نکرومورفها در مقابل زنومورفها؛ هر هیولا چه مشخصهای دارد؟
با داشتن نسخههای متعدد و سالها تجربه، هر دو سری بیگانه (Alien) و دد اسپیس (Dead Space) موفق شدهاند که عناصر وحشت منحصربهفرد خود را به طور کامل توسعه دهند. برای کسانی که با هر دو مجموعه آشنایی دارند، شنیدن اینکه اولین بازی دد اسپیس تحت تأثیر وضعیت و سفر احساسی ریپلی (Ripley) در فیلم «بیگانه» (۱۹۷۹) بوده، تعجبآور نخواهد بود. نکرومورفهای دد اسپیس همچنین تا حدی از زنومورفهای بیگانه الهام گرفتهاند، اما آنها ویژگیهای منحصربهفردی دارند که آنها را متمایز میکند.
زنومورفها برخلاف نکرومورفها چرخه زندگی مشخصی دارند
زنومورفها در اولین فیلم بیگانه که توسط اچ. آر. گیگر (H.R. Giger) طراحی شده بود، برای اولین بار معرفی شدند. زنومورف معمولی زندگی خود را به عنوان یک اُوومورف (Ovomorph) یا تخم آغاز میکند. پس از تشخیص وجود یک میزبان بالقوه، اُوومورف باز میشود و یک فیسهاگر (Facehugger) آزاد میکند. فیسهاگر تلاش میکند تا به میزبان بچسبد تا یک جنین در بدن میزبان بکارد. پس از مدتی، فیسهاگر از میزبان جدا شده و میمیرد و جنین داخل بدن میزبان شروع به رشد میکند. سپس جنین به طور خشونتآمیزی از بدن میزبان خارج شده و به یک چستبرستر (Chestburster) تبدیل میشود که میگریزد تا به یک زنومورف بالغ تبدیل شود. در حالی که انواع مختلفی از زنومورفهای بالغ مانند ملکههای زنومورف و پرتورینها (Praetorian) وجود دارند، تقریباً همهی آنها از یک چرخهی زندگی عمومی زنومورف پیروی میکنند.
از طرف دیگر، نکرومورفهای دد اسپیس از اشیای بیگانهای به نام مارکر (Marker) زاده میشوند. چه این مارکرها سیاه باشند یا مارکرهای قرمز ساخته شده توسط گونههای هوشمند، همهی آنها سیگنالهایی را منتشر میکنند که بافتهای مرده را به نکرومورف تبدیل میکند. این سیگنالها همچنین میتوانند بر موجودات هوشمند تأثیر بگذارند و باعث جنون، خشونت و حتی ساخت مارکرهای قرمز شوند. از آنجایی که نکرومورفها از اجساد احیا شده تشکیل شدهاند، نمیمیرند و چرخهی زندگی مشخصی ندارند، که این موضوع حس ترس را در بازیها بیشتر میکند.
اشکال متنوع و تطبیقپذیری در محیطهای مختلف
نوع زنومورفی که ایجاد میشود، بستگی زیادی به ترکیب فیسهاگر و میزبان دارد. در حالی که فیسهاگر معمولی یک زنومورف معمولی ایجاد میکند، اما زیستشناسی زنومورف بر اساس میزبان تغییر میکند. یک زنومورف که از بدن یک انسان به وجود میآید، ترجیح میدهد روی پاهای عقبی خود راه برود، در حالی که یک میزبان چهارپا مثل سگ، میتواند یک زنومورف دوندهی (Runner) سریع ایجاد کند که روی چهار پا حرکت میکند. انواع مختلفی از فیسهاگرها نیز زنومورفهای متفاوتی ایجاد میکنند. برای مثال، فیسهاگر سلطنتی (Royal Facehugger) میتواند ملکههای زنومورف و پرتورینهای محافظ آنها را ایجاد کند. تمام انواع زنومورفها در سلسلهمراتب گونههای خود نقش دارند و بقای آنها را تضمین میکنند.
مانند زنومورفها، نوع نکرومورفی که توسط مارکرها یا نکرومورفهای دیگر ایجاد میشود، بستگی به شرایط دارد. اسلشرها (Slashers) رایجترین نوع نکرومورف هستند، اما حتی در آنها هم تفاوتهایی وجود دارد، همانطور که در نکرومورفهایی مانند توییچر (Twitcher) دیده میشود که نسخهی سریعتر اسلشر است. نکرومورفهای کودک که از مدرسهی ابتدایی تایتان در دد اسپیس ۲ ظاهر شدند، به خود لقب «دسته» (The Pack) دادند، زیرا آنها به صورت گروهی شکار میکنند، در حالی که نکرومورفهای عظیمی مانند بروت (Brute) میتوانند از چندین جسد ساخته شوند. در حالی که نکرومورفها سلسلهمراتبی ثابت مانند زنومورفها ندارند، همهی آنها در جهت ایجاد اجساد بیشتر و گسترش عفونت نکرومورفها کار میکنند.
روشهای منحصربهفردی برای حمله و دفاع
با توجه به اینکه انواع مختلفی از زنومورفها و نکرومورفها وجود داردT هر کدام با قابلیتهای تهاجمی و دفاعی خاص خود هستند. در نتیجه بیایید تا رایجترین فرمهای این بیگانگان را مقایسه کنیم: زنومورف درون (Drone) و نکرومورف اسلشر (Slasher).
زنومورفهای درون بالغ قوی، سریع و مجهز به دم میخدار قدرتمند و فکهای ثانویهی پنهان در دهان خود هستند. زنومورفهای درون دارای حواس بسیار تیز هستند و معمولاً در سایهها شکار میکنند تا طعمهی خود را با دمهایشان سوراخ کنند. این بهطور ترسناکی در بازی اولشخص Alien: Isolation نمایش داده شده است. آنها سپس با فکهای ثانویهی خود، کار شکار را تمام میکنند. در حالی که این ویژگی یک ابزار تهاجمی نیست، خون اسیدی زنومورفها یک لایهی محافظ اضافی به بدن مقاوم آنها اضافه میکند. این خون به راحتی هر چیزی که لمس کند را ذوب میکند و حتی میتواند سوراخی در سفینهها و ایستگاهها ایجاد کند.
نکرومورف اسلشر رایج با تیغههای استخوانی که از دستهایش بیرون میآیند، حمله میکند. این کار با تغییر سیستم اسکلتی میزبان مرده و متمرکز کردن ساختار استخوانی آن برای تهاجم انجام میشود. همراه با سرعت و مقاومت نکرومورف که به احیا شدن از بافتهای مرده نسبت داده میشود، اسلشرها میتوانند به راحتی هدفهای خود را از پا در بیاورند.
هدفی مشترک: بقا و گسترش گونه
با نداشتن هیچ هدفی جز گسترش در سراسر جهان، نژاد زنومورف، هر گونهای که از آنها نباشد را یا میکشد یا به یکی از خود تبدیل میکند. تخمهای زنومورف توسط ملکههای زنومورف تولید میشوند که یا در نزدیکی میزبانهای بالقوه قرار داده میشوند یا توسط درونها به مکانهای مناسبتر برده میشوند. سپس درونها به دنبال میزبانهای ممکن میگردند و آنها را به لانههایشان میبرند، اما قبل از آن، آنها را برای بارور شدن آسان توسط فیسهاگرها بیحرکت میکنند.
از آنجا که نکرومورفها از بافتهای مرده ایجاد میشوند، همهی آنها یک هدف واحد دارند و آن هم چیزی نیست جز ایجاد هرچه بیشتر اجساد. پس از ایجاد یک جسد، انواع خاصی از گونه مانند اینفکتورها (Infectors) بافت نکرومورفی را در بدن مرده کاشت میکنند که آن را به سرعت به یک نکرومورف جدید تبدیل میکند. این روند تا بینهایت تکرار میشود تا زمانی که یک سیاره فتح شود و نکرومورفها به دنبال منطقهی جدیدی برای تسخیر باشند.
اگرچه این درست است که سری بیگانه خیلی قدیمیتر از دد اسپیس است و دومی از اولی الهام گرفته است، اما هر دو سری موجودات بیگانهی اصلی خود را به خوبی تعریف کردهاند و آنها را به اندازهای انعطافپذیر نگه داشتهاند که دیگر خالقان بتوانند نسخههای خود را از این فرمول را ارائه دهند. امیدواریم که زنومورفها و نکرومورفها همچنان در آینده حضور داشته باشند و فضا را به مکانی وحشتناک تبدیل کنند، جایی که هیچکس نمیتواند صدای فریادتان را بشنود!
منبع: Automaton Media