۱۰ فیلم درخشان که مرز میان سینما و تئاتر را کمرنگ کردند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
فیلم درباره سینما و تئاتر

سینما و تئاتر از نظر تاریخی همواره ارتباط نزدیکی داشته‌اند و تاثیرگذاری گونه‌های نمایشی از بُعد زیبایی‌شناسی و ژانر روی فیلم‌سازی غیرقابل‌انکار است. ملودرام و وودویل اساساً از تئاتر قرن نوزدهم آمده‌اند اما ردپایشان را در فیلم‌های آمریکایی و اروپایی می‌توان مشاهده کرد. از سال‌های اولیه‌ی تولد سینما، فیلم‌سازان متعددی از دنیای تئاتر به سینما قدم گذاشته‌اند و تجربیات خود را در این مدیوم متفاوت ارائه داده‌اند. «دی. دبلیو. گریفیث» پیش از آنکه فیلم‌ساز شود، یک بازیگر و نویسنده‌ی تئاتر بود؛ به همین منوال، «سرگئی آیزنشتاین» در ابتدا یک کارگردان و طراح صحنه‌ی تئاتر بود. بسیاری از ستارگان بزرگ سینما همچون «باستر کیتون»، «هیو جکمن» یا «مورگان فریمن» هم کارنامه‌ی هنری خود را از تئاتر آغاز کرده‌اند.

منتقد فرانسوی «آندره بازن» در کتاب «سینما چیست؟» از رابطه‌ی پیچیده‌ی سینما و تئاتر صحبت می‌کند و از تاثیرات تئاتر بر فیلم‌های اولیه‌ی تاریخ می‌گوید. این دو مدیوم حالا فاصله‌ی معناداری نسبت به یکدیگر دارند و به مسیر کاملا متفاوتی رفته‌اند. با وجود این، هنوز هم فیلم‌سازانی پیدا می‌شوند که می‌خواهند این دو مدیوم را به یکدیگر نزدیک کنند و عناصر تئاتری را به دنیای سینما بازگردانند. در تاریخ سینما با فیلم‌های متعددی روبرو می‌شوید که می‌خواهند مرز میان سینما و تئاتر را کم‌رنگ کنند، برای این مقاله ۱۰ فیلم شاخص را برگزیده‌ایم که در این زمینه موفق عمل کرده‌اند. همه‌ی این آثار لزوماً به تئاتر نمی‌پردازند اما از نظر ساختاری، تداعی‌گر یک نمایش تئاتر هستند.

۱- مِلو (Melo)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۱۹۸۶
  • کارگردان: آلن رنه
  • بازیگران: سابین آزما، فنی اردان، پیر آردیتی، آندری دوسولیه
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

اقتباسی از نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته‌ی «هنری برنستین»، آلن رنه ساختار فیلم را به شکلی طراحی کرده است که یادآور تئاتر باشد. برای فیلم‌ساز، فضاسازی و بازسازی دوران دهه‌ی ۲۰ میلادی در فضایی محدود، اولویت داشته و این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده است. مِلو با استفاده از طراحی صحنه، رنگ‌ها و نورپردازی، دنیای خود را با ظرافت ویژه‌ای ارائه داده اما در نهایت این هوشمندی‌های روایی آن است که در ذهن باقی می‌ماند.

آلن رنه از سابین آزما به عنوان نقطه‌ی ارتباطی میان پیر آردیتی و آندری دوسولیه استفاده کرده است. قصه در رابطه با دو دوست است که در گذشته با یکدیگر ویولن می‌زدند اما زندگی آن‌ها را به مسیرهای متفاوتی برد. «مارسل» به شهرت رسید اما «پیر» به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد. با وجود این، او هم زندگی خوبی دارد و با دخترکی به نام «رومین» ازدواج کرده است. یک روز، مارسل با رومین ملاقات می‌کند و عاشق او می‌شود. آلن رنه سرگذشت این آدم‌ها را روایت می‌کند و همزمان به آزمون‌وخطا با خاطرات و زمان می‌پردازد.

بازی‌ها تئاتری هستند و بازیگران به نقش‌های خود شاعرانگی اضافه کرده‌اند؛ فیلم‌برداری هم شرایط مشابه‌ای دارد و به شکلی انجام شده است که یادآور تئاتر باشد. ملو فیلم منحصربه‌فردی است که تفاوت‌هایش باعث شد تا در دوران نمایش چندان درک نشود و حتی بعضی از منتقدان برایش نقد منفی نوشتند. آلن رنه پس از ملو هم به ساخت فیلم‌های تئاترگونه ادامه داد اما تلاش‌های او برای تولید اثری که به یک نمایش تئاتر نزدیک‌ است، اینجا ملموس‌تر جلوه می‌کند، خصوصا اگر فیلم را با آثار پیشین وی مقایسه کنیم.

۲- سزار باید بمیرد (Caesar Must Die)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • کارگردان: برادران تاویانی
  • بازیگران: کوسیمو رگا، سالواتوره استریانو، جیووانی آرکوری، آنتونیو فراسکا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

یک فیلم ترکیبی از مستند و تئاتر که اجرای زنده‌ی نمایشنامه‌ی «ژولیوس سزار» نوشته‌ی «ویلیام شکسپیر» در یک زندان ایتالیایی را به تصویر می‌کشد. برادران تاویانی همواره فیلم‌هایی ساخته‌اند که مخاطب با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند و می‌تواند یک تجربه‌ی سینمایی متفاوت داشته باشد. این دو برادر، بیننده را به چالش می‌کشند و همه چیز را آسان در اختیار شما قرار نمی‌دهند، سزار باید بمیرد هم از این قاعده مستثنی نیست.

فیلم به صورت سیاه و سفید فیلم‌برداری شده است و حس‌وحال آثار مستند را دارد. ما با زندانیانی آشنا می‌شویم که با روزمرگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و چندان به آینده امیدوار نیستند اما زمانی که فرصت حضور در یکی از تراژدی‌های محبوب شکسپیر را پیدا می‌کنند، حس سرزندگی دارند و بعد از مدت‌ها، هدفی وجود دارد که آن را دنبال کنند. آن‌ها با بررسی شخصیت‌های نمایشنامه و حضور در فضایی تازه، به انسان‌های بهتری تبدیل می‌شوند، همان‌طور که بازیگران حرفه‌ای تئاتر، معمولا تحت تاثیر نقش‌های خود قرار می‌گیرند.

با جلو رفتن قصه، زندانیان را روی صحنه‌ی تئاتر می‌بینیم و تغییرات شخصیتی آن‌ها ملموس است؛ این آدم‌ها دیگر خلافکار و مجرم نیستند، انسان به نظر می‌رسند. برادران تاویانی به مخاطب می‌گویند که تئاتر چنان قدرتمند است که گاهی می‌تواند زندگی و نوع نگاه شما را تغییر دهد؛ آن‌ها این سیر تحول را به وضوح در فیلم نشان می‌دهند.

۳- نیویورک، جز به کل  (Synecdoche, New York)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: چارلی کافمن
  • بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، میشل ویلیامز، کاترین کینر، دایان ویست، سامانتا مورتون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۹ از ۱۰۰

پس از نگارش تعدادی از خیال‌پردازانه‌ترین و خلاقانه‌ترین فیلم‌نامه‌های سه دهه‌ی اخیر، چارلی کافمن در نهایت تصمیم گرفت تا پشت دوربین قرار بگیرد و فیلم‌سازی را هم تجربه کند، خوشبختانه او هیچکس را ناامید نکرد. در این برداشت عجیب و زیبا از روند شکل‌گیری هنر، چارلی کافمن در اعماق یک «فراداستان»، گشت‌و‌گذاری تجربی دارد اما فراتر از هر چیزی، به ذهن و روان‌شناسی می‌پردازد؛ و همه‌ی این‌ قصه‌ها در چارچوب تئاترِ زندگی یک فرد رخ می‌دهد.

فیلیپ سیمور هافمن برگ برنده‌ی این فیلم مابعدالطبیعی است و در نقش «کیدن کوتارد» می‌درخشد؛ مردی که می‌خواهد شاهکارش را بسازد و مجبور می‌شود تا متلاشی شدن همه چیز را به چشم ببیند. کوتارد مأیوس می‌شود و در این مسیر، هرچه که داشت را از دست می‌دهد و در نهایت در درام زندگی خودش، با یک بازیگر فرعی جایگزین می‌شود. همسر و دخترش او را ترک کرده‌اند، به یک بیماری نادر مبتلا شده است و تلاشش برای خلق یک دنیای تازه با شکست روبرو می‌شود. ما نمی‌توانیم به راحتی تشخیص دهیم چه چیزی واقعی و چه چیزی ساختگی است و نقش‌آفرینی پیچیده‌ی هافمن شرایط را برای مخاطب چالش‌برانگیزتر می‌کند.

برای درک کامل آثار چارلی کافمن، باید آن‌ها را چند بار تماشا کرد. در نیویورک جز به کل، ما به ذهن کوتارد وارد می‌شویم و کشمکش‌های او با درد، شادمانی، امید و فروماندگی‌هایش را تماشا می‌کنیم، مردی که می‌خواهد زندگی‌اش را روی صحنه‌ی تئاتر ببرد.

۴- شب افتتاحیه (Opening Night)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۱۹۷۷
  • کارگردان: جان کاساوتیس
  • بازیگران: جنا رولندز، بن گازارا، جون بلوندل، ‌ پال استوارت، زاهره لمپرت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

یک فیلم درام روان‌شناختی راجع به آدم‌ها و این آدم‌ها از قضا در سالن تئاتر هستند. از گفتگوهای پشت صحنه و پروسه‌ی آماده‌سازی یک نمایش تا یک تیم بازیگری کم‌نظیر، شب افتتاحیه شما را دگرگون می‌کند و یک بار دیگر شاهد نقش‌آفرینی حیرت‌انگیز جنا رولندز هستیم. «مرتل گوردون» یک بازیگر زن مشهور است که مرگ تصادفی یکی از طرفدارانش را به چشم می‌بیند. این حادثه او را منقلب می‌کند و تحت فشار روانی قرار می‌گیرد، تا حدی که دچار توهم می‌شود و روح دخترک را گاهی می‌بیند. مرتل که در حال آماده شدن برای حضور در یک نمایش تئاتر برادوی است، حالا باید با بحران روحی خود مبارزه کند.

برای جان کاساوتیس، هنرنمایی بجای بازیگران همیشه اولویت داشته است و از آنجایی که شب افتتاحیه ترکیبی از سینما و تئاتر را ارائه می‌دهد، آن‌ها بیش از قبل در کانون توجه قرار دارند، زیرا نه تنها باید نقش خودشان را بازی کنند، بلکه روی صحنه‌ی تئاتر هم نقش دیگری را برعهده دارند. فیلم، سازوکارهای روی صحنه بردن یک نمایش تئاتر را بررسی می‌کند، از ایده‌پردازی‌های پشت آن تا متد اکتینگ و علاقه‌ی شدید بعضی از بازیگران به حضور در تئاتر.

۵- سلین و ژولی قایق‌سواری می‌کنند (Celine and Julie Go Boating)

فیلم سلین و ژولی قایق‌سواری می‌کنند

  • سال انتشار: ۱۹۷۴
  • کارگردان: ژاک ریوت
  • بازیگران: دومینیک لابوریه، ژولیت برتو، مری-فرانس پیزیه، بول اوژیه
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

ژاک ریوت علاقه‌اش به تئاتر را همیشه نشان داده است (با آثاری همچون «پاریس از آن ماست»، «دار و دسته‌ی چهار نفره» و «چه کسی می‌داند») اما بهترین ادای دین‌ او به هنر تئاتر را باید فیلم سلین و ژولی بدانیم که همه‌ی امضاهای وی را دارد: معناباختگی، جادو و نوع نگاه متفاوتش نسبت به مقوله‌ی هنر. فیلم سه ساعت‌ و‌ چهارده دقیقه است و ژاک ریوت لحظه‌ای کوتاه نمی‌آید تا یک معجون اعجاب‌انگیز از سینما، تئاتر و سورئالیسم ارائه دهد.

فیلم، داستانی است درباره‌ی داستان‌گویی و یک برداشت متفاوت از رمان «آلیس در سرزمین عجایب». دو شخصیت‌ اصلی قصه بدون توقف، وارد ماجراهای تازه‌ای می‌شوند، ذهن یکدیگر را با داستان‌های تازه درگیر می‌کنند و مشخص نیست کدام رویداد واقعی و کدام ساختگی است. از طرف دیگر، مضمون اصلی قصه جادو و معجزه است، می‌بینیم که سلین و ژولی چگونه شغل‌شان را کنار می‌گذارند و به تجربه‌ی اتفاقات فراطبیعی گرایش پیدا می‌کنند. این آدم‌‎ها در نهایت به خواسته‌ی قلبی خود می‌رسند و به قهرمان داستان خود تبدیل می‌شوند. نام فیلم به فرانسوی نیز ایهام دارد و در واقع یک اصطلاح است به معنای «غرق شدن در داستانی که یک نفر برای شما تعریف کرده است».

فیلم هرگز از ساختار تئاترگونه‌اش خارج نمی‌شود و ماجراجویی‌های «سلینِ» شعبده‌باز و «ژولیِ» کتاب‌دار، غیرقابل‌پیش‌بینی است تا هرگز نتوانید اتفاقات بعدی را حدس بزنید. ژاک ریوت از عاشقان تئاتر بود و عناصر آن را همیشه به آثارش می‌آورد، گاهی با چینش قصه همانند یک نمایش، با آزمون‌خطا با فرم‌های تجربی و گاهی هم با روایت قصه‌ای پیرامون بازیگران تئاتر. او در سلین و ژولی اما کار را تمام می‌کند و بهترین فیلم سینمایی تئاتری‌اش را ارائه می‌دهد.

۶- تشریفات (The Rite)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۱۹۶۹
  • کارگردان: اینگمار برگمان
  • بازیگران: اینگمار برگمان، گونار بیورنستراند، اِریک هِل، اینگرید تولین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰

در میان ساخته‌های فوق‌العاده‌ی اینگمار برگمان، از تشریفات معمولا کمتر صحبت می‌شود؛ او قصه‌ی سه بازیگر تئاتر را روایت می‌کند که نمایش اخیرشان جنجال‌برانگیز شده است و حالا از سوی یک قاضی باید بازجویی شوند. برگمان با کمک فیلم‌بردار نابغه، «سون نیکویست»، کلوزآپ‌های سیاه‌ و سفید درخشانی ارائه می‌دهد و فضاهای خفن‌آوری خلق کرده است. فیلم حس یک نمایش تئاتر را تداعی می‌کند که چندان عجیب نیست، این استاد بزرگ سینما گاهی از سینما دور می‌شد تا یک تئاتر را روی صحنه ببرد.

فیلم فضاسازی‌های ترسناکی دارد و با یک پایان غیرمنتظره شما را شوکه می‌کند. مطابق معمول، برگمان از بُعد روان‌شناختی به شخصیت‌های قصه نزدیک می‌شود و با کمک آن‌ها، روان انسان را تحلیل و بررسی می‌کند. ما به تدریج، شخصیت‌ها را بهتر می‌شناسیم و از نمایش تئاترشان اطلاعات بیشتری بدست می‌آوریم. برگمان ساختار تشریفات را هم به مثابه یک تئاتر طراحی کرده است، لوکیشن‌ها مینیمال هستند و داستان به‌واسطه‌ی دیالوگ‌ها پیش می‌رود. در هنگام تماشای تشریفات، شاید این حس را داشته باشید که فیلم به کلی در چند اتاق کوچک ساخته شده است، برگمان بعدها در آثار تلویزیونی‌اش این کار را انجام داد.

۷- قصه‌های هافمن (The Tales of Hoffman)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۱۹۵۱
  • کارگردان: مایکل پاول، امریک پرسبرگر
  • بازیگران: اِمی آیرز، لودمیلا چرینا، رابرت هلپمن، پاملا براون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

قصه‌های هافمن در واقع یک نمایش اپرا است که نه به شکل یک اجرای زنده، بلکه همانند یک فیلم سینمایی ضبط شده است. اقتباسی از داستان‌های کوتاه «ارنست هوفمان» و اپرای کلاسیک آهنگساز مشهور «ژاک افنباخ»، فیلم سه داستان مختلف را روایت می‌کند که به‌واسطه‌ی بخش‌های افتتاحیه و اختتامیه، به یکدیگر مرتبط می‌شوند.

مایکل پاول و امریک پرسبرگر فیلم را به شکلی ساخته‌اند که حس یک تماشاگر تئاتر را داشته باشید اما برای اینکه اثر به سینما نزدیک‌تر شود، گاهی از کلوزآپ‌ها و نماهای متوسط نیز استفاده کرده‌اند. فیلم بی‌نهایت بانشاط است، رنگ‌ها زنده‌تر از همیشه هستند و لباس‌ها، گریم‌ها، طراحی صحنه و نورپردازی‌ها همگی به ایجاد یک فضای پویا و رنگارنگ کمک کرده‌اند. پاول و پرسبرگر همه‌ی جوانب فنی سینما و تئاتر را در نظر گرفته‌اند و آن‌ها را به‌گونه‌ای ترکیب کرده‌اند که می‌توان ادعا کرد فیلم نه تنها از دوره‌ی خود جلوتر است، بلکه هنوز هم آثار زیادی وجود ندارند که آن‌ را به چالش بکشند. تماشای یک نمایش اپرا به صورت زنده، تجربه‌ا‌ی فراموش‌نشدنی است، قصه‌های هافمن این قابلیت را دارد که تجربه‌ی مشابه‌ای را برای شما به ارمغان بیاورد.

۸- بردمن (Birdman)

فیلم بردمن

  • سال انتشار: ۲۰۱۴
  • کارگردان: الخاندرو گونزالس اینیاریتو
  • بازیگران: مایکل کیتون، زک گالیفیاناکیس، ادوارد نورتون، ایمی رایان، اما استون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

بردمن به شکلی ساخته شده است که گویی یک نمای بلند است، همان‌طور که یک نمایش تئاتر گاهی بدون وقفه پیش می‌رود. الخاندرو گونزالس اینیاریتو همه‌ی ویژگی‌های برجسته‌ی سینما و تئاتر را گرفته و آن‌ها را در یک فیلم جمع‌آوری کرده است. فیلم از عناصر کمدی سیاه و رئالیسم جادویی استفاده می‌کند و آن‌ها را در تلفیق با مضامین مختلفی همچون جاه‌طلبی ارائه می‌دهد. بردمن اثری چندلایه است که ایده‌های خود را به درستی عرضه می‌کند، آن‌ هم بدون اینکه تبدیل به اثری آشفته یا صرفا پیچیده شود.

مایکل کیتون بهترین نقش‌آفرینی زندگی‌اش را ارائه داده است. قصه در رابطه با یک بازیگر است که در گذشته برای یک نقش ابرقهرمانی شهرت بالایی داشت اما با گذر زمان، محبوبیت و جایگاه خود در سینما را از دست داد، تا اینکه با یک نمایش تئاتر برادوی، فرصتی برای بازگشت پیدا می‌کند. چیزی که باعث شده است مرزهای میان سینما و تئاتر در فیلم کم‌رنگ شود، عدم وجود تدوین (به شکل محسوس) است، ما همیشه به بازیگران نزدیک هستیم و تمرکزمان روی آن‌ها قرار دارد، دقیقا مشابه تئاتر. به عبارت دیگر، ما خودمان تدوین‌گر فیلم هستیم و باید واکنش‌ها و احساسات شخصیت‌ها را مشخص کنیم. بردمن می‌توانست با یک فرم سنتی ساخته شود اما  در آن صورت، خلاقیت‌ها و فضاسازی مورد نظر فیلم‌ساز از بین می‌رفت.

۹- سروصدای پشت صحنه  (Noises Off)

فیلم درباره سینما و تئاتر

  • سال انتشار: ۱۹۹۲
  • کارگردان: پیتر باگدانوویچ
  • بازیگران: مایکل کین، کارول برنت، دنهلم الیوت، جولی هاگرتی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰

گاهی فراموش می‌کنیم که فرآیند روی صحنه‌ رفتن یک نمایش تئاتر تا چه اندازه چالش‌برانگیز است و پایه‌ و اساس قصه‌ی فیلم سروصدای پشت صحنه پیرامون همین ایده بنا شده است. فیلم داستان گروهی از بازیگران و سازندگان تئاتر را روایت می‌کند که چندان بار یکدیگر کنار نمی‌آیند؛ در این میان، یک مثلث عاشقانه میان کارگردان، مدیر صحنه و بازیگر نقش اول زن نمایش ایجاد شده است تا همه چیز تحت تاثیر خصومت‌های شخصی و زورآزمایی‌های اعضا قرار بگیرد. جنگ‌های پشت صحنه، به جلوی صحنه منتقل می‌شود و همه چیز نشان‌دهنده‌ی این است که یک فاجعه‌ی هنری در راه خواهد بود.

اقتباسی از نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته‌ی «مایکل فرین»، فیلم همان مسیر دیگر ساخته‌های کمدی پیتر باگدانوویچ را ادامه می‌دهد. با اینکه نمی‌توان در مقابل تیم بازیگری خوب فیلم مقاومت کرد اما باگدانوویچ اثرش را به‌واسطه‌ی آن‌ها پیش نمی‌برد و دغدغه‌ی اصلی‌اش این است که برداشتی اغراق‌آمیز اما مبتنی بر واقعیت از پشت صحنه‌ی ساخت آثار نمایشی ارائه دهد. سروصدای پشت صحنه شکوه تئاتر را یادآور می‌شود و همزمان یک فیلم کمدی خوش‌ساخت هم هست.

۱۰- وانیا در خیابان چهل و دوم (Vanya on 42nd Street)

فیلم وانیا در خیابان چهل و دوم

  • سال انتشار: ۱۹۹۴
  • کارگردان: لویی مال
  • بازیگران: جولیان مور، فوبی برند، لین کوئن، جرج گینز، جری مایر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

لویی مال این فیلم را براساس نمایشنامه‌ی «دیوید ممت» ساخت و با یک نگاه اجمالی به چهره‌های حاضر در پشت و جلوی دوربین هم می‌توانید حدس بزنید که با اثری نوآورانه و تفکربرانگیز روبرو هستید.

قصه در یک سالن تئاتر مخروبه اتفاق می‌افتد، جایی که «آندره گرگوری» قصد دارد تا اقتباسی از نمایشنامه‌ی «دایی وانیا» نوشته‌ی «آنتون چخوف» را روی صحنه ببرد و حالا بازیگران دور هم جمع شده‌اند تا تمرین کنند. قصه‌ی درون قصه، داستان یک استاد دانشگاه سالخورده به نام «الکساندر سربریاکوف» را روایت می‌کند که به ملاقات خانواده‌اش می‌رود تا سرنوشت زمین‌ها و املاکشان در حومه‌ی شهر مشخص شود. او اگرچه در زندگی‌اش خوشحال نیست اما وضعیت مالی مناسبی دارد، با زن جوانی به نام «یلنا» ازدواج کرده است و یک فرزند به نام «ایوان» از ازدواج قبلی‌اش دارد که سال‌ها قبل عاشق یلنا بود.

وانیا در خیابان چهل و دوم در دورانی ساخته شد که جنبش فیلم مستقل آمریکا در حال اوج‌گیری بود، با وجود این، اثری از جنس گذشته است؛ آن را باید به سینمای تجربی نزدیک‌تر بدانیم و عشق و علاقه‌ی افراد حاضر در پروژه به هنر تئاتر محسوس است.

منبع: Taste of Cinema



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. ایمان مومنی

    فیلم چه کسی از ورجیانا ولف میترسد، که از روی نمایشنامه ادوارد البی ساخته شده و در مجموع در یک اتاق میگذرد و همنیطور فیلم داگ ویل از فونتوریه هم میتواند در این فهرست باشد.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X