۱۰ انیمیشن برتر دهه ۲۰۱۰ که انیمه یا محصول دیزنی نیستند
کمپانی بزرگ دیزنی که امسال صدمین سالگرد تأسیسش را پشت سر میگذارد، از اولین فیلم بلند انیمیشنیاش یعنی «سفید برفی و هفت کوتوله» در سال ۱۹۳۷ تبدیل به پیشروترین و مهمترین استودیوی انیمیشنسازی جهان شده است. بهطوری که مخاطبان انیمیشن هرچه فیلم انیمیشنی ببینند از اساس متعلق به دیزنی میدانند. این در حالی است که دیزنی رقیبهای قدرتمندی همچون دریم ورکس دارد. اما کارهایی مثل «یخزده»، «گیسوکمند» و «موآنا» که همه از محصولات دیزنیاند، در دستهی انیمیشنهای برتر دههی ۲۰۱۰ قرار میگیرند.
دیزنی موفق شد این دهه را بعد از یک دوره رکود از آن خود کند. خوشبختانه، این باعث نشد طرفداران انیمیشن گونههای دیگر این ژانر را نادیده بگیرند و نخواهند تجربهی سبکهای مختلف انیمیشن را از سر بگذرانند. در دههی ۲۰۱۰ چندین استودیو و فیلمساز مستقل کارهای جدیدی را ساختند که مرزهای قابلیتهای انیمیشن را جابهجا کرد. این فیلمها نشان داد در این قالب دست به چه نوآوریهایی که نمیتوان زد. اما طبیعی است که غول دنیای انیمیشن دهانش را میبلعد و همهچیز را میخورند. بنابراین ده انیمیشن برتر دههی ۲۰۱۰ که نه متعلق به دیزنی هستند نه انیمه و در ادامه به آنها میپردازیم، توجه و تحسینی را که شایستهاش دریافت نکردند و نادیده گرفته شدند.
۱۰. کلاوس (Klaus)
- سال اکران: ۲۰۱۹
- کارگردان: سرجیو پابلوس
- صداپیشگان: جیسون شوارتزمن، جی. کی. سیمونز، رشیدا جونز، جون کیوسک، ویل ساسو، نورم مکدانلد
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
«کلاوس» پروژهی شخصی انیماتور سابق دیزنی سرجیو پابلوس بود که مدتها میخواست آن را بسازد. او به همراه چند همکارش از جمله جیمز بکستر و مری لِشر فقید، که هر بر پروژهی «دیو و دلبر» کار کرده بودند، این انیمیشن را ساخت. ایدهی اولیهی این پروژه این بود که انیمیشن سنتی اگر با انیمیشن کامپیوتری جایگزین نشود چه قابلیتها و پتانسیلهایی دارد.
«کلاوس» به واسطهی استفاده از نورپردازی و ساختار حجمداری که دارد، ظاهری منحصربهفرد همچون کتابهای داستان دارد، که باعث میشود سهبعدی به نظر بیاید. «کلاوس» با قصهای اورجینال و به رغم المانهای فانتزیای که دارد، افسانهی بابانوئل را در بستری واقعگرایانه روایت میکند و شخصیتهای بهیادماندنی و پویایی دارد. فیلم داستان یک پستچی را روایت میکند که به یک شهر شمالی فرستاده میشود تا آنجا به ادارهی کارهای روزانه و نامهنگاری مشغول شود، اما در این شهر کسی به نامهنگاری علاقهای ندارد. به همین دلیل او تصمیم میگیرد تا راهی برای برطرف کردن این مشکل پیدا کند.
۹. ترانهی دریا (Song Of The Sea)
- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: تام مور
- صداپیشگان: برندن گلیسون، فیونولا فلانگان
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰
«ترانهی دریا» دومین فیلم از سهگانهی قصههای فولکور ایرلندی از استودیوی انیمیشنسازی کارتون سالون (Cartoon Saloon) است. منتقدان و طرفداران «وولف واکرز» (Wolfwalkers) محصول ۲۰۲۰ را که آخرین قسمت این سهگانه است، نقطهی اوج تواناییهای تام مور به عنوان فیلمساز میدانند، اما در «ترانهی دریا» ما شاهد پیشرفت مهارتهای او هستیم.
«راز کلز» (The Secret of Kells) قسمت اول این سهگانه به لحاظ بصری شبیه به تصویرسازی کتاب داستان بوده و «ترانهی دریا» بیشتر شبیه نقاشی آبرنگ است. رنگهای زنده و سیالیت انیمیشن این فیلم (که با طراحی دستی اجرا شده است) در هر صحنه تصویری زیبا را به وجود میآورد. این در کنار موسیقی زیبا و صداپیشگی فوقالعادهی بازیگران، «ترانهی دریا» را به یکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی تمام دوران تبدیل کرده است که متعلق به دیزنی نیست.
فیلم قصهی دخترکی به نام سائوریس را روایت میکند که آخرین بازماندهی سلکیها (در افسانههای ایرلندی و اسکاتلندی به زنانی اطلاق میشود که از خوک دریایی به انسان تغییر شکل میدهند) است. سائوریس از خانهی مادربزرگش فرار میکند تا به دریا سفر کند و پریانی را که در دام دنیای مدرن گرفتار شدهاند، آزاد کند.
۸. لاکپشت قرمز (The Red Turtle)
- سال اکران: ۲۰۱۶
- کارگردان: مایکل دودوک دی ویت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
«لاکپشت قرمز» پروژهی مشترک استودیوی انیمیشنسازی فرانسوی وایلد بانچ (Wild Bunch) و استودیو جیبلی است. پخش آن هم با دو کمپانی فرانسوی و ژاپن از جمله توهو (Toho) بوده است. فیلم داستان افرادی را روایت میکند که در حین عبور از یک جزیرهی گرمسیریِ دورافتاده یک لاکپشت دریایی عظیم الجثه به قایقشان حمله میکند.
«لاکپشت قرمز» هیچ دیالوگی ندارد و روایت قصه کاملاً با تصویر اتفاق میافتد. طرفداران انیمیشن شاید پیش خودشان فکر کنن که روایت این قصه به جزئیات پیچیدهای نیاز دارد، اما از آنجا که انیمیشن به شکلی عامدانه و اغواکننده ساده است، در واقع برعکس است. با اینکه چشم شخصیتها صرفاً نقطه است اما میتوانند طیف وسیعی از احساسات و افکار را منتقل کنند. انیمیشن زیبای این فیلم همچون یک نقاشی متحرک است. فیلم هم خطر دارد هم درام اما زیباترین صحنههای فیلم لحظات ساکت آن است.
۷. جهان فردا قسمت دوم: بار افکار دیگران (World Of Tomorrow Episode Two: The Burden Of Other People’s Thoughts)
- سال اکران: ۲۰۱۷
- کارگردان: دان هرتزفلت
- صداپیشگان: جولیا پات، وینونا مائه
«جهان فردا»، محصول بیتر فیلمز (Bitter Films) یک داستان علمی تخیلی سه قسمتی (انیمیشن کوتاه) دربارهی دختربچهای است که کلون یا همسان (شبیهسازی شده) آیندهی خود را ملاقات میکند. با اینکه قسمت اول با تحسین زیادی از سوی منتقدان مواجه شد (و در سال ۲۰۱۶ و در هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار کاندید دریافت جایزه در بخش بهترین انیمیشن کوتاه شد)، قسمت دوم حتی بیشتر تحسین شد و امتیاز A+ را که به کمتر فیلمی داده میشود، از آنها گرفت.
طراحی کودکانهی شخصیتها با پسزمینهی انتزاعی دیجیتالی این انیمیشن یک جهان رؤیاگونهی فراواقعی به آن داده است که انگار خارج از زمان و مکان وجود دارد. با چند چشمک و حرکت در لحظهی درست، این طراحیهای شخصیت ابتدایی احساسات عمیق و پیچیدهای مثل اندوه، ترس، غم و شادی را به نمایش میگذارند. دیالوگها و صداپیشگی فیلم هم فوقالعاده است (فیلم با صدای خواهرزادهی چهار سالهی کارگردان جولیا پات روایت میشود، صداهایی در زمان بازی و نقاشی این بچه ضبط شده و بعدتر در خدمت ساخت کاراکتر درآمدهاند) و خویشتنداری و آرزومندی یک بزرگسال را با حیرتزدگی و نگاه سادهی یک بچه را در مقابل هم قرار میدهد.
۶. مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into The Spider-Verse)
- سال اکران: ۲۰۱۸
- کارگردان: باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن
- صداپیشگان: شامیک مور، لیو شرایبر، ماهرشالا علی، برایان تایری هنری، جیک جانسون، هیلی استاینفلد، لیلی تاملین، لورین ولز، نیکولاس کیج
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
«مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» اولین فیلم انیمیشنی بلند فرنچایز «مرد عنکبوتی» محصول سونی پیکچرز (Sony Pictures) است. در این فیلم با شخصیت مایلز مورالس بیشتر آشنا میشویم. نوجوانی که به طور اتفاقی با مرد عنکبوتی دیدار میکند و صاحب قدرتهایی میشود. انیماتورهای این پروژه با ترکیب جلوههای کامپیوتری و کمیک آرت با طراحی دستی سنتی به فیلم شکل و شمایلی متفاوت از جهان یک کامیک بوک که متحرک و زنده شده است، دادند؛ جهانی که مخاطبان میتوانند به راحتی به آن قدم بگذارند.
این جهان نه فقط شامل کمیکهای ابرقهرمانی غربی میشود که مانگا، نوآر پلیسی و کارتونها را هم در خود جای داده است. حتی بخشهایی که با جلوههای کامپیوتری ساخته شدهاند، یک بافت و حس طراحی دستی را به فضا داده است. با توجه به این حجم و تنوع کار برای خلق این فضای انیمیشنی، سونی پیکچرز مجبور شد ۱۷۷ انیماتور را استخدام کند تا بتوانند همهی این کارها را همزمان پیش ببرند و کار را بهموقع آماده کنند. با این تفاصیل، هیچ فیلم انیمیشنی تا به حال در تاریخ سینما چنین تیم بزرگی نداشته است. خبر خوب برای طرفداران فیلم این است که قرار است در دنبالهی آن «مرد عنکبوتی: ورای جهان عنکبوتی» ( Spider-Man: Across the Spider-Verse) حظ بیشتری از انیمیشن خارقالعادهی این فیلم ببرند.
۵. خروج نهایی شاگردان معراج (The Final Exit Of The Disciples Of Ascensia)
- سال اکران: ۲۰۱۹
- کارگردان: جونی فیلیپس
- صداپیشگان: جیتا کاراولو، کارلا لوپز، ویکتوریا وینست، شارلوت پرایس، سرینا هیوز، آدری باندروفسکی
«خروج نهایی شاگردان معراج» یک انیمیشن چهل و شش دقیقهای مستقل به نویسندگی، کارگردانی و انیماتوری جونی فیلیپس است. آخرین قسمت از مجموعهی «خرابآباد» (Wasteland) او که قصهی زن جوانی را روایت میکند که به یک گروه کالت میپیوندد. فیلم دربارهی همذاتپنداری با اعضای یک گروه کالت در بحبوحهی تجربهی افسردگی، فاصلهای که جزو تفکیکناپذیر روابط چندنفره، اختلال استرس پس از سانحه و پیش بردن زندگی است.
«خروج نهایی» با ترکیبی جالب و سرگرمکننده از انیمیشن کاتاوت، استاپ موشن، انیمیشن دوبعدی سنتی و جلوههای کامپیوتری قصه را روایت میکند. حرکات شخصیتها و حالات چهرهشان به شکلی افراطی کارتونی است و سبک کلی کار امپرسیونیستی است. نتیجه جهانی عجیب و غریب است که هیچ چیز آنگونه که جلوه میکند نیست. فیلم قرار نیست ظاهری واقعگرایانه داشته باشد و همین نقطهی قوت آن است.
۴. پیامبر جبران خلیل جبران (Kahlil Gibran’s The Prophet)
- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: ژوآن سفار
- صداپیشگان: لیام نیسون، سلما هایک، جان کرازینسکی، فرانک لانگلا، آلفرد مولینا، کونزنی والیس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
انیمیشن «پیامبر جبران خلیل جبران» به تهیهکنندگی سلما هایک بر اساس کتابی به همین نام نوشتهی جبران خلیل جبران بر اساس مجموعهای از شعر و ترانه بنا شده است. فیلم قصهی شاعری هنرمند به نام مصطفی را روایت میکند که به دلیل تبعید شدن به همراه دختر و خادمش راهی سفری میشود و حالا این سه در این راه باید خود را از چشم مقاماتی که از سخنان مصطفی حراس دارند مخفی کنند.
با اینکه منتقدان چندان از پیرنگ قصه خوششان نیامد، «پیامبر» نامزد دریافت بهترین فیلم انیمیشنی بلند اسکار شد. انیمیشنی که برای کلیت قصه انتخاب شده است، واقعگرا و استاندار است، اما بخشهایی که شعر وارد داستان میشود، سبک انیمیشن هم عوض میشود. هر بخش هم کارگردان خودش را دارد. تام مور و پل و گائتان بریزی از جمله هنرمندانی هستند که در این پروژه حضور داشتند. بخشهای شعر که بسیار زیباست از رنگ و موسیقی برای انتقال مفاهیم اشعار استفاده میکند.
۳. نانآور (The Breadwinner)
- سال اکران: ۲۰۱۷
- کارگردان: نورا تومی
- صداپیشگان: سارا چادری، نورین گولامگاس، کین مهون، سوماً باتسا، لارا صدیق، علی بدشاه، شایسته لطیف، کانزا فریس، کوا آدا، علی کاظمی، ماران ولخرد، رضا شوله
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
«نانآور» بر اساس کتابی نوشتهی دبرا الیس به کارگردانی نورا تومی یکی دیگر از محصولات استودیوی کارتون سالون است. فیلم داستان یک دختر یازده سالهی افغان به نام پروانه را روایت میکند که پس از دستگیری پدرش نورالله برای اینکه بتواند کمک مادرش فاطمه و خواهرش سرویا باشد، مجبور میشود با ظاهری پسرانه در منطقهای که تحت سلطهی طالبان است مشغول به کار شود تا بتواند مخارج خانه را تأمین کند. یک «مولان» خاورمیانهای.
در حالی تام مور همکار تومی روی فرهنگ ایرلندی تمرکز کرده است، تومی داستان را به افغانستان تحت حاکمیت طالبان برده و بری مشکلات و بحرانهای جهانشمول ناشی از جنگ، بقا و خانواده تمرکز دارد. انیمیشن «نانآور» بین دو سبک تغییر میکند. یکی برای روایت قصهی اصلی که واقعگرایانه است اما یک جور لطافت خودمانیای دارد که میخواهد نگذارد جهان بیش از اندازه سیاه و غمآلود باشد. سبک دوم برای روایت صحنههای رؤیاگونهی همچون قصهی پریان به کار برده شده است که در آن صحنهها پر از رنگ و یک حالت کاتاوت مقواییدارد؛ تو گویی از یک کتاب داستان بیرون آمده است. هر دو سبک انیمیشن هم دوبعدی سنتی و هم کامپیوتری حال و هوایی مدرن به فیلم داده است.
۲. کوبو و دو تار (Kubo And The Two Strings)
- سال اکران: ۲۰۱۶
- کارگردان: تراویس نایت
- صداپیشگان: شارلیز ترون، آرت پارکینسون، رالف فاینس، رونی مارا، جرج تاکی، متیو مککانهی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
اولین تجربهی کارگردانی تراویس نایت با انیمیشن شاهکار استودیو لایکا «کوبو و دو تار» رقم خورده است، که بعد از «کورالین» (Coraline) دومین پروژهی این استودیو است که نظر مخاطبان را به خود جلب کرده و تحسین منتقدان را برانگیخته است. سازندگان این فیلم با تصاویری که از نقاشیهای مختلف و قصههای فولکور آمدهاند، از آثار هنری ژاپنی برای خلق این انیمیشن الهام گرفتهاند.
داستان در زمان چین باستان به اتفاق میافتد. پسری نوجوان به نام کوبو به همراه مادربزرگش در دهکدهی قدیمی ساموراییها زندگی میکند. او زندگی آرمی دارد تا اینکه یک شبح شیطانی قدیمی که قصد انتقامگیری از ساموراییها را دارد به دنبال او میآید و زندگیاش را زیر و رو میکند. در عین حال، هیولاهای دیگری هم به دنبالش آمدهاند تا او را بکشند. او باید زره و شمشیر قدیمی پدرش را که قبلاً در ارتش ساموراییها بوده است پیدا کند تا با کمک آن از شرّ این نیروهای شیطانی خلاص شود.
کل فیلم که با استاپ موشن ساخته شده است یادآور چاپنقش چوبی است (یک تکنیک هنری برای چاپ متن، نگاره یا الگوهای هنری است که به شکل گستردهای در سراسر شرق آسیا و از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده قرار میگیرد و منشأ و پیدایش آن را چین باستان میدانند). صحنههای اریگامی جزئیات ظریف و دقیقی دارند و شخصیتهای مقوایی به شکلی سبک و ظریف با موسیقی کوبو به رقص درمیآید. ساخت این انیمیشن پنج سال طول کشید، پنج سال کار پرزحمت که جوابش را هم با تحسین منتقدان و انیمیشنبازهای حرفهای گرفت.
۱. جزیرهی سگها (Isle Of Dogs)
- سال اکران: ۲۰۱۸
- کارگردان: وس اندرسون
- صداپیشگان: برایان کرانستون، ادوارد نورتون، بیل مری، جف گلدبلوم، کونیچی نومورا، کن واتانابه، گرتا گرویگ، فرانسیس مکدورمند، باب بالابان، اسکارلت جوهانسون، تیلدا سوینتن، یوکو اونو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
«جزیرهی سگها» دومین تلاش وس اندرسون در ساخت انیمیشن استاپ موشن است. اولین اثر استاپ موشن او فیلم تحسینشدهی «آقای فاکس شگفتانگیز» (Fantastic Mr. Fox) است. این انیمیشن که از فیلمسازان ژاپنی و جلوههای ویژهی کمپانی انیمیشنسازی رانکین/باس الهام گرفته است، ظاهری زمخت و سایبر پانک دارد که هم کارتونی است و هم واقعگرا.
داستان در ژاپن و حول کودکی رخ میدهد که در تلاش برای پیدا کردن سگ گمشدهاش است. صحنههای جنگ مثل صحنههای جنگ مجموعهی «لونی تونز» (Looney Tunes)- که شخصیتهای کارتونی مهمی مثل باگز بانی را به دنیای انیمیشن معرفی کرده است- کار شده است و حاضرین در صحنه دائماً از ابری غبارآلود بیرون میآیند و برای جنگ دوباره به آن برمیگردند.
«جزیرهی سگها» از شکل حرکت کردن موی بدن سگ و عرق کردن دست در دستکشی پلاستیکی چنان در توجه به جزئیات ظریف و دقیق عمل کرده که نتیجه شگفتانگیز درآمده است. جز انیمیشن بسیار باکیفیت این فیلم قصه هم به شدت جذاب و سرگرمکننده است و همان امضای همیشگی اندرسون را که ترکیبی از احساسات و هوشمندی است دارد.
منبع: cbr
اسم نایجیرو موراکامی تو صداپیشگان کارتون
جزیره سگها نیست😐🤌