بهترین شعرهای حسین منزوی؛ شاعر غزلسرای معاصر
حسین منزوی شاعر غزلسرای معاصر ایرانی، یکم مهر ماه سال ۱۳۲۵ در شهر زنجان متولد شد. او در خانوادهای فرهنگی پرورش یافت و پدرش به زبان ترکی شعر میسرود. منزوی پس از اتمام دوران تحصیل متوسطه در زنجان، وارد دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران شد. اما پس از مدتی این رشته را رها کرد و در رشتهی جامعهشناسی مشغول به تحصیل شد و در نهایت این رشته را نیز ناتمام گذاشت. در این مطلب ابتدا مختصر به زندگی حسین منزوی میپردازیم و سپس بهترین کتابهای او را معرفی میکنیم.
منزوی طبع لطیفی داشت و از سنین جوانی شعر میگفت. او در سن ۲۵ سالگی به خاطر انتشار نخستین مجموعهی دفتر شعرش با نام «حنجرهی زخمی تغزل» برندهی جایزهی ادبی فروغ فرخزاد شد. عمدهی شهرت حسین منزوی بهخاطر تحولی است که در غزل فارسی پدید آورد. غزلهای بدیع و خلاقانهی منزوی جان تازهای به این گونهی شعری بخشیدند، تا آنجا که از او به عنوان زنده کنندهی غزل فارسی یاد میشود.
در میان شاعران معاصر، حسین منزوی، به واسطهی بلاغت و نگاه ویژهاش، تحول ساختاری چشمگیری را در عرصهی غزل امروز به وجود آورد. او با رویکرد منحصربهفرد خویش به شعر فارسی و بهطور خاص قالب غزل، در طیفهای گوناگون، تشخص بخشید.
هنگامی که ستارهی اقبال غزل امروز رو به افول و خاموشی بود و بسیاری بر این گمان بودند که ظرف غزل فارسی به قدر کفایت اشباع شده است و دیگر توان انعکاس دادن احساسات و دغدغههای انسان معاصر را ندارد، منزوی با انتشار مجموعهی «حنجرهی زخمی تغزل» خط بطلانی بر این باور کشید و ظرفیتهای بکر و ناشناختهی غزل را با شیواسخنی، نبوغ و طبع شاعرانهاش به نمایش گذاشت.
جهانبینی ژرف و تازگی مضامین حسین منزوی و ترکیبات بدیعی که در شعر خود به کار برد، او را به چهرهی شناختهی شدهی غزل نو نیمایی تبدیل کرد. منزوی در ترانهسرایی نیز تبحر داشت و بخشی از مشهورترین آثار خوانندگان معاصر سرودهی اوست. از جملهی این خوانندگان میتوان به هنرمندان صاحبنامی همچون: محمد نوری، همایون شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری و کوروش یغمایی اشاره کرد.
منزوی دستی در ترجمه نیز داشت و منظومهی ترکی مشهور «حیدر بابا» سرودهی محمدحسین شهریار را در قالب شعر نیمایی از زبان ترکی به زیان فارسی برگردانده است. این ترجمه بهترین و وفادارترین ترجمهای است که از این منظومهی جاودان در دست است. قریحهی ذاتی منزوی در سرودن شعر و همزبانی او با شهریار، موجب تسلط و احاطهی بیشتر او به مفاهیم این منظومه شده است.
حسین منزوی همچنین با همکاری نادر نادرپور شاعر و نویسندهی معاصر، در رادیو و تلویزیون نیز فعالیت میکرد و تهیهکنندگی برنامههایی نظیر «کتاب روز»، «یک شعر و یک شاعر»، «آیینه و ترازو» و «آیینه آدینه» را بر عهده داشت. او در نشریات «رودکی»، «سروش» و «امید زنجان» نیز به فعالیت ادبی مشغول بود.
منزوی پس از انقلاب به زادگاهش بازگشت و تا انتهای عمر در زنجان ساکن بود. او در سال ۱۳۸۳ پس از تحمل یک دورهی سخت بیماری ریوی چشم از جهان فروبست.
۱- حنجرهی زخمی تغزل
حسین منزوی مجموعهی شعر «حنجرهی زخمی تغزل» را در سال ۱۳۵۰ به چاپ رساند. این کتاب یکی از بهترین کتابهای حسین منزوی است که برندهی جایزهی ادبی فروغ فرخزاد نیز شد.
در دفتر اول کتاب «حنجرهی زخمی تغزل» از مجموع ۲۲ غزل، ۲ غزل اجتماعیِ «از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم» و «چگونه باغ تو باور کند بهاران را»، بینش و حساسیت عمیق شاعر را نسبت به رویدادهای اجتماعی و جریانهای پیرامونش نشان میدهند و ۲۰ غزل باقیمانده حال و هوایی تغزلی و عاشقانه دارند که نقطهی اوجشان را میتوان در غزلهایی نظیر: «دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست» و «لبت صریحترین آیهی شکوفایی است» دانست.
کتاب «حنجرهی زخمی تغزل» خبر از تغییری عمده و جریانساز در غزل فارسی میداد، تغییری که تجربههای، ایرج میززا و میرزادهی عشقی را برای تلفیق زبان کهن با دغدغههای نو، در عین حفظ قالب و صنایع ادبی به کمال رساند. منزوی با اشاره به غزل «لبت صریحترین آیهی شکوفایی است» میگوید: «نخستین غزلی که از من چاپ شد منظور غزل در حال و هوای تازهای است که راهی را برای غزل امروز گشود.»
دفتر دوم این کتاب حاوی اشعار آزاد منزوی است که انگارههای شاعرانهی او را با بیانی نه چندان جزئینگر (جزئینگری ویژگی اصلی شعر آزاد است.) در خود انعکاس دادهاند.
دفتر سوم کتاب «حنجرهی زخمی تغزل» در چاپ دوم این مجموعه به آن اضافه شد. این دفتر حاوی ۸ غزل، ۳ رباعی پیوسته، چند شعر آزاد، یک شعر بیوزن و چندین دوبیتی و ترکیببند و یک شعر محاورهای است. «حنجرهی زخمی تغزلم یکی از بهترین کتابهای حسین منزوی در مقام شاعری توانمند و خوشقریحه است.
۲- با عشق در حوالی فاجعه
مجموعهی غزل «با عشق در حوالی فاجعه» دربرگیرندهی یکصد غزل از بهترین غزلهای حسین منزوی است که نخستین بار در سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات پاژنگ منتشر شد و به علت استقبال بینظیر ادبدوستان طی زمانی کوتاه نایاب شد. استفاده از مفاهیم اروتیک و انرژی و نشاط موجود در بافت کلام و نوع واژگان این کتاب، از عوامل عمدهی استقبال نسل جوان از مجموعه شعر «با عشق در حوالی فاجعه» بود. این مجموعه اشعار منزوی با زبانی سامانیافته، خوشآهنگ و موزون قالب غزل را وارد عرصهای نوین کرد.
در کتاب مجموعه اشعار «با عشق در حوالی فاجعه» به جز غزلهای عاشقانهی منزوی، ۴ غزل اجتماعی نیز توسط شاعر گنجانده شده است. غزلهایی که احساسات عمیق منزوی را نسبت به رخدادهای اجتماعی پیرامونش بهخوبی نشان میدهند. غزل «فاجعه» که برای زلزلهزدگان رودبار سروده شده است، از نمونه اشعار اجتماعی این کتاب است.
۷ غزل این کتاب در رثای برادر درگذشتهی شاعر است. منزوی از ضایعهی دردناک فقدان برادرش بهشدت متأثر بود و این اندوه در تمام لحظات او جاری و ساری بوده است. این کتاب حاوی همچنین دربرگیرندهی یک غزل عاشقانهی محاورهای، یک غزل با مفهوم مذهبی است.
۳- این ترک پارسیگوی
در کتاب «این ترک پارسیگوی» حسین منزوی به تحلیل و بررسی اشعار شهریار میپردازد. این کتاب نخستین بار در دی ماه سال ۱۳۷۲ به کوشش انتشارات برگ به چاپ رسید.
حسین منزوی خود نیز از دوستداران و ستایشگران شاعر سرشناس، محمدحسین شهریار بود و در این کتاب با لقب «شاعر شیدایی و شیوایی» از او یاد میکند و در وصف شهریار اینگونه مینویسد: «دفتر شهریار، همیشه برای تسخیر دل مشتاق من، طُرفههایی در آستین داشته است. اگر در بیست سالگی غزلهای عاشقانهاش را دوست میداشتم و در سی سالگی – ای وای مادرم – او را میپسندیدم و در چهل سالگی با – هذیان دل – اش در آفاق شور و حال پرگشودم، امروز، در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلیهای بیست سالگی و سی سالگی و چهل سالگیام بودهاند دوست میدارم، با غزلهای جاافتادهتر پیرانهسرش خلوت میکنم. دیوان و دفتر او از کتابهای بالینی من است. اگر دفتر خواجه (حافظ) صحنهی فال من بوده باشد، دیوان شهریار عرصهی تماشای من است.»
منزوی در کتاب خواندنی «این ترک پارسیگوی» با قلمی شیوا و جذاب شعر شهریار را مورد نقد و تحلیل و بررسی قرار میدهد. برخی از عناوین کتاب «این ترک پارسیگوی» بدین شرح است: تذکرهی احوال، شعر شهریار، مکتب شهریار، هذیان دل و حیدر بابا، مثنوی افسانهی شب و شعرهای آزاد شهریار و…
۴- از شوکران و شکر
چاپ نخست کتاب مجموعه اشعار «از شوکران و شکر» در سال ۱۳۷۳ توسط انتشارات آفرینش روانه بازار شد. این کتاب محتوی یکصد و پنج غزل حسین منزوی است. گرچه برخی از غزلهای کتاب «با عشق در حوالی فاجعه» در این کتاب نیز آمده است اما با این وجود غالب غزلهای «از شوکران و شکر» نسبت به اشعار کتاب «با عشق در حوالی فاجعه» و دفتر شعرهای دیگر شاعر غزلهای دارای حال و هوایی متفاوت هستند.
مفهوم عشق در این کتاب منزوی از شور سرکش و اشتیاق مهارناشدنی کتابهای «حنجرهی زخمی تغزل» و «با عشق در حوالی فاجعه» به اعتدال، بلوغ و تکامل رسیده است. این مجموعه شامل غزلهایی عاشقانه، اجتماعی است. منزوی در «از شوکران و شکر» احوالات شخصی خود را نیز در شعر خود بازتاب میدهد.
این کتاب بهخاطر رولیتگری ، تصویرسازی و غنای ادبی مورد استقبال شاعران و علاقهمندان قرار گرفت. حسین منزوی در کتاب «از شوکران و شکر» غزلی در وصف نویسندهی صاحبنام معاصر غلامحسین ساعدی سروده است. او همچنی غزلی با مطلع «شاعر! تو را زین خیل بیدردان کسی نشناخت» را در مدح «طاهره قُرهالعَین» بانوی شاعر دورهی قاجار سروده و در این کتاب گنجانده است.
۵- از کهربا و کافور
مجموعهی شعر «از کهربا و کافور» شامل ۹۷ غزل است و در سال ۱۳۷۷ برای اولین بار منتشر شد. بخشی از غزلهای این کتاب در کتاب گزیدهی شعر «با سیاوش از آتش» نیز به علاقهمندان عرضه شد. منزوی این مجموعه را به کهربای سیمای پدر و کافور گیسوان مادرش پیشکش کرده است.
حس و حال غالب اشعار «از کهربا و کافور» مانند آثار پیشیین شاعر، تغزل است اما غزلهای عاشقانهی آن از شور و حال افزونتری نسبت به مجموعهی «از شوکران و شکر» برخوردار است. رنگها در اشعار این کتاب بسامد بالایی دارند و استفادهی بهجای شاعر از ترکیبسازیهای نو و بدایع لفظی از ویژگیهای بارز این مجموعهی خواندنی است و فلسفیترین غزلهای منزوی در این کتاب حضور دارند.
دو غزل اعتراضی «من از شما شراب نمیخواهم» و «مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من» و غزل مشهور «دیگر برای عشق باید زبانی دیگر اندیشید» نیز از مهمترین غزلهای مجموعهی «از کهربا و کافور» هستند.
حسین منزوی در این کتاب با بهکارگیری وزن کمکاربرد، خلاقانه و بدیع (مفعولُ مفعولُ مفعولُ مفعولُ مفعولُ مفعولُ) در چندین غزل این کتاب از جمله غزل «تقدیر تقویمِ خود را تماما به خون کشید» بار دیگر خلاقیت، توانمندی و مهارت غیرقابلانکار خو را به به نمایش گذاشت.
۶- از ترمه و تغزل
کتاب مجموعه اشعار «از ترمه و تغزل» برگزیدهای از غزلها، اشعار نیمایی و شعرهای سپید حسین منزوی است که اولین بار در بهمن ماه سال ۱۳۷۶ توسط نشر روزبهان روانهی بازار نتشر شد. منزوی این کتاب را به دخترش «غزل» تقدیم کرده است.
این کتاب گزیدهای از بهترین غزلهای حسین منزوی است که تحت نظارت شاعر و توسط خود او انتخاب و گردآوری شده است.
این کتاب از مجموعههای «حنجرهی زخمی تغزل»، «با عشق تاب میآورم»، «از شوکران و شکر»، «با عشق در حوالی فاجعه»، «همچنان از عشق»، «از کهربا و کافور» و «تیغ و ترمه» گلچین شده و فراهم آمده است.
این گزیدهی ارزشمند و خواندنی، شامل مهمترین و برجستهترین اشعار این غزلسرای معاصر است و یکی از بهترین کتابهای حسین منزوی است که به عموم خوانندگان اهل شعر و فرهنگ و همچنین تمامی علاقهمندان به شعرهای ناب و جاودان حسین منزوی پیشنهاد میشود.
۷- به همین سادگی
کتاب «به همین سادگی» شامل مجموعهی شعرهای سپید حسین منزوی است که اولین بار انتشارات چیچی کا بندرعباس با همکاری شاعر مشهور معاصر محمدعلی بهمنی آن را منتشر کرد.
این مجموعه جذاب و خیالانگیز شامل ۵۰ قطعه شعر سپید از حسین منزوی است. از مهمترین اشعار کتاب شعر «به همین سادگی» میتوان به شعرهای: «اسم اعظم»، «به همین سادگی»، «چیزی بگو»، «مرثیهی چشمهای میشی»، »در ایستگاه مهآلود» و «تصویر در تصویر» اشاره کرد.
حسین منزوی بین سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۷۸از سبک متداول خود یعنی غزلسرایی تقریبا دست کشید و به شعر سپید روی آورد.
اشعار سپید مجموعهی شعر «به همین سادگی» حاصل این دوران از زندگی شاعر است. باوجود آنکه منزوی در این کتاب از قالب آشنای غزل فاصله گرفته است اما کتاب «به همین سادگی» مورد استقبال شعردوستان واقع شد و چندین و چند بار تجدید چاپ شد.
۸- با عشق تاب میآورم
کتاب شعر «با عشق تاب میآورم» مجموعهی اشعار نیمایی حسین منزوی است که بین سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۷۸ سروده شده است. این مجموعه نیز همچون کتاب «به همین سادگی» توسط انتشارات چیچی کا در بندرعباس و با همکاری محمدعلی بهمنی منتشر شد.
«با عشق تاب میآورم» شامل ۲۴ قطعه شعر نیمایی است که حسین منزوی برای هر کدام از قطعات آن، عنوانی خاص تعیین کرده است. سرآغاز این مجموعه با شعری به نام «بشارت» همراه با آروزی سلامتی به سیمین دانشور تقدیم شده است. شعر نیمایی «بشارت» تحتتأثیر «سووشون» رمان مشهور سیمین دانشور سروده شده است.
این مجموعهی گرانسنگ بار دیگر توانایی بالای منزوی را در سرودن شعر در قالبی جز غزل به اثبات رساند. شعرهای آزاد منزوی همچون غزلهای او غنی و تغزلیاند و احساسات عمیق مخاطب را درگیر میکنند. بهکارگیری مضامین عاشقانهی لطیف و اندیشههای بدیع و همچنین تصاویر جزئینگر و پوبا از ویژگیهای اشعار کتاب «با عشق تاب میآورم» است.
از برجستهترین اشعار این کتاب حسین منزوی میتوان به: «غزلی دارم در راه»، «پرسش»، «دوباره بودا»، «سرو»، «سیب و سکه» و «وسوسه» اشاره کرد.
۹- از خاموشیها و فراموشیها
حسین منزوی کتاب «از خاموشیها و فراموشیها» را به «زادبوم و مردمان نه چندان مهربانش، زنجان» تقدیم کرده است. این مجموعه شعر حاوی ۸۶ غزل منزوی و چندین مثنوی، مثنویوار و دوبیتی است. عمدهی غزلهای کتاب «از خاموشیها و فراموشیها» در مجموعههای دیگر شاعر با نامهای «این کاغذین جامه» و «همچنان از عشق» بهطور مکرر چاپ و منتشر شده است.
بارزترین ویژگی کتاب شعر «از خاموشیها و فراموشیها» زبان روان، طبیعی و صمیمی آن است. اشعار این مجموعه آیینهی روزگار پختگی شاعر و ثمرهی سالها قلمورزی او هستند.
غزل «ایرانم! ای از خون یاران، لالهزاران» که یکی از بهترین نمونه غزلهای حسین منزوی با مضمون وطن است در این مجموعه حضور دارد. همچنین دو غزل محاورهای معروف این کتاب «تو گودیای مُشتات، باهار چله نشسته» و «نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره» در روانی و استواری کلام و شیرینی لحن و بیان، بیمانند و فراموشناشدنیاند.
محمد نوری خوانندهی پرآوازه و صاحبسبک معاصر، غزل محاورهای «نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره» حسین منزوی را با صدای گرم و تأثیرگذار خود خواند و این قطعه را به یکی از ماندگارترین قطعات موسیقی آوازی معاصر ایران تبدیل کرد.
اگرچه اشعار بسیاری از حسین منزوی در یاد و خاطر مردمان سرزمینش ثبت و حک شده است، اما او فروتنانه در کتاب «از خاموشیها و فراموشیها» اینگونه مینویسد: «میدانستم که در میان کاغذپارههایم شعرهایی دارم که بیآنکه کاملا از یاد رفته باشند خاموشانه در نوبت فراموشیاند!… شعر اگر قادر باشد خود از خود دفاع خواهد کرد و خواهد ماند و اگر نه از گردونه بیرون خواهد افتاد و از یادها خواهد رفت…»
۱۰- دیدار در متن یک شعر
کتاب «دیدار در متن شعر» شامل مجموعه مقالاتی به قلم حسین منزوی است. او در این کتاب با نگاهی به ۳۶ شعر از شاعران معاصر به بررسی حال و هوای درونی اشعار و نقد محتوایی آثار منتخب مورد نظر پرداخته است. «دیدار در متن شعر» نخستین بار در سال ۱۳۸۴ از سوی نشر آفرینش به چاپ رسید.
کتاب تحقیقی ارزنده و قابلتأمل «دیدار در متن شعر» توانایی قابل توجه منزوی در تحلیل روشنگرانه و نقد دقیق و منصفانه را به نمایش میگذارد و دریچهای نو به ذهن مخاطبان شعر میگشاید. اگرچه حسین منزوی در عین تواضع و فروتنی خود مدعی نقد تکنیکی نیست و مقالات این کتاب را تنها حاصل بررسی ذوقی خودش میداند.
او در جایی از کتاب «دیدار در متن شعر» اینچنین مینویسد: «آنچه در این مجموعه میخوانید، حرفهایی است دربارهی شعر، برخوردهای تحلیلی با چند شعر از معاصران و طبعا برخورد صاحب این قلم با حال و هنجار خود. ای بسا که من در شعری، به حالتی رسیدهام که دیگری در رویارویی با همان شعر، حتی از کنار آن حس و حالت نیز عبور نکرده باشد. این نوشتهها، نقد نیستند (با توقعی که از نقد به معنی کاملش داریم.) با ابعاد فنی و تکنیکی شعرها، به تقریب اصلا برخورد نشده است و آن چه مورد نظر بوده بیشتر حال و هوای درونی و محتواییشان بوده است.»
نمونه اشعاری از حسین منزوی
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانیست، رو سوی چه بگریزم؟
هنگامهی حیرانی است، خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار «آیا»، وسواس هزار «اما»
کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبُریم، ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم، بیداریمان از خواب
گفتند که: «بیدارید؟» گفتیم که: «بیداریم»
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
خیالِ خامِ پلنگِ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش، به روی خاک کشیدن بودپلنگ من -دل مغرورم- پرید و پنجه به خالی زد
که عشق -ماه بلند من- ورای دست رسیدن بودمن و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بودگل شکفته! خداحافظ؛ اگرچه لحظهی دیدارت
شروع وسوسهای در من، به نام دیدن و چیدن بودمن و تو آن دو خطیم، آری -موازیانِ به ناچاری-
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مُرده دوباره زنده نشد، اما
بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بودشراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکارِ دغلپیشه، بهانهاش، نشنیدن بودچه سرنوشتِ غمانگیزی! که کِرمِ کوچکُِ ابریشم
تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکرِ پریدن بود
لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شدمیشد بدانم این که خطِ سرنوشتِ من
از دفتر کدام شب بسته، وام شد ؟اول دلم فراق تو را سرسری گرفت
وان زخم کوچک دلم آخر جُذام شدگلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم! تمام شدشعر من از قبیلهی خون است. خون من،
فواره از دلم زد و آمد کلام شدما خون تازه در رگ عشقیم عشق را
شعر من و شکوه تو، رمز الدوام شدبعد از تو باز عاشقی و باز آه… نه!
این داستان به نام تو اینجا تمام شد
نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره؟
نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره؟دوس دارم یه دست از آسمون بیاد، ما دو تا رو
ببره از اینجا و اونورِ ابرا بذارهدلامون قرار گذاشتن همیشه با هم باشن
رو قرارش نکنه یهو دلت پا بذارهدلم از اون دلای قدیمییه، از اون دِلا!
که میخواد عاشق که شد پا رویِ دنیا بذارهیه پا مجنونه دلم، به شوق لیلی، که میخواد
بار و بندیل و ببنده، سر به صحرا بذارهتو دلت بوسه میخواد، من میدونم، اما لبت
سرِ هر جمله، دلش میخواد یه اما بذارهبی تو دنیا نمیارزه، تو با من باش و بذار
همهی دنیا منو همیشه تنها بذارهمن میخوام تا آخرِ دنیا تماشات بکنم
اگه زندگی برام چشمِ تماشا بذاره
منبع: دیجیکالا مگ