نقد فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش»؛ دریغ از ذرهای خلاقیت
یک کتاب محبوب کودکان را بردارید؛ ویژگیهای منحصربهفرد و جذاب آن را حذف کنید؛ قسمتهای استاندارد سرگرمی شرکتی را جایگزین کنید؛ بفرمایید، شما یک فیلم اقتباسی تجاری دارید! حالا به نظرتان همیشه همینطور بوده یا این تنها یک نظریه است؟ با نگاهی به فهرست فیلمهای اقتباسی از کتابهای کودکان که روح اصلی داستان را هدر میدهند («هریت جاسوس» (Harriet the Spy)، «استوارت کوچولو» (Stuart Little)، «گربه کلاهبهسر» (The Cat in the Hat)، «پنگوئنهای آقای پاپر» (Mr. Popper’s Penguins) و فهرستی بلند بالا از این دست آثار)، دیگر میدانیم که این تنها یک نظریه نیست و اکنون میتوانیم «هارولد و مدادرنگی بنفش» (Harold and the Purple Crayon) را هم به جمعشان اضافه کنیم. این فیلم اقتباسی از کتاب مصور کودکانه اثر کراکت جانسون است که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد (که پس از آن نیم دوجین دنباله داشت) و آنقدر ساده بود که به نظر جادویی میآمد. اما فیلم در به تصویر کشیدن این جادو به وضوح ناکام ماند. در ادامه نقد فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» را بخوانید.
هشدار: در نقدر فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» خطر فاش شدن داستان وجود دارد.
داستان فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» درباره هارولد، یک پسر چهار ساله با سر طاس شبیه یک نوزاد (و معصومیتی مشابه) است که یک مدادرنگی بنفش بزرگ دارد. هارولد میتواند با کمک مدادرنگیاش هر چیزی را که تصور میکند در هوا بکشد و بعد نقاشیهایش جان میگیرند و زنده میشوند. هارولد به نوعی، نسخه کودکانه یک هنرمند جلوههای بصری بود و به همین خاطر اقتباس سینمایی از این کتاب به جلوههای ویژه تاکید بیشتری دارد.
شخصیت اصلی داستان با بازی زکری لیوای، یک موجود شوخطبع بالغ (در مورد این موضوع در ادامه بیشتر صحبت خواهیم کرد) است که ابتدا به صورت یک شخصیت کارتونی در دنیای نقاشی، درست شبیه کتابها دیده میشود. اما هارولد پس از اینکه توسط خالقش که او را پیرمرد مینامد رها میشود، قدم در دنیای واقعی میگذارد و فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» بلافاصله فرمول اصلی تمام اقتباسهای مشابه را دنبال میکند.
«هارولد و مدادرنگی بنفش» همچنین یکی از آن فیلمهای شبیه «گارفیلد» (Garfield) یا «سونیک» (Sonic) است که در آن از یک جهان با بازیگران زنده بعنوان پسزمینهای برای همتایان انیمیشنیشان استفاده میشود. به جز اینکه شخصیتها در این فیلم، به سادگی نقاشیهایی هستند که هارولد میکشد. در طول فیلم، او یک لاستیک زاپاس، یک دوچرخه دو نفره، کیک و بستنی، اسکیتبرد و کفش اسکیت، یک هواپیمای ملخی درخشان، یک قفل غولپیکر و گوی تخریب (برای فرار از زندان)، یک گریفین و یک موجود ترکیبی عنکبوتمگس با دندانهای تیز میکشد که همگی به شکل جالب توجهی زنده میشوند.
حتی بینندگان کوچکتر «هارولد و مدادرنگی بنفش» ممکن است احساس کنند که نسخههایی از بسیاری از این جلوهها را قبلا دیدهاند. زیرا آنچه کتاب را خاص میکرد، فقط این نبود که هارولد میتوانست هر چیزی را بکشد. این احساس عجیب و حیرتانگیزی بود که او با مدادرنگی این کار را انجام میداد. فیلم «هارولد» حیرت را با باورهای از پیش آزمایششده مخاطبان جایگزین میکند. شروعش هم از اینجاست که خالقان این فیلم تصور میکردند زکری لیوای بعنوان یک کودک با اندامی به اندازهی یک ابرقهرمان بزرگسال که اولین بار در فیلم «شزم!» (Shazam!) دیده شده بود به نوعی برای بازی در نقش هارولد مناسب است.
اما در حالی که اجرای لیوای در «شزم!» زیرکانه و ساده بود، در این فیلم با لباسی که شبیه عجیبترین پیراهن هاوایی دنیا است، او کنجکاو و به شکل اغراقآمیزی کودک است. هارولد دو دوست حیوانی دارد که هر دو به شکل انسان ظاهر میشوند؛ گوزن، با بازی شیطنتآمیز لیل رل هاوری، و خارپشت که به شکل یک طرفدار سبک پانک با موهای بنفش با بازی تانیا رینولدز فوقالعاده ظاهر میشود.
کارگردان، کارلوز سالدانیا یک کهنهکار انیمیشن («ریو» (Rio)، فیلمهای «عصر یخبندان» (Ice Age)) قوسهای دراماتیک فیلمنامه دیوید گویون و مایکل هندلمن را طوری تصویرسازی میکند که انگار از مقوا ساخته شدهاند. هارولد و همراهانش با مل جوان (بنجامین بوتانی) و مادرش تری (زویی دشانل، در یکی از آن نقشهای مادر سرسخت که تنها فرد عاقل در فیلم است) دوست میشوند. این کودک پدر مرحوم خود را با دوستان خیالی جایگزین کرده است و این نقاشیهای هارولد است که قرار است شادی را به زندگی او بازگرداند.
- جلوههای ویژه
- کمدی ضعیف
- شخصیتپردازی ضعیف
- شخصیت شرور ناقص
- کارگردانی ناامیدکننده
سپس جستجوی هارولد برای پیرمرد مرموز خود وجود دارد، یک جنگ خستهکننده که به آرامی به بازدید از خانه کراکت جانسون ختم میشود. همچنین یک کتابدار بدجنس (جیمین کلمنت) وجود دارد که یک رمان فانتزی با تقلید از تالکین به نام «شمشیر گگاروه» (که هیچ کس نمیتواند تلفظ کند) نوشته است و میخواهد از مدادرنگی بنفش برای زنده کردن آن استفاده کند. اگر این اتفاق کمی زودتر در فیلم رخ داده بود، ممکن بود اوضاع کمی بهتر شود.
«هارولد و مدادرنگی بنفش» بیش از حد به فرمولهایی وابسته است که نیازی به بهرهبرداری از نوستالژی مخاطب ندارد. فیلم با یک اشارهی بیش از حد واضح به ارزش تخیل و تصورات کودکانه به پایان میرسد، این در حالی است که تقریبا تنها چیزی که فیلمسازان با مدادرنگی بنفش خود میکشند، الگوریتمهای از پیش آزمایششده است.
شناسنامهی فیلم «هارولد و مدادرنگی بنفش» (Harold and the Purple Crayon)
- کارگردان: کارلوز سالدانیا
- نویسنده:دیوید گویون، مایکل هندلمن
- بازیگران: زکری لیوای، لیل رل هاروی، زویی دشانل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
- خلاصه داستان: هارولد ماجراجو پسربچهای است که با کمک یک مدادرنگی بنفش جادویی میتواند هر چیزی را به سادگی نقاشی و زنده کند. پس از اینکه بزرگ میشود و برای پیدا کردن خالقش از صفحات کتاب به دنیای واقعی میرود، خیلی زود میفهمد که مدادرنگی قابل اعتمادش میتواند حقههای بامزهتری را نسبت به آنچه تصور میکرد، ایجاد کند. با این حال، زمانی که آدم بدهای داستان از مدادرنگی بنفش برای زنده کردن دنیای تخیلاتشان استفاده میکنند، این هارولد است که باید دست به کار شود و همه چیز را به حال اول برگرداند.
منبع: variety