۱۰ انتقاد جدی که به فیلم‌های هری پاتر وارد است

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
هری پاتر

جهان جادوگری دنیای هری پاتر دائماً بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. این اتفاق با افزوده‌شدن آثار جدیدی مثل فیلم «جانوران شگفت‌انگیز: رازهای دامبلدور» و بازی ویدئویی «میراث هاگوارتز» که به‌زودی منتشر خواهد شد رخ می‌دهد. با گذشت سال‌ها، این جهان داستانی در باورپذیری خود عمیق‌تر شده و داستانی خارق‌العاده خلق کرده که می‌توان آن را با چیزهایی مثل «سرزمین میانه» یا «نارنیا» مقایسه‌اش کرد.

با این‌حال، حتی فکرشده‌ترین جهان‌های تخیلی هم می‌توانند ضعف‌هایی داشته‌باشند. جهان هری پاتر هم از این قائده مستثنا نیست. هواداران این مجموعه متوجه چند نکته‌ی پراکنده در فیلم‌ها شده‌اند که چندان معنا ندارند؛ مثل سبک‌زندگی قدیمی جادوگران، استفاده یا عدم استفاده‌شان از جادو در موقعیت‌های متفاوت و چیزهایی از این دست. Ranker از هواداران هری پاتر رأی‌گیری کرده و ۱۰ تا از موثق‌ترین این ایرادات را لیست کرده.

۱) نباید از قلم‌پر و کاغذ پوستی استفاده می‌شد

هرمیون

دنیای جادوگری و دنیای ماگل‌ها در کنار یکدیگر تکامل یافتند و با مرور زمان، گسترش جادو در یکی و پیشرفت تکنولوژی در دیگری، باعث شد که شباهت‌های میان دو دنیا، به‌آرامی کمتر شود. به همین دلیل، وقتی هری در دهه‌ی ۹۰ میلادی به هاگوارتز رفت، متوجه شد که جادوگران هنوز برای نوشتن از قلم‌پر و جوهر استفاده می‌کنند. این در حالی بود که ماگل‌ها سال‌ها بود که از خودکار استفاده می‌کردند. این هیچ منطقی نیست که جادوگران به‌دنبال یک روش ساده‌تر برای نوشتن نگشته‌باشند. و اگر جادو نتوانسته به ‌آن‌ها کمک کند تا روش ساده‌تری ابداع کنند، منطقی‌تر می‌بود که مانند ماگل‌ها از خودکار استفاده کنند.

۲) عشق‌ها در هری‌پاتر، آزاردهنده بودند

هری و جینی

علی‌رغم اینکه مجموعه‌ی هری‌پاتر عمدتاً درباره‌ی عشق بوده، اما برخی از روابط عاشقانه‌ی آن، خام و بد به‌نظر می‌رسند. میان رون و هرمیون، تانکس و لوپین، و حتی هری و جینی، محبت چندانی وجود نداشت.

در حالی که این ناهنجاری در فیلم‌های مجموعه قابل‌مشاهده‌ترند، در کتاب هم چندان انرژی چشم‌گیری در داستان‌های عاشقانه دیده نمی‌شود. این درست است که هری کارهای بسیار بیشتری از روابط عاشقانه داست، اما چند داستان عاطفی باورپذیر، می‌توانستند راه درازی را پیش ببرند.

۳) در دنیای جادوگری، مشاغل جادویی کافی وجود ندارد

وزارت سحر و جادو

هری و دوستانش در اواخر دوران تحصیلشان در مدرسه‌ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز، شروع به جستجوی موقعیت‌های شغلی متفاوت کردند تا پس از فارغ‌التحصیلی آن‌ها را دنبال کنند. اما به‌نظر می‌رسد که موقعیت‌های شغلی دنیای جادوگری، تنها محدود به تدریس، استخدام در وزارت سحر و جادو و یا کار در یک مغازه می‌شود. این موضوع، انتخاب فارغ‌التحصیلان هاگوارتز را بسیار محدود می‌کند.

علاوه‌براین، به‌نظر می‌رسد در دنیای جادوگری خبری از دانشگاه یا چیزی شبیه به آن نیست. به‌طور کلی، هرگز مشخص نیست که دانش‌آموزان هاگوارتز دقیقاً برای چه چیزی آماده می‌شوند. چرا که عملاً تنوع مشاغلی وجود ندارد که ابزارهای رسیدن به آن مشخص باشد.

۴) «قربانی‌کردن» هری آزاردهنده بود

هری و دامبلدور

یکی از بزرگ‌ترین رازهایی که در فیلم هری پاتر فاش می‌شود، این است که هری تعمداً جوری تربیت می‌شود که با میل خودش، خود را قربانی کند تا ولدمورت از بین برود. گرچه دامبلدور احتمال این را می‌‌داد که هری بتواند جان سالم به در ببرد، اما هرگز عمیقاً مطمئن نبود. و این باعث شد که رابطه‌اش با هری و نحوه‌ی تربیتی که برای او اتخاذ کرده‌بود، کمی مشکل داشته باشد.

حتی اسنیپ که سال‌های زیادی را وقف آرمان‌های دامبلدور و کلنجار با احساسات پیچیده‌اش نسبت به هری کرده بود، از کشف این واقعیت شوکه و عصبانی شد. دامبلدور غالباً مصلحت‌اندیشانه تصمیم می‌گرفت، اما تربیت کردن هری مانند خوکی که قرار است قربانی شود، نوعی زیاده‌روی محسوب می‌شد.

۵) پیمان‌های ناگسستنی باید بیشتر استفاده می‌شدند

پیمان ناگسستنی

در داستان هری پاتر، دفعات متعددی بود که بستن یک پیمان ناگسستنی می‌توانست مفید باشد. این درست است که شرایط این پیمان برای جادوگران خوب کمی نامناسب است، اما تعدادی جادوگر تاریک بودند که اگر از این پیمان استفاده می‌کردند، می‌توانستند راحت‌تر باشند.

به‌عنوان مثال، دامبلدور می‌توانست از تمام مرگخوارانش پیمان ناگسستنی‌ای بخواهد که هرگز به او خیانت نکنند. در این صورت اگر آن‌ها مانند اسنیپ، تغییر جهت می‌دادند، خودبه‌خود می‌مردند. درست است که این سرنوشت بد و شومی‌ست، اما دقیقاً همان چیزی‌ست که از ولدمورت بر می‌آید.

۶)هرمیون از معلمان باهوش‌تر بود

هرمیون

هرمیون به عنوان باهوش‌ترین جادوگر در میان هم‌سالان خود، یک دوست ایدئال برای هری پاتر بود. با این حال، او ثابت کرد که هوشش تنها در مقایسه با هم‌سالانش بیشتر نیست و می‌تواند از بزرگسالان هم باهوش‌تر باشد. برای مثال، در «هری پاتر و تالار اسرار»، هرمیون تنها کسی بود که حتی زودتر از معلمان هاگوارتز، پی برد که هیولای اسلیترین یک باسیلسک است.

این مسئله بیش از آنکه نشان‌دهنده‌ی هوش سرشار هرمیون باشد، نشان‌دهنده‌ی نقص معلمان است. سالازار اسلیترین یک مارزبان بود. نماد گروه او یک مار بود و قربانیان تالار اسرار همگی یا خشک شدند و یا فورا کشته شدند. هرمیون ممکن است باهوش بوده باشد، اما این غیرقابل‌باور است که هیچ‌کدام از معلمان نتواند این معمای نسبتاً ساده را حل کند.

۷) رقابت میان گروه‌ها مخرب بود

اسلیترین و گریفیندور

هیچ ایرادی در یک رقابت کوچک و بی‌ضرر وجود ندارد. اما نبر دائمی گریفیندوری‌ها و اسلیترینی‌ها در هاگوارتز، تبدیل به یک رابطه‌ی مخرب سمّی شده بود. ریشه‌ی این رقابت مخرب هم برمی‌گردد به خود مؤسسین هاگوارتز و دیدگاه‌های مخالفی که درباره‌ی شجاعت و جاه‌طلبی داشتند.

طرفداران معمولاً موافقند که اسلیترینی‌ها و گریفیندوری‌ها در واقع مشابه هم هستند. تنها ابزارهایی که برای رسیدن به هدفشان از آن استفاده می‌کنند متفاوت است. از آن‌جایی که همه‌ی دانش‌آموزان هاگوارتز کودک هستند، ترجیح دائمی‌ای که به گریفیندور داده می‌شد، باعث می‌شد که در آینده مشکلاتی برای بقیه پیش بیاید.

۸) معجون حقیقت و قدح اندیشه باید بیشتر مورداستفاده قرار می‌گرفتند

قدح اندیشه

معجون حقیقت و قدح اندیشه از نمونه‌های جادوی کارآمدی هستند که به‌ندرت در دنیای جادوگری مورداستفاده قرار می‌گرفتند. معجون حقیقت برای وادارکردن کسی که می‌نوشدش به گفتن حقیقت استفاده می‌شد؛ حقیقتی که در صورت ننوشیدن، حاضر به گفتنش نبوده‌اند. قدح اندیشه هم حوضچه‌ایست که می‌توان از آن برای مشاهده‌ی خاطرات یک شخص، درست همانگونه که تجربه‌اش کرده استفاده کرد.

در هری پاتر، چند موقعیت پیش آمد که استفاده از این ابزارهای جادویی در آن‌ها می‌توانست بسیار مفید باشد. برای مثال، اگر دامبلدور به‌سادگی خاطره‌ی هری از بازگشت ولدمورت را در قدح اندیشه ارائه می‌کرد، همه می‌توانستند به چشم خود آن را ببینند و باور کنند. یا اگر در طول محاکمه به هری معجون حقیقت نوشانده می‌شد، مشکلات خیلی ساده‌تر حل می‌شدند.

۹) نویل کسی بود که باید بلاتریکس را شکست می‌داد

نویل و بلاتریکس

در طول مجموعه‌ی هری پاتر، اهمیت زیادی به گذشته‌ی میان نویل و بلاتریکس لسترنج داده شد. زمانی که نویل هنوز نوزاد بود، بلاتریکس پدر و مادرش را به وضعیتی بدتر از مرگ شکنجه داد و باعث شد که بستری شوند و نویل توسط مادربزرگش تربیت شود. نویل بارها اعلام کرد که می‌خواهد از این جادوگر تاریک انتقام بگیرد اما هرگز این اتفاق نیفتاد.

در عوض، مالی ویزلی بود که افتخار شکست بلاتریکس را داشت. در حالی که هواداران همگی صحنه‌ی درخشانی که طی آن، خانم ویزلی توانست قدرت واقعی‌اش را نشان دهد را دوست داشتند، اما باز هم این نسبت به چیزی که انتظار داشتند متفاوت بود. اینکه نویل انتقام والدینش را از بلاتریکس بگیرد و ثابت کند که یکی از بهترین جادوگران جهان جادویی هری پاتر است، می‌توانست پایان جذاب‌تری باشد.

۱۰) غارتگران چندان آدم‌های خوبی نبودند

غارتگران

«غارتگران» اولین بار در «هری پاتر و زندانی آزکابان» معرفی شدند. این گروه که جیمز پاتر سردسته‌اش بود و گروهی که پر از اعضایی شبیه به فرد و جورج بود را هدایت می‌کرد، خیلی زود محبوب شد و باعث رخ‌دادن اتفاقات خنده‌دار بسیاری شد.

هری با ادامه‌ی مجموعه و شناخت بیشتر نسبت به گروه پدرش، متوجه این شد که فعالیت‌های گروه چندان هم سالم نبوده‌اند. خنده‌هایی که آن‌ها باعثشان می‌شدند، به بهای آبروی دیگران بود و قوانینی که زیر پا می‌گذاشتند، می‌توانست باعث رخ‌دادن اتفاقات خطرناکی شود. هری بزرگ‌تر شد و پذیرفت که پدرش نهایتاً تغییر کرده‌بوده. اما نباید همه‌ی اعمال ظالمانه‌ی جیمز را به راحتی بخشید. وارونه‌کردن یک نفر و تحقیرکردنش وسط مدرسه و جلوی دیگران عملی بسیار آسیب‌زاست.

منبع: ScreenRant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲۰ دیدگاه
  1. El

    چرا توی هری پاتر قدح اندیشه بیشتر مورد استفاده قرار نگرفت؟
    ساده است، چون میشه خاطرات رو تغییر داد یا بخشی ازش رو حذف کرد، پس قابل استناد نیست
    چرا از معجون حقیقت استفاده نکردن تا نشون بدن ولدمورت برگشته؟
    دوباره اینم ساده است، چون وزارت خونه نمیخواست حقیقت معلوم بشه

  2. Sam

    همه اینا نقاط ابهام ساز فیلم اند و هیچ کدوم یک ایراد نیستند بلکه نقاط مثبت فیلمند
    کلی بره این فیلم زحمت کشیدن و ایراد خاصی نداشت یکی دوتا ایراد کوچک در کل هشت فیلم بود

  3. عرفان عباسی

    فقط دو سه تاش منطقی بود… این اثر خیلی کامل و تقریبا میتونم بگم بی نقص بود…

  4. X

    نمیدونم چرا اکثر نظرات منفیه ، به نظرم کاملا درست بودن.
    جالب بود.
    یه چیز دیگه هم که برای من سوال بود فلسفه حضور آرگوس فیلچ به عنوان نظافتچی بود؛ درحالی که این کارو خیلی راحت با جادو انجام میدادن!

  5. عارف

    بنظر من حقیقت اینه که این سریال میتدنست خیلی خیلی بهتر ساخته بشه
    و الان که داشتم کامنت ها رو میخوندم واقعا بعضی‌ها تند رفتار کرده بودن حتی اگر موافق هم نیستید میتونید با نگاه انتقادی درست حرفتون رو بیان کنید نه این که با تعصب به عنوان یک پاترهد حرفتون رو بیان کنید

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X