سریال «اسب‌های آرام» چقدر به واقعیت نزدیک است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
تفاوت سریال اسب‌های آرام با واقعیت

بین تمام سریال‌هایی که امروزه روی پلتفرم‌های پخش آنلاین می‌آیند، سریال «اسب‌های آرام» (Slow Horses) ساخته‌ی اپل‌تی‌وی پلاس یکی از مجموعه‌های خوش‌ساخت است که از سری رمان‌های پرفروش جاسوسی میک هرون «اسلو هاوس» (Slough House) اقتباس شده. داستان آن ام‌آی‌فایو را در مرکزیت قرار می‌دهد که آژانس امنیتی و ضدجاسوسی بریتانیا است. در «اسب‌های آرام» مأموران بخت‌برگشته اغلب به بخش اداری فرستاده می‌شوند که به «لجنزار» شناخته می‌شود. کاغذبازی‌های فراوان امان مأموران این بخش را برده و رئیس سختگیرشان، جکسون لمب (گری اولدمن) هم نمی‌گذارد آب خوش از گلوی آن‌ها پایین برود. این مأموران که به اصطلاح تحت عنوان اسب‌های آرام شناخته می‌شوند، همچنان خود را درگیر برخی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های ام‌آی‌فایو می‌یابند. تاکنون چهار فصل از سریال «اسب‌های آرام» پخش شده و به همین زودی آن را برای فصل‌های پنجم و ششم هم تمدید کرده‌اند و فصل ششم قرار است کتاب ششم و هفتم میک هرون را اقتباس کند و تازه این تمام ماجرا نیست. ویل اسمیت، نویسنده‌ی سریال «اسب‌های آرام» گفته برنامه‌ی اصلی‌اشان این است که هر نه کتاب میک هرون را اقتباس کنند. با اینکه کتاب‌های هرون را به دقت نظر و جزئیات آن‌ها می‌شناسند و سریال «اسب‌های آرام» هم تصویر تقریبا دقیقی از منبع اصلی ارائه می‌دهد، همچنان بین سریال و واقعیت تفاوت وجود دارد.

البته همانطور که گفتیم با وجود این تفاوت‌ها، اپل‌تی‌وی به ادامه‌ی ساخت «اسب‌های آرام» چراغ سبز نشان داده است. طبق گفته‌ی اسمیت، هرون کتابی به نام «ساعت‌های مخفی» (The Secret Hours) نوشته که داستان خود جکسون لمب را دنبال کرده و شخصیت‌های موجود را هم به آن می‌آورد و این داستان می‌تواند زمینه‌ی یک اقتباس کوتاه‌تر را فراهم کند. مخصوصا که گری اولدمن تا هر زمان که «اسب‌های آرام» ادامه بیابد، پایه‌ی بازی در نقش لمب است. تا همین فصل چهارم هم سریال اپل‌تی‌وی اقتباس دقیقی از رمان‌های هرون انجام داده و تنها تغییرات جزئی در طرح‌های داستانی آن ایجاده کرده که خوانندگان کتاب‌ها و بینندگان را همزمان برای دیدن فصل‌های بعدی مشتاق‌تر می‌کند. اسمیت توضیح داده که نویسندگان در اتاق فکر «اسب‌های آرام» همیشه سعی می کنند به روح کتاب و شخصیت‌ها وفادار بمانند. نویسندگان سریال حتی از خود هرون درباره‌ی تغییرات جزئی که در داستان ایجاد می‌کنند می‌پرسند تا از رضایت او مطمئن شوند؛ مثلا کاراکتر فردی فاکس در فصل یک و دو کاراکتر خوبی بود که در کتاب نقش بسیار کمرنگی دارد و آخر و عاقبت او هم خارج از متن اصلی اتفاق می‌افتد. در حالی که در سریال به کاراکتر او آنطور که شایسته‌ی آن است بسط داده می‌شود. البته هر چه سریال «اسب‌های آرام» به کتاب وفادار باشد، هر دو با واقعیت تفاوت دارند. مشخصا سریال جزئیات و اطلاعاتی را درباره‌ی ام‌آی‌فایو تغییر داده که وقتی از کتاب به تصویر منتقل شده‌اند، بیشتر هم خودشان را نشان می‌دهند.

۶. بخش «لجنزار» واقعا در ام‌آی‌فایو وجود ندارد

گری اولدمن

همانطور که در نقد سریال «اسب‌های آرام» درباره‌ی داستان جاسوسی نه‌چندان شیک و اتوکشیده‌ی سریال گفته شد، مجموعه‌ی اپل‌تی‌وی لحن طنز خود را به سبکی کاملا انگلیسی در تمام طول داستان حفظ می‌کند. اما یکی از بزرگترین تفاوت‌های سریال «اسب‌های آرام» با واقعیت از همان ثانیه‌ی اول مشخص می‌شود. اصلا بخشی به نام «لجنزار» یا «اسلو هاوس» در ام‌آی‌فایو وجود ندارد. با اینکه احتمالا مأموران این سازمان بین بخش‌های مختلف اداری جابه‌جا می‌شوند و همه‌اشان مثل جیمز باند مأموریت‌های خارق‌العاده نمی‌روند، اما اساسا یک بخش مجزا هم وجود ندارد که برای مجازات مأموران سازمان گذاشته باشند تا بخواهند آن‌ها را با کاغذبازی‌های کسل‌کننده عذاب بدهند. البته ایده‌ی هوشمندانه‌ی هرون برای تعیین چنین بخش مجزایی شاید بعدها به درد ام‌آی‌فایو بخورد. با این حال، وقتی به داستان کاراکترهای سریال «اسب‌های آرام» نگاه می‌کنید، اشتباهات آن‌ها گاه آنقدر بزرگ است که در واقعیت برای اخراج آن فرد کافی می‌بود؛ نه اینکه بخواهند صرفا به انتقال او به بخش دیگری اکتفا کنند. به هر حال، در دنیای ضداطلاعات و امنیت ملی، یک اشتباه بزرگ می‌تواند به قیمت جان افراد تمام شود.

البته به جز تفاوت‌های برجسته‌ی «اسب‌های آرام» با واقعیت، شباهت‌هایی با سیستم حقیقی ام‌آی‌فایو در سریال هم وجود دارد؛ برای مثال، پایان جنگ سرد پیامدهای زیادی برای ام‌آی‌فایو داشت که منجر به تغییرات گسترده‌ی عملیاتی شد. در «اسب‌های آرام» شبح جنگ سرد همچنان سایه‌ی سنگینی بر سازمان اطلاعاتی بریتانیا انداخته که در داستان خودش را نشان می‌دهد. البته اینکه دفاتر آن‌ها در خیابان آلدرزگیت لندن هستند کاملا تخیلی است.

۵. کار اداری بسیار بیشتر از کار میدانی است

سریال اسب‌های آرام

سیستم اطلاعاتی و جاسوسی بریتانیا در واقعیت تفاوت‌های آشکاری با سریال «اسب‌های آرام» دارد. یک تفاوت آن این است که سازمان‌های اطلاعاتی بیشتر از آنکه زمان خود را صرف اجرای مأموریت‌های هیجان‌انگیز بکنند، کار اداری دارند و برای پیشبرد اهدافشان، به جای آنکه بی‌محابا دل به میدان بزنند، از پشت میزهای اداری‌اشان امور را کنترل می‌کنند. این دیگر بر کسی پوشیده نیست که فیلم‌ها و سریال‌های جاسوسی تا جای ممکن پیاز داغ داستان را زیاد کرده و برای بالا بردن هیجان داستان، قهرمان خود را به دل آتش می‌فرستند. مشخص است که دیدن بخش‌های اکشن و پراسترس کار، از یک کارمند که پشت میزش نشسته جذابیت بیشتری دارد. اما در واقعیت، کار دومی از اولی بیشتر و محتمل‌تر است که تفاوت سریال «اسب‌های آرام» با جهان واقعی ام‌آی‌فایو را نشان می‌دهد. یکی از تحلیل‌گران سابق اطلاعاتی درباره‌ی این موضوع به «گاردین» گفته: «به سختی می‌توان برنامه‌ای ساخت که کاری که افسران سی‌آی‌ای انجام می‌دهند را به درستی نشان دهد.» همین امر برای کارکنان ام‌آی‌فایو هم صادق است. بیشتر کارهایی که افسران این سازمان اطلاعاتی انجام می‌دهند، حوصله‌ی بیننده‌ی معمولی را سر می‌برد و با هیجانات و زرق و برقی که فیلم‌های جیمز باند نشان می‌دهند تفاوت دارد.

اگرچه سریال «اسب‌های آرام» هم اصلا نمی‌خواهد مثل فیلم‌های جیمز باند باشد و از دیدگاه واقعی‌تری به کار مأموران ام‌آی‌فایو نگاه می‌کند، اما همچنان نمی‌تواند اقتباس صددرصدی از کار این سازمان ارائه دهد؛ چون بیش از کار اداری، به مأموریت‌های میدانی تأکید دارد. مثلا همینکه مأموران با انجام کارهای اداری مجازات می‌شوند، نشان می‌دهد که «اسب‌های آرام» کار میدانی را بر اولی ارجحیت می‌دهد که درست نیست. از صحنه‌های تعقیب و گریز گرفته تا تیراندازی و موقعیت‌های گروگان‌گیری، «اسب‌های آرام» هم راه فراری از این بخش‌های اکشن‌تر داستان‌های تریلر جاسوسی ندارد که مشخصا برای یک سریال تلویزیونی سرگرم‌کننده‌تر هستند. البته اگر نخواهیم سختگیر باشیم، باید گفت که با توجه به اینکه شخصیت‌های داستان «اسب‌های آرام»، به یک برزخ اداری فرستاده می‌شوند، سریال اپل‌تی‌وی نسبت به فیلم‌ها و سریال‌های هم‌ژانر خود بیشتر جنبه‌های کسل‌کننده‌ی ماجرا را نشان می‌دهد. اما آخرسر نمی‌توان انکار کرد که لمب و کارتورایت همیشه خودشان را در میانه‌ی یک ماجراجویی هیجان‌انگیز می‌یابند.

۴. سریال «اسب‌های آرام» پر از تنش‌های اداری نمایشی است

گری اولدمن در نقش جکسون لمب

فرقی ندارد که در چه اداره‌ای کار می‌کنید، اداره‌ی پست یا سازمان اطلاعاتی بریتانیا. بالاخره هر اداره‌ای ماجراها، دراماها و تنش‌های خودش را دارد. ام‌آی‌فایو هم که مبتنی بر یک سیستم سلسله‌مراتبی کار می‌کند از این قضیه مستثنی نیست. اما دیگر این همه خیانت، این همه خنجر زدن از پشت با منطق جور درنمی‌آید. تازه به این‌ها باید کلی نفوذی و مأمورانی که با اندیشه‌ی انتقام سراغ ام‌آی‌فایو می‌آیند هم اضافه کنید. مشخصا این دراماها فقط در سریال وجود دارد و نشانه‌ی یک داستان پرهیجان و گیرا است. البته سریال‌هایی مثل «اسب‌های آرام» و «اداره» (The Bureau) بیشتر با واقعیت همخوانی دارند. تنش‌هایی که بین بالادستی‌ها و کارمندان جزء شکل می‌گیرد، در سریال «اسب‌های آرام» با ظرافت‌های بیشتری انجام شده که تفاوت آن با واقعیت را کاهش می‌دهد. فصل سوم «اسب‌های آرام» به خودی خود چندین خط داستانی درباره‌ی دراماهای داخل سازمانی داشت؛ مثل ماجرای شان دانوان که تمام نقشه‌ی خود را به خاطر معشوق و همکار سابقش عملی می‌کند و همزمان، می‌کوشد رازهایی را درباره‌ی ناکامی‌های ام‌آی‌فایو افشا کند. در عین حال، روشی که دایانا تورنر پی می‌گیرد تا خودش را به پوزیشن بالاتری برساند، بیش از حد دراماتیزه شده و با واقعیت همخوانی ندارد. البته این بیشتر از آنکه ایراد در نظر گرفته شود، تفاوت «اسب‌های آرام» با واقعیت را نشان می‌دهد که داستان سریال را جذاب‌تر از پیش می‌کند. بدون این درام‌ها و توطئه‌ها مشخصا فصل پنجم و ششم «اسب‌های آرام» هم در کار نمی‌بودند.

۳. ام‌آی‌فایو «کتاب‌های خاکستری» ندارد

جک لودن در سریال اسب‌های آرام

سریال «اسب‌های آرام» از همان آغاز، داستان خود را بر اسرار سازمان‌های اطلاعاتی و توطئه‌پردازی‌ها بنا کرد؛ اما با هر فصل، تنش این داستان‌ها بالاتر می‌روند و هر فصل، درام داستان را به اوج تازه‌ای می‌برد؛ مثلا خط داستانی فصل سوم کاملا تخیلی است و مبتنی بر هیچ شایعه یا اخباری در واقعیت ساخته نشده است. همانطور که گفته شد، دانوان قصد دارد اسرار تاریکی از ام‌آی‌فایو فاش کند که منجر به رو شدن اطلاعاتی خواهد شد که به اصطلاح «کتاب‌های خاکستری» خوانده می‌شوند. آنطور که در سریال گفته می‌شود، در کتاب‌های خاکستری، که ریشه در واقعیت ندارند، سوابق دقیقی از تمام توطئه‌های قرن گذشته وجود دارد که از زمان پیدایش ام‌آی‌فایو یا همان حوالی جمع‌آوری شده است. حداقل تا الان که ام‌آی‌فایو در واقعیت اسنادی به نام کتاب‌های خاکستری رو نکرده که تئوری‌های توطئه در آن‌ها ثبت شده باشد.

۲. مأموران سریال «اسب‌های آرام» اسلحه‌های خود را اشتباه می‌گیرند

تفاوت سریال اسب‌های آرام با واقعیت

«اسب‌های آرام» به جای آنکه نود درصد زمان داستان را به کاغذبازی‌های اداری حوصله‌سربر و البته واقع‌گرایانه‌ای که در ام‌آی‌فایو امر معمولی است، اختصاص دهد، کاراکترهای خود را به مأموریت‌هایی می‌فرستد که آن‌ها را مجبور می‌کند اسلحه‌های خود را بیرون بکشند. با اینکه مأمورمخفی‌ها ممکن است هرازگاهی مجبور به استفاده از سلاح خود شوند، اما این بدین معنی نیست که سریال «اسب‌های آرام» در این زمینه با واقعیت تفاوت ندارد و در جزئیات اشتباه نمی‌کند. مثل خیلی از فیلم‌ها و سریال‌های جاسوسی دیگر، بازیگران در «اسب‌های آرام» هم نمی‌دانند چطور باید اسلحه دست بگیرند.

در وهله‌ی اول، تعدد این صحنه‌های تیراندازی به قدری است که با واقعیت همخوانی ندارد. مگر چندبار ممکن است مأموران اداری ام‌آی‌فایو مجبور به بیرون کشیدن اسلحه‌های خود شوند؟ دوم اینکه چرا تمام این مأموران توانایی‌های مبارزه‌ای خیره‌کننده‌ای دارند؟ نکته‌ی بعدی از زبان یکی از آدم‌های خبره در این حوزه است که به این نکته اشاره کرده که کاراکترها در «اسب‌های آرام» همینطوری انگشت خود را روی ماشه گذاشته‌اند؛ حتی وقتی که نمی‌خواهند به کسی شلیک کنند. در واقعیت این یک اشتباه بسیار بزرگ است که کسی که تنها اسلحه‌اش را محض احتیاط نگه داشته، انگشتش را از روی ماشه برندارد. یکی از بازنشستگان سی‌آی‌ای به «گاردین» گفت: «تا زمانی که قصد فشردن ماشه را نداشته باشید، نباید آن را لمس کنید!»

۱. حل پرونده‌ها در واقعیت خیلی بیشتر طول می‌کشد

تفاوت سریال اسب‌های آرام با واقعیت

فشردن یک پرونده‌ی کامل تنها در چند اپیزود برای هر سریال جاسوسی می‌تواند کار دشواری باشد. اما این به ویژه برای سریال «اسب‌های آرام» مصداق دارد. پرونده‌ی هر فصل از این سریال اپل‌تی‌وی تنها در شش قسمت بسته می‌شود و داستان باید معرفی مسئله، فرایند حل مسئله و نتیجه‌گیری همه را در همین شش قسمت جمع کند. البته تعداد اپیزودهای کم خوبی‌های خودش را هم دارد؛ به ویژه از نظر فیلمنامه‌نویسی و مبتنی بر سیستم معمول در پلتفرم‌های پخش آنلاین کنونی. یکی از این خوبی‌ها این است که باعث می‌شود هیجان داستان در تمام طول سریال بالا بماند، فیلمنامه جریان خودش را حفظ کند، کیفیت تولیدی از دست نرود. اما یک مشکل اصلی وجود دارد: پرونده‌ها در واقعیت به این سرعت حل و فصل نمی‌شوند و داستان برای اینکه قانع‌کننده به نظر برسد، باید تعلیق بیشتری داشته باشد.

حتی فرایند جمع‌آوری اطلاعات به خودی خود یک روند به‌شدت زمان‌گیر و طاقت‌فرساست که تمام فیلم‌ها و سریال‌های جاسوسی، مثل همین «اسب‌های آرام» نمی‌توانند به درستی آن را به تصویر بکشند. با وجود تمام فناوری‌ها و سازمان‌های دانش‌محوری که ام‌آی‌فایو در اختیار دارد، باز هم آن‌ها دانای کل نیستند و نمی‌توان تنها با یک کلیک به کل تاریخ و اطلاعات لازم برای یک پرونده دسترسی پیدا کرد. تفاوت اصلی سریال «اسب‌های آرام» با واقعیت در همین است که فرصت کافی برای به تصویر کشیدن واقع‌گرایانه‌ی چنین پرونده‌هایی را ندارد؛ مثلا همین فرایند جمع‌آوری اطلاعات به‌قدری زمان‌بر است که ممکن است حل یک پرونده را، نه روزها یا ماه‌ها بلکه تا سال‌ها به تعویق بیندازد. مشخصا سریالی مثل «اسب‌های آرام» که می‌خواهد مخاطب را با جریان تند خود تا آخر پای سریال نگه دارد، نمی‌تواند بازتاب کاملا واقع‌گرایانه‌ای از این دشواری‌های کار سازمان‌های اطلاعاتی ارائه دهد. برای همین بهتر است به جای غلط گرفتن از واقعی بودن یا نبودن جریان سریال، به داستان‌پردازی جذاب و پرهیجان آن کفایت کرد.

منبع: Screenrant

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما