نقدها و نمرات فیلم «مرز سبز»؛ روایتی تکاندهنده از پناهجویان (جشنواره ونیز ۲۰۲۳)
فیلم سینمایی «مرز سبز» به کارگردانی آگنیشکا هولاند ۵ سپتامبر ۲۰۲۳ در هشتادمین جشنواره فیلم ونیز در حالی اکران شد که زبیگنیو زیوبرو وزیر دادگستری لهستان این فیلم را با تبلیغات برای نازیها مقایسه کرد. این درام تاثیرگذار که بر اساس داستانی واقعی بحران ورود مهاجران به اروپا را به تصویر میکشد بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نقدهای مثبتی دریافت کرد.
جنجال بر سر «مرز سبز»، فیلم حاضر در بخش رقابتهای اصلی جشنواره ونیز ۲۰۲۳ همچنان داغ است چون آگنیشکا هولاند، کارگردان فیلم، به وزیر دادگستری لهستان پس از اظهارنظرهایی درباره فیلمش اولتیماتوم داد. بر اساس بیانیهای که با خبرگزاری ورایتی به اشتراک گذاشته شده است، هولاند وکلای خود را استخدام کرده و خواستار عذرخواهی عمومی و پرداخت مبلغی به انجمن کودکان هولوکاست در لهستان شده است و استدلال میکند که سخنان زیوبرو «حقوق شخصی او را نقض کرده است». زیوبرو هفت روز فرصت دارد تا به تعهد ذکر شده در سند عمل کند، در غیر این صورت این فیلمساز دست به اقدام قانونی خواهد زد.
فیلم سینمایی «مرز سبز» داستان مرزهاست؛ جایی که مرزهای لهستان و بلاروس به هم میرسند، زندگی قهرمانان فیلم هم که شامل خانوادهای از پناهندگان سوری، یک استاد افغان و یک نگهبان مرزی میشود به هم میرسد. داستان تلخ این فیلم شاید کمتر شنیده شده باشد، اما متاسفانه واقعی است. داستان همان مهاجرانی است که لوکاشنکو رییسجمهور بلاروس آنها را متقاعد کرد که میتوانند از مرز کشورش با لهستان وارد اروپا شوند، اما مقامات لهستانی به طور سیستماتیک آنها را طرد کردند و همگی در هالهای از خانوادههای از هم گسیخته، بیتفاوتی عمومی و پریشانی رها شدند.
آگنیشکا هولاند کارگردان لهستانی در سال ۱۹۷۹ با فیلم «بازیگران شهرستانی» (Provincial Actors) به رسمیت شناخته شد که در جشنواره فیلم کن جایزه فیپرشی را برای آن دریافت کرد. در سال ۱۹۸۵ «پیامد تلخ» (Angry Harvest) او نامزد اسکار بهترین فیلم بینالمللی شد. هولاند فیلم «کسوف کامل» (Total Eclipse) را با بازی لئوناردو دیکاپریو در سال ۱۹۹۵ کارگردانی، و با دو فیلم «الیویه، الیویه» (Olivier, Olivier) در سال ۱۹۹۲ و «یولیا به خانه برمیگردد» (Julie Walking Home) در سال ۲۰۰۲ در بخش اصلی رقابتهای جشنواره فیلم ونیز حضور پیدا کرد.
فیلم سینمایی «مرز سبز» از ۱۲ رای در وبسایت راتن تومیتوز امتیاز ۸۳ از ۱۰۰ دریافت کرد و منتقدان بینالمللی ۳.۹ از ۵ ستاره به فیلم دادند. در حال حاضر امتیاز این فیلم در IMDb با رای ۳۹۸ مخاطب ۶.۱ از ۱۰ است.
نقدها و نمرات فیلم سینمایی «مرز سبز»
ورایتی- جسیکا کیانگ
«مرز سبز» یک فیلم هیجانانگیز نفسگیر است که در مرز لهستان و بلاروس روایت میشود و نقد اجتماعی خود را در سیمهای خاردار عناصر هوشمندانه سینمایی میپیچد تا دقیقا چنین احساساتی را برانگیزد. اگر بتوانیم وحشت را احساس کنیم، شاید امیدی وجود داشته باشد.
هولاند با همکاری کامیلا تارابورا و کاتارزینا وارزچا در کارگردانی، و نویسندگی مشترک با ماسیج پیسوک و گابریلا لازارکیویچ سیچکو، شخصیتپردازی فوقالعادهای را برای «مرز سبز» ارائه میکند. همراه با بازیهای طبیعی خیرهکننده از کل بازیگران و به خصوص تایم آجان و تالیا آجان، که نقش نور و غانیا فرزندان خردسال آمنه و بشیر را بازی میکنند، به نظر میرسد اینها افرادی هستند که ما میشناسیم، نه صرفا کهنالگوهایی از قربانیانی که در یک بحران گرفتار شدهاند.
تصویربرداری سیاه و سفید فوقالعاده تامک ناومیوک مسیر هوشمندانهای را بین اصالت داستان و ترکیببندی کلاسیک با صحنهسازی زیبا طی میکند. لحظاتی وجود دارد که دوربین داینامیک او تقریبا به طور ناخواسته خالق برخی تصاویر خیرهکننده میشود؛ مثل وقتی که یک ژاکت پشمی در تماس با سیم خاردار پاره شده و پرزهای آن بیرون میزند. موارد دیگری هم وجود دارد که میتوانیم قدردان رحمت اندک فاصله ظریفی باشیم که سیاه و سفید ایجاد میکند، در صحنههایی مثل مرزی که در آن یک زن باردار از فراز حصار هفت فوتی به پایین پرت میشود.
فیلم با اصطلاحات سینمایی شگفتانگیز ما را متقاعد میکند که ظلم سیستمی یک قاعده نیست، بلکه یک ناهنجاری است؛ یک انحراف و تنزل غریزه بسیار اساسیتر انسانی نسبت به شفقت که ممکن است گاهی خفته باشد، اما همانطور که این فیلم به شدت تکاندهنده ثابت میکند، فقط منتظر است تا با خروشی دوباره بیدار شود.
گاردین- پیتر بردشاو
آگنیشکا هولاند، فیلمساز لهستانی در سن ۷۴ سالگی هیچ شور و اشتیاقی را از دست نداده است و این درام بیرحمانه، خشمگین و طاقتفرسا، به رنگ غمانگیز سیاه و سفید، کار کارگردانی است که «اروپا اروپا» (Europa Europa) را در سال ۱۹۹۰ ساخت. فیلم درباره منطقهای خاص بین لهستان و بلاروس به نام مرز سبز است، که اکنون به مکانی با مصیبت ظاهرا پایانناپذیر برای پناهندگان تبدیل شده.
درام هولاند کلاژی از مردم گرفتار در یاس، گرسنگی، ترس و سو نیت سیاسی را نشان میدهد؛ پناهندگانی از سوریه، افغانستان و آفریقا وجود دارند، یک مرزبان لهستانی با همسری باردار که قصد دارد (به طور غیرقانونی) به اروپا برود و یک رواندرمانگر لهستانی که با مشاهده مرگ یک کودک پناهنده وحشتزده شده است، که سپس به گروه چریکی فعالان جوان لهستانی میپیوندد و برای ارائه کمکهای پزشکی و حقوقی به جنگل میرود.
نتیجه فیلمی غمانگیز و در عین حال جذاب در دو ژانر مجزا است؛ فیلمی درباره جبهه شرق در جنگ جهانی دوم، یا جنگ جهانی اول، یا شاید یک فیلم کاملا متفاوت و آیندهنگر؛ یک درام پساآخرالزمانی در جنگل که محل مبارزه دیوانهوار برای بقا است و توسط افرادی که انسانیتشان تقریبا به طور کامل از آنها سلب شده است روایت میشود، گویی یک انفجار هستهای یا حمله جنگ میکروبی را پشت سر میگذارند.
هولاند با روایتی بیپرده از سربازان مرزی نشان میدهد که حملات کوچک تحقیرآمیز، همراه با خشونت فیزیکی واقعی، درک آنها را از خود بهعنوان انسان از بین میبرد و سربازهای بلاروس و لهستانی خودشان از هم میترسند. و بعد جنگ در اوکراین را میبینیم، و فیلم هولاند نشان میدهد که همین نیروی مرزی برای استقبال از هزاران پناهنده اوکراینی بسیج شده است، و به نظر میرسد که به نوعی تمام استدلالهای واقعبینانه علیه پناهندگان از بین رفته است. تماشای «مرز سبز» سخت است؛ مثل ضربهای به سومین چاکراه مخاطب. اما شاهدی حیاتی از آن چیزی است که در اروپا در حال حاضر رخ میدهد.
ددلاین- دیمن وایز
انسانیت و یکپارچگی سیاسی در فیلم ۱۴۴ دقیقهای و سیاه و سفید «مرز سبز» هر ثانیه از زمان اجرا را به نمایشی تماشایی تبدیل میکند و تمرکز و انرژی جاری در آن باعث میشود سن کارگردانش را نادیده بگیریم.
فیلم در سه فصل مجزا روایت میشود و با گذشت زمان، فصلها شروع به پیوند و همپوشانی میکنند و کلاژی غنی از داستانی را گرد هم میآورند که اگرچه تا حدودی مختص لهستان است، اما به هیچ وجه منحصر به لهستان نیست. همانطور که در همه جا شاهدش هستیم، مهاجران به واسطه شرایط سخت و طاقتفرسا به موجوداتی شیطانی و غیرانسانی تبدیل میشوند، حقوق بشر از آنها سلب میشود و به عنوان سنگریزههایی در جنگ مرزی بین لهستان و بلاروس مورد استفاده قرار میگیرند و این افراد ناخواسته مثل توپ فوتبال به عقب و جلو پرت میشوند.
هولاند در فیلمش نشان میدهد که چگونه بحران پناهجویان نیازهای اساسی مانند غذا، مسکن و پوشاک را سیاسی کرده است. در یک صحنه چشمگیر، جولیا مجبور میشود تحت یک جستجوی تحقیرآمیز قرار بگیرد و در صحنه دیگر، جان بدن برهنه خود را در آینه نگاه میکند. سوالی که پیش میآید ساده اما دلخراش است؛ ما زیردست کیستیم و به چه موجوداتی تبدیل شدهایم؟ این یک فیلم امروزی درباره مقاومت است که به نوع جدیدی از فاشیسم میپردازد و تا حد زیادی به فیلمهای کلاسیکهای قبلی این کارگردان یعنی «در تاریکی» (In Darkness) و «اروپا، اروپا» شباهت دارد.
اگرچه هولاند با فیلم «مرز سبز» به نژادپرستی سیستماتیک در حال اجرا، و موج سیاستهای پوپولیستی موذیانه که اجرای آن را بسیار آسان، محترمانه و دلپذیر کرده است حمله میکند اما دوربین خود را کاملا در کنار افرادی که پشت این قضایا هستند نگه میدارد. در داستانی که با امید فراوان شروع میشود و به فهرستی از جنایاتی میرسد که در زمان صلح به ندرت امکانپذیر است، زمانی که سرنوشت سرانجام دست بیرحمانهی خود را رو میکند، آمنه برای همه صحبت میکند و با تاسف میگوید: «شما گفتید که راه سریع و آسان خواهد بود.» و علیرغم تمام چیزهایی که ممکن است در رسانهها بخوانیم، این راه هر چیزی میتواند باشد جز آسان.