۱۰ فیلم بزرگ که به صنعت سینما ضربه زدند
انسان موجودی است مقلد و صنعت مخلوق انسان اگر با هنر سر و کار داشته باشد اصلاً بر پایهی تقلید شکل میگیرد. اما این تقلید هم میتواند برایش خطرناک باشد، هم الهامبخش و مفید. درست است که فرایند یادگیری در انسان از پایه بر اساس تقلید و تکرار شکل میگیرد، اما در وادی هنر این تقلید همیشه عاقبت خوبی ندارد. اساساً هر سوژهای که در هنر (و امروزه تقریباً همهجا) مطرح و عرضه میشود، خود قابلیت تبدیل شدن به سوژه را دارد؛ سوژهای که دو مسیر را طی خواهد کرد. یا ایدهای ناب از دل ایدهای پیش از این امتحان پسداده درمیآید، یا تبدیل به تقلیدی دست چندمی بنجل از سوژهی اولیه میشود.
اما در صنعت فیلمسازی از آنجا که گردش سرمایه بر اساس میزان فروش فیلمها حرف اول را میزند، بسیاری از فیلمها با تمام بزرگیشان نادیده گرفته میشوند و در گیشه شکست میخورند؛ حتی اگر ایدهی نابی را مطرح کرده باشند. موفقیت این فیلمها هرگز با تعداد صفرهایی که با خود حمل میکنند، سنجیده نمیشود. در مقابل، چه بسیار فیلمهای ضعیفی که در گیشه موفق بودهاند. ایدهآل فیلمهای خوبی است که در گیشه هم عملکرد خوبی داشته باشند که خوشبختانه در سینمای جهان، به طور ویژه هالیوود، تعداد قابل توجهی فیلم این چنینی وجود دارد. فیلمها و انیمیشنهایی که در ژانرهای مختلف، از کمدی تا جنایی تا علمی تخیلی ابرقهرمانی، به دلیل موفقیت همهجانبهشان، تبدیل به الگویی برای تقلیدهای دست چندم میشوند و با تمام خوبی و بزرگی، تأثیری منفی بر صنعت فیلمسازی میگذارند. تقلیدی که در ورطهی تکرار تأثیری به مراتب مخربتر بر جای خواهد گذاشت.
۱۰. باکرهی ۴۰ ساله (۴۰Year-Old Virgin) تبدیل به فرمولی تکراری برای فیلمهای کمدی شد
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: جاد آپاتو
- بازیگران: استیو کارل، سث روگن، پل راد، الیزابت بنکس، کاترین کینر، جونا هیل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ %
با شروع قرن بیست و یک، صنعت سینما که دیگر فاکتور قدرت ستارهها در دههی نود میلادی را نداشت، در ژانر کمدی با افتی مواجه شد که تنها به لطف سوژههای مبالغهآمیز و شخصیتهای غیرواقعی دست و پا چلفتی خودنمایی میکرد. بازیگران و فیلمهای بزرگی از این دوره سر بر آوردند، اما در ژانر کمدی حتی سردمدارانی چون ادی مورفی با مشکل مواجه شدند.
کمدی رمانتیک «باکرهی ۴۰ ساله» به کل این الگو را عوض کرد. این فیلم بدون تکیه به طنز سختگیرانه، بسیار سرزنده و واقعی بود. هالیوود، خیلی زود، شروع کرد به تقلید از این فرمول و نتیجه بیشمار نمونهی بنجل و گاه موفقی شد از قهرمانی ناشی که روند نزولی را طی میکند، اما در نهایت از منجلاب زندگی شخصیاش سرافراز بیرون میآید.
۹. علاءالدین (Aladdin) صداپیشگان کهنهکار عرصهی دوبله را به حاشیه راند
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- کارگردان: روی کلمنتس، جان ماسکر
- بازیگران: اسکات وینگر، رابین ویلیامز، لیندا لارکین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ %
پیش از «علاءالدین»، فیلمهای انیمیشنی برای اینکه موفق شوند، چندان به صداپیشگان مشهور، در واقع بازیگران مشهور، متکی نبودند. صنعت انیمیشن برای خودش جزیرهای مستقل، هممرز با هالیوود بود که صداپیشگان خاص خودش را داشت. موفقیت رابین ویلیامز در نقش شخصیت غول چراغ جادو به قدری حیرتانگیز بود که هالیوود شروع کرد به نقش دادن به هر کمدینی که میتوانست در فیلمهای انیمیشنی عملکرد خوبی داشته باشد. حالا، اصلاً نمیتوان فیلمهای انیمیشن را بدون صدای بازیگران ستارهای که هیچ مهارت یا سابقهای در فن صداپیشگی ندارند، تصور کرد. در مقابل، بیشمار کهنهکار باتجربه و استاد این فن در مقابل رقبای به مراتب بیاستعدادترشان به حاشیه رانده شدهاند و نقشی بهشان داده نمیشود.
۸. پالپ فیکشن (Pulp Fiction) تصادفا یک ژانر را به وجود آورد
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- کارگردان: کوئینتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، اوما تورمن، ساموئل ان جکسون، بروس ویلیس، کریستوفر واکن، استیو بوشمی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ %
کوئینتین تارانتینو با «پالپ فیکشن» سرخوش و نامتعارفش به یکباره معروف شد و فیلمسازی را برای همیشه عوض کرد. این فیلم با دیالوگهای تیز و تند و ارجاعات کوتاه اما معنادارش به فرهنگ عامه، در ژانر درامهای جنایی تبدیل به یک الگوی تقلید شد. بعد از این فیلم، هر کس میخواست فیلمی در این ژانر بسازد، گویا رقیب بزرگی داشت که باید کنار میزد.
البته بعضی صاحبسبکها و گردنکلفتهای این ژانر مثل مارتین اسکورسیزی از رقابت و تقلید با «پالپ فیکشن» خودداری کردند اما بیشتر فیلمهای جنایی دههی ۲۰۰۰، چنان مو به مو از سبک تارانتینو تقلید کردند که فیلمهای سبک «پالپ فیکشن» خود تبدیل به یک خردهژانر در ژانر جنایی شدند. تارانتینو آنگونه که خودش میگوید، از پیدایش تمام این همتاها و همزادها راضی و خوشحال است.
۷. «انتقامجویان» (The Avengers) باعث شد کمپانیهای زیادی بخواهند جهانهای سینمایی پولساز سرمایهگذاری کنند
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: جاس ویدون
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، اسکارلت جوهانسون، کریس ایوانس، کریس همسورث، مارک رافالو، ساموئل ال جکسن، تام هیدلستون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ %
ایده خیلی ساده بود: تمام ابرقهرمانهای مارول را، که متعلق به استودیوهای دیگر نبودند، یکجا کنار هم در یک فیلم سینمایی بلند قرار میدهیم و مسیری را آغاز میکنیم که احتمالاً به این زودیها پایانی نخواهد داشت. موفقیت «انتقامجویان» ششمین فیلم دنیای سینمایی مارول بر پایهی همین ایدهی ساده شکل گرفت. و میلیاردها دلار فروش را تنها در هفتهی اول اکران برایش رقم زد و تبدیل به نقطهی عطفی در صنعت سینما شد. این چنین شد که تمام استودیوها شروع کردند روی معادلی همتراز با جهان سینمای مارول کار کردن. بسیاری هنوز دارند تلاش میکنند فرمول درست را پیدا کنند، حتی رقیب خود مارول، «دیسی کامیکس» (DC Comics).
۶. هری پاتر (Harry Potter) موجی از فیلمهای نوجوانانهی متوسط را به راه انداخت
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کارگردان: کریس کلمبوس
- بازیگران: دنیل ردکلیف، روپرت گرینت، اما واتسون، ریچارد هریس، آلن ریکمن، مگی اسمیت،تام فلتون، ایان هارت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ %
دومین فیلم پرفروش تاریخ سینما در زمان اکران، اقتباسی از سری کتابهای محبوب هری پاتر، نوشتهی جی کی رولینگ، «هری پاتر و سنگ جادو» (Harry Potter and the Sorcerer’s Stone) تأثیری دوگانه داشت. موفقیت جهانی این فیلم باعث شد ناشران روی هر پروژهی فانتری نوجوانانهای که به زحمت شباهتی به «هری پاتر» داشت، سرمایهگذاری کنند. بعد از انتشار کتابها، ناشران شروع کردند به جلب حمایت استودیوهای فیلمسازی که دقیقاً به همان اندازه خواستار حق ساخت سری کتابهای هری پاتر و تمام کتابهای زیرمجموعهاش بودند.
نتیجه بیشمار فیلمهایی است- «پرسی جکسون و المپنشینان: دزد آذرخش» (Percy Jackson & the Olympians: The Lightning Thief)، گرگ و میش (Twilight) و «دونده مارپیچ» (The Maze Runner)- که همگی سعی کردند «هری پاتر» را از تخت سلطنت پایین بکشند، اما موفق نشدند.
۵. ماتریکس (The Matrix) به مدت یک دهه فشن و فیلمسازی ژانر اکشن را تحت تأثیر خود قرار داد
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: خواهران واچوفسکی
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری ان ماس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ %
به جرئت میتوان گفت سال ۱۹۹۹ در تاریخ سینمای معاصر، بهترین سال بوده است. فقط با فیلمهایی مثل «زیبای امریکایی» (American Beauty)، «حس ششم» (The Sixth Sense) و «محیط اداره» (Office Space)، سال ۱۹۹۹ میتوانست بار خودش را ببندد، تا اینکه «ماتریکس» از راه رسید.
«ماتریکس» با جهان آخر الزمانی اسرارآمیز و حیرتانگیزش در مقطع مهم تاریخ، در آستانهی ورود به قرنی جدید، آیندهی سینما را، از طراحی لباس تا جلوههای ویژهاش به طور ویژه تکنیک «انجماد زمان»، تعریف کرد. در دههی بعد، هر فیلم اکشنی که ساخته شد، دستکم یک ادای احترام به ماتریکس داشت. تقلیدها و نوآوریها را به نام خود زدن آنقدر زیاد شد که اهالی سینما حتی تکنیک انجماد زمان را میگفتند «تکنیک تأخیر گلولهی ماتریکس.»
۴. «آروارهها» (Jaws) بلاکباسترها (و تمام معایب متعاقبش) را به وجود آورد
- سال انتشار: ۱۹۷۵
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس، لورین گری، مورای همیلتون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ %
قبل از «آروارهها» پرژوههای بلند سینمایی عظیمی وجود داشتند، اما بعد از اینکه این فیلم دلهرهآور کوسهها در دههی هفتاد میلادی که جوانان در حال خوشگذرانی را به کام مرگ فرو میبرد، مخاطب را به حیرت وا داشت، هر فیلم بزرگی که از آن پس ساخته شد، با استانداردهای «آروارهها» قضاوت شد. به زبان ساده، این «آروارهها» بود که بلاکباستر مدرن را ابداع کرد.
جنبهی منفی این ابداع این است که هالیوود از آن زمان به جای اینکه اجازه بدهد یک فیلم خودش تبدیل به بلاکباستر بشود، هنوز دائماً در تلاش است که در سال با محاسبات مهندسیشده دستکم هفت بلاکباستر تولید کند. از آنجا که بیشتر فیلمها در تلاشند تبدیل به بلاکباستر بشوند، هنر ریزهکاری و مهارت در عین ظرافت در سینما فدای جلوههای ویژه و روایتپردازیهای سطحی میشود.
۳. «داستان اسباببازی» تصادفاً انیمیشن دوبعدی سنتی را از بین برد
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: جان لستر
- بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس، جیم وارنی، والاس شاون، جان راتزنبرگر، آنی پاتس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ %
وقتی «داستان اسباببازی» سال ۱۹۹۵ اکران شد، دنیای انیمیشن را برای همیشه عوض کرد. اواخر دههی هشتاد میلادی کمابیش مشخص شده بود که قرار است در آینده فیلمی کاملاً کامپیوتری تولید شود و قرعهی این کار به نام «داستان اسباببازی» افتاد. رقابت برای کارتون کامپیوتری بعدی زمانی شروع شد که این اولین محصول پیکسار هم در موفقیت در گیشه و هم جلب نظر منتقدان به اوج رسید. با از دور خارج شدن کامل انیمیشن دوبعدی در امریکا و کشورهای غربی، اثرات متعاقب آن رقابت تولید فیلم با کامپیوتر امروز همچنان احساس میشود.
۲. جنگ ستارگان (Star Wars) بلاکباسترها را روی بازاریابی متمرکز کرد
- سال انتشار: ۱۹۷۷
- کارگردان: جورج لوکاس
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر، پیتر کوشینگ، الک گینس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ %
«جنک ستارگان» هم همچون «آروارهها» با به وجود آوردن مفهوم بلاکباستر به تغییر مسیر صنعت فیلمسازی کمک کرد. اما برعکس «آروارهها»، «جنگ ستارگان» امتیاز به همراه داشتن پتانسیل بیانتهای بازاریابی را هم به این جریان اضافه کرد؛ یعنی درآمدزایی از برند «جنگ ستارگان» به طرق مختلف. جورج لوکاس، خالق «جنگ ستارگان» بعد از کسب حق امتیاز فیلمش تبدیل به مولتی میلیونر شد، و بیشتر این سرمایه را مدیون امپراتوری اسباببازیهایی است که بر اساس شخصیتها و المانهای سری فیلمهای «جنگ ستارگان» ساخته میشوند.
هالیوود از این اتفاق الگوبرداری کرد و شروع کرد به تولید فیلمهایی که بتوان بر اساس شخصیتها و المانهایش، حتی پیش از پایان نگارش فیلمنامهی این فیلمها، اسباببازی و کالای کلکسیونی ساخت.
۱. «دزدان دریایی کارائیب» (Pirates Of The Caribbean) باعث شد هر چیزی تبدیل به فرنچایز سینمایی شود
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- کارگردان: گریگور وربینسکی
- بازیگران: جانی دپ، اورلاندو بلوم، جفری راش، کیرا نایتلی، جاناتان پیرس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ %
دیزنی میخواست برای یکی از مسیرهای پارک موضوعی معروفش، «دزدان دریایی کارئیب»، فیلمی داشته باشد. کار ناممکنی به نظر میآمد و این چشمانداز همچون خیال خامی بیش نبود. یعنی داستان حول آن مسیر، آن قدرت را نداشت که تبدیل به کالایی جفت و جور مسیر پارک دیزنی شود. تا اینکه تد الیوت و تری روسیو (نویسندگان «شرک» (Shrek) و «علاءالدین») به تیم فیلمنامهنویسی (و البته جانی دپ به تیم بازیگری) پیوستند و باقی ماجرا را دیگر همه میدانید.
موفقیت «دزدان دریایی کارائیب» باعث شد، برندها به فکر ساختن فیلم برای تبلیغ محصولاتشان بیفتند. از «فیلم لگو» (The Lego Movie) تا «کشتی جنگی» (Battleship)، که اولی بر اساس بازی دستی و دومی بر اساس بازی کامپیوتری ساخته شده است، دیگر همهچیز در هالیوود قابلیت اقتباس را پیدا کرد.
منبع: cbr
به نظرم اسمش ضربه زدن نیست؛تحوله
اینا چون خوب بودن بقیه به پاشون نریسدن ضربه زدن؟
بیشتر توضیح بدین
اینجوری باشه همه فیلم ها ضربه میزنن به سینما
بسیار درست و مفید بود ممنون
غلت کردی
انیمیشن سنتی همون نقاشی متحرک پرزحمت بود.
یعنی چی انیمیشن دوبعدی سنتی؟
یعنی چه فیلمی؟
اگر انیمه های ژاپنی رو دیده باشی اونها اکثرا دو بعدین
سبک ساخت مثل پینو کیو و تام و جری های قدیمی
شاه شیر
شاه شیر ؟ خراب کردم خودمو 😂😂😂😂🤝🏿🤝🏿🤝🏿🤝🏿
اونایی که دستی طراحی میشدن
همهی اینا دروغ هست همش ، واقعا که 🤣😠😬