جنگ بعدی صنعت بازی بر سر کنسولهای دستی خواهد بود
تنها یک یا دو هفته پس از تایید این خبر که مایکروسافت در حال کار روی ساخت یک کنسول ایکسباکس دستی و قابل حمل است، اکنون گزارشهایی داریم مبنی بر اینکه سونی نیز در مراحل اولیه توسعه یک کنسول دستی جدید است که این اولین حضورش در این بازار از زمان توقف ساخت دستگاه پلیاستیشن ویتا (PS Vita) از پنج سال پیش است.
با وجود آمدن جانشینی برای کنسول نینتندو سوییچ و فضای رو به رشد رایانههای شخصی دستی که با موفقیت استیم دک (Steam Deck) بیش از پیش محبوب شده است، منصفانه است که بپرسیم پس از زمانی که محبوبیت بازیهای گوشیهای هوشمند در دههی ۲۰۱۰ افزایش یافت و محبوبیت شدید کنسولهای دستی تا حدودی از بین رفت، آیا در آستانهی ورود به عصر طلایی جدیدی برای کنسول دستی هستیم یا خیر؟ نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که هم سونی و هم مایکروسافت در مراحل اولیهی برنامهریزی برای دستگاههای دستی خود هستند و به نظر میرسد تا حدودی هر دو شرکت منتظر پیشرفت فناوری برای رسیدن به جاه طلبیهای خود هستند.
سونی میخواهد دستگاهش بتواند بازیهای پلیاستیشن ۵ را اجرا کند و منطقی است که فرض کنیم مایکروسافت نیز میخواهد هر ایکسباکس دستی از نظر سازگاری با بازیها و قدرت سختافزاری، جایی در کنار ایکسباکس سری اس قرار گیرد. اینها از نظر فناوری اهداف چالش برانگیزی هستند، نه به این دلیل که این کنسولها از پردازندههای x۸۶ و پردازندههای گرافیکی AMD مانند رایانههای شخصی استفاده میکنند، زیرا بسیاری از پیشرفتهایی که در سالهای اخیر به دستگاههای تلفن همراه اجازه میدهد بسیار سریعتر و کارآمدتر شوند، بر معماریهای ARM متمرکز شدهاند.
با این وجود، ما در نهایت به نقطهای خواهیم رسید که AMD سختافزار پلیاستیشن ۵ را در یک پکیج موبایلی قرار میدهد. با توجه به اینکه استیم دک در حال حاضر روی یک نسخه کوچک شده از معماری RDNA اجرا میشود که قدرت هر دو کنسول پلیاستیشن ۵ و ایکسباکس سری ایکس/اس را تامین میکند، مقصد نسبتا واضح است، اما رسیدن به آن مدتی طول میکشد. حتی زمانی که به آنجا برسیم، احتمالا عمر باتری یک مسئلهی مهم خواهد بود، مثلا کنسول استیم دک در این بخش خیلی خوب عمل نکرده است و هر دو شرکت باید در تعریف موارد استفاده برای این دستگاهها در اطراف محدودیتهای بالقوهای که معرفی خواهند شد، بسیار دقیق و واضح باشند. بنابراین، از نظر فناوری، این دستگاهها قطعا قابل ساخت هستند، البته طی چندین سال آینده و برخی احتیاطها و نگرانیهایی نیز باید برطرف شوند.
برای مدتی فرض بر این بود که اگر مایکروسافت و سونی دوباره به ساخت کنسولهای دستی برگردند، این دستگاهها احتمالا به کنسولهای خانگی متصل شده و بازیهای را به صورت ابری اجرا کنند. این ایده زمانی که سونی پلیاستیشن پورتال که به جای اینکه واقعا به عنوان یک کنسول پرتابل عمل کند به پلیاستیشن ۵ متصل میشد را منتشر کرد، اعتبار بیشتری پیدا کرد. هرچند گفته شده که این کنسول قرار است به صورت مستقل نیز بازیها را استریم کند. با این حال آنچه اکنون به گوش میرسد، کاملا متفاوت است. ظاهرا سازندگان به دنبال دستگاههای دستی قدرتمندی هستند که میتوانند بازیها را از بین آثار پلیاستیشن و ایکسباکس بهصورت بومی اجرا کنند، نه صرفا آنها را از فضای ابری استریم کنند.
در عوض، استریم بازی به تدریج خود را در یک جایگاه مهم، اما محدود قرار میدهد و هیچ نشانهای از تسلط بر انجام بازی به صورت بومی به عنوان الگوی غالب صنعت به این زودیها نشان نمیدهد که این با توجه به سرعت پیشرفتها در پردازش و ذخیرهسازی در مقایسه با با پیشرفتهای نسبتا متوسط در سرعت و هزینههای شبکه، خیلی تعجبآور نیست. در درازمدت، این روند به طور اجتنابناپذیری توجه را به سمت پتانسیل کنسولهای دستی قدرتمند به جای کنسولهایی نظیر پلیاستیشن پورتال برمیگرداند. اما در کوتاه مدت، دلیل تجاری سادهتری برای مایکروسافت و سونی وجود دارد که این مسیر را دنبال کنند. هر یک از آنها یک رقیب اصلی دارند که از دستگاههای دستی برای بدست آوردن مزیت در بازار استفاده میکنند.
گاهی اوقات به نظر میرسد که بهتر است که وانمود کنیم که سونی واقعا با نینتندو رقابت نمیکند. منطق خاصی در این ایده وجود دارد، نه تنها به دلیل منحصربهفرد بودن برندهای نینتندو و خط تولید محصولات، بلکه به این دلیل که از لحاظ تاریخی نینتندو اغلب به عنوان یک «کنسول دوم» پیشرفت کرده است، دستگاهی که مصرفکنندگان آن را در کنار پلیاستیشن یا ایکسباکس خود برای انجام بازیهای منحصربهفرد نینتندو خریداری میکنند. این ایده علی رغم حقیقت داشتن، همیشه کمی بیش از حد اغراقآمیز بود و در نسل گذشته کاملا آشکار بود که دیگر این ایده درست نیست و سوییچ به اولین و اغلب تنها دستگاه بازی برای بسیاری از مصرفکنندگان تبدیل شده است. این امر به ویژه در قلمرو مادری سونی یعنی ژاپن صادق است و احتمالا هنوز هم در این منطقه به شدت به نینتندو باخته است.
استراتژی هیبریدی سوییچ نینتندو در ژاپن و تقریبا در همه جاهای دیگر موفقیت چشمگیری داشته است. ادغام کنسولهای خانگی و کنسولهای دستی این شرکت در یک دستگاه واحد، در نوع خود نبوغی چشمگیر بود. این میتواند برای بیشتر ما که اتاق نشیمنمان یک تلویزیون بزرگ در خود دارد عجیب به نظر برسد، اما افراد زیادی به ویژه جوانان، لپتاپ، تبلت و تلفن هوشمند دارند، اما چندان از تلویزیون استفاده نمیکنند یا در اتاق خود ندارند. پلیاستیشن پورتال تا حدی تلاشی برای دستیابی به این بازار بود و به نظر میرسد به طور قابل توجهی از انتظارات سونی که احتمالا خیلی بالا نبوده بهتر عمل کرده است.
تصور سونی از کنسول دستیای که بازیهای پلیاستیشن ۵ را به صورت بومی اجرا میکند، برای تقریبا همان بخش از بازار، جاهطلبانه است و وقتی بالاخره وارد بازار شود، برای اولین بار پس از چندین سال سونی را مستقیما در رقابت با شرکتهایی نظیر نینتندو قرار خواهد داد. از سوی دیگر برای مایکروسافت، رقابت سادهتر و مستقیمتر است. البته که کاری که نینتندو و در نهایت سونی در فضای کنسولهای دستی انجام میدهند، برای آنها نیز مفید است، اما در مقایسه با اهمیت کاری که ولو (Valve) با استیم دک انجام داده است، کمرنگتر است. ارقام فروش استیم دک عمومی نشدهاند، اما ولو سال گذشته اعلام کرد که چند میلیون واحد از این دستگاه را فروخته است. تا حدودی بدون توجه به فروش واقعی کنسول، دک موجی از دستگاههای بازی دستی با محوریت آثار رایانههای شخصی را منجر شده است که به نظر میرسد این بخش از بازار را تغییر دهد.
برای مایکروسافت، موضوع اصلی این است که استیم دک به طور پیش فرض حتی یک دستگاه با سیستم عامل ویندوز نیز نیست، چه رسد به اینکه سرویسهای ایکسباکس و گیم پس (Game Pass) مایکروسافت را روی خود داشته باشد. ولو از این پلتفرم بسیار موفق استفاده کرده است تا استیم را از یک فروشگاه دیجیتالی ساده که روی ویندوز اجرا میشود، به یک سیستم عامل بازی بسیار توانا تبدیل کند. این، شاید بیش از هر چیز دیگری که در سالهای اخیر در صنعت بازی اتفاق افتاده، تهدیدی برای برنامههای مایکروسافت برای پلتفرم ایکسباکس است و اگر موفقیت استیم دک جزء کلیدی این تهدید باشد، پس ایجاد یک دستگاه ایکسباکس برای رقابت مستقیم در آن فضا پاسخی منطقی به نظر میرسد.
بنابراین، سونی و مایکروسافت دلایل مختلفی برای رقابت در فضای کنسولهای دستی دارند، اما تا حدی آنها در یک موضوع مشترک هستند و آن هم این است که هر یک از آنها معتقدند که یک کنسول دستی به گسترش دسترسی پلتفرم بازی آنها کمک میکند. آنها همچنین یک زمینهی تکنولوژیکی مشترک دارند. هر دوی آنها اساسا نیاز دارند تا AMD با نسخههای قابل حمل معماری RDNA خود به همان سطح از پرفورمنس و کارایی برسد تا ساخت این کنسولهای دستی جدید را ممکن کنند. در نتیجه زمانی که بالاخره دستگاههای حاصل عرضه شوند، احتمالا بسیار شبیه به یکدیگر خواهند بود. با این وجود، آنها نشانهی بازگشت قابل توجهی برای بازار کنسولهای دستی خواهند بود. در پایان پس از اینکه تنها چند سال پیش این دستگاهها از بازار کنار رفته بودند، به نظر میرسد که رقابت بر سر این بخش از بازار، نبرد بزرگ بعدی شرکتهای اصلی این صنعت باشد.
منبع: Gameindustry