فاینال فانتزی ۷ چطور انسانیت در شخصیتهایش را به بهترین شکل به تصویر کشید؟
این انسانیت از یکی از سکانسهای آغازین بازی، در فلشبکی که در آن دو کودک (شخصیت مرکزی بازی کلاود و یکی دیگر از شخصیتهای اصلی بازی تیفا) در زیر آسمان پرستاره کنار هم مینشینند و قولی به یکدیگر میدهند بهوضوح دیده میشود. زنی به نام المایرا پشت میز ناهارخوریاش گریان نشسته و نامهای را میخواند که به او اطلاع میدهد همسرش در جنگ کشته شده است. دو دوست قدیمی، برت و داین، سعی میکنند دربارهٔ درد و رنج ازدستدادن عزیزان خود در زندان با هم صحبت کنند. در قرار ملاقاتی تلهکابین درحالیکه صدای آتشبازی به گوش میرسد، کلاود و دختر گلفروش اریث از پنجره به بیرون نگاه میکنند اریث به کلاود میگوید: «من میخواهم تو را… ملاقات کنم.» با اینکه آنها مدتی قابلتوجهی است با هم همسفر شدهاند. او متوجه منظور اریث نمیشود و وقتی هم متوجه میشود دیگر دیر شده است. مرگ یک شخصیت اصلی را نیز نباید فراموش کنیم، رویدادی که بهقدری تأثیرگذار بود، اکنون بخشی از میراث کل بازی را تشکیل میدهد. تتسویا نومورا (طراح شخصیتها و نبردها و شخصی که تصمیمگیرنده مرگ این شخصیت بود) توضیح داد که قصد داشت احساس درد و فقدان را با این واقعه به بازیکنان منتقل کند. بهعنوان یک بچهٔ نهساله که این صحنه را در شب به همراه خواهر بزرگترم که داشت بازی را انجام میداد مشاهده کردم فکر نمیکنم آنطور که باید درد آن اتفاق را حس کردم با اینکه برایم ناراحتکننده بود. شاید مثل کلاود در تلهکابین من هنوز آماده درک این موضوع نبودم.
فاینال فانتزی ۷ که توسط اسکوئر پیش از اکتساب آن توسط انیکس ساخته شد هنوز هم یک شاهکار است. داستان سرایی زبردستانه بازی دارای یکی از بهترین نمونههای راوی غیرقابل اعتماد در مدیوم بازیهای ویدیویی است. موسیقی بازی با شخصیت همراه میشود، لطیف و مهرآمیز در Flowers Blooming in the Church، نفس گیر در ‘Still More Fighting درحالیکه ‘You Can Hear the Cry of the Planet هم شوم است و هم آرامشبخش. زمینهٔ پیش رندر شدهٔ بازی حس و حال شخصیتها و اتمسفر را منتقل میکنند. بهعنوانمثال کوستا دل سول رنگ گرم عسلی دارد و کازمو کنیون به رنگ برگهای پاییزی درختان است. شخصیتهای اصلی بازی به خصوص گیرا و قانع کننده هستند. کلاود تشویش درونی تاریکی دارد، تیفا دوستداشتنی اما مرموز است، اریث دلکش و بی پرواست. جیمز اولن، یکی از کارگردانانی که در آن زمان در بایوور فعالیت میکرد، کمپانی که بعداً به ساخت بازیهایی با داستان سرایی به خوبی اسکوئر شناخته میشود معتقد بود شخصیتهای بالدورزگیت بایوور در مقایسه با شخصیتهای فاینال فانتزی ۷ حرفی برای گفتن نداشتند و همین مسئله باعث شد او بازی بالدورز گیت ۲ را از این جنبه بهبود ببخشد.
وقتی اسکوئر انیکس در سال ۲۰۱۵ خبر ساخت ریمیک فاینال فانتزی ۷ را اعلام کرد من به اندازهٔ سایرین از شنیدن این خبر خوشحال نشدم چون هیچوقت خواهان ساخت آن نبودم. به نظر من بازی اثری بیهمتا بود ازاینرو نیازی به ساخت ریمیک نبود. البته باید معترف شوم که تا حدی از ساخت ریمیک برای این بازی میترسیدم. اگر پروژهٔ ریمیک از بازی اصلی فراتر برود چه؟ این چه اثری بر روی بازی قدیمی مرا شیفتهٔ این مدیوم کرد میگذارد، بازی ای که برایم فوقالعاده ارزشمند است؟ کازوشیگه نوجیما، نویسندهٔ هر دو بازی اورجینال و ریمیک نیز احساس ترس داشت اما در قالبی دیگر. او نگران این بود که بازیکنان چطور پذیرای فاینال فانتزی هفتی خواهند بود که جای زیادی برای خیالپردازی ندارد و در نتیجه ممکن است لذت داشتن برداشتهای مختلف از داستان را نداشته باشد. مثل خواندن یک رمان، بازی اصلی به بازیکن اجازه میداد تصور کنند شخصیتها چه صدایی دارند و نبود جزئیات زیاد در برخی سکانسها به ما اجازه میداد از تخیلاتمان برای پر کردن قطعات پازل کمک بگیریم.
من گفتگوهای زیادی با هواداران بازی داشتهام که در آن برداشتهایمان از جزئیات کوچک دربارهٔ شخصیتها با هم در تضاد بوده است. بهعنوانمثال در بازی اورجینال، من سکانس معرفی رینو را تهدیدآمیز میدیدم درحالیکه در صحبت با فرد دیگری او به من گفت که رینو همیشه برای او یک شخصیت فکاهی به نظر میرسیده است. بعضی بازیکنان ریمیک را بهخاطر «بهبودبخشیدن» به شخصیت اریث و نشاندادن سویه شیطنتآمیز او تحسین میکنند درحالیکه من همیشه فکر میکردم این ویژگی شخصیت او در بازی اورجینال بهوضوح دیده میشود. بازی اورجینال همچنین لحظات فراوانی و از نظر داستانی مهمی داشت که عدهای از بازیکنان هرگز آن را مشاهده نکردند که همین مسئله باعث تغییر در برداشتها و درکشان از داستان میشد. یادگرفتن بخشی از گذشتهٔ اریث دربارهٔ پدر و مادرش کاملاً اختیاری است و همین مورد دربارهٔ یک فلشبک مهم بین کلاود و زک نیز صادق است. دیالوگی که من در بخش آغازین مقاله به آن اشاره کردم برای بازیکنانی که قرار ملاقاتشان در تلهکابین با تیفا بوده رخ نداده است. دو شخصیت وینسنت و یوفی که اکنون جز شخصیتهای سری بهحساب میآیند در بازی اورجینال اعضای کاملاً اختیاری تیم هستند.
شما میتوانید ببینید که سازندگان ریمیک شجاعت زیادی به خرج دادهاند. آنها سعی دارند در حین بازسازی رویدادهای بازی اورجینال، کارهای جدیدی نیز انجام دهند. در بازی اورجینال، یوشینوری کیتاسه کارگردان بازی میخواست آنتاگونیست معروف بازی سفیروث بهتدریج بهصورت حضوری تهدیدآمیز ترسیم شود، کسی که شما فقط اسمش و اثر اعمالش را میبینید اما خودش را نه. رویکرد هوشمندانهای که کیتاسه از فیلم سینمایی آروارههای استیون اسپیلبرگ الهام گرفته بود. در ریمیک از طرف دیگر، او بیش از یکبار از همان آغاز داستان سروکلهاش پیدا میشود و بازی حتی با نبردی با او به پایان میرسد. اریث به نظر میرسد از آینده آگاه است که حس و حال شخصیت او را به شکل اجتنابناپذیری تغییر میدهد. اشباح عجیبی در بخشهایی از داستان پدیدار میشوند و قصد دارند رویدادهای بازی را کنترل کنند و مهمتر از همه، شخصیت کلیدی که در طول کل بازی اورجینال مرده بود به نظر میرسد بهنوعی به داستان بازگشته است.
با اینکه من از تمامی این تغییرات راضی نیستم، ریمیک کارهایی را نیز انجام داده که بازی اورجینال را بهتر کرده است. تعامل بیشتری بین شخصیتهایی مثل کلاود و تیفا وجود دارد، رابطهای که با پیشروی در داستان مهم و مهمتر میشود. شخصیت فرعی جانی که در اورجینال نقش بسیار کمرنگی دارد در ریمیک بسیار دوستداشتنی و سرگرمکننده است. دیگر از طراحی شخصیتهای بلوکی بازی اورجینال خبری نیست و همه با جزئیات و فوقالعاده طراحی شدهاند. من حتی نظری را دیدهام که گفته بود چقدر چشمان برت وقتی عینکآفتابیاش را بهصورت نزده، گرمای دلچسبی دارند.
بیست و پنج سال از زمانی که من و خواهرم بازی اورجینال را تجربه کردیم و دیدیم که یکی از شخصیتهای اصلی توسط سفیروث کشته شد میگذرد. آن دوران واقعاً جهانی دیگر بود. حال وقتی با سی و اندی سال سن میبینم که سیستم مبارزه نوبتی فاینال فانتزی قدیمی خطاب میشود حس استیو راجرز «مردی خارج از زمان» را پیدا میکنم. حتی فرومهایی که با آنها بزرگ شدم ناپدید شدهاند. آیا این سرنوشت پیش روی فاینال فانتزی ۷ اورجینال است؟ تا در تاریخ ناپدید شود؟ نظرات اخیر نائوکی هاماگوچی کارگردان بازی دوم سهگانهٔ ریمیک چندان به آسودگی خاطرم کمک نکرده است زیرا او بازی اورجینال را بازی که تجربهاش در عصر حاضر در مقایسه با ریمیک دشوار است.
علیرغم نگرانیهای من بعید میدانم فاینال فانتزی ۷ اورجینال از خاطرهٔ بازیکنان ناپدید شود اما اگر زمانی از خاطرشان رفت آیا برای من اهمیتی دارد؟ خاطرات من از بازی در من و در واژههای این مقاله وجود دارند و خواهند داشت و به نظر من همین کافی است. در بخشهای پایانی بازی اورجینال، کلاود غرق در ترس و وحشت از ادامه سفر باز میزند و برت با رو راستی همیشگی اش به او میگوید که خبری از پیاده شدن از این قطار استعاری که آنها سوارش هستند نیست. آنها باید تا آخر خط بروند.
من نمیدانم در آخر خطر این پروژهٔ ریمیک چه چیزی انتظارمان را میکشد اما وقتی ترسهایم را کنار میگذارم حس میکنم مشتاقانه منتظرم به آخر این خط برسم.
منبع: Eurogamer