۲۵ بازیگر برتر فیلمهای گانگستری
فیلمهای گانگستری از زمانی که سینما متولد شده است طرفداران زیادی داشتهاند و همواره توانستهاند مخاطبان را به سینماها بکشانند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم این ژانر زمانی توانست به طور کامل دست و پا بگیرد که صدا وارد سینما شد. دههی ۱۹۳۰ میلادی دورهای بود که در آن فیلمهای زیادی دربارهی مافیاها، جرایم سازمانیافته و نبردهای گانگستری ساخته شدند و اگرچه بسیاری از فیلمهایی که در این دوران ساخته شدند از کیفیت مطلوب برخوردار نبودند، اما بعضی دیگر از این فیلمها حتی امروزه هم طرفداران دو آتیشهی خودشان را دارند و میتوان آنها را به عنوان فیلمهای گانگستری شناسایی کرد؛ حتی با وجود تغییرات فراوانی که با گذر زمان در این ژانر ایجاد شدهاند. بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری ستارههای سینماییای هستند که توانستهاند بهتر از سایر بازیگرانی که شانس خود را در این ژانر امتحان کردهاند در ذهن مخاطبان ماندگار شوند.
هر کسی که به اندازهی کافی فیلمهای ژانر گانگستری را دیده باشد در خواهد یافت که بعضی از بازیگران بارها و بارها در فیلمهای اینچنینی بازی کردهاند؛ بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری کسانی هستند که نقشآفرینیهای آنها در فیلمهای این ژانر تبدیل به الگویی برای سایرین شده است. بعضی از بازیگران هستند که تنها به دنبال شناخته شدن در نقش گانگسترها به شهرت رسیدند و هرگز نتوانستند در ژانرهای سینمایی دیگر درخششی به اندازهی این ژانر داشته باشند و بعضی بازیگران دیگر هستند که نه تنها در ژانر گانگستری بلکه در سایر ژانرها هم هنر و تواناییهای خود را به اثبات رساندهاند. رتبهبندیای که در ادامه ارائه خواهد شد فقط در رابطه با فیلمهای سینمایی است و درخشش بازیگران در نقشهای گانگستری در سریالها در آن لحاظ نشدهاند. اگر قرار بود سریالهای تلویزیونی هم در این لیست گنجانده شوند، بیشک بازیگران سریال «سوپرانوز» (The Sopranos) و «پیکی بلایندرز» (Peaky Blinders) برای پر کردن آن کافی میبودند.
یکی دیگر از نکاتی که توجه به آن خالی از لطف نیست، این است که ستارههای این ژانر و بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری معمولا سفیدپوست هستند، چرا که به بهانهی دقت تاریخی، فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند معمولا بازیگرانی سفیدپوست دارند؛ البته همیشه استثنائاتی هم وجود داشته است. باید این نکته را بپذیریم که فیلمهای این ژانر سرشار هستند از ستارههای سفیدپوست، همانطور که طرفداران این نوع خاص از فیلمهای جنایی هم بیشتر سفیدپوستان هستند. بازیگران زیادی از زمان متولد شدن این ژانر تلاش کردهاند تا نام خودشان را در آن جاودانه کنند اما همهی آنها نتوانستهاند به خوبی از عهدهی این کار بر بیایند، چرا که مرموزبودن و سنگدل بودن در حالی که شخصیت باید منطقی هم باشد و برای خانوادهاش دل بسوزاند کار آسانی نیست.
۲۵. تونی سیریکو
بهترین فیلمها:
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «گلولهها بر فراز برادوی» (Bullets over Broadway) – محصول: ۱۹۹۴ – کارگردان: وودی آلن
- «رئیسجمهوران مرده» (Dead Presidents) – محصول: ۱۹۹۵ – کارگردان: آلبرت هیوز، آلن هیوز
اگر نقشآفرینی ماندگار تونی سیریکو به عنوان پائولی والناتس در سریال «سوپرانوز» که بیشک به یادماندنیترین نقشآفرینی او است را از کارنامهی هنریاش حذف کنیم، آن چه باقی میماند نقشآفرینیهای ماندگار کوتاه و گذرا در فیلمهای مختلف است که بهترینهای آنها در فیلمهای گانگستری رخ دادهاند. شاید حضور این نقشها در مقابل دوربین زیاد نباشد، اما سیریکو که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است به این نقشها اصالت بخشیده. شاید یکی از اصلیترین دلایل این توانایی او را باید در گذشتهاش جست و جو کرد. سیریکو پیش از این که یک بازیگر حرفهای باشد، یک مجرم واقعی بود و حتی به دنبال جرایمی که انجام داده بود مدتی را در زندان گذراند. او پیش از این که در سریال «سوپرانوز» جاودانه شود، نقش مجرمها، گانگسترها و حتی پلیسها را به شکلهای مختلف در فیلمهای گوناگون ایفا کرده بود.
بهترین نقشآفرینیهای او که هنگام صحبت کردن دربارهی بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری باید به آنها اشاره کرد، نقشآفرینیاش در فیلم «رفقای خوب» و کمدیهایی مانند کمدی وودی آلن، «گلولهها بر فراز برادوی» و «همه میگویند دوستت دارم» (Everyone Says I Love You) هستند؛ البته آخرین موردی که به آن اشاره کردیم یک فیلم جنایی نیست، اما سیریکو در این فیلم توانسته است به خوبی از عهدهی ایفای نقش یک مجرم فراری بر بیاید. او در فیلمهای خود نقش کسانی را بازی میکرد که به خوبی آنها را میشناخت و با آنها بزرگ شده بود، به همین دلیل است که مخاطب به محض این که سیریکو دهان باز میکند میتواند گانگستربودن او را باور کند.
سیریکو متولد ۲۹ جولای ۱۹۴۲ بود. او نخستینبار سال ۱۹۷۴ به عنوان یک هنرور در فیلم «جو دیوانه» (Crazy Joe) نقشی بسیار کوتاه را ایفا کرد. در همان سال او ایفای نقشی خیلی کوتاه هم در فیلم «پدرخوانده: قسمت دو» (The Godfather Part II) بر عهده داشت. پس از این دو فیلم، سیریکو توانست به تدریج نقشهای مهمتر و بزرگتری ایفا کند. سیریکو توانست دو مرتبه طی سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ جایزهی بهترین نقشآفرینی توسط یک تیم بازیگری در یک سریال درام را به واسطهی نقشآفرینیاش در سریال «سوپرانوز» به دست آورد. سیریکو در نهایت، ۸ جولای ۲۰۲۲ در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. آخرین نقشآفرینی او بازی در فیلم «به جاکس احترام بگذار» (Respect the Jux) بود که این بازیگر که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است در آن نقش شخصیتی به نام بابی را ایفا میکرد.
۲۴. بونتا سوگاوارا
بهترین فیلمها:
- «نبردهای بدون افتخار و انسانیت» (Battles Without Honor and Humanity) – محصول: ۱۹۷۳ – کارگردان: کینجی فوکاساکا
- «مافیاهای خیابانی» (Street Mobster) – محصول: ۱۹۷۲ – کارگردان: کینجی فوکاساکا
- «خیابانهای خشن» (Violent Streets) – محصول: ۱۹۷۴ – کارگردان: هیدئو گوشا
احتمالا به جز در انیمههای شناختهشدهی قرن بیست و یکم مانند «شهر اشباح» (Spirited Away) و «فرزندان گرگ» (Wolf Children) که سوگاوارا از صداپیشههای آنها یوده است، هرگز نام او را نشنیدهاید؛ مگر این که یکی از طرفداران فیلمهای یاکوزایی باشید. این بازیگر اوایل دوران هنریاش به عنوان بازیگر به خصوص طی دههی ۱۹۷۰ میلادی در ژاپن نامی شناخته شده بود. او یکی از ستارههای اصلی فیلمهای یاکوزایی بود و در تعداد زیادی از فیلمهای اینچنینی نقشآفرینی کرده بود. از فیلمهای یاکوزایی به عنوان پاسخ هنری ژاپن به فیلمهای مافیایی هالیوود یاد میشود و سوگاوارا که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است در این فیلمها توانست برای مخاطبان فیلمهای یاکوزایی خاطرات زیادی بیافریند. او بازیگری قدرتمند بود که میتوانست حتی شخصیتهای منفی را برای مخاطبان دوستداشتنی کند.
واژهی یاکوزا به سندیکای جرایم سازمانیافته در ژاپن اشاره میکند. فیلمهای کمی هستند که توانسته باشند به خوبی فیلمهایی که سوگاوارا در آنها نقشآفرینی کرده است، مانند «نبردهای بدون افتخار و انسانیت» و مجموعه فیلمهای انسانیت به زندگی افرادی که در این گروهها عضو هستند پرداخته باشند. بونتا سوگاوارا به شکل مداوم به عنوان بازیگر نقش اصلی تمام فیلمهای یاکوزایی ظاهر میشد. شاخصهی اصلی این بازیگر و ویژگیای که او را از سایر بازیگران این ژانر در ژاپن متمایز میکند، ماندگاری او است. بلایی که سر بسیاری از بازیگران بزرگ سینما آمده است و فیلمها ناگهان به آنها خیانت کردهاند، هرگز برای سوگاوارا پیش نیامد و او برای سالهای طولانی نقش شخصیتهای اصلی در فیلمهای یاکوزایی را بدون تکراری شدن و با حفظ جذابیت ایفا کرد.
سوگاوارا که متولد ۱۶ آگوست ۱۹۳۳ در شهر سندای امپراتوری ژاپن بود، در سن ۸۱ سالگی در توکیوی ژاپن در گذشت. او از سال ۱۹۵۶ بازیگری را با ایفای نقش در یکی از فیلمهای شرکت توهو فیلم آغاز کرد و سپس دو سال بعد به استودیوی شینتوهو رفت. در همین سال او با این که بازیگری تازهوارد بود توانست تبدیل به یکی از ستارههای نقش اصلی فیلمهای این استودیو شود. سوگاوارا که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است بازی در فیلمهای یاکوزایی موفق را از سال ۱۹۷۲ آغاز کرد و پس از آن تبدیل به بازیگری شد که همهی کارگردانها وقتی میخواستند یک فیلم یاکوزایی بسازند دوست داشتند با او همکاری کنند.
۲۳. مایکل ایمپریولی
بهترین فیلمها:
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «قدیسان فراوان نیوآرک» (The Many Saints of Newark) – محصول: ۲۰۲۱ – کارگردان: آلن تیلور
- «جنون» (The Wannabe) – محصول: ۲۰۱۵ – کارگردان: نیک ساندو
درست مانند همبازیاش در سریال «سوپرانوز» یعنی تونی سیریکو که پیشتر به او اشاره کردیم، مایکل ایمپریولی هم به دنبال ایفا کردن نقشهای کوتاه اما مهم و تاثیرگذار توانست به تدریج تبدیل به بازیگری مورد توجه در ژانر گانگستری شود. هر بازیگری که بتواند نقشآفرینیاش در سینما را با ایفا کردن نقشی کوتاه در فیلم سینمایی «رفقای خوب» آغاز کند، احتمالا آیندهای درخشان در انتظار او خواهد بود. بهترین نقشآفرینی ایمپریولی بیشک نقشآفرینی او در سریال «سوپرانوز» به عنوان کریستوفر مولتیسانتی است. ایمپریولی بازیگری است که میتواند به دنبال چهرهی متفاوت و دلنشینش مخاطب را به سرنوشت شخصیتی که ایفاکنندهی آن است علاقهمند کند. این بازیگر در سالهای جوانی وارد سینما شد و تا همین امروز با وجود تغییرات فراوانی که سینما کرده است، توانسته هنوز در آن بماند و به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری در این ژانر جاودانه شود.
ایمپریولی در دنبالهای که سال ۲۰۲۱ برای سریال «سوپرانوز» در قالب یک فیلم سینمایی به نام «قدیسان فراوان نیوآرک» ساخته شد هم حضور پیدا کرد. در این فیلم شخصیت او راوی داستان بود. ایمپریولی توانست حس و حالی خاطرهانگیز و متفاوت به این فیلم بدهد. اگر بخواهید «داستان کوسه» (Shark Tale) را هم یک فیلم مافیایی مناسب برای کودکان در نظر بگیریم، باید از ایمپریولی به عنوان یکی از بازیگران شناختهشدهای که در این انیمیشن صداپیشگی کردهاند یاد کنیم. صحنههایی که ایمپریولی در سریال «سوپرانوز» در آنها به احساس پوچی میرسد و در تلاش است تا پاسخی برای زندگی پیدا کند، صحنههایی هستند که امروزه در فضای مجازی دست به دست میشوند؛ به نظر میرسد باید از ایمپریولی و نقش کریستوفر در سریال «سوپرانوز» به عنوان یکی از آن نقشآفرینیهایی یاد کرد که سالها بعد از منتشر شدن مورد توجه قرار میگیرند و درک میشوند.
ایمپریولی از سال ۱۹۸۵ تا به امروز در حال فعالیت به عنوان یک بازیگر است. او علاوه بر بازیگری، نویسندگی و کارگردانی هم میکند. او فیلمنامهی فیلم «تابستان سام» (Summer of Sam) محصول ۱۹۹۹ را با همراهی اسپایک لی نوشت و نخستین تجربهی کارگردانیاش را با فیلم «ارواح گرسته» (The Hungry Ghosts) که فیلمنامهی آن را خودش نوشته بود، از سر گذراند. این بازیگر که متولد ۲۶ مارس ۱۹۶۶ است، حالا ۵۸ سال دارد. ایمپریولی توانسته است یکبار سال ۲۰۰۴ جایزهی تلویزیونی امی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در یک سریال درام را به دست آورد.
۲۲. ژان-پل بلموندو
بهترین فیلمها:
- «پییرو خله» (Pierrot le Fou) – محصول: ۱۹۶۵ – کارگردان: ژان لوک گدار
- «بورسالینو» (Borsalino) – محصول: ۱۹۷۰ – کارگردان: ژاک دری
- «کلاه» (Le Doulos) – محصول: ۱۹۶۲ – کارگردان: ژان-پیر ملویل
ژان-پل بلموندو را احتمالا سینمادوستان بیش از هرچیز به دنبال همکاریهایش با ژان لوک گدار به خاطر میآورند. بلموندو که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است یکی از ستارههای سینمایی بزرگ سینمای فرانسه بود به خصوص طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی. او در فیلمهای ماندگار فراوانی نقشآفرینی کرد و به اندازهای کاریزماتیک و بیمانند بود که خیلی زود توانست به یکی از چهرههای بینالمللی سینمای فرانسه تبدیل شود. او علاوه بر گدار با بسیاری دیگر از فیلمسازان شناختهشدهی موج نوی سینمای فرانسه مانند ژان-پیر ملویل و ژاک دری هم همکاری کرد که این همکاریها به شناختهتر شدن او کمک شایانی نمودند. بلموندو بازیگری بود که غالیا نقش شخصیتهای ناآرام و متفاوت را ایفا میکرد. او مانند آلن دلون چهرهای زیبا نداشت، اما تواناییاش در بازآفرینی شخصیتهای پیچیده که روابط بین فردی درگیرکننده و خاص دارند توانست او را جاودانه کند.
در همکاریهایش با کارگردانهای شناختهشدهی موج نوی فرانسه او در فیلمهایی نقشآفرینی کرد که در قالب موج نوی فرانسه میتوان آنها را فیلمهای گانگستری نامید؛ فیلمهایی مانند «از نفس افتاده» (Breathless) محصول ۱۹۶۰ و «پییرو خله» محصول ۱۹۶۵. با «پییرو خله» بلموندو تبدیل به بازیگری مناسب برای فیلمهای گانگستریای شد که در آنها شخصیت اصلی محکوم به نابودی است و این نقشآفرینی او باعث شد کارگردانهای دیگر هم برای ایفا کردن نقشهای این چنینی به سراغ او بیایند. بلموندو بیشک یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما است. او توانست نقشآفرینیهای انگشت شمارش در فیلمهای گانگستری را تبدیل به نقشآفرینیهایی ماندگار در این ژانر کند و تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شود. شخصیتهایی که بلموندو در این فیلمها نقش آنها را ایفا میکرد، به هیچ وجه شخصیتهای کامل و بینقصی نبودند و معمولا اعمال آنها از نظر اخلاقی سوال برانگیز بود اما این شخصیتها به واسطهی کاریزما و جذابیت ذاتی بلموندو در دل تاریخ ماندگار شدند.
بلموندو که متولد ۹ آوریل ۱۹۳۳ بود، وقتی که ۸۸ سال داشت، در ۶ سپتامبر ۲۰۲۱ درگذشت. او بازیگری را از سال ۱۹۵۳ آغاز کرد و ۷ سال بعد با بازی در فیلم «از نفس افتاده» به شهرت بینالمللی رسید. بلموندو برای بازی در فیلم «سفرنامهای از یک بچهی لوس» (Itinéraire d’un enfant gâté) از کلود لولوش توانست جایزهی سزار بهترین بازیگر مرد جشنوارهی سزار را دریافت کند. او هم چنین نخل طلای افتخاری جشنوارهی فیلم کن را سال ۲۰۱۱ و شیر طلایی جشنوارهی ونیز را سال ۲۰۱۶ به دست آورد. از او به عنوان مارلون براندو، جیمز دین و هامفری بوگارت فرانسه نام برده شده است.
۲۱. ری وینستون
بهترین فیلمها:
- «رفتگان» (The Departed) – محصول: ۲۰۰۶ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «بازی ریپلی» (Ripley’s Game) – محصول: ۲۰۰۲ – کارگردان:
- «هیولاهای شهوتانگیز» (Sexy Beast) – محصول: ۲۰۰۰ – کارگردان: جاناتان گلیزر
با تشکر از جنون و تنشی که چهرهی ری وینستون گویا بدون هیچ تلاشی از سوی این بازیگر از خودش ساطع میکند، او طی سالها توانسته است نشان دهد که به خوبی از عهدهی ایفای نقش جنایتکاران بیرحم بر میآید. گاهی او توانسته است صحنههایی که به عنوان نقش مکمل در آنها حضور داشته است را به کلی معطوف به خودش کند؛ مانند فیلم «رفتگان». او گاهی هم توانسته است در نقشهای اصلی بدرخشد: مانند فیلم «هیولاهای شهوتانگیز». البته در فیلمی که از آن نام بردیم، کسی که صحنهها را میدزدد و آنها را معطوف به خودش میکند بن کینگزلی است. وینستون چهرهای مفتدر دارد که با استفاده از آن توانسته است تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شود. او به تدریج توانست بر چگونگی ایفا کردن نقش گانگسترها احاطه پیدا کند و اگر بر کارنامهی حرفهای او تسلط داشته باشید، در خواهید یافت که هر چه زمان جلوتر رفته است، او تبدیل به بازیگر بهتری شده و توانسته بیش از پیش تواناییهای بالقوهی خود را به تواناییهای بالفعل تبدیل کند.
در یک مورد حتی وینستون موفق شد به خوبی از عهدهی ایفای نقش یک گانگستر در فیلمی بر بیاید که یک فیلم گانگستری نبود؛ «بازی ریپلی» محصول ۲۰۰۲. بعضی فیلمهای دیگر هم در کارنامهی وینستون وجود دارند که نمیتوان آنها را فیلمهای گانگستری دانست اما او موفق شده است آن انرژی مخصوص گانگسترگونهی خود را در آنها هم بروز دهد؛ فیلمهایی مانند «نخاله» (Scum) , «کوادروفنیا» (Quadrophenia) که هر دوی آنها سال ۱۹۷۹ منتشر شدند، زمانی که وینستون تنها ۲۲ سال داشت. او با نقشآفرینی درخشانش در این فیلمهای غیر گانگستری، خیلی زود توجه کارگردانهای بازیگرشناس و هوشمند این ژانر را به خودش معطوف کرد و توانست تبدیل به یکی از ستارههای جدایی ناپذیر ژانر گانگستری شود.
وینستون با کارگردانهای بزرگ دوران خودش مانند استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی همکاری کرده است و همین ویژگی به خوبی میتواند تواناییهای او به عنوان یک بازیگر را اثبات کند. وینستون ۱۹ فوریهی ۱۹۵۷ در منطقهی هامرتن شهر لندن متولد شد و حالا ۶۷ سال دارد. وینستون تا به امروز دومرتبه طی سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۳ اعلام ورشکستگی کرده است. او تا به امروز ۲ بار نامزد دریافت جایزهی بفتا شده است و توانسته یکبار جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل را برای فیلم «پیشنهاد» (The Proposition) از جان هیلکات از حلقهی منتقدان فیلم سن دیهگو دریافت نماید. از ری وینستون میتوان به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری یاد کرد.
۲۰. جو شیشیدو
بهترین فیلمها:
- «نشانشده برای کشتن» (Branded to Kill) – محصول: ۱۹۶۷ – کارگردان: سیجون سوزوکی
- «نبردهای بدون افتخار و انسانیت: قسمت آخر» (Battles Without Honor and Humanity: Final Episode) – محصول: ۱۹۷۴ – کارگردان: کینجی فوکاساکو
- «پاسپویت من یک کلت است» (A Colt Is My Passport) – محصول: ۱۹۶۷ – کارگردان: تاکاشی نامورا
اگر یک بازیگر وجود داشته باشد که وقتی پای فیلمهای یاکوزایی در میان است، آنهایی که طی دههی ۱۹۷۰ میلادی و یا پیش از آن ساخته شدند، بتواند عملکردی بهتر از بونتا سوگاوارا از خودش به نمایش بگذارد، آن بازیگر، جو شیشیدوی افسانهای خواهد بود. به طرز جالبی هر دوی این بازیگران در فیلم «نبردهای بدون افتخار و انسانیت: قسمت آخر» و قسمتهای مختلف مجموعه فیلمهای «انسانیت» نقشآفرینی کردهاند. شیشیدو در این فیلمها نقش دو شخصیت متفاوت را در دو فیلم مختلف ایفا کرد که هر دوی آنها سال ۱۹۷۴ منتشر شدند و در کمال ناباوری هر دوی آنها توانستند عملکرد مناسبی از خودشان به نمایش بگذارند. شیشیدو بازیگری توانمند بود که میتوانست دو شخصیت متفاوت را در یک دنیای داستانی برای مخاطب باورپذیر نماید، حتی اگر این دو شخصیت با فاصلهی کمتر از یکسال از یکدیگر برای مخاطبان به نمایش در میآمدند.
شیشیدو همچنین به دنبال همکاریهایش با کارگردان غیرقابل پیشبینی ژاپنی یعنی سیجون سوزوکی هم شناخته شده است؛ کسی که فیلمهای یاکوزایی هیجان انگیزی میساخت که بعضی از آنها واقعا عجیب بودند. همکاریهای شیشیدو و سوزوکی منجر به ساختن فیلمهایی مانند «نشانشده برای کشتن» و «جوانی هیولا» (Youth of the Beast) شد. جو شیشیدو احساس میکرد که به دنیا آمده است تا نقش گانگسترها را ایفا کند. او میتوانست تعادلی جذاب بین خونسردبودن، بیرحمبودن و به نوعی رقتانگیزبودن بر قرار کند. برای او مهم نبود که کارگردان از او چه میخواهد او میتوانست همهکار بکند. یک روز میتوانست یک پدر مهربان باشد و روزی دیگر میتوانست قاتلی باشد که حتی به کودکان هم رحم نمیکند. شیشیدو را باید یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری دانست.
شیشیدو در تاریخ ۱۸ ژانویهی ۲۰۲۰ وقتی که ۸۶ سال داشت دار فانی را وداع گفت. وقتی که شیشیدو نخستین قرارداد بازیگری خود را با یک استودیوی ژاپنی امضا کرد، مدیران استودیو سعی داشتند او را تبدیل به بازیگر نقش اصلی فیلمهای عاشقانه کنند، اما شیشیدو نپذیرفت. او در نخستین نقشآفرینی خود نقش یک افسر گشت را ایفا کرد که یک رئیس پلیس را به چالش میکشد. او همواره طی سالهای فعالیتاش به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری در تلاش بوده است تا از ایفا کردن نقشهای بدون پیچیدگی دوری کند و شخصیتهایی را مقابل دوربین خلق نماید که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشند.
۱۹. مایکل گمبون
بهترین فیلمها:
- «آشپز، دزد، همسرش و عاشقاش» (The Cook, the Thief, His Wife & Her Lover) – محصول: ۱۹۸۹ – کارگردان: پیتر گرینوی
- «کیک لایهای» (Layer Cake) – محصول: ۲۰۰۴ – کارگردان: متیو وان
- «بزهکاران» (Mobsters) – محصول: ۱۹۹۱ – کارگردان: مایکل کاربلینکوف
تا زمانی که قرار باشد کیفیت بر کمیت الویت داشته باشد، مایکل گمبون احتمالا یکی از خیرهکنندهترین و بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است. وقتی که پای ژانر گانگستری در میان باشد، بزرگترین نقشآفرینی او بیشک بازی در نقش رئیس مافیایی به نام آلبرت اسپیکا در فیلم «آشپز، دزد، همسرش و عاشقاش» است؛ فیلمی که میتوان از آن به عنوان بهترین فیلم کارگردان آن یعنی پیتر گرینوی هم نام برد. گمبون در این فیلم توانست نشان دهد که تواناییهایش هیچ محدودیتی ندارد. اگرچه او گزیده کار بود و همیشه بهترین فیلمها را برای بازی کردن انتخاب میکرد، اما توانست به عنوان یکی از بهترین بازیگران نه تنها ژانر گانگستری بلکه ژانر فانتزی هم در دل تاریخ ماندگار شود؛ آیا میتوانید مجموعه فیلمهای «هری پاتر» را بدون حضور دامبلدور تجسم کنید؟
یکی دیگر از فرصتهای حرفهای مناسب در ژانر گانگستری برای گمبون ۱۵ سال بعد از «آشپز، دزد، همسرش و عاشقاش» از راه رسید. در این فیلم جنایی متیو وان که «کیک لایهای» نام داشت، گمبون یکبار دیگر نقش یک رئیس مافیایی را ایفا کرد. اگرچه او را همیشه با نقش آلبوس دامبلدور در دو فیلم نخست مجموعه فیلمهای «هری پاتر» به خاطر خواهید آورد، اما نقشآفرینیهای درخشان او در ژانر جنایی نشان میدهد که او تا چه اندازه در ایفا کردن نقش شخصیتهای منفی قدرتمند، تهدیدکننده و خشونتآمیز بوده است. گمبون بیشک یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است که با گذشت زمان هنوز هم میتوان به عقب رفت و از نقش افرینیهای او به عنوان کلاسهایی برای آموختن بازیگری استفاده نمود.
سر مایکل گمبون در تاریخ ۱۹ اکتبر ۱۹۴۰ به دنیا آمد و در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳ در ۸۲ سالگی درگذشت. او بازیگری را از سال ۱۹۶۲ همراه با لارنس الیویه به عنوان یکی از اعضای اصلی تئاتر ملی سلطنتی آغاز کرد. او بیش از هر چیز به فعالیت بر روی صحنهی تئاتر علاقه داشت. گمبون ۱۳ مرتبه نامزد دریافت جایزهی الیویه شد و توانست ۳ مرتبه این جایزه را به دست آورد. گمبون نخستین تجربهی سینمایی خود را با فیلم «اتللو» (Othello) محصبول ۱۹۶۵ از سر گذراند. گمبون یکمرتبه نامزد دریافت گلدن گلوب شد و دو مرتبه نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی. او توانست ۴ بار جایزهی بفتا بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را هم برای «کارآگاه آوازهخوان» (The Singing Detective) سریال محصول ۱۹۸۶، «همسران و دخترها» (Wives and Daughters) سریال محصول ۱۹۹۹، «انتظار» (Longitude) سریال محصول ۲۰۰۰ و «بیگانگان» (Perfect Strangers) سریال محصول ۲۰۰۱ به دست آورد .
۱۸. پل سوروینو
بهترین فیلمها:
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «دیک تریسی» (Dick Tracy) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: وارن بیتی
- «مرد ایرلندی را بکش» (Kill the Irishman) – محصول: ۲۰۱۱ – کارگردان: جاناتان هنسلی
پل سوروینو نخستین بازیگر فیلم «رفقای خوب» نیست که در این لیست به او اشاره شده و آخرین آنها هم نخواهد بود؛ چرا که فیلم به یاد ماندنی ۱۹۹۰ اسکورسیزی را احتمالا باید بهترین فیلم گانگستری تاریخ سینما دانست. این فیلم سرشار است از شخصیتهای به یادماندنی و بازیگرانی که هر کدام آنها را میتوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری نامید. سوروینو در این فیلم نقش یالی سیچروی مورد احترام و قدرتمند را ایفا میکند؛ رئیس گروه مافیاییای که «رفقای خوب» به داستان چگونگی به قدرت رسیدن و متلاشی شدن آنها میپردازد. سوروینو به دنبال کاریزمای ذاتیاش و البته تواناییاش در ادا کردن کلمات با قدرت و صلابت یک رئیس مافیا توانست به خوبی در این نقش بدرخشد و خودش را در دل تاریخ فیلمهای ژانر گانگستری جاودان کند.
شخصیتی که سوروینو در این فیلم نقش او را ایفا میکند اگرچه حضوری کوتاه نسبت به سایر نقشهای اصلی در مقابل دوربین دارد، اما بیشک یکی از کلیدیترین شخصیتهای این فیلم است. او موفق میشود با این که نقشاش کوتاه است، آن را تبدیل به چیزی قابل لمس کند که مخاطب خیلی زود انگیزهها و هیجاناتش را درک میکند. مخاطب خیلی زود میفهمد که چرا همه به او احترام میگذارند. اگرچه او یک مرد مجرم و بیقانون است، اما دوست نداشتناش و گوش ندادن به دستوراتش ناممکن به نظر میرسد. سوروینو همچنین در چندین فیلم دیگر هم نقش شخصیتهای گانگستری را ایفا کرده است. او در فیلمهای دیگری مانند «دیک تریسی» و «مرد ایرلندی را بکش» هم حضورهایی کوتاه داشت، اما با این حال توانست نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند. با وجود تمام نقش آفرینیهای دیگری که این بازیگر به خوبی از عهدهی ایفای آنها بر آمد، باز هم بهترین و به یادماندنیترین نقشآفرینی او بازی در فیلم «رفقای خوب» است.
سوروینو در تاریخ ۲۵ جولای ۲۰۲۲ وقتی که ۸۳ سال داشت درگذشت. او فعالیت حرفهای خود را به عنوان یک رونویس در یک آژانس تبلیغاتی آغاز کرد. سوروینو به مدت ۱۸ سال به صورت غیرحضوری آموزش بازیگری دید و در نهایت وارد تئاتر شد. نخستین تجربهی تئاترش را این بازیگر با یک تئاتر موزیکال سال ۱۹۶۴ در تئاتر برادوی از سر گذراند. او شش سال بعد برای نخستینبار در فیلم «پاپا کجاست» (Where is Poppa?) از کارل رینر نخستین تجربهی سینمایی خود را از پشت سر گذاشت. سوروینو به دنبال نقشآفرینیهای ماندگارش در تئاتر توانست نظر بسیاری از منتقدان را جلب کند و مورد ستایش آنها قرار بگیرد. او علاوه بر نقشهای گانگستری در نقش شخصیتهای مختلف دیگری هم مقابل دوربین رفته است، اما در نهایت سالها بعد از او به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری یاد خواهد شد.
۱۷. کریستوفر واکن
بهترین فیلمها:
- «هفت روانی» (Seven Psychopaths) – محصول: ۲۰۱۲ – کارگردان: مارتین مکدونا
- «عشق واقعی» (True Romance) – محصول: ۱۹۹۳ – کارگردان: تونی اسکات
- پادشاه نیویورک» (King of New York) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: ابل فرارا
کریستوفر واکن تقریبا میتواند از عهدهی ایفای هر نقشی در هر ژانر سینماییای بر بیاید، بدون این که هیچ کدام از نقشهایش شبیه به دیگری باشد. او فعالیت جدی سینمایی خود را با حضور در درام جنگی خیرهکنندهی «شکارچی گوزن» (The Deer Hunter) آغاز کرد و از آن روز تا به امروز توانسته است تبدیل به یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما شود. آخرین نقشآفرینی او بازی در فیلم «تلماسه:قسمت دوم» (Dune: Part Two) بود که واکن در آن نقش امپراتور دنیای شناختهشده را ایفا میکرد. در بین این دو فیلم و در طی سالهای زیادی که بین آنها وجود دارد، واکن علاوه بر ژانرهای مختلف سینمایی، سری هم به ژانر گانگستری زده است و توانسته با ایفای نقش شخصیتهای مجرم و مافیایی خودش را تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری کند.
بهترین نقش اصلیای که او در یک فیلم گانگستری ایفا کرده، احتمالا نقشآفرینی او در فیلم «پادشاه نیویورک» است. او علاوه بر این فیلم در ژانر گانگستری که در آن ایفاکنندهی نقش اصلی بوده، نقشهای مکمل به یادماندنیای در فیلمهایی مانند «هفت روانی» داشته است. او در فیلمهایی مانند «عشق واقعی» و «داستان عامهپسند» (Pulp Fiction) حضورهایی کوتاه داشته است، اما با همین حضورهایش توانسته است شخصیتهایی که ایفاکنندهی آنها بوده است را ماندگار نماید. واکن میتواند بامزه، وحشتآور، عجیب، حال به هم زن و خشن باشد. کافی است نگاهی به کارنامهی هنری او بیاندازید تا به سادگی دریابید که چه کارهایی از این بازیگر توانا بر میآید. او نه تنها یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری میباشد، بلکه میتواند از پس ایفای نقش در هر ژانری بر بیاید.
واکن متولد ۳۱ مارس ۱۹۴۳ در شهر نیویورک است. واکن بازیگری را به عنوان یک کودک و با شرکت در قسمتهای مختلف سریالهای تلویزیونی متفاوت طی دوران طلایی تلویزیون آغاز کرد. او برای نخستینبار توانست سال ۱۹۵۳ تبدیل به یکی از بازیگران اصلی یک سریال تلویزیونی شود. نخستین نقشآفرینی سینمایی واکن که ترجیح میدهد به جای کریستوفر، کریس صدایش کنند، در فیلم «شیر در زمستان» (The Lion in Winter) رخ داد. واکن تا به امروز دو مرتبه توانسته است نامزد دریافت اسکار شود و یکبار برای فیلم «شکارچی گوزن» توانسته اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد. یک جایزهی بفتا و یک جایزهی انجمن بازیگران آمریکا از دیگر دستآوردهای واکن به عنوان یک بازیگر هستند. او توانسته است از حلقهی منتقدان فیلم نیویورک، هیأت ملی منتقدان فیلم، حلقهی منتقدان فیلم هیوستون و حلقهی منتقدان فیلم بوستون هم به دنبال بازی در فیلمهای مختلف جایزهی بازیگری بگیرد.
۱۶. فرانک وینسنت
بهترین فیلمها:
- «کازینو» (Casino) – محصول: ۱۹۹۵ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «آدمهای عاقل» (Wise Guys) – محصول: ۱۹۸۶ – کارگردان: برایان دیپالما
بیش از هر چیز، فرانک وینسنت به دنبال بازی در نقش شخصیتی منفور که نمیتوان او را دوست نداشت به نام فیل لئوتاردو در سریال «سوپرانوز» شناخته شده است. وینسنت علاوه بر این سریال گانگستری، همچنین در فیلمهای گانگستری هم ایفای نقش کرده است. او اگرچه در این فیلمها وظیفهی ایفا کردن نقشهای کوچک را بر عهده داشته است، اما توانسته خودش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری به اثبات برساند. او به خصوص به دنبال همکاریهایش با مارتین اسکورسیزی و ایفا کردن نقش شخصیتهایی که با مافیا و گانگسترها ارتباط مستقیمی دارد شناخته شده است. او در فیلمهایی مانند «گاو خشمگین» (Raging Bull)، «رفقای خوب» و «کازینو» با اسکورسیزی همکاری کرد و توانست تواناییهای خودش را در کنار بازیگران بزرگی مانند رابرت دنیرو و جو پشی محک بزند. اگر به صحنههای حضور او در این فیلمها نگاهی بیاندازید در خواهید یافت که او در کنار این بازیگران بزرگ از خودش ضعف نشان نمیدهد و موفق میشود پا به پای آنها پیش برود.
دانستن این نکته که وینسنت مانند همکار دیگرش که پیشتر به او اشاره کردیم، تونی سیریکو، سابقهی زندگی مجرمانه پیش از تبدیل شدن به یک بازیگر را ندار، شگفتیآور است؛ چرا که به راحتی میتوان انرژی گانگستری آمریکایی-ایتالیایی را از هر لحاظ در او مشاهده کرد. او به اندازهی تمام بازیگران دیگری که در این لیست به آنها اشاره شده است و خواهد شد قدرتمند است و میتواند با بر پا کردن طوفانی از حرکات فیزیکی و دیالوگها، یک صحنه را به یادماندنی کند. همکاران وینسنت معمولا نسبت به او فرصت بیشتری برای درخشش دارند، چرا که نقشهای آنها از او اصلیتر هستند، اما وینسنت در همان زمان حضور کوتاهش باعث میشود هرگز چهرهاش را فراموش نکنید.
فرانک وینسنت ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۷، وقتی که ۸۰ سال داشت درگذشت. او که یک نوازندهی موسیقی ماهر بود و بر سازهای پیانو، ترومپت و درام تسلط داشت با هنرمندان بزرگی مانند دل شانون و پائول آنکا همکاری کرد. او سال ۱۹۶۹ از آن جایی که گروه موسیقیاش به یک نوازندهی گیتار احتیاج داشت، جو پشی را به خدمت گرفت. کمی بعد پشی و وینسنت وارد استندآپ کمدی شدند و از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۶ تحت تاثیر زوج ابوت و کاستللو شروع به اجرای استندآپ کردند. کمی بعدتر این دو دوست در فیلم کم بودجه و گانگستری «جمعکنندهی مرگ» (The Death Collector) با یکدیگر همبازی شدند و رابرت دنیرو آن ها را شناسایی کرد. دنیرو دربارهی این دو بازیگر به اسکورسیزی خبر داد و اسکورسیزی هر دوی آنها را برای نقشآفرینی در فیلم «گاو خشمگین» استخدام کرد. وینسنت را باید بازیگری بزرگی دانست، چرا که با وجود حضورهای کوتاهش در دنیای سینما، توانست خودش را تبدیل به یکی از به یادماندنیترین و بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری نماید.
۱۵. تاکشی کیتانو
بهترین فیلمها:
- «سوناتین» (Sonatine) – محصول: ۱۹۹۳ – کارگردان: تاکشی کیتانو
- «آتشبازی» (Fireworks) – محصول: ۱۹۹۷ – کارگردان: تاکشی کیتانو
- «خشم» (Outrage) – محصول: ۲۰۱۰ – کارگردان: تاکشی کیتانو
اگرچه ممکن است دوران اوج فیلمهای یاکوزایی پیش از دوران تاکاشی کیتانو به عنوان یک بازیگر و کارگردان بوده باشد، اما طی اوایل دههی ۱۹۹۰ میلادی او توانست این زیر ژانر مافیایی را با فیلمهای انقلابی و متفاوت خود به طور مداوم تحت تاثیر قرار دهد. نخستین فیلم کیتانو به عنوان کارگردان که او در آن بازی هم کرد، فیلم «پلیس خشن» (Violent Cop) بود که سال ۱۹۸۹ اکران شد و او در آن نقش قهرمان اصلی فیلم یعنی پلیس خشن را ایفا میکرد. این اما نخستین فیلم او بود و پس از آن کیتانو نشان داد که بیش از بازی کردن در نقش پلیسها علاقهمند به ایفای نقش در نقش گانگسترها است و همین ویژگی او به تدریج و با گذشتن چندین سال او را تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری کرد.
در همان فیلم نخست هم پلیسی که کیتانو نقش آن را ایفا میکرد به اندازهای خشن بود که از گانگستری که باید آن را از بین میبرد ترسناکتر به نظر میرسید. بعد از نخستین تجربهی فیلمسازیاش کیتانو شروع به ساختن فیلمهای گانگستریای کرد که بیمانند بودند. خود او در فیلمهایی که میساخت معمولا نقش یکی از اعضای یاکوزا یا یک نوع خلافکار را ایفا میکرد. او این کار را در فیلمهایی که امروزه تبدیل به فیلمهای کالت با طرفداران دوآتیشه شدهاند، مانند «سوناتین»، «آتشبازی» و «خشم» به خوبی انجام داد. تلاشهای او در جهت تغییر دادن مسیر فیلمهای یاکوزایی به عنوان هم کارگردان و هم بازیگر باید مورد توجه فرار بگیرند. او هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی بازیگر و کارگردانی درخشان است که باید از او به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری یاد کرد.
کیتانو که متولد ۱۸ ژانویهی ۱۹۴۷ است و حالا ۷۷ سال دارد، هنگام تحصیلش در دانشگاه میجی تبدیل به یک کمدین شد. او سپس سال ۱۹۷۳ همراه با کیوشا کانهکو یک زوج کمدی را تشکیل داد. از این زوج به عنوان یکی از موفقترین زوجهای کمدی اواخر دههی ۱۹۷۰ میلادی ژاپن یاد میشود. امروزه از کیتانو به عنوان یکی از سه کمدین برتر تاریخ ژاپن یاد میشود. در همین دوران بود که کیتانو توسط یاکوزا به یک مهمانی دعوت شد و در حالی که همراه آنها دور یک میز نشسته بود، به داستانهایی که آنها از زندگی خودشان برای او تعریف میکردند گوش داد. نخستین تجربهی کارگردانی برای کیتانو زمانی اتفاق افتاد که کینجی فوکاساکو به دنبال زمانبندی متفاوتاش با کیتانو نمیتوانست به عنوان کارگردان فیلم «پلیس خشن» حضور پیدا کند. پس از این فیلم بود که کیتانو شروع به ساختن فیلمهای گانگستری خودش کرد و به تدریج با بازی در این فیلمها تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شد.
۱۴. مایکل کین
بهترین فیلمها:
- «کارتر را بگیرید» (Get Carter) – محصول: ۱۹۷۱ – کارگردان: مایکل هاجز
- «کسب و کار ایتالیایی» (The Italian Job) – محصول: ۱۹۶۹ – کارگردان: پیتر کالینسن
- «مونا لیزا» (Mona Lisa) – محصول: ۱۹۸۶ – کارگردان: نیل جوردن
اگرچه کین معمولا در فیلمهایی که در آنها نقشآفرینی میکند لهجهی به یادماندنی خودش را حفظ مینماید، با این حال او هرگز بازیگری نبوده است که فقط در یک ژانر بازیگری کند. طی دوران حرفهای طولانیاش، کارنامهی کین پر شده است از فیلمهای مختلف در ژانرهای گوناگون. او هم در آثار سینمایی کلاسیک تقشآفرینی کرده، هم در فیلمهای کمدی، هم درامهای دلهرهآور و هم فیلمهای ابرقهرمانانه. کین طی سالهای فعالیتاش فراموش نکرد که در چند فیلم در ژانر گانگستری هم نقشآفرینی کند. کین بازیگری است نترس که همواره در پی انجام دادن کارهایی است که پیش از آن آنها را انجام نداده. او طی چندین دهه فعالیتاش به عنوان بازیگر همواره توانسته است نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب نماید و خودش را به عنوان بازیگری همهفن حریف به اثبات برساند.
او در یکی از متفاوتترین فیلمهای گانگستری که کمیک هم هست یکی از بهترین نقشآفرینیهای خودش را ارائه داده است. «کسب و کار ایتالیایی» فیلمی کمدی است که داستان آن حول محور ساختن گروهی خلافکار میگردد که میخواهند یک دزدی جسورانه انجام دهند. در همان سالها کین به سراغ ایفای نقش در فیلمهای دراماتیکتر رفت که یکی از بهترین مثالهای این فیلمها «کارتر رابگیرید» است. هر دو فیلمی که از آنها نام بردیم طی دههی ۲۰۰۰ میلادی بازسازی شدند. یک فیلم دیگر در ژانر گانگستری هم هست که کین در آن ایفای نقش کرده. فیلمی که بسیار قدرنادیده است؛ «مونا لیزا». در این فیلم کین با یکی دیگر از ستارههای ژانر گانگستری که ایفاکنندهی نقشهای به یادماندنی بوده است یعنی باب هاسکینز همبازی شد.
مایکل کین که حالا ۹۱ سال دارد، برای نخستینبار به عنوان یک عابر پیاده در فیلمی که سال ۱۹۵۰ ساخته شد نقش آفرینی کرد. چند سال بعد او به یک آژانس تبلیغاتی پیوست و در چندین پیام بازرگانی نقشآفرینی کرد. کین ۹ سال نخست حرفهایاش را این چنین توصیف کرده است: «واقعا و واقعا وحشیانه.» سال ۱۹۵۸ کین نقش کوتاهی در سریالی تلویزیونی که از شبکهی بیبیسی پخش میشد ایفا کرد. او در لندن که سال ۱۹۵۴ به آن نقل مکان کرده بود با پیتر اوتول آشنا شد و تبدیل به شاگرد این بازیگر گشت. کین تا به امروز ۶ مرتبه نامزد دریافت اسکار شده است و توانسته ۲ بار برای فیلمهای «هانا و خواهرانش» (Hannah and Her Sisters) و «قوانین خانهی سایدر» (The Cider House Rules) جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد. یک جایزهی بفتا، سه جایزهی گلدن گلوب، یک جایزهی انجمن بازیگران آمریکا، از دیگر دستآوردهای مایکل کین هستند که توانسته است خودش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری به سینمادوستان اثبات نماید.
۱۳. جیمز گاندولفینی
بهترین فیلمها:
- «عشق واقعی» (True Romance) – محصول: ۱۹۹۳ – کارگردان: تونی اسکات
- «کوتوله را بگیرید» (Get Shorty) – محصول: ۱۹۹۵ – کارگردان: بری ساننفلد
- «کندو» (The Drop) – محصول: ۲۰۱۴ – کارگردان: میخائل روسکام
جیمز گاندولفینی بیش از هرچیز به دنبال نقشآفرینیاش در سریال «سوپرانوز» به عنوان تونی سوپرانو شناخته شده است. بیشک به راحتی میتوان او را به عنوان بهترین بازیگر ایفاکنندهی نقش یک گانگستر در دنیای سریالهای تلویزیونی انتخاب کرد، اما وقتی که پای سینما در میان باشد داستان کمی پیچیدهتر میشود. نقشآفرینیهای سینمایی او هم قبل و هم بعد از نقشآفرینیاش به عنوان تونی سوپرانو شاهد آن بودهاند که گاندولفینی توانسته است بر پردهی نقرهای هم نقش گانگسترها را به بهترین شکل ممکن ایفا کند. برای گاندولفینی فرقی نمیکرد که نقش او کوتاه باشد یا نقش اصلی یک سریال به طول چندین فصل، او میتوانست در هر چهارچوب بصریای و در دل هر نوع قصهای چه درام و چه کمدی، یک گانگستر بینظیر باشد و همین نکته است که او را تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری کرده.
به عنوان مثال نقشآفرینی او به عنوان یک مافیای قدرتمند در فیلم «عشق واقعی» محصول ۱۹۹۳ را در نظر بگیرید. او در این فیلم موفق میشود تاثیری فراموشنشدنی بر داستان و مخاطبان بگذارد. کمی بعد گاندولفینی نقشی مشابه را در فیلم «کوتوله را بگیرید» ایفا کرد. وقتی پای فیلمهایی که او کمی پیش از درگذشتنش در آنها ایفای نقش کرد در میان باشد، او توانسته بود به نقش اصلی تبدیل شود. او در دو فیلم «کشتار با لطافت» (Killing Them Softly) محصول ۲۰۱۲ و «کندو» محصول ۲۰۱۴ توانست بینظیر ظاهر شود. فیلم دوم وقتی به اکران رسید که گاندولفینی فوت کرده بود. اگر حتی سریال «سوپرانوز» را ندیده باشید، بیشک بخشهایی از آن را در شبکههای مجازی دیدهاید. تونی سوپرانو شخصیتی فراموشنشدنی است که بدون جیمز گاندولفینی که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است، هرگز خلق نمیشد.
گاندولفینی ۱۹ ژوئن ۲۰۱۳ وقتی که تنها ۵۱ سال داشت دار فانی را وداع گفت. گاندولفینی بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشکدهی بازیگری در حالی که در فیلمهای مستقل و کم بودجه ایفای نقش میکرد به عنوان بازیگر در چندین تئاتر در منهتن هم روی صحنه رفت. نخستین نقشآفرینی جدی او در فیلم «عشق واقعی» تونی اسکات به وقوع پیوست. گاندولفینی ۸ مرتبه نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی شد و توانست سه سال پشت سر هم آن را به دست آورد. او یکبار جایزهی گلدن گلوب و سه بار هم جایزهی انجمن بازیگران آمریکا را به دست آورد. سال ۲۰۱۴، بعد از فوت گاندولفینی که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری بود، نام او به سالن افتخارات نیوجرسی اضافه شد.
۱۲. آلن دلون
بهترین فیلمها:
- «سامورایی» (Le Samouraï) – محصول: ۱۹۶۷ – کارگردان: ژان-پیر ملویل
- «دایرهی سرخ» (The Red Circle) – محصول: ۱۹۷۰ – کارگردان: ژان-پیر ملویل
- «دارودستهی سیسیلی» (The Sicilian Clan) – محصول: ۱۹۶۹ – کارگردان: هنری ورنول
بسیاری از بهترین فیلمهای گانگستری تاریخ سینما از بیرون از هالیوود سر بر آوردهاند و به دنبال همین نکته بسیاری از بازیگران بینالمللی هستند که میتوان از آنها به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری یاد کرد. از بین بازیگرانی که بهتر از سایرین توانستند طی سالهایی که این ژانر متولد شده است در فیلمهای ژانر گانگستری نقشآفرینی کنند بعضی بازیگران غیر آمریکایی حضور دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت؛ یکی از این بازیگران آلن دلون افسانهای است. شاید بتوان از آلن دلون به عنوان بهترین بازیگر غیر آمریکایی ژانر گانگستری یاد کرد. او در حوالی همان دورانی که هموطن دیگرش که پیشتر در این لیست به او اشاره کردیم به شهرت رسید، کار خودش را در سینما به عنوان یک بازیگر آغاز کرد. دلون ابتدا و پیش از هرچیز به دنبال چهرهی زیبای خود خیلی زود به شهرت رسید، اما هر چه که پیشتر رفت و در فیلمهای بیشتری نقشآفرینی کرد، مخاطبان و منتقدان دریافتند که او نه تنها یکی از زیباترین بازیگران تاریخ سینما، بلکه یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما هم هست.
ژان-پل بلموندو و آلن دلون در فیلم «بورسالینو» همراه با یکدیگر نقش آفرینی کردند، اما در نهایت باید گفت که کارنامهی حرفهای دلون بیش از بلموندو با ژانر گانگستری و جنایی گره خورده است. از فیلمهای حماسیای مانند «روکو و برادرانش» (Rocco and His Brothers) گرفته تا فیلمهای شخصیتمحوری مانند «سامورایی» و فیلمهای دیگری که بین این دو فیلم قرار دارند، مانند «دارودستهی سیسیلی». دلون در چهارچوب ژانر گانگستری هر کاری که ممکن بوده است را انجام داد و بازیگران کمی هستند که میتوانند مدعی شوند که به اندازهی او شخصیتهای خون سرد مختلف را در این ژانر به تصویر کشیده باشند. دلون به خوبی بر این ژانر و ویژگیهای شخصیتیای که یک گانگستر باید داشته باشد آگاه بود و از آن مهمتر او میتوانست گانگسترهایی که نقش آنها را ایفا میکرد خاصتر و متفاوتتر از سایرین به تصویر بکشاند. او بازیگری تمامنشدنی بود که بسیاری از کارگردانهای ژانر گانگستری حتی امروزه آرزوی کار کردن با او را دارند.
دلون که متولد ۸ نوامبر ۱۹۳۵ است حالا ۸۸ سال دارد. دلون به دنبال آشناییاش با یک بازیگر هالیوودی و علاقهای که به این شغل داشت توانست به تدریج وارد سینما شود. او بعد از این که توانست در فرانسه به شهرت برسد، خیلی زود اوایل دههی ۱۹۶۰ میلادی توانست شهرت بینالمللی را هم به دست آورد. او برای چند سال به آمریکا آمد و قرار دادی با شرکت مترو گلدن مایر امضا کرد، اما خیلی زود آمریکا را رها کرد و به فرانسه بازگشت. دلون سال ۱۹۸۵ توانست جایزهی سزار بهترین بازیگر مرد را به دست آورد. دلون را به دنبال بازی در فیلمهایی که به واسطهی آنها ژان-پیر ملویل قواعد ژانر گانگستری را برای همیشه تغییر داد یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری میشمارند. دلون در این فیلمها بیش از این که حرف بزند سکوت میکند و بیش از این که دست به عمل بزند، فکر میکند. لحظاتی که مخاطبان سینمایی در سکوت با شخصیت اصلی فیلم «سامورایی» همراه میشوند را میتوان از به یادماندنیترین لحظات تاریخ فیلمهای گانگستری دانست.
۱۱. ادوارد جی. رابینسون
بهترین فیلمها:
- «سزار کوچک» (Little Caesar) – محصول: ۱۹۳۱ – کارگردان: مروین لیروی
- «کی لارگو» (Key Largo) – محصول: ۱۹۴۸ – کارگردان: جان هیوستون
- «آخرین گانگستر» (The Last Gangster) – محصول: ۱۹۳۷ – کارگردان: ادوارد لودویگ
صدای هیچ بازیگری به اندازهی صدای ادوارد جی. رابینسون برای ایفا کردن نقش یک گانگستر در یک فیلم گانگستری کلاسیک مناسب نبود. شخصیتهای کمدی زیادی بر اساس صدای این بازیگر ساخته شدهاند؛ از جمله شخصیت چیف ویگان در سریال «سیمپسونها» (The Simpsons). فراتر از نحوهی صحبت کردنش، رابینسون در بعضی از بهترین فیلمهای جنایی کلاسیک که باید گفت باعث متولد شدن ژانر گانگستری شدند نقشآفرینیهای درخشانی از خودش به نمایش گذاشت. حالا بعد از گذشت این همه سال میتوان متوجه شد که نقشآفرینیهای ادوارد جی. رابینسون تا چه اندازه بر خلق شدن ضد قهرمانهایی که بعدها در ژانر گانگستری به وجود آمدند تاثیر داشته است.
فیلم محصول ۱۹۳۱ یعنی «سزار کوچک» هم برای ژانر گانگستری و هم برای ادوارد جی. رابینسون فیلمی حیاتی بود. رابینسون به واسطهی این فیلم به شهرت رسید و این فیلم قواعدی را بنا نهاد که حتی امروزه برای ساختن یک فیلم گانگستری از آنها استفاده میشود. همین فیلم به تنهایی برای پیوند خوردن ابدی ادوارد جی. رابینسون با ژانر گانگستری کافی بود. اما او همینجا متوقف نشد و به ایفا کردن نقش گانگسترها در فیلمهای دیگر ادامه داد؛ فیلمهایی مانند «گلولهها یا رقصها» (Bullets or Ballots) محصول ۱۹۳۶، «آخرین گانگستر» و «کی لارگو». از «کی لارگو» که رابینسون در آن با بوگارت همبازی شد میتوان به عنوان یکی دیگر از بهترین فیلمهای گانگستری این بازیگر یاد کرد. به واسطهی بازی در این فیلمها میتوان از این بازیگر به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری یاد کرد.
رابینسون وقتی که ۷۹ سال داشت در گذشت. او بازیگری را از سال ۱۹۱۵ و بازی در تئاتر آغاز کرده بود و یکسال بعد وارد سینما شده بود. سزار ریکو باندلو که شخصیت اصلی فیلم «سزار کوچک» است و نقش آن را رابینسون ایفا میکند، بیشک یکی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینما در ژانر گانگستری است. رابینسون سال ۱۹۷۳ توانست اسکار افتخاری را از این جشنواره دریافت کند. او سال ۱۹۶۹ جایزهی یک عمر دستآورد هنری را از انجمن بازیگران آمریکا به دست آورد. رابینسون را میتوان آغازکنندهی مسیر برای بازیگران دیگری دانست که نامشان در این لیست ذکر شده است. او بیشک یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است. او در لیستی که موسسهی فیلم آمریکا با عنوان ۲۵ ستارهی مرد سینمای کلاسیک آمریکا منتشر نمود، توانست در جایگاه ۲۴ قرار بگیرد.
۱۰. جک نیکلسون
بهترین فیلمها:
- «رفتگان» (The Departed) – محصول: ۲۰۰۶ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «هوفا» (Hoffa) – محصول: ۱۹۹۲ – کارگردان: دنی دویتو
- «شرف خانوادهی پریتزی» (Prizzi’s Honor) – محصول: ۱۹۸۶ – کارگردان: جان هیوستون
اگرچه یکی از شناختهشدهترین فیلمهای جنایی جک نیکلسون یعنی «محلهی چینیها» را نمیتوان یک فیلم گانگستری دانست، اما سایر فیلمهای جناییای که این بازیگر در آنها نقشآفرینی کرده است را میتوان فیلم گانگستری دانست. یکی از آخرین فیلمهایی که نیکلسون پیش از بازنشستگی در آن ایفای نقش کرد، «رفتگان» بود. از «رفتگان» به عنوان فیلم گانگستریای یاد میشود که بالاخره مارتین اسکورسیزی را به جایزهی اسکار رساند. اگر بخواهیم «رفتگان» را از نظر درخشش نیکلسون بررسی کنیم، باید این فیلم را یکی از بهترین نقشآفرینیهای این بازیگر اسطورهای دانست. کافی است نگاهی بیاندازید به دیالوگهای نیکلسون در این فیلم و نقشآفرینی او در صحنهای که فهمیده است یک جاسوس در سازمانش وجود دارد را بررسی کنید. نیکلسون در این فیلم توانسته است نقش یکی از به یادماندنیترین رئیسهای مافیایی را ایفا کند و خودش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری به اثبات برساند.
سایر فیلمهایی که نیکلسون در آنها نقشآفرینی کرده است تا این اندازه جنبهی گانگستری نداشتهاند. با این حال نیکلسون در چندین فیلم دیگر هم نقشآفرینی کرده که میتوان از آنها به عنوان نوعی از فیلمهای گانگستری یاد کرد؛ مانند فیلم کمدی جنایی «شرف خانوادهی پریتزی و فیلم «هوفا» که نیکلسون در آنها نقش اصلی را ایفا میکرد. نیکلسون یکی از بازیگرانی است که توانسته طی سالهای فعالیتاش به عنوان بازیگر تبدیل به یک نیروی الهام بخش برای نسل جدیدی از بازیگران شود. لقب او پسر بد هالیوود است و او این لقب را از دوست صمیمی خود یعنی مارلون براندو به ارث برده. نیکلسون را باید یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما دانست که سینمای موج نوی هالیوود بسیار مدیون او میباشد. او نه تنها یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است، بلکه برایش فرقی نمیکند که فیلم در چه ژانری ساخته میشود؛ او نیکلسون است و باید بدرخشد.
نیکلسون که متولد ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ است حالا ۸۷ سال دارد. او سالها پیش از دنیای سینما خداحافظی کرد و ترجیح داد در آرامش و به دور از سینما به زندگی خود ادامه دهد. طی سالهای فعالیتاش به عنوان یک بازیگر، نیکلسون توانسته است ۱۲ بار نامزد دریافت جایزهی اسکار شود و از این حیث رکورددار است. نیکلسون تنها بازیگری است که در کنار مریل استریپ، پل نیومن، مایکل کین و لارنس الیویه در پنج دههی متوالی نامزد دریافت جایزهی اسکار شدهاند. فیلمهای «دیوانه از قفس پرید» (One Flew Over the Cuckoo’s Nest)، «شرایط مهرورزی» (Terms of Endearment) و «بهتر از این نمیشه» (As Good as It Gets) فیلمهایی هستند که توانستند جایزهی اسکار را برای جک نیکلسون افسانهای به ارمغان بیاورند. سه جایزهی بهترین بازیگری از حلقهی انجمن منتقدان فیلم بوستون، سه جایزهی بفتا، شش جایزهی گلدن گلوب از دیگر جوایز سینمایی مهمی هستند که جک نیکلسون به آنها دست پیدا کرده است.
۹. جیمز کان
بهترین فیلمها:
- «پدرخوانده» (The Godfather) – محصول: ۱۹۷۲ – کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
- «سارق» (Thief) – محصول: ۱۹۸۱ – کارگردان: مایکل مان
- «میکی چشم آبی» (Mickey Blue Eyes) – محصول: ۱۹۹۹ – کارگردان: کلی ماکین
اگرچه جیمز کان خیلی زود و در همان ابتدای مسیر حرفهایاش به عنوان یک بازیگر توانست در فیلم «ال دورادو» (El Dorado)، وسترن شناختهشدهی هاوارد هاکس، ایفا کنندهی نقشی به یادماندنی باشد، اما نخستین نقشآفرینی به یادماندنی او در یک فیلم گانگستری در «پدرخوانده» رخ داد و این فیلم بود که او را تبدیل به نامی بزرگ کرد. فیلم «پدرخوانده» هیچ نیازی به معرفی ندارد و از این فیلم میتوان به عنوان نخستین فیلم حماسی دربارهی جنایت و خانوادههای جنایی نام برد. در این فیلم کان یکی از بازیگران درخشانی است که ایفای نقش میکند. او در «پدرخوانده» نقش سانی، فرزند اول دن کورلئونه را ایفا می کند که قرار است بعد از پدر بر صندلی ریاست بنشیند، اما سرنوشت برای او نقشهی دیگری دارد. سانی در «پدرخوانده» مردی زودجوش و گاها بیمنطق است که پدر سعی دارد او را برای شغل آیندهاش آماده نماید.
او به عنوان سانی کورلئونه در «پدرخوانده: قسمت دوم» (The Godfather: Part II) هم حضوری کوتاه دارد. بعد از این دو قسمت «پدرخوانده» جیمز کان تبدیل به یکی از بازیگرانی شد که همیشه نقش گردن کلفتها را در فیلمهای جنایی گانگستری ایفا میکند. او به خصوص برای فیلمهای «سارق» و «قمارباز» (The Gambler) محصول ۱۹۷۴ مورد توجه قرار گرفت. اگر کمی تعریف خودتان از فیلمهای گانگستری را وسیعتر کنید، بیشک میتوان این دو فیلم را هم فیلمهای گانگستری دانست. کان خیلی زود نشان داد که میتواند به خوبی از عهدهی ایفای نقش جنایتکاران در فیلمهای کمدی هم بر بیاید؛ برای مثال نگاهی بیاندازید به فیلم «ماه عسل در وگاس» (Honeymoon in Vegas). اتهاماتی که او را به جنایتهای سازمانیافتهی دنیای واقعی متصل میکرد هم باعث شد شهرت کان به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری چندین برابر شود.
کان در تاریخ ۶ جولای ۲۰۲۲ وقتی که ۸۲ سال داشت درگذشت. او بازیگری را از دههی ۱۹۶۰ میلادی و بازی در نمایشهای برادوی آغاز کرد. او کمی بعدتر وارد دنیای سریالهای تلویزیونی شد و سپس خیلی زود توانست مسیر خودش به سینما را پیدا کند. «ایرما خوشگله» (Irma la Douce) که کارگردان آن بیلی وایلدر فقید بود، نخستین فیلمی بود که کان وقتی فقط ۲۳ سال داشت به عنوان بازیگر در آن نقشآفرینی کرد. از بازی در «ایرما خوشگله» تا سال ۱۹۸۱ کان در دهها فیلم سینمایی مختلف نقشآفرینی کرد و به شهرت بینالمللی رسید. از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷ کان از سینما فاصله گرفت و سپس از ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۸ باز هم به بازیگری پرداخت. کان تا به امروز چهار مرتبه نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شده، یکبار برای فیلم «پدرخوانده» نامزد دریافت اسکار گردیده و یک دفعه هم توانسته است نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی شود.
۸. ری لیوتا
بهترین فیلمها:
- «کشتار با لطافت» (Killing Them Softly) – محصول: ۲۰۱۲ – کارگردان: اندرو دامینیک
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «قدیسان فراوان نیوآرک» (The Many Saints of Newark) – محصول: ۲۰۲۱ – کارگردان: آلن تیلور
سال ۲۰۲۲ سال خوبی برای طرفداران فیلمهای جنایی نبود چرا که بسیاری از ستارههای فیلمهای جنایی در این سال دار فانی را وداع گفتند؛ تونی سیریکو، پل سوروینو، جیمز کان و البته ری لیوتا. لیوتا به دنبال بازی در نقش هنری هیل در فیلم «رفقای خوب» مارتین اسکورسیزی تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری تاریخ سینما شد. اگرچه نمیتوان گفت این فیلم تنها دستآورد هنری لیوتا در راستای ژانر گانگستری است، اما باید گفت که به واسطهی این نقشآفرینی لیوتا تبدیل به نامی شد که همه میشناختند. نقش هنری هیل نقشی بود که کاملا برای لیوتا مناسب بود. او در این فیلم توانست به خوبی از عهدهی ایفای نقش پسری که از کودکی به جرایم سازمانیافته متصل میشود بر بیاید.
او در کنار جیمز گاندولفینی و برد پیت یکی از ستارههای فیلم «کشتار با لطافت» هم بود. لیوتا نقش دو برادر دوقلو را در فیلم «قدیسان فراوان نیوآرک» ایفا کرد و تبدیل به نقطهی عطف آن فیلم شد. تماشای ورود گاه و بیگاه او به سریال «سوپرانوز» هم بسیار هیجانانگیز بود، چرا که یکی از همبازیهای صمیمی او در فیلم «رفقای خوب» یعنی لارین براکو نقشی حیاتی در سریال داشت. لیوتا در ابتدا قرار بود نقش یکی از شخصیتهای منفور و به یادماندنی این سریال یعنی رالف چیفارتو را ایفا کند. لیوتا به واسطهی زبان بدن ویژه و چشمهای درخشانش توانست خیلی زود تبدیل به یکی از بازیگران شناختهشدهی هالیوود شود. او در «رفقای خوب» توانست در کنار بازیگران بزرگ فیلمهای گانگستری نقشآفرینی کند و پا به پای آنها از عهدهی ایفا کردن حساسترین لحظات فیلم بر بیاید.
لیوتا وقتی که فوت کرد ۶۷ سال داشت. لیوتا بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه میامی به نیویورک نقل مکان کرد. در نیویورک او برای اولین بار بازیگری را در یک برنامهی تلویزیونی تجربه کرد. او سپس نیویورک را به مقصد لس آنجلس ترک کرد و سال ۱۹۸۳ برای نخستینبار تجربهی بازیگری در سینما را با فیلم «بانوی تنها» (The Lonely Lady) از سر گذراند. طی سالهای فعالیتاش به عنوان بازیگر، لیوتا یک مرتبه نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شد. او توانست جایزهی بهترین بازیگری را به دنبال ایفای نقش در فیلم «چیزی وحشی» (Something Wild) از حلقهی منتقدان فیلم بوستون دریافت کند. لیوتا دو بار هم نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر از انجمن بازیگران آمریکا شد. او یکبار هم توانست جایزهی تلویزیونی امی بهترین بازیگر مرد مهمان در یک سریال درام را به دست آورد. در نهایت به دنبال نقشآفرینیاش در «رفقای خوب» هم که شده باید لیوتا را یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری دانست.
۷. مارلون براندو
بهترین فیلمها:
- «پدرخوانده» (The Godfather) – محصول: ۱۹۷۲ – کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
- «وحشی» (The Wild One) – محصول: ۱۹۵۳ – کارگردان: لازلو بندیک
- «تازهکار» (The Freshman) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: اندرو برگمن
شاید بتوان گفت مانند ری لیوتا، بهترین نقشآفرینی براندو در ژانر گانگستری، بهترین نقشآفرینی سالهای فعالیت او به عنوان یک بازیگر بود. او در فیلم «پدرخوانده» نقش ویتو کورلئونه رئیس خانواده و خود شخص پدرخوانده را ایفا کرد و توانست دنیای بازیگری را با این درخشش خود دچار تجول کند. او در این فیلم نقش رئیس سالخوردهای را ایفا میکند که پدر خانوادهی جنایی است و شخصیت مرکزی فیلم نخست میباشد. این شخصیت که براندو ایفاکنندهی آن بود خیلی زود تبدیل به یکی از پرطرفدارترین شخصیتهای تاریخ سینما شد و به اندازهای شهرت یافت که دو دهه بعد خود براندو در یک فیلم کمدی یکبار دیگر نقش پدرخوانده را ایفا کرد؛ البته این بار او در فیلم «تازهکار» نقش کسی را ایفا کرد که ادعا میکرد شخصیت ویتو کورلئونه از روی او ساخته شده است.
پیش از «پدرخوانده» در فیلمهای دیگری مانند «در بارانداز» (On the Waterfront) هم دیده شده بود که براندو با یک گروه مجرم سازمان یافته روبهرو شود و یا عضوی از یک گروه خلافکار موتورسوار شود. اکران فیلم «وحشی» در بریتانیا به مدت ۱۴ سال ممنوع بود؛ چرا که به عقیدهی انجمن سانسور بریتانیا این فیلم ترویجکنندهی خشونت محسوب میشد. شخصیت جانی که براندو در این فیلم شبیه به فیلم «موتورسواران» ایفاکنندهی آن بود، خیلی زود در فرهنگ عامهی آمریکا طی دههی پنجاه میلادی تبدیل به شخصیتی محبوب شد. بعدها شخصیتهای معروف زیادی از جمله جیمز دین و الویس پرسلی مدل موی براندو در این فیلم را برای خود برگزیدند. جیمز دین حتی موتورسیکلتی شبیه به موتور براندو در این فیلم خرید تا بتواند بیشتر شبیه به او باشد. شخصیتهای سینمایی و موسیقیایی زیادی بعدها از این شخصیت الهام گرفتند و سعی کردند برای نشان دادن شورشی بودن خود، خودشان را شبیه به جانی کنند.
براندو از طریق تئاتر به شهرت رسید، اما بعد از حضور در سینما تبدیل به یک افسانه شد. او یکی از محدود بازیگران تعلیمیافته در سیک متد اکتینگ در هالیوود بود. جیمز دین و مونتگومری کلیفت از دیگر بازیگران پرورش یافتهی این سبک بودند. نقشآفرینیهای براندو از آن جایی که بازیگری در سینما را به سبک واقعگرایی نزدیکتر کردند، انقلابی بودند. حتی امروزه، تماشا کردن نقشآفرینی او در «اتوبوسی به نام هوس»، مقابل یکی از بهترین بازیگران کلاسیک تاریخ سینما، ویویان لی، باعث ایجاد شدن حسی عجیب در مخاطب میشود؛ براندو آمده است تا نظم همیشگی سینما را به هم بریزد. براندو هشت مرتبه نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و توانست دو بار این جایزه را برای فیلمهای «در بارانداز» و «پدرخوانده» به دست آورد. سه جایزهی بفتا و دو جایزهی گلدن گلوب هم از دیگر دستآوردهای این بازیگر بودند. براندو توانسته است جایزهی بهترین بازیگر را از جشنوارهی فیلم کن فرانسه هم برای فیلم «زندهباد زاپاتا» (viva Zapata!) به دست آورد.
۶. هامفری بوگارت
بهترین فیلمها:
- «سیرای مرتفع» (High Sierra) – محصول: ۱۹۳۶ – کارگردان: رائول والش
- «دههی پرشور ۱۹۲۰» (The Roaring Twenties) – محصول: ۱۹۳۹ – کارگردان: رائول والش
- «جنگل سنگی» (The Petrified Forest) – محصول: ۱۹۴۱ – کارگردان: آرچی مایو
بوگارت بیش از هر چیز برای ایفا کردن نقش کارآگاههای خصوصی در فیلمهایش شناخته شده است و او را به عنوان یکی از ستارههای فیلمهای نوآر میشناسند. بوگارت توانایی بالایی در ایفا کردن نقش ضد قهرمانهایی با ذات خوب داشت. در اوایل سالهای حرفهایاش به عنوان یک بازیگر اما بوگارت در بعضی از فیلمهای قدرنادیدهاش ایفا کردن نقش شخصیتهای منفیای را بر عهده داشت که باعث شدهاند او به این لیست راه پیدا کند و تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شود. در بسیاری از این فیلمها بوگارت در کنار ادوارد جی. رابینسون که پیشتر در این لیست به او اشاره کردیم نقشآفرینی کرد؛ فیلمهایی مانند «کی لارگو» که در آن رابینسون نقش منفی بود و بوگارت نقش نوعی قهرمان را ایفا میکرد و «گلولهها یا رقصها» که در آن رابینسون نقش کارآگاه را ایفا میکرد و بوگارت گانگستر بود.
فیلمهای دیگری هم هستند که در آنها بوگارت طی دههی ۱۹۳۰ و اوایل دههی ۱۹۴۰ میلادی نقش گانگسترها را ایفا کرده است؛ فیلمهایی مانند «دههی پرشور ۱۹۲۰»، «سیرای مرتفع»، «بنبست» (Dead End)، «فرشتههایی با صورتهای کثیف» (Angels with Dirty Faces) و «پادشاه دنیای زیرزمینی» (King of the Underworld). بوگارت به دنبال تواناییاش در ادا کردن پرقدرت دیالوگها و مرموزبودن، توانست خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شود و نام خودش را در تاریخ این ژانر ماندگار کند. بوگارت را میتوان یکی از همهفنحریفترین بازیگران تاریخ سینمای هالیوود دانست. او به خوبی میدانست چه زمانی ترسناک باشد و چه زمانی لطیف. او هم میتوانست نقش عاشقی دلباخته را به بهترین شکل ممکن ایفا کند و هم نقش گانگستری خونخوار را که به هیچکس رحم نمیکند.
بوگارت ۲۵ فوریهی ۱۸۹۹ متولد شد و ۱۴ ژانویهی ۱۹۵۷ وقتی که تنها ۵۷ سال داشت فوت کرد. از «سیرای مرتفع» به عنوان نخستین نقش آفرینی مهم بوگارت یاد میشود. بوگارت علاوه بر سینما بر صحنهی تئاتر هم درخشید و توانست خودش را خیلی زود به عنوان یکی از ستارههای آیندهدار هالیوود به مخاطبان و منتقدان معرفی کند. او سهبار نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و توانست یک مرتبه برای فیلم «ملکهی آفریقایی» (The African Queen) این جایزه را به دست آورد. بوگارت یکی از به یادماندنیترین بازیگران دوران طلایی هالیوود است که بعد از مرگش هم در فیلمهای زیادی به او و شخصیتهایی که ایفاکنندهی آنها بوده است ارجاعات سینمایی داده شده است.
۵. هاروی کایتل
بهترین فیلمها:
- «خیابانهای پایین شهر» (Mean Streets) – محصول: ۱۹۷۳ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «مرد ایرلندی» (The Irishman) – محصول: ۲۰۱۹ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «سگهای انباری» (Reservoir Dogs) – محصول: ۱۹۹۲ – کارگردان: کوئنتین تارانتینو
احتمالا بعد از دههی ۱۹۳۰ میلادی که در آن بازیگران میتوانستند نقش شخصیتهای گانگستری را به راحتی در فیلمهای مختلف ایفا کنند، دههی ۱۹۷۰ بهترین دهه برای بازیگرانی بود که توانایی بازی کردن در فیلمهای این چنینی را داشتند. بعد از منتشر شدن فیلمهایی مانند «بانی و کلاید» (Bonnie and clyde) و «پدرخوانده»، فیلمهای اسکورسیزی از راه رسیدند و او به واسطهی این فیلمها توانست ژانر گانگستری را برای همیشه دستخوش تغییر کند. در نخستین فیلمهای اسکورسیزی که این کارگردان طی آنها در تلاش بود تا سبک فیلمسازی مخصوص خودش را بنا نهد، هاروی کایتل یکی از بازیگران اصلی او بود. بازیگری که سال ۱۹۷۳ در نخستین فیلم سینمایی اسکورسیزی با او همکاری کرد و سپس سال ۲۰۱۹ در یکی از کاملترین فیلمهای اسکورسیزی یعنی «مرد ایرلندی» هم مقابل دوربین او به بازیگری پرداخت.
«خیابانهای پایین شهر» را میتوان فیلمی نامید که اسکورسیزی در آن پیش از ساختن «رفقای خوب» در تلاش بوده است تا حد و مرزهای ژانر گانگستری را بیش از پیش بشناسد. کایتل در این فیلم اسکورسیزی نقش مجرمی دونپایه را ایفا میکند که سعی دارد در زندگی خلافکارانهی خود پیشرفت کند. بعد از بازی در فیلمهای اسکورسیزی نام کایتل به عنوان یکی از نمادهای فیلمهای گانگستری و به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری بر سر زبانها افتاد. همین نکته باعث شد که وقتی کوئنتین تارانتینو قصد داشت نخستین فیلم سینمایی خود را در ژانر گانگستری بسازد به سراغ این بازیگر برود. علاوه بر کارگردانهای نام آشنای این ژانر، کایتل در فیلمهای جنایی و گانگستری دیگری هم ایفای نقش کرده است و توانسته در تمام آنها بدرخشد.
کایتل که متولد ۱۳ می ۱۹۳۹ است حالا ۸۵ سال دارد. کایتل مانند بسیاری دیگر از ستارههای همنسل خودش بازیگری را از استلا آدلر و لی استراسبرگ آموخت. او فعالیتهای سینمایی خود به عنوان یک بازیگر را با مارتین اسکورسیزی آغاز کرد و با بازی در فیلم «خیابانهای پایین شهر» به شهرت بینالمللی رسید. کایتل که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است تا به امروز توانسته یکبار نامزد دریافت جایزهی اسکار شود. هیأت ملی بازبینی فیلم تا به امروز سه مرتبه جایزهی بهترین بازیگری را به هاروی کایتل تقدیم کرده است. این بازیگر توانسته است جایزهی بهترین بازیگری را از جشنوارهی فیلم ونیز و جشنوارهی فیلم بینالمللی برلین هم به دست آورد. حلقهی منتقدان فیلم شیکاگو هم تا به امروز یک مرتبه جایزهی بهترین بازیگری خود را به هاروی کایتل اهدا کرده است.
۴. جیمز کاگنی
بهترین فیلمها:
- «دشمن مردم» (The Public Enemy) – محصول: ۱۹۳۱ – کارگردان: ویلیام ای. ولمن
- «دههی پرشور ۱۹۲۰» (The Roaring Twenties) – محصول: ۱۹۳۹ – کارگردان: رائول والش
- «اوج التهاب» (White Heat) – محصول: ۱۹۴۹ – کارگردان: رائول والش
هم ادوارد جی. رابینسون و هم هامفری بوگارت نامهایی مناسب برای رقابت کردن بر سر عنوان بهترین بازیگر فیلمهای ژانر گانگستری دوران طلایی هالیوود هستند، اما در نهایت جیمز کاگنی آنها را شکست خواهد داد. کاگنی نه تنها آنها را بلکه همهی رقیبهای دیگر را هم از سر راه خواهد برداشت. هم کاگنی و هم رابینسون در فیلم «پول هوشمند» (Smart Money) محصول ۱۹۳۱ نقشآفرینی کردهاند. فیلمهایی هم وجود دارند که در آنها کاگنی در کنار بوگارت در مقابل دوربین حاضر شده است؛ از جمله فیلم گانگستری «فرشتههایی با چهرههای کثیف» و «دههی پرشور ۱۹۲۰». در کنار این فیلمها که کاگنی همراه با ستارههای دیگر ژانر گانگستری در آنها ایفای نقش کرده است، فیلمهایی هم وجود دارند که کاگنی ستارهی اصلی بی چون و چرای آنها است.
اوایل دههی ۱۹۳۰ میلادی بود که فیلم «دشمن مردم» منتشر شد و کاگنی در آن توانست خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری شود. یکی دیگر از فیلمهایی که در آن کاگنی توانست یکبار دیگر خودش را به عنوان بازیگری قابل و توانا در ژانر گانگستری به اثبات برساند، فیلم «اوج التهاب» بود که اواخر دههی ۱۹۴۰ به اکران در آمد. این فیلم در اواخر دوران طلایی هالیوود اکران شد و باید گفت که به سختی میتوان فیلمی را پیدا کرد که بتواند از نظر تنش و درخشش کاگنی در ژانر گانگستری به پای این فیلم برسد. کاگنی از آن بازیگرانی بود که تمام حرکاتش را حسابشده انجام میداد. او در لحظهی درست فریاد میزد و در لحظهی درست با استفاده از صدای آرام خودش میتوانست باعث ایجاد و حشتی فراموشنشدنی شود.
کاگنی در سن ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. کاگنی بازیگری را با ایفای نقش در تئاتر موزیکال آغاز کرد و سپس توانست به تدریج راه خودش را به سینما پیدا کند. نخستینباری که کاگنی ایفای نقشی غیرموزیکال را بر عهده گرفت در نمایشی سه پردهای بود که کاگنی در آن نقش یک خلافکار را ایفا میکرد. بازی کاگنی در این تئاتر نقدهای مثبتی دریافت کرد و این نقشآفرینی او را به مسیری هدایت کرد که انتهایش بستن قرارداد با شرکت فیلمسازی برادران وارنر بود. کاگنی سال ۱۹۴۳ توانست جایزهی اسکار را به دست آورد. او یکی از بازیگران مورد علاقهی استنلی کوبریک و مارلون براندو بود و اورسون ولز او را بهترین بازیگری که در مقابل دوربین حاضر شده است نامید.
۳. جو پشی
بهترین فیلمها:
- «مرد ایرلندی» (The Irishman) – محصول: ۲۰۱۹ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «کازینو» (Casino) – محصول: ۱۹۹۵ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
جو پشی حتی وقتی در فیلمهای کمدی خانوادگی مانند «تنها در خانه» (Home Alone) بازی میکند هم نقش یک جنایتکار را ایفا میکند. او طی چندین دهه فعالیت به عنوان یک بازیگر همواره توانسته است به خوبی از عهدهی ایفای نقشهای اینچنینی بر بیاید. اگرچه او همواره نقش شخصیتهای خلافکار را در فیلمهای گانگستری ایفا میکند، اما نمیتوان او را بازیگری دانست که خودش را تکرار میکند؛ هیچ شباهتی بین نقشآفرینی او در «رفقای خوبی» و «مرد ایرلندی» وجود ندارد. هردو شخصیتی که پشی در این فیلمها نقش آنها را ایفا میکند مرگبار و بی رحم هستند اما به شکلهایی کاملا مختلف. چه او قرار باشد نقشی دیوانهکننده را ایفا کند و چه قرار باشد ایفا کردن نقش شخصیتی آرام را بر عهده داشته باشد، جو پشی میتواند تمام نگاهها را به خودش معطوف نماید.
برای این که بتوانید پشی را در بهترین حالت خود ببینید کافی است او را در کنار رابرت دنیرو قرار دهید. این دو بازیگر در کنار یکدیگر میتوانند بهترین تواناییهای خود به عنوان بازیگر را به تصویر بکشانند. پشی طی سالهای فعالیتاش به عنوان یک بازیگر همواره در راستای انتخاب نقشهایش گزیدهکار بوده است. او در فیلمهای محدودی نقشآفرینی کرده است و با این حال توانسته است خودش را تبدیل به یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری نماید. پشی بازیگری است که میتواند اگر پای گفتن دیالوگ در میان باشد عملکردی خیرهکننده از خودش به نمایش بگذارد و در همان حال اگر قرار باشد با سکوت خود مخاطب را به فکر فرو ببرد باز هم میتواند به همان اندازه تاثیرگذار ظاهر شود.
پشی که حالا ۸۱ سال دارد بازیگری را از سال ۱۹۷۶ آغاز کرد. او خیلی زود به واسطهی رابرت دنیرو به مارتین اسکورسیزی معرفی شد و بعد از کشف شدن استعدادش تبدیل به یکی از بازیگران ثابت فیلمهای اسکورسیزی گردید. پشی تا به امروز ۳ مرتبه نامزد دریافت جایزهی اسکار شده و توانسته ۱ بار برای فیلم «رفقای خوب» این جایزه را به دست آورد. ۳ نامزدی گلدن گلوب از دیگر افتخارات این بازیگر هستند. پشی دو بار برای فیلمهای «مرد ایرلندی» و «گاو خشمگین» نامزد دریافت جایزهی بفتا هم شده است که توانست برای فیلم «گاو خشمگین» این جایزه را به کمد افتخارات خود اضافه کند. حلقهی منتقدان فیلم بوستون، حلقهی منتقدان فیلم شیکاگو، حلقهی منتقدان فیلم دالاس، حلقهی منتقدان فیلم کانزاس، حلقهی منتقدان فیلم نیویورک و حلقهی منتقدان فیلم لس آنجلس جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای فیلم «رفقای خوب» به جو پشی اهدا کردند. پشی برای فیلم «مرد ایرلندی» توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای مرتبهی دوم از حلقهی منتقدان فیلم نیویورک دریافت کند.
۲. آل پاچینو
بهترین فیلمها:
- «صورتزخمی» (Scarface) – محصول: ۱۹۸۳ – کارگردان: برایان دیپالما
- «پدرخوانده» (The Godfather) – محصول: ۱۹۷۲ – کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
- «راه کارلتو» (Carlito’s Way) – محصول: ۱۹۹۳ – کارگردان: برایان دیپالما
یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری که همیشه میتواند درخشش بینظیری از خودش به نمایش بگذارد، آل پاچینو است. پاچینو یکی از نمادهای بینالمللی پردهی نقرهای است و حالا دیگر نیازی به معرفی ندارد. او به دنبال درخشش به عنوان نقشهای مکمل در فیلمهایی مانند «پدرخوانده» به شهرت بینالمللی رسید و بعدتر توانست به خوبی از عهدهی ایفای نقش مایکل کورلئونه در «پدرخوانده: قسمت دوم» و «پدرخوانده: قسمت سوم» (The Godfather: Part III) بر بیاید. بیرون از دنیای «پدرخوانده» هم پاچینو توانست در فیلمهای گانگستری دیگر در نقش شخصیتهایی که دیالوگهای زیادی دارند بدرخشد. او توانست به خوبی از عهدهی ایفای نقش شخصی تونی مونتانا در فیلم «صورتزخمی» محصول ۱۹۸۳ بر بیاید و خودش را تبدیل به بازیگری کند که همهی بازیگران دیگر هنگام ایفا کردن نقش یک گانگستر باید از او الگوبرداری نمایند.
او چند سال بعد از «صورتزخمی» یکبار دیگر با کارگردان این فیلم برایان دیپالما هم تیمی شد و اینبار فیلم «راه کارلتو» را خلق کرد. «راه کارلتو» فیلمی است دربارهی یک گانگستر که میخواهد از زندگی جنایی خود دور شود و آن را پشت سر بگذارد. فیلمهایی که از آنها نام بردیم فقط بخشی از فیلمهای گانگستریای هستند که پاچینو در آنها نقشآفرینی کرده است. هنوز هیچ نامی از فیلمهایی مانند «مرد ایرلندی»، «دانی براسکو» (Donnie Brasco) و «سیزده یار اوشن» (Ocean’s Thirteen) نبردهایم. پاچینو یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است که توانسته به واسطهی درخششاش در این ژانر نام خودش را در دل تاریخ سینما ماندگار کند. چشمهای پاچینو به تنهایی میتوانند تمام آن چه یک شخصیت سینمایی برای گفتن دارد را با مخاطبان در میان بگذارند.
پاچینو که حالا ۸۴ سال دارد بازیگری را از تئاتر آغاز کرد. سال ۱۹۶۹ او نخستین تجربهی بازیگری سینمایی را از سر گذراند و دو سال بعد با درخشش در «پدرخوانده» خیلی زود به اوج دوران حرفهای خود رسید. پاچینو تا به امروز ۹ مرتبه نامزد دریافت جایزهی اسکار شده است و تنها ۱ بار توانسته این جایزه را به دست اورد. دو جایزهی امی ۱ جایزهی بفتا و ۴ جایزهی گلدن گلوب از دیگر افتخارات این بازیگر بزرگ هستند. پاچینو را میتوان بازیگری دانست که میتواند بدون گفتن کلمه بیشترین مفاهیم را ابراز کند. نقشآفرینی او در «صورتزخمی» یکی از بهترین نقش آفرینیها در تاریخ فیلمهای گانگستری است. او در این فیلم اگرچه خیلی حرف میزند، اما بیشترین مفاهیم و احساسات را زمانی به بهترین شکل ممکن به مخاطب منتقل میکند که سکوت کرده است.
۱. رابرت دنیرو
بهترین فیلمها:
- «رفقای خوب» (Goodfellas) – محصول: ۱۹۹۰ – کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- «روزی روزگاری در آمریکا» (Once Upon a Time in America) – محصول: ۱۹۸۴ – کارگردان: سرجیو لئونه
- «پدرخوانده: قسمت دوم» (The Godfather: Part II) – محصول: ۱۹۷۴ – کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
بیشک وقتی که پای رقابت کردن با آل پاچینو در زمینهی کمیت و کیفیت فیلمهای گانگستری در میان باشد، تنها یک نفر میتواند از عهدهی این کار بر بیاید و او هم رابرت دنیرو است. دنیرو هم در همان سالهایی که پاچینو توانست به واسطهی حضور در «پدرخوانده» به شهرت برسد، به شهرت رسید. ایفای نقش در فیلمهای «خیابانهای پایین شهر» و »«درخوانده: قسمت دوم» در این ژانر برای دنیرو شهرت بینالمللی به ارمغان آرود. اگرچه پاچینو هم یکی از بازیگران فیلم «پدرخوانده: قسمت دوم» بود، اما این دو بازیگر هیچ صحنهی مشترکی در این فیلم با یکدیگر نداشتند. البته فیلم «مرد ایرلندی» محصول ۲۰۱۹ برای این دو بازیگر فرصتهای زیادی برای درخشیدن در کنار یکدیگر فراهم کرد.
دنیرو میتواند هم نقش ضد قهرمانهایی آرام را ایفا کند و هم میتواند شروری به تمام معنا باشد. دنیرو در تعداد غیرقابل شمارشی از فیلمهای گانگستری حضور پیدا کرده است و احتمالا بهترین بازیگر این ژانر است و طی سالهای فعالیتاش به عنوان یک بازیگر در بهترین فیلمهای این ژانر نقشآفرینی کرده است. میتوان گفت که اگر دنیرو نبود شاید هرگز ژانر گانگستری به واسطهی فیلمهای مارتین اسکورسیزی حیاتی دوباره نمیگرفت. بیشک باید گفت که این ژانر بیش از هر بازیگر دیگری تکامل پیدا کردن خود طی دههی ۱۹۷۰ میلادی را مدیون رابرت دنیرو و نقشآفرینیهای درخشان او میباشد. دنیرو بازیگری است که با زبان بدن خود و تسلط کاملی که بر کوچکترین عضلات چهرهاش دارد میتواند هر شخصیت گانگستری را روی پردهی نقرهای بازآفرینی نماید.
دنیرو که یکی از بهترین بازیگران فیلمهای گانگستری است، حالا ۸۰ سال دارد. دنیرو بازیگری در سینما را از سال ۱۹۶۵ آغاز کرد و برای نخستینبار سال ۱۹۶۸ با فیلم «تبریکات» (Greetings) توانست نام خودش را بر سر زبانها بیاندازد. این فیلم نخستین همکاری دنیرو با دیپالما بود که بعدها بیشتر ادامه پیدا کرد. دنیرو ۹ مرتبه نامزد دریافت اسکار شده است و توانسته ۲ بار این جایزه را به دست آورد. از ۸ مرتبهای که دنیرو نامزد دریافت جایزهی بفتا شده، هرگز نتوانسته است این جایزه را به دست آورد. او ۵ بار هم نامزد دریافت جایزه از انجمن بازیگران آمریکا شده که نتوانسته هیچ جایزهای از این جشنواره هم دریافت کند. سال ۲۰۱۹ این جشنواره جایزهی افتخاری یک عمر دستآورد هنری را به رابرت دنیرو اهدا کرد.
منبع: collider
هیچکدام به پای همفری بوگارت نمیرسند!