کتابهای حمیدرضا صدر؛ نویسنده و کارشناسی که فوتبال را عین زندگی میدانست
حمیدرضا صدر چهرهای نامآشنا برای مخاطبان فوتبال و دوستداران سینما است. او نوشتههای زیادی در باب فوتبال، سینما و کتابهای غیرداستانی مبتنی بر تاریخ و مطالعات اجتماعی دارد. حضور او در تلویزیون بهعنوان کارشناس فوتبال در موفقیت و شهرت عمومی او بسیار تاثیرگذار بوده است. صدر در نوشتههایش، فوتبال را معادل زندگی میداند و با قلمی شیوا و کلماتی پرشور دربارهی فوتبال صحبت میکند.
حمیدرضا صدر ۲۵ تیر ماه سال ۱۴۰۰ در سن شصتوپنج سالگی و پس از تحمل یک دورهی طولانی بیماری سرطان در خانهاش در کالیفرنیای امریکا، درگذشت. یاد و خاطرش گرامی باد.
بیوگرافی حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال و تاریخدان، متولد ۳۰ فروردین سال ۱۳۳۵ در مشهد است. صدر تنها دو هفته در مشهد زندگی میکند و بعد از آن به همراه خانوادهاش به کرمانشاه میروند و دوران کودکیاش را در آنجا میگذراند و سپس به تهران نقل مکان میکنند. او سال ۱۳۵۹ با مهرزاد دولتی ازدواج کرد و آنها صاحب یک فرزند دختر به نام «غزاله صدر» شدند.
حمیدرضا صدر رشتهی مدیریت بازرگانی و برنامهریزی شهری را در دانشگاه تهران و دکترای برنامهریزی شهری را در دانشگاه لیدز انگلستان گذرانده است و چندین کتاب در مورد فوتبال نوشته است که عناوین این کتابها عبارتاند از: روزی روزگاری فوتبال، نیمکت داغ، پسری روی سکوها و پیراهنهای همیشه.
او رویکرد انتقادیاش به فیلمها را «نسبی، نه بیقید و شرط» توضیح داده است و فیلمها را در نقش یک مخاطب احتمالی، تجزیه و تحلیل کرده است.
حمیدرضا صدر کتابی درزمینهی سیاست و سینمای ایران به نام «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران» نوشته است. تحلیل جامع ارائه شده در این کتاب، مقدمهای تازه و به روز به علاقهمندان سینمای ایران و ابعاد سیاسی اجتماعی و تاریخ آن ارائه میدهد.
صدر سالها در تلویزیون حضور داشت و در مورد مسابقات فوتبال صحبت میکرد و به همین دلیل در بین مردم بسیار شناختهشده و معروف است. محال است کسی پای برنامههای نود نشسته باشد و شیوایی کلام این مفسر بازیها در او اثر نکرده باشد.
او با بازیگران، کارگردانان و بسیاری از منتقدان مشهور سینما ازجمله آنتونی هاپکینز، پیتر اوتول، مایک لی، جیم جارموش، کارلوس سائورا، آندری کنچالوفسکی، پیتر وولن، لورا مولوی، جفری نوئل اسمیت و فرخ غفاری مصاحبه کرده است.
نقد و بررسی فیلم توسط حمیدرضا صدر از سال ۱۹۸۱ در بسیاری از مجلات ایران ازجمله زن روز، سروش، مجلهی فیلم، مجلهی هفت، وبگاه گل و تعدادی نشریهی ورزشی منتشر میشد. او یکی از تهیهکنندگان فیلم «در جستجوی شهرزاد» به کارگردانی صفی یزدانیان در سال ۲۰۰۳ است.
کتابهای حمیدرضا صدر
در ادامهی مطلب بهطور خلاصه به معرفی برخی آثار یکی از پرمخاطبترین مفسران فوتبال در ایران «حمیدرضا صدر»، پرداختهایم:
نیمکت داغ
کتاب «نیمکت داغ: از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو» سال ۱۳۹۱ منتشر شد. این کتاب شامل سیویک فصل است و صدر در آن نوع زندگی و نگرش حرفهای ۳۴ مربی بزرگ و تاریخساز فوتبال جهان را توصیف کرده است.
حمیدرضا صدر در این کتاب از مربی قدیمی ایران «حشمت مهاجرانی» که باعث شد ایران برای اولین بار به جام جهانی راه پیدا کند، نوشته است.
او در مقدمهی این کتاب میگوید: «امیدوارم خوانندگان ناآشنا با تاریخ فوتبال ایران و آسیا از دیدن نام حشمت مهاجرانی در سیاهه ارائهشده، تعجب نکنند. این کتاب بدون پرداختن به فوتبال ایران با حفرهای خالی روبهرو میشد.»
هربرت چاپمن در دههی ۱۹۲۰، اولین مربی است که نویسنده دربارهی آن نوشته است و آخرین مربی پپ گواردیولا در دههی ۲۰۱۰ است. از چهرههای برجسته و محبوب دیگر میتوان به نرو روکو، جاک استاین، هلموت شون ارنست هاپل هوگو میسل، ویتوریو پوتزو، سپ هربرگر، هلنیو هررا، الف رمزی، والری لوبانوفسکی، ماریو زاگالو، رینوس میشل، سزار منوتی، کارلوس بیلاردو، تله سانتانا، جووانی تراپاتونی، الکس فرگوسن، آریگو ساچی، فابیو کاپلو، گاس هیدینگ، مارچلو لیپی،آرسن ونگر، اوتمار هیتسفلد، اتو رهاگل، رافا بنیتس، ژوزه مورینیو و پپ گواردیولا اشاره کرد.
در قسمتی از کتاب «نیمکت داغ» میخوانیم:
«اتوبوس حامل بازیکنان آلمانی در مسیر باران زده بهسوی استادیوم ونکدرف شهر برن میرفت. نزدیک میشد و نزدیکتر. جام جهانی ۱۹۵۴. آخرین نبرد. آخرین ایستگاه. آلمان غربی و مجارستان. دو کشور زخمخورده از جنگ برابر هم. یکی غربی. یکی شرقی. سپ هربرگر رو به فریتز والتر کرد. کاپیتان کنارش نشسته بود. او دستی به شانه کاپیتان زد و در اشاره به باران شدید و برف پاک کنی که قطرهها را از روی شیشه جلو اتوبوس کنار میزد، گفت: هوای توئه فریتز. والتر با صمیمیت جواب داد: برای من عالیه رئیس. والتر کبیر، هربرگر را رئیس میخواند. کاپیتان برخلاف آنچه در مرحله گروهی رخ داده بود به پیروزی میاندیشید. نه به باران. نه به قطرههای درشت. نه به زمین گلآلود. نه به هشت گل خورده از مجارستان. کاپیتان مثل رئیس به پیروزی میاندیشید.»
روزی روزگاری فوتبال
کتاب «روزی روزگاری فوتبال» اثر حمیدرضا صدر اولین بار سال ۱۳۷۹ منتشر شد. این کتاب جامعهشناسی فوتبال است. نویسندهی خوشذوق تاریخچهای از این ورزش پرمخاطب را در این کتاب، ارائه میدهد و ذهن فوتبالدوستان را به هیجان میآورد. کتاب «روزی روزگاری فوتبال» همچنین روایتی از حضور فوتبال در زندگی مردم و جوامع مختلف است. او در این کتاب همچنین رابطهاش با فوتبال را نیز بیان میکند و گاهی اوقات آن را به زندگی شخصیاش ربط میدهد.
این کتاب تاثیری که فوتبال بر زندگی و اجتماع در سراسر دنیا میگذارد را بررسی کرده است. صدر که از منتقدین معروف و محبوب فوتبال است، در کتاب «روزی روزگاری فوتبال» تجربههایی که در طول سالها دربارهی این ورزش کسب کرده است را به رشتهی تحریر درآورده است. این کتاب شامل چهارده فصل است و نوشتن آن سه سال طول کشیده است.
فوتبال بازی و ورزش بسیار پرشوری است که افراد زیادی برای دیدنش تا نصف شب هم بیدار میمانند. این ورزش جذاب خیلی وقت است که از یک سرگرمی و تفریح به یک موضوع جامعهشناسی تبدیل شده است و صدر در این کتاب به جامعهشناسی، تاریخچهی فوتبال ملی و باشگاهی، جنبههای اجتماعی و سیاسی فوتبال ایران و جهان پرداخته است.
در کتاب «روزی روزگاری فوتبال» نهتنها خلاصهایی از بازیها را خواهید خواند بلکه بهطور همزمان نکات و رویدادهای مهم دربارهی فوتبال جهان را هم خواهید دید.
در قسمتی از کتاب «روزی روزگاری فوتبال» میخوانیم:
«ایران در آن دوران در المپیک لندن ۱۹۴۸ شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستینبار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد. همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشتهی وزنهبرداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاهوشش وزنهبرداری پنجم شد. همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، بهعنوان مشت زن ملیپوش ایران در وزن پنجاهوچهار کیلوگرم، در مرحلهی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد.»
پیراهنهای همیشه
کتاب «پیراهنهای همیشه» با نام کامل «پیراهنهای همیشه، مردان فوتبال: تکنگاریها» اثر حمیدرضا صدر سال ۱۳۹۶ منتشر شد. پژمان جمشیدی، بازیکن معروف و محبوب فوتبال گویندگی نسخهی صوتی این اثر بینظیر را برعهده گرفته است.
صدر در این کتاب دربارهی بسیاری از بازیکنهای پرافتخار فوتبال و آنچه برای آنها اتفاق افتاده است، نوشته است. صدر با توصیفهای خاص و ویژهاش تصویری شاعرانه و دقیق از این ستارههای فوتبال را در روزهای خوب و بد و موفقیت و شکستهایشان به تصویر کشیده است. خواندن این کتاب از زبان کسی که فوتبال را زندگی کرده است، مانند یک ماجراجویی خاص و بزرگ در دل تاریخ است.
این کتاب فصلهای زیادی دارد که هر در فصل در مورد یکی از بازیکنان فوتبالی که جاودانی شدهاند، صحبت میکند؛ بازیکنانی از جمله: دیوید بکام، زینالدین زیدان، جرج بست، جوزپه مئاتزا، آلفردو دی استفانو، زلاتان ایبراهیموویچ، بابی چارلتون، پله، فرانتس بکن بائر، کوین کیگان، گرد مولر، یوهان کرایف، همایون بهزادی، ناصر حجازی، پائولو مالدینی، دیگو مارادونا، روماریو، اریک کانتونا، روبرتو باجو، رائول، آلساندرو دل پیرو، جان تری، رونالدو نازاریو، روبرتو کارلوس، لوئیس فیگوالیور کان، کریستیانو رونالدو، لیونل مسی و نیمار.
در این کتاب دو بازیکن ایرانی هم معرفی میشوند که در دو فصل «همایون بهزادی: راحت شدی همایون خان، راحت» و «ناصر حجازی: نگاهتان میکنیم آقای حجازی» به این بازیکنهای محبوب پرداخته شده است.
حمیدرضا صدر کتاب «پیراهنهای همیشه» را به برادرش شاهین که یکی از بازیکنان تیم فوتبال هما بود، تقدیم کرده است.
در قسمتی از کتاب «پیراهنهای همیشه» میخوانیم:
«لیورپول در برهههای آغازین بازیهایش معرکه کارکرده. طی بیست دقیقهی اول چهار گل به آرسنال زده و دو گل به سیتی. ولی نه آن روز نه برابر چلسی. چلسی نه آرسنال بوده و نه سیتی. چلسی تیمی بوده از آن مورینیو و مورینیو راز و رمز دفاع به مردانش برای این نبرد را یاد داده. توپ هفتاد درصد اوقات در اختیار لیورپولیها بوده. ولی بازی بدون گل پیش رفته. اشلی کول توپ را از روی خط دروازهی چلسی دفع کرده. توپ با شوت سوارز به دست برانیسلاو ایوانوویچ خورده و مارتین اتکینسن سوتش را به صد! درنیاورده. بازی بدون گل جلو رفته و جلوتر. همهی بازیکنان چلسی به دفاع روی آوردهاند. حتا دمبا با. اتوبوس آبیرنگ پارک شده برابر دروازهی مارک شوارزر تکان نخورده. طرفداران لیورپول با خنده و شور شعار «ملالآور، چلسی ملالآور» سر دادهاند.»
خدا رحمتش کنه – چه کتابهای قشنگ و آموزنده ای نوشت – یکی از اون یکی بهتر و خواندنی تر – من که کلا از فوتبال و این جور چیزها هیچ خوشم نمی َآید باز کتابهایش را خوانده ام. فکر کنم آخرین کتابش بنام «از قیطریه تا اورنج کانتی» هم خیلی آموزنده، تفسیری و البته تراژیک هست. خاطرات دوران درمان سرطانش در سالهای ۹۷ …
خواندن این کتاب رو فراموش نکنید.
نمیدانم چرا اینجا در بلاگ دیجی کالا این کتاب را نیاورده؟!