۱۰ سکانس برتر معرفی شخصیت‌ شرور در سینما

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
شخصیت شرور

یک شخصیت شرور می‌تواند به‌یادماندنی‌ترین بخش یک فیلم باشد. با اینکه قهرمان معمولاً شخصیت اصلی است و مخاطب دوست دارد پیروزی او را در برابر شخصیت شرور ببیند، اما بعضی شخصیت‌های شرور فیلم‌ها، بسیار برجسته و به‌یادماندنی‌اند. یک معرفی خوب در قصه می‌تواند به شخصیت‌های منفی کمک کند که تبدیل به نمادی در فرهنگ عامه شوند. یک شخصیت شرور باید از همان سکانس اول حس توجه، ترس و حتی تحسین مخاطبان را برانگیزد.

سکانس معرفی یک شخصیت شرور باید به مخاطبان بفهماند که دقیقاً با چه کسی طرف‌اند. این سکانس باید بهترین ویژگی‌ها و بدترین خصلت‌های شخصیت شرور را به نمایش بگذارد. بعضی معرفی‌ها توانسته‌اند به این ویژگی‌ها و حتی بیشتر از آن دست پیدا کنند. فیلم‌سازان توانمند سکانس معرفی یک شخصیت منفی را تبدیل به یکی از محبوب‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین سکانس‌های فیلم می‌کنند.

۱۰. رائول سیلوا در «اسکای‌فال» (Skyfall) با جیمز باند درباره‌ی موش‌ها صحبت می‌کند

رائول سیلوا، شخصیت شرور، در «اسکای‌فال»

رائول سیلوا، با بازی خاویر باردم، تقریباً تا اواسط «اسکای‌فال» خود را نشان نمی‌دهد. با این حال، او با وجود سکانش‌های کمی که دارد، تأثیر زیادی بر مخاطب می‌گذارد. و این از اولین سکانس او شروع می‌شود، که در آن باند به یک صندلی بسته شده است. دوربین در حین حرکت آسانسور به سمت او، کاملاً ساکن می‌ماند. سیلوا خارج می‌شود و همین‌طور که دارد حرف می‌زند، به سمت باند می‌رود.

رائول سیلوا درباره‌ی تله‌ موشی از زمان کودکی‌اش صحبت می‌کند که باعث می‌شد موش‌ها آدم‌خوار شوند. او فریاد نمی‌زند، تهدید نمی‌کند، و لاف هم نمی‌زند. او فقط درباره‌ی این موش‌ها حرف می‌زند و آن‌ها را به خودش و باند تشبیه می‌کند. این سکانس، کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگری استادانه‌ای را به تصویر می‌کشد که مخاطبان را وادار می‌کند بلافاصله به او توجه کنند.

۹. تانوس در «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) بالاخره قدرتش را نشان می‌دهد

تانوس در «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت»

تانوس پیش از «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» هم چند باری در جهان سینمایی مارول ظاهر می‌شود. هر چند، «جنگ ابدیت» اولین باری است که او واقعاً با توانایی‌های خودش وارد میدان می‌شود. بعد از مقدمه‌چینی‌های فراوان، مخاطبان توقعات بالایی از او داشتند. تانوس که جاش برولین نقش‌اش را در این فیلم بازی می‌کند، این توقعات را در اولین سکانس فیلم نابود می‌کند.

این سکانس، آثار قتل عام تانوس را نشان می‌دهد. تور و هیمدال شکست خورده‌اند، و لوکی اسیر شده است. تانوس دیالوگی درباره‌ی شکست می‌گوید، تسکرت را به زور از لوکی می‌گیرد، هالک را در مشت‌زنی شکست می‌دهد، و بعد دو شخصیت محبوب را به قتل می‌رساند. این تأثیر اولیه به مخاطبان نشان می‌دهد که اوضاع «جنگ ابدیت» چقدر جدی است.

۸. پنی‌وایز در «آن: قمست اول» (IT: Chapter One) یک بچه را به دام می‌اندازد و می‌کشد

پنی‌وایز در «آن: بخش اول»

پنی‌وایز، دلقک رقصان، هیولای مشهور «آن: قسمت اول» است. او از همان سکانس اول به مخاطبان نشان می‌دهد که چرا خطرناک و تهدیدآمیز است. «آن» با تصویر جرجی دنبرو آغاز می‌شود که یک قایق اسباب‌بازی را در خیابانی سیل‌گرفته دنبال می‌کند. وقتی اسباب‌بازی به چاه می‌افتد، پنی‌وایز پیشنهاد می‌کند که آن را برگرداند.

پنی‌وایز با جرجی صحبت می‌کند و به آرامی او را به سمت فاضلاب خیابان نزدیک و نزدیک‌تر می‌کشد. بیل اسکاشگورد، که نقش پنی‌وایز را بازی می‌کند، تعادل بی‌نقصی را بین جذابیت و پریشانی برقرار می‌کند. بسیاری از مخاطبان، سکانس اول پنی‌وایز را بهترین لحظه و ترسناک‌ترین سکانس هر دو فیلم «آن» می‌دانند.

۷. در «جنگ ستارگان قسمت ۴: امیدی تازه» (Star Wars Episode IV: A New Hope) دارث ویدر، قدرت امپراتوری را نشان می‌دهد

«جنگ ستارگان قسمت 4: امیدی تازه»، شخصیت شرور

«جنگ ستارگان قسمت ۴: امیدی تازه» تصویر غیرمعمول و قدرتمندی را از سلطنت نشان می‌دهد. آن‌ها مدافعان تنتیو چهارم را قتل عام می‌کنند و پرنسس لیا را اسیر می‌کنند. این یکی از معدود دفعات در کل فرنچایز است که استورم‌توپرها، توانمند ظاهر می‌شوند. هر چند معرفی دارث ویدار، توجه مخاطبان را به سوی خود جلب می‌کند.

ویدار پس از بارگیری کشتی به داخل آن قدم می‌گذارد، و تمام سربازان بلافاصله خبردار می‌ایستند. موسیقی، فیزیک دیوید پروز و صدای جیمز ارل جونز را برجسته می‌کند و حضور قدرتمندی به این شخصیت می‌بخشد. چند لحظه بعد، ویدار خشونت خود را با بازخواست یک سرباز یاغی نشان می‌دهد. مشهورترین شخصیت شرور «جنگ ستارگان» در یک سکانس، جای پای خود را در کل فرنچایز محکم می‌کند.

۶. شخصیت شرور جوکر در «شوالیه‌ی تاریکی» (The Dark Knight) پیروز بی‌چون‌وچرای سرقت خود است

جوکر در «شوالیه‌ی تاریکی»، شخصیت شرور

«شوالیه‌ی تاریکی» با یک سکانس طولانی سرقت از بانک آغاز می‌شود که کاملاً به داستان اصلی بی‌ارتباط است و شخصیت اصلی در آن حضور ندارد. هر چند، تمام هدف این سکانس، معرفی شخصیت شرور «شوالیه‌ی تاریکی» است. در طول این سرقت، جنایتکاران یکی یکی به هم خیانت می‌کنند.

مدیر بانک آخرین جنایتکار بازمانده را به‌ خاطر عدم شرافت یا ایمانش سرزنش می‌کند. بعد جوکر، با بازی به‌یادماندنی هیث لجر، نقابش را برمی‌دارد، مدیر را مسخره می‌کند، و نارنجکی در دهانش می‌گذارد. وقتی او دور می‌شود، مشخص می‌شود که نارنجک یک بمب دودی بوده است. این سکانس به خوبی نگرش، پیش‌بینی‌ناپذیری و مهارت جوکر را در کارش نشان می‌دهد.

۵. گوست فیس در «جیغ» (Scream) خود را با یک تماس تلفنی معرفی می‌کند

گوست فیس در «جیغ»

سکانس اول «جیغ»، شخصیت اصلی دروغین، کیسی بکر را نشان می‌دهد که یک تماس تلفنی عجیب دریافت می‌کند. غریبه‌ای با صدای مصنوعی، اول لاس می‌زند و بعد ترسناک و تهدیدآمیز می‌شود. تماس‌گیرنده یا گوست فیس، او را با زندگی دوست‌پسرش تهدید کرده و مجبورش می‌کند به سؤالاتی درباره‌ی فیلم‌های ترسناک پاسخ دهد.

وقتی کیسی یک سؤال را اشتباه جواب می‌دهد، گوست فیس دل و روده‌ی دوست‌پسرش را درمی‌آورد. او بعد کیسی را درگیر تعقیبی طولانی می‌کند که به مرگش ختم می‌شود. این یکی از به‌یادماندنی‌ترین سکانس‌های «جیغ» است. از نظر روانشناختی پریشان‌کننده است و معرفی بی‌نقصی برای نوع جدیدی از قاتلان نقاب‌پوش به حساب می‌آید. علاوه بر این، گوست فیس چندین بار هم اشاره می‌کند که دو نفر هستند که لباس یکسانی پوشیده‌اند.

۴. شخصیت شرور هانیبال لکتر در «سکوت بره‌ها» (The Silence Of The Lambs) تأثیر رندانه‌ای بر مخاطب می‌گذارد

هانیبال لکتر در «سکوت بره‌ها»، شخصیت شرور

هانیبال لکتر شخصیت منفی «سکوت بره‌ها» نیست، اما بی‌بر و برگرد یک شخصیت شرور است. او علی‌رغم اینکه یک شخصیت فرعی است، به‌یادماندنی‌ترین بخش فیلم است. معرفی او به‌ خاطر سادگی و اهمیت کمش، تأثیرگذار است. «سکوت بره‌ها» به کندی نشان می‌دهد که هانیبال لکتر در واقع چقدر ترسناک، منفور و به‌طرز شرارت‌باری باهوش است.

شخصیت اصلی، کلاریس استارلینگ، از کنار ردیفی از زندانیان ناخوش‌احوال عبور می‌کند. هر چند وقتی به سلول هانیبال لکتر می‌رسد، او خیلی ساده ایستاده و تماشا می‌کند. او خوش‌رفتار و مؤدب است اما پریشان‌کننده و کاملاً سلطه‌گر هم هست. آنتونی هاپکینز با بازی تحسین‌شده‌اش، لکتر را به یکی از مشهورترین شخصیت‌های شرور سینما بدل کرده است.

کتاب هانیبال اثر توماس هریس

۳. چست‌برستر در «بیگانه» (Alien) شام را بهم می‌زند

چست‌برستر در «بیگانه»

«بیگانه» به‌ خاطر مقادیر بالای تنش و جلوه‌های بصری خیره‌کننده‌اش، تحسین شده است. هر دوی این‌ها به خوبی در سکانس معرفی زنومورف به نمایش درمی‌آیند. خدمه‌ی نوستورمو دارند با هم شام می‌خورند که کین مریض می‌شود. او تشنج می‌کند و تقریباً یک دقیقه‌ای تقلا می‌کند تا اینکه موجود بیگانه‌ای راهش را از سینه‌ی او باز می‌کند.

کارگردانی این سکانس استادانه است. این سکانس، وحشت ناشی از مرگ زجرآور کین را برای مدت مناسبی تشدید می‌کند. خروج زنومورف از سینه‌ی او، جسمش را از بین می‌برد اما آن را با وحشت و انزجار جایگزین می‌کند. جلوه‌های ویژه‌ی خارق‌العاده‌ی این سکانس، مخصوصاً در آن زمان، جای پای زنومورف را به‌عنوان یکی از هیولاهای نمادین ژانر علمی تخیلی، محکم کرد.

۲. شخصیت شرور هانس لاندا در «حرامزاده‌های لعنتی» (Inglourious Basterds) در حال خوردن یک لیوان شیر از مردی بازجویی می‌کند

هانس لاندا در «حرامزاده‌های لعنتی»

«حرامزاده‌های لعنتی» با شخصیت شرورش آغاز می‌شود. سکانس ابتدایی آن، هانس لاندا، فرمانده‌ی اس‌اس را نشان می‌دهد که دارد از یک کشاورز فرانسوی بازجویی می‌کند. لاندا جذاب، صمیمی و ظاهراً خوش‌برخورد است. هر چند او مکالمه را به سمت نقش‌اش در قتل عام یهودی‌ها سوق می‌دهد. مخاطبان می‌فهمند که هر صمیمیتی یک نقاب است، و آن‌ها دارند یک هیولا را در حین کار می‌بینند.

لاندا در مکالمه‌ای کوتاه موفق می‌شود مکان یک خانواده‌ی محلی یهودی را از زیر زبان کشاورز بیرون بکشد. او کشاورز را تهدید می‌کند، اطلاعات را به‌ دست می‌آورد، و افرادش به آن خانواده شلیک می‌کنند. او تمام این کارها را بدون اینکه صدایش را بالا ببرد و در حین خوردن یک لیوان شیر انجام می‌دهد. کریستوف والتز در این سکانس می‌درخشد، و دونی منوشه و فیلمنامه‌ی عالی فیلم نیز او را همراهی می‌کنند.

۱. نابودگر در «ترمیناتور» (The Terminator) به گذشته سفر می‌کند

نابودگر در «نابودگر»

تی-۸۰۰، با بازی آرنولد شوارتزنگر، از فیلم محبوب جیمز کامرون، «نابودگر»، تبدیل به یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های شرور تاریخ شده است. او چالاکی خشم‌آلودش را از همان لحظات ابتدایی فیلم نشان می‌دهد. او در گذشته ظاهر می‌شود، در حالی‌ که برهنه است، و به سمت نزدیک‌ترین افرادی که می‌تواند پیدا کند می‌رود. بعد بی هیچ احساسی کلمات آن‌ها را تکرار می‌کند و از آن‌ها لباس‌هایشان را می‌خواهد.

وقتی آن‌ها چاقو می‌کشند، نابودگر را با دست خالی سلاخی‌شان می‌کند. آرنولد شوارتزنگر به خوبی حس رباتی و غیرانسانی این موجود را به تصویر می‌کشد. سکانس ورودی «نابودگر» از همان صحنه‌ی اول تا آخرین قتل خشونت‌بار او، به‌یادماندنی است.

منبع: cbr



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما