«مگالوپلیس» کوپولا چگونه به مهمترین فیلم سال ۲۰۲۴ تبدیل شد؟
یکی از موردانتظارترین آثار سینمایی سال ۲۰۲۴، فیلم حماسی علمی-تخیلی «مگالوپلیس» (Megalopolis) ساختهی فرانسیس فورد کوپولا است. این اولین اثر این فیلمساز برجسته از زمان «تویکست» (۲۰۱۱) به حساب میآید، طولانیترین فاصله میان فیلمهای او و شاید آخرین باری که پشت دوربین قرار میگیرد. «مگالوپلیس» اما پروسهی پرفرازونشیبی را طی کرده است تا به مرحلهی تولید برسد. در این مقاله، چگونگی ساخت فیلم و تبدیل شدن آن به بحثبرانگیزترین اثر سینمایی سال را بررسی کردهایم.
پس از گیر افتادن در برزخ توسعه (developmental hell) برای دههها، حالا با قاطعیت میتوان گفت که «مگالوپلیس» وجود دارد و آمادهی اکران است. بازیگر اصلی فیلم، آدام درایور، آن را «وصف ناپذیر» خوانده و به این نکته اشاره کرده که یک اثر سینمایی منحصربهفرد است. اما فیلم «مگالوپلیس» دقیقا چیست؟ و چرا ساخت آن اینقدر طول کشید؟ برای پاسخ به این سوال، باید به حدود ۵۰ سال قبل برگردیم.
«مگالوپلیس» فرانسیس فورد کوپولا چیست؟
هنگام فیلمبرداری یک پروژه پرفرازونشیب دیگر، «اینک آخرالزمان» در سال ۱۹۷۷ بود که کوپولا ایدهی «مگالوپلیس» را نخستین بار مطرح کرد. داستان فیلم در یک آمریکای مدرن متفاوت اتفاق میافتد، جایی که یک معمار با توانایی کنترل زمان، در حالی که سعی دارد منهتن را پس از یک فاجعهی بزرگ به یک آرمانشهر تبدیل کند، با مخالفتهای جدی از سوی افراد پرنفوذ شهر مواجه میشود. این داستان اساسا امپراتوری روم باستان را به یک نیویورک آیندهنگرانه منتقل و این دو را ترکیب میکند تا زیباییشناسی و دنیای تازهای ایجاد کند و نقدی اجتماعی بر آمریکا و آیندهی نامشخص آن باشد.
ایدهی اولیهی کوپولا تا حد زیادی وامدار فیلمهای علمی-تخیلی کلاسیکی مانند «متروپولیس» (۱۹۲۷) ساختهی فریتز لانگ و «آنچه خواهد آمد» (۱۹۳۶) ساختهی ویلیام کامرون منزیس، و همچنین آزمایشهای علمی خطرناک دنیای واقعی بود. شخصیت اصلی فیلم -که بعدها نامش به سزار تغییر یافت- هم بر اساس سیاستمدار رومی، لوسیوس سرگیوس کاتیلین و همچنین معماران معروفی فرانک لوید رایت طراحی شده بود. ریچارد بگز، طراح صدا فیلم «اینک آخرالزمان»، دیدگاه کوپولا به این فیلم را چنین توصیف کرده بود: «یک اپرای عظیم، که در چهار شب در جایی نزدیک به مرکز ایالات متحده نمایش داده میشود.» جذاب به نظر نمیرسد؟
«مگالوپلیس» وارد برزخ توسعه و تولید میشود
با اینکه کوپولا این ایده را در سال ۱۹۷۷ مطرح کرده بود اما تا سال ۱۹۸۳ کار روی «مگالوپلیس» را آغاز نکرد. در عرض دو ماه، او به طرز حیرتانگیزی ۴۰۰ صفحه یادداشت و تکههای فیلمنامه نوشت. با این حال، پروژههای کارگردانی دیگر، «مگالوپلیس» را تا سال ۱۹۹۱، پس از اکران «پدرخوانده: قسمت سوم» به تعویق انداختند. شرکت تولیدی کوپولا، «امریکن زوتروپ» در همان روزها پروژههای آتی خود را اعلام کرد که در میان آنها «مگالوپلیس» هم به چشم میخورد.
برای به تصویر کشیدن زیباییشناسی رومی، کوپولا مصمم بود فیلم را در استودیوهای چینهچیتا -یک استودیوی بزرگ فیلمسازی در رم ایتالیا- فیلمبرداری کند. حتی دفاتر و یک استودیوی هنری در آنجا تأسیس شد تا تیم کوپولا بتواند طرحریزی فیلم را آغاز کند. کوپولا در آن برهه مجبور شد پروژههای کارگردانی دیگری مانند «دراکولای برام استوکر» (۱۹۹۳) و «جک» (۱۹۹۶) -با بازی رابین ویلیامز- را برای خروج از بدهی و تأمین مالی «مگالوپلیس» بپذیرد؛ همین مسئله بار دیگر تولید فیلم را به تعویق انداخت.
حوالی سال ۲۰۰۱، کوپولا دوباره به سراغ «مگالوپلیس» رفت. او جیم استرانکو (طراح گرافیک مشهور) را برای ایجاد تصاویر هنری-مفهومی برای فیلم استخدام کرد. تیم تولید او همچنین بودجهای مناسب -حدود ۵۰ الی ۷۰ میلیون دلار در آن زمان- تهیه کرد و میزگردهایی با حضور بازیگران معروفی مانند رابرت دنیرو، لئوناردو دیکاپریو، راسل کرو و برادرزادهاش نیکلاس کیج برگزار شد. کوپولا حتی با واحد دوم فیلمبرداری (گروهی که کارهای ثانویه یک اثر سینمایی را انجام میدهد) حدود ۳۰ ساعت ویدیو از شهر نیویورک ضبط کرد تا در فیلم مورد استفاده قرار بگیرند. با این حال، حملات ۱۱ سپتامبر، باعث توقف تولید شد و کوپولا را برای ادامه دادن پروژه دچار تردید کرد.
کوپولا پس از آن، جسته گریخته به کار روی «مگالوپلیس» ادامه داد. سال ۲۰۰۲، فیلمبرداریهای اضافی دیگری با نظارت او انجام شد. سال ۲۰۰۶، از اسوالدو گلیخوف (آهنگساز سرشناس آرژانتینی) خواست تا موسیقی متن فیلمی که هنوز وجود ندارد را بسازد. در سالهای بعدی، کوپولا برشها و یادداشتهایی از موضوعات و جزئیات جذاب جمعآوری کرد تا آنها را در فیلمنامه بگنجاند. اما به طور کلی، بر کسی پوشیده نبود که «مگالوپلیس» در جهنم توسعه گرفتار شده است و شاید هرگز از آن بیرون نیاید.
بزرگترین مشکل کوپولا در این مقطع، تأمین بودجهی فیلم بود. او فکر نمیکرد استودیویی حاضر باشد بودجه لازم را در اختیار وی قرار دهد. خوشبختانه، به لطف موفقیت فوقالعاده کارخانهی شرابسازی او، کوپولا میتوانست از پول خودش برای ساخت «مگالوپلیس» استفاده کند، اما واقعیت این است که او تمایلی به تولید کاملا مستقل فیلم نداشت. به نظر میرسید که کوپولا باید حقیقت را بپذیرد، حقیقتی که زندگینامهنویس او در سال ۱۹۸۹ در کتاب «فرانسیس فورد کوپولا: زندگی یک فیلمساز» به آن اشاره کرده بود: «مگالوپلیس آنقدر بزرگ و پیچیده بود که به نظر میرسد ساخت آن غیرممکن باشد.»
«مگالوپلیس» بالاخره ساخته میشود، اما مشکلات همچنان باقی است
به سال ۲۰۱۹ برویم. کوپولا سرانجام تصمیم گرفت که زمانش فرا رسیده است تا رویای خود از سال ۱۹۷۷ را به واقعیت تبدیل کند. او بخشی از سهام امپراتوری شرابسازی خود را فروخت و از آن پول برای تولید «مگالوپلیس» استفاده کرد، تقریبا ۱۲۰ میلیون دلار. بسیاری از ستارهها در طول پیشتولید آمدند و رفتند، مانند زندایا و اسکار آیزاک. در نهایت اما، آدام درایور برای بازی در نقش اصلی -سزار- قرارداد امضا کرد و در کنار بازیگران سرشناسی مانند جانکارلو اسپوزیتو، آبری پلازا، شایا لباف، جان ویت، لارنس فیشبرن و داستین هافمن قرار گرفت. جیمز کان، که پیش از این در «پدرخوانده» با کوپولا همکاری داشت، قبول کرده بود که در فیلم ظاهر شود اما قبل از شروع تولید درگذشت.
کوپولا «مگالوپلیس» را در ایتالیا -همانطور که در ابتدا میخواست- فیلمبرداری نکرد. او به جای آن، به آتلانتا و استفاده از جلوههای بصری فراوان راضی شد. با این حال، اگرچه فیلمبرداری آغاز شده بود، «مگالوپلیس» همچنان با مشکلات بزرگی دستوپنجه نرم میکرد. کوپولا بیشتر اعضای تیم جلوههای بصری را در دسامبر ۲۰۲۲ اخراج کرد. چندین عضو دیگر نیز پروژه را ترک کردند، از جمله طراح تولید، بث میکل و تقریبا کل دپارتمان هنری فیلم! و مانند آثار کلاسیک کوپولا، گزارشهایی وجود داشت که بودجه از حد انتظار فراتر رفته است، هرچند که کوپولا این ادعاها را بعدا تکذیب کرد.
بعد از تقریبا ۵۰ سال، کوپولا «مگالوپلیس» را در سال ۲۰۲۲ تکمیل کرد اما موانع پیش روی این فیلم هنوز تمام نشدهاند. کوپولا یک نمایش اولیه برای مدیران استودیوهای بزرگ هالیوودی برگزار کرد تا یکی از آنها حاضر شود وظیفهی توزیع -و تأمین بودجهی تبلیغات- را برعهده بگیرد اما نقشههایش مطابق برنامه پیش نرفت و واکنشها به فیلم متفاوت بود. برخی مدیران آن را به عنوان یک اثر سینمایی منحصربهفرد و دیدنی که مرزهای فیلمسازی را به چالش میکشد و به طرز استادانهای ژانرها را ترکیب میکند، تحسین کردند. دیگران اما به آن واکنش مثبتی نشان ندادند و سرمایهگذاری روی آن را یک ریسک پرهزینه -و احتمالا کمسودده- دانستند. با این حال، خوب یا بد، نظر هیچکدام از این دو گروه اهمیت نداشت زیرا هیچ استودیویی حاضر نشد که هزینهی اکران و بازاریابی فیلم را تقبل کند.
شرایط با نمایش فیلم در بخش اصلی جشنواره کن ۲۰۲۴ حتی پیچیدهتر هم شد. همانطور که پیشبینی میشد، نقدهای فیلم «مگالوپلیس» از هر نظر ضدونقیض بودند، آنجا هم بعضی از منتقدان آن را فوقالعاده توصیف کردند و برخی دیگر آن را یکی از بدترین فیلمهای کوپولا دانستند. مجلهی تایم در توصیف فیلم نوشت: «حین تماشای «مگالوپلیس» ممکن است دلتان بخواهد بخندید؛ شاید وسوسه شوید از سینما بیرون بروید. و اینکه آن را خودبزرگ بینانه بنامید هم اشتباه نمیکنید. اما مگر فیلمهای دلخواه تماشاگران را به اندازه کافی ندیدهایم؟ فیلمهایی که فقط به دنبال راضی کردن طرفدارانِ دوآتشه هستند؟ من به معنای واقعی کلمه، در حین تماشای «مگالوپلیس» به پرده [سینما] نزدیکتر شدم تا دقیقا بفهمم کوپولا میخواهد چه چیزی را منتقل کند. شاید در بهترین حالت فقط یکسوم آن را فهمیدم، اما بازهم این فیلم خیالپردازنهی آشفته را به آثار شستهرفتهی استودیویی ترجیح میدهم.»
چیس هاچینسون، منتقد سرشناس کلایدر و درپ، برای آن چنین نوشت: «این فیلمی است که به جای عمق، به دنبال وسعت میگردد، به نظر میرسد در مورد همهچیز است اما در نهایت در مورد هیچچیز نیست. شاید قرار است سزار، یک نابغهی درکنشده که میخواهد دنیا را به جای بهتری تبدیل کند را به عنوان جانشینی برای خود کوپولا در نظر بگیریم. در حالی که این صادقانهترین برداشت است، اما کسلکنندهترین و خودخواهانهترین برداشت هم هست. شاید هم این نقدِ کوپولا به خودش و همه «مردان بزرگ» است که با وجود تمام ادعاهای خیرخواهانهشان، با تکبر و حرص معنا پیدا میکنند.»
و رولینگ استون اینگونه کوپولا را ستود: «کوپولا با همهچیز به آزمونوخطا میپردازد، از مناظری که توسط جلوههای ویژه تولید شدهاند تا تکنیکهای فیلمهای صامت. روایت داستان فیلم هم پر از ارجاعات مختلف است و در آن همهچیز پیدا میکنید، از تاریخ (امپراتوری رم باستان) و فلسفه (پلوتارک و رالف والدو امرسون) تا ادبیات («سرچشمه» اثر آین رند و «بهشت گمشده» اثر جان میلتون). فیلم «مگالوپلیس» اما ممکن است برای همه مناسب نباشد. شاید چشمانداز گسترده و زیربنای فلسفی آن برای بعضی از تماشاگران طاقتفرسا و حتی برای برخی دیگر سادهلوحانه به نظر برسد. با این حال، از جسارت کوپولا باید قدردانی کرد؛ او یک فیلمساز ۸۵ ساله است که فرازونشیبهای زندگی را دیده و قلب و روح خود را صرف پروژهای کرده است که جرات میکند سوالات بزرگی بپرسد. این گواهی بر قدرت سینماست، یک یادآوری که هنر تا چه اندازه میتواند مسائل جدی را در کانون توجه قرار دهد و همزمان الهامبخش باشد.»
آیا میراث کوپولا با «مگالوپلیس» معنا پیدا خواهد کرد؟
کوپولا این نقدهای اولیهی دوقطبی را با واکنشهای اولیهd فیلم ۱۹۷۹ خود، «اینک آخرالزمان» مقایسه کرده است. در واقع، این دو فیلم شباهتهای زیادی هم با هم دارند. هر دو فیلم، پروژههای پرشور کوپولا بودند که با موانع بزرگ، مشکلات بودجه و اتفاقات عجیبِ پشتصحنه مواجه شدند. و هر دو فیلم با منتقدانی روبهرو شدند که فکر میکردند کوپولا توانایی ساخت چنین آثار بزرگی را ندارد. هر دو در نمایشهای اولیه واکنشهای ضعیفی دریافت کردند، و البته فراموش نکنید که هر دو فیلم در جشنواره فیلم کن اکران شدند. چه اتفاقی برای «اینک آخرالزمان» افتاد؟ جایزه نخل طلایی، یعنی مهمترین جایزهی جشنواره کن را دریافت کرد و نه تنها در گیشه موفق عمل کرد بلکه به یکی از آثار بزرگ تاریخ سینما تبدیل شد. آیا تاریخ در حال تکرار است؟ در قدم اول خیر، «مگالوپلیس» در جشنواره کن به جایزهای نرسید اما هیچکس مطمئن نیست چه آیندهای انتظار آن را میکشد.
آیا «مگالوپلیس» در حد انتظارات ظاهر خواهد شد؟ یا در گذر زمان به شاهکاری که کوپولا در ذهن داشت تبدیل میشود؟ آیا میراث واقعی او این فیلم است؟ ما در مورد مردی صحبت میکنیم که «پدرخوانده» را کارگردانی کرده است، فیلمی که در سرتاسر جهان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران شناخته میشود، پس احتمالا نه. اما این نخستین تلاش کارگردانی کوپولا در ۱۳ سال اخیر است و این مرد بزرگ اکنون ۸۵ سال دارد. این شاید آخرین فیلم او باشد.
خوب یا بد، «مگالوپلیس» یکی از اجزای کلیدی میراث سینمایی کوپولا خواهد بود. پس از اکران گستردهی فیلم، ایده بهتری خواهیم داشت که آیا فیلم ارزش این همه انتظار -و تلاش و سرمایهگذاری- را داشت یا خیر.
منبع: movieweb