اربابان جنگ؛ نقد و بررسی Gears of War 4
یکسری از بازیها در هر نسل و هر پلتفرمی به الگو تبدیل میشوند. در نسل گذشته این اتفاق برای مجموعهی «آنچارتد» (Uncharted) روی پلیاستیشن ۳ و «چرخهای جنگ» (Gears of War) برای ایکسباکس ۳۶۰ افتاد. بازیهایی که طرفداران زیادی کسب کردند و اکنون به عنوان محبوبترین بازیهای نسل گذشته شناخته میشوند. همین محبوبیت به نسل هشتم هم کشیده شد. خیلی از گیمرها خواهان قسمت جدید این دو مجموعه بازیها بودند و شرکتهای سونی و مایکروسافت هم میدانستند که با ساخت قسمت جدید کلی کنسول بازی میفروشند. این شد که آنچارتد ۴ چند ماه پیش راهی بازار شد و همین چند وقت پیش هم Gears of War 4 عرضه شد. چهارمین قسمت از مجموعهی چرخهای جنگ در حالی ۵ سال پس از قسمت سوم راهی بازار شده که استودیوی جدیدی وظیفهی ساخت آن را به عهده دارد. استودیوی Epic Games دیگر این مجموعه را نمیسازد و کل مجموعه را به مایکروسافت فروخت. اینجا بود که استودیوی تازه تاسیس The Coalition که در کانادا واقع شده وظیفهی ساخت قسمت جدید را به دست گرفت. اتفاقی که برای بسیاری از طرفداران این مجموعه بازیها نگران کننده بود. چطور یک استودیوی تازه تاسیس میتواند دنبالهای موفق برای یکی از محبوبترین بازیهای ایکسباکس بسازد. البته افراد کاملا با تجربهای در این استودیو حضور داشتند که از بین آنها میتوان به «راد فرگوسن» (Rod Fergusson) اشاره کرد که اکنون رییس این استودیو است و قبلا تهیه کنندهی مجموعهی چرخهای جنگ بوده.
Gears of War 4 راهی بازار شده و در حالی که روح جدیدی در آن موج میزند، همچنان مانند قسمتهای قبلی یک اکشن دوست داشتنی و نفسگیر است. تنها کافی است کنترلر را بردارید و تا پایان پای تلویزیون میخکوب شوید.
داستان؛ دشمنی که از بین نرفت
داستان گیرز جدید ۲۵ سال پس از ماجراهای قسمت سوم است. مارکوس فنیکس و یارانش در پایان Gears of War 3 توانستند دنیای انسانها را نجات دهند و لوکاستها به ظاهر برای همیشه از بین رفتند. انسانها رفتهرفته تمدن خودشان در سیارهی «سرا» (Sera) را بازسازی کردند؛ اما آنها در شهرهایی کاملا محافظت شده به زندگی خودشان ادامه دادند. نیروهای COG یا Coalition of Ordered Governments که قهرمانهای قدیمی این مجموعه بازیها در آن خدمت و با لوکاستها مبارزه کردند، اکنون یک حکومت نظامی عجیب در شهرها تشکیل دادهاند. قدرت رسانه را در اختیار دارند و جوری قهرمانسازی کردهاند که کسی نتواند بر ضد آنها کاری کند. همه چیز به ظاهر در آرامش مطلوبی به سر میبرد و خطری نه مردم و نه نیروهای COG را تحدید میکند؛ اما تمام اینها آتشی در زیر خاکستر هستند. روند داستانی بازی به شکلی چیده شده که ارتباط نزدیکی با اتفاقات قسمتهای قبلی مخصوصا شمارهی اول دارد. حتی در همان ابتدای بازی هم صحنهای وجود دارد که دربارهی ماجراهای قبلی صحبت میشود و گیمرها میتوانند برخی از اتفاقات قبلی را بار دیگر از دید تازهای دنبال کنند.
در این بازی با شخصیتهای کاملا جدیدی مواجه میشوید. «جی.دی. فنیکس» (J.D. Fenix) در کنار دوستانش که «دل» (Del) و «کیت» (Kait) نام دارند، قرار است نسل جدید قهرمانهای مجموعه گیرز باشند. این سه نفر خودشان قبلا جزو نیروهای COG بودند که دیگر در آن حضور ندارند و به عنوان یکسری نیروهای فراری شناخته میشوند. جی.دی و دوستانش نزد مردمی زندگی میکنند که خارج از محدودهی کنترل نیروهای COG قرار دارند و در واقع با نیروهای نظامی ساز مخالف میزنند.
روند داستانی بازی در ابتدا روند آرامی دارد و گیمرها شروع طوفانی و نفسگیری را نمیبینند. بعد از قسمت پیشدرآمد که کمی حس نوستالژی را در گیمرها تحریک میکند، بازی وارد فضای اصلی خودش میشود و به شکلی آرام شما را با شخصیتها و فضای جدیدی که در آن قرار گرفتهاید، آشنا میکند. در ابتدای بازی زیاد دربارهی اتفاقی که در حال رخ دادن است چیزی گفته نمیشود؛ اما رفتهرفته همه چیز روشن میشود. پس از اینکه یک ساعت از شروع بازی گذشت، اتفاقات اصلی خودشان را نمایان میکنند.
لوکاستها به شکل مرموزی دوباره به انسانها حمله میکنند. هیولاهایی که فکر میکردیم از بین رفتهاند، اینبار خیلی قدرتمندتر و بیرحمتر بازگشتهاند. در همان صحنههای ابتدایی که تازه متوجه حضور لوکاستها میشوید، یکسری صحنهی سینمایی مهم را میبینید که کلیدی برای شروع ماجراهای تازهی این قسمت هستند. در حملهی لوکاستها مادر کیت گرفتار میشود و قهرمانهای بازی تصمیم میگیرند که او را نجات دهند؛ اما آنها برای اینکار به فرد با تجربهتری نیاز دارند و چه کسی بهتر از مارکوس فنیکس. سن و سالی از او گذشته و اکنون پسر بزرگی دارد؛ اما گذر زمان روی اخلاق او تاثیر نگذاشته و همچنان با فردی خشن و جنگجو روبهرو خواهید شد. او هنوز هم آماده است که لوکاستها را از بین ببرد.
گیرز ۴ از نظر داستانی تفاوتهایی با قسمتهای قبلی دارد. ویژگیهای احساسی در آن اندکی بیشتر شده و در این قسمت موضوع دیگر سر از بین بردن لوکاستها نیست؛ موضوع نجات دوستان و خانواده است. چیزی که از همان ابتدا روی آن تمرکز شده و بارها به آن اشاره میشود. همچنین جی.دی آن کاریزمای مارکوس را ندارد. مارکوس در اصل قدرت رهبری داشت که این موضوع در گیرز ۴ هم دیده میشود؛ اما جی.دی یک دوست برای همراهانش به حساب میآید و زیاد رییس بازی بلد نیست. با پیشرفت در طول بازی بیشتر متوجه رابطهی میان شخصیتها و حسی که به یکدیگر دارند خواهید شد. بازی روی دو شخصیت جی.دی و کیت تمرکز زیادی دارد و به همین دلیل کمتر دربارهی دل صحبت میشود. زیاد چیزی از او نمیدانیم و تنها گفته میشد که او از کودکی با جی.دی همبازی بوده. شاید اگر به این شخصیت هم بیشتر پرداخته میشد، تمام قهرمانهای بازی به یک اندازه مورد توجه قرار میگرفتند. ارتباط میان شخصیتهای بازی باعث شده که همانند قسمتهای قبلی یکسری المانهای احساسی هم در طول داستان مشاهده کنیم. صحنههای دراماتیکی که وجود آنها در بازی بد نیست؛ اما چندان خوب ساخته و پرداخته نشدهاند. در حقیقت از یک بازی اکشن انتظاری هم نمیرود که صحنههای احساساتی فوقالعادهای را پیش روی گیمرها قرار دهد.
اما در کل میتوانیم بگوییم که داستان این قسمت از مجموعه بازیهای چرخهای جنگ از نظر فراز و نشیب چیزی از قسمتهای قبلی کم ندارد و به خوبی گیمرها را به دنبال خودش تا انتهای بازی میکشد. فقط بازی شروع آرامی دارد و این موضوع بیشتر از هر چیز دیگری آزار دهنده است.
روندبازی؛ بکش بکش تا آخرین لحظه
همانطور که انتظار داشتیم گیرز ۴ یک اکشن به تمام معنا است. آنقدر خوب از کار درآمده که هنوز نمیتوان بازی دیگری را نزدیک به این عنوان پیدا کنیم. تیمسازنده الگوی ساخت یک بازی اکشن را درک کردهاند و میدانند که علاقهمندان از این بازی چه میخواهند. سرعت، کشت و کشتار و صحنههایی که با خون و خونریزی زیاد همراه هستند. اگر این چیزها باعث شده بود که قسمتهای قبلی محبوب شوند، گیرز ۴ در یکسری قسمتها حتی بهتر از آنها هم عمل کرده است. اکشن بازی همچنان به همان اندازهی قسمتهای قبلی نرم و روان است. سنگرگیری و پیشروی به سمت دشمن هم هستهی اصلی بازی را شامل میشود. نمیتوانید سرتان را پایین بیاندازید و به سمت دشمنان حمله کنید. با این کار قطعا کشته میشوید و باید مرحله از ابتدا شروع کنید.
حتی ویژگی جدیدی به گیمپلی بازی اضافه شده که آن طوفان عجیب و قریبی است در مراحل مختلف با آن روبهرو میشوید. این طوفان به خوبی روی گیمپلی تاثیر میگذارد و باعث کند شدن سرعت شخصیتهای بازی و حتی تغییر جهت تیر برخی از سلاحها میشود. تعدادی از موانع و جانپناهها در این طوفان قابل تخریب میشوند و میتوانید با در نظر گرفتن این موضوع دشمنان را بکشید. به طور مثال میشود در میان طوفان یکی از جان پناهها که سنگی بزرگ پشت خودش نگه داشته را خراب کرد تا سنگ روی دشمنان بیافتد و آنها را بکشد. حتی اگر با یک دشمن سنگر به سنگر شدید هم میتوانید آنها را با حرکتهای جدید از بین ببرید. میشود لوکاستها را با چاقو کشت و هم میتوانید جفت پا به سمت آنها بپرید و دمار از روزگارشان در بیاورید.
تنوع دشمنان در Gears of War 4 بسیار بیشتر از قسمتهای قبلی است. در این بازی با دو نوع دشمن دست و پنجه نرم میکنید. در ابتدای بازی با رباتهایی که از طرف نیروهای COG برای توقف کردن شما ارسال میشوند، مبارزه خواهید کرد و از اندکی بعدتر سر و کلهی لوکاستها پیدا میشوند. تنوع لوکاستها بسیار زیاد است و به همین دلیل مبارزه با آنها هم متفاوت میشود؛ اما در اکثر این مبارزهها باید به این موضوع توجه داشته باشید نباید جلوی راه آنها قرار بگیرید و باید به موقع از جلوی آنها جاخالی بدهید. در ادامه باید به آنها آنقدر تیر بزنید که از بین بروند.
برای متنوع شدن بخش داستانی بازی هم برخی از ویژگیهایی که در سناریوی چند نفرهی Horde Mode قرار گرفته را مشاهده خواهید کرد. در طول بازی بارها از گیمرها خواسته میشود که از یک منطقه دفاع کنند. برای اینکار باید کلی مانع و سلاح خفن را در محلهایی قرار دهید که دشمن از آنجا به سمت شما حمله میکند. این کار در چند نوبت انجام میشود و در هر نوبت فرصت خواهید داشت که از نو آیتمهای جدید در محیط قرار دهید. البته خودتان هم باید با چنگ و دندان از منطقهای که در آن حضور دارید محافظت کنید.
در کنار صحنههای اکشن در دو سه مرحله از بازی هم با سکانسهای جالبی مواجه خواهید شد. موتور سواری و کنترل کردن رباتهای عظیم الجسه از جملهی این قسمت خواهند بود که هیجان جالبی به بازی بخشیدهاند و روند گیمپلی بازی را از یک نواختی خارج کردهاند. البته همین که این قسمتها را خیلی کم در بازی مشاهده میکنید، موجب هیجان میشود چرا که چندان با روند اصلی بازی همخوانی ندارند؛ اما از آنجایی که در قسمتهای قبلی هم چنین صحنههایی وجود داشتند، گیرز ۴ سعی کرده گیمرها را با چنین صحنههایی به وجد بیاورد؛ اما باید به این موضوع اشاره کنیم که Gears of War 4 در بخش روندبازی سعی کرده بیشتر به قسمتهای قبلی وفادار باقی بماند تا بتواند نظر اکثریت گیمرها را به سمت خودش جلب کند. به همین دلیل آنطور که باید شاهد ایجاد تغییرات ساختارشکنانه در بازی نیستیم. با این حال بازی همچنان سریع و جذاب ادامه پیدا میکند و هیجان قابل ملاحظهای دارد.
موسیقی؛ سرود پیروزی
موسیقیها این قسمت را رامین جوادی آهنگ ساز مجموعه تلویزیونی بازی تاج و تخت ساخته است. با توجه به اینکه تجربهی او در زمینهی ساخت موسیقی بازی زیاد نیست، از پس آهنگسازی گیرز ۴ برآمده و موسیقیهای خوبی را برای این عنوان تولید کرده. موسیقیهای بازی کاملا جدید هستند و آن ریشهی موسیقی قسمتهای قبل در آن دیده نمیشود. از آنجایی که فضای بازی در این قسمت به نسبت تغییر کرده، موسیقیها با این فضای جدید ساخته شدهاند. حس محیط به خوبی با موسیقیها به گیمرها منتقل میشود. در صحنههای اکشن هم موسیقیها شما را به اوج هیجان میرسانند و کاری میکنند که نهایت لذت را از روندبازی ببرید.
صداگذاری روی شخصیتهای بازی هم شما را ناامید نمیکند. در قسمتهای قبلی دو شخصیت کول و برد با دیالوگهای خودشان و شوخیهایی که با هم میکردند، فضای بازی را جذاب کرده بودند؛ اکنون این موضوع را در قهرمان اصلی بازی و دیالوگهایی که با سایرین دارد مشاهده میکنید. نوع دیالوگها و صحبتها همان فضای قسمتهای قبل را برای شما تداعی میکنند.
در آخر باید به این موضوع اشاره کنیم که گیرز ۴ یک دنبالهی خوب و دوست داشتنی برای این مجموعه بازیها به حساب میآید؛ اما انتظار داشتیم که سازندگان در این بازی دست به ریسک پذیری بزنند و آیتمهای جدیدی به آن اضافه کنند. البته در سناریوی چندنفره شاهد تغییرات بزرگی هستید که باعث شدهاند این قسمت بسیار هیجانانگیز باشد؛ اما در قسمت داستانی باید نوآوریهای بیشتری صورت میگرفت تا بازی تمام و کمال در اندازهی یک عنوان نسل هشتمی و یک دنبالهی شایسته شناخته میشد. به هر حال گیرز ۴ توانسته خودش را به عنوان یک اکشن بسیار خوب معرفی کند که اکثر دارندگان ایکسباکس وان آن را تجربه خواهند کرد.
- بخش آنلاین و مشخصا حالت هورد مود عالی است
- سیستم حرکتی بازی و تیراندازی در ادامهی جریان سری پیشرفت خوبی داشته است
- از نظر گرافیکی، چه طراحی هنری و چه فنی، بازی عالی است
- روایت بخش داستانی و جریان حرکت داستان اصلا خوب نیست
- نویسندگی ضعیف است و شخصیتهای جدید نچسب هستند
لذت بردم، دلم هوای این بازی های پرهیجان رو کرده، Gears of War از معدود بازیهایی بود که از همون نسخه اول توی این سبک بازیهای بکش بکش بازی کردنش لذت بخش بود برام.
موفق باشید
نقد سودمندی بود سپاس , اما از گرافیک بازی زیاد حرفی نزدید که البته نیازی هم نیست چون نگاره های بازی کاملا گویاست و همینطور زمان رونمایی مانور زیادی رو گرافیک بازی بود
سلام ببخشید بازی های xbox oneرو نمیشه این ps4کپی کرد؟
چون اگه بشه کپی کرد میخوام ایکسباکس وان بخرم فقط برای وجود گرز اوف وار چهار
ممنون میشم جواب بدین
اربابان جنگ?
این ترجمه تون منو کشته
میشه:
سلاح جنگ
دقت کنید
ترجمه نکردیم.