چگونه میتوان طراح بازی شد؟ | جعبهابزار بازیسازان (۱۱۵)
چند سالی میشود که کانال یوتیوب جعبهابزار بازیسازان (Game Maker’s Toolkit) در ویدیوهایی کوتاه و آموزنده به بررسی و توصیف جنبههای مختلف بازیهای ویدیویی و مفاهیم مربوط به این حوزه میپردازد. من تصمیم گرفتم محتوای این ویدیوها را با کمی تصرف و منطبق کردن آن با مدیوم نوشتار، به فارسی برگردانم. این سری مقالات برای کسانی که آرزوی بازیساز شدن را در سر میپرورانند یا فقط میخواهند بازیهای ویدیویی را بهتر و عمیقتر درک کنند، بسیار مفید خواهد بود. با مجموعه مقالات «جعبه ابزار بازیسازان» همراه باشید.
بیشترین سوالی که از من میشود این است: چطور طراح بازی شویم؟ من از بچهها، نوجوانها و کسانی که از شغلشان خسته شدهاند ایمیلی با مضمون این سوال دریافت میکنم؛ کسانی که میخواهند علاقهیشان را به بازیهای ویدئویی به مسیر شغلی درستحسابی تبدیل کنند و خودشان کسانی باشند که مکانیزمها، سیستمها و مراحلی را طراحی کنند که در این سری مقالات دربارهیشان صحبت میکنم.
متاسفانه من شایستگی لازم برای جواب دادن به این سوال را ندارم. با این حال کسانی را میشناسم که میتوانند کمک کنند. طی ماه گذشته با تعداد بسیار زیادی طراح بازی، طراح مرحله، کارفرما، استخدامکننده، استاد و دانشجو صحبت کردم تا به پاسخی برای پایهایترین سوال دربارهی چگونگی ورود به صنعت بازی در مقام طراح بازی برسم.
برای شروع میخواهم به مهمترین سوال بپردازم: کار یک طراح بازی دقیقاً چیست؟
جواب این سوال به چند عامل بستگی دارد:
- اندازهی استودیوی سازندهی بازی
- ماهیت بازیهایی که میسازند
- ساختار تیمهایشان
چون بسته به جایی که در آن کار میکنید، نقش طراح بازی ممکن است نقشی بسیاری کلی باشد، یا نقشی فوقالعاده تخصصی. مثلاً برای یک بازی کوچک موبایلی، شاید طراح بازی وظیفهی طراحی و رسیدگی به همهی جزئیات طراحی را داشته باشد. ولی در بازی بزرگتر، احتمالاً این وظیفه بین طراح بازی و طراح مرحله تقسیم میشود.
اگر مقیاس بازی بزرگتر شود، این نقش ممکن است بین نقشهای بیشتری هم تقسیم شود، مثل:
- طراح گیمپلی، که تمرکزشان روی تعاملهای ثانیهبهثانیه است
- طراح سیستمها، که کارشان رسیدگی به مفاهیمی کلی مثل نحوهی پیشرفت در بازی است.
طراح مرحله نیز ممکن است به دو نقش تقسیم شود:
- طراح کوئست یا ماموریتهای بازی
- طراح دنیای بازی (برای بازیهای دنیاباز)
از نقشهای دیگر میتوان به:
- طراح خط روایی بازی
- طراح تجربهی کاربری
- طراح اقتصاد
- طراح تکنیکی (که رابط بین بخش دیزاین و کدنویسی بازی است)
اشاره کرد.
نمیتوان بهطور قطعی گفت این نقشها تا چه حد مرزبندی مشخص دارند. مثلاً در رد دد ریدمپشن ۲ (Red Dead Redepmtion 2) اشخاصی بودند که وظیفهیشان صرفاً طراحی سیستم برای اسبهای بازی بود. اما بهطور کلی سوال اینجاست که این اشخاص دقیقاً کارشان چیست؟
برای شروع، کار طراح بازی این است که برای طراحی مکانیزمها و سیستمهای بازی ایدهپردازی کند. اگر دبیر بخش خلاقیت بازی به ایدههای او چراغسبز نشان دهد، طراح بازی مدارک و فهرستّهای پرجزئیات دربارهی ایدههایش طراحی میکند تا به برنامهنویسها و هنرمندها کمک کند ایدههایش را به واقعیت تبدیل کنند. پس از اینکه این ایدهها شکل و شمایل به خود گرفتند، ابزاری در اختیار طراحان قرار داده میشود تا مکانیزمها را بیشتر دستخوش تغییر کنند: مثلاً شاید استفاده از یک زبان برنامهنویسی ساده برای طرحریزی تعاملهای بازی یا استفاده از یک اسپردشیت اکسل (Spreadsheet) برای نشان دادن چگونگی تغییر ارقام بازی.
از طرف دیگر، طراحان مرحله باید برای بازیکن محیطهایی طراحی کنند تا در آنها، با استفاده از اسباببازیهایی که طراح بازی در اختیارش قرار داده، به اکتشاف و گردش بپردازد. در بیشتر بازیهای بزرگ، مراحل در گریباکس (Greybox) طراحی میشوند؛ یک محیط هندسی ساده و فاقد تکسچر که هنرمندها به آن جلا میبخشند.
طراحان مرحله ممکن است برای بعضی از تعاملهای خاص بازی کدنویسی کنند یا در یک بازی محیطباز ماموریتها را بهنوعی به هم ربط دهند.
در هر دو نقش، همکاری نقشی مهم دارد، چون طراحان برای به بار نشستن ایدههایشان باید با هنرمندها، انیماتورها، برنامهنویسها، نویسندهها و غیره تعامل داشته باشند. همچنین در این دو نقش تکرار نیز نقشی مهم دارد، چون ایدهها پس از تست شدن دائماً تغییر میکنند و اشخاصی که با دستکاری شدن ایدههایشان میانهی خوبی ندارند، اعصابشان از این پروسه حسابی خرد میشود.
بسیار خب، اگر چیزهایی که تعریف کردم برایتان جالب است، بیایید به سوال بعدی پاسخ دهیم: چطور میتوان طراح بازی شد؟
این از همان سوالهای یکمیلیوندلاری است. پس از صحبت با متخصصان صنعت بازی، به این نتیجه رسیدم که برای پیدا کردن شغل بهعنوان طراح بازی به چهار ویژگی نیاز دارید:
- باید تفکر طراحیمحور داشته باشید.
- باید مهارتهای نرم (Soft Skills) یا بهعبارت دیگر، روابط عمومی بالا داشته باشید.
- باید رزومهای قوی داشته باشید تا نشان دهید چه کاری از دستتان برمیآید.
- برای بسیاری از نقشها، به سطحی از تجربه در صنعت بازی نیاز دارید.
وقتی به بحث مصاحبهی کاری در مقاله برسم، به دو مورد اول بیشتر میپردازم. ولی فعلاً بیایید دربارهی رزومهی قوی و تجربه صحبت کنیم. تقریباً تمام کسانی که باهاشان صحبت کردم، توصیهای مشترک داشتند و آن هم این است: بازی بسازید! به مردم نشان دهید که از پس ساختن یک بازی یا یک مرحله برمیآیید و سپس آن را در رزومهی خود قرار دهید.
بهعنوان مثال، این بازی پرسس (Perses) نام دارد:
یک بازی اکشن اولشخص بسیار کوتاه با محیط قابلتخریب که به سازندهاش زکری پریس (Zachary Preece) کمک کرد به تیم طراحی واچداگز: لیجن (Watch Dogs: Legion) ملحق شود. بنابراین اگر میخواهید طراح بازی شوید، باید در رزومهیتان بازیهای کوچکی مثل پرسس را داشته باشید که نشان میدهند از توانایی طراحی مکانیزمها و سیستمهای جالب برخوردارید. این روزها بهلطف ابزار کارآمدی چون آنریل انجین و یونیتی ساختن چنین بازیهایی راحتتر شده است. ولی اگر دلتان نمیخواهد کدنویسی یاد بگیرید، میتوانید از رویاها (Dreams)، بازی پلیاستیشن ۴ یا شبیهساز بازیهای رومیزی (Tabletop Simulator) برای طراحی بازیهای رومیزی و کارتی استفاده کنید.
نیازی نیست حتماً بازی کامل بسازید. بازیتان میتواند بخشی از یک بازی کامل، پروژههای گیمجم (Game Jam) و پروتوتایپ یک بازی کامل باشد. همچنین میتوانید برای ساخت بازی با دیگران همکاری کنید، ولی در رزومهیتان باید دقیق اشاره کنید که کدام بخش از بازی ساختهوپرداختهی ذهن شماست. در کل باید نشان دهید برای فلان پروژه خودتان شخصاً چه زحمتی کشیدهاید. حتماً شیوهی تولید، طراحی، اجرا و اصلاح ایدههایتان را جایی ذخیره کنید تا بتوانید مهارتّهای طراحیمحورتان را به کارفرمای آتیتان ثابت کنید.
برای طراحان مرحله، هدف اصلی طراحی مرحله است. در این مورد هم میتوانید از آنریل یا یونیتی استفاده کنید، ولی استفاده از ابزار مادینگ (Modding Tools) و ویرایشگرهای مرحله برای بازیهای منتشرشده نیز قابلقبول است. اگر مرحلهای بسازید که بهنحوی به بازیهای شرکتی که میخواهید به آن ملحق شوید ربط داشته باشد، چه بهتر. مثلاً طی صحبت با طراحی که موفق شد به شغل دلخواه در شرکت موردنظرش دست پیدا کند، متوجه شدم که دلیل اصلی پذیرفته شدن او، این بود که برای بازی قبلی آن شرکت مرحله ساخته بود.
چند نکتهی مهم:
- پروژههایی را در رزومهیتان قرار دهید که تمام شده باشند، حتی اگر بسیار کوتاه باشند.
- تمرکز را روی بهترین کارتان قرار دهید.
- کیفیت را بر کمیت ترجیح دهید.
- علاوه بر نوشته و لینک دانلود، از ویدئو و عکس هم در رزومهیتان استفاده کنید، چون کارفرماها نمیتوانند همهچیز را بخوانند و بازی کنند.
حالا بیایید دربارهی تجربه صحبت کنیم. با اینکه بعضی از شرکتها حاضرند افراد آماتور را در حوزهی طراحی بازی استخدام کنند، ولی این شرکتها کم و تعداد متقاضیهایشان نیز زیاد است. بنابراین اگر میخواهید شانس استخدام شدنتان را افزایش دهید، باید تجربه کسب کنید.
یک راه برای کسب تجربه شرکت در برنامههای کارآموزی (Internship) و پستهای مربوط به کسب تجربهی کاری است. اگر در این مقامها عملکردتان خوب باشد، میتوانید از همین راه شغل دائم در شرکت موردنظر پیدا کنید.
روش رایج دیگر این است که فعالیتتان را در صنعت بازی در حوزهی تضمین کیفیت (Quality Assurance) یا تست بازی (Game Testing) شروع کنید. فعالیت در این حوزه تجربهی لازم را برایتان فراهم میکند و در این پست میتوانید ساز و کار استودیوهای بازیسازی را از نزدیک مشاهده کنید. سابقه داشته که تسترهای تضمین کیفیت، خصوصاً آنهایی که در بستر تیم تولید بازی کار میکنند، چنان عملکرد خوبی از خود نشان دادهاند که مافوقهایشان آنها را به تیم طراحی بازی منتقل کردهاند.
ولی توجه داشته باشید که تضمین کیفیت خودش یکی از نقشهای مهم در حوزهی بازیسازی است و نباید آن را صرفاً بهعنوان سکوی پرتاب برای رسیدن به مقام طراحی نگاه کرد. احتمالاً بهترین توصیه این است که اولین شغلتان در این زمینه طراحی بازی در بلیزارد و بانجی نخواهد بود. در این مقطع نباید وسواس به خرج دهید، بنابراین عاقلانهترین تصمیم این است که با طراحی بازی برای بازیهای موبایلی یا بازیهای کودکانه یا حتی بازیهای قمار تجربه کسب کنید. وقتی تجربهی کافی به دست آوردید، راه به ورود به استودیوهایی که قرار است بازی بزرگ بعدی را بسازند باز میشود.
یک راه قابلاطمینان برای کسب تجربه و درست کردن رزومه در آن واحد وجود دارد و آن هم درس خواندن در دانشگاه است. در سال ۲۰۲۱، سرتاسر دنیا کورسهای زیادی برای طراحی بازی تدریس میشود: مثل دیجیپن (DigiPen) در واشنگتن، دانشگاه تیساید (Teeside University) در بریتانیا، دانشگاه بردا (Breda University) در هلند و RMIT در استرالیا. اگر در این کورسها شرکت کنید، اشخاصی که تجربهی فعالیت در صنعت بازی را دارند، به شما نظریههای گیمدیزاین و برنامهنویسی ابتدایی را آموزش میدهند. پروژههایی که باید آخر هر ترم انجام دهید، برای رزومهسازی ایدهآل هستند. بهعنوان مثال، پرسس که پیشتر به آن اشاره شد، پروژهی زک برای دانشگاه استفوردشایر در بریتانیا بود. همچنین در دانشگاه دوستهایی را ملاقات خواهید کرد که میتوانند همکاران آتی شما باشند و ممکن است با افراد فعال در صنعت نیز آشنا شوید. در دانشگاه دسترسی به برنامههای کارآموزی و شغلهای مخصوص فارغالتحصیلان نیز موجود است.
بهطور کلی دانشگاه راهی قوی و محبوب برای ورود به صنعت بازی است، ولی تقریباً همهی کسانی که با آنها گفتگو کردم، حتی خود استادان دانشگاه، هشدار دادند که مدرک دانشگاه به خودی خود اهمیت چندانی ندارد. برای بهرهگیری از تجربهی درس خواندن در دانشگاه، باید از فرصتهای کارآموزی و آشنایی با افراد مهم و با نفوذ استفاده کنید و در مدت زمان تحصیل یک رزومهی قوی برای خودتان بسازید.
بنابراین مدرک گیمدیزاین بهتنهایی تضمینکنندهی پیدا کردن کار در صنعت بازیسازی نیست و حتی برای پیدا کردن کار در بسیاری از پستها و مقامها ضروری نیست (و این خوب است، چون بسته به جایی که در آن زندگی میکنید، تحصیل در دانشگاه ممکن است هزینهای سرسامآور داشته باشد). بنابراین اگر تصمیم گرفتید طراحی بازی را دنبال کنید، حتماً دربارهی دانشگاهتان خوب تحقیق کنید، به استادها و سوابقشان توجه ویژه نشان دهید. به این دقت کنید که دانشگاه مربوطه با کدام استودیوی بازیسازی رابطهی نزدیک دارد و فارغالتحصیلان دانشگاه در چه جاهایی مشغول به کارند. در ضمن حواستان به دانشگاههای سودجو و سوءاستفادهگر در آمریکا باشد. همیشه قبل از اقدام برای پذیرش تحقیقهای لازم را انجام دهید.
لازم به ذکر است که مهارتهای دیگر و داشتن سابقهی آموزشی میتواند به بهتر دیده شدن شما در بازار کار کمک کند. بهعنوان مثال، با اینکه در مقام طراح، کدنویسی بهندرت لازم میشود، ولی برخورداری از دانش پایهی کدنویسی به شما کمک میکند با برنامهنویسها بهتر تعامل برقرار کنید و درک بهتری از ابزارهای برنامهنویسیای که قرار است استفاده کنید داشته باشید. داشتن سواد هنری و صوتی نیز بنا بر دلیل ذکرشده یک امتیاز است.
همچنین برخورداری دانش در حوزههای مربوطه مثل اقتصاد، معماری، هنر و روانشناسی نیز بهتان کمک میکند در مقایسه با متقاضیان دیگری که فقط در زمینهی طراحی بازی سواد دارند، بهتر دیده شوید.
در نهایت، نمیتوان اهمیت جنبهی اجتماعی کار را نادیده گرفت. به قول معروف: «مهم کساییه که میشناسی، نه چیزهایی که میدونی.» برقرار کردن ارتباط قوی با دیگران از راه شرکت در مراسم شبکهسازی (Networking) و فعالیت در شبکههای اجتماعی ممکن است به باز شدن درهایی منجر شود که بقیه حتی نمیتوانند ببینند.
بسیار خب، فرض را بر این میگیریم که رزومه و تجربهی کاری لازم را به دست آوردید و حتی مدرک دانشگاهی طراحی بازی هم کسب کردید. حالا باید درخواست کار بدهید و خود را برای مصاحبهی کاری آماده کنید. سوال اینجاست که چطور میتوان از مصاحبهی کاری سربلند بیرون آمد؟
در مصاحبههای کاری مربوط به طراحی، کارفرماها بیشتر از هر چیزی، دنبال دو مهارتی هستند که پیشتر به آنها اشاره کردم: تفکر طراحیمحور و مهارتهای نرم (یا همان روابط اجتماعی خوب). برای تعیین مهارتهای نرم، کارفرماها ازتان سوالهایی میپرسند تا ببینند آیا شخصیت و اخلاقتان به فرهنگ داخلی استودیو میخورد یا نه. بهعنوان مثال، تعدادی از معیارهایی که شخص مصاحبهکننده قصد دارد در مصاحبه به آنها پی ببرد به شرح زیر هستند:
- آیا کار تیمی بلدید؟
- میتوانید اختلافهای احتمالی را رفع کنید؟
- میتوانید خود را با نظر و ایدههای بقیه وفق دهید؟
- آیا از روابط اجتماعی قوی (منجمله اعتماد به نفس در ارائه کردن ایدههایتان) برخوردارید؟
- آیا نسبت به بازخورد به کارتان واکنش منفی نشان میدهید یا آن را مدنظر قرار میدهید؟ (اگر مصاحبهکننده رزومهی کاریتان را به چالش کشید تا واکنشتان را نسبت به انتقاد از کارتان بسنجد، غافلگیر نشوید)
در زمینهی تفکر طراحیمحور، هدف کارفرما این است که پی ببرد آیا طرز تفکر شما نسبت به بازیها عمیقتر از یک طرفدار یا گیمر معمولی است یا نه. تعدادی از عواملی که برای آنها مهم است به شرح زیر است:
- آیا درکی از ساز و کار بازیها دارید؟
- آیا میتوانید درک کنید که تغییرات در یک جنبه از بازی، چه تاثیری در جنبههای دیگر میگذارند؟
مثلاً طبق شنیدههای من، چند استودیوی بازیسازی از متقاضیشان پرسیدهاند: «اگر در بازی سنگ کاغذ قیچی یکی از سه عنصر را حذف کنیم چه اتفاقی میافتد؟» هدف از پرسیدن این سوال این است که ببینند متقاضی چه رویکردی برای جواب به سوال اتخاذ میکند و آیا درک درستی از موازنهسازی یا بالانس بازی دارد یا نه.
یکی از سوالهای رایج از متقاضیان این است که اخیراً مشغول انجام چه بازیهایی بودهاند. این سوال گپ و گفتگوی دوستانه نیست، بلکه فرصتی برای شماست تا مهارتهای تحلیلی، انتقادی و درک خود را از مفهوم طراحی نشان دهید. برای آمادهسازی برای این بخش از مصاحبه میتوانید بازیهایی را که بازی کردهاید، تحلیل، نقد و واکاوی کنید، مثل کاری که این سری مقالات سعی در انجام آن دارند.
اگر از مصاحبه سربلند بیرون بیایید، ممکن است تست طراحی به شما داده شود. هدف از گرفتن تست این است که مهارت شما در طراحی ثابت شود؛ این تست معمولاً کاغذی است، ولی گاهی در برنامهی کد نویسی یا طراحی مرحله نیز گرفته میشود. یکی از تستهای دیگر این است که از شما درخواست میشود به یکی از بازیهای موجود، مکانیزمی جدید اضافه کنید یا نشان دهید که اگر جای سازندگان بازی بودید، کدام جنبه از بازی را تغییر میدادید.
برای تست طراحی مرحله، شاید ازتان درخواست شود که نقشهی یک مرحلهی کوتاه را طراحی کنید که شامل یک مکانیزم جدید یا درگیری با دشمن است. این تست معمولاً با تکیه بر بازیهای قبلی استودیو گرفته میشود، بنابراین بهتر است با بازیهای آنها آشنا باشید. این تست ممکن است اضطرابآور باشد، خصوصاً اگر ازتان درخواست شود که در خود استودیو و با محدودیت زمانی آن را انجام دهید. در GDC یک سخنرانی مفید در دسترس است که در آن سخنگو دربارهی چیزهایی که باید در تستهای گیمدیزاین انتظارشان را داشته باشید صحبت میکند. با کلیک روی این لینک میتوانید به این گفتگو گوش دهید.
اگر در مصاحبه پذیرفته نشدید، ضدحال بزرگی است. میدانم. ولی حتماً بازخورد بگیرید تا ببینید در آینده باید روی چه چیزهایی کار کنید. ولی اگر پذیرفته شدید، تبریک میگویم! اکنون شما به صنعت بازی راه پیدا کردهاید. حالا سوالی که باید به آن جواب داد این است که آیا طراحی بازی یک شغل رویایی است؟
اگر اخبار بازی را دنبال کنید، مطمئناً به تیترهایی برخورد کردهاید که شما را از ورود به صنعت بازی دلسرد کردهاند. مثلاً یکی از اخباری که اخیراً سر و صدای زیادی به پا کرده، کرانچ (Crunch) استودیوهای بازیسازی بزرگ مثل ناتیداگ و سیدی پراجکت است. کرانچ اصطلاحاً به شرایطی اشاره دارد که مطابق آن، کارکنان شرکت بازیسازی مجبور میشوند ساعات فوقالعاده طولانی کار کنند تا به اهداف از پیشتعیینشده در برنامهی کاری برسند.
همچنین یکی از اتفاقاتی که در صنعت بازیسازی رایج است، تعدیل نیروی ناگهانی یا تعطیلی استودیوهای بازیسازی بنا بر تصمیم ناشران است. بازیسازان ممکن است از جانب جوامع آنلاین مورد تهدید و زورگویی قرار گیرند. حتی اخباری دربارهی آزار جنسی در محیط کار نیز شنیده میشود.
همهی این اخبار تا حدی درست هستند. بازیسازی حرفهای پرریسک، دشوار و اغلب بیتشکر است که فضای آن تا حدی که باید و شاید پذیرای نژادها و جنسیتهای مختلف نیست و از لحاظ امنیت نیز جای کار دارد. ولی وقتی این مسائل را پیش اشخاص فعال در صنعت بازی مطرح کردم، آنها گفتند با اینکه این مشکلها وجود دارند، نباید شما را از ورود به صنعت دلسرد کنند و تلاشهایی برای رفع این مشکلات در حال شکل گرفتن است.
همچنین میتوانید با تحقیق دربارهی استودیوهای بازیسازی پیش از مطرح کردن تقاضای کار نزد آنها، به ایدهای کلی از رفتاری که در آن استودیو با شما میشود دست پیدا کنید. برای تحقیق سایت Glassdoor و صحبت کردن با کارمندهای سابق یا حاضر استودیو توصیه میشود.
یکی دیگر از چالشهای بازیسازی این است که بسته به جایی که در آن زندگی میکنید، ممکن است فرصت شغلی نداشته باشید. مثلاً در هندوستان یا آمریکای جنوبی تعداد شرکتهای بازیسازی کم و تعداد کورسهای طراحی بازی کمتر است. برای همین برای پیدا کردن بهترین شغل ممکن باید مهاجرت کنید. ولی اگر در جایی که زندگی میکنید، استودیوهای کوچک مشغول به فعالیتاند، شاید با کار کردن در آنها به تجربهی دلخواه دست پیدا کنید.
با این حال، لازم است به یاد داشته باشید که حتماً نباید در یوبیسافت یا راکاستار کار کنید تا طراح بازی باشید. هزاران بازی مستقلی که سالانه منتشر میشوند، ثابت میکنند که فردیتها، تیمهای کوچک و شرکتهای کوچک میتوانند بدون دخالت کلهگندههای صنعت نشر بازیهای عالی بسازند و منتشر کنند. بهتان قول میدهم که کسانی که تکوتنها بازیهایی مثل اکسیوم ورج (Axiom Verge)، درهی استاردیو (Stardew Valley) و گانپوینت (Gunpoint) را ساختند، آزادی عمل بهمراتب بیشتری از کسانی داشتند که روی اسبهای رد دد ریدمپشن ۲ کار کردند!
البته این بدین معنا نیست که این مسیر از استخدام شدن در شرکتهای بزرگ راحتتر است. در واقع با طی کردن این مسیر معلوم نیست که بتوانید خرج نیازهای اولیهی زندگیتان را دربیاورید، چه برسد به اینکه میلیونر شوید. ولی شاید برای شخص شما، بهترین روش برای تبدیل شدن به طراح بازی همین باشد. ولی پرداختن به این مسئله که چطور میتوان بازیساز مستقل شد، از حوصلهی این مقاله خارج است.
امیدوارم اطلاعاتی که در این مقاله در اختیارتان قرار داده شد مفید واقع شود. اگر میخواهید طراح بازی شوید، بازی بسازید، در گیمجمها شرکت کنید، ابزار مادینگ دانلود کنید، مهارتهای تفکر طراحیمحورتان را پرورش دهید، دوست پیدا کنید و با افراد بانفوذ صنعت آشنا شویدِ، در پستی غیر از طراح بازی شروع به کار کنید و در دانشگاه طراحی بازی بخوانید.
یادتان نرود که صنعت بازی بسیار رقابتی است و ورود به آن دشوار. راه ورود به هر شرکت بازیسازی نیز با شرکتهای دیگر فرق دارد. توصیههایی که در این مقاله کردم، بهترین و کلیترین توصیههای ممکن بودند، ولی همهیشان ۱۰۰ درصد برای همهی افراد جواب نمیدهند. همچنین این شغل چالشها و سختیهای خاص خود را دارد، ولی در عین حال میتواند بسیار لذتبخش باشد. چون در مقام طراح بازی نهتنها بازی کردن به بخشی از زندگی حرفهایتان تبدیل میشود، بلکه در خلق تجربههایی که نسل بعدی گیمرها قرار است با آن اخت بگیرند سهیم هستید.
منبع: مارک براون – یوتیوب