام بخش‌های زندگی او را کنار هم بگذارد.

منبع: variety



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما