نقد فیلم «قیف»؛ آقای عطاران فیلمنامه را از نیمه رها نکن!
نزدیک به یک ماه از اکران فیلم «قیف» در سینماهای کشور میگذرد. از آنجایی که نویسندگی این اثر و بازیگری نقش اول آن بر عهده رضا عطاران است، با شنیدن زمزمههایی درباره ساخت و آمادهسازی آن، همه منتظر یک کمدی حال خوب کن و گیشهپسند بودند. اما با وجود اینکه عطاران فیلمنامه را به دست محسن امیریوسفی و سعید ملکان داد تا به عنوان کارگردان و تهیهکننده در کنار کار باشند، «قیف» نتوانست توقعات را برآورده کند. همه در انتظار یک کمدی فانتزی دیدنی بودند، اما این فیلم هم مانند دیگر فیلمنامههای سینمایی عطاران ایده بسیار بکری دارد که در اجرا از نیمه فیلم رها میشود. هنوز اکران «قیف» در سینماها ادامه دارد، اما تا زمان تنظیم این مطلب در رده هشتم جدول فروش قرارگرفته و رقیب چندان قدرتمندی برای فیلم زودپز نبوده است. در ادامه با جزییات بیشتری به نقد فیلم «قیف» پرداختیم.
هشدار: در نقد فیلم «قیف» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد فیلم «قیف»؛ داستان
ایده یک خطی «قیف» میتوانست طرحی برای ساخت یکی از بهترین فیلمهای کمدی ایرانی با عناصر فانتزی باشد. یک دیو فضایی برای پیدا کردن عشق زمینی به ایران میآید و از زمان ساسانیان به دنبال زن میگردد، اما هیچ زنی وقتی با واقعیت او روبهرو میشود حاضر نیست با او ازدواج کند. قیف نام این شخصیت فضایی است که مخفف شده یک نام بلند عجیب است. او به دنبال عشق قدیمیاش ملوک میگردد که در روز عروسی در ۴۵ سال پیش بدون خبر مراسم عروسیاش با او را ترک کرده. عشق قدیمی او حالا زنی سالمند است، اما تصمیم میگیرد برای رفع مشکل قیف همراه با دوستانش به او کمک کنند.
۳۰ دقیقه ابتدایی فیلم، که از مراسم عروسی قیف مشهور به خسرو با ملوک شروع میشود و بعد از ترک مجلس به ۴۵ سال بعد میرود، بیوقفه خنده میگیرد. همچنین با غافگیریهایی که در داستان دارد مخاطب را جذب فیلم میکند. اما از زمانی که قصه وارد ماجرای پیدا کردن زن برای خسرو و بخشهای فضایی آن میشود، فاز دوگانهای پیدا میکند. به رسم فیلمهای رضا عطاران این بار هم او مانند «دراکولا» و «خوابم میاد» با یک ایده ناب و خط داستانی قوی فیلمنامه را شروع کرده، اما از نیمه قصه را به دست سکانسهای کمدیهای درجه چندم داده.
تنها از نیمه رها کردن معضل قصه «قیف» نیست. برداشتها از آثار دیگر و سکانسهای تکراری که بارها در کمدیهای دیگر دیدهایم فیلم را با یک شیب تند نزولی به پایین میکشاند. ایده ورود هزاران زن به خانه ملوک برای آشنایی با قیف و ازدواج با او را قبل از این در «زیر درخت هلو»ی ایرج طهماسب دیده بودیم. همچنین در سکانس ثبتنام خانمها دیالوگهایی میان شخصیتها رد و بدل میشود که بیشتر از ویدیوهای وایرال شده اینستاگرامی برداشت شده تا فکر و ایده خاصی پشت آن باشد.
شاید با دل خوش کردن به بخش کمدی فیلم بتوان خود را برای ماندن در سالن سینما راضی کرد، اما بخش فانتزی و تخیلی «قیف» به شدت ضعیف است و شاید بتوان با متر و معیاری آن را در سطح فانتزیهای کودکان طبقهبندی کرد. در میانه دهه ۷۰ فیلم «من زمین را دوست دارم» ابوالحسن داودی با فیلمنامه پیمان قاسمخانی، با امکانات و تکنولوژی ضعیفی که در آن دوران بود، فیلم تخیلی با یک داستان منطقی را راهی پرده سینماها کرده بودند. اما در فیلم «قیف» رقصها، قهر و آشتیها، رفتارها و دیالوگها در زمانی که همه بازیگران در دست شخصیتی به نام ژاله گرفتار هستند، بیش از هرچیز به یک فیلم تلویزیونی تخیلی عصرگاهی میخورد تا فیلم سینمایی که سه نام عطاران، امیریوسفی و ملکان پشت آن قرار دارد.
کارگردانی
در برخی خبرهای پشت پرده و غیررسمی آمده که بیشتر سعید ملکان گروه را هدایت میکرده تا محسن امیریوسفی. اما نام امیریوسفی به عنوان نویسنده همکار در کنار نام رضا عطاران قرار گرفته و این ماجرا را کمی عجیب میکند. محسن امیریوسفی بیش از ۲۰ سال است که در سینمای ایران فعالیت میکند. او پیش از این سه فیلم ساخته که هرکدام از آنها در میان آثار متفاوت و پیشروی سینمای ایران قرار میگیرند. یکی از دلایل کمکاری او در این دو دهه توقیفهای طولانی مدت فیلمهایش بوده. فیلمهای «خواب تلخ» و «آشغالهای دوستداشتنی» هرکدام ۷ سال در توقیف بودند تا اجازه اکران پیدا کردند.
اما حالا قرارگرفتن امیریوسفی در کنار رضا عطاران و ساخت یک کمدی فانتزی به نام «قیف» بدون در نظرگرفتن ساختار و کیفیت اثر خودش جای بحث دارد. با مقایسه این فیلم و دیگر آثار امیریوسفی هیچ وجه اشتراکی میان آنها پیدا نمیشود و نمیتوان رد و اثری از نوع کارگردانی امیریوسفی در آن دید. مگر قرار باشد «قیف» را از منظر سیاسی مورد بررسی قرار داد که بازهم حرفش را آنقدر در لفافه رنگ و لعاب و دیالوگهای جنسی پیچیده که دیگر مفهوم سیاسی را به سختی میشود از آن برداشت کرد.
بازیگران
«قیف» مانند بیشتر کمدیهای این سالهای اخیر فیلم پر بازیگری است. اما واقعیت این است که تمام بار فیلم بر دوش خود عطاران و عباس جمشیدیفر است. رضا عطاران سالهای متمادی در ایران به بمب گیشه مشهور بود و باعث تضمین فروش فیلمهای میشد. او هنوز هم با بازی کمدی رئالی که دارد میـواند مخاطب را تنها با نحوه بیان متفاوتش در دیالوگگویی بخنداند. اما «قیف» از نیمه دوم فیلم دیگر حتی به خود عطاران هم مجالی برای بازی نمیدهد و مخاطب گیج از این شدت فانتزی بیمنطق فقط دنبال یک خط قصه میگردد که آن را دنبال کند.
عباس جمشیدیفر در چند سال اخیر تبدیل به یک بازیگر پرکار و محبوب شده. جنس کمدی او شبیه جواد عزتی است. رفاقت دیرینه با عزتی بر این شباهت بیتاثیر نیست. یک کمدی پرهیجان با استفاده حداکثری از میمیک و بیان. جمشیدیفر در «قیف» همپای عطاران پیش میآید و حتی در برخی سکانسها بازی او برجستهتر از عطاران است.
فریده سپاهمنصور دیگر بازیگر اصلی این فیلم است. سپاه منصور در نیم ساعت اول فیلم بازی دقیق و دیدنی دارد. اما از جایی به بعد تبدیل به یک کاراکتر فرعی و فضاپرکن میشود. این یکی از ضعفهای شخصیتپردازی و داستان فیلم است. چون سپاهمنصور ثابت کرده میتواند از پس یک نقش کمدی به طور کامل بربیاید اما از همه پتانسیل این بازیگر در «قیف» استفاده نشده. دیگر بازیگران فیلم مثل ویدا جوان، صدف اسپهبدی، غلامرضا نیکخواه و… همه از از زمان افت داستان وارد قصه میشوند و اتفاق خاصی را رقم نمیزنند.
شناسنامه فیلم «قیف»
کارگردان: محسن امیریوسفی
نویسنده: رضا عطاران
بازیگران: رضا عطاران، فریده سپاه منصور، گیتی معینی، غلامرضا نیکخواه، صدف اسپهبدی، ویدا جوان
محصول: ایران، ۱۴۰۱
خلاصه داستان: یک دیو فضایی برای پیدا کردن عشق زمینی به ایران میآید و از زمان ساسانیان به دنبال زن میگردد، اما هیچ زنی وقتی با واقعیت او روبهرو میشود حاضر نیست با او ازدواج کند…
منبع: دیجی کالا مگ