۴ دلیل که فیلمهای گانگستری شکوه سابق را ندارند
وقتی صحبت از فیلمهای گانگستری میشود، اولین گزینههایی که به ذهن هر کسی میرسد آثاری مثل «صورت زخمی» (Scarface)، «رفقای خوب» (Goodfellas) و «پدرخوانده» (The Godfather) هستند. ژانر گانگستری در هالیوود طرفداران و منتقدان زیادی داشته اما همهی آنها متفقالقول سلطنت این ژانر بر سینما را برای مدت طولانی تحسین کردند.
داستان فیلمهای گانگستری اغلب حول محور یک خانوادهی مافیایی جنایتکار میگذرد که با یک شخص یا گروه رقیب به مشکل برخوردند و تقریبا همیشه هم شامل صحنههای طولانی از قتل، غارت، تیراندازی با سلاحهای سنگین و نیمه سنگین و البته سلطهی یکی از طرفین است.
با این حال در سالهای اخیر به نظر میرسد ژانر گانگستری و همهی استعارههایش راهشان را گم کردند و از هدف اولیهشان خیلی خیلی فاصله گرفتند. از زمانی که مارتین اسکورسیزی آثار مارول را به خاطر غیرواقعی بودن نقد کرد، توجهها به ژانر گانگستری دوباره جلب شد و بسیاری از منتقدان معتقد بودند کار اسکورسیزی و همکاران دیگرش در سالها اخیر هم درست به اندازهی آثار ابرقهرمانی مارول مستحق نقد و بررسیهای صادقانهتری است. با این اوصاف در ادامه نگاهی داریم به دلایلی که در چند سال اخیر این ژانر دوستداشتنی را از رونق انداختند.
ظهور ژانرهای محبوبتر
یکی از دلایل واضحی که نمونههای اخیر فیلمهای گانگستری جادوی سابقشان را از دست دادند، روی آوردن مردم به سرگرمیهای معاصر و تا اندازهای درخشان است که باعث هجوم مخاطب به سالنهای سینما میشوند. بیشتر پول مخاطبان امروزی سینما صرف خرید بلیت فیلمهای ابرقهرمانی و علمی- تخیلی میشود که خیلی زود به فرنچایزهای پرطرفدار تبدیل میشوند و سرگرمی آنها را تا سالها تضمین میکنند.
فیلمهای گانگستری دههی ۲۰۰۰ عمدتا توسط مخاطبان به دست فراموشی سپرده شدند و شاید فقط خورههای سینما این آثار را به یاد بیاورند و حاضر باشند حالا هم به تماشایشان بنشینند. اگر به تماشاگران امروزی این فرصت داده شود که بین تازهترین فیلم گانگستری فرانسیس فورد کوپولا یا فیلم جدید مرد عنکبوتی یکی را انتخاب کنند فکر میکنید انتخابشان کدام است؟ پاسخ روشن است به احتمال زیاد مرد عنکبوتی تا هفتهها بر باکس آفیس مسلط خواهد شد و تماشاگران بسیار بیشتری را به سالنهای سینما خواهد کشاند.
البته فروش بالای فیلمهای ابرقهرمانی به این معنا نیست که فیلم گانگستری فرضی کوپولا هیچ درآمدی ندارد، بلکه تغییر در ژانرها و ظهور ژانرهای تازهای که از قضا با استقبال خوب مخاطبان هم مواجه میشوند، استودیوهای فیلمسازی را مجبور میکند که برنامههای آیندهشان را بر اساس این نیازها بچینند و طبیعتا بخش وسیعتری از ظرفیت سینماها به فرنچایزهای پرهزینه اختصاص پیدا میکند که گردش مالی بسیار بیشتری دارند. این مورد بیشتر شبیه یک فرآیند طبیعی انتخاب است؛ در حقیقت استودیوها آن چیزی را میسازند که مخاطبان علاقهی بیشتری به آن نشان میدهند و ژانرهایی که در گذر زمان علاقهی مخاطبانشان را از دست دادند، کمکم کنار گذاشته میشوند، زیرا استودیوها علاقهای ندارد ریسک از دست دادن میلیونها دلار پول را به جان بخرند.
«پدرخوانده» نقطهی اوج ژانر گانگستری بود
از زمان ورود سینما به غرب، فیلمهای ژانر گانگستری سنگ بنای هالیوود را بنیان نهادند اما به نظر میرسد آن دورهای که فیلمهای این ژانر و البته سایر ژانرها همیشه در اوج قرار داشتند حالا سالها است که به پایان رسیده؛ این دورهی طلایی را میتوان به اوایل دههی ۷۰ میلادی و خلق حماسهی عظیم و درخشش فرانسیس فورد کوپولا یعنی «پدرخوانده» نسبت داد. این فیلم حول محور خانوادهای ایتالیایی و مافیایی میگذرد که با شرکایشان معاملات محرمانه و غیرقانونی را ترتیب میدادند. پدر مقتدر خانواده یعنی دون کورلئونه (مارلون براندو) به همراه پسرانش سانی (جیمز کان)، فرزند کله شق فرودو (جان کازاله)، پسر ضعیفتر تام هاگن (رابرت دووال) و پسرخواندهاش مایکل (آلپاچینو) این تجارت کثیف خانوادگی را میچرخاندند. مایکل کهنه سربازی بود که هیچ علاقهای به دست داشتن در اقدامات غیرقانونی خانوادهاش نداشت با این حال پس از مرگ پدر، وارث امپراتوری شد.
«پدرخوانده» با استقبال فوقالعادهی منتقدان و مخاطبان مواجه شد و آنقدر موفق بود که دو دنبالهی سینمایی دیگر را هم پایهریزی کرد و میراثی به جا گذاشت که به عنوان سنگ بنای تاریخ سینما شناخته میشود. با این حال هر آنچه پس از این اثر جاویدان ساخته شد، خواهناخواه زیر سایهی سنگین «پدرخوانده» قرار گرفت؛ «رفقای خوب» واقعا خوب بود اما باز هم به نظر میرسد برادر کوچک «پدرخوانده» است، همچنین هر فیلم گانگستری دیگری یا خیلی زود فراموش شد یا برای درصد زیادی از مخاطبان کسلکننده بود.
اشباع بیش از حد سرویسهای استریم
هر پدیدهای بسته به این که چه کسانی را تحت تاثیر قرار داده، میتواند به منزلهی یک نعمت یا یک بلا تلقی شود؛ سرویسهای استریم هم از این قاعده مستثنا نیستند. استفادهی بیش از حد از پلتفرمهای پخش محتواهای ویدیویی، مخاطبان امروزی را با انتخابهای بیشماری مواجه کرده که بدون شک نسلهای قبل از آنها محروم بودند. این سرویسها طیف وسیعی از انواع و اقسام محتواها را در اختیار مردم قرار دادند که تصمیمگیری دربارهی تماشای همهی آنها تقریبا غیرممکن است.
با توجه به پیشنهادهای بسیار زیاد و وسوسهبرانگیز سرویسهای پخش، به نظر نمیرسد فیلمهای گانگستری انتخاب اول بسیاری از مخاطبان باشند. زمانی که نتفلیکس به «مرد ایرلندی» (The Irishman) مارتین اسکورسیزی چراغ سبز نشان داد، کاری کرد در حد و اندازهی احیای ژانر گانگستری که خیلی وقت بود به سختی نفس میکشید. در حالی که فیلم با تحسین گستردهی منتقدان مواجه شد اما نتوانست همهی پتانسیلش به عنوان یک فیلم گانگستری درجه یک را نشان دهد و تقریبا هیچ چیز جدیدی به این ژانر اضافه نکرد.
در حال حاضر سرویسهای استریم سرمایهی زیادی برای ساخت و انتشار فیلمهای گانگستری در نظر نگرفتند و این اصلا عجیب نیست؛ زیرا به نظر نمیرسد حالا حالاها بتوانند اثری را به مخاطب ارائه کنند که در حد و اندازهی «پدرخوانده» باشد و همان اتفاقی را رقم بزند که دون کورلئونه رقم زد. در حقیقت اثر جاویدان فرانسیس فورد کوپولا در دورهای که گزینههای سرگرمی محدود بودند، توانست بدرخشد و به سمت مخاطبان اصلی سینما سوق پیدا کند اما حالا که برنامههای تلویزیونی و محتواهای پلتفرمهای اینترنتی طیف وسیعتری از سلیقهها را پوشش میدهند، این ژانر اصیل کمکم در حال کمرنگ شدن و در حالت بدبینانه محو شدن است.
استفاده از ایدههای نخنما
یکی از دلایل بحثبرانگیز دربارهی این که چرا فیلمهای گانگستری در طول این سالها جادویشان را از دست دادند، این است که همان ایدههای نخنمایی را دنبال میکنند که سالهای قبل در آثار مختلف بارها و بارها تکرار شدند و در سالهای بعد هم مورد استفاده قرار خواهند گرفت. داستانهای گانگستری همیشه گروه، فرد یا سازمانی را دنبال میکند که به شدت تحت تعقیب قرار گرفتند، با دستهی بزرگی از اراذل و اوباش به مشکل خوردند و نتیجه اغلب منجر به خیانت و قتلهای خونبار ختم میشود. فیلمهای گانگستری در این بازهی زمانی شبیه تکرار کارهایی هستند که پیش تر بارها و بارها به بهترین شکل ممکن، انجام شدند.
همهی دلایل مطرح شده در این مقاله میتواند نشان دهد که چرا علاقهی مخاطبان مدرن به ژانر گانگستری به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است و چرا دیگر از این ژانر مثل گذشته حمایت نمیشود. امیدواریم در آینده راهی برای تجدید حیات این ژانر گانگستری و بازگشت به دوران اوجش پیدا شود.
منبع: movieweb
مقاله از اساس غلطه. هر ژانری در طول زمان دچار تکامل میشه تا فتونه بقای خودش رو حفظ کنه، ژانر ابرقهرمانی امروز ایندیانا جونز و پارک دیروز هستند و امروزه ده ها اثر تلوزیونی و سینمایی که رگه هایی از ژانر گنگستری رو در خودشون دارن، درواقع ژانر گنگستری امروز هستند که اتفاقا با استقبال هم روبرو میشن. به نوعی میشه گفت این ژانر از روی اجبار به حفظ بقا، مجبور شد تغییر شکل بده و بسیاری از خصوصیاتی رو که در دهه هفتاد داشت کنار بگذاره تا بتونه با جریان های جدید سینما همپا بشه، یکی از این تغییر شکل ها هم ادغام شدن با دیگر ژانر ها بود. در مقاله شما اینچنین تلقین شده که ژانر گنگستری از بین رفته، اما باید گفت گنگستری کلاسیک از بین رفته و امروزه با شکل جدیدی از این ژانر در آثار سینمایی مواجه هستیم.