داشتن زندگی شادتر با ۲ تکنیک علمی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
داشتن زندگی شادتر با ۲ تکنیک علمی

زندگی مانند کتابی در حال نگارش است که هرکدام از ما، نویسنده و قهرمان اصلی آن هستیم. هر تصمیم، هر تجربه و هر رویداد، فصل جدیدی به داستان زندگی‌مان اضافه می‌کند. اگرچه ممکن است گاهی احساس کنیم نقش ما تنها یک شخصیت فرعی است که توسط دیگران یا شرایط کنترل می‌شود، اما این قدرت درون ما وجود دارد که سرنوشت خود را تغییر دهیم و به قهرمان داستان زندگی خود تبدیل شویم. این توانایی، نه‌تنها ما را به زندگی‌ای شادتر و معنادارتر هدایت می‌کند، بلکه نیازهای روان‌شناختی اساسی‌مان را نیز برآورده می‌سازد.

یکی از راه‌های اساسی برای داشتن زندگی شادتر، استفاده از مفهوم «زندگی‌سازی» است. زندگی‌سازی به معنای ایجاد تغییرات عمدی در مسیر زندگی برای برآورده کردن نیازهای روان‌شناختی و دستیابی به اصالت و معناست. از بازتعریف ارزش‌ها و علایق شخصی گرفته تا ایجاد روابط معنادار و تعیین اهداف هدفمند، زندگی‌سازی ما را به سوی تقویت سلامت روان و تجربه شادی بیشتر سوق می‌دهد. این فرآیند، ما را قادر می‌سازد تا زندگی خود را نه‌تنها به‌عنوان مسیری برای پیشرفت، بلکه به‌عنوان منبعی برای رضایت و رشد درونی ببینیم.

در کنار زندگی‌سازی، دیدن خود به‌عنوان قهرمان داستان زندگی‌مان نیز نقش مهمی در افزایش شادی و سلامت روان دارد. این نگرش که ما می‌توانیم تصمیم‌گیرنده و تاثیرگذار باشیم، باعث تقویت حس خودکنترلی، استقلال، و شایستگی می‌شود. تحقیقات نشان داده است که این دیدگاه، افراد را به سمت هدف‌گذاری‌های معنادارتر و احساس تعلق عمیق‌تر هدایت می‌کند. با قدرت «زندگی‌سازی» و پذیرش نقش قهرمانانه خود، می‌توانیم داستان زندگی‌مان را با فصل‌های روشن‌تر و معنادارتری ادامه دهیم.

نکات کلیدی متن

  • «زندگی‌سازی» به تغییراتی اطلاق می‌شود که افراد برای برآورده کردن نیازهای روان‌شناختی خود در زندگی ایجاد می‌کنند.
  • این فرآیند می‌تواند به افزایش اصالت، معنا و سلامت روانی کمک کند.
  • همچنین، توانایی دیدن خود به‌عنوان شخصیت اصلی داستان زندگی‌تان می‌تواند موجب بهبود سلامت روانی شود.

در این مطلب، به نتایج دو مطالعه تازه در مورد چگونگی داشتن زندگی شادتر و معنادارتر پرداخته‌ام. این تحقیقات به بررسی دو روش «زندگی‌سازی» و «قهرمان شدن در داستان زندگی خود» می‌پردازند.

زندگی‌سازی چیست؟

زندگی‌سازی به تغییرات عمدی‌ای اطلاق می‌شود که افراد برای کنترل سرنوشت خود، برآورده کردن نیازهای روان‌شناختی اساسی مانند استقلال و خودمختاری، و داشتن یک زندگی اصیل و معنادار انجام می‌دهند. در مقاله‌ای که به‌تازگی در نشریه Emerging Adulthood منتشر شده، ناپیر و همکارانش بررسی کرده‌اند که چگونه مداخلات زندگی‌سازی می‌توانند به جوانان در حال رشد کمک کنند تا زندگی‌ای اصیل‌تر و معنادارتر داشته باشند.

مداخلات زندگی‌سازی معمولاً شامل کاوش در ارزش‌های شخصی، پرورش علایق درونی، ایجاد روابط مراقبتی، تعیین اهداف و ساختن یک داستان زندگی معنادار است.

اجزای مداخلات زندگی‌سازی برای داشتن زندگی شادتر

این‌ها برخی از اجزای مداخلات زندگی‌سازی هستند، همراه با نمونه‌هایی از سوالات و جملاتی که می‌توانند به فرآیند تأمل و شکل‌دهی به زندگی کمک کنند:

  • ارزش‌ها: از فهرست ارزش‌ها، آن‌هایی را که برایتان اهمیت بیشتری دارند انتخاب کنید. به این فکر کنید که چرا این ارزش‌ها خاص هستند و چگونه در فعالیت‌های روزانه شما انعکاس پیدا می‌کنند.
  • علایق درونی: آیا برخی از فعالیت‌های روزانه شما انگیزه درونی دارند؟ این‌گونه فعالیت‌ها به طور طبیعی معنادار و لذت‌بخش‌اند و برخلاف فعالیت‌هایی هستند که فقط به دلیل فشار یا پاداش‌های خارجی انجام می‌شوند. سعی کنید فعالیت‌های لذت‌بخش و معنادارتر را به زندگی روزانه خود اضافه کنید.
  • روابط: مهم‌ترین افراد در زندگی شما چه کسانی هستند و چرا؟ به راه‌هایی فکر کنید که می‌توانید روابط نزدیک‌تان را با آن‌ها بهبود ببخشید.
  • مشارکت‌های اجتماعی: آیا کارهایی که انجام می‌دهید بر دیگران و جامعه تأثیر می‌گذارد؟ چگونه؟ به این فکر کنید که رفتار، نگرش و اهداف شما چه تأثیری بر شادی و سلامت روانی دیگران می‌گذارد.
  • داستان زندگی معنادار: زندگی خود را همچون یک کتاب با فصول مختلف در نظر بگیرید. این کتاب از کجا شروع شد؟ اکنون در کدام فصل قرار دارید؟ برای گذر به فصل بعدی چه باید اتفاقی بیفتد؟ تاکنون چه درس‌هایی آموخته‌اید؟ آیا این کتاب یک تم خاص دارد؟
  • اهداف: چه اهدافی می‌خواهید در زندگی‌تان به آن‌ها دست یابید؟ این اهداف می‌توانند در زمینه‌هایی چون روابط عاشقانه، کار، تحصیل، سلامت و سرگرمی‌ها باشند. از ارزش‌ها و علایق خود برای تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت واقع‌بینانه بهره بگیرید.

با آگاه‌تر شدن از علایق خود، تلاش برای دستیابی به اهداف ارزنده، شکل‌دهی و هدایت داستان زندگی‌مان، و کمک به دیگران برای داشتن زندگی بهتر، می‌توانیم نیازهای روان‌شناختی مهمی را برآورده کنیم و زندگی‌مان را “یکپارچه‌تر، اصیل‌تر و معنادارتر” احساس کنیم.

داشتن زندگی شادتر با قهرمان شدن در داستان زندگی خود

تکنیک دوم به «قهرمان شدن در داستان زندگی خود» مربوط می‌شود.

ما معمولاً زندگی‌مان را همچون داستانی می‌بینیم که در طول زمان در حال پیشرفت است و در این داستان، نه تنها خودمان شخصیت‌هایی داریم، بلکه در داستان دیگران نیز نقشی ایفا می‌کنیم.

گاهی خود را به‌عنوان شخصیت‌های اصلی می‌بینیم. کسانی که با تصمیماتشان داستان را جلو می‌برند، با اعمالشان به اهدافشان نزدیک‌تر می‌شوند و تأثیرشان حتی در زندگی دیگران احساس می‌شود. در مواقعی دیگر، خود را همچون شخصیت‌های فرعی می‌بینیم. تماشاچیانی که تحت تأثیر حوادث و دیگران قرار دارند و قادر به شکل‌دهی به داستان خود نیستند، چه برسد به اینکه بتوانند بر زندگی دیگران تأثیر بگذارند.

شخصیت اصلی زندگی خود باشید

قهرمان زندگی خود باشید

تحقیقی که به‌تازگی توسط گوفریدی و شلدون انجام شده، به بررسی اثرات دیدگاه داشتن نسبت به خود به‌عنوان شخصیت اصلی (در مقایسه با فرعی) پرداخته است. نتایج این تحقیق که در نشریه Journal of Research in Personality منتشر شده، نشان می‌دهد که دیدن خود به‌عنوان شخصیت اصلی می‌تواند تأثیر مثبت زیادی بر سلامت روان، احساس خودمختاری، شایستگی و تعلق فرد داشته باشد.

محققان سه مطالعه مختلف انجام دادند. مطالعه اول به بررسی ارتباط بین احساس شخصیت اصلی یا فرعی بودن و سلامت روان در آینده پرداخت. در مطالعه دوم از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا به یاد آورند چه زمانی در زندگی خود احساس شخصیت اصلی یا فرعی بودن داشته‌اند و بررسی کردند که این احساسات چگونه می‌تواند پیش‌بینی‌کننده سلامت روان و برآورده شدن نیازهای روان‌شناختی (مثل تعلق، استقلال و روابط رضایت‌بخش) باشد. مطالعه سوم نیز به رابطه بین پیگیری اهداف خودمختارانه و ادراک شخصیت اصلی بودن در داستان زندگی فرد پرداخته و نقش احساسات خودکنترلی را مورد ارزیابی قرار داد.

تحقیقات نشان داده است که افرادی که خود را به‌عنوان شخصیت‌های اصلی (در مقابل شخصیت‌های فرعی) در داستان زندگی‌شان می‌بینند یا چنین تجربیاتی را به یاد می‌آورند، از سلامت روان بالاتری برخوردارند، نیازهای روان‌شناختی‌شان بهتر برآورده می‌شود و احساس خودکنترلی و پیگیری اهداف خودمختارانه بیشتری دارند. بنابراین، دیدن خود به‌عنوان شخصیت اصلی—کسی که قادر است از طریق اعمال و تصمیمات خود رویدادهای خارجی را کنترل کند—تأثیر مثبت زیادی بر سلامت روان و احساس خوشبختی دارد.

در مقابل، دیدن خود به‌عنوان شخصیت فرعی که تحت تأثیر رویدادهای خارجی یا کنترل‌شده توسط دیگران است، باعث احساس ناتوانی و عدم توانایی در برآورده کردن نیازهای روان‌شناختی اساسی می‌شود.

تمرین: احساس شخصیت اصلی در زندگی خود

به زمانی فکر کنید که خود را شخصیت اصلی در داستان زندگی خود یا زندگی فرد دیگری می‌دیدید. برخی از مثال‌ها می‌تواند شامل رهبری در محل کار، ایستادگی در برابر زورگویی، ایفای نقش کلیدی در پیروزی تیم در یک مسابقه، پذیرش موفقیت‌آمیز به دانشگاه‌های مورد نظر، یا برنامه‌ریزی برای یک رویداد مهم مانند جشن تولد یا سفر باشد.

چه اتفاقی افتاده بود؟ چه کاری انجام دادید و چگونه اعمال یا تصمیمات شما بر نتیجه تأثیر گذاشت؟

احساس کنید چگونه بود که شما فردی بودید که همه‌چیز را در دست داشتید و تصمیمات را می‌گرفتید، سرنوشت خود را در دست داشتید و برای دیگران ارزشمند بودید. آن احساس را دوباره تجربه کنید و لحظاتی با آن بمانید.

در پایان، به تأثیر این تمرین بر احساس معنا، شادی و سلامت روانی خود فکر کنید.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X