۱۰ قسمت سریال «بازی تاج و تخت» که باید قبل از «خاندان اژدها» دوباره تماشا کنید
چند قسمت کلیدی در «بازی تاج و تخت» وجود دارد که باید قبل از «خاندان اژدها» تماشا کنید. سریال «بازی تاج و تخت» در سال ۲۰۱۹ به پایان رسید اما دنیای وستروس برای مدتی طولانی در قالب تلویزیون ادامه خواهد داشت یا حداقل هدف اچبیاو انجام چنین کاری است.
«خاندان اژدها» اولین مورد از چندین اسپینآف برنامهریزیشده «بازی تاج و تخت» است که در تاریخ ۲۱ آگوست ۲۰۲۲ (۳۰ مرداد ۱۴۰۱) بر روی اچبیاو منتشر میشود. تماشاگران علیرغم پایان بحثبرانگیز «بازی تاج و تخت»، احتمالا در سالهای آینده باز هم باید بعضی از قسمتهای آن را مجددا تماشا کنند.
- خالق بازی تاج و تخت از اتمام زودهنگام سریال پشیمان است؛ کتاب پایان دیگری دارد
- همه چیز راجع به اسپینآف بازی تاج و تخت؛ بازگشت تارگرینها با خاندان اژدها
- دنبالهای از سریال «بازی تاج و تخت» با حضور جان اسنو در حال ساخت است
«خاندان اژدها» به عنوان پیشدرآمد سریال «بازی تاج و تخت»، هم در داستان (جنگهای وستروس، دسیسههای سیاسی و اژدهایان) و هم در پشت صحنه (به کارگردانی میگل ساپوچنیک و تهیهکنندگی رایان کوندال) متفاوتتر از «بازی تاج و تخت» است. جدول زمانی «خاندان اژدها» حدود ۲۰۰ سال قبل از «بازی تاج و تخت» شروع میشود. وستروس هنوز توسط سلسله و خاندان تارگرین اداره میشود و بیش از یک قرن چنین خواهد ماند. نوع جنگ و درگیری در آن متفاوت است. دیگر شاهد پنج پادشاه نیستیم، بلکه دو خواهر و برادر ناتنی هستند که جنگ داخلی را آغاز و کشور را به دو نیم تقسیم میکنند. «بازی تاج و تخت» دارای سه اژدها بود اما «خاندان اژدها» ۱۷ اژدها خواهد داشت.
البته نباید از واکنشهای منفی به «بازی تاج و تخت» بگذریم. «خاندان اژدها» در موقعیتی قرار دارد که به عنوان پیشدرآمد آن سریال عمل میکند و بر میراث آن بنا میشود و در عین حال به دنبال جذب طرفدارانی است که از قسمتهای پایانی «بازی تاج و تخت» ناامید شدهاند. خود این مسئله باعث میشود تا تماشای مجدد برخی از قسمتهای «بازی تاج و تخت» قبل از «خاندان اژدها» در نوع خود جالب باشد و فرصتی برای ایجاد دیدگاهی تازه به سریال قبلی و دیدی بازتر به سریال جدید فراهم شود.
۱. فصل اول، قسمت اول: زمستان در راه است
بهترین نقطه شروع تماشای مجدد «بازی تاج و تخت» قبل از «خاندان اژدها» همان قسمت اول سریال است. همه چیز در طول ۷۲ قسمت بعدی تغییر میکند اما قسمت آغازین «بازی تاج و تخت» همچنان بهترین راه برای آشنایی (یا آشنایی مجدد) با این جهان است. جای تعجب نیست که این قسمت از «بازی تاج و تخت» بسیار موفق بود. «زمستان در راه است» کاراکترها، مکانها، جهان و عناصر زیادی را در خود جای داده و با این حال، به خوبی از عهده همه اینها برمیآید. این قسمت صحنه را برای حضور استارکها به عنوان قهرمانان اصلی آماده میکند و بلافاصله نشان میدهد که تارگرینها و روابط آنها چقدر بیرحمانه و پیچیده است و نکاتی جالب (دنریس و پیدا کردن سه تخم اژدها) و وحشتناک (حمله وایتواکرها) از جادوی نهفته این جهان ارائه میدهد.
۲. فصل اول، قسمت پنجم: گرگ و شیر
فصل اول «بازی تاج و تخت» از نظر بودجه کوچکترین بخش سریال است و نبردهای بزرگ آنچنانی هم ندارد اما این موضوع به ضرر آن تمام نمیشود و اتفاقا برای پیشدرآمد آن، مثبت تلقی میشود. بودجه «خاندان اژدها» بیشتر است اما فصل اول آن باید از یک الگوی مشابه با فصل اول «بازی تاج و تخت» پیروی کند و بیشتر درباره جهان، چشمانداز سیاسی، رقابتها و نکات خارج از میدان جنگ و گفتگوهای اتاقهای تاریک (نقطه قوت واقعی «بازی تاج و تخت») تمرکز کند.
قسمت پنجم فصل اول «بازی تاج و تخت»، «گرگ و شیر» شاید نمونه خوبی برای فصل اول «خاندان اژدها» باشد. تورنمنت این قسمت بیشتر حول محور کینگز لندینگ متمرکز است و صحنههای اکشن جذابی دارد (تورنمنت های مشابهی در پیشدرآمد خاندان اژدها برگزار میشود)، کشتن تارگرینها یکی از مسائل اصلی است و تماشاگران به خوبی با دسیسهها و بازیهای قدرتهای متفاوت برای به دست آوردن حکومت آشنا میشوند. همه این عناصر باید در «خاندان اژدها» برجسته باشند.
۳. فصل اول، قسمت دهم: آتش و خون
۱۷ اژدها در «خاندان اژدها» وجود خواهند داشت که تعدادی از آنها کاملا بزرگ و بالغ هستند. دیگر خبری از اژدهایان دنریس در «بازی تاج و تخت» نیست اما یادآوری ریشه آنها جالب به نظر میرسد. قسمت ۱۰ فصل اول «بازی تاج و تخت» از بسیاری جهات یک پایان قوی دارد. راب استارک به عنوان پادشاه شمال فرمانروایی میکند که یکی از نکات برجسته است اما بهترین خاطره از این قسمت جایی است که دنریس با سه بچه اژدها به مراسم ترحیم کال دروگو میرود.
این صحنه یکی از قدرتمندترین و خاصترین لحظات سریال است و تماشای مجدد این قسمت قبل از «خاندان اژدها» به ما قدرت این موجودات را یادآوری میکند. شایان ذکر است که همه تارگرینها کاملا در برابر آتش مصون نیستند و فقط دنریس در «بازی تاج و تخت» ضد آتش بود. جورج آر.آر. مارتین قصد داشت این ویژگی یک اتفاق جادویی باشد اما باید گفت که این خصوصیت نشانه واضحی از پیوند او با اژدهایان است.
۴. فصل دوم، قسمت نه: بلکواتر
اولین قسمت از قسمتهای جنگی «بازی تاج و تخت» که بینندگان با آنها آشنا میشوند یکی از موارد مهم برای تماشای مجدد قبل از «خاندان اژدها» است. برنده این نبردها صاحب کینگز لندینگ خواهد شد که جایگاهی ویژه در خاندان اژدها دارد. البته که خلیج بلکواتر نیز مکان مهمی خواهد بود. نبرد بلکواتر برخلاف برخی از مبارزات بعدی، جنبه آشکاری برای ریشهیابی ندارد. در اینجا جافری باراتیون نفرتانگیز و تیریون لنیستر در اوج محبوبیت خود است. استنیس باراتیون شخصیتی مشابه با رینیرا در «خاندان اژدها» به حساب میآید و مانند او اعتقاد راسخی به حق حکومت خود دارد که همین ویژگی او را به مسیری تاریک میکشاند و کسی نیست که وی را دوستش داشته باشد.
از طرف دیگر، داووس سیورث نیز خود را به عنوان یک شخصیت بزرگ معرفی میکند. جنبههای بصری و اکشن قسمت «بلکواتر» بدون شک خیرهکننده هستند اما این شخصیتها هستند که آن را بسیار عالی جلوه میدهند. اگر نبردهای «خاندان اژدها» (که به طور مشابه بین طرفینی انجام میشود که حقانیت آنها مشخص نیست و هر دو معتقدند تاج و تخت آهنین متعلق به آنهاست) بتواند تصاویر، داستان و شخصیتپردازی این قسمت را تکرار کند، این سریال قطعا موفق خواهد بود.
۵. فصل دوم، قسمت دهم: والار مورگولیس
یکی از مواردی که تریلر «خاندان اژدها» به آن اشاره میکند، رویای پادشاه ویسریس درباره حکومت کردن وارث خود بر تاج و تخت آهنین است که انگیزه اصلی وی برای معرفی وارثش در اوایل سلطنت محسوب میشود. این موضوع عمیقتر از آن است، زیرا تارگرینها مدتهاست که شیفته رویاها، پیشبینی و پیشگویی بودهاند و حتی برخی فکر میکنند که ایگون فاتح خطر حضور وایتواکرها را پیشبینی کرده بود و این موضوع عامل فتح وستروس توسط او بوده است. هیچ چیزی بهتر از قسمت ۱۰ فصل دوم «بازی تاج و تخت» این قضیه را نشان نمیدهد.
دنریس به خانه نامیرایان میرسد و رویاهایی میبیند که جنبههایی از آینده او را پیشبینی میکنند. مورد مشابهی نیز در دراگوناستون اتفاق میافتد، جایی که استنیس باراتیون تحت تاثیر شعلههای آتش ملیساندر قرار میگیرد و به سرنوشت خود پی میبرد. جدای از این موارد، ارزش دارد که این قسمت از «بازی تاج و تخت» را به خاطر قدرتنمایی اژدهایان و پیامدهای نبرد بلکواتر دوباره تماشا کنید: افراد با گرفتن جایگاههای کلیدی پاداش میگیرند و ازدواجهایی سیاسی بین خاندانهای مختلف انجام میشود که نمونه خوبی از چگونگی اوضاع در طول جنگ داخلی «خاندان اژدها» خواهد بود و نشان میدهد که جنگها فقط در میدان جنگ رخ نمیدهند.
۶. فصل سوم، قسمت چهارم: و اینک نگهبانی او پایان یافت
این قسمت از «بازی تاج و تخت» بیشتر با یک کلمه شناخته میشود: «دراکاریس». دنریس تبدیل به شکننده زنجیرها میشود و تماشای این قسمت قبل از «خاندان اژدها» به چند دلیل مهم است. این اتفاق اولین نشانه واقعی از تواناییهای یک تارگرین در کنار اژدهای اوست. در «رقص اژدهایان» فقط شاهد درگیری اژدهایان در برابر یکدیگر نیستیم، بلکه انسانها نیز توسط این موجودات و به روشهای مختلف کشته میشوند و این نکته هم چندان نامرتبط با این موضوع نیست.
همچنین دنریس به لطف بلد بودن زبان والیرین که تارگرینها در «خاندان اژدها» از آن استفاده میکنند، کرازنیس را فریب میدهد. در بخشهای دیگر این قسمت، حتی اشاره کوتاهی به تاریخ خاندان تارگرین و رینیرا میشود که از این طریق کمی هم با شخصیتهای پیشدرآمد «خاندان اژدها» و ارتباط آنها با وستروس آشنا میشویم (هرچند سرنوشت رینیرا برای کسانی که میخواهند داستان را دنبال کنند لو میرود).
۷. فصل پنجم، قسمت نهم: رقص اژدهایان
رقص اژدهایان بین قتل عام تکاندهنده «هاردهوم» و مرگ جان اسنو در «آمرزگاری مادر» اولین قسمت نهم «بازی تاج و تخت» در بین فصلهای مختلف است که رویداد بزرگ یا خیرهکنندهای در آن رخ نمیدهد اما باز هم نکات جالبی دارد که آن را برای تماشای مجدد قبل از «خاندان اژدها» ارزشمند میکند. این قسمت همنام یکی از جنگهای داخلی تارگرینها است که داستان پیشدرآمد «خاندان اژدها» از آن ریشه میگیرد. عنصر اصلی مرتبط با اسپینآف در این قسمت این است که دنریس برای اولین بار سوار بر اژدهایش، دروگون میشود.
اژدهاسواری بخش مهمی از تاریخ تارگرین و در «خاندان اژدها» بسیار رایج است. این قسمت نشانگر پیوند بین یک اژدها و سوار آن و قدرت آنها در کنار یکدیگر است. «رقص اژدهایان» همچنین بهترین آغازگر و مقدمه داستان «خاندان اژدها» در «بازی تاج و تخت» است. شیرین در این قسمت زندهزنده سوزانده میشود که باز هم به بینندگان یادآوری میکند که این داستان چقدر تکاندهنده است و کسانی که معتقدند حکمرانی سرنوشت و حقشان است، برای رسیدن به آن دست به کارهای غیرقابل توصیفی میزنند.
۸. فصل ششم، قسمت نهم: نبرد حرامزادهها
تماشای مجدد قسمت ۹ فصل ششم «بازی تاج و تخت» «نبرد حرامزادهها» به بینندگان طعم تماشای خاندان اژدها را به چند روش مختلف میچشاند. این قسمت تا حد زیادی به خاطر نبرد اصلی آن به یاد میآید اما نبرد میرین را نیز نباید فراموش کنیم. در این قسمت برای اولین بار هر سه اژدهای دنریس به طور کامل رها میشوند، بر فراز آسمانها اوج میگیرند و بر روی آنهایی که پایینتر هستند، آتش میبارند و همه چیز را نابود میکنند.
این قسمت یکی از معدود قسمتهای «بازی تاج و تخت» است که در آن، اژدهایان متعددی به صورت همزمان با هم میجنگند، اگرچه مثل «خاندان اژدها» با یکدیگر مبارزه نمیکنند اما باز هم به خوبی نمایانگر اتفاقات آینده هستند. صحنههای اکشن وینترفل حتی بهتر است و از وحشیانهترین و خیرهکنندهترین صحنههای اکشن در تاریخ تلویزیون محسوب میشود. البته «رقص اژدهایان» نبردهای زیادتری در خشکی و بدون اژدها دارد و این همان استانداردی است که میگل ساپوچنیک باید از آن الگوبرداری کند.
۹. فصل هفتم، قسمت چهارم: غنایم جنگ
این قسمت یک مثال عالی دیگر از نمایش تواناییهای یک اژدهاست و نشان میدهد که دنریس یک نیروی غیرقابل توقف است. تعداد تلفات و کشتهها در این قسمت واقعا زیاد و وحشتناک است. با این حال اژدهایان «خاندان اژدها» قادر به تخریب بسیار بیشتری خواهند بود. این قسمت به خوبی میل و رغبت دنریس برای پیشروی فراتر از تخریب و نابودی را به تصویر میکشد.
جان اسنو به دنریس یادآوری میکند که اگر کینگز لندینگ را نابود کند، او هم مانند دیگر ظالمان خواهد بود. این جملات در ظاهر درست به نظر میرسند، زیرا شخصیتهای «خاندان اژدها» نیز ویرانی بزرگی را در پی خود به جا میگذارند. در این قسمت همچنین شاهد معاملاتی بین سرسی و بانک آهن خواهیم بود که یادآور این است که حکمرانی چیزی فراتر از صرفا جنگیدن در جنگها است که البته با سریال «خاندان اژدها» هم ارتباط دارد، چرا که خود رینیرا با خزانه خالی در کینگز لندینگ مبارزه میکند.
۱۰. فصل هشتم، قسمت پنجم: ناقوسها
شاید این قسمت جنجالیترین قسمت دنریس در «بازی تاج و تخت» باشد اما ارزش تماشای مجدد را دارد. داستان دنریس میتوانست بهتر تمام شود و مطمئنا زمان و صبر بیشتر به این قضیه کمک میکرد. داستان حاکمی که در مقابل مردمی که میخواهد بر آنها حکومت کند میایستد، ویرانی بسیاری با آتش و خون به بار میآورد و جنون و دیوانگی تارگرینها را در رگهای خود دارد باعث میشود تا این قسمت از جهاتی نمونه کوچکی از داستان «خاندان اژدها» باشد. این قسمت باورنکردنی خشونت و وحشت واقعی جنگ و تاثیر آن را نهتنها بر خاندانهای نجیب و جنگجویان بزرگ، بلکه بر اسمالفولک (که در «خاندان اژدها» نقش ویژهای خواهد داشت) نیز به بهترین شکل نشان میدهد.
منبع: screenrant