نقد فیلم هفت و نیم؛ امان از نگاه عقب مانده
در نقد فیلم هفت و نیم خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
فیلم هفت و نیم نوید محمودی به صورت آنلاین در فیلیمو و نماوا اکران شده است و فیلم با موضوعی زنانه سر و کله میزند اما قبل از تحلیل آن شاید بهتر باشد از برادران محمودی بیشتر بدانیم.
نوید و جمشید محمودی اولینبار سال ۱۳۹۲ با فیلم «چند متر مکعب عشق» موفق شدند در فضای سینما سر و صدای زیادی به پا کنند. فیلم اولینبار در جشنواره به نمایش درآمد و معلوم شد که دغدغهی برادران محمودی نمایش مصائب مهاجران افغان در ایران است. جمشید محمودی کارگردانی «چند متر مکعب عشق» را برعهده داشت و نوید محمودی تهیهکننده بود. نکتهی جالبش اینجاست که دو برادر مشترک کارگردانی نمیکنند. گاهی نوید نویسنده و کارگردان است و جمشید تهیهکننده و گاهی برعکس.
صادقانه و دور از هیاهو نگاه کنیم همان فیلم «چند متر مکعب عشق» هم اثر خیلی ویژهای به لحاظ ساختار سینمایی محسوب نمیشد و حتی به لحاظ مضمونی هم حرف ناگفتهای را بیان نمیکرد. در حقیقت داستان عشق تراژیک دو جوان که یکی از آنها افغان بود باعث میشد مخاطب نسبت به فیلم رقیق و احساساتی شود.
اما «هفت و نیم» برای هر دو برادر یک گام به عقب است. مهم نیست که برادران محمودی سهبار از طرف افغانستان با فیلمهایشان به اسکار معرفی شدند. «هفت و نیم» نشان میدهد که فیلمسازان خوبی نیستند و نه تنها با اصول داستانپردازی و دکوپاژ میانهای ندارند که به لحاظ تفکر هم فیلمسازان پیشرویی محسوب نمیشوند.
فیلم «هفت و نیم» هفت اپیزود دارد. اول اینکه ساخت فیلم اپیزودیکی به شیوهی «هفت و نیم» کار سادهای است. عملا تفاوتش با یک فیلم بلند منسجم مثل تفاوت مجموعهی داستان کوتاه با رمان است. نه فیلم کوتاه است که مجبور باشی همهی حرفت را با یک فرم مشخص در کمتر از نیم ساعت بزنی و نه فیلمنامهی بلندی دارد که مجبور باشی به بسط قصه، پیرنگهای گوناگون و شخصیتپردازیهایت فکر کنی.
«هفت و نیم» هفت اپیزود ده دقیقهای است. مثل یکی از این چایهای کیسهای که در آبجوش میاندازی و رنگ میگیرد در ده دقیقه دو تا آدم نشانمان میدهد (نه اینکه حتی معرفی کند) و داستانی پیرامون کاراکتر زن ماجرا تعریف میکند که برشی از یک ماجرای مفصل است. قصههایی که قرار است بر معصومیت زنان صحه بگذارد و آنها را در نقش قربانی معرفی کند.
به لحاظ ساختاری که مطلقا فیلم چشمنوازی نیست. اجرای کاملا سردستی و بازیهای بد نقشهای اصلی که البته تقصیر چندانی هم ندارند چون کاراکترشان داستان و شخصیتپردازی درستی ندارد و دکوپاژ بیهدف باعث میشود همین ۷۰ دقیقه فیلم هم بهتان سخت بگذرد. دوربین بیهدف فقط بازیگران هر اپیزود را نشانه میگیرد که دیالوگهایشان را خطاب به هم میگویند و گاهی هم برای نمایش حس بیشتر رنج کلوزآپی از صورت دختر رنجدیده میگیرد.
در زمینهی مضمون هم تم اصلی همهی اپیزودها بکارت است. مسالهای که البته هنوز هم برای خانوادههای سنتی ایرانی و افغان ممکن است در ازدواج اهمیت داشته باشد. مشکل موضعگیری کارگردان نسبت به این قضیه است که نه تنها هماهنگ با احترام به زنان نیست و با شرایط زمانه هم همخوانی ندارد که به اندازهی برخورد مردان فیلم با ماجرا توهینآمیز به نظر میرسد.
دختران این فیلم اگر بکارتشان را از دست دادهاند قربانی تجاوزند و به همین دلیل قابل ترحم. در حقیقت مشکل کارگردان صورت مسالهی این ماجرا نیست. مشکل چگونگی از دست دادن بکارت است که در مورد هفت قهرمان زن این فیلم چون با تجاوز یا رابطه با همسر عقدی رخ داده میشوند قربانیان مظلوم. در نهایت هم مردان باید تصمیم بگیرند که زن را بپذیرند یا نه. این وسط یک دو تا قصهی بیربط هم داریم مثل دختری که ترنس است و نمیخواهد ازدواج کند یا اپیزود مربوط به دختر کم سن و سالی که پدرش به زور او را شوهر داده و حالا پسری که عاشقش بوده دنبالش آمده است.
این اپیزودها آش شله قلمکار فیلم «هفت و نیم» را شورتر میکند. شیوهی ادای مصنوعی دیالوگها در اپیزود «راحیل» که بالای سر دختر در حال مرگ دوستانش سر خودکشی او با هم بحث میکنند بهترین نمونه است تا ببینید فیلم «هفت و نیم» به اندازهی همان شیوهی بیان دیالوگها سرد و مصنوعی و ادایی و در نهایت گاهی حتی منزجرکننده است.
«هفت و نیم» خواسته با طرح سوژهاش تابوشکنی کند اما مشکلش اینجاست که خود فیلم هنوز گرفتار تابوهاست.
«هفت و نیم» از آن فیلمهای بدی است که در بهترین حالت به آن صفت شریف میدهند برای اینکه سازندهاش دغدغهمند است. متاسفانه از آنجایی که دغدغهی کارگردان سمت و سوی اشتباهی دارد نمیشود خیلی روی شرافت فیلم اصرار کرد. بگذریم از اینکه حتی نیت شرافتمندانه هم با چنین اجرای سطحی و سردستی و بیسلیقه و بیظرافتی کافی نبود تا فیلم «هفت و نیم» را نجات بدهد.
شناسنامهی فیلم هفت و نیم
نویسنده و کارگردان: نوید محمودی
تهیهکننده: جمشید محمودی
بازیگران: هستی مهدویفر، ندا جبرئیلی، آناهیتا افشار، فرشته حسینی، شیدا خلیق
مدت زمان: ۷۴ دقیقه
محصول: ۱۳۹۷
اکران در فیلیمو و نماوا
امتیاز نویسنده: بیارزش
تحلیل خیلی خوبی. ۱ ساعت پیش دیدن فیلم رو شروع کردم و بعضی قسمتا به قدری ضعیف بودن که نتونستم تحمل کنم و ردشون کردم. دنبال این بودم که تحلیل یک خانم رو بخونم ببینم با من هم عقیده هستند که فیلم بسیار سطحی و ضعیف بوده یا نه. این فیلم بیشتر من رو یاد بازی های چند سوالی انداخت که ما با پرسیدن سوال سعی میکنیم به کلمه ای که مد نظر طرف مقابله برسیم! تلاش داستان برای فهموندن هدف به مخاطب از نظر من فاجعه بود. در قسمت اول که شبانه داشت بحث گفتن یا نگفتن ماجرا رو به نامزدش میکرد، تقریبا از وسط بحث به بعد دیگه مسخره و بی دلیل بود. اصا چرا باید همه چیز داستان با جزییات معلوم باشه؟؟!!! چرا نباید خود مخاطب در ذهنش سوال بی جواب بمونه؟!! این که این داستان ها فقط به تجاوز محدود بشه چه کمکی میکنه. شک ندارم که بیشتر افراد سنتی هم وقتی بفهمن به کسی که دوسش دارن تجاوز شده قبلا رفتار خیییلی بدی ندارن! واقعا الان میفهمم فراستی چی میگه!!!
کاملا با نویسنده موافق هستم
بیشتر انگار یک روزنامه خواندیم
و هفت تیتر درون یک روزنامه رو مطالعه کردیم
حتی وقت نشد بازیگران به دلمون بنشینند و نگرانشون بشیم
مثلا هستی مهدوی فر میگفت دکتر میام و راضی بود و با این مسله مشکلی نداشت اما حس اش نفهمیدیم چی بود پس؟
دکتر راحیل بالاسرش وایساده بود و قصه عاشقی رو از دوستانش میپرسید که خب بگید ببینم با داداش تو دوست بوده ؟ خب پس دوستش داشته چرا خودکشی کرده????
دقیقا دکتر برای چی باید این سوالات بپرسه؟؟؟؟
یا اون خانمی که عقد شرعی همسرش بود و شوهرش هم باهاش همسو بود دیگه مشکلشون چی بود پس؟
حرف در مورد این فیلم زیاد میشه گفت
از هر زاویه ای نگاه کنیم متاسفانه جا نیفتاده و فقط یه سرکی به هرقصه کشیده
میتوانست دو الی سه انتخاب کند و بهترین قصه ها رو انتخاب کند اما با بازیگران بیشتر مانوس شود و قصه کمی ابتدا و انتها پیدا کند
معلوم است که نویسنده نظری کاملا سلیقه ای، شخصی و غیرکارشناسی دارد. چرا هر اراجیفی را در سایت میگذارید؟؟؟
فیلم هم نکات قوی داشت هم ضعیف.تبعات تجاوز دختران چیست.ترس.ترس.ترس..ترنس بودن چرا پنهانی.ترس ترس ترس.اما ترس از چی؟ترس از مرگ.ترس از بی آبرویی.بازی بد استادی در برابر بازی قوی خلیق.بازی قوی حسین مهری در بابر بازی ضعیف فرشته.بازی خوب غفاری و بازی خوب مهدوی فر.ندا جبرائیلی همیشه عالی.
خیلی هم فیلم تامل برانگیزی بود، همون ده دقیقه از زندگی یه دختر کافیه تا بفهمیم چقدر به خاطر یه مساله پیش پا افتاده دخترا دارن شکنجه روحی میشن، دخترا تو این جوامع زندانی ان،این دخترا اگه تو یه کشور دیگه بودن وضعشون هزاربرابر بهتر بود
همین ۷۰ دقیقه فیلم هم بهتان سخت بگذرد؟؟ اصلن هم سخت نبود دیدنش. مهم این نیست که بکارت چطوری از دست رفتهو بحث سر اینه که کسی حق نداره انقدر رو بدن کسه دیگه ای مالکیت داشته باشه که بخواد حتی برتش دکتر.