آیا سریال «هیلو» ارزش این همه صبر و انتظار را داشت؟
پارامونتپلاس بالاخره مجموعهی تلویزیونی «هیلو» را پخش کرد، اما این سریال چندان با پتانسیلهای خود تطابق ندارد. مایکروسافت در سال ۲۰۰۱ اولین کنسول ایکسباکس را معرفی کرد که با انتشار بازی «هیلو: نبرد تکامل» همراه شد.
این بازی شوتر اول شخص به طور کلی بهترین در نوع خود در نظر گرفته میشود و استاندارد جدیدی را برای بازیهای شوتر مشابه ایجاد کرد و بسیاری از آنها مسیر هیلو را در پیش گرفتند. این بازی در اولین سال انتشار خود پنج میلیون نسخه فروخت و به یکی از پرفروشترین بازیهای ایکسباکس تبدیل شد. طبیعتا طولی نکشید که صحبتها درباره اقتباس این بازی در یک سریال تلویزیونی آغاز شد.
- سریال «هیلو» در اولین قسمت خود بزرگترین قانون بازیهای ویدیویی را میشکند
- تریلر جدید سریال هیلو منتشر شد؛ حضور کورتانا و مشخص شدن تاریخ پخش
- نگاهی به آغاز سریال هیلو که از یک بازی محبوب اقتباس شده؛ خشن و خیرهکننده
مایکروسافت در سال ۲۰۰۵، پس از فروش باورنکردنی «هیلو ۲»، الکس گارلند را برای نوشتن فیلمنامهای برای یک فیلم بلند استخدام کرد. فاکس قرن بیستم و استودیو یونیورسال در سال ۲۰۰۶ قراردادی برای شراکت با مایکروسافت در این فیلم منعقد کردند اما متاسفانه همه چیز خیلی سریع لغو شد. مایکروسافت در سال ۲۰۱۳، به ساخت یک سریال تلویزیونی علاقهمند شد و استیون اسپیلبرگ به عنوان تهیهکننده اجرایی در راس کار قرار گرفت. تغییر ساختاری در شرکت مایکروسافت باعث بروز مشکلات زیادی شد و این سریال به طرزی باورنکردنی در سال ۲۰۲۲ و ۱۷ سال پس از شروع بحث درباره آوردن مستر شف به دنیای لایواکشن به نمایش درمیآید. تهیه کننده، داریل فرانک تایید کرده است که اسپیلبرگ همچنان در این سریال نقش دارد. او بیان کرد: «ما فرآیند تولید سریال را مانند میراثی از خود استیون پیش بردیم. او در خواندن فیلمنامه، انتخاب بازیگران سریال، نویسندگان، کارگردان، طراحی تولید و جلوههای بصری و بهطور کلی در روند کار دخیل بود.»
این بدان معناست که فشار زیادی روی سریال «هیلو» وجود دارد. به هر حال، طرفداران ۱۷ سال در انتظار تماشای آن بودهاند. مستر شف یکی از نمادینترین شخصیتهای تمام تاریخ و فرانچایز «هیلو» نیز بسیار دوستداشتنی است. سوالی که باید پرسید این است که آیا این سریال ارزش این همه صبر کردن را دارد؟
سریال «هیلو» فراتر از سری بازیها پیش میرود
قسمت اول «هیلو» با یک سکانس جنگی طولانی مانند خود بازیها آغاز میشود. اسپارتانهایی مانند مستر شف و دشمنان نخبگان آنها به طور قابل ملاحظهای مشابه طراحی اصلی خود هستند و حتی استراتژیهای مبارزهای که توسط گروههای مختلف به کار میرود با بازیها مطابقت دارند. حتی جلوههای صوتی هم با بازیها مطابقت دارند و طرفداران مطمئنا از شنیدن صدای متمایز شارژ مجدد سپر شخصی مستر شف به وجد میآیند. علاوه بر این، به نظر میرسد که دکتر هالزی هنگام بررسی گزارش یک ماموریت، در حال تماشای جهان از همان دیدگاه شوتر اول شخص بازی است. با این حال، حس نوستالژی باعث میشود که تفاوتها بیش از پیش قابل توجه باشند. نقش مستر شف را پابلو شرایبر بازی میکند که صدای او به اندازه شخصیت بازی خشن نیست و بدون شک افشای سریع هویت بازیگر این شخصیت، بحثبرانگیز خواهد بود.
و سپس همه چیز در جهت متفاوتی پیش میرود که بسیاری از بینندگان را غافلگیر میکند. استیون کین، ادعا کرده بود که نویسندگان سریال، به بازیها توجهی نکردهاند که این صحبت، جنجالهای زیادی به پا کرد اما قطعا درست نیست، بلکه به نظر میرسد منظور او این بوده که آنها در ساخت دنیای سریال، از فضای بازیها الگو نگرفتهاند. در عوض، آنها به وضوح با دنیای گستردهتر آثار جانبی «هیلو» که در طول سالهای گذشته منتشر شدهاند، درگیر بودهاند. این قضیه امکان روایت خطوط داستانی بالقوه بیشماری، از جمله برخی از داستانهای بسیار شخصی را فراهم میکند. پویایی بین دکتر هالزی، کاپیتان جیکوب کیز و فرمانده میراندا کیز بدون شک بسیاری را شگفتزده خواهد کرد اما داستان مستقیما از روند اصلی منبع خود خارج شده است. متأسفانه این برشهای عمیق احتمالا برای افرادی که فقط این بازیها را تجربه کردهاند غافلگیرکننده خواهد بود، به خصوص برای آنها که به تازگی با این سری آشنا شدهاند. بنابراین دنیای هیلو (دنیایی که باید بسیار آشنا باشد) برای بسیاری، احساس عجیب و غریب و متفاوتی رقم خواهد زد.
سریال «هیلو» فعلا مانند بازیها جذاب نیست
بازیهای «هیلو» عمق فوقالعادهای دارند اما متاسفانه گرد آوردن عناصر آنها در یک مجموعه تلویزیونی، چیزی بسیار متفاوت با بازیها را میطلبد. در بازی «هیلو: نبرد تکامل»، یک پویایی ساده خوب در مقابل شر وجود دارد. انسانها در مقابل کاوننتها قرار میگیرند و اسپارتیها به عنوان قهرمانان بشریت ظاهر میشوند. کاوننتها و یاران آنها شروران «هیلو» هستند اما شورای امنیت سازمان ملل متحد هم چندان قهرمانانه عمل نمیکند، به خصوص در قسمت اول بازیها که شاهد نافرمانی مستر شف از دستورات برای نجات دادن یک نوجوان غمگین هستیم. بینندگان در این سریال، به وضوح با ریشههای مستر شف آشنا میشوند اما او منزوی و تنها به نظر میرسد و به عنوان شخصی ثالث بین دو نیروی شر قرار گرفته است. روند کاری دکتر هالزی غیرقابل پیشبینی است. او به تیم سیلور دستور میدهد تا از مستر شف محافظت کند و میداند که این دستور منجر به یک درگیری میشود که با دستگیری او به جرم خیانت به پایان میرسد. بنابراین اصلا مشخص نیست که اگر دستگاه او آن پالس الکترومغناطیسی را منتشر نمیکرد، پایان کار به چه صورت پیش میرفت.
متاسفانه بسیاری از جنبههای داستان «هیلو» شبیه به یک فیلم علمیتخیلی استاندارد است. بازی «هیلو: نبرد تکامل» تاثیر زیادی بر توسعه داستانهای علمیتخیلی داشت. بنابراین بسیاری از موضوعاتی که سریال استفاده میکند اکنون رایج هستند اما از طرف دیگر، بسیاری از خطوطی که برای الهام استفاده میشوند، حتی در آن زمان هم به خودی خود تازه و بدیع نبودند. برخی از عناصر منبع داستان فوقالعاده بودند و حتما باید مورد مطالعه قرار بگیرند و عمق فوقالعادهای به دنیای مستر شف اضافه میکنند ولی بعضی دیگر از خلاقیت کمتری برخوردار هستند و تاثیر آنها بر روی هیلو را میتوان احساس کرد. همه اینها به این معنی است که «هیلو» پس از پایان گرد و خاک و آتشبازی قسمت آغازین، شبیه یک سریال تلویزیونی اکشن علمیتخیلی معمولی به نظر میآید. با توجه به ماهیت نمادین فرانچایز، احتمالا بسیاری از طرفداران از این موضوع ناامید میشوند.
با این حال، این پتانسیل وجود دارد که فصل اول سریال به عنوان پایهای محکم برای ساخت فصلهای آینده عمل کند. پارامونت از قبل، «هیلو» را برای فصل ۲ تمدید کرده است و امیدواریم که تیم سازنده بتواند از اشتباهات خود در فصل اول درس بگیرد. بهنظر میرسد فصل ۱ فرصتی برای آزمون و خطا است و احتمالا به شکلی معمولی خاتمه مییابد و سریال در فصل دوم به اوج خود میرسد. دیدن ادامه داستان این مجموعه قطعا بسیار هیجانانگیز خواهد بود.
منبع: screenrant
داداش با ما حال نمیکنی کامنت منتشر نمیکنی نه
اول کامنتم بگم این سریال محشر بود
این سریاله، بازی نیست که از اول تا اخرش جنگ باشه، قطعا بیشتر بیننده هاش بازی رو تجربه نکردن و نمیدونن داستانش چیه بخاطر همین تو فصل یک داستانش باید برا بیننده پایه ریزی و تفهیم بشه
داستان پردازی سریال هم خیلی خوب بود بنظرم
شاید برا ما که بازیشو انجام دادیم یکم خسته کننده باشه اما برا اونایی که اولین باره وارد دنیای هیلو میشن کاملا جذابه و باید با محیط و داستان اشنا بشن
اگه عاشق سری هیلو باشید مثل خودم قطعا از سریال هم لذت میبرید ولی در کل هر وقت فیلم یا سریالی از روی بازی ساخته بشه خوب در نمیاد مثل رزیدنت اویل یا مکس پین یا سایلنت هیل حتی تنها در تاریکی که نشون دادن تبدیل بازی به فیلم خوب نمیشه همین الانم انچارتد اومده امتیازش را ببینید به زور ۶.۴ شده
سال ها است که بازی و مخصوصاً سری کامل انیمیشن های halo رو دنبال کردم و بدون تعارف مجموعه انیمیشن halo legends و سایر انیمه های مربوطه رو از تاثیرگذارترین و قویترین آثار انیمیشن از نظر داستان و سبک ساخت میدونم و همونقدر معتقد و معترف هستم که این سریال با این مسیری که داره پیش میره با تمام قدرت ، فاتحه افتخارات گذشته این مجموعه را کاملاً خواهد خواند…. اول این که اگر مخاطب بدون احاطه کامل به موضوع و کل جریانات طولانی و حیاتی که در legends تعریف شده پای سریال بشینه ، حتی ۲۰ دقیقه هم دوام نخواهد آورد چرا که با یک نقطه آغاز بسیار بی ربط و چرند و یک ریتم بی سر و ته و کند مواجه میشه که فقط گاهی جنب و جوش و هیجانی بسیار کوتاه و به دور از اصل داستان روارائه میده و این یعنی فاجعه !!!
فلش بک های متعدد و بی دلیل و ناگهانی و بی ارزش که جای خودش رو در نفرت انگیز کردن محصول داره و هنر پیشه هایی که اصلاً برای این فضا و محیط و پیشینه داستانی فرا کهکشانی و رمز و رازگونه ساخته نشده اند و حداکثر تا سریال واکینگ دد کارآیی دارند…
اون هوش مصنوعی ستودنی که در داستان اصلی با اون قدرت و استقلال بی نظیر ظاهر شد و دوساعته مالک کل تاریخ و دانش و تجربیات بشر شد هم که متاسفانه در این سریال به ضمیر ناخودآگاه این پسره مثلاً قهرمان اصلی ضمیمه شد و یک گِرِه کور هم خورد که تمام مزه و شیرینی و هیجان داستان رو یکجا بلعید !!
و طبق معمول تمام آثار سینمایی چند سال گذشته باز هم یک کودک و در کل نمادی از نژاد چینی رو قاطی ماجرا کردند که البته جای تعجب هم نیست و دلیلش روشنه .!!؟؟
خلاصه هیچ اثری از اصالت و عظمت اصل داستان تا قسمت ۵ مشاهده نشد … فقط یک چهره آشنا در این قسمت دیدیم و اون هیولایی بود که در دقایق آخر از سفینه دشمن پایین اومد و شِیء دوم رو با خودش برد …
در انیمیشن لجندز و در قسمت پرستار بچه دیدیم اون هیولا با پتک ترسناکش چه قدرتی داشت و چه داستان غمناک و ترسناکی را رقم زد …
تا این لحظه در این سریال ، چیزی بیشتر ندیدیم و ۵ قسمش رو میشد راحت در ۲۰ دقیقه هم پخش کرد
داستانشو انگار یه بچه نوشته بعدم از هر نژادی توش زور چپون کردن
من که با سریالش حال نکردم
اسم کارکتر مستر چیف هست نه شف.. شف میشه آشپز…