چگونه تماشای فیلم روی بدن ما تاثیر میگذارد؟
در دنیای امروز کمتر کسی است که نداند هنر چه تأثیری روی روح و روان انسان دارد. یا شاید بهتر است بگوییم کمتر کاربر اینترنتیای است که از این حقیقت آگاه نباشد. هنر به طور کلی و هنر هفتم، سینما که در کنار موسیقی مردمیترین شکل هنر است، جدای درگیر کردن احساسات ما و نفوذ به اعماق وجودمان ما را با بازتابی از خودمان و جهان اطرافمان مواجه میکند. اما این فقط احساسات ما نیست که سینما آن را درگیر خود میکند. بله، تمام هدف سینما، حداقل در نابترین شکل آن، برانگیختن واکنشی احساس از سوی تماشاگر است، با فیلمهایی که میتوانند همه چیز را از خنده و اشک گرفته تا وحشت و تپش قلب را در ما به وجود بیاورند. و این فقط یک ادعا نیست؛ تأثیر تماشای فیلم روی بدن ما ظاهراً پایه علمی دارد.
مردم عاشق فیلمهایی میشوند که در سطح شخصی آنها را تحت تأثیر قرار میدهند، اما فراتر از تأثیرات روانشناختی که فیلمها میتوانند بر تماشاگر بگذارند، علائم فیزیولوژیکی بارزتری نیز وجود دارد. جدا شدن از صندلی به خاطر یک لحظه پرش ناشی از احساس ترسی که صحنهای از یک فیلم در ما به وجود میآورد، واضحترین تأثیر فیزیکی تماشای فیلم است، اما ماجرا بسیار عمیقتر از آن است. البته لازم نیست هر فیلم بلندی یک واکنش غریزی و بدوی در ما ایجاد کند، اما علم تا حدی میتواند ثابت کند که یک فیلم سینمایی هم اثرات منفی و هم مثبت بر بدن انسان دارد. اگر دوباره به همان مبحث احساس ترس موقع تماشای یک فیلم ترسناک برگردیم، مطالعات نشان دادهاند که میتواند به یک اندازه در آرام کردن احساسات و ایجاد اضطراب تأثیر داشته باشد. یک ژانر، دو نتیجه بسیار متفاوت که هر دو به یک اندازه نشاندهنده قدرت سینماست.
حقیقت این است که تکانههای اولیه شرایط انسانی با یک فیلم خوب تحریک میشوند، مگر اینکه یک فیلم از قصد بد ساخته شده باشد یا جالب نباشد. مثلاً تماشای کاراکترها که با شتاب به سمت هدفی مشخص میروند، انتظار شوم برای شیطانی پنهان در گوشهای، یک سکانس اکشن الهامبخش، یا یک تیراندازی کرکننده، همه اینها میتوانند اثرات مشابهی داشته باشند. بخش زیادی از این تأثیرگذاری مربوط به آمیگدال مزاحم است، مرکز عصبی مغز که مسئول واکنش به موقعیتها و سناریوهای ترسناک است. نفس کشیدن تند میشود، ضربان قلب بالا میرود، فشار خون بهطور پیوسته افزایش مییابد و آدرنالین بالا میرود، و همه اینها سینما را بسیار کمتر از آنچه که هر کسی میتوانست در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، آن زمان که سینما یک فناوری جدید به حساب میآمد، میلادی پیشبینی کند، تبدیل به یک تجربه منفعل میکند.
هجوم آدرنالین ناشی از تماشای فیلمهای ترسناک، دلهرهآور و اکشن همگی دارای اثرات ضربهای هستند که به سایر قسمتهای بدن گسترش پیدا میکند. خواه نفس نفس زدن از شوک باشد یا فریاد زدن از ترس، عرق کردن کف دستها از تنش اعصاب خردکن روی صفحه نمایش، یا یک حادثه روی صفحه نمایش که به معنای واقعی کلمه نفس را بند میآورد، همه اینها به واکنش مبارزه یا فرار مرتبط است که در تمام افراد وجود دارد. اگر بخواهیم از نگاه علم این وضعیت را بررسی کنیم، چنین توضیحی دارد؛ تارهای عصبی سمپاتیک متصل به قلب، ناقل عصبی نورآدرنالین را آزاد میکنند و رگهای خونی اندامهای بدن را که کاملاً در براکت «ضروری» قرار نمیگیرند باریک میکنند تا بیشتر به قلب و مغز راه پیدا کنند. هیچ کس فیلمی را با این انتظار تماشا نمیکند که همه اینها در درونش اتفاق بیفتد، اما سینما به معنای واقعی کلمه در تمام تارهای وجود نفوذ میکند.
مور مور شدن پوست بدن، گشاد شدن مردمکها، انباسط ماهیچههایی مسیر هوا برای تنظیم بهتر تنفس، و دوپامینی که با تماشای فیلم در بدن ترشح میشود و با خودش نشئگی طبیعی میآورد، سینما همه این حالات را در بدن ما تحریک میکند. بدن به دلایل مختلف یک شگفتی پزشکی است، اما یکی از غیرمنتظرهترین چیزهایی که درباره بدن ما حقیقت دارد– در مقایسه با وسعت تاریخ بشر – این است که دو ساعت سرگرمی که یک سری بازیگر و عوامل پشت دوربین آن را میسازند و از طریق بازار انبوه در دسترس ما قرار میگیرد، میتواند تمام این حالات و بیش از اینها را در هر کسی به وجود بیاورد. اگر این شگفتی نیست، پس چیست؟
اینها فقط بخش مثبت و ظریف تأثیر تماشای فیلم بر بدن انسان است که خب مرسومتر و واضحتر است. تعداد بیشماری از فیلمها این را به عنوان تاج افتخار بر سر میگذارند که تماشاگران حین تماشایشان هوشیاری خود را از دست دادهاند، یا استفراغ کردهاند و حتی گاهی جان خود را از دست دادهاند. و این توضیح علمی درستی هم ندارد. پیتر تای متخصص مغز و اعصاب در این باره به Globe and Mail توضیح داد: «ما فقط میدانیم که افراد خاصی وجود دارند که به محرکهای مضری مثل این کاملاً حساس هستند. بیشتر اوقات، شما این را درباره بچهها میشنوید که آمپول را دوست ندارند و هر بار که آمپول را میبینند یا هر بار که کسی آنها بهشان آمپول میزند، غش میکنند.»
«با انواع مختلف محرکهای مضر، اغلب دردناک یا حتی احساسی، بر رفلکسهای عروقی افراد تأثیر میگذارد و اغلب باعث تپش قلب شما میشود، چون میترسید و این یک واکنش جنگ یا فرار است، یا گاهی اوقات، به شکلی متناقض، میتواند ضربان قلب شما را پایین بیاورد. ضربان قلبتان کند میشود، فشار خونتان پایین میآید و فشار خون کافی برای پشتیبانی از سطح هوشیاری شما نیست، در نتیجه غش میکنید.»
خوشبختانه،از آنجا که مزایای تماشای فیلم بیشتر از مضرات و خطرات آن به گفته علم ثابت شده است، همهاش ترو عذاب نیست. از مزایایش همین بس که تقریباً پانزده دقیقه خندهای که به سختی به دست میآید تأثیری مشابه ورزش بر سیستم قلبی عروقی را دارد، بنابراین هر کسی که حوصله ندارد برای یک پیادهروی معمولی یا دویدن سبک از خانه بیرون برود، میتواند به سادگی به تماشای فیلم کمدی بنشیند. کاری که میداند تأثیری مشابه خواهد داشت، بی آنکه مجبور باشد گرما و امنیت کاناپه و خانه را ترک کند.
سالیان سال سینما متهم به تأثیرگذاری منفی روی مخاطبان خود بود. معترضان میگفتند سینما باعث میشود مردم بخواهند هر آنچه را روی پرده میبینند، در زندگی واقعی تکرار کنند. چه داستان و منش عاشقانه بر اساس تصویری که سینما از عشق به نمایش میگذارد، و چه تکرار کارهای خطرناکی که یک سری حرفهای جسور بر پرده سینما انجام میدهند تا حتی ارتکاب قتل. اتهام بیپایهای است. یعنی نمیتوان اینها را تقصیر سینما انداخت؛ به حوزه دیگری مربوط هستند. اما اینطور که علم میگوید بدن به روشهای غیرقابل کنترلی مستقیماً تحت تأثیر فیلمها قرار میگیرد که نه میتوان جلویش را گرفت، نه از شدتش کاست و نه نادیدهاش گرفت.
منبع: faroutmagazine