۱۰ فیلم جذاب که هواداران بریکینگ بد نباید از دست بدهند
«بریکینگ بد» (Breaking Bad) از نظر بسیاری از مخاطبان مجموعههای تلویزیونی، بهعنوان یکی از بهترین سریالهای تاریخ شناخته میشود و به همین دلیل قصد داریم به معرفی ۱۰ فیلم سینمایی بپردازیم که احتمالا تماشایشان برای علاقهمندان به این مجموعه جذاب خواهد بود.
فرایند پیچیده و سفر دراماتیک درونی قهرمان داستان بریکینگ بد یکی از تماشاییترین نمونهها در میان سریالهای تلویزیونی است. این مجموعه در قالب پنج فصل آهسته آهسته مخاطبانش را درگیر زیست جنایتکارانهی مردی میکند که در ابتدا انسان خوبی به نظر میرسد اما به تدریج به فردی شرور تبدیل میشود.
سریال درباره والتر وایت (با بازی برایان کرانستون)، یک معلم شیمی ساده است که به سرطان ریه مبتلا شده و قصد دارد پیش از مرگ برای تامین نیازهای مالی خانوادهاش مواد مخدر تولید کند؛ این هدف به تدریج والتر را کاملا وارد جهان خلافکارها میکند.
گرچه بریکینگ بد در چند فصل ابتدایی چندان درخشان نبود اما با گذر زمان جذابتر شد و تحسین گسترده منتقدان را برانگیخت. این تحسینها کار را به جایی رساند که نام سریال وینس گیلیگان در کنار عناوین بزرگ دیگری چون «سوپرانوز» (The Sopranos)، «وایر» (The Wire) و «بازی تاجوتخت» (Game of Thrones) بهعنوان یکی از بهترین مجموعههای تلویزیونی قرار گرفت.
به هر حال در این نوشته قصد نداریم ابعاد کیفی بریکینگ بد را بشکافیم یا درباره نقاط قوتش اغراق کنیم؛ این سریال آنقدر پرطرفدار است که چنین اقدامی ضروری هم به نظر نمیرسد. اگر هنوز به تماشای برکینگ بد ننشستهاید اما فیلمهای این فهرست را میپسندید، بهتر است زودتر فرصتی برای تماشای این مجموعه پیدا کنید و اگر بریکینگ بد را دیدهاید، احتمالا از دیدن فیلمهای این فهرست هم لذت خواهید برد.
در ادامه متن به مرور ۱۰ فیلمی میپردازیم که روی بریکینگ بد تاثیر گذاشتهاند، موضوعات یا فضای مشابهی دارند یا همچون «نفوذی» (The Infiltrator) و «سیاهمست» (Smashed) بازیگران اصلی مجموعه همچون برایان کرانستون و آرون پال در آنها حضور یافتهاند.
۱. نفوذی (The Infiltrator)
- کارگردان: برد فرمن
- بازیگران: برایان کرانستون، دیانه کروگر، بنجامین برت
- تاریخ اکران: ۲۰۱۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶
اگر دیدن برایان کرانستون در نقش مردی که مواد فروشها را گیر میاندازد و دستگیر میکند برایتان تعجبآور نیست احتمالا نفوذی بهترین گزینه برای رفع دلتنگی یا زندهکردن نوستالژی پس از تماشای بریکینگ بد باشد.
داستان فیلم نفوذی در دهه ۱۹۶۰ میگذرد و قصه واقعی رابرت مازور (با بازی برایان کرانستون) یک مأمور فدرال گمرک را روایت میکند که در پوشش یک تاجر فاسد وارد تشکیلات پیچیده و مخوف پابلو اسکوبار قاچاقچی مشهور و بزرگ مواد مخدر میشود و علیه بانکی که برای این قاچاقچیان پولشویی میکند به جمعآوری مدرک میپردازد.
واقعیت این است که از نظر کارگردانی یا روایت داستان با اثر چندان بدیعی روبهرو نیستیم اما بازی کرانستون تماشایی است چنان که باید آن را یکی از بهترین بازیهای او از زمان حضور در بریکینگ بد تا به حال بدانیم. با نگاهی به نقدهای نوشته شده بر فیلم هم این نکته جلب توجه میکند که منتقدان باور دارند بازیها و هماهنگی میان هنرپیشهها آنقدر خوب بوده که توانسته روایت نهچندان خلاقانه و اجرای کموبیش تاریخمصرفگذشته فیلم را بالا بکشد و در تحلیل نهایی اثری متوازن پیش روی مخاطبان قرار دهد.
نفوذی از نظر تجاری فیلم موفقی نبود و در حالی که با بودجه بیش از ۲۸ میلیون دلار ساخته شده بود حتی هزینههای تولید را هم برنگرداند و با فروش حدودا ۲۱ میلیون دلاری به اکران خود پایان داد. البته این نکته هم درخور توجه است که گرچه مخاطبان فیلم چندان گسترده نبودند اما اثر را پسندیدند و با نمره -A به استقبال افتتاحیهی آن رفتند.
۲. سیاه مست (Smashed)
- کارگردان: جیمز پانسولت
- بازیگران: مری الیزابت وینستد، آرون پال، نیک آفرمن
- تاریخ اکران: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱
«سیاه مست» درباره یک زوج (با بازیهای مری الیزابت وینستد و آرون پال) است که با مساله اعتیاد به الکل دست به گریباناند. کیت، شخصیتی که ایفای نقش او را وینستد بر عهده دارد یک معلم مدرسه است؛ او بابت اعتیادش به وضعیتی زننده دچار میشود و سر کلاس درس روبهروی دانشآموزانش استفراغ میکند گرچه بر اثر شرمندگی به دروغ میگوید که باردار است؛ طبیعتا عمر آشکارشدن این دروغ چندان زیاد نیست و حقیقت به سرعت روشن میشود.
فیلم سینمایی سیاهمست با نمایش تلاشهای کیت برای ترک الکل ادامه مییابد در حالی که همسر او هنوز حاضر به ترک نیست؛ همین مساله به اختلافات بیشتر میان این زوج دامن میزند.
برعکس بسیاری از فیلمهای دیگر که درباره اعتیاد ساخته شده، فیلم سینمایی سیاهمست بسیار سرگرمکننده، با نوعی شور و نشاط و البته واجد لحن کمیک است؛ همین فضا موجب سمپاتی بیشتر مخاطب با شخصیتهای فیلم میشود. مخاطب فیلم در حالی که میداند شخصیتهای مرکزی اثر افرادی بیعیب و نقص نیستند اما قادر است نقاط ضعف آنها را درک کند و در شرایط پیچیده به آنها حق بدهد. برای مثال اگر بشنوید یک معلم به دلیل اعتیاد به الکل از مدرسه اخراج شده احتمالا چندان ناراحت نخواهید شد اما همین سناریو در فیلم جیمز پانسولت برایتان بسیار دردناک به نظر میرسد.
سیاه مست فیلم باکیفیتی است که اغلب مورد بیاعتنایی قرار گرفته و از دایره توجه سینمادوستان بیرون مانده است. البته منتقدان فیلم را تحسین کردهاند؛ برای مثال راجر ایبرت بازی مری الیزابت وینستد در این اثر سینمایی را شگفتانگیز و گرم توصیف و خود فیلم را موفقیتآمیز ارزیابی کرده بود.
۳. اوقات خوش (Good Time)
- کارگردان: جاش سفدی، بنی سفدی
- بازیگران: رابرت پتینسون، جنیفر جیسن لی، بنی سفدی
- تاریخ اکران: ۲۰۱۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰
فیلم سینمایی «اوقات خوش» یکی از بزرگترین غافلگیریهای سال ۲۰۱۷ بود؛ فیلمی که قطعا قابلیت تبدیلشدن به یک اثر کلاسیک و برجسته را دارد. اوقات خوش سال ۲۰۱۷ در جشنواره بینالمللی فیلم کن هم شرکت کرد و گرچه جوایز جشنواره را تصاحب نکرد اما از طرف منتقدان با تحسین روبهرو شد.
در فیلم برادران سفدی رابرت پتینسون نقش کانی نیکاس را ایفا کرده و در این نقش یکی از بهترین بازیهای عمرش را ارایه داده است؛ شخصیتی که از نظر بسیاری از ناظران با شخصیت رابرت دنیرو (تراویس بیکل) در فیلم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) مارتین اسکورسیزی قابل مقایسه است.
کانی و نیک برادر او که مشکلات ذهنی دارد سعی میکنند به یک بانک دستبرد بزنند اما اوضاع آنطور که پیشبینی شده بود جلو نمیرود و در نهایت نیک دستگیر میشود.
کانی با بازی پتینسون سعی میکند برادرش را از بازداشت پلیس نجات دهد اما این عملیات هم با توجه به چند رخداد غیرمنتظره به شکل عجیبی پیچیده و دشوار میشود.
به هر حال اگر جای کانی نیکاس را مثلا با جسی پینکمن عوض میکردید، فیلمنامه به یکی از بهترین اپیزودهای بریکینگ بد تبدیل میشد. کل جریان فیلم در یک شب به وقوع میپیوندد و شما را با فیلمی سرحال، کاملا سرگرمکننده و پرتعلیق مواجه میکند. اوقات خوش از نظر تجاری هم به نسبت موفق بود و توانست حدودا دوبرابر بودجه اولیه تولیدش فروش کند.
برادران سفدی اخیرا با فیلم سینمایی آخرشان در سال ۲۰۱۹ یعنی «جواهرات تراشنخورده» (Uncut Gems) بیشتر از همیشه مورد توجه قرار گرفتند. این فیلم هم مثل چند اثر دیگر سفدیها پرهیجان و بسیار سرگرمکننده بود.
۴. پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای (Before the Devil Knows You’re Dead)
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، ایتن هاک، مریسا تومه
- تاریخ اکران: ۲۰۰۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵
آخرین فیلم سیدنی لومت پیش از مرگش به اندازه بعضی از مشهورترین آثار او مثل «۱۲ مرد خشمگین» (۱۲ Angry Men) یا «بعد از ظهر سگی» (Dog Day Afternoon) توجه دریافت نکرد اما باید اذعان کرد این اثر سینمایی هم یک شاهکار واقعی بود.
فیلم سینمایی «پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای» درست مثل سریال بریکینگ بد زندگی مردم کاملا عادی را دنبال میکند که برای رسیدن به پول دست به اقداماتی دیوانهوار میزنند. دو برادر، اندی و هنک هانسون (به ترتیب با بازیهای فیلیپ سیمور هافمن و ایتن هاک) تصمیم میگیرند از طلافروشی والدین خودشان دزدی کنند. آنها یک دزد باتجربه استخدام میکنند تا در پیشبرد نقشه یاریشان دهد اما وقتی مادر آنها به شکلی خارج از برنامه تیر میخورد همه چیز از کنترل خارج میشود. از این نقطه به بعد همه چیز در زندگی این دو برادر به سرعت مسیر فروپاشی را طی میکند.
نام فیلم پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای از نوعی جمله نیایشگونهی ایرلندی گرفته شده که میگوید: «باشد که به بهشت برسی نیم ساعت پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای.»
فیلم لومت نه صرفا به دلیل بازیهای نابی که از بازیگران اصلیاش گرفته بلکه بابت روایت غیرخطی غیرمعمولش اثری است به شدت سرگرمکننده. فیلم به یک پازل شباهت دارد که مدام مخاطبش را از زاویهدیدهای مختلف در زمان جلو و عقب میبرد و در نهایت مشاهدهای کامل از فروپاشی یک خانواده را به دست میدهد.
پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای یک اثر به شدت پرتعلیق، از نظر دراماتیک نیرومند و همزمان بسیار سرگرمکننده است. در واقع نوعی کلاس فیلمسازی است از یک استاد بزرگ و مسلم سینما که توسط منتقدان تحسینشده و در اغلب فهرست آثار برتر سال ۲۰۰۷ حضور داشته است.
۵. صورتزخمی (Scarface)
- کارگردان: برایان دی پالما
- بازیگران: آل پاچینو، میشل فایفر، استیون باوئر
- تاریخ اکران: ۱۹۸۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵
«صورتزخمی» نیاز به معرفی ندارد. این فیلم برایان دی پالما بهعنوان یکی از بهترین یا دست کم مشهورترین آثار جنایی تاریخ شناخته میشود که بر بسیاری از فیلمها و سریالهایی که در دهههای بعد ساخته شدند اثرگذار بوده است؛ از جمله این آثار میتوان به سریال بریکینگ بد اشاره کرد.
فیلم بازسازی اثری است به همین نام ساخته سال ۱۹۳۲ و درباره یک مهاجر کوبایی به نام تونی مونتانا (با بازی آل پاچینو) است که به میامی میآید و از یک دلال خردهپا به یک مافیایی سرشناس در حوزه مواد مخدر تبدیل میشود. صورتزخمی که از نظر بصری و تکنیکی ارزشمند است به دلیل خشونت بسیارش (از سکانس ابتدایی ارهبرقی گرفته تا حمام خون بسیار معروف پایانی) در فهرست خشنترین فیلمهای سینمایی هم راه یافته است.
صورت زخمی در زمان اکران واکنشهای متفاوتی را برانگیخت؛ فیلم در آن دوران علاقهمندان و منتقدان جدی خود را داشت اما در سالهای آتی به تدریج مهمتر و مهمتر شد به شکلی که امروزه در بزرگی و کیفیتش تردید چندانی باقی نمانده.
وینس گیلیگان خالق مجموعه بریکنیگ بد تحول شخصیت والتر وایت را تبدیل او از فردی رام و بیآزار به صورتزخمی توصیف کرده بود. البته شخصیت اثرگذاری که پاچینو در فیلم دی پالما آفرید ویژگیهای کاملا متفاوتی با والتر دارد. او هرگز حتی در ابتدای فیلم و حتی در لایههای درونیتر هم شخصیت مثبتی نیست، اعمال او هم با انگیزههای کاملا متفاوتی هدایت میشوند.
با این وجود شخصیت تونی مونتانا در صورتزخمی هم مانند والتر ارزش فوقالعادهای برای خانواده قایل است؛ او همواره سعی میکند مادر و خواهرش را از نظر مالی پشتیبانی کند و البته نوعی هوشمندی از خود نشان میدهد که او را نسبت به سایر افراد همترازش متمایز میکند. در نهایت یک جنبه مشترک مهم دیگر که صورتزخمی و بریکینگ بد را در شرایط مشابه قرار میدهد ویژگی هر دو اثر در ایجاد سمپاتی ما با شخصیتهای شرور است.
اگر از علاقهمندان جدی سینما باشید احتمالا تا به حال صورت زخمی را دیده یا دست کم دربارهاش شنیدهاید اما اگر تا امروز موفق به دیدنش نشدهاید و به مجموعه بریکینگ بد هم علاقه دارید بد نیست این اثر سینمایی را در فهرست فیلمهایی قرار دهید که باید بزودی ببینید.
۶. پدرخوانده (The Godfather)
- کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان
- تاریخ اکران: ۱۹۷۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰
«پدرخوانده» نه تنها از آثار بسیار برجسته ژانر جنایی است بلکه بهعنوان یکی از ستارههای تابناک تاریخ سینما هم شناخته میشود. پدرخوانده البته سوای مضمون جنایی در مفهومپردازی سینمایی عشق، خانواده، جاهطلبی، خواست قدرت و چندین مفهوم کلیدی دیگر هم بسیار موفق عمل کرده است.
به شکل کلی مجموعه پدرخوانده بهعنوان یک سهگانه موفق (برخلاف بسیاری از مجموعه فیلمها که در آن شاهد افت محسوس مجموعه هستیم) شناخته میشود؛ با این وجود بسیاری از منتقدان باور دارند که بهترین و موفقترین فیلم این مجموعه اولین قسمت آن است که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. بازی خیرهکننده مارلون براندو در کنار آلپاچینو و جیمز کان، فیلمنامه بینقص، موسیقی معروف فیلم و کارگردانی ظریف و دقیق کوپولا ترکیبی فراموشنشدنی و بیهمتا ایجاد کرده است.
در کنار اینها یکی از ویژگیهای فوقالعاده پدرخوانده که آن را تا این حد ماندگار کرده چندلایه بودن فیلم است؛ فیلمی که برای مخاطب عام سینما سرگرمکننده است و او را راضی از سالن بیرون میفرستد و در برابر مخاطب جدیتر هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
این ساخته کوپولا از نمادهای سینمای آمریکا است و تاثیرگذاریاش بر همه آثار جنایی پس از خود انکارناپذیر است. پدرخوانده گسترهای از فیلمسازان از مارتین اسکورسیزی گرفته تا دیوید چیس (خالق سریال مشهور سوپرانوز) را متاثر کرده و برای وینس گیلیگان هم جنبههای الهامبخشی داشته است.
هنگامی که گیلیگان از شخصیت عجیب و جذابی چون ساول گودمن، وکیل فاسدی که والتر وایت را در بعضی تلاشهای بزهکارانهاش همراهی میکند سخن به میان آورد، چنین به تاثیر پدرخوانده اشاره کرده است: «ایده اصلی برای خلق این شخصیت از اینجا سرچشمه گرفت که والتر به نوعی مشاور شبیه به نقشی که تام هاگن برای مایکل کورلئونه ایفا میکرد، احتیاج دارد.»
گیلیگان همچنین وقتی از پایان سریال صحبت میکرد (هنگامی که قسمت پایانی سریال هنوز پخش نشده بود) به تاثیر آشکار پدرخوانده پرداخت: «از پدرخوانده به شکل بیشرمانهای دزدی کردیم. همیشه از خودمان میپرسیدیم این بخش از ماجرا چطور میتواند به پدرخوانده مربوط شود. در پایان چه بسا ادای احترامی آشکار به این فیلم نشان دهیم.»
حدس میزنیم اغلب مخاطبان این نوشته پدرخوانده را دیده باشند اما حتی با این وجود هم تماشای مجدد این اثر و برقراری ارتباط میان آن و سریال بریکینگ بد میتواند جذاب باشد. از طرف دیگر تا باب صحبت از تاثیرات پدرخوانده بر سریالهای تلویزیونی باز است بد نیست به تاثیر پدرخوانده بر سریال سوپرانوز هم اشاره کنیم. شاید بتوان گفت سریال دیوید چیس همان حلقه مفقوده میان بریکینگ بد و پدرخوانده است.
۷. اسپان (Spun)
- کارگردان: یوناس اوکرلوند
- بازیگران: جیسون شوارتزمن، میکی رورک ، بریتانی مورفی
- تاریخ اکران: ۲۰۰۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۷
- امتیاز متاکریتیک: ۴۱
نمیتوان این سوال را مطرح نکرد که چرا فیلم سینمایی «اسپان» چنین با بیمیلی و برخورد سرد منتقدان روبهرو شد.
البته که فیلم نواقص خاص خود را دارد اما رضایت ۳۷ درصدی منتقدان (امتیاز راتن تومیتوز) یا امتیاز ۴۱ متاکریتیک واقعا بازتاب دقیقی از کیفیت این فیلم در اختیار مخاطب قرار نمیدهد.
اسپان زندگی گروهی از معتادان به متآمفتامین را نشان میدهد و از نمایش هیچ یک از جنبههای مخوف این سبک زندگی طفره نمیرود. شاید به همین دلیل از صحنهها و شخصیتهایی پر است که ممکن است خوشایند برخی مخاطبان نباشد. با این وجود و با در نظر گرفتن نکات پیشگفته اسپان یک کمدی سیاه است بنابراین در عمده زمان فیلم با اثری سرگرمکننده روبهرو میشویم نه با فیلمی سیاه و آزاردهنده.
سوای داستان و شخصیتهای فیلم، تدوین و فیلمبرداری عالی اثر از جمله نقاط قوت آن است که ما را به یاد بریکنیگ بد میاندازد. اسپان پر است از نماهای نقطهنظر (نمایی که در آن دوربین بازنمایانگر چشم شخصیت است و ما از زاویه دید شخصیت به تصویر نگاه میکنیم)، نورپردازی و ترکیببندیهای مشابه با سریال بریکینگ بد. در این میان تدوین خلاقانه فیلم هم با وجود نوآوریهای خاصش کاملا در بافت آن جا افتاده است و به نظر عجیب و نچسب نمیرسد. همه اینها با استفاده بهجا از تعدادی ترانه از ستارههای راک کامل شده است.
اگر بخواهیم اسپان را با یک کمدی سیاه در حال و هوای مشابه مقایسه کنیم شاید فیلم «رگیابی» (Trainspotting) دنی بویل به ذهنمان برسد؛ به هر حال باید پذیرفت که اسپان از نظر کیفیت به پای رگیابی نمیرسد اما فاصله آن با رگیابی آنچنان که منتقدان میپندارند زیاد نیست. در نهایت میشود گفت فیلم واقعا سرگرمکننده و حاکی از استعداد قابل توجه کارگردان و فیلمنامهنویسان آن است.
۸. فارگو (Fargo)
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: فرانسیس مکدورمند، ویلیام اچ میسی، استیو بوشمی
- تاریخ اکران: ۱۹۹۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵
جری لاندگارد (با بازی ویلیام اچ میسی) یک مدیر فروش است که تصمیم گرفته دو خلافکار ناشی و تازهکار را برای ربودن همسرش استخدام کند، به این امید که بتواند از پدرخوانده ثروتمندش به این بهانه پول بگیرد. افسر پلیس محلی مارج گاندرسون (با بازی فرانسیس مکدورمند) بررسی پرونده چند قتل را برعهده میگیرد که به واسطه ناشیبودن این خلافکارها رخ دادهاند؛ فیلم در شهر کوچک فارگوی ایالت داکوتای شمالی در جریان است.
فارگو از چند زاویه اهمیت دارد و به اثری شاخص تبدیل شده است. از طرفی یکی از بهترین فیلمهای برادران کوئن است که یکی از بهترین بازیهای مکدورمند را هم به همراه دارد؛ از سوی دیگر ترکیب منحصر به فردی از ژانرها و فضاها است؛ یک کمدی سیاه، یک اثر جنایی و یک فیلم کارآگاهی، نوعی فیلم نوار که به جای فضاسازی پرکنتراست سیاه و سفید شهرهایی چون لس آنجلس در فضای سرد و برفی و یکسره سفید داکوتا در جریان است.
به هر حال اگر دنبال فیلمی میگردید که به ماهرانهترین شکل ممکن خشونت و شوخطبعی را آمیخته باشد و از نظر سبک به بریکینگ بد شبیه باشد فارگو گزینه ایدهآلی است.
فارگو نامزد هفت جایزه اسکار شد و در نهایت دو جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول زن را تصاحب کرد. همچنین سالها بعد شاهد ساخت یک مجموعه تلویزیونی هم بر اساس این اثر سینمایی بودیم.
۹. زیستن (Ikiru)
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا، شینیچی هیموری، هارو تاناکا
- تاریخ اکران: ۱۹۵۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸
- امتیاز متاکریتیک: –
شاید خیلیها آکیرا کوروساوا را با فیلمهایی بشناسند که به جهان ساموراییها مرتبط است اما کوروساوا جهان سینمایی متنوعتری دارد. «زیستن» فیلمی درباره روزهای پایانی زندگی یک کارمند ساده میانسال است. کوروساوا در این فیلم از داستان «مرگ ایوان ایلیچ» لئو تولستوی استفاده کرده تا تلاش انسانی را نمایش دهد که در آخرین روزهای زندگیاش و پس از آنکه به بیماری کشندهاش واقف میشود از پس سالها کار بیهوده به معنای زیستن فکر میکند.
در طول این جستجو و سیر و سفر درونی، شخصیت اصلی فیلم (واتانابه)، دوبار ترانهای به نام «زندگی کوتاه است» را میخواند که در واقع نوعی تصنیف ژاپنی است. این ترانه روایتگر نصیحتهای یک فرد پیر به فردی جوان است؛ اینکه زندگی زودگذر است و انسان باید هر چه را میتواند در بهترین دوران زندگیاش تجربه کند گرچه این ترانه هربار معنای عمیقتری را به مخاطب منتقل میکند.
طبیعتا خط اصلی داستان یعنی روزهای آخر مردی که از بیماری کشندهای رنج میبرد ما را به یاد بریکینگ بد و شخصیت والتر وایت میاندازد که بیمار و از مرگ قریبالوقوع خود آگاه است. گیلیگان خالق بریکینگ بد در یک مصاحبه رادیویی که سال ۲۰۱۱ انجام شد به تاثیر فیلم سینمایی زیستن و بویژه نقش آن در شخصیت والتر اذعان کرد و گفت: «کوروساوا یک فیلم شگفتانگیز در دهه ۱۹۵۰ ساخته که در آن مردی طبقه متوسطی بسیار شبیه به والتر وایت متوجه میشود در حال مرگ از بیماری سرطان است. او تصمیم میگیرد در ماههای پایانی زندگیاش دست به کارهای نیکی بزند؛ در محلهای که سکونت دارد یک زمین بازی برای بچهها میسازد.»
گرچه ماجراهای والتر و پیچ و خم آن لزوما با وضعیت واتانابه یکی نیست اما روشن است که این فیلم آکیرا کوروساوا از سرچشمههای الهامبخش بریکینگ بد بوده است.
۱۰. فرمول پنجاه و یک (Formula 51)
- کارگردان: رانی یو
- بازیگران: ساموئل ال.جکسون، رابرت کارلایل، امیلی مورتیمر
- تاریخ اکران: ۲۰۰۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۲۶
- امتیاز متاکریتیک: ۲۳
فیلم سینمایی «فرمول پنجاه و یک» که تحت عنوان «ایالت پنجاه و یکم» هم شناخته میشود یک اکشن بریتانیایی درباره یک استاد آمریکایی علم شیمی به نام المو مک الروی است؛ المو مک الروی موفق شده به فرمول ساخت ماده مخدری برسد که از همه مواد موجود در بازار پنجاه و یک برابر قویتر است. جالب است که محصولات المو مک الروی درست همانند متآمفتامین والتر وایت آبیرنگ است.
مارمولک یک قاچاقچی خطرناک است که قصد معامله با المو را دارد اما پس از برخی حوادث شیمیدان ماجرا به بریتانیا سفر میکند در حالی که مارمولک برای قتل او یک آدمکش حرفهای اجیر کرده است.
شاید بتوان ادعا کرد فرمول پنجاه و یک جنس دسته دومی است از ترکیب فیلمهای کوئنتین تارانتینو و گای ریچی که البته از بهترین آثار فهرست ما نیست اما احتمالا برایتان جالب خواهد بود که به شباهتهای گسترده این اثر و سریال بریکینگ بد توجه کنید.