۱۰ فیلم سینمایی خوب که فرنچایزشان را نابود کردند؛ از شوالیه تاریکی تا انتقامجویان
وقتی مخاطبان سینما با یک فیلم عالی یا افسانهای روبهرو میشوند، یکی از اولین و طبیعیترین واکنشهایشان این است که میل به تماشای ادامهی داستان در آنها قلیان کند. بعضی از این آثار بخشی از یک فرنچایز سینمایی هستند و طبیعتا قسمتهای دیگری هم به پشتوانهی این موفقیت تعریف میشود، و بعضی دیگر هم به اندازهی پرمخاطب و دوستداشتنی هستند که یک تنه فرنچایز تازهای را به وجود میآورند اما گاهی این نیت خوب و احتمالا پولساز نتیجهی معکوسی میدهد و دنبالههای بعدی اصلا در حد و اندازهی آن اثر افسانهای پرمخاطب، نیستند.
از آن جایی این فیلمها از نظر سینمایی تمام و کمال هستند، توقع مخاطب را به اندازهای بالا میبرند که عملا ادامهی فرنچایز دچار مشکل میشود. همهی دنبالههای سینمایی این آثار بد یا غیرقابلتحمل نیستند اما وقتی با آن مورد خاص مقایسه میشوند، هیچ چیزی برای عرضه ندارند و متاسفانه در صنعت سینما این مقایسه همواره وجود دارد. همچنین این آثار افسانهای معمولا نقطهی پایان باشکوه یک فرنچایز هستند اما طمع مالی، سازندگان را به تولید فیلمهای بیشتر ترغیب میکند و چون دیگر داستانی برای عرضه وجود ندارد، نقصهای فرنچایز هم بیشازپیش به چشم میآید.
۱۰- «انتقام جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) میتوانست نقطهی پایانی MCU باشد
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۹
- کارگردان: برادران روسو
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، کریس ایوانز، مارک رافلو، کریس همسورث، اسکارلت جوهانسون
- امتیاز IMDb فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
«انتقام جویان: پایان بازی»، پایان شگفتانگیزی بود که پیشتر شبیه آن را ندیده بودیم. فیلم نه تنها همان چیزی بود که فیلمهای دنیای سینمایی مارول یک دههی تمام بر اساس آن ساخته شده بود بلکه آخرین قسمت انتقام جویان هم به حساب میآمد. اگر MCU با انتقام جویان: پایان بازی به کارش خاتمه میداد یا حداقل پس از وقفهای طولانی پرقدرتتر بازمیگشت، میشد پایان بازی را بزرگترین جنبش فرهنگعامهی اواخر دههی ۲۰۰۰ دانست.
اما MCU به جای خداحافظی باشکوه در اوج، شروع به ساخت فیلمها و اسپین آفهای بیشتر در Disney+ کرد. در حالی که «بیوهی سیاه» (Black Widow)، «لوکی» (Loki) و «چه میشود اگر…؟» (What If) اصلا فیلمهای بدی نیستند اما بعید است که بتوانند از انتقام جویان: پایان بازی پیشی بگیرند. از همه بدتر این که آثار تازه بیشتر شبیه نشانههایی از اشباع بیش از اندازهی دنیای سینمایی مارول هستند تا ادامهی طبیعی یک جهان مشترک.
۹- «مردان ایکس: روزهای گذشتهی آینده» (X-Men: Days Of Future Past) تنها پایان منطقی مردان ایکس بود
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: هیو جکمن، جیمز مکآووی، مایکل فاسبندر، هلی بری، آنا پاکوین، جنیفر لارنس
- امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
«مردان ایکس: روزهای گذشتهی» آینده یک کراس اور تمام عیار است که مستحق توجه بیشتری از سوی مخاطبان و منتقدان بود. این فیلم نه تنها خطوط اصلی قسمتهای مختلفی که در ظاهر به یکدیگر بیربط بودند را به هم پیوند میدهد بلکه وداع باشکوهی برای دو نسل از جهشیافتههای سینمایی را ترتیب داد. با این حال فرنچایز مردان ایکس به جای این که در همین نقطه به کارش پایان دهد، تصمیم گرفت ادامه دهد.
این فرنچایز پرطرفدار با «مردان ایکس: آخرالزمان» (X-Men: Apocalypse) و «ققنوس سیاه» (Dark Phoenix) ادامه پیدا کرد که فقط باعث شدند داستانی که قبلا به پایان رسیده بود، بیشتر و بیشتر کش بیاید. پایان «لوگان» (Logan) عالی بود اما روزهای منتهی به مرگ ولورین به اندازهای از سبک فیلمهای قبلی مردان ایکس جدا بود که میتوانست به عنوان یک فیلم مستقل تعریف شود.
۸- «نابودگر ۲: روز داوری» (Terminator 2: Judgment Day) به حالت پیشفرض فرنچایز تبدیل شد
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۱
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، لیندا همیلتون، رابرت پاتریک، ادوارد فرلانگ
- امتیاز IMDb فیلم: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
درست زمانی که مخاطبان فکر میکردند هیچ فیلمی نمیتواند به بینقصی «نابودگر» (The Terminator) باشد، قسمت دوم از هر نظر غیرقابلتصور و فراتر از فیلم اصلی ظاهر شد؛ از صحنههای اکشن باورنکردنی گرفته تا داستان جاهطلبانهاش، همه چیز برای تماشای یک فیلم درجه یک فراهم بود. روز داوری خیلی زود به عنوان یکی از بهترین دنبالههای سینمایی شناخته شد و آنقدر خوب بود که سایر فیلمهای فرنچایز نابودگر به تکرار موفقیت آن ادامه دادند.
«نابودگر ۳: خیزش ماشینها» (Terminator 3: Rise of the Machines) و فیلمهای بعدی از روز داوری ضعیفتر بودند؛ جایی که تی- ۱۰۰۰ قهرمانانه به بشر کمک کرد تا اسکای نت را متوقف کند. بدترین مورد دربارهی دنبالههای سینمایی نابودگر این است که با فیلمهای اول و دوم به وضوح تناقض دارند. فیلم پسا آخرالزمانی «رستگاری نابودگر» (Terminator Salvation) حداقل روند متفاوتی را دنبال کرد اما باز هم نتوانست از زیر سایهی روز داوری بیرون بیاید.
۷- قسمت اول «جانسخت» (Die Hard) تنها فیلمی بود که از کلیشههای رایج فیلمهای اکشن فرار کرد
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۸
- کارگردان: جان مکتیرنان
- بازیگران: بروس ویلیس، آلن ریکمن، بانی بدیلیا، رجینالد ولجانسون
- امتیاز IMDb فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
اصلیترین چیزی که قسمت اول جانسخت را به یک پدیده تبدیل کرد، این بود که دقیقا مخالف تمام فیلمهای اکشنی بود که تا آن روز تولید شده بود. جان مکلین به جای این که یک ارتش تکنفرهی میهنپرست و توقفناپذیر باشد، یک آدم معمولی خسته بود که باهوش و ذکاوتش دیگران را نجات داد. اگر قسمت اول با هوشمندی تمام کلیشههای ژانر اکشن را زیر پا گذاشت، دنبالههای بعدی دقیقا برعکس عمل کردند.
هر دنبالهی جانسخت یک فیلم اکشن معمولی بود و جان مکلین به یکی دیگر از قهرمانهای اکشن کلیشهای تبدیل شد. البته جانسخت ۲ و ۳ طرفداران خودشان را دارند اما قسمتهای بعدی کاملا ناامید کننده بودند. در هر صورت هر چهار دنبالهی سینمایی، فیلمهای پر طمطراقی بودن که با فیلم اصلی فرسنگها فاصله داشتند.
۶- «گلدن آی» (GoldenEye) باعث بحران هویت جیمز باند شد
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: مارتین کمپل
- بازیگران: پیرس برازنان، شان بین، جو دان بیکر، ایزابلا اسکروپو
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
حتی پیش از پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱، فیلمهای جیمز باند در تقلا برای ارتباط با مخاطب بودند. در آن زمان جاسوسانی که جهان را از دست ابرشرورهای بد ذات نجات میدادند، تکراری و کهنه شده بودند تا این که گلدن آی زندگی تازهای را به فرنچایز اهدا کرد، جایگاه باند پس از جنگ سرد را به طور جدی بازیابی و در عین حال همه چیز را دربارهی مامور ۰۰۷ تخریب کرد.
متاسفانه پس از این فیلم آقای باند نمیدانست باید چه کاری انجام دهد. جیمز باند در دورهی پیرس برازنان به ریشههای ماجراجویانهی مجموعه بازگشت اما آنقدر بیرحمانه طرد شد که مجموعه به ریبوت نیاز پیدا کرد. برعکس، دوران دنیل کریگ آنقدر جدی گرفته شد که سبک اصلی فرنچایز را از دست داد و فقط همان کاری که گلدن آی سال ۱۹۹۵ انجام داده بود را تکرار کرد.
۵- «کینگزمن: سرویس مخفی» (Kingsman: The Secret Service) هیچ وقت نباید به فرنچایز تبدیل میشد
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
- کارگردان: متیو وان
- بازیگران: کالین فرث، ساموئل ال. جکسون، مارک استرانگ، تارون اگرتون
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
اولین قسمت کینگزمن نمونهی خوبی از فیلمهای خودبزرگبین اواخر دههی ۲۰۰۰ میلادی بود اما مهمتر از آن شبیه بازگشتی به دوران شکوهمندانهی جیمز باند به نظر میرسید. این اقتباس سینمایی از کمیک دیو گیبونز، نه تنها شبیه یک هوای تازه در برهوت فیلمهای جاسوسی خوب بود بلکه موفقیت بزرگی بود که یک دنباله و یک پیشدرآمد به وجود آورد که به دوران جنگ جهانی اول میرسید.
مشکل این بود که کینگزمن کمکم تبدیل به چیزی شد که فیلم اصلی با آن حجم از موفقیتهایش را هم به سخره میگرفت. هر دنباله سعی داشت چیزهایی مثل اکشن که فیلم اول را منحصربهفرد کرده بود را تقویت کند اما نتیجه تکرار و رکوردی عجیب و غریب بود. کینگزمن به عنوان یک ادای دین بانمک به ماجراجوییهای مامور ۰۰۷ عالی عمل کرد اما وقتی به یک مجموعه تبدیل شد تنها به یک شوخی بینمک شبیه بود.
۴- هیچ کدام از فیلمهای جهان مشترک کوین اسمیت نتوانستند از «فروشندهها» (Clerks) پیشی بگیرند
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
- کارگردان: کوین اسمیت
- بازیگران: برایان اوهالوران، جف اندرسون، مرلین گیگلیاتی، جیسون موس
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
دههی ۹۰ میلادی نقطهی عطفی برای سینمای مستقل بود و فروشندهها را میتوان یکی از ستونهای اصلی این سینما دانست اما کمتر کسی انتظار داشت دردسرهای دانته هیکس در فروشگاه کوئیک استاپ، آغازگر جهان سینمایی واحدی به نام View Askewniverse باشد. جهان خلق شده توسط نویسنده و کارگردان کوین اسمیت، کاملا متنوع بود اما هیچ کدام از فیلمها نتوانستند موفقیت فروشندهها را تکرار کنند.
فروشندگان کلاژ کاملی از علایق شخصی کوین اسمیت بود اما پس از آن همه چیز برای منتقدان و طرفداران سرسخت او بیش از حد شخصی شد. «به دنبال ایمی» (Chasing Amy) میتوانست جایگاه فروشندهها را تصاحب کند اما اسمیت نتوانست از پتانسیل و شتاب فیلم به خوبی استفاده کند، در عوض تصمیم گرفت با ساخت سهگانهی فروشندهها به منطقهی امنش بازگردد.
۳- «کشتار با ارهبرقی در تگزاس ۲» (The Texas Chainsaw Massacre 2) با هجو، فرنچایز را به سمت فراموشی برد
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۶
- کارگردان: توبی هوپر
- بازیگران: دنیس هاپر، کارولین ویلیامز، بیل مسلی، لو پریمان، بیل جانسون
- امتیاز IMDb فیلم: ۵.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
زمانی که توبی هوپر به فکر ساخت یک دنبالهی سینمایی برای کشتار با ارهبرقی در تگزاس افتاد، قصد نداشت در همان مسیر قبلی قدم بگذارد به همین دلیل هم در قسمت دوم به کمک کمدی سیاه، فیلم اصلی را بیرحمانه و با تمام قوا به سخره گرفت. این فیلم در حال حاضر به عنوان یکی از جسورانهترین و دیوانهوارترین دنبالههای سینمایی تمام دوران شناخته میشود.
کشتار با ارهبرقی در تگزاس ۲ شتاب بسیار زیاد شخصیت صورت چرمی را تا اندازهای از بین برد. عملکرد این فیلم به اندازهای خوب بود که تمام دنبالههای بعدی یا فیلم دوم را بازتعریف میکردند یا فرنچایز را دوباره آغاز میکردند و این گونه بود که یک اسلشر ساده به یکی از پیچیدهترین مجموعههای ترسناک تمام دوران تبدیل شد.
۲- «امپراتوری ضربه میزند» (The Empire Strikes Back) همواره بر تمام فرنچایز جنگ ستارگان سایه انداخته است
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۰
- کارگردان: اروین کرشنر
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر، بیلی دی ویلیامز، آنتونی دنیلز، دیوید پراوز
- امتیاز IMDb فیلم: ۸.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
وقتی امپراتوری ضربه میزند سال ۱۹۸۰ اکران شد، نه تنها زمینهی جدیدی را برای جنگ ستارگان آغاز کرد بلکه استانداردهای تازهای را هم برای فرنچایز تعریف کرد. تاریکترین قسمت سهگانهی اصلی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای فرنچایز و بهترین دنبالههای سینمایی تمام دوران هم شناخته میشود. به نظر میرسید این فیلم برای جنگ ستارگان مثل یک ناجی عمل میکند و میتواند دنبالههای بیشتر و بیشتری را به وجود بیاورد که البته همین اتفاق هم افتاد.
دنبالههایی مثل «بازگشت جدای» (Return Of The Jedi) و «خیزش اسکای واکر» (The Rise Of Skywalker) از امپراتوری ضربه میزند الهام نگرفتند در حالی که آثاری مثل «انتقام سیت» (Revenge Of The Sith) و «آخرین جدای» (The Last Jedi) زمانی در بهترین حالتشان بودند که از تمها و سبک امپراتوری ضربه میزند استفاده کردند.
جنگ ستارگان از آن به بعد ترجیح داد به جای ریسک و امتحان کردن چیزهای متفاوت، به بهترین ورودی خود متکی باشد.
۱- «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) با واقعگرایی بیش از حد کمیکهای بتمن و فیلمهای ابرقهرمانی دی سی را زمین زد
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: کریستین بیل، مایکل کین، هیث لجر، گری اولدمن، آرون اکهارت، مگی جیلنهال
- امتیاز IMDb فیلم: ۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
شوالیهی تاریکی یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دههی ۲۰۰۰ است. علاوه بر این که به اتفاق آرا به عنوان بهترین فیلم سهگانهی بتمن شناخته میشود، یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام دوران لقب گرفته و فیلمهای ابرقهرمانی بعد از آن سعی کردند بهتر باشند و آن را شکست دهند.
«شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) که از همان ابتدا هم هیچ امیدی برای غلبه بر شوالیهی تاریکی نداشت اما فیلمهای بعدی دی سی بر جنبههای تاریک و واقعگرایی تاکید دوچندان داشتند. شوالیهی تاریکی حداکثر باید به عنوان یک آزمون خطای جذاب استفاده میشد اما در عوض واقعگرایی بیش از حد، از آن زمان تا به حال گریبان دی سی را گرفته و به یکی از آفتهای DCEU تبدیل شده؛ به گونهای که انگار آیه نازل شده که هر فیلم باید تلختر و تاریکتر از فیلم قبلی باشد!
منبع: cbr
دوستان گرامی قبل پریدن به سر و روی نویسنده دقت کنین که منبع مقاله کجاست و نویسنده اینجا فقط ترجمه کرده .
😂🤣😅😆😁😄😃😀🙂🙃😚☺😗😘🤩😍🥰😇😊😉😙🥲😋😛😜🤪😝🤑🤗🤭🙄😒😏😶😑😐🤨🤐🤔🤫😬🤥😌😔😪🤤😴😷🤒🤕🥳🤠🤯😵🥴🥶🥵🤧🤮🤢🥸😎🤓🧐😕😟🙁☹😮😯😭😢😥😰😨😧😦🥺😳😲😱😖😣😞😓😩😫🥱😤😡👺👹🤡💩☠💀👿😈🤬😠👻👽👾🤖😺😸😹😻😼😽😾😿🙀🙈🙉🙊
خط ۴ غلیان درسته نه قلیان
انتقام جویان به نحوی هم پایان MCU بود. پایان تمام چیزی که تو ده سال مارول برامون چید و با این شاهکار تمومش کرد.
حالا مارول داره دوباره برنامه میچینه و این روند شاید ۶ – ۷ سال طول بکشه.
ابرقهرمان های جدید باید معرفی بشن، کلی داستان چیده بشه، همین مولتیورس در سریال لوکی یکی از پل های مارول بود به MCU جدید و بعد از انتقام جویان پایان بازی.
در کل یه جورایی “انگار” MCU تموم شد و الان دوباره داره شروع میشه. باید منتظر باشیم، مطمئنا مارول ۱۰ سال اینده فیلم های چند برابر بهتری رو هم میسازه.
تازه داریم کم کم با شرور های خفن مارول مثل گالاکتوس و مفیستو و … آشنا میشیم، نبرد با این شرور ها چندین برابر نبرد با تانوس خرابی به بار میاره و چندین برابر نفس گیر تره.
گزینه اول که دارک نایت رو گذاشتید کاملا درست بود، نه تنها خود دیسی بلکه هیچ فیلمی نمیتونه جاش رو بگیره. هیچ نقش منفی ای هم مطمئنا تا سال ها بعد به پای جوکر دارک نایت نمیرسه.
واقعا دی سی رو بتمن و جوکر نگه داشتن
با اینکه شخصیت هایخفنی مثل فلش داره ولی اتاق فکر درست کردن فیلمشان بشدت ضعیفه
امیدوارم روزی بشه که حداقل بتونه با مارول رقابت کنه
واقعا اولی و اخری خیلی درست بود. انتقام جویان خیلی فیلم خفنی بود ولی حیف که تموم شد و مطمئن هستم که تا مدتا هیچ فیلم ابر قهرمانی جای اونو نمیگیره البته شایدم هیچ وقت(چون دیگه کاپیتان امریکایی نیست ایرون منی نیست و فکر نمیکنم داستان جذاب تری براش ساخته بشه) و این به ضرر این سبک فیلمه .شوالیه تاریکی واقعا شاهکار بود ولی نمیدونم چرا دی سی دوست داره انقدر بتمن رو ضعیف نشون بده و به اصطلاح کلا دوست داره در فیلم های تخیلی واقع گرایانه فیلم بسازه این اون چیزیه که مارول رو موفق کرده (توجه به خواسته مخاطب)
از تایید نشدن کامنتهای من و تایید شدن کامنت اون بنده خدا کاملا مشخصه احوال ادمین این سایت چجوریه و چقدر متعصبانه جبهه گرفته.
خب فیلمای دیسی دارک باشن بهتر نیست؟ نکه خیلی برنامه ریزی داره مدام درهم برهم کار میکنه حداقل با دارک بودن متفاوت به نظر میان
چه مقاله متناقضی ترجمه شده.
الان نفهمیدم، میخواید بگید دنیای سینمایی دیسی سعی کرده مثل سهگانه رئال باشه؟ 😂 دی سی ای یو و رئال؟ نگید آدم شاخ درمیاره.
بعد که اینو نوشته، دوباره یه چیز دیگه نوشته، نوشته سعی میکنن دارک تر و تلختر باشن!؟ من نمیفهمم واقعا نویسنده این مقاله چند سالشه؟ میخوای به بتمن بگم آخر کمیکهاش برات برقصه
واقعا یه عده سرچ زدن تو اینترنت بهترین کمیکهای بتمن و بعدش دو سه تا کمیک چرت رو عکساشو نگاه کردن فکر کردن خدای کمیکن و خیلی حالیشونه. عزیز من برادر من. در کمیکهای بتمن از همون دهه هشتاد بر واقع گرایی بتمن تاکید شده بود. شما یروان فرانک میلر رو بخون. از بتمن بیگنز رئال تره. بری کیلینگ جوک رو هم بخونی همینه. کمیک بتمن اون سری نیو۵۲ی که الان بچهسالا تو دستشون میگیرن و بتمن توش ترکیب تونی استارک و بین هست، نیست.
الان منتظرم کسایی که درک درستی از کامیک ندارن بیان به انتخاب به شدت درست شماره ۱ هیت بدن
بزرگوار، بهتر بود به جای نقد اندیشهها و آرای دیگران، به بیان دیدگاه خود بپردازید. حداقل درک درست را به آنهایی که تهی از آنند، نشان میدادید. روزگار به کام
یک روز ورق برمیگرده و اونروز قیافههای شما دیدنیه. منتظر اون روز باشید
بیان هیت بدند، به تو چه؟ حتی دلیلی از درستی شماره یک یا درک خودت از کامیک ندادی پس بهتر بود کلا حرف نمیزدی.
دلیلش در خود متن گفته شده .
کریستوفر نولان به جای یک بتمن که ترکیبی از فانتزی و رئال بازی یک بتمن واقعی به ما تحویل داده که در تضاد مطلق با کمیکه. این چیزیه که آسیب زده ، عدم وفاداری به منبع اقتباس