۱۰ فیلم کمدی خوب با پایانبندی بد؛ از «خماری» تا «لبوفسکی بزرگ»
یک فیلم کمدی خوب اگر شوخیهای بهموقع داشته باشد و قهقهههایی پیوسته از مخاطب بگیرد، میتواند او را تا پایان فیلم با خود همراه کند. کارگردانان فیلمهای کمدی میدانند چگونه بهترینها را از نویسندگان، تدوینگران و بازیگران خود بیرون بکشند تا محصولی جاودانه بسازند. اما گاهی حتی بهترین کمدیها هم وقتی به تیتراژ پایانی فیلم میرسند در این هدف ناکام میمانند.
ظاهراً پایانبندی برای طرفداران فیلم کمدی به اندازهی ژانرهای دیگر مهم نیست، اما این بدان معنا نیست که فیلم از انتقاد در امان بماند. بعضی کارگردانان راه آسان را انتخاب میکنند، یا نقاط عطف مهم را نادیده میگیرند یا یک نقطهی اوج غیرقابلباور و کارنشده در فیلم میآورند. با این حال، حتی محبوبترین و تحسینشدهترین پروژههای کمدی هنوز هم سزاوار این هستند که پایان بدشان زیر ذرهبین و سؤال برود.
۱۰. فیلم کمدی «سگدو» (Rat Race) خط پایان را بیخیال میشود
- سال اکران: ۲۰۰۱
- کارگردان: جری زاکر
- بازیگران: جان کلیز، برکین میر، ایمی اسمارت، روآن اتکینسون، کوبا گودینگ جونیور، ووپی گلدبرگ، ست گرین، وینس ویلوف، جان لاویتس، لنای چپمن، کتی ناجیمی، دیو توماس، وین نایت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 45 از ۱۰۰
فیلم «سگدو» که با الهام از فیلم محبوب محصول ۱۹۶۳ «دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه» (It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World) ساخته شده است، با گروه ستارگان آنسامبل از جمله روآن اتکینسون، ووپی گلدبرگ، کوبا گودینگ جونیور، جان لویتز، ست گرین، جان کلیس و دیو توماس، که بعضی از غولهای کمدی به حساب میآیند، حول محور شش تیم در یک مسابقهی دو ۵۶۳ مایلی از لاس وگاس تا نیومکزیکو میچرخد که برای جایزهای دو میلیون دلاری با هم رقابت میکنند.
از پی طمع شرکتکنندگان، که به خاطرش سعی میکنند یکدیگر را از دریافت این جایزه باز میدارند، طنز و خنده به وجود میآید. با این حال، اگرچه در پایان شخصیتها درس ارزشمندی دربارهی کار خیر و گروهی میآموزند، نتیجهگیری داستان درنیامده و با درونمایهی کلی فیلم که طنز قصه را میسازد، همخوانی ندارد.
۹. «به دنبال ایمی» (Chasing Amy) به جایی نمیرسد
- سال اکران: ۱۹۹۷
- کارگردان: کوین اسمیت
- بازیگران: بن افلک، جوی لورن آدامز، جیسون لی، دوایت ایول، جیسون موس، کوین اسمیت، والت فلانگن، ارنست اودانل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
جهان خیالی View Askewniverse کوین اسمیت بدون کمدی عاشقانهی «به دنبال امی» محصول سال ۱۹۹۷ هیچ است. این فیلم مستقل جایزهبرده، قصهی هولدن مک نیل، با بازی بن افلک را، که خالق کتابهای کمیک است، دنبال میکند که دل در گرو زنی به نام آلیسا جونز (با بازی جوی لورن آدامز) دارد که او هم کمیکبوک میسازد، اما گرایش جنسی این زن برای او مسئلهساز است. دوست هولدن که به «باب ساکت» معروف است، با بازی کوین اسمیت، از تجربهی مشابه ناکام خودش در رابطه با دختری به نام ایمی برایش میگوید و رأی او را میزند. هولدن قید رابطهی عاشقانه با آلیسا را میزند اما پیشنهادی به او میدهد که باعث میشود او را از خود براند و به همین خاطر فیلم به یک پایانبندی حوصلهسربر و بی اتفاق منجر میشود.
۸. «هال ظاهربین» (Shallow Hal) فراموش میکند که یک فیلم کمدی است
- سال اکران: ۲۰۰۱
- کارگردان: پیتر فارلی، بابی فارلی
- بازیگران: جک بلک، گوئینت پالترو، جیسن الکساندر، آنتونی رابینز، دانیل گرین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰
برادران فارلی سال ۲۰۰۱ جک بلک را در نقش ستارهی فیلم کمدی عاشقانهی «هال ظاهربین» در مقابل گوئینت پالترو قرار دادند؛ که انتخاب غیرمتعارفی است اما دلیل دارد. قصه از این قرار است که هال پس از آنکه تونی رابینز او را هیپنوتیزم میکند، وجه ظاهربینش را کنار میگذارد که باعث میشود هر زنی را با هر اندام و در هر ابعادی زیبا ببیند. یعنی زیبایی درونش را ببیند. بابی و پیتر فارلی به فیلمهای کمدی بزنبکوب (یا اسلپ استیک) و پایانبندیهای غیرمنطقی معروفاند، اما مشکل فیلم «هال ظاهربین» هیچ ارتباطی به منطق ندارد. اگرچه این فیلم درس مهمی به آدمهای ظاهربین که تعدادشان کم هم نیست میدهد، اما ماهیت تخیلی فیلم بر جنبههای احساسی تمرکز میکند و کمدی را قبل از آنکه تیتراژ بالا بیاید، فراموش میکند.
۷. «هپی گیلمور» (Happy Gilmore) جلو پایانبندی را مسدود میکند
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: دنیس داگن
- بازیگران: آدام ساندلر، کریستوفر مکدونالد، جولی بوون، کارل ویدرز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۱ از ۱۰۰
آدام سندلر پس از فیلم نامتعارف «بیلی مدیسون» (Billy Madison) با یک شخصیت کلاسیک خندهدار دیگری در «هپی گیلمور» برگشت. این فیلم دربارهی یک بازیکن هاکی است که تبدیل به پدیدهی گلف میشود. هپی باید بازی گلف را در کوتاهترین زمان یاد بگیرد تا بتواند خانهی مادربزرگش را نجات دهد و او را از شرّ یک خدمتکار حال بهمزن بیمارستان خلاص کند. هپی میتواند ضربههای محکم بیسابقهای بزند اما توانایی او در پات کردن (ضربهی آرام به سمت حفرهی زمین بازی) افتضاح است.
چابز پترسون (با بازی کارل ودرز)، مربی هپی، «بازی کوتاه» (قسمتی از گلف که مستلزم ضربات کوتاه است) او را با آموزش او در یک زمین گلف کوچک تقویت میکند. در نقطهی اوج فیلم، یک هوادار با اتومبیل به یک دکل آنتن برخورد میکند، فضای سبز را خراب و حفرهی زمین بازی را مسدود میکند. با این حال، به جای اینکه لیگ گلف، بازی را متوقف کند، هپی در همان وضعیت به بازی ادامه میدهد و موفق هم میشود.
۶. فیلم کمدی «خماری» (The Hangover) به طرز احمقانهای هوشیار میشود
- سال اکران: ۲۰۰۹
- کارگردان: تاد فلیپس
- بازیگران: بردلی کوپر، اد هلمس، زک گالیفیاناکیس، جاستین بارتا، جیلیان ویگمن، ساشا بارهسی، ساندرا کری
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
تاد فیلیپس برای فیلم «خماری» موفق شد تحسین منتقدان جهانی را به دست آورد. فیلم دربارهی یک مهمانی مجردی مردانهی پیش از ازدواج در لاس وگاس است که به سمت و سوی اشتباهی میرود. فیل، استو و آلن (بردلی کوپر، اد هلمس و زک گالیفیاناکیس) بعد از یک شب میگساری افراطی وقتی از خواب بیدار میشوند هم داماد را گم کردهاند و هم هیچ به خاطر نمیآورند که شب گذشته چه کردهاند. حالا باید رد کارهایی را که در مستی کرده بودند بگیرند تا بتوانند بهترین دوست خود داگ (جاستین بارتا) را قبل از ازدواج قریب الوقوعش پیدا کنند.
فیلم اگرچه در زمان اکران مثل توپ در جهان ترکید و نوید بازگشت ژانر کمدی به روزهای اوجش را داد اما مشکلاتی دارد که نمیتوان به سادگی از آنها گذشت. اولین مشکل فیلم این است که هیچ عروسی که برای خودش احترام قائل است اجازه نمیدهد داماد دو روز قبل از عروسی با دوستانش در لاس وگاس جشن مجردی برگزار کند. اما پایان فیلم است که ناشیگری شخصیتهای اصلی را نشان میدهد؛ زمانی که پسرها متوجه میشوند داگ روی پشتبام در حال سوختن زیر آفتاب است (او را به شوخی به آنجا برده و رها کرده بودند). این در حالی است که پیش از این متوجه تشک فرورفتهای که داگ قبلتر آن را از بالا پرت کرده بود تا به آنها نشانه بدهد، شده بودند.
۵. «بزرگ» (Big) با یک معضل اخلاقی به پایان رسید
- سال اکران: ۱۹۸۸
- کارگردان: پنی مارشال
- بازیگران: تام هنکس، الیزابت پرکینز، رابرت لوجا، جان هرد، جیمز اکهاوس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
تام هنکس توانایی بازیگری خود را با فیلم «بزرگ» ثابت کرد. فیلم دربارهی یک بچهدبیرستانی به نام جاش باسکین است که آرزو دارد بزرگسال شود. این قصهی بلوغمحور با به تصویر کشیدن کارهایی که یک نوجوان میتواند در کالبد یک بزرگسال بکند یا کارهایی که میتواند با پولی که به عنوان یک مدیر تجاری سطح بالا درمی آورد انجام دهد، موفق از آب درآمد. همکاران جاش متوجه نمیشوند که او در درون واقعاً یک بچه است؛ که موفقیتهای او را لذتبخشتر میکند.
با این حال، پایان فیلم با چند تصمیم سؤالبرانگیز همراه میشود. جاش با یک همکار خانم رابطه برقرار میکند و وقتی زمان آرزوی بازگشت به زندگی قدیمیاش فرا میرسد، در مقابل این زن که با او رابطهی عاطفی برقرار کرده بود، به بدن نوجوانش برمیگردد. شاید این فیلم به بزرگ شدن تام هنکس کمک کرد، اما مسئلهی اخلاقی بازگشت به خود زیر سن قانونی شخصیتی را که در فیلم بازی میکند، نادیده گرفت.
۴. «محیط اداره» (Office Space) یک نقطهی عطف مهم را نادیده میگیرد
- سال اکران: ۱۹۹۹
- کارگردان: مایک جاج
- بازیگران: ران لیوینگستون، جنیفر انیستون، استیون روت، گری کول، الی ونتورث
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
مایک جاج، خالق سریال «بیویس و باتهد» (Beavis and Butt-Head)، با یک کالت کلاسیک به نام «محیط اداره» توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند. پیتر گیبونز (با بازی ران لیوینگستون) در شرکت اینیتک به یک کار اداری بدون آینده و پیشرفت مشغول است. دوستدخترش (جنیفر انیستون) او را متقاعد میکند که به هیپنوتیزم درمانگر مراجعه کند، که متأسفانه بعد از هیپنوتیزم شدن در جلسه، درمانگر دچار حملهی قلبی میشود و میمیرد.
این باعث میشود که پیتر در حالت هیپنوتیزم گیر کند و به دنیای اطرافش بیتوجه شود. در نتیجهی این اتفاق، او با همکارانش نقشهی اختلاس از شرکت را میچیند. در نهایت، پیتر تصمیم میگیرد به جنایت خود اعتراف کند، اما همکار عاشق منگنهاش، میلتون (استیون روت) ساختمان اداره را آتش میزند. مشکل «محیط اداره» این است که هرگز به ویژگیهای حالت هیپنوتیزم یا اینکه چگونه در نهایت پیتر از آن رهایی مییابد، نمیپردازد.
۳. «خانم داوتفایر» (Mrs. Doubtfire) محکوم به یک پایانبندی خام است
- سال اکران: ۱۹۹۳
- کارگردان: کریس کلمبوس
- بازیگران: رابین ویلیامز، سالی فیلد، پیرس برازنان، متیو لارنس، لیسا ژاکوب، هاروی فایراستین، مارا ویلسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۲ از ۱۰۰
«خانم داوتفایر» فیلم رابین ویلیامز فقید است؛ بدون او این فیلم هرگز تا این اندازه سرگرمکننده نبود و در دههی ۱۹۹۰ سر و صدا نمیکرد. البته گریم خوب و قویاش را هم نباید دستکم گرفت که آشکارا منبع الهام گریمورهای خودمان هم شد (نمونهاش اکبر عبدی در «خوابم میاد» رضا عطاران). اما این رابین ویلیامز است که بازی چهره و بدن بینظیرش و مجموعهی بیانتهایی تواناییهایی دیگری که داشت، به این گریم و شخصیت ابعاد تازه و شگفتانگیزی میبخشد.
او در این فیلم نقش بازیگری به نام دانیل هیلارد را بازی میکند که از شغلش استعفا میدهد و بدون اطلاع همسرش برای بچههایش جشن تولد میگیرد که در نهایت منجر به طلاق پرکشمکشی میشود. هیچ بازی دیگری از رابین ویلیامز جز این کمدی صمیمی برندهی اسکار و گلدن گلوب، وسعت توانایی بازیگری او را نشان نمیدهد. هیلارد برادر آرایشگر خود را برای طراحی یک لباس مبدل استخدام میکند تا به یک پرستار بچه مسن تبدیل شود و از این طریق همچنان بتواند بچههایش را ببیند.
همسر دانیل، میراندا (با بازی سالی فیلد) در نهایت سر از کار او درمیآورد و نقشهاش برملا میشود. با این حال، دانیل در ازای حیلهگری خود یک برنامهی تلویزیونی جدید پاداش میگیرد. زندانی و مجازات نمیشود و همسر سابقش نیز او را میبخشد و به او اجازه میدهد بچههایش را ببیند. البته که کمی شاید لوس به نظر بیاید، اما قصهی «خانم داوتفایر» به این پایانبندی محکوم است.
۲. پایان خستهکنندهی «لبوفسکی بزرگ» (The Big Lebowski) را نمیشود تحمل کرد
- سال اکران: ۱۹۹۸
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: جف بریجز، جان گودمن، جولیان مور، استیو بوشمی، جان تورتورو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
درست است که انتخاب بهترین فیلم برادران کوئن کار دشواری است، اما «لبوفسکی بزرگ» باید در فهرست برگزیدههای همه باشد. شخصیت «یارو» (Dude)، با بازی جف بریجز قدرنادیده، یکی از بهیاد ماندنیترین شخصیتهای تاریخ سینماست. (شخصیتهایی را که جان گودمن و استیو بوشمی بازی میکنند هم نباید نادیده گرفت.) رفتار آرام بیدغدغهی او، رفقای مضحک و نگرش کلیاش به زندگی فوقالعاده مسری و درگیرکننده است. داستان این فیلم دربارهی چند روز از زندگی یک امریکایی بیکار در لسآنجلس امریکاست که یک روز با یک میلیونر همنام خود اشتباه گرفته میشود.
این کمدی آنسامبل، اگر در نهایت با مرگ دنی (استیو بوشمی) تمام نمیشد، میتوانست با موفقیت به پایان برسد. فیلم تلاش میکند که این وضعیت غمانگیز را، در حالی که دود و والتر خاکستر همتیمی بولینگ مرحوم خود را پخش میکنند، با یک شوخی رقیقتر جلوه دهد. دنی سزاوار این مرگ جدی نبود و حال و هوای فیلم دقیقاً به همین خاطر لطمه خورد.
۱. «راهراه» (Stripes) از یک نتیجهگیری منطقی پا را فراتر میگذارد
- سال اکران: ۱۹۸۱
- کارگردان: ایوان رایتمن
- بازیگران: بیل مری، هارولد ریمیس، وارن اوتس، پاملا جین سولز، جان کندی، جان لاروکات، جاج رینهولد
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
ترکیب جان کندی، جاج رینهولد و جان لاروکات، «راهراه» را به یکی از خندهدارترین کمدیهای آنسامبل دههی ۱۹۸۰ تبدیل کرد. و هیچ بازیگری نمیتوانست جان وینگر و بهترین دوستش راسل را بهتر از بیل موری و هارولد رامیس بازی کند. رفتارهای بیخیال و وارفتهی جان و راسل کمدی خالص است. فیلم دربارهی یک راننده تاکسی ناشی است که به دنبال از دست دادن دوستدختر و کارش تصمیم میگیرد به همراه دوستش به ارتش ایالات متحده بپیوندد.
جست و خیز جان، راسل و سربازان دیگر در پادگان آموزشی و گم شدن سرگروهبان هولکا (وارن اوتس) همراه یک یگان سرباز پر شر و شور که تمام شب را صرف تمرین برای فارغ التحصیلی میکنند، نقطهی اوجی بود که رایتمن باید فیلم را همانجا به پایان میرساند. با این حال، بعد از آن، آنها یک اتومبیل کاروان فوق سری را میربایند که منجر به دستگیریشان در پشت خطوط دشمن میشود. ارتش هم به جای برگزاری دادگاه نظامی و زندانی کردن آنها به بازداشتگاه موقت، از آنها در مقام قهرمان تجلیل میکند.
منبع: cbr