استاد انیمه فیلم پیشنهاد میکند؛ ۱۰ اثر برتر تاریخ سینما از نگاه میازاکی
کمتر انیماتوری را سراغ داریم که طی دهههای اخیر در حد و اندازههای میازاکی بر جهان سینما اثرگذار بوده باشد. بیراه نیست که بگوییم تا حد زیادی تلاشهای میازاکی باعث شد انیمه شهرت و مخاطبی جهانی پیدا کند.
بسیاری از مخاطبان در سراسر جهان بارها و بارها از آثار مطرح استودیو جیبلی همچون «همسایه من توتورو» (My Neighbor Totoro) و «شهر اشباح» (Spirited Away) یاد کردهاند و این ساختههای میازاکی در ردیف تعدادی از مشهورترین و شاخصترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفته است.
میازاکی متولد سال ۱۹۴۱ در شهر توکیو از منابع گوناگونی در زندگیاش الهام گرفت؛ جنگ جهانی دوم که دیدگاه صلحطلبانه او را نسبت به زندگی شکل داد، علاقهمندیاش به هنر انیمیشن از سالهای کودکی و دوران تحصیل در مدرسه و شیفتگیاش نسبت به مانگا (رمانهای گرافیکی ژاپنی) از جمله این عوامل بودند. او گمان میکرد باید در جهان مانگا سرنوشت هنریاش را دنبال کند اما به تدریج دریافت که سینما برایش بهترین مدیوم بیانی است.
رویکرد بیهمتای میازاکی نسبت به انیمیشن و توجه خاصی که به شرایط روحی و درونی شخصیتهایش دارد (به جای تمرکز بر ابعاد مکانیکیتر) باعث شد مجموعه آثار کارنامه کاری این هنرمند به شکل بیسابقه و گستردهای مورد تمجید قرار بگیرند. دقیقا به همین دلیل هم میازاکی خود نسبت به بسیاری از هنرمندان حوزه گرافیک رایانهای (CGI) رویکردی انتقادی دارد چرا که گمان میکند این دسته از هنرمندان بیش از آنکه به ضرورت تقویت جنبههای روحی، احساسی و معنوی یک انیمیشن توجه کنند درگیر پویاییهای فیزیکی اثر شدهاند.
گرچه مدتی پیش میازاکی سالخورده بازنشستگیاش را اعلام کرد اما اخیرا تصمیم گرفت پیش از پایان دادن به فعالیتهایش یک فیلم دیگر هم بسازد. این فیلم «چطور زندگی میکنی؟» (How Do You Live) نام دارد و اقتباسی است از رمان یوشینو گنزابورو که سال ۱۹۳۷ منتشرشد. رمان درباره یک نوجوان ۱۵ ساله است که در توکیو دوران بلوغش را طی میکند و باید با مرگ پدرش که اخیرا رخ داده کنار بیاید.
میازاکی گفته است که این پروژه پایانی را برای نوهاش میسازد: «پدربزرگ به زودی به جهان دیگر میرود اما این فیلم را برای تو میگذارد چون دوستت دارد.» از همین جملات به نظر میرسد قرار است با اثری بسیار احساساتبرانگیز و تاثیرگذار مواجه شویم؛ نه تنها برای نوه میازاکی بلکه برای همه کسانی که با دیدن فیلمهای این هنرمند برجسته طی دهههای اخیر زیستهاند.
با این مقدمه و بیان جایگاه خاص میازاکی در سینمای معاصر، فهرست بهترین آثار سینمای جهان از نگاه او را بررسی میکنیم. ده فیلم برتر تاریخ سینما به سلیقه میازاکی فهرستی است که آثاری از سینمای هنری چون «روح کندوی عسل» (The Spirit of the Beehive) ساخته هنرمند برجسته اسپانیایی ویکتور اریسه یا «خاکسترها و الماسها» (Ashes And Diamonds) به کارگردانی چهره صاحبنام سینمای لهستان آندری وایدا را در بر میگیرد اما نام بلاکباستر هیجانانگیزی چون «آروارهها» (Jaws) ساخته اسپیلبرگ هم در آن میدرخشد.
فیلم سینمایی « هفت سامورایی» (Seven Samurai) اثر مشهور غول سینمای ژاپن و چهره برجسته سینمای جهان آکیرا کوروساوا در فهرست از این نظر جالب است که کوروساوا هم فیلم همسایه من توتورو را پیش از مرگش در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نگاه خود جا داده بود.
۱۰. دوئل در تاکادانوبابا (Chikemuri Takadanobaba)
- کارگردان: Masahiro Makino, Hiroshi Inagaki
- بازیگران: Tsumasaburô Bandô, Tokumaro Dan, Komako Hara
- تاریخ اکران: ۱۹۳۷
- کشور تولیدکننده: ژاپن
- امتیاز راتن تومیتوز: –
فیلم سینمایی «دوئل در تاکادانوبابا» یک کمدی سامورایی ژاپنی است و در عمل بازسازی فیلمی قدیمیتر بود که اواخر دهه ۱۹۲۰ ساخته شد و از آن اثری به جا نمانده است.
فیلم درباره ناکایاما یاسوبی یک سامورایی مست، تنبل و بددهن است که اربابی ندارد و در اقامتگاههای ارزان قیمت مختص طبقات اقتصادی ضعیفتر روزگار میگذراند. یاسوبی رونینی است که از جنگیدن لذت میبرد؛ مجموعه وقایعی او را به نقطهای میرساند که مجبور میشود با ۱۸ حریف تا سر حد مرگ نبرد کند.
فیلم سبکپردازی منحصر به فردی دارد و این ویژگیهای سبکی به شکل ویژهتری در قیاس با تاریخ ساخت اثر، خود را نمایان میکند. شکل تدوین و فیلمبرداری مربوط به بعضی از صحنههای مبارزه در فیلم دوئل در تاکادانوبابا آن را به یکی از تولیدات ماندگار دوران پیش از جنگ کشور ژاپن تبدیل کرده است.
انتخاب – دوئل در تاکادانوبابا به عنوان یکی از فیلمهای مورد علاقه میازاکی در تاریخ سینما حاکی از تسلط این هنرمند به تاریخ سینمای ژاپن و الهامگرفتن او از آثار سینمایی کشور خود است.
۹. ماجراهای عجیب آقای واندربرد (The Curious Adventures of Mr. Wonderbird)
- کارگردان: Paul Grimault
- بازیگران: Pierre Brasseur, Anouk Aimée, Serge Reggiani
- تاریخ اکران: ۱۹۵۲
- کشور تولیدکننده: فرانسه
- امتیاز راتن تومیتوز: –
«ماجراهای عجیب آقای واندربرد» درباره فردی است که به یک دودکش پاککن و زن محبوبش در فرار از چنگال یک دیکتاتور بیرحم یاری میرساند.
یکی از نکات جالب این انیمیشن کمدی، استفاده از چهرههای صاحبنام آن روزگار هنر فرانسه به عنوان صداپیشه بود. صداپیشگی مرد دودکش پاککن را سرژ رجیانی بازیگر و خواننده مشهور ایتالیایی-فرانسوی برعهده گرفته و صداپیشگی زن هم به آنوک امه چهره مطرح موج نوی سینمای فرانسه محول شده است.
این انیمیشن در دوره اکران خود مورد توجه جهانی قرار گرفت. در جوایز بفتا یکی از نامزدهای بهترین انیمیشن سال شد و در جشنواره بینالمللی فیلم ونیز جایزه ویژه هیات داوران و جایزه منتقدان را گرفت در حالی که نامزد دریافت شیر طلایی جشنواره هم بود.
توجه میازاکی به این فیلم میتواند عاملی باشد که مخاطبان و علاقهمندان او را بیش از گذشته برای دیدن این انیمیشن فرانسوی مشتاق کند.
۸. هفت سامورایی (Seven Samurai)
- کارگردان: Akira Kurosawa
- بازیگران: Toshiro Mifune, Takashi Shimura, Keiko Tsushima
- تاریخ اکران: ۱۹۵۴
- کشور تولیدکننده: ژاپن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
فیلم سینمایی «هفت سامورایی» یک درام حماسی است که توسط یکی از مشهورترین کارگردانهای تاریخ سینمای ژاپن یعنی آکیرا کوروساوا ساخته شده است. فیلم ماجرای اهالی روستایی را روایت میکند که برای حفاظت از خود در برابر راهزنان، از کمک چند سامورایی استفاده میکنند.
هفت سامورایی فیلمی بود با استانداردهای فنی و خلاقانه ویژه که علاوه بر موفقیت تجاری توانست نظر منتقدان را هم کاملا به خود جلب کند و بر سینما و سینماگران اثرگذار واقع شود؛ ساخت فیلم هفت دلاور در هالیوود که برداشت آزادی بود از هفت سامورایی یکی از نشانههای تاثیرگذاری فیلم کوروساوا بود. شیوه منحصر به فرد کارگردانی، الگوی بینقص تحول شخصیتها در طرح داستانی، توجه بسیار زیاد به جزییات همه از جمله عواملی در نظر گرفته میشوند که هفت سامورایی را به یکی از بهترین فیلمهای حماسی تاریخ سینما تبدیل کردهاند.
آکیرا کوروساوا کارگردان بزرگ ژاپنی نه تنها در سینمای ژاپن بهعنوان یک چهره برجسته و بینهایت مشهور شناخته میشود بلکه اساسا از جمله کارگردانهایی است که بر سینمای مدرن تأثیری بسیار ماندگار و عمیق گذاشتهاند. تأثیری که در شیوه فیلمبرداری، ضربآهنگ داستان و نوع روایت کاملا مشهود است. در واقع کوروساوا زبان سینمایی تازهای را خلق کرد و به نوعی سینمای بعد از کوروساوا نمیتواند منکر تأثیرگذاریهای اساسی او باشد.
کوروساوا احتمالا بزرگترین استراتژیست تصویری در تاریخ سینما هم بوده است. مسیری که او در سینما طی کرد در ادامه به ابزاری مرکزی، اساسی و تأثیرگذار در راستای فیلمسازی و داستانگویی تبدیل شد. هر آنچه در آثار کوروساوا به چشم میخورد استادانه پرداخت شده؛ از حرکات دوربین گرفته تا حرکات شخصیتها. کوروساوا دقیقا میدانست چه صحنهای را روی پرده ببرد تا اثرگذاری را دقیقا آنطور که باید تقویت و تشدید کند.
از جمله سایر تأثیرات مهم کوروساوا اهمیت خاص او برای سینمای ژاپن و سایر فیلمسازان ژاپنی است و قطعا میازاکی هم از دایره نفوذ این فیلمساز برجسته دور نبوده است. در واقع سوای آنکه سبک و شیوههای بیان در آثار کوروساوا چه اهمیت و تأثیری داشتهاند، موفقیتهای او در جهان برای سینمای ژاپن دستاوردهای بسیاری داشت. هنگامی که فیلم سینمایی «راشومون» (Rashomon) که ابتدا در توکیو به نمایش درآمده بود برنده جایزه شیرطلایی در جشنواره فیلم ونیز شد درهای موفقیت تجاری و هنری به روی این کارگردان باز شد. همین موضوع اساسا توجه جهان غرب را به سینمای ژاپن بیش از گذشته جلب کرد و باعث شد سایر فیلمسازان مطرح ژاپنی هم مورد تحسین و توجه بیشتری قرار گیرند.
با این اوصاف میتوان ادعا کرد کوروساوا مهمترین نماینده سینمای ژاپن و میازاکی فرزند هنری شایسته او، یکی از مهمترین نمایندگان همین سینما و بیشک کلیدیترین چهره جهان انیمه بوده است.
۷. نغمه یک سرباز (Ballad of a Soldier)
- کارگردان: Grigory Chukhray
- بازیگران: Vladimir Ivashov, Zhanna Prokhorenko, Antonina Maksimova
- تاریخ اکران: ۱۹۵۹
- کشور تولیدکننده: اتحاد جماهیر شوروی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
«نغمه یک سرباز» از نظر ارزش تاریخی و سینمایی در میان مشهورترین آثار ضد جنگ سینمای شوروی قرار میگیرد و در دوره ساختش موفق شد توجهات بینالمللی گستردهای را هم به خود جلب کند.
این فیلم درباره یک سرباز جوان روس است که به دلیل رشادتهایش در جنگ جهانی دوم به مدال افتخار میرسد اما به جای گرفتن مدال تقاضای دیدن مادرش را مطرح میکند. او در فرصت کوتاهی که برای بازگشت به خانه و دیدن مادرش پیدا کرده با وقایع گوناگون از جمله یک ماجرای عاشقانه مواجه میشود.
فیلم همچون بسیاری از آثار ضد جنگ نشان میدهد که چطور جنگ زندگی انسانها را به شکلی بیرحمانه و برگشتناپذیر تحت تأثیر قرار میدهد و فرصتهای زندگی، عشقورزی و حمایت از خانواده را از میان برده و در عمل سالهای جوانی رزمندگان را خاکستر میکند. در تمام طول فیلم مخاطب احساس میکند که این جوان چطور میتوانست به کلی زندگی دیگری را تجربه کند و چطور سایه منحوس جنگ تمام این امکانها را از او و سایر شهروندان دریغ کرده است.
۶. خاکسترها و الماسها (Ashes and Diamonds)
- کارگردان: Andrzej Wajda
- بازیگران: Zbigniew Cybulski, Ewa Krzyżewska, Wacław Zastrzeżyński
- تاریخ اکران: ۱۹۵۸
- کشور تولیدکننده: لهستان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
سومین قسمت از سهگانه جنگ ساخته آندری وایدا کارگردان برجسته لهستانی درباره فردی است که مامورشده دبیر حزب کمونیست لهستان را به قتل برساند. وایدا در این اثر سینمایی وضعیت سیاسی لهستان پس از جنگ جهانی دوم را به شکلی نمادین به تصویر میکشد.
«خاکسترها و الماسها» یکی از مشهورترین فیلمهای سینمای لهستان است. فیلم داستان مردی را روایت میکند که به جبهه غرب وابسته است و دقیقا در سپیده دم دوران پساجنگ لهستان قصد ترور دبیر حزب را دارد. از سوی دیگر دبیر حزب هم خود به شکلی دیگر با بحران روبهرو است.
فرد ترورکننده به شکلی نمادین در جایگاه فرزند دبیر حزب قرار میگیرد، گویا آنها، هر دو بخشی از پدران و پسران لهستانیاند که به دلیل باورهای ایدئولوژیکشان با یکدیگر ستیز میکنند.
وایدا یک فیلمساز به شدت لهستانی است. او برخلاف بعضی دیگر از بزرگان سینمای لهستان – نامهایی چون کیشلوفسکی یا پولانسکی – که سینمایی جهانیتر و دغدغههایی عامتر دارند، همواره مساله تاریخ، سیاست و جامعه لهستان را در آثارش پیش میکشید. او مارکسیست بود اما همزمان نسبت به سیاستهای خشک حزبی و برخورد شوروی با لهستان، رویکردهای اعتراضی هم از خود نشان میداد. گرچه خاکسترها و الماسها در چارچوب کلی سیاستهای مقامات وقت ساخته شده بود اما این گرایشهای وایدا حتی در همین اثر هم از زیر فشار سانسور بیرون میزند.
۵. ملکه برفی (The Snow Queen)
- کارگردان: Lev Atamanov
- بازیگران: Vladimir Gribkov, Yanina Zhejmo, Anna Komolova
- تاریخ اکران: ۱۹۵۷
- کشور تولیدکننده: اتحاد جماهیر شوروی
- امتیاز راتن تومیتوز: –
«ملکه برفی» یک انیمیشن فانتزی موزیکال است که اواخر دهه ۱۹۵۰ در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد. این انیمیشن از داستان مشهور هانس کریستین اندرسن به همین نام اقتباس شده بود و یکی از اولین اقتباسهای سینمایی این داستان دانمارکی بود.
انیمیشن ملکه برفی موفقیت قابل توجهی به دست آورد و در اوج دوران جنگ سرد تقریبا به تمام زبانهای مهم دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و حتی سوئدی ترجمه شد. عاقبت استودیوی یونیورسال حق پخش فیلم در ایالات متحده را خرید و در آمریکا طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نمایش ملکه برفی در تعطیلات سال نو تقریبا به یک سنت تبدیل شد. در هر کشوری که ملکه برفی نمایش داده میشد تعدادی از مشهورترین و محبوبترین چهرههای سینمای آن کشور به عنوان صداپیشه انتخاب میشدند.
میازاکی پیش از این هم به شکل مستقل به این نکته اشاره کرده است که در فعالیتهای هنریاش از این انیمیشن الهام گرفته؛ او شرح داده که تحت تاثیر دیالوگها، پویانماییها، موضوعات و ترکیببندیهای این فیلم قرار داشته است.
۴. کشیش تاریکی (Priest of Darkness)
- کارگردان: Sadao Yamanaka
- بازیگران: Chojuro Kawarasaki, Kanemon Nakamura, Shizue Yamagishi
- تاریخ اکران: ۱۹۳۶
- کشور تولیدکننده: ژاپن
- امتیاز راتن تومیتوز: –
«کشیش تاریکی» یک فیلم سیاه و سفید و از آثار ژانر جیدایگکی در سینمای ژاپن است. این آثار عموما در دوره تاریخی ادو، از دوران تاریخی پیشامدرن ژاپن طی سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۷ میگذرند و به زندگی ساموراییها، کشاورزان، صنعتگران و بازرگانان میپردازند.
فیلم درباره یک زن جوان صاحب میخانه به نام اونامی است که برادری بسیار دردسرساز دارد. ماجراهای فیلم کشیش تاریکی از آنجا آغاز میشود که برادر این زن، چاقوی کوچک یک سامورایی را که در یکی از اتاقها جا مانده برمیدارد. همین اقدام ظاهرا ساده برای این خواهر و برادر به زنجیرهای از وقایع غیرقابل پیشبینی منجر میشود.
۳. روح کندوی عسل (The Spirit of the Beehive)
- کارگردان: Víctor Erice
- بازیگران: Fernando Fernán Gómez, Teresa Gimpera, Ana Torrent
- تاریخ اکران: ۱۹۷۳
- کشور تولیدکننده: اسپانیا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
«روح کندوی عسل» یکی از تحسینشدهترین آثار سینمای اسپانیا است. دیدن این فیلم یک تجربه بصری تکرارنشدنی است. نماهای فیلم به سختی از ذهن مخاطب پاک میشوند و نمادپردازیهای به کار رفته در اثر تا مدتها برای تماشاگر خوراک فکری فراهم میکند.
دختری شش ساله به نام آنا در خانهای بزرگ در منطقه کاستیا با پدر، مادر و خواهرش که رابطهای نسبتا سرد و بیروح دارند زندگی میکند. فیلم از نظر تاریخی به سال ۱۹۴۰ باز میگردد، زمانی که جنگ داخلی اسپانیا تازه تمام شده و نیروهای ژنرال فرانکو توانستهاند جبهه جمهوریخواه اسپانیا را شکست دهند.
پدر سالخورده آنا بیشتر وقتش را صرف نگهداری از کندوهای عسل میکند. در این شرایط تنها همبازی آنا خواهر بزرگترش است. دختری که آنا را دوست دارد اما همزمان گاهی از سادگی دخترک خردسال سو استفاده میکند. آنا همراه با خواهرش در سینمای سیار منطقه، فیلم فرانکنشتاین را میبیند. خواهرش به او میگوید غول فیلم نوعی شبح است. علاقه آنا به این شبح زمانی افزایش پیدا میکند که خواهرش یک منطقه مخروبه که آغل گوسفندان بوده را به عنوان محل زندگی این شبح به او نشان میدهد. آنای ِ تنها که عموما به این محل رفت و آمد میکند و در ذهنش درباره شبح خیالپردازی میکند در آغل یک سرباز مجروح جمهوریخواه را پیدا میکند که آنجا مخفی شده است.
روح کندوی عسل فضایی مرموز، پراستعاره و تلخ دارد. منتقدان فیلم را استعارهای از وضعیت اسپانیا پس از جنگ داخلی میدانند. فضای بیروح خانه و ساکنین بیتفاوت آن به نوعی یادآور تجزیه عاطفی شهروندان اسپانیا در طول سالهای جنگ داخلی است. به شکل کلی جنگ داخلی اسپانیا که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ ادامه یافت نقش پررنگی در پسزمینه استعاری و نمادپردازانه فیلم دارد. زنبورها و کندوهای عسل هم به شکلی دیگر یادآور جامعه اسپانیا و شرایط پیچیده و نسبتا سیاه آن در دوران قدرت گرفتن ژنرال فرانکو است. نهایتا آنای خردسال به شکلی نمادین یادآور نسل جدید و نوپای اسپانیا است که از خاکستر جنگ برمیخیزد و جهان سرد و بیروح آن سالها را نظاره میکند؛ نسلی که کارگردان خود به آن تعلق دارد.
ویکتور اریسه کارگردان برجسته اسپانیایی پیش از آغاز فیلمسازی، منتقد فیلم و محصل رشته کارگردانی سینما بود. او در ۳۳ سالگی یعنی در سال ۱۹۷۳ روح کندوی عسل را ساخت. اولین فیلم او و یکی از دو فیلم بلند داستانیاش که در تمام دوران حرفهایاش کارگردانی کرده و نام او را به عنوان یکی از بهترین کارگردانهای سینمای اسپانیا جاودانه کرده است. اریسه ۱۰ سال بعد فیلم «جنوب» (El Sur) را ساخت و از آن پس به جز ساخت یک فیلم مستند و یک فیلم کوتاه، دیگر دست به فیلمسازی نزده است. کارگردانی که کمکاریاش برای سینمادوستان عجیب و افسوسبرانگیز است اما اگر تصمیم بگیرد فیلم بسازد باید منتظر یک شاهکار تاریخساز باشیم.
۲. کلمنتاین عزیزم (My Darling Clementine)
- کارگردان: John Ford
- بازیگران: Henry Fonda, Victor Mature, Linda Darnell
- تاریخ اکران: ۱۹۴۶
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
«کلمنتاین عزیزم» یک وسترن آمریکایی و از آثار شاخص جان فورد است که توسط بسیاری از منتقدان و سینماگران تحت عنوان یکی از بهترین وسترنهای تاریخ سینما ارزیابی میشود.
کلمنتاین عزیزم درباره برادران ارپ و درگیریشان با خانواده کلنتون است؛ گاوهای گله آنها دزدیده شده و برادرشان به قتل رسیده و حال زمان تسویه حساب فرارسیده است.
این وسترن طی دورانی ساخته شد که جان فورد و سینمایش به بلوغ رسیده بودند؛ او نه تنها از طریق شغل یا شرایط بلکه از طریق تفاوتهای ظریف رفتاری و جهانبینی در حال تحول شخصیتها به آنها نوعی خاصیت نمادین میبخشید و از همین طریق عمق آثارش را بیش از گذشته میکرد.
تقریبا در همین دوره بود که فورد ارزش بسیاری در لحظاتی یافت که لزوما از طریق دیالوگ احساسی به مخاطب منتقل نمیکردند اما سکوت و نگفتههای شخصیتها فضاسازی را به شکلی ماهرانه پیش میبردند. در این لحظات به نظر میرسد شخصیتها بسیار بیش از آنچه واقعا به زبان میآورند، دچار بحرانها و پیچیدگیهای احساسی درونیاند و البته چنین امکانات بیانی بصری خاصی از طریق کیفیت فوقالعاده فیلمبرداری آثار فورد فراهم میشد.
۱. آروارهها (Jaws)
- کارگردان: Steven Spielberg
- بازیگران: Roy Scheider, Robert Shaw, Richard Dreyfuss
- تاریخ اکران: ۱۹۷۵
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
«آروارهها» یکی از بهترین و برجستهترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ بلاکباسترساز بزرگ هالیوود در دهههای گذشته است. آروارهها را بیشتر به عنوان یک فیلم ترسناک میشناسیم؛ ممکن است این بحث مطرح شود که آروارهها را نمیتوان در میان فیلمهای ترسناک طبقهبندی کرد اما از سوی دیگر بسیاری معتقدند فیلمی که میتواند شما را از شناکردن بترساند را قطعا باید در میان آثار ترسناک قرار دهید.
فیلم اسپیلبرگ هم همچون فیلم پرندگان هیچکاک از ترسهایی بهره میبرد که منبع طبیعی دارند. احتمالا بسیاری از ما از کوسهها میترسیم؛ فکرکردن به آروارههای درنده یک کوسه خونخوار که میتواند اعضای بدن انسانها را در حالی که با شادی و بیخیالی در حال شناکردناند از بدنشان جدا کند حتی در سطح یک تصور هم بسیار وحشتناک است. فیلم اسپیلبرگ این وحشت درونی و پیشتر موجود را عمیقتر و شدیدتر میکند؛ در واقع باید گفت این ترس را کاملا به سطحی دیگر انتقال میدهد.
در کنار همه اینها آروارهها فیلمی است که استاد سینمای بدنه اصلی کارگردانی کرده. کسی که ترکیب بازیگرفتن از هنرپیشهها، جلوههای بصری، قصهگویی و به تپشانداختن قلب مخاطبانش را خوب بلد است و میتواند آنطور که باید هیجانزدهتان کند و بترساندتان.
این آقای میازاکی خودش تا حالا اینا رو نگاه کرده؟
اینا دوران قبل از میلاد مسیح اکران شدن بابا
چند تایی از این فیلمها رو دیدهام… عالی هستند… خصوصا هفت سامورایی
عذر میخوام؟ مگه هرچی سیاه و سفیده داغونه؟ اتفاقا هر چی به عقب برمیگردیم مفهومی که توی فیلم ها هست بیشتره. بعدم مگه باید حتما انیمه باشن؟ انتظار چی رو داشتین؟
اینا که واسه سال پیش هستند حداقل از دهه۹۰ و ۲۰۰۰ میگفتی
واقعا که مطالبتون به قدری طنزه که ادم خندش می گیره
ممنون که با اینا مارو خوشحال می کنید😊😑
داداش دمت گرم حق گفتی Mood ولی انیمه مای هیرو اکادمی وان پیس ناروتو شیطان کش روش مرد خانه دار جوجیتسو کایسن بوروتو اتک ان تایتان بلیچ اینا خلیلی خوبن
توشون ۱دونه انیمه هم نبود /:
یه مقاله هم بزارید استاد انیمه، انیمه پیشنهاد میکند.
واقعا کسی حاظره اینا رو نگاه منه؟
کسی که ارزششون رو درک کنه.
اینا که انیمه نیستن
🙅انیشتین ، گفته استاد انیمه فیلم پیشنهاد میکند
یعنی استاد میازاکی که استاد انیمه هست میاد میگه این فیلم خوبن فهمیدی ؟ اگه نفهمیدی بگو بیام حضوری درس بدم
نتیجه تدریس غیر حضوری و امتحان حضوری😂
استاد انیمه، فیلم پیشنهاد کرده مهندس تیترو با دقت بخون