۶ مجموعه فیلم ترسناک که بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند
«رزیدنت اویل: به شهر راکون خوش آمدید»، به عنوان فیلم بازسازیشده رزیدنت اویل، اخیرا منتشر شده و نشانگر این است که اقتباسات ترسناک سینمایی از بازیهای ویدیویی همچنان تاثیرگذار هستند.
بازیهای ویدیویی ترسناک اغلب به بهترین اقتباسات سینمایی تبدیل میشوند و تنش ذاتی و خشونت بصری درونی آنها در قالب فیلمها به نمایش درمیآیند. البته در طرف دیگر، غالبا استقبال از اقتباسات سینمایی بازیهای ویدیویی غیرترسناک، ضعیف است.
- ۵ فیلم برتر به کارگردانی وارن بیتی، ستارهی سینما در دوران هالیوود جدید
- ۷ فیلم مارول که طبق فرمول مارول ساخته شدند (و ۷ فیلم که از آن منحرف شدند)
- ۹ بازیگر مارول که لیاقت بازی کردن شخصیتهای جدید را دارند
اقتباسات بازیهای ویدیویی اکشن با وجود تلاشهای مستمر در این راستا (مانند فیلم آنچارتد با بازی تام هالند) در گیشه شکست میخورند. تعداد کمی از ژانرها به اندازه ژانر ترسناک، تعاملی و جذاب هستند و به همین دلیل، این ژانر، گزینهای مناسب برای فیلمها و بازیهای ویدیویی محسوب میشود. چه موضوع، کنترل اکشن باشد و چه صرفا تماشای آن، هر دوی این رسانهها باید برای رشد و پیشرفت خود، بینندگان را با سرنوشت شخصیتها درگیر کنند. شاید عنصر رایج تعلیق، به انتقال روایتها به یک رسانه جدید به شکلی موثرتر کمک کند. همانطور که گفته شد بازیهای ویدیویی ترسناک، اقتباسات سینمایی خوبی ایجاد میکنند اما برعکس آن نیز صادق است. بسیاری از فیلمهای ترسناک، الهامبخش بازیهای ویدیویی بودهاند و قدمت این مسئله به دهه ۸۰ میلادی و آثاری مانند آتاری و نینتندو برمیگردد.
فرنچایز رزیدنت اویل نمونهای از اقتباسات سودآور از بازیهای ترسناک است اما در کنار آن، تلاشهای ناموفق زیادی نیز برای رسیدن به سطح موفقیت چنین فرانچایزی صورت گرفته است. نیمی از فرنچایزهای این فهرست برای اولین بار توسط اووه بول ساخته شدهاند. او کارگردانی است که رابطهای نامناسب با منتقدان بیشمار آثارش دارد. هنوز مشخص نیست که «رزیدنت اویل: به شهر راکون خوش آمدید»، شروع یک سری جدید خواهد بود یا یک فیلم مستقل اما به هر حال، بد نیست تمام فرنچایزهای اصلی ترسناک سینمایی را که بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند، بررسی کنیم.
۶. تنها در تاریکی (Alone In The Dark)
«تنها در تاریکی» که اغلب به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ از آن یاد میشود، قطعا ضعیفترین اقتباس از یک بازی ویدیویی ترسناک است. در این فیلم که به عنوان نیمهدنباله چهارمین بازی از این مجموعه ترسناک درباره بقا در نظر گرفته میشود، کریستین اسلیتر نقش ادوارد کارنبی، یک محقق فراطبیعی را ایفا میکند. کارنبی همراه با دوست باستان شناس خود، آلین سدراک (تارا رید)، شواهدی از موجودی بیگانه را در میان مصنوعات کشفشده پیدا میکنند. تنها در تاریکی به کارگردانی اووه بول در حال حاضر در سایت راتن تومیتوز، از ۱۲۳ نقد، امتیاز ۱ را دریافت کرده است. در این فیلم که جلوههای ضعیف گرافیکی و فیلمنامهای بیمعنی دارد، انتخاب رید بهعنوان یک باستانشناس، باورپذیر نیست.
دنبالهای کمهزینه برای این فیلم در سال ۲۰۰۹ اکران شد و ریک یون جایگزین اسلیتر در نقش کارنبی شد. بول بهعنوان تهیهکننده دنباله تنها در تاریکی، در پروژه حاضر شد و فیلمنامهنویسان فیلم اصلی، مایکل روش و پیتر شیرر کارگردانی آن را بر عهده گرفتند. در این دنباله شاهد عناصری جادویی هستیم و این فیلم تقریبا مانند یک راه اندازی مجدد محسوب میشود. این دنباله پیشرفتهایی جزئی نسبت به فیلم اصلی دارد اما در کل، چندان فیلم خوبی نیست.
۵. خانه مردگان (House Of The Dead)
بول در مصاحبه تبلیغاتی تنها در تاریکی، از درسهایی که از خانه مردگان آموخته بود و ضعف فیلمنامه آن، صحبت کرد. با این حال، این فیلم که درباره دانشجویان یک کالج بود که در یک جزیره، از دست زامبیها فرار میکنند، با استقبال نسبتا بهتری نسبت به تنها در تاریکی مواجه شد. فیلم بر اساس بازی شوتر اول شخص خانه مردگان در سال ۱۹۹۶ و با بودجهای کم ساخته شد و سعی کرد تا داستانی مشابه به منبع خود داشته باشد اما به قدری بد است که همین بد بودن، خودش عنصری سرگرمکننده است. حتی به نظر میرسد که بول نیز طنز ناخواسته و کاستیهای فاحش فیلم را پذیرفت و آنها را در قالب نسخهای خندهدار به صورت دیویدی ارائه داد.
فیلم «خانه مردگان ۲» هرگز در ایالات متحده اکران نشد اما برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ در کانال سایفای به نمایش درآمد. داستان دنباله آن چندین ماه پس از وقایع فیلم اول رخ داد اما تنها بازیگر تکراری، الی کورنل در نقش افسر گارد ساحلی، جردن کاسپر بود. نقصها و کاستیهای فیلم اول، ناخواسته مقداری سرگرمکننده هستند اما خانه مردگان ۲ اثری واقعا کسل کننده است.
۴. خون رینی (Bloodrayne)
تعداد کمی از فیلمهای ترسناک، به خوبی داستان بازیهای ویدیویی خودشان را اقتباس کردهاند اما آنهایی که توسط بول کارگردانی شدهاند، به هیچ وجه در این دسته قرار نمیگیرند. خون رینی به عنوان اثر دیگر این فیلمساز آلمانی در تلاش برای اقتباس از یک بازی ویدیویی ترسناک، بر اساس مجموعهای از بازیهای ویدیویی مبارزهای و خشونتآمیز ساخته شد که توسط شرکت ترمینال رئالیتی تولید شده است. داستان بازی، درست قبل از جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد اما فیلم بول در رومانی قرن ۱۸ میلادی میگذرد. این فیلم داستان رینی (کریستانا لوکن) را دنبال میکند که یک انسان خونآشام است و پدر خونآشامش (بن کینگزلی) میخواهد تمام بشریت را نابود کند. خون رینی بهترین اقتباس بول از بازیهای ویدیویی ترسناک است اما پس از انتشار با استقبال ضعیف و انتقادات فراوان روبهرو شد.
بول مانند فرانچایز به نام پادشاه، دو دنباله مستقیم خون رینی را به صورت ویدیویی، کارگردانی و منتشر کرد. در قسمتهای بعدی، ناتاسیا مالت جایگزین لوکن شد و مایکل پار، تنها بازیگری است که در هر سه فیلم ظاهر میشود. البته او هر بار به طور غیرقابل توضیحی نقشهای متفاوتی را بازی میکند که شاید تا حدودی به دلیل فاصله زمانی زیاد بین روایات باشد، چرا که «خون رینی ۲: رستگاری» در غرب وحشی آمریکا و «خون رینی: رایش سوم» در اروپا و در طول جنگ جهانی دوم روایت میشود. به اندازه سه فیلم طول کشید تا بول در نهایت داستان فیلمها را در همان دوره زمانی بازیها تعریف کند اما این تغییر برای نجات فرانچایز، کافی نبود.
۳. رستاخیز (Doom)
سری بازیهای اکشن پیشگام اول شخص رستاخیز، همیشه برای اقتباس در یک فیلم ترسناک کاملا مناسب به نظر می رسیدند و احتمالا انتظارات زیاد، باعث ناامیدی بسیاری از طرفداران، از فیلم رستاخیز در سال ۲۰۰۵ شد. این اقتباس در گیشه شکست خورد و نقدهای بسیار ضعیفی دریافت کرد. البته این فیلم در سالهای اخیر با حضور دواین جانسون ادامه پیدا کرد. بسیاری از لحظات رستاخیز مانند بسیاری از فیلمهای ترسناک علمی تخیلی معمولی که شامل زامبیها و موجودات جهشیافته هستند، به نظر میرسد اما یک سکانس تیراندازی اول شخص بسیار سرگرمکننده در فیلم وجود دارد که به خوبی جوهره آنچه را که بازیهای اصلی را به موفقیت رسانده بود، به تصویر میکشد. این سکانس، کوتاه اما نقطه عطف این اقتباس از آن بازیهای ویدیویی ترسناک است.
در سال ۲۰۱۹ فیلم ویدیویی «رستاخیز: نابودی»، این فرنچایز را با تیم جدیدی از تفنگداران دریایی در ماموریت مبارزه با موجوداتی شیطانمانند، راهاندازی کرد. هیچ ارتباط آشکاری با فیلم قبلی در این اثر وجود ندارد و هیچ کدام از شخصیتها تکراری نیستند. نابودی از برخی جهات، بهتر از رستاخیز عمل میکند و برای مثال، منبع و ریشه تهدید را به شکلی صادقانه توضیح میدهد. البته متاسفانه بسیاری از اشتباهات مشابه قبل را نیز تکرار میکند. این فیلم با بودجهای بسیار کمتر، هیولاهایی به یاد ماندنی آفرید.
۲. سایلنت هیل (Silent Hill)
فیلم «سایلنت هیل» بر اساس یک سری محبوب از بازیهای ویدیویی ترسناک درباره بقا، شخصیت رز (رادا میچل) را دنبال میکند که دخترخواندهاش را به شهر مرموز سایلنت هیل میبرد تا حقیقت پیشینه او را کشف کند. سایلنت هیل با کارگردانی فیلمساز فرانسوی، کریستوف گانس و نویسندگی راجر آواری، اولین فیلم ترسناکی بود که بر اساس یک بازی ویدیویی ساخته شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم از نظر اقتباس از فضای بازی، عملکرد خوبی دارد اما مدت زمان ۱۲۵ دقیقهای آن طولانی به نظر میرسد. تغییر جنسیت شخصیت هری در بازی به شخصیت رز در فیلم، جای سوال دارد، چرا که هری در طی این مدت به کاراکتری نمادین و محبوب تبدیل شده بود.
داستان «سایلنت هیل: مکاشفات» که از سومین بازی ویدیویی این مجموعه اقتباس شده است، شش سال پس از وقایع فیلم اول اتفاق میافتد و همچنین شش سال پس از اولین فیلم منتشر شد. در این فیلم، دختر رز (آدلاید کلمنس) در هجدهمین سالگرد تولدش به شهر سایلنت هیل میرود. فیلم با اکران سه بعدی خود، سعی در تعامل بیشتر با مخاطب داشت اما باز هم جایگزین ضعیفی برای بازیها محسوب میشود. «سایلنت هیل: مکاشفات» با وجود استفاده از کمتر از نیمی از بودجه فیلم اصلی، عناصر درخشانی مانند هیولای مانکن خود را دارد.
۱. رزیدنت اویل (Resident Evil)
فرنچایز رزیدنت اویل بر اساس یک سری بازیهای ویدیویی ژاپنی به همین نام ساخته شد که الگوی ژانر وحشت و بقا است و برای اولین بار، زامبیها را در سطح بینالمللی در فرهنگ بازیهای ویدیویی جا انداخت. این فرانچایز به راحتی در صدر فهرست قرار میگیرد. جورج رومرو برای نوشتن فیلمنامه و کارگردانی اولین اقتباس از رزیدنت اویل استخدام شد اما فیلمنامه او در نهایت رد شد و پل اندرسون مسئولیت کارگردانی را بر عهده گرفت. اندرسون بهعنوان تهیهکننده بر کل سری نظارت داشت و به جز دو مورد از فیلمهای فرانچایز، همه فیلمها را کارگردانی کرد.
شش فیلم در این مجموعه وجود دارد که شخصیت اصلی همگی آنها، آلیس (میلا یوویچ) است. او یک مامور مخفی است که تلاش میکند تا شرکت آمبرلا را به دلیل ایجاد آخرالزمانی زامبیمحور از بین ببرد. هر فیلم رزیدنت اویل بسته به میزان وفاداری خود به بازیها، جایگاه متفاوتی دارد. اغلب به نظر میرسد که این سری بیشتر از طراحی موجودات داستان الهام میگیرد تا طرح خود داستان. پس چه چیزی آن را به بهترین فرنچایز این فهرست تبدیل میکند؟ فیلمهای اندرسون حتی زمانی هم که آزادی ساختاری دارند، تمام عناصر کلیدی و عوامل موفقیت بازیها را به تصویر میکشند. اغلب یک معما و راز (به جز عنصر وحشتناک هیولاهای مختلف) در بطن فیلمها وجود دارد. اندرسون در این فیلمها ثابت میکند که میتواند مخاطبان را با اکشن درگیر کند، چیزی که به نظر میرسد دیگر اقتباسات ترسناک سینمایی بازیهای ویدیویی از انجام آن عاجز هستند و نمیتوانند همان هیجان بازیها را بازسازی نمایند.
منبع: screenrant