نابینایان چطور فیلم تماشا میکنند؟
از دست دادن بینایی میتواند زمینههای بسیاری از زندگی یک فرد را تحت تاثیر قرار دهد؛ حتی چیزهایی به ظاهر ساده مانند تماشای یک فیلم خوب در سینما و یا دیدن برنامههای تلویزیونی. رفتن به سینما برای هر شخص که دچار اختلال بینایی و یا به طور کل نابینا است میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد؛ موضوع نه چندان پیچیدهای که دیگر افراد جامعه شاید به راحتی از کنارش بگذرند.
حتما به یاد دارید که چند سال پیش، همان روزها که «برنامهی ۹۰» با اجرای عادل فردوسیپور دوشنبهها حدود ساعت ۱۰ شب پیر و جوان، فوتبالدوست و فوتبالیست، زن و مرد را پای تلویزیون مینشاند، آیتمی دربارهی یک نوجوان هوادار دوآتشهی نساجی پخش شد که با دوست نابینایش به استادیوم میرفتند و دوست بامعرفت این پسر نابینا تمام لحظات بازی فوتبال (یعنی تمام ۹۰ دقیقه و حتی وقتهای اضافه) را برایش گزارش میکرد.
احتمالا همان روزها و با دیدن همین یک آیتم کوچک اما بسیار تاثیرگذار توجه بسیاری به این موضوع جلب شد که واقعا افراد نابینا چطور میتوانند برنامههای تلویزیونی، فیلم، تئاتر، مسابقات و بسیاری از این قبیل آثار را با جزئیاتی که برای یک فرد بینا ممکن است تماشا کنند؟ تا به حال از یک فرد نابینا پرسیدهاید که آیا دوست دارد تجربهای مشابه یک فرد بینا هنگام تماشای فیلم داشته باشد؟ حتی برای خودتان سوال پیش نیامده که اصلا چنین چیزی ممکن است یا خیر؟ در این مطلب قصد داریم به همین موضوع بپردازیم. افراد نابینا (چه آنها که مادرزاد نابینا به دنیا آمدهاند و چه آنها که بر اثر تصادف یا بیماری بینایی خود را از دست دادهاند) چطور فیلم تماشا میکنند؟ آیا نرمافزار، پلتفرم یا امکانات خاصی برای این گروه چه خارج و چه داخل ایران وجود دارد؟
آیا افراد نابینا تصویر ذهنی مشترکی با افراد بینا دارند؟
برای درک بهتر از نابینایی بهتر است بدانیم که افراد نابینا به دو دسته تقسیم میشوند؛ آنها که مادرزاد نابینا به دنیا میآیند و آنهایی که در اثر حادثه یا بیماری بینایی خود را از دست میدهند. برای گروه اول تعریف همه چیز، از اشیا و رنگ تا جنس و بافت اجسامی که افراد بینا میشناسند یک چیز ذهنی است. یعنی شاید تصور ذهنی یک فرد نابینای مادرزاد که تا کنون هیچ درختی ندیده با تصویر واضحی که یک فرد بینا دارد متفاوت باشد. افراد نابینای مادرزاد حتی اگر با دیگر حواسشان که بدون شک متمرکزتر از دیگران کار میکند یک درخت را لمس کنند یا ببویند یا صدای بر هم خوردن برگهایش را بشنوند، اما باز هم تصویر متفاوتی نسبت به یک فرد بینا از آن درخت خواهند داشت.
گروه دوم از افراد نابینا که زمانی قادر به دیدن همه چیز بودند، تصویر ذهنی مشترکی با افراد بینا نسبت به اجسام و به طور کل فضای اطراف خود دارند. (البته در صورتی که قبل از نابینا شدن سنشان به حدی رسیده باشد که شناخت درستی از اجسام و اطرافشان داشته باشند.) برای این دسته از نابینایان توصیف یک اتفاق یا یک شی آسانتر است و تعامل با آنها بهتر اتفاق میافتد چرا که از قبل تصاویری در صندوقچهی خاطراتشان وجود داشته، رنگها را میشناسند و تصاویر حدودا مشترکی با افراد بینا در ذهنشان دارند.
در دنیای تکنولوژی امروز که عملا دیگر هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد، ابزارها، نرمافرازها، پلتفرمها و بسیاری امکانات کمکی و رفاهی برای افراد ناتوان یا کمتوان (در این مورد به خصوص نابینایان) ساخته و عرضه شده است. این را میپذیریم که در داخل ایران کمتر و محدودتر از خارج از آن، و متاسفانه در شهرهای کوچک کمتر از شهرهای بزرگ با امکانات مناسبی برای قشر ناتوان مواجه هستیم، اما اجازه دهید از بحث مقاله خارج نشویم و عدم توجه و کملطفیها را در این مطلب به کناری بگذاریم.
ابزارها، نرمافزارها، پلتفرمها و امکانات برای افراد نابینا
همهی ما با دیدن یک عصای سفید منعطف و چندتکهی تاشو در دست هر فردی متوجه نابینایی یا کمبینایی آن شخص میشویم. خط بریل را هم حتما میشناسیم و حتما میدانیم خواندن یک کتاب یا نوشتن یک متن برای افراد نابینا به چه ابزاری نیاز دارد.
در دنیای تکنولوژی و فنآوریهای مدرن امروز جای خوشحالی است که شاهد ابزارهای کمکی فراوانی مانند عینکهای حسگردار برای تشخیص موانع، عصاهای هوشمند، ابزارهای نشانگذار، ماشینحسابها و ساعتهای گویا، شییاب، متنخوان و دهها و شاید صدها ابزار کمکی باشیم که زندگی را کمی برای افراد نابینا آسانتر میکنند.
با وجود گوشیهای هوشمند و نرمافزارهای متنوع و بسیار کاربردی مانند Talk Back، Be My Eyes، Digital Eyes، KNFB Reader و تعداد بیشمار نرمافزار دیگر در سیستم عاملهای اندروید و IOS که هر کدام به نوعی برای کمک به افراد نابینا طراحی شدهاند (و متاسفانه بسیاری از آنها در ایران قابل استفاده نیستند) میتوان امیدوار بود که قدمی هرچند کوچک به سوی زندگی برابر افراد نابینا در کنار سایر افراد جامعه برداشته شده است.
اما در کنار تمام این امکانات و تکنولوژیهای روز، در حوزهای که ما مد نظر داریم، یعنی تماشای فیلم و سریال که عملا به صورت شنیداری برای نابینایان صورت میگیرد، فیلمها، شبکهها و پادکستها و به طور کل پلتفرمهای فراوانی تحت عنوان «توصیفدار» یا «توضیحدار» مخصوص نابینایان تهیه شده است. توصیفدار کردن یک فیلم به معنای توضیح و شرح جزئیات دقیق هرآن چیزی است که در تصاویر دیده میشود، تا فرد نابینا با درک کاملتری یک برنامه را بشنود و از جزئیات بخشهایی که توسط بازیگران، گزارشگران و یا هر شخص دیگری در برنامهی در حال اجرا ارائه نمیشود، آگاه شود و در نتیجه تجربهی نزدیکتری به دیدن پیدا کند.
تاریخچهی فیلمهای توصیفدار
از سالها پیش فعالیتهایی در خصوص همراه کردن افراد نابینا با رسانههای فرهنگی انجام شده است. مانند برنامههای رادیویی و کتابهای صوتی که به گفتهی خود نابینایان از خواندن کتاب به خط بریل که آن هم به صورت محدود در دسترس قرار داشت آسانتر و بهتر است. ایدهی پردهخوانی (توضیحدار کردن یک فیلم) قدمتی به اندازهی فیلمهای ناطق دارد. در سال ۱۹۲۹ نمایش «بولداگ درومند» (Bulldog Drummond) در حضور اعضای انجمن نابینایان نیویورک به صورت آزمایشی و زنده و برای اولین بار برای افراد کمبینا پردهخوانی شد. بعد از آن سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ رادیوی ملی اسپانیا، فیلمهای سینمایی روز آن دوران را با توضیحات صحنه و جزئیات بیشتر پخش میکرد.
این اتفاق در سال ۱۹۸۰ به اوج خود رسید و با دسترسی به ایستگاه تلویزیونی، توضیحات صوتی برای برنامههای تلویزیونی تحت عنوان «سرویس ویدئویی توصیفی» (به اختصار DVS) پیادهسازی شد. با ادامهی روند پیشرفت تکنولوژی و افزایش تقاضا در دههی ۹۰ میلادی سینمای کالیفرنیا برای اولین بار و تحت عنوان تجاری TheatreVision آغاز به ارائهی توضیحات صوتی برای فیلمها از طریق گوشیهای مخصوصی کرد که در اختیار نابینایان قرار میگرفت. و جالب اینکه یکی از اولین فیلمهایی که به این ترتیب برای ناشنوایان توضیحدار شد، فیلم «فارست گامپ» (Forrest Gump) بود که بسیار مورد توجه و استقبال نابینایان قرار گرفت.
بعد از آمریکا، بریتانیا برای توصیفدار کردن برنامههای پرمخاطب از شبکههایی مانند BBC و ITV به طور داوطلبانه متعهد شد که سالانه حدود بیست درصد برنامههایش را توصیفدار کند. بعد از آن BBC پا را فراتر گذاشت و با افتتاح شبکهی BBC iPlayer در سال ۲۰۰۹، به اولین شبکهی استریم تبدیل شد که به صورت اختصاصی تمام برنامههایش به صورت پردهخوانی یا همان توصیفدار پخش میشدند. برنامههای متنوعی چون رویدادهای ورزشی، المپیکها و پارالمپیکها، عروسیهای سلطنتی و صدها فیلم و سریال پرطرفدار روز دنیا.
بعد از آن شبکهی نتفلیکس در سال ۲۰۱۵ پشتیبانی خود را از فیلمها و سریالهای توصیفدار اعلام کرد و با پخش سریال «دردویل» (Daredevil) که اتفاقا شخصیت اصلی آن بینایی خود را از دست داده به دیگر پلتفرمهای محتوی ویدئوی توصیفدار اضافه شد. نتفلیکس پس از توافق با شورای نابینایان آمریکایی موافقت کرد که در مدت ۳۰ روز پس از پخش عادی برنامههایش، ویدئوهای توصیفدار را در اختیار کاربران نابینا قرار داده و پشتیبانی از صفحهخوان و توانایی مرور محتوا بر اساس در دسترس بودن توضیحات را اضافه کند.
قدمت نمایش رادیویی که به درام صوتی شهرت دارد، در ایران به ورود رادیو به کشور و دو سال بعد از شروع فعالیت رادیویی یعنی در سال ۱۳۲۱ برمیگردد. در آن سالهای اولیه بیشتر نمایشهای رادیویی به صورت تکخوانی و شبیه به نمایشنامهخوانی انجام میگرفت. بعد از گذشت سالها و رفته رفته شکل اجرای نمایشهای رادیویی تغییر کردند و با تعداد صداپیشههای بیشتر، جذابیت یک نمایش را دوچندان کردند. اما اگر یک درام صوتی را شنیده باشید، میدانید که بدون وجود یک راوی که جزئیات بیشتری از داستان را برای شنونده باز نکند، تصور اتفاقاتی که حین نمایش میافتد کمی دشوار است.
فیلمها چطور توصیفدار میشوند؟
به طور خلاصه، وقتی یک فیلم توصیفدار میشود، تغییری در روند خود فیلم اتفاق نمیافتد و تنها تغییر مربوط به توصیف و شرح میزانسن فیلم (وسایل موجود در صحنه، نور و صدایی که در آن دیده و شنیده میشود، حتی لباسی که بازیگران به تن دارند و تمامی جزئیات یک صحنه) و به طور کل توصیف تمام چیزهایی میشود که با چشم میتوان دید. این کار به فرد نابینا کمک میکند که حس بهتری از شنیدن دیالوگها و صداهایی که در فیلم اتفاق میافتد داشته باشد و تصویر کاملتری از آن در ذهن خود ترسیم کند و در نهایت لذت بیشتری از فیلم ببرد.
در بعضی از کشورها سینماهایی با امکانات مناسب برای نابینایان وجود دارد که به کمک هدفونهای مخصوص میتوانند در کنار افراد بینا به تماشای فیلم بنشینند. فیلم کوتاهی که در ادامه خواهید دید تجربهی شخصی چند فرد نابینا از تماشای فیلم در سینما است.
رادیو سوینا
در ایران و در سال ۱۳۹۸ گروهی به نام «سوینا» (سینمای نابینایان) با مدیریت خانم گلاره عباسی در ابتدا با هدف توصیفدار کردن فیلمها تشکیل شد. این گروه به سرعت مورد توجه نابینایان قرار گرفت و گسترهی فعالیتهایش را افزایش داد. اکنون این فعالیتها شامل توصیفدار کردن فیلمها، نقد و بررسی کتابهای صوتی، رادیوی اینترنتی و تولید پادکست میشود که در دسترسسازی نرمافزارها برای کاربری راحتتر نابینایان هم در برنامهی فعالیتهای این گروه قرار گرفته است. شاید بد نباشد بدانید که استفاده از سایت «سوینا» به کمک نرمافزار «اسکرین ریدر» (screen reader) برای فرد نابینا به تنهایی و بدون نیاز به کمک دیگری امکانپذیر است.
جای خوشحالی دارد که در ایران هم قدمی برای سینمادوستان نابینا برداشته شده تا آنها هم تا حد زیادی از حال و هوای فیلمها لذت ببرند و تنها به شنیدن صدای دیالوگها و صداهای صحنهی فیلمهایی که هیچ تصویری از آن در ذهن ندارند محدود نشوند. اگر مشتاق هستید تا شنیدن یک فیلم توصیفدار را تجربه کنید، پیشنهاد میکنیم سری به سایت سوینا زده و یک قسمت از فیلمهایی را بشنوید که توسط این گروه و با صدای گرم بسیاری از بازیگران و صداپیشههای باتجربه و آشنا توصیفدار شدهاند.
در حال حاضر «سوینا» تنها بستر موجود برای کمک به تجربهی بهتر دنیای فرهنگ و هنر و سینما برای نابینایان ایران است. با تمام نقدهای منفی که از فعالیتهای این گروه میشود، مانند تداخل صحبتهای توصیف کنندهی فیلم در میان دیالوگها، این گروه کار بزرگی را آغاز کردهاند که آیندهی روشنی میتوان برایش متصور بود. بدون شک شما هم موافقید که هر فعالیت تازهای برای بال و پر گرفتن احتیاج به حمایت و پشتیبانی دارد. تنها کافی است آن دو جوان فوتبالدوست را یک بار دیگر به خاطر آوریم تا قدمی هرچند کوچک و در حد توان برای حمایت و بهتر کردن شرایط برای نابینایان و به طور کل دیگر افراد جامعه که با هر نوع معلولیتی مواجه هستند برداریم.
خب مگه با جراحی نمیشه بینایی را دوباره برکرداند؟
امیدوارم روزی برسه که نابینایی ریشه کن بشه ( البته تو چند سال آینده ) . افراد نابینایی که مادرزادی نابینا نیستن و بر اثر حادثه بینایی خودشونو از دست دادن واقعا شرایط سختی دارن و انگیزه زندگیشون بعضی روزها به زیر صفر میرسه.
من یک برادر نابینا دارم و تنها سرگرمی که مورد پسندشه کتاب و رمان صوتیِ.
ممنون از معرفی سوینا…
چه جالب!
امیدوارم هر چه زودتر علم اونقدر پیشرفت کنه که بشه درمان شون کرد.
هلن کلر