۱۰ بازیگر مرد خوب دههی گذشته که در اسکار نادیده گرفته شدند
در یک دههی اخیر آکادمی اسکار فراز و فرودهای بزرگی داشت. برخی از برندگان اسکار بازیگری مانند کیسی افلک (برای فیلم «منچستر بای دی سی») و برد پیت (برای فیلم «روزی روزگاری در هالیوود») کاملا مستحق دریافت جایزه بودند و بازیهایشان ارزش ستایش و احترام داشت در حالی که برخی دیگر از بازیگران مانند ادی ردمین (برای فیلم «تئوری همه چیز») یا جارد لتو (برای فیلم «باشگاه خریداران دالاس») تلههای اسکار محسوب میشوند.
برخی از نقشآفرینیهای شایسته، توسط بزرگترین جایزهی هالیوود تقدیر شدند اما اسکار معمولا مسیرهای قدیمی و سنتی خود را دنبال میکند و از توجه کردن به بازیهای ریسکیتر خودداری میکند.
در یک دههی اخیر شاهد بازیهای خیلی خوبی از سوی بازیگران بودیم که حتی نامزد جایزهی اسکار هم نشدند. نگاه کردن به عقب و انتخاب پنج بازی برتر هر سال که میتوانست نامزد اسکار شود کار چالش برانگیزی است اما زمانه با نقشهایی که واقعا هنرمندانه ایفا شده باشند مهربان است. نقشهایی که همراه مخاطبان و در یادشان میمانند. یک بازی فوقالعاده به اسکار نیازی ندارد تا در یادها بماند اما خوب است ببینیم که از این بازیگران بزرگ به خاطر تلاش سختشان تقدیر میشود.
فهرست زیر مربوط به ده بازیگر مرد یک دههی اخیر است که حقشان بود نامزد اسکار میشدند ولی نادیده گرفته شدند.
۱. آدام سندلر
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: جواهرات تراشنخورده (Uncut Gems)
- کارگردان: جاش و بن سفدی
- محصول 2019
«آدام سندلر نامزد جایزهی اسکار» احتمالا عبارتی است که خیلیها را متعجب یا شاید حتی عصبانی کند. آدام سندلر محبوبیتش را بهعنوان کمدین به دست آورد اما بارها توانایی بازیگری خود را در فیلمهای بزرگ از کارگردانان مشهور ثابت کرده است. «داستانهای مهیهروویتز» نوآ بومباک و «punch drunk love» پل توماس اندرسون دو نمونهی خوب این مدعا هستند. اما بزرگترین دستاورد بازیگری سندلر تا امروز بازی در نقش هاوارد رتنر در فیلم «جواهرات تراش نخورده» است. او نقش مردی را بازی میکند که کودک درون قوی دارد و شخصیتی نفرتانگیز و به لحاظ اخلاقی ورشکسته را بازی میکند که مخاطب به طرز عجیبی با او احساس همذاتپنداری میکند و برایش دل میسوزاند.
طلسم هاوارد رتنر این است که هیچوقت راضی نمیشود. او دائم روی همه چیز ریسک میکند تا به امتیاز بیشتری برسد. تنش فیلم گاهی عصبانیکننده میشود و سندلر در آن سکانسهای ناخن جویدن اضطراب و هیجان هاوارد را خیلی خوب از کار درمیآورد.
۲. هیو جکمن
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: زندانیان (Prisoners)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- محصول 2013
اسم هیو جکمن غالبا با بازی در نقش ولورین در فیلم «مردان ایکس» گره خورده یا یکی از اجراهایش در فیلمهای موزیکالی مثل «بینوایان» اما واقعیت اینجاست که او در بازی در نقش کاراکترهای تاریک و آزاردهنده هم رکورد خوبی دارد. هیچ نقشی در اینباره به اندازهی کلر دوور در فیلم «زندانیان» نمیتواند قابلیتهای جکمن را به رخ بکشد. در این فیلم او نقش پدری را بازی میکند که بعد از گم شدن دخترش به لحاظ احساسی تا نهایت برونریزی میرود.
«زندانیان» این سؤال را مطرح میکند که مردم در ناامیدانهترین ساعات زندگیشان قادر به انجام چه کارهایی هستند. هیو جکمن در بالا بردن حس اضطرابش در حین جستوجوی دخترش کار بزرگی انجام میدهد. از همان ابتدا مشخص است که دوور قابلیت خشم بی حد و حصر دارد و جکمن قادر است همانطور که دوور از شایستگی اعمال قانون ناامید و ناامیدتر میشود به تدریج این حس خشم را بالا و بالاتر ببرد. در کارنامهی جکمن این نقش میتواند یک نقطه عطف محسوب شود.
۳. ویلم دفو
- بخش: بهترین بازیگر مکمل مرد
- فیلم: فانوس دریایی (Lighthouse)
- کارگردان: رابرت ایگرز
- محصول 2019
یکی از بزرگترین شکایتهایی که میشود از جوایز اسکار داشت این است که آنها به جهتگیریهایشان در مورد فیلمهای ژانر ادامه میدهند. این وسط ژانر وحشت یکی از آن ژانرهایی است که معمولا به آن توجهی نمیشود. فیلمی شبیه «فانوس دریایی» به نظر عجیب و غریبتر و ویژهتر از آن است که برای آکادمی که طرفدار فیلمهای جریان اصلی است جلب توجه کند. اما حتی با وجود این ماجرا، اینکه به بازی مکمل وحشیانهی ویلم دفو در اسکار توجه نشد، مضحک است. دفو به طرز باورنکردنی گویش و فیزیک یک فانوسبان قرن نوزدهمی را به تصویر میکشد.
«فانوس دریایی» فیلم عجیبی است و نیاز داشته که بازیگرانش یعنی ویلم دفو و رابرت پتینسون خودشان به نقشهایشان فکر کنند. بعضی از سکانسها مغشوش و آشفته، برخی دیگر ترسناک و همزمان خندهآور است. دفو مهارتش را با تغییر همهی این احوالات به شکلی نرم نشان میدهد. کمتر نامزد اسکاری کارش به شجاعت نقشی بوده که دفو در این فیلم ایفا کرده است.
۴. رابرت پتینسون
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: اوقات خوش (Good Time)
- کارگردان: جاش و بن سفدی
- محصول 2017
الان دیگر نباید تردیدی در این رابطه باشد که رابرت پتینسون در میان بهترین بازیگران نسل خودش قرار میگیرد. پتینسون کاملا از آن روزهای اول بازی در فیلم نوجوانانهی «افسانهی گرگ و میش» فاصله گرفته و حالا نقشهای هیجانانگیزی برای بازی در فیلمهای مستقل انتخاب میکند. بهترین بازی پتینسون تا امروز شاهکار مدرن برادران سفدی یعنی «اوقات خوش» بوده است. تریلر شبانهای که داستان یک دزد دغلباز بانک است که باید پول کافی فراهم کند تا برادرش را از زندان بیرون بیاورد.
این ماجرا که کاراکتر پتینسون قرار است برادرش را نجات دهد تنها نقطهی رستگاری روح اوست. او میخواهد هر کسی را که سر راهش قرار میگیرد نابود کند و راههای خلاقانهای برای شرارت و سنگدلی پیدا میکند. درست شبیه کاراکتر هاوارد رتنر در «جواهرات تراشنخورده» کانی شخصیتی که پتینسون نقشش را بازی میکند هم دچار یک آشفتگی درونی است.
۵. واکین فینیکس
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: او (Her)
- کارگردان: اسپایک جونز
- محصول 2013
واکین فینیکس برای بازی در نقش «جوکر» سال گذشته اسکار گرفت اما چند سال پیش وقتی در فیلم «او» بازی کرد هم استحقاق اسکار را داشت. نگاه اسپایک جونز به آیندهای که چندان هم دور به نظر نمیرسد توانایی انسانها برای تنهایی را زیر ذرهبین گذاشت. فیلم نشان داد چهطور متصل شدن هر چه بیشتر مردم دنیا به یکدیگر ممکن است منجر به تنها شدن بیشترشان بشود. جونز احساساتی که کاراکتر فینیکس به اسم تئودور نسبت به یک سیستم عامل هوش مصنوعی تجربه میکند را انتقاد نمیکند و اجازه میدهد که رابطهی آنها تا رسیدن به پایان تلخش جلو برود و شکل بگیرد.
چالشهایی که این کاراکتر با آنها روبهروست معنایش این بوده که فینیکس باید بهعنوان بازیگر کارهای سختی انجام میداده. او باید با کسی تعامل به خرج میداده که روبهرویش سر صحنه حضور نداشت.
۶. اسکار آیزاک
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: درون لوین دیویس (Inside Llewyn Davis)
- کارگردان: جوئل و اتان کوئن
- محصول 2013
این یکی از فیلمهای متمایز دربارهی هنر است که در فهرست خیلی از منتقدان بهعنوان یکی از برترین فیلمهای قرن بیست و یکم تا امروز حضور دارد. برای آنهایی که کار هنرمندان را پیگیری میکنند این شک به خود و هراس برای جلو رفتن یک چالش هر روزه است. «درون لوین دیویس» به این جنگ هر روزه از دریچهی چشم یک خوانندهی فولک نگاهی میاندازد. خوانندهای که زندگیاش با تنهایی و تراژدی نابود شده است. در طول فیلم دیویس با بارقههایی از موفقیت و راحتی وسوسه میشود که هیچگاه به آنها نمیرسد. اسکار آیزاک ردای این فلسفهی زندگی سخت را به تن کرده و مثل بیشتر کاراکترهای فیلمهای برادران کوئن روح سنگینش را در پس ظاهری طعنهزن و سخت پنهان کرده است.
۷. ایتان هاوک
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: اولین اصلاح شده (The First Reformed)
- کارگردان: پل شریدر
- محصول 2017
ایتان هاوک یکی از بزرگترین بازیگران زندهی جهان است اما او اغلب نقشهای درونگرایانه بازی میکند و آکادمی اسکار دنبال نقشهای پرسروصداتری است. در حالی که بهترین بازیگری به معنای بیشتر بازی کردن نیست. بازی آرام و کنترلشدهای شبیه آن چه که ایتان هاوک در فیلم «اولین اصلاح شده» ارائه میدهد سزاوار ستایش و توجه از سمت اسکار است. حتی میتواند جزء بهترین بازیهای قرن بیست و یکم قرار بگیرد.
کشیش تالر مردی که هاوک نقشش را بازی میکند با تراژدی دست و پنجه نرم میکند و فقط با تحمل درد است که میتواند روحش را شفا بدهد. هاوک هنرمندانه اضطرابهای وجود تالر را و این که چهطور منجر به انجام کارهایی از سمت او میشوند، نمایش میدهد.
۸. تارون ایگرتون
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: راکتمن (Rocketman)
- کارگردان: دکستر فلچر
- محصول 2019
شاید تأثیر این باشد که فیلم بلافاصله سال بعد از «بوهمین راپسودی» به نمایش درآمد به همین دلیل با وجود این که نقدهای بهتری رویش نوشته شد آن ستایشی را که باید از سمت فصل جوایز دریافت نکرد. شاید هم به این دلیل که تارون ایگرتون مثل رامی مالک بازیگر شناخته شدهای نبود. اما به هر حال او در این فیلم شگفتانگیز است.
نکتهی مهم فیلم این است که ترانهها را واقعا خود او میخواند و همین باعث شده که فیلم یک موزیکال واقعی باشد. ایگرتون در فیلم سرشار از انرژی است. صدایش خوب است اما به جز اجرای خوبش در صحنههای موزیکال موفق میشود به لحاظ احساسی هم با کارش فیلم را ارتقا بدهد. بعد از این فیلم احتمالا فرصتهای بهتری نصیب ایگرتون میشود که خودش را نشان بدهد.
۹. مایکل استالبرگ
- بخش: بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
- فیلم: مرا به نام خودت صدا بزن (Call me by your name)
- کارگردان: لوکا گوادانینیو
- محصول 2017
فیلم «مرا به نام خودت صدا بزن» یکی از محبوبترین فیلمهای منتقدان در سال ۲۰۱۷ بود. اغلب اوقات آنهایی که برندهی اسکار بازیگری میشوند بر اساس کلیپهای کوتاه اسکار قضاوت میشوند که در همان زمان مراسم اسکار و موقع اعلام نامزدها هم پخش میشود. این البته همیشه بهترین راه برای ردهبندی بهترین بازیگران نیست اما تماشای یک مونولوگ واقعا قدرتمند میتواند به شما بینشی از حس و حال بازی یک بازیگر بدهد.
اگر قرار باشد از یکی از مونولوگهای برتر دههی دوم قرن بیست و یکم حرف بزنیم قطعا سخنرانی خارقالعادهی ساموئل پرلمن (با بازی مایکل استالبرگ) خطاب به پسرش الیو (با بازی تیموتی شالامه) در انتهای فیلم «مرا به نام خودت صدا بزن» جایگاه رفیعی در این فهرست خواهد داشت. در عرض چند دقیقه استالبرگ توضیح میدهد که چرا اهمیت دارد آدمها نسبت به احساساتشان گشاده و باز باشند و این هم خوبیها و هم بدیهای خودش را دارد و پسرش نباید به خاطر دلشکستگی لذتی را که تجربه کرده از یاد ببرد.
نکتهی درخشان بازی استالبرگ اینجاست که او کاملا فیلم را تا این نقطه درک کرده است. تماشاگر قادر است او را در نقش محافظ ناظری ببیند که به الیو اجازه میدهد احساساتش را تجربه کند و بعد این سخنرانی عالمانه را ارائه میدهد. فقط یک بازیگر خارقالعاده میتواند چکیدهی تم فیلم را در یک سکانس صمیمانه مثل استالبرگ ارائه دهد.
۱۰. رابرت دنیرو
- بخش: بهترین بازیگر نقش اول مرد
- فیلم: مرد ایرلندی (Irishman)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- محصول 2019
«مرد ایرلندی» استحقاقش را داشت که نامزد جایزههای اسکار بیشتری شود و عجیبترین نکته این است که رابرت دنیرو برای بازی در شاهکار مارتین اسکورسیزی نامزد دریافت جایزه نشد. آن هم با وجود این که او قلب و روح این فیلم بود. شاید چون بیشتر بحث دربارهی حضور دنیرو به تکنولوژی تغییر سن که روی نقش او بیشتر از بقیه ایفا شده بود میپرداخت. او نقش کاراکتری بسیار پیچیده را بازی کرد. آدمکشی که احساس و تشخص و افسوس و پشیمانی زیادی در وجودش دارد. هر چه بیشتر تماشایش میکنیم وجوه بیشتری از کاراکترش را آشکار میکند.
منبع: taste of cinema