تاریخچه جادوگرها در سرزمین میانه؛ آیا مرد مرموز سریال «حلقههای قدرت» جادوگر است؟
وقتی صحبت از خاستگاه گاندولف و جادوگران مرموز «ارباب حلقهها» میشود، نوشتههای جی. آر. آر تالکین جزئیات چندانی ارائه نمیدهند. اما با نکاتی که اینجا و آنجای کتابهای مختلف گفته شده، میتوان به پاسخ درستی رسید.
توجه: در این مطلب خطر لو رفتن دو قسمت ابتدایی سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» وجود دارد
هرچند گاندولف و باقی جادوگران سرزمین میانه در ظاهر شبیه پیرمردها به نظر میرسند، اما در حقیقت بسیار کهنسالتر و قدرتمندتر هستند. به خصوص گاندولف بارها به وظایف مهمترش اشاره کرده است. بازگشت دراماتیکش از مرگ در «ارباب حلقهها: دو برج» هم به خوبی این حقیقت را که گاندولف ماهیتی ورای انسانها دارد، منعکس کرد. فیلمهای «ارباب حلقهها» به کارگردانی پیتر جکسون و اقتباسهای ریز و درشت مشابه ماهیت و خاستگاه گاندولف را مرموز و ناشناخته نگه داشتند، اما اگر فکر میکنید خود تالکین بند را آب داده سخت در اشتباهید. تالکین هم، حداقل در «ارباب حلقهها» و «هابیت»، وقتی برای بار اول به شخصیت گاندولف جان میداده، حرفی از چگونگی آمدن گاندولف و جادوگرها به سرزمین میانه و اینکه واقعاً چه موجوداتی هستند نزده. اما تالکین نویسندهای است که به پرداختن ریزترین جزئیات جهان داستانهایش شهرت دارد، بنابراین اگر ضمایم سهگانهی «ارباب حلقهها» و یا آثاری مثل «سیلماریلیون» را بخوانید، خواهید دید که آنجا مفصل درباره ماهیت جادوگرها و خاستگاهشان توضیح داده شده.
شاید با تماشای سهگانهی «ارباب حلقهها» و سهگانهی «هابیت» ذهنتان تا حدی درگیر جزئیات مربوط به جادوگرهایی مثل گاندولف و سارومان شده باشد، اما بعید است به اینکه آنها از کجا و چطوری وارد سرزمین میانه شدهاند فکر کرده باشید و چنین سؤالی در ذهنتان پررنگ شده باشد. وقتی آن فیلمها را میبینیم نقش جادوگرها آنقدر حیاتی و مهم است که گمان میکنیم از ازل در سرزمین میانه بودهاند و نقشی ایفا میکردهاند. اما با دیدن قسمت اول سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت»، وقتی در پایان قسمت اول به نام «سایهای از گذشته» میبینیم مردی در هیبت یک شهاب سنگ به زمین سقوط میکند؛ مردی که بسیار شبیه جادوگرهاست، همه به این فکر میکنیم که اصلاً چه شد که جادوگرها به سرزمین میانه آمدند، و چطوری؟ و آیا این مرد مرموز اولین جادوگریست که به سرزمین میانه پا گذاشته؟ شاید هم اصلاً جادوگر نیست… پس میرسیم به همان سؤال مهم و اصلی؛ جادوگرها از کجا آمدهاند؟
جادوگرهای سرزمین میانه چه کسانیاند؟
«سیلماریلیون»، کتابی که از ابتدا به تاریخ آردا (نام دنیای تالکین) و چگونگی به وجود آمدن سرزمین میانه و تمام مردمان و موجودات جادوییاش میپردازد، شامل تاریخچه جادوگرها هم میشود. کسانی که جادوگر خطابشان میکنیم، درواقع «مایار» هستند: ارواحی از جنس نور که مشابه فرشتگانی هستند که در خلق سرزمین میانه کمک کردند. مایارها به والارِ قادر خدمت میکنند، کسی که به سرزمین میانه آمد تا به آن شکل بدهد و به مردمانش هدف. درست مثل فرشتههای کتاب جان میلتون، «بهشت گمشده»، برخی از مایارها به دست مورگوث (اهریمن کبیر) آلوده و فاسد شدند. این شامل بالروگی که در «ارباب حلقهها: یاران حلقه» (همان اهریمنی که گاندولف را به ظاهر کشت) دیدیم میشود، و همچنین خود سائرون که خدمتگزار اصلی و دست راست مورگوث بود و پس از شکست خوردن او، تصمیم گرفت جایش را بگیرد.
اما مایارها باقیمانده به هدفشان وفادار ماندند و متحدان سرسخت سرزمین میانه شدند. مایارها به خاطر ماهیتشان، که درواقع روح هستند، میتوانند به راحتی شکل و شمایل خود را تغییر بدهند. برای همین اغلب اوقات پنهانی بین مردم میرفتند و سعی میکردند با کمکهای ریز و درشت و آگاه کردن مردم، بهشان کمک کنند و آنها را به سمت مسیرهای درست هدایت کنند. سائرون بعد از فاسد شدن از همین قابلیت استفاده کرد تا الفها را فریب بدهد و از آنها جادوی حلقهسازی را یاد بگیرد، و بدین ترتیب سائرون حلقهی معروف و قدرتمندش را ساخت و باعث شد جنگ بزرگی در سرزمین میانه راه بیفتد. جنگی که درنهایت به شکست سائرون در نبرد داگورلاد ختم شد. با شکست سائرون، عصر دوم به پایان رسید و عصر سوم آغاز شد، همان عصری که پیتر جکسون با سهگانهی «ارباب حلقهها» به نحو احسن ماجراهایش را برایمان به تصویر کشید و به بهترین شکل داستانش را اقتباس کرد.
تقریباً ۱۰۰۰ سال بعد از این نبرد، (۲۰۰۰ سال قبل از وقایع «ارباب حلقهها») مایارها فهمیدند سائرون دوباره دارد قدرتمند میشود و نیروی گذشتهاش را احیا میکند. اگر به «سیلماریلیون» رجوع کنیم، میبینیم که رویدادی که مایارها را به این نتیجه رساند، سقوط بخش جنوبی جنگل میرکوود است. جنوب جنگل میرکوود به دست موجودی به نام نکرومنسر میافتد که خیلی زود همه شک میکنند که نکند همان سائرون باشد. بنابراین مایارها تصمیم گرفتند پنج نفر از خودشان را به سرزمین میانه بفرستند تا در هیبت پیرمردهای دانا، به نژادهای آن مناطق کمک کنند و با راهنمایی و هدایت درست، آگاهیشان را بالا ببرند. با اینکه قدرت مایارها بسیار بیشتر از قدرت انسانهای فانی و الفهاست، اما به ندرت تصمیم میگیرند از قدرتشان به طور مستقیم استفاده کنند، آنها ترجیح میدهند درعوض با مشاوره دادن و رهبری تأثیر بگذارند و به مردم کمک کنند. درنهایت این گاندولف بود که در رسیدن به هدف مایارها موفق شد: گاندولف الفها، انسانها و دورفها، همهی مردم سرزمین میانه را با هم متحد کرد تا علیه سائرون بجنگند و بدین ترتیب موفق شدند حلقه یگانه را نابود و سائرون را برای همیشه شکست بدهند.
جادوگرها چطوری به سرزمین میانه آمدند؟
نحوه دقیق ظهور جادوگرها در متون تالکین مبهم است. در «سیلماریلیون» فقط گفته شده: «مایارها از بالای دریا آمدهاند.» تنها معنایی که این جمله میتواند داشته باشد، این است که مایارها از سرزمینهای نامیرا به سرزمین میانه آمدهاند. سرزمینهای نامیرا قارهای است که غرب سرزمین میانه، آن سوی دریاهای ساندرینگ (The Sundering Seas) قرار دارد. در ابتدای قسمت اول «حلقههای قدرت» دیدیم که الفها از سرزمینهای نامیرا به سرزمین میانه سفر میکنند و زمانی که جنگ حلقه تمام میشود، در «ارباب حلقهها» میبینیم که الفها به آنجا بازمیگردند (همانطور که گاندولف، فرودو و بیلبو به عنوان حاملان حلقه اجازه دارند به آنجا سفر کنند و میکنند). با این حساب غیرمنطقی نیست اگر بگوییم ممکن است جادوگرها از راه دریا به سرزمین میانه آمدهاند و به خاطر محرمانه بودن مأموریتشان، نگذاشتهاند کسی از این موضوع با خبر شود و هیچکس را از ورود خود مطلع نکردند.
اما برگردیم سراغ هویت مرد مرموزی که از آسمان به زمین سقوط کرد. اگر به جدول زمانی وقایع نگاهی بیندازیم، میبینیم از نظر زمانی ممکن نیست این مرد مرموز یکی از مایارها باشد. در وهله اول باید بدانیم که «حلقههای قدرت» هزاران سال قبل از نبرد داگورلاد به وقوع میپیوندد و با ظهور مایارها و آغاز مأموریتشان به عنوان جادوگرهای پیر سرزمین میانه، هنوز فاصلهی زیادی دارد. پس با این حساب اگر بخواهیم با سرنخهایی که داریم حساب و کتاب کنیم، یکی از محتملترین پاسخها این است که این مرد مرموز همان سائرون باشد که با تغییر شکل و شمایل خود و با کلک زدن به مردم، قصد دارد جادوی حلقهسازی را یاد بگیرد و این پوشش جدید آغاز نقشههایش است. سقوطش به زمین همراه با شعلههای آتش هم بیشتر به سائرون میخورد تا به جادوگرهایی مثل گاندولف، که یادآور سقوط لوسیفر در «بهشت گمشده» هم هست. ضمن اینکه جادوگرها همیشه کارهایشان را مخفیانه انجام میدهند و به پنهانکاری شهرت دارند، و همچنین ورود جادوگرها به سرزمین میانه همراه با یک هدف و مأموریت والا، یعنی مقابله با سائرون بوده است؛ این در حالی است که ورود این مرد مرموز پر سر و صدا و ناگهانی بود و حتی به نظر میرسد حافظهاش را هم از دست داده باشد. با توجه به همهی اینها، بعید است این مرد جادوگر و مایار باشد، مگر اینکه خالقان سریال «حلقههای قدرت» دست به خلاقیت عجیبی زده باشند و بخواهند ما را با حضور غافلگیرکنندهی سارومان یا گاندولف، یا حتی جادوگری جدید، شگفتزده کنند. هرچه نباشد، «حلقههای قدرت» اقتباسی آزاد از بخشهایی از «سیلماریلیون» است و ما نمیتوانیم درباره جزئیات داستان به منبع اقتباس اصلی رجوع کنیم، چرا که بخش اعظم «حلقههای قدرت» ساخته و پرداختهی نویسندگان خود سریال است.
فصل اول سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» قرار است ۸ قسمت داشته باشد و ۳ قسمت آن تا به حال پخش شده است. بعید است فصل اول بدون اینکه سؤال «مرد مرموز کیست؟!» را پاسخ بدهد به اتمام برسد.
منبع: CBR