نظریهای برای «بازی تاج و تخت»؛ ند استارک هنوز زنده است
ند استارک احتمالا هنوز زنده است. طرفداران سریال از این که شخصیت اصلی مجموعه به طور ناگهانی و فقط پس از ۹ قسمت کشته شد، شوکه شدند.
«بازی تاج و تخت» در طی هشت فصل خود عادت به حذف شخصیتهای برجسته و محبوب داشت و فقط تعداد انگشت شماری از آنها تا پایان سریال دوام آوردند اما چندین شخصیت که به نظر میرسید مرده بودند، به زندگی بازگردانده شدند یا در ادامه معلوم شد که اصلا نمرده بودند و به همین دلیل همیشه این گمان وجود داشت که مرگ یک شخصیت آنقدر هم که به نظر میرسد جدی و همیشگی نیست.
- ۱۳ شخصیت برتر بازی تاج و تخت که در سریال حضور نداشتند
- تحلیل فلسفی بازی تاج و تخت؛ توماس هابز به بارانداز پادشاه میرود
- بازی تاج و تخت؛ ۵ نقشهی زیرکانه دنریس (و ۵ خوششانسی او)
ند استارک در قسمت ۹ فصل ۱ «بازی تاج و تخت»، به دلیل جنایاتش علیه پادشاهی محاکمه شد. ند پس از کشف حقیقت فرزندان سرسی، سعی کرد پادشاه جافری را از قدرت برکنار کند اما لیتل فینگر به او خیانت کرد و وی زندانی شد. ند در شرایطی قرار گرفت که یا باید به اشتباه خود اقرار میکرد یا این که دخترانش در خطر قرار میگرفتند و به همین دلیل، عزت خود را کنار گذاشت و به خیانت اعتراف کرد. سرسی قول داده بود تا اجازه دهد که ند به نگهبانان شب بپیوندد اما پادشاه دمدمی مزاج، جافری به سرسی گفت که او و سانسا قلبی نرم و زنانه دارند و به ایلین پین دستور داد تا ند را اعدام کند. جلاد لال با استفاده از شمشیر بزرگ خانواده استارک، آیس، سر ند را با یک ضربه قطع کرد و آن را به همه کسانی که در آنجا جمع شده بودند تقدیم کرد.
شکی نیست که ند در آن روز جان خود را از دست داد اما آیا مرگ او واقعی بود؟ اعدام ند واقعی به نظر میرسید اما شواهدی کافی در سریال «بازی تاج و تخت» و کتاب نغمه یخ و آتش وجود دارد که نشان میدهد شاید او هنوز زنده باشد.
اعدام ند گواهی بر زنده بودن اوست
لرد واریس اولین کسی بود که ند را در مدتی که در سیاهچالهای رد کیپ قرار داشت ملاقات کرد. نیات و انگیزههای واریس اغلب چندان مشخص نبود و او سعی داشت تا در سایه به کار خود ادامه دهد و متحد صاحبان قدرت باقی بماند. هر کاری که او انجام داد یا برای حفظ ظاهر خودش بود یا در جهت خدمترسانی به پادشاهی اما به نظر میرسید که رفتوآمد او به سیاهچال مطابق با هیچ کدام از این معیارها نبود.
احتمالا اگر سرسی میفهمید که او برای دیدار ند به سیاهچال رفته است، با او برخورد سختی انجام میداد. لنیسترها همیشه نسبت به مخالفانشان بیرحم بودند و نمود این مسئله را در رویدادهای تکان دهنده عروسی سرخ دیدیم که سرسی در آن، یکی از انتقامجوترین افراد بود. بدیهی است که واریس این خطر را درک کرده بود. او قبل از بازدید از سیاهچال، لباس مبدل به تن کرد و برای ناشناس ماندن، خود را به یک زندانبان با موی خاکستری تبدیل نمود و تمام این کارها را به خاطر خودش انجام داد.
لرد استارک ساده لوح و شرافتمند باور کرده بود که سرسی به قول خود وفادار خواهد ماند اما در واقع باورش سخت بود که کسی که دستیار با خرد و دانشی مانند واریس دارد، پیشبینی نکند که جافری لنیستر با توجه به سابقه قبلی خود قطعا تصمیم به اعدام چنین خائن سرشناسی میگیرد. تنها راهی که واریس میتوانست از تعاملاتش با ند چیزی به دست آورد این بود که او را از اعدام نجات دهد و به عنوان یک متحد قدرتمند حفظ نماید و جایش را با یک طرفدار عوض کند.
شاید اسرار واریس منجر به فرار ند شده باشند
واریس به عنوان یک برده در لیز به دنیا آمد و سالها با گروهی از افراد مختلف سفر میکرد تا این که به یک جنگجو فروخته شد و در نهایت این جنگجو او را اخته و رها کرد تا به حال خود بمیرد. واریس که مصمم به ادامه زندگی بود، شروع به تنفروشی به مردان قدرتمند کرد و امپراتوری جیببرها و شبکه پرندههای کوچک خود را به همراه ایلیریو موپاتیس راه انداخت. او بارها از مهارتهایی که در این دوره از زندگی خود به دست آورده بود صحبت میکرد و این مهارتها مطمئنا در این موقعیت خاص، مفید واقع میشدند.
به نظر میرسید قبل از این که تیریون، تایوین لنیستر و شی را بکشد، واریس (حداقل در ظاهر سریال) قصد نداشت تیریون را در سفر به ایسوس همراهی کند. واریس وقتی که متوجه شد نقشه به هم ریخته است و راهی برای پنهان کردن دخالتش وجود ندارد، به تیریون پیوست. بعید بود که او این کار مخاطرهآمیز را که به هر نحوی موقعیت او را به خطر میانداخت انجام دهد اما تنها راه ممکن برای حفظ جایگاهش همین بود.
گروهی از افراد کوتوله برای عروسی بنفش به کینگز لندینگ رفتند اما مطمئنا نمیتوانستند در دادگاه قتل حاضر شوند. به همین خاطر حضور آنها کمی تصادفی به نظر میرسید. همچنین ظاهرا واریس، اگان تارگرین را با یانگ گریف، کودکی که در جریان شورش رابرت، از یک دباغ در فلیباتم خریده بود، عوض کرد و اگان را از محاصره کینگز لندینگ که منجر به قتل عام شاه آیریس دوم و خانوادهاش شد، نجات داد. واریس ابزار، انگیزه و تجربه لازم را برای نجات ند استارک از اعدام داشت و شهرت سیاسی و مهارت ند به عنوان یک جنگجو، حداقل در کوتاهمدت و به طور بالقوه بسیار بیشتر از اگان یا تیریون، به کار واریس میآمد. با توجه نزدیک بودن جنگ تاج و تخت، لرد وینترفل متحد بسیار ارزشمندی به نظر میرسید که واریس نباید او را از دست میداد.
بقایای ند
سرنخهای انگشت شماری در کتابهای نغمه یخ و آتش وجود دارد که نشان میدهد در واقع به جای ند، بدل او اعدام شده بود. وقتی جافری، سانسا را برد تا سر بریده پدرش را که روی دیوارهای کینگز لندینگ به چوب بسته شده بود ببیند، سانسا اعتقاد داشت که آن سر شبیه لرد ادارد نبود و حتی واقعی هم به نظر نمیرسید. البته این واکنش به دیدن یکی از عزیزان متوفی و به ویژه شخصی مانند ند، تا حدی عادی است اما سانسا تنها شخصیتی نبود که چنین باوری داشت.
سرانجام به دستور تیریون استخوانهای ند به همسرش، کیتلین داده شد و او بلافاصله با دیدن آنها با خود فکر کرد: «این ند نیست، این آن مردی نیست که من دوستش داشتم، او پدر فرزندانم نیست.» دو فرد از اعضای خاندان استارک که بقایای بدن ند را دیدند، بلافاصله واقعی و اصیل بودن آن را رد کردند. کیتلین استخوانهای ند را به دیگران سپرد تا آن را در دخمههای وینترفل دفن کنند اما این استخوانها هنوز به آنجا نرسیدهاند. در مدت زمانی که استخوانهای او به شمال میرسیدند، ویکتوریون، موت کایلین را تصرف کرده بود و تئون گریجوی همچنان وینترفل را کنترل میکرد. بنابراین احتمالا بقایای ند در هیاهوی تهاجم آیرونبورن گم شده است. ناپدید شدن بقایای ند و امتناع خانواده استارک از پذیرش واقعیت میتواند دلیلی بر بازگشت ند به داستان جورج مارتین باشد.
پنهان شدن نزد دوست قدیمی
فهمیدن این که ند پس از فرار از کینگز لندینگ به کجا رفته، دشوار است. ند در بیشتر عمرش شخصیت بسیار مورد احترامی بود و دوستان و طرفداران زیادی در سرتاسر وستروس داشت. بنابراین افراد زیادی وجود دارند که او ممکن است به آنها پناه ببرد. شاید او در جستجوی برادرش، بنجن، به شمال دیوار رفته باشد یا شاید مانند تیریون به ایسوس منتقل شود و به طرح مردان بیچهره بپیوندد.
هیچ چیز به طور قطع مشخص نیست اما به احتمال زیاد ند نزد دوست قدیمی خود، هاولند رید رفته است. رید به طور مرموزی، هم در سریال «بازی تاج و تخت» و هم در کتابهای نغمه یخ و آتش، غایب است اما فرزندانش را برای حمایت از بران میفرستد و تنها کسی است که حقیقت اصل و نسب جان را میداند و منطقی است که ند از او به عنوان قدیمیترین و مورد اعتمادترین همراه و یار خود کمک بگیرد. ناگفته نماند که قلمرو هاولند، مکان امنی برای ند است و او میتواند برای مدتی طولانی و بدون ایجاد هیچ شک و شبههای در آنجا سکونت کند. متاسفانه «بازی تاج و تخت» بدون لرد ادارد استارک به پایان رسید اما باز هم شاید اگر دو کتاب پایانی نغمه یخ و آتش منتشر شوند، او در آنها ظاهر شود.
منبع: screenrant
صحنه اعدامشو سانسا و آریا دیدن
چطور موقع اعدام سر شبیه سر ند بوده
بعد از به نیزه زده شدن شبیه نبوده؟
با پدیده ای به نام بدل ها اشنا نیستی مگه؟!
میتونستن خیلی راحت یه بدل رو به جای ند جا بزنن
الان تا آخر خوندم. کلا خیلی بد ترجمه شده! مثلا حضور کوتوله ها تو عروسی بنفش میگه که بعیده تصادفی باشه. که شما نوشتین احتمالا تصادفیه!
یه جاش رو درست ترجمه نکردین. من متن اصلی رو چند روز پیش از سایت اسکرین رنت خوندم. اوایل متن میگه که “شکی نیست که اون روز در سپت بیلور یک نفر جانش رو از دست داد” اگه اونجوری که شما نوشتین باشه که دیگه اصلا بحثی باقی نمیمونه!
خود بچه های هاولند گفتن تنها زمانی که دیدن پدرشون گریه کرد زمانی بود که خبر کشته شدن ند رو بهش دادن
یه جا رو درست ترجمه نکردین. من از سایت اسکرین رنت این مطلبو خوندم چند روز پیش. اوایل متن میگه که “شکی نیست که یک نفر اون روز جانش رو از دست داد”. اگه اونجوری که شما ترجمه کردین باشه که دیگه حرفی نمیمونه.
حاجی خیلی بیکاری
گیریم ک زندست خب بعدش چی مگه فیلم هنوز ادامه داره کاکو
حالا صحنه زدنه سرشو ندیدی قبول دیگه سرشو که رو نیزه به دخترش نشون دادنو چی میگی .
بیا پایین حاجی ناموسا
اگه کامل بخونی متوجه میشی که میگه سانسا میگفت سر اصلا شبیه به لرد ادارد نیست. ممکنه به خاطر ناراحتی زیاد اینو گفته باشه. ولی اینجور نظریه ها کلا جالبن