۵ دلیل که پدرخوانده را نمیتوان امروز بازسازی کرد
از دهه ۷۰ میلادی به بعد، هربار لیستی از آثار برتر تاریخ سینمای جهان گردآوری و منتشر شده، سهگانه «پدرخوانده» ساخته فرانسیس فورد کوپولا، حتما در این لیست قرار داشته. اما حالا و پس از گذشت نیم قرن از ساخت اولین قسمت این فیلم، «پدرخوانده» به عنوان دومین فیلم مهم تاریخ سینما شناخته میشود و جزو آثاری دستهبندی میشود که مشهور است هر انسانی باید پیش از مرگ آن را ببیند. معمولا فیلمهای سینمایی مهم تاریخ سینما، وسوسهای در کارگردانهای نسلهای بعد ایجاد میکند که این آثار را بازسازی کنند. اما «پدرخوانده» هنوز بعد از ۵۰ سال بدون بازسازی و به صورت منحصر به فرد در آرشیو سینما مانده. بسیاری فکر میکنند چون این فیلم یک اثر افسانهای است، تا امروز بازسازی آن غیرممکن بوده. اما این موضوع و جایگاه برتر آن در تاریخ، تنها یکی از دلایلی است که تا به حال کسی برای بازسازی آن اقدام نکرده.
در مقابل آثار مهم سینمایی بعضی افراد تعصبهای عجیبی دارند و برخی فیلمها را مقدس میدانند، در حدی که حتی نباید به آنها نزدیک شد. اما جریانهای دیگری وجود دارد که چندان تعصبی ندارند و به راحتی درباره بازسازی همه آثار موفق سینما اظهارنظر میکنند. اما درباره «پدرخوانده» انگار این موضوع توهینآمیز است و هنوز کسی سراغ آن نرفته. وجود خود کاپولا و استعداد خارقالعادهاش که فیلم را به شکلی که هست خلق کرده، از عوامب دیگر مهم در بازسازی آن به نظر میآید. در واقع اینکه او جایگزین ندارد هم «پدرخوانده» را دست نیافتنیتر کرده. اما در کنار این دو عامل اصلی، چند موضوع دیگر هم وجود دارد که ساخت دوباره «پدرخوانده» را تا امروز بسیار دور از ذهن قرار داده.
۱. دهه ۱۹۷۰ هالیوود، دوران درخشان و منحصر به فردی برای سینما بود
اواخر دهه ۱۹۶۰، هالیوود به طرز چشمگیری در حال تغییر بود. فیلمهایی مانند «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» ساخته استنلی کوبریک و «بانی و کلاید» اثر آرتور پن، ساخته و اکران شده بودند. فیلمهایی که فراتر از خواسته استودیوها و قراردادهای محدودکنندهشان بود. آثاری که چهره سینما را تغییر داد و آیندهای روشن را به هالیوود برگرداند. در آن روزها استعدادهای جدید به طور پیوسته در هالیوود ظهور میکردند. البته نمیتوان گفت که همه به جایگاه افسانه ای فرانسیس فورد کاپولا رسیدند، اما قدرت سینما و میزان تاثیرگذاریاش نه تنها در ایالات متحده بلکه در سراسر اروپا و آسیا بسیار پیشرفت کرد و تغییرات زیادی پیدا کرد.
۲. پدرخوانده اولین فیلم گانگستری در ژانر خود بود
امروزه ایده فیلم گانگستری آنقدر در سینما و ذهن مخاطب جا افتاده که تقریبا کلیشهای شده. البته منظور از کلیشه این نیست که نمایش خلافکاران مشهور تاریخ و فعالیتهای غیرقانونیشان دیگر محبوب نیست. در واقع، ژانر فیلم گانگستری هنوز هم بسیار طرفدار دارد، اما دیگر سازندگان باید از کلیشهها عبور کنند و خط داستانی متفاوتی برای روایت داشته باشند تا مخاطب را جذب کند. اما در اوایل دهه ۱۹۷۰ زمانی که رمان ماروی پوزو با نام «پدرخوانده» روانه بازار شد، مشخص شد که چقدر مردم تشنه داستانهای مافیایی و گنگستری هستند. داستانهایی که به دلیل نفوذ و قدرت این جریانها، تا آن زمان چندان به آن پرداخته نمیشد. رمان پوزو یکی از پرفروشترین رمانها در آن سالها بود. داستانی درباره جنایتهای سازمانیافته و آدمهایی که برای منافع خود به هر کاری دست میزنند. داستانها و آثار نمایشی پیش از آن رمان، تقریبا کودکانه به نظر میرسد. در کنار این تلاش کاپولا برای به تصویر کشیدن جزییات واقعی از زندگی مافیا باعث شد مردم تازه با واقعیتهای این گروهها آشنا شوند. آشنایی که «پدرخوانده» را تبدیل به افسانه کرد.
۳. بازیگران اصلی پدرخوانده اکنون افسانه هستند
همانطور که تاریخ سینما و فیلمسازی بارها و بارها ثابت کرده، هیچ فیلمی نمیتواند تنها با توانایی کارگردانش موفق شود. یکی از ویژگیهای اصلی یک فیلمساز ماهر این است که میتواند بازیهای قوی را از بازیگران خود بگیرد. اما همان کارگردان هم بدون بازیگرانی که بتوانند فیلمنامه و کارگردانی را به سطح بالاتری برسانند، نمیتواند کاری از پیش ببرد و شکست میخورد. انتخاب بازیگر با وسواسهای هر کارگردانی از میان ستارههای هالیوود هم گاهی به نتیجه دلخواه نخواهد رسید و برای هر پروژهای همه این ریسکها وجود دارد.
از نکات قابل توجه گروه بازیگران فیلم «پدرخوانده» این است که به استثنای مارلون براندو که در نقش اصلی این فیلم حضور داشت، اکثر بازیگران اصلی فیلم در زمان اکران آن، ستاره و مشهور نبودند. افرادی مانند آل پاچینو، جیمز کان و دایان کیتون تازه سالهای ابتدایی بازیگری خود را پشت سر میگذاشتند و در حال کشف نقاط قوت خود به عنوان بازیگر بودند. اما هم قدرت کارگردانی کاپولا و هم استعداد خود این چهرهها باعث شد که گروه بازیگران «پدرخوانده» یکی از قویترین گروههای بازیگری را داشته باشد. گروهی که تکرار آن در همان سطح از استعداد و تاثیرگذاری امروز سادهلوحانه به نظر میآید.
۴. سایه پدرخوانده اصلی خیلی بزرگ است
وقتی کاپولا تصمیم گرفت از رمان پوزو اقتباس کند، هیچکس نمیدانست که چقدر قرار است مطالب منبع اصلی را تحت الشعاع خود قرار دهد. رمان مشهور بود و کاپولا کار سختی داشت. اما فیلم با ۱۱ نامزدی جایزه اسکار و تصویری که ارائه داد، «پدرخوانده» را به نام خود ثبت کرد. در حدی که شاید بسیاری از مخاطبان نداند که این فیلم اقتباسی بوده. حالا آن سایه گسترده و بزرگ فیلم هنوز وجود دارد. تا حدی که هر نسخهای ساخته شود با اولی مقایسه میشودو مقایسهای که کار کسی که قرار است بازاسزی را انجام دهد بسیار سخت میکند. حتی شاید کسی سراغ رمان «پدرخوانده» نرود، اما فیلم کاپولا انگار تا ابد قرار است منحصر به فرد باقی بماند.
۵. تعداد کمی از کارگردانان می توانند رقیب فرانسیس فورد کوپولا باشند
«پدرخوانده» محصول کاپولا است. با اینکه پیش از این فیلم چندان مشهور نبود و بعد از سه قسمت «پدرخوانده» آثار قابل تامل و موفقی مانند «آخرالزمان»، «مکالمه» و «ماهی رامبل» را ساخت. اما آن چیزی که هنر او را به تمامی نشان میدهد اقتباس او از رمان پوزو است. فیلمی که از جزییات تا کلیات مدیون اوست. در اینجا موضوعی که درباره بازسازی وجود دارد این است که معمولا فکر پشت این ایده برای بهبود نسخه اولیه است. اما اینکه از زوایه جدید به این فیلم نگاه شود تا شاید ضعفی از آن پیدا کنیم و آن را تغییر دهیم تا اثری در حد و اندازه همان ساخته شود، چندان قابل تصور نیست. کاپولا را نمیتوان از «پدرخوانده» حذف کرد، همانطور که نمیتوان «پدرخوانده» را بدون تاثیر کاپولا متصور شد. حتی اگر کارگردانهایی بسیار قویتر از او برای بازسازی این اثر داوطلب شوند، بازهم او از «پدرخوانده» حذف نشدنی است.
منبع: screenrant
عرض ادب و احترام. مقالهی خوبی بود و خسته نباشید به نویسنده و تیم تحریریه و فنی سایت. منتها در مقاله های مربوط به هنر و علوم انسانی رعایت املای صحیح در تصویر موثر و اعتبار مقاله تاثیر به سزایی دارد. علی رغم ویژگی های ظاهری مقاله، مضمون نیز بسیار مهم است. با توجه به اعتبار تیم دیجی انتظار میرود که مقاله ها ارزش اختصاصی داشته باشند و در چرخه تکرار جان کلام نیافتند. شاید اگر به جای شمردن پنج نکته-با توجه به بدنه مقاله- تیتری در ارتباط با فرانسیس فورد کاپولا و نحوه مواجهاش با کلیت پدرخوانده لحاظ میشد، مقاله صادقانه تر مینمود؛ زیرا در پنج علت برشمرده هیچ نکته غیرممکنی به جز فقدان مارلون براندون دیده نمیشود.
با تشکر.