سریال «گرین لنترن» نباید اشتباهات فیلم رایان رینولدز را تکرار کند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه
سریال گرین لنترن

از زمان اکران فیلم در سال ۲۰۱۱، کاراکتر گرین لنترن در حاشیه باقی مانده مانده بود، اما طی این سال‌ها تلاش‌هایی برای بازراه‌اندازی آن صورت گرفته و حالا جیمز گان از ساخت سریالی برای گرین لنترن خبر داده است. اما بدنامی این کاراکتر با فیلم رایان رینولدز گره خورده است که به طرز چشمگیری هم در گیشه و هم در نگاه منتقدان شکست خورد؛ به حدی که رینولدز خودش هم این فیلم را دست می‌اندازد و در فیلم «ددپول ۲» هم یک جوک درباره‌ی «گرین لنترن» گنجاند.

البته مدت‌ها پیش دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی (DCU) تصمیم به ساخت یک فیلم گرین لنترن دیگر گرفت، اما این ایده هیچوقت به مرحله‌ی تولید نرسید. در نهایت، تنها حضور گرین لنترن در دنیای توسعه‌ی یافته‌ی دی‌سی به دو نسخه‌ی «لیگ عدالت» (Justice League) بازمی‌گردد.

وقتی برادران وارنر در سال ۲۰۲۰ میلادی HBO Max را معرفی کردند، قرار بود یک سریال لایواکشن گرین لنترن هم ساخته شود که گرگ برلانتی از اروورس (Arrowverse) تهیه‌ی آن را بر عهده داشت. این سریال قرار بود الن اسکات، گای گاردنر، جسیکا کروز و سایمون باز را دنبال کند و نام فین ویتروک و جرمی اروین به ترتیب برای کاراکترهای گاردنر و اسکات مطرح شده بود.

اما وقتی پیتر سفرن مدیریت دی‌سی را بر عهده گرفته و با جیمز گان استودیوی تازه‌ی دی‌سی را تشکیل دادند، ایده‌ی اولیه‌ی سریال گرین لنترن را کنار گذاشتند و بحث یک سریال تازه را وسط کشیدند که «لنترن‌ها» (Lanterns) نام دارد. جیمز گان و پیتر سفرن اعلام کرده‌اند که «لنترن‌ها» اولین سریال لایواکشن دنیای تازه‌ی دی‌سی خواهد بود که در کنار فیلم «سوپرمن» تابستان سال آینده‌ی میلادی (۲۰۲۵) پروژه‌ی تازه‌ی دی‌سی‌یو را کلید خواهند زد. با اینکه هنوز اعلام نشده چه کسی نقش گرین لنترن سریال را بازی خواهد کرد، می‌دانیم که در فیلم «سوپرمن» نیتن فیلیون بازیگر نقش گای گاردنر (فانوس سبز) خواهد بود.

حالا با حضور کسانی مثل جیمز گان به نظر می‌رسد دی‌سی می‌خواهد از شکست‌های گذشته فاصله گرفته و با استفاده از پتانسیل سریال گرین لنترن، طرفداران را به سمت دنیای دی‌سی بکشاند؛ چه بازگشت آن‌هایی که دیگر از دی‌سی دست کشیده بودند، و چه طرفداران تازه‌ای که بیشترشان با فیلم‌های سینمایی دنیای مارول خو گرفته‌اند.

«گرین لنترن» مدت‌هاست که به عنوان یکی از معروف‌ترین کمیک‌های دی‌سی شناخته می‌شود؛ بنابراین منطقی است که جیمز گان و پیتر سافران، رئیس استودیو دی‌سی بخواهند شخصیت‌های این کمیک را به دنیای مشترک تازه راه‌اندازی‌شده‌ی خود بیاورند. «لنترن‌ها» اما وظیفه‌ای مهمی بر دوش خود خواهد داشت؛ اینکه اشتباه فیلم ۲۰۱۱ رایان رینولدز را تکرار نکند و خاطره‌ی بد این فیلم را از ذهن طرفداران بزداید. جدای از آن، جذب عموم مردم به کاراکتر فانوس سبز از سایر کاراکترهای دی‌سی سخت‌تر است که بدنامی‌اش تنها به فیلم لایواکشن بازنمی‌گردد.

دی‌سی برای جذب مخاطبان به گرین لنترن مسیر سختی پیش رو دارد

رایان رینولدز در فیلم گرین لنترن

علاوه بر نام عجیب این ابرقهرمان، کارهایی که گرین لنترن در کمیک‌های دی‌سی انجام داده کافی است تا به سرعت در هر محفل اینترنتی امروزی کنسل شود. در شماره‌ی ۱۸ هیتمن (Hitman) انیس، جان مک‌کری و استیو دیلن کاراکتر داگ‌ولدر (Dogwelder) را معرفی کردند، قهرمانی که سگ‌ها را به شرورها جوش می‌زند. اما چرا اصلا کسی باید چنین کاراکتری بسازد؟ چون کسی انیس را به چالش کشید تا اسمی مضحک‌تر از گرین لنترن (فانوس سبز) برای یک کاراکتر پیدا کند!

البته یک شوخی ساده از سمت گارث انیس بی‌شک تنها دلیلی نیست که هر اقتباسی از گرین لنترن را دشوار می‌کند. این نامگذاری‌های احمقانه در دوران خودشان مد بودند؛ به ویژه عصر طلایی کمیک که شرکت‌ها اسامی مثل لامای سبز (Green Llama)، ویزر (Whizzer) و زنبور قرمز (Red Bee) را روی قهرمان‌هایشان می‌گذاشتند.

اولین نسخه‌ی گرین لنترن الن اسکات بود، یک جادوگر با حلقه‌ای که آرزوها را محقق می‌کند. بیل فینگر و مارتین نودل ایده‌ی آن را از اسطوره‌ی علاءالدین الهام گرفته بودند. اولین بار در سال ۱۹۵۹ در شماره ۲۲ شوکیس کمیک‌ها بود که جولیوس شوارتز، سردبیر دی‌سی کامیکس، هل جردن فانوس سبز را با داستانی نوشته‌ی جان بروم و نقاشی توسط گیل کین به خوانندگان معرفی کرد که یکی از اولین کمیک‌های دوران نقره‌ای ابرقهرمان‌ها به حساب می‌آید.

کاراکتر جان استوارت اولین بار در سال ۱۹۷۱ میلادی و در شماره‌ی ۸۷ «گرین لنترن» در کنار جردن معرفی شده و آن‌ها کار خود را به عنوان اعضای سپاه فانوس سبز با هم آغاز کردند. استوارت یکی از مهم‌ترین کاراکترهای «گرین لنترن» است و نقش مهمی در لیگ عدالت و مجموعه‌ی انیمیشنی آن دارد و همه استوارت را گرین لنترن اصلی دنیای انیمیشنی دی‌سی می‌دانند.

شوارتز به شدت از سری رمان‌های «لنزمن» (Lensmen) نوشته‌ی ای. ای. کینگ کپی کرد تا سپاه گرین لنترن (Green Lantern Corps) را ایجاد کند؛ یک نیروی پلیس بین کهکشانی تحت نظارت نگهبانان جاودانه‌ی جهان. خلبان آزمایشی، هل جردن، پس از آنکه بیگانه‌ای حلقه‌ی خود را به او می‌دهد به گرین لنترن تازه‌ی بخش ۲۸۱۴ تبدیل می‌شود.

حلقه به طور مشخص هل را انتخاب کرد، زیرا او آدمی جسور و صادق است و این حلقه به هل اجازه می‌دهد با به کار بردن قدرت اراده‌اش، هر چیزی که فکرش را می‌کند بسازد. با این حال، حلقه روی چیزهایی که رنگ زرد دارند جواب نمی‌دهد؛ زیرا زرد نماد ترس است.

در طول سال‌ها، داستان و دنیای گرین لنترن پیچیده‌تر هم شد؛ همزمان نگهبانان از نظر اخلاقی زیر سوال رفتند و آدم‌های دیگر به گرین لنترن تبدیل شدند. مهم‌ترین این آدم‌ها جان استوارت، گای گاردنر و کایل رینر هستند. به علاوه، هل نیز کارهای بسیار وحشتناکی انجام داد؛ مثلا برای خطاب قرار دادن دوست خود، تام، از یک توهین نژادی بد استفاده کرد، دیوانه شد و نسل‌کشی کرد و البته با یک فرد سیزده ساله قرار گذاشت.

در کل می‌بینید که جهان و شخصیت‌های گرین لنترن کار دی‌سی برای هر اقتباسی، فیلم یا سریال، از این کمیک‌ها را سخت می‌کند و این‌ها تازه همه پیش از این است که موضوع انواع فانوس‌ها مبتنی بر رنگ‌ها و احساسات مختلف را وسط بکشیم؛ مثلا سپاه فانوس قرمز خشم را مهار می‌کنند.

چیزی که اوضاع را از این هم پیچیده‌تر می‌کند، حضور گرین لنترن در دنیای دی‌سی، پیش از سریال «لنترن‌ها» است. طرفداران سوپرمن پیش از هل جردن، با وارث او، گای گاردنر آشنا خواهند شد. گاردنر، که نقش او را نیتن فیلیون بازی می‌کند، یک آدم تند و دیوانه است که از حلقه‌ی خود برای رسیدن به خواسته‌های شخصی‌اش استفاده می‌کند و این وسط‌ها اگر حوصله‌اش کشید به دیگران نیز یاری می رساند. البته که فیلم مارتین کمپبل روی هیچکدام از پیچیدگی‌های دنیای گرین لنترن مانور داد، یا فرصت آن را نداشت که سراغ آن‌ها برود. اما فیلم او در یک کار موفق بود: اینکه ایده‌ی گرین لنترن را در ذهن مخاطبان معمولی دی‌سی خراب کند.

فیلم رایان رینولدز خاطره‌ی بدی از گرین لنترن در ذهن مخاطبان گذاشته است

فیلم گرین لنترن

فیلم «گرین لنترن» ۱۳ سال پیش هم برای دی‌سی و هم برای برادران وارنر شکستی ناامیدکننده به بار آورد. بااینکه لحظاتی در فیلم وجود دارند که پتانسیل خوبی داشتند، اما همچنان «گرین لنترن» نتوانست آن روح کمیک‌های این کاراکتر را در قالب فیلم بازسازی کند. پارالکس با جلوه‌های ویژه‌ی افتضاح خود بیشتر به یک شرور خنده‌دار تبدیل شد تا قدرتمند و هل جردن رایان رینولدز نیز به اندازه‌ی کافی نتوانست به دل بینندگان بنشیند.

حتی پس از ساخت دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی «گرین لنترن» همچنان به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ابرقهرمانی و بزرگترین شکست‌های سینمایی برای برادران وارنر به حساب می‌آید. اگر فیلم رایان رینولدز می‌‌توانست به موفقیت برسد، مسیر فیلم‌های دی‌سی به سمت کاملا متفاوتی می‌رفت و بی‌شک شاهد پروژه‌های ابرقهرمانی بیشتری از این کمیک‌ها می‌بودیم.

فکر می‌کنید وقتی مردم اسم فیلم «گرین لنترن» را می‌شنوند یاد چه چیزی می‌افتند؟ آن‌ها رایان رینولدز را تصور می‌کنند که در مقابل یک شی سبز رنگ پرزرق و برق نشسته است و می‌گوید: «من هل جردن رسما سوگند یاد می‌کنم که با فانوسی که از یک موجود بیگانه‌ی بنفش در حال مرگ گرفته‌ام، بیعت کنم.» تبدیل شدن این فیلم به یک جوک اینترنتی به کنار، شکست ناامیدکننده‌ی فیلم رینولدز دست‌تنها مجموعه‌ی  انیمیشنی گرین لنترن را نیز کنسل کرد.

شکست این فیلم دلایل زیادی داشت؛ برای مثال، تمام لباس قهرمانی رینولدز CG بود و وقتی می‌گوییم CG از قابلیت‌های امروزی جلوه‌های ویژه حرف نمی‌زنیم، در یک کلمه جلوه‌های ویژه‌ی فیلم افتضاح بودند. علاوه بر این، کاراکتر جردن به عنوان یک آدم غیرقابل تحمل و نچسب نوشته شده بود و فیلم برای توضیح داستان خودش بر حرف زدن‌های بیش از حد تکیه داشت. با این وجود، مشکلات فیلم «گرین لنترن» به یکی دو مورد و نحوه‌ی دیالوگ گفتن رایان رینولدز خلاصه نمی‌شود.

یکی از بزرگترین کاستی‌های فیلم ۲۰۱۱ این بود که هل جردن با بازی رایان رینولدز مدت زمان زیادی را روی زمین سپری می‌کرد. مدتی طول می‌کشد تا هل حلقه را پیدا کند و پیش کیلووگ و سینسترو برود تا تحت آموزش قرار بگیرد. تازه دوباره برمی‌گردد تا هکتور هموند را شکست داده و کارول فریس را نجات دهد. این کلیشه که مرد فضایی به سیاره‌ی دیگری می‌رود تا تحت تمرین‌های ویژه قرار بگیرد و دوباره به زمین برمی‌گردد آنقدر تکراری شده که فیلم را خسته‌کننده کرده است. سریال گرین لنترن اما باید از این ایراد فیلم درس گرفته و از کلیشه‌های فیلم‌های ابرقهرمانی دوری کند.

یکی دیگر از دلایل شکست فیلم «گرین لنترن» کاراکترهای زیادی فیلم کمپبل بود. درست است که وقتی از گرین لنترن حرف می‌زنیم، افراد زیادی بوده‌اند که لباس این قهرمان را به تن کرده‌اند، اما سریال باید مراقب پیچیده کردن بیش‌ازحد داستان باشد. جردن در فیلم ۲۰۱۱ در کنار گرین لنترن‌های زیادی می‌جنگید و در کنار آن پارالکس را هم داشتیم. برای همین داستان نمی‌توانست به همه‌ی این کاراکترها در طول دو ساعت فیلم بپردازد و نتیجه‌اش این شد که همه‌ی آن‌ها نصفه و نیمه رها شدند.

بین فیلم بد ۲۰۱۱، دنیای پیچیده‌ی کتاب‌های مصور و حضور عجیب گرین لنترن در دنیای جدید دی‌سی، یکی ممکن است از جیمز گان و پیتر سفرن بپرسد چرا اصلا می‌خواهند سراغ این کمیک‌ها بروند. اما بگذارید فرصت‌هایی را که یک اقتباس تازه از گرین لنترن پیش روی این کاراکتر می‌گذارد بررسی کنیم. شاید بالاخره فانوس سبز بتواند با اقتباسی خوب خود را از بدنامی برهاند.

سریال گرین لنترن چگونه می‌تواند از اشتباهات فیلم ۲۰۱۱ دوری کند؟

سریال گرین لنترن

حالا که سریال گرین لنترن به HBO سپرده شده، توقع داریم بودجه‌ی خوبی به آن اختصاص پیدا کند و دیگر خبری از جلوه‌های ویژه‌ی مسخره‌ی فیلم رایان رینولدز نباشد. با اینکه از پیش‌فرض سریال، ایده‌ی جنگ‌های بین کهکشانی و صحنه‌های عجیب برنمی‌آید، اما بی‌شک طرفداران از دیدن مبارزات فضایی فانوس‌های سبز با شرورهای واقعی استقبال خواهند کرد که لازمه‌اش یک بودجه‌ی خوب است که دست تیم نویسندگان را در نوشتن سکانس‌های اکشن و هیجانی‌تر باز بگذارد.

خوشتبخانه سریال فرصت بیشتری برای پرداختن به کاراکترهایش دارد؛ با این وجود، اگر «لنترن‌ها» بخواهد همه‌ی کاراکترهای گرین لنترن، مثل جردن، کایل رینر، گای گاردنر و جان استوارت را همزمان در اولویت قرار دهد، دیگر جایی برای کاراکترهای فرعی، پیچش‌های داستانی و نشان دادن دنیای هیجان انگیز فانوس سبز باقی نمی‌ماند. ناگفته نماند که طرفداران حتما از دیدن ارجاعات و نکات پنهان به سایر کمیک‌های دی‌سی لذت خواهند برد و سریال باید جای آن را باز بگذارد تا سریال رجوعی به سایر کاراکترهای آشنای دی‌سی داشته باشد.

با اینکه به نظر می‌رسد داستان سریال گرین لنترن بیشتر به سمت سریال‌های کارآگاهی برود، اما نمی‌توان یک سریال ابرقهرمانی را بدون شروری درست و درمان تصور کرد. فیلم ۲۰۱۱ اما از فقدان یک شرور خوب رنج می‌برد. کاراکتر هکتور هموند آنقدر عجیب بود که دیگر به مضحکه‌ی خاص و عام تبدیل شد. جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف فیلم هم اوضاع را بدتر می‌کردند. تازه، اینکه یک آدم فوق باهوش رد می‌دهد و دنبال جنایت می‌افتد دیگر کلیشه شده است و سریال باید از تکرار اشتباه فیلم «گرین لنترن» دوری کرده و یک شرور پرمایه‌تر به داستان بیاورد.

یکی از بهترین عناصر «گرین لنترن» در کمیک‌ها، که سریال نیز می‌تواند به آن رجوع کند، «کتاب سیاه» و ارتباط او با یکی از بهترین شرورهای کمیک، نکرون است که پتانسیل بالایی برای اقتباس برای سریال دارد. کتاب سیاه یک شیء با قدرت استثنایی و شامل پیشگویی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی چگونگی به کار گرفتن قدرت مرگ است که با فانوس‌های سیاه گره خورده و همین باعث شده گروه‌های مختلفی، حتی فانوس‌های سبز، بخواهند به آن دست پیدا کنند.

این شیء قدرتمند می‌تواند مسیر داستان را به آرک «تاریک‌ترین شب» ببرد که در آن نکرون، تجسم مرگ، می‌خواهد تمام زندگی و احساسات را از جهان بزداید. او برای این کار سپاه فانوس‌های سیاه خود را راه می‌اندازد که نویسندگان سریال گرین لنترن می‌توانند سکانس‌های وحشتناکی از آن استخراج کنند.

تصاویری که برای این اطلاعیه استفاده شده‌اند از نقاشی‌های گابریل هاردمن و کورینا بچکو برای کمیک «گرین لنترن: زمین یک» (Green Lantern: Earth One) هستند. در آن‌ها هل جردن نشان داده می‌شود که حلقه‌ی فانوس سبز را در حین استخراج سیارک ها پیدا می‌کند. در آن داستان، جان استوارت نیز به عنوان یک فانوس زرد، که یک حلقه‌ی قدرت مخالف را در دست دارد، بازنمایی شده است.

نکته‌ی جالب این است که جان استوارت با حلقه‌ی فانوس زرد نشان داده می‌شود و این احتمالا خبر از پیچشی داستانی در سریال «لنترن‌ها» می‌دهد. اهمیت رنگ‌ها در دنیای «گرین لنترن» مشخص است و همه‌جور فانوسی با رنگ‌های مختلف، از جمله قرمز، زرد، سفید و سیاه پیدا می‌شود که هر کدام توانایی‌ها و نقش‌های خاصی در کهکشان دارند.

داستان سریال گرین لنترن با فیلم تفاوت دارد

هل جردن - گرین لنترن

فیلم «گرین لنترن» محصول سال ۲۰۱۱ یک فیلم استاندارد ابرقهرمانی درباره‌ی ریشه‌های این کاراکتر بود که در آن سال‌ها شبیهش را زیاد دیده بودیم. «لنترن‌ها» اما مسیر متتفاوتی را پیش خواهد گرفت. داستان این سریال اینگونه توصیف شده: «جان استوارت که به تازگی استخدام شده و هل جردن که یک لنترن افسانه‌ای است، دو پلیس بین کهکشانی هستند که به سمت یک معمای تاریک روی کره‌ی زمین کشیده می‌شوند. این دو باید روی معمای قتلی در قلب امریکا تحقیق کنند.»

گرین لنترن یکی از معدود شخصیت‌هایی است که به چندین نفر اجازه می‌دهد از نام یکسان استفاده کنند و همه‌ی آن‌ها هم از محبوبیت مساوی برخوردارند. یکی از جنبه‌های هیجان‌انگیز «گرین لنترن» که در فیلم کنار گذاشته شد، حضور هل جردن و جان استوارت در کنار هم در قالب یک داستان از رفقای پلیسی بود.

در سریال اما هل و جان اولین بار است که در کنار هم در لایو اکشن نشان داده می‌شوند و همانطور که HBO تأیید کرده، فاصله‌ی سنی بین آن‌ها وجود خواهد داشت؛ زیرا هل دیگر به همان فانوس سبز افسانه‌ای تبدیل شده که در کمیک‌ها بود و برای همین بین جردن و استوارت تفاوت سنی داریم.

«لنترن‌ها» جردن و استوارت را دنبال می‌کند که به ایده‌ی کنارگذاشته‌شده‌ی فیلم «گرین لنترن» بازمی‌گردد. اولین فیلم «گرین لنترن» فقط روی جردن متمرکز شده بود و برای همین استفاده از دو شخصیت اصلی در سریال به سرعت این مجموعه را از فیلم رایان رینولدز متمایز می‌کند. این مولفه همچنین به این معنی است که استودیوی دی‌سی دو ستاره‌ی جذاب را برای بازی در نقش جردن و استوارت انتخاب خواهد کرد تا در قالب یک تیم آن چیزی را به تصویر بیاورند که طرفداران سال‌ها منتظر دیدن‌اش بودند. سریال برلانتی دیگر شخصیت‌هایی که در قالب فانوس سبز ظاهر می‌شوند را هم به داستان وارد می‌کند؛ حتی آن‌هایی که به اندازه‌ی جردن و استوارت مشهور نیستند.

فیلم‌ها و سریال‌های ابرقهرمانی با داستان‌هایی جاافتاده بهتر جواب می‌دهند؛ اینکه کاراکتر از کجا می‌آید و انگیزه‌اش برای مبارزه را از کجا می‌گیرد بیشتر در کمیک‌ها جذابیت دارند و بینندگان ترجیح می‌دهند داستان پس از این وقایع را ببینند. اینگونه جهان کاراکتر ملموس‌تر به نظر می‌رسد و به نویسندگان هم فرصت می‌دهد تا خطوط داستانی متفاوتی را بررسی کنند.

برای همین این نکته‌ی خوبی برای سریال «لنترن‌ها» خواهد بود که این بار خلاف فیلم رینولدز، به جای تمرکز روی چگونگی تبدیل کاراکتر به ابرقهرمان، داستان را از زمانی نشان می‌دهد که جردن دیگر گرین لنترن است و می‌خواهد با استوارت روی پرونده‌های جنایی کار کند.

پیش‌فرض سریال نیز ایده‌ی کاملا متفاوتی است. زمانی که این پروژه برای اولین بار معرفی شد، آن را سریالی شبیه به «کارآگاه حقیقی» (True Detective) معرفی کردند که یکی از محبوب‌ترین سریال‌های HBO است. این نوید چیز تازه‌ای برای ژانر ابرقهرمانی می‌دهد. سریال گرین لنترن همچنین در طی هشت اپیزود اتفاق می‌افتد که به داستان آن فرصت ساخت و پرداخت بیشتری می‌دهد؛ به ویژه در مقایسه با یک فیلم دوساعته.

یکی دیگر از جنبه‌های جداکننده سریال گرین لنترن از فیلم شکست خورده‌ی ۲۰۱۱ این است که این بار داستان آن بخشی از یک جهان مشترک خواهد بود. فصل اول دنیای دی‌سی می‌خواهد به خدایان و هیولاها بپردازد و جیمز گان توضیح داده که معمای سریال «لنترن‌ها» نقش مهمی در داستانی بزرگتر ایفا خواهد کرد. سریال گرین لنترن همچنین اولین سریال لایواکشن از دنیای دی‌سی با همکاری گان و سافران خواهد بود.

گان البته خاطرنشان کرده که سریال گرین لنترن به خودی خود قابل تماشا و یک عنوان مستقل است؛ اما همچنان عناصر کلیدی از این سریال در دیگر پروژه‌های دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی نقش ایفا خواهند کرد که سریال گرین لنترن را هیجان‌انگیز و تماشایی‌تر از پیش خواهد کرد.

کمیک‌های «گرین لنترن» می‌توانند اقتباس‌های بعدی دی‌سی را نجات بدهند

هل جردن

در پایان کراس‌اوور کمیک ۱۹۹۶ «آخرین شب» (Final Night) جردن بار دیگر به فانوس سبز تبدیل می‌شود. او که دیوانه شده و شخصیت شرور پارالکس در او حلول کرده، قدرت عظیمی را از سپاه گرین لنترن دزدیده و آن‌ها را منهدم می‌کند تا واقعیت را با توجه به اهداف خودش تغییر دهد.

با این حال، وقتی متوجه می‌شود که او تنها کسی است که می‌تواند با افروختن دوباره‌ی خورشیدی که در حال مرگ افتاده، بشریت را نجات دهد، با کمال میل به سراغ نجات دنیا می‌رود. جردن خود را در ستاره‌ی روبه‌نابودی پرت کرده و اجازه می‌دهد شعله‌های آتش او را در بر گیرند و همزمان سوگندش را از بر می‌خواند: «در روشن‌ترین روز، در سیاه‌ترین شب، هیچ بدی از چشم من دور نخواهد ماند.»

این تنها یکی از میان هزاران اقدامات قهرمانانه‌ی گرین لنترن در تاریخ کمیک‌های این کاراکتر است. نباید گرین لنترن با محوریت جان استوارت را نیز فراموش کنیم که یکی از اولین قهرمانان سیاهپوست کمیک‌های دی‌سی است و در داستان او حلقه زوایای تاریک‌تر ضمیر ناخودآگاه استوارت را آشکار می‌کند.

داستان‌های عالی دیگری از الن مور و ادی کمپبل نیز وجود دارند که در آن‌ها بیگانه‌ای از سیاره‌ای بدون رنگ یا روشنایی از طریق آواهای موسیقایی حلقه‌ی خود را فعال می‌کند. کمیک‌های اخیر گرانت موریسون و لیام شارپ را نیز داریم که هل و جان تهدیداتی را که واقعیت دنیا را به خطر می‌اندازند شکار می‌کنند.

از آن جایی که دنیای گرین لنترن پابند منطق دنیا نیست، نویسندگان برای به کار بردن خلاقیت خود آزادی عمل کامل دارند. فیلم رایان رینولدز اما نتوانست این اصل را به کار ببندد؛ به همین دلیل در بیشتر مواقع هل به جای آنکه از تخیل خود برای ساختن چیزهای حیرت‌انگیز استفاده کند، به مسلسل و سلاح‌های معمولی متوسل می‌شود و فقط یک بار و برای نگه‌داشتن هلیکوپتر تخیلش را به کار می‌اندازد.

اما امیدها به سریال گرین لنترن بالاست و پتانسیل زیادی در کمیک‌های آن وجود دارد. جف جانز (از نویسندگان کمیک‌های «گرین لنترن»، «آکوامن»، «فلش» و «سوپرمن») باری گرین لنترن را به «جنگ ستارگان» دنیای کمیک‌های دی‌سی تشبیه کرد که نشان‌دهنده‌ی وسعت و دیوانه‌وار بودن آن است. مشخص است که با سریال لایواکشن، دی‌سی می‌خواهد آدم‌هایی را به کار بگیرد که کارشان را بلدند و می‌دانند چطور باید داستان‌های عمیق با خلاقیت بالا تعریف کنند.

استودیو دی‌سی نویسندگان خوبی را استخدام کرده است

هل جردن و جان استوارت

اولین خبرهای خوب درباره‌ی سریال گرین لنترن به سازندگان و نویسندگان آن مربوط می‌شود. خود جیمز گان که می‌خواهد دنیای سینمایی دی‌سی را روحی تازه ببخشد نیاز به معرفی ندارد. اما نکته‌ی مهم این است که گرین لنترن پیش از هر چیز تلفیقی از ژانر فضایی و ابرقهرمانی است؛ چیزی که گان به خوبی با آن آشنایی دارد. گان می‌تواند تجربه‌ی خود از فیلم‌های «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) دنیای مارول را به دی‌سی آورده و آموخته‌هایش را به سریال گرین لنترن منتقل کند.

مهم‌تر از او اما باید به کریس ماندی اشاره کنیم که استودیو دی‌سی او را به عنوان مدیراجرایی «لنترن‌ها» استخدام کرده است. کریس ماندی را به خاطر کار او روی سریال «کارآگاه حقیقی: سرزمین شب» و اوزارک (Ozark) می‌شناسید؛ سریالی که در طول چهار فصل خود مورد تحسین بسیاری قرار گرفت.

حضور ماندی در سریال گرین لنترن به این مجموعه اعتباری می‌دهد که در بسیاری از مجموعه‌های ابرقهرمانی دیگر نمی‌توانید مانند آن را پیدا کنید؛ زیرا ماندی جزء سازندگان یکی از بهترین سریال‌های علمی-تخیلی سال‌های اخیر بوده و بی‌شک حضور او برای سریال گرین لنترن خبر خوبی است.

دیمون لیندلف هم به عنوان نویسنده در تیم سریال گرین لنترن حضور دارد. کارنامه‌ی لیندلف پر است از برنامه‌های خوب؛ از آثار او می‌توان به نویسندگی برای سریال «گمشده» (Lost)، فیلم‌های «پیشتازان فضا» (Star Trek) جی. جی. آبرامز و «بازماندگان» (Leftovers) اشاره کرد. مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، لیندلف نویسنده‌ی پشت بهترین سریال ابرقهرمانی تابه‌امروز است، یعنی «نگهبانان» (Watchmen).

لیندلف وقتی سراغ اقتباس کمیک «نگهبانان» رفت غیرممکن را ممکن کرده و از بسیاری جهات از منبع اصلی پیشی گرفت. لیندلوف و نویسندگان همکارش به‌جای بازآفرینی موبه‌موی «نگهبانان»، بیانیه‌ای قدرتمند درباره‌ی خشونت پلیس و تاریخ نژادی آمریکا ارائه کردند؛ برای همین با اطمینان می‌گوییم که این مجموعه یکی از بهترین اقتباس‌های کمیک تاکنون است و نشان می‌دهد لیندلف با روح دی‌سی و ویژگی‌هایی که داستان‌های این کمیک‌ها را عالی می‌کند آشناست. او این کاراکترها را عمیقا درک می‌کند و همین باعث شده بیش از پیش برای سریال گرین لنترن امیدوار باشیم.

در کنار لیندلف، تام کینگ را داریم که از دنیای کمیک‌ها می آید و الان یکی از برترین نویسندگان دی‌سی است. کینگ را به خاطر داستان‌هایش در «مستر میراکل» (Mister Miracle)، «بتمن» و «سوپرگرل: زن فردا» (Supergirl: Woman of Tomorrow) می‌شناسند. به طور خاص، دیمون لیندلوف و تام کینگ هر دو شهرت خود را با داستان‌های غنی عاطفی، تخیلی جسورانه و اغلب بحث برانگیز به دست آورده‌اند.

مجموعه‌ی کوتاه «قهرمانان در بحران» (Heroes in Crisis)، که به خاطر مداخلات تحریریه دست کم گرفته شد، ثابت می‌کند که کینگ یکی از بهترین نویسندگان در جریان اصلی کتاب‌های مصور است. او از داستان «مستر میراکل» استفاده کرد تا درباره‌ی افسردگی حرف بزند و «اومگامن» (The Omega Men) نیز به زمینه‌ای برای صحبت از شورش‌ها و مبارزات مدنی تبدیل شد.

نمی‌توان ترکیب دیگری پیدا کرد که به اندازه‌ی لیندلف و کینگ خلاقیت داشته باشند و بتوانند از دنیای عجیب و غریب گرین لنترن داستانی شگفت انگیز استخراج کنند. با حضور این دو، سریال گرین لنترن بی‌شک داستانی فراتر و عمیق‌تر از پلیس‌های بین کهکشانی خواهد داشت.

پلتفرم HBO با سریال در ارتباط خواهد بود

جان استوارت

زمانی که سریال «لنترن‌ها» برای اولین بار معرفی شد، قرار بود که به عنوان یکی از برنامه‌های Max ساخته شود. اما اخبار مربوط به در دست تولید قرار گرفتن سریال مشخص کردند که «لنترن‌ها» زیر چتر خود HBO قرار می‌گیرد. این خبر بسیار خوبی است؛ زیرا شکی نداریم که HBO یکی از بهترین پلتفرم‌های سال‌های اخیر است و چندی از بهترین برنامه‌های تلویزیونی را تولید کرده که استانداردهای کیفی تلویزیون را جابه‌جا کرده‌اند.

البته مشخص نیست حدود حضور و دخالت HBO در سریال گرین لنترن چگونه خواهد بود و آیا در فرایند تولید و نوشتن آن نیز دستی خواهد داشت. اما به هر حال، HBO یک برند قدرتمند است که از ریسک کردن ابایی ندارد.

رابطه‌ی بین HBO و دی‌سی نیز سابقه‌ای طولانی و قوی دارد. آخرین باری که مخاطبان یک مجموعه‌ی دی‌سی را از HBO دیدند به سریال «نگهبانان» خود لیندلف بازمی‌گردد. انتظارات برای «لنترن‌ها» بالاست و اینکه حالا نام HBO در کنار این مجموعه ذکر شده خود گویای انتظارات طرفداران از سطح کیفی سریال خواهد بود.

شکست فیلم «گرین لنترن» آنقدر کمرشکن بود که ساخت هر پروژه‌ی دیگری در دنیای آن را تا مدت‌ها به تعویق انداخت. اما با اینکه سریال «لنترن‌ها» هنوز در مراحل اولیه‌ی پیش‌تولید است، می‌توان به قطعیت گفت به یکی از موردانتظارترین پروژه‌های دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی تبدیل شده که باید این ابرقهرمان را به  مسیر رستگاری ببرد. سریال گرین لنترن این فرصت را دارد تا بر شکست‌های گذشته غلبه کرده و به مسیری مشابه فرنچایز بتمن برود.

همه‌ی مخاطبان با فیلم «بتمن آغاز می‌کند» (Batman Begins) کریستوفر نولان دیگر اقتباس‌های گذشته‌ی بتمن، مثل «بتمن و رابین» را فراموش کردند و البته فیلم نولان پایه‌گذار رویکردی کاملا تازه به دنیای ابرقهرمانان کمیک‌ها بود و نمی‌توان توقع داشت سریال گرین لنترن هم بتواند همانقدر خلاقانه باشد.

اما پیش‌فرض دو قهرمان در مرکزیت سریال که در قالب داستانی کارآگاهی می‌خواهند درباره‌ی ماجرای قتلی تحقیق کنند به اندازه‌ی کافی جذابیت دارد که ما را پای سریال بکشاند. اطلاعیه‌ی HBO درباره‌ی ساخت سریال گرین لنترن نیز خبر از پیچشی هیجان‌انگیز می‌دهد. تا اینجای کار، فعلا همه‌ی نشانه‌ها حاکی از آن است که طرفداران در نهایت می‌توانند به زودی با سریال گرین لنترن طعم بد فاجعه‌ی فیلم رایان رینولدز را از یاد ببرند.

منبع: Den of Geek

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما