۱۰ فصل سریال فرندز از بدترین تا بهترین
در این مقاله ۱۰ فصل سریال فرندز (به همراه قسمت ویژهی تجدید دیدار) از بدترین تا بهترین فهرست شده است. با ما همراه باشید تا ببینید این رتبهبندی با سلیقهی شما جور است یا نه، و متوجه شوید فصل محبوب شما در چه جایگاهی قرار گرفته.
فرندز را همیشه بهعنوان یکی از بهترین و بزرگترین و پربینندهترین سیتکامهای تاریخ تلویزیون میشناسند. در قسمت ویژهی تجدید دیدار فرندز مشخص شد که این سریال تا کنون بیش از ۱۰۰ میلیارد بار در پلتفرمهای مختلف دیده شده است، موفقیتی عظیم که بعید به نظر میرسد سریال دیگری بتواند به آن دست پیدا کند. محبوبیت فرندز در طول سالیان متفاوت دستخوش تغییر نشد و مخاطبانی از نسلهای گوناگون با تماشای ماجراهای مونیکا گلر (کورتنی کاکس)، ریچل گرین (جنیفر آنیستون)، فیبی بوفی (لیسا کودرو)، راس گلر (دیوید شوویمر)، جویی تریبیانی (مت لیبلنک) و چندلر بینگ (متیو پری) شیفتهی تکتک آنها شدند.
- ۱۰ اپیزود غمانگیز سریال فرندز که شما را احساساتی میکنند
- منتقدان دربارهی قسمت ویژهی فرندز چه میگویند؟
فرندز طی ۱۰ فصل بینظیر ادامه پیدا کرد و هر فصل بیشمار لحظهی بهیادماندنی و دوستداشتنی برای بینندگانش به ارمغان آورد که هنوز هم در موردشان حرف میزنیم. رتبهبندی این ۱۰ فصل تماشایی کار سادهای نیست. تقریبا همهی فصلها از کیفیت واقعا بالایی برخوردار هستند و تعداد اپیزودهای خوبشان بیشتر از قسمتهای معمولی و بد است. با اینکه شوخیهای درجهیک رودهبرکن در تمام قسمتهای فرندز حضور دارد، ولی از لحاظ داستانپردازی و به نتیجه رساندن یکسری ایدهها، بعضی فصلها بهتر از بقیه عمل کردهاند و همین کار ما را برای رتبهبندی سادهتر کرده است.
فرندز: تجدید دیدار (Friends: The Reunion)
- سال پخش: ۲۰۲۱
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۷۷%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۶۷%
قسمت ویژهی تجدید دیدار را در فهرست آوردیم چون واقعا حسوحال یک دنباله برای سریال را داشت. هر ۶ ستارهی سریال برای دومین بار طی این ۱۷ سال کنار هم قرار گرفتند و دیدن آنها که سر صحنه و دکورهای سریال با یکدیگر تجدید دیدار میکردند واقعا لذتبخش بود. با اینکه قسمت ویژهی فرندز لحظات خیلی خوب و جذابی داشت (مثل حضور تام سلک، دورخوانی فیلمنامه، و روایت خاطراتی که تا به حال نشنیده بودیم) ولی خیلی از هواداران پروپاقرص سریال نسبت به آن انتقاداتی مطرح کردند.
برای مثال خیلیها از مجریگری جیمز کوردون حسابی شاکی بودند و به نظرشان حضور او در بخش مصاحبهی این قسمت اضافی و غیرجذاب بود. سروکلهی این مجری تاکشوهای شبانه انگار این روزها همه جا پیدا میشود و در هر برنامهی باربط و بیربطی حضور پیدا میکند، برای همین انتخاب او در این بخش با عقل جور در نمیآمد. علاوه بر این، آن تکهی فشن شو هم اصلا به فضا نمیخورد و بیمزه و نچسب بود، بهویژه وقتی جاستین بیبر آمد. در کل حضور چهرههایی مثل بیبر یا نمایش چند ثانیهای گروه بیتیاس هیچ توجیه و ربطی به برنامه نداشت و به نظر میرسید صرفا برای جلب توجه و تماشاچیهای بیشتر درون این قسمت گنجانده شده، و تأثیر خوبی روی تجدید دیدار فرندز نگذاشت. در حالی که به گواه صحبتهای همین برنامه میدانیم که فرندز از پربینندهترین عناوین جهان است و نیازی به این کارها ندارد.
متیو پری هم که در تمام مدت گفتوگوها ساکتتر از بقیه بود و خیلی صحبت نمیکرد که البته انگار به دلیل جراحی دندانش مدت کوتاهی قبل ضبط برنامه بود.
۱۰. فصل ۹
- سال پخش: ۲۰۰۲
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۸۸%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۲۰%
اغلب فصلهای فرندز کیفیتی خوب تا عالی دارند، ولی این قضیه راجع به فصل ۹ صدق نمیکرد. فصل ۹ مسلما بدترین فصل سریال است و این فقط نظر ما نیست. هواداران زیادی نارضایتیاشان را نسبت به این فصل اعلام کردهاند و طی دههی اخیر از مشکلات اپیزودها و خط داستانی فصل ۹ گفتهاند.
یکی از بزرگترین مشکلات هواداران فرندز با این فصل، داستان عاشقانهی بین ریچل و جویی است. رابطهای که انگار هیچ جذابیتی برای هواداران نداشت و یکی از منفورترین خط داستانیهای فرندز را به وجود آورد. البته هواداران حق داشتند نسبت به آن چنین واکنشی نشان دهند.
در کنار این قضیه، اینکه چندلر مجبور میشد چهار روز در هفته در شهری دیگر کار کند واقعا عجیب و غیرمنطقی بود. معلوم نیست چرا نویسندگان سریال با این ایده موافقت کردند.
البته فصل ۹ با وجود تمام مشکلاتش، نکات جذاب و خوبی هم داشت. پل راد در نقش مایک معرفی میشد و کریستینا اپلگیت در نقش خواهر دوم ریچل غوغا میکرد.
بدترین قسمتها:
«قسمت کریسمس در تولسا» (The One With Christmas In Tulsa)
«قسمتی که در باربادوس میگذرد» (The One in Barbados)
«قسمتی که اهداکنندهی اسپرم میآید» (The One With the Donor)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که آنیکی خواهر ریچل میآید» (The One With Rachel’s Other Sister)
«قسمتی که راس آهنگ ناجورش را میخواند» (The One With Ross’s Inappropriate Song)
«قسمتی که دربارهی بختآزمایی است» (The One With The Lottery)
۹. فصل ۱
- سال پخش: ۱۹۹۴
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۸۹%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۷۱%
حضور فصل اول در چنین جایگاهی جای تعجب ندارد چون همهی سیتکامها در ابتدای راه با مشکلاتی رو به رو هستند و تا پا بگیرند و شخصیتهایشان در دل مردم جا خوش کنند کمی طول میکشد. مثلا حتی یکی دیگر از بهترین سیتکامهای دنیا یعنی «ساینفلد» (Seinfeld) در فصل اولش مثل بقیهی فصلها موفق ظاهر نشد. فرندز هم استثنا نبود. شش بازیگر که همگی چهرههای جدیدی بودند تمام تلاششان را میکردند تا شخصیتهایشان را به تماشاگران معرفی کنند و همزمان از آنها خنده بگیرند، ولی گاهی اوقات با ایدههای عجیب نویسندگان روبهرو میشدند.
برای مثال شاید هیچوقت نفهمیم که چرا تصمیم گرفتند یک میمون زنده و واقعی را وسط سریال بیاورند. میمونی که طبق گفتههای دیوید شوویمر در قسمت گردهمایی، کلی دردسر و مشقت برای او ایجاد میکرد. همچنین در فصل ۱ بعضی قسمتها حضور دارند که با گذر زمان دیگر جذاب به نظر نمیرسند. مثل قسمتی که ریچل متوجه میشد پسری که با او ارتباط برقرار کرده راجع به سنش به او دروغ گفته.
فصل یک برای برخی از شخصیتها بهویژه ریچل فصل خوبی نبود. همانطور که تهیهکنندهی سریال دیوید کرین در گردهمایی میگوید، ریچل گرین را طوری نوشته بودند که خیلی لب مرزی بود و احتمال داشت به خاطر لوس و نازپرورده بودن منفور شود. به خاطر همین برای پیدا کردن بازیگر او کلی دردسر داشتند. ولی خوشبختانه جنیفر آنیستون موفق شد ریچل را دوستداشتنی و بامزه بازی کند و چیزی نگذشت که یکی از شخصیتهای محبوب هواداران شد.
البته ناگفته نماند که فصل اول فرندز به هیچ وجه فصل بدی نیست و در تماشای دوبارهی سریال نباید فراموشش کنیم. لحظات دلپذیری دارد و اولین بذرهای رابطهی دراماتیک ریچل و راس را در همین فصل کاشتهاند. ولی احتمالا خیلی از هواداران فرندز ترجیح میدهند اپیزود محبوب خودشان را از بین فصلهای دیگر سریال انتخاب کنند.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که مونیکای تقلبی میآید» (The One With the Fake Monica)
«قسمتی که دربارهی ویژگیهای زننده است» (The One with the Ick Factor)
«قسمتی که ارتودنتیست پلید میآید» (The One With the Evil Orthodontist)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که ریچل خبردار میشود» (The One Where Rachel Finds Out)
«قسمتی که برق قطع میشود» (The One With the Blackout)
«قسمتی که پوکر بازی میکنند» (The One With All the Poker)
۸. فصل ۱۰
- سال پخش: ۲۰۰۳
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۵%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۸۳%
فصل ۱۰ آخرین فصل فرندز بود ولی با بهترینهای این سریال فاصله داشت و نتوانست در جایگاهی بالاتر از بقیهی فصلها بایستد. بزرگترین ناامیدی این فصل ادامه پیدا کردن ماجرای رابطهی ریچل و جویی بود که هر چه جلوتر میرفت فقط ناجورتر میشد. تنها نکتهی مثبت این خط داستانی احتمالا واکنش راس در «قسمتی که راس حالش خوب است» (The One Where Ross is Fine) باشد، ولی کل این قضیه چیزی بود که ترجیح میدهیم فراموشش کنیم.
همچنین فصل ۱۰ بدترین قسمت شکرگزاری را در بین فصلها دارد که باعث ناراحتی است چون وداع هواداران سریال با یکی از تمهای معروف فرندز بود. عملا چیزی از شام شکرگزاری نمیدیدیم و مونیکا و چندلر تنها منتظر چهار دوستشان مینشستند که همگی هم دیر میآمدند.
با تمام اینها، یکی از نکاتی که باعث شد فصل آخر فرندز نجات پیدا کند به سرانجام رسیدن تمام قصهها و شخصیتها بود. هواداران سریال فرصت پیدا میکردند تا به شکلی مناسب با شخصیتهای محبوبشان خداحافظی کنند و پایان کارشان را ببینند. راس و ریچل سرانجام به هم میرسیدند، عروسی فیبی را با مایک میدیدیم، چندلر و مونیکا هم صاحب دوقلو میشدند. البته در زندگی جویی تغییر چندانی ایجاد نمیشد ولی همین که میدیدیم او تنها مجرد بین گروه دوستان باقی ماند، به بهترین شکل ممکن با شخصیتش همخوانی داشت.
بدترین قسمتها:
«قسمت بعد از ماجرای جویی و ریچل» (The One After Joey and Rachel Kiss)
«قسمتی که راس کمکهزینه تحصیلی میدهد» (The One With Ross’s Grant)
«قسمتی که راس خودش را برنزه میکند» (The One With Ross’s Tan)
بهترین قسمتها:
«قسمت آخر» (The Last One)
«قسمتی که رقاص گریه میکند» (The One Where the Stripper Cries)
«قسمتی که فیبی عروسی میکند» (The One With Phoebe’s Wedding)
۷. فصل ۲
- سال پخش: ۱۹۹۵
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۶%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: –
فرندز در فصل دوم حسابی جایگاهش را محکم کرده بود و شخصیتها کاملا برای هواداران معرفی شده بودند. اوایل رابطهی ریچل و راس و مونیکا و ریچارد (تام سلک) را میدیدیم و بقیهی دوستان هم زندگی مجردی خودشان را پیش میبردند. با اینکه فصل دوم تعدادی از بهترین لحظات سریال را در خودش داشت (مثل جریان فیلم مراسم رقص دبیرستان که راس را با آن موهایش نشان میداد) ولی نسبت به بهترین فصلهای فرندز که در ادامهی فهرست خواهید دید در جایگاه پایینتری قرار میگیرد.
تعداد اپیزودهای معمولی و متوسط این فصل بیشتر از قسمتهای خوبش است. شاید یکی از مشکلات فصل دوم حضور بیش از اندازهی بازیگران مهمان بود. جولیا رابرتز، ژان کلود ون دام، بروک شیلدز، چارلی شین و کریز آیزاک تنها تعدادی از چهرههایی هستند که در طول ۲۴ قسمت فصل دوم ظاهر شدند. به نظر میرسد تهیهکنندگان فرندز قصد داشتند به هر قیمتی آمار بینندگان را بالا ببرند و نسبت به محبوبیت سریال نامطمئن بودند.
ولی در نیمهی پر لیوان، فصل دوم به دلایل زیادی درخشان بود. جنیفر آنیستون تعدادی از بهترین موقعیتهای کمدیش را در قسمت افتتاحیهی همین فصل به نمایش گذاشت، یعنی وقتی که ریچل متوجه میشد راس با دوستدختر جدیدش برگشته است. قسمتی هم که قرار عاشقانهی راس و ریچل را در موزه میدیدیم لحظات جذابی داشت و یکی از بهترین فیلمنامههای فرندز را برایش نوشته بودند. از همهی اینها مهمتر، رابطهی خندهدار چندلر و جویی با صندلیهای راحتیاشان تعدادی از بامزهترین لحظات سریال را رقم زد که همیشه با دیدنش میخندیم.
بدترین قسمتها:
«قسمت ۵ استیک و یک بادمجان» (The One with Five Steaks and an Eggplant)
«قسمتی که در سوپربول میگذرد» (The One with the Superbowl)
«قسمتی که شوهر فیبی را میبینیم» (The One With Phoebe’s Husband)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که فیلم جشن رقص دبیرستان راس رو میشود» (The One With the Prom Video)
«قسمتی که راس و ریچل…» (The One Where Ross and Rachel… You Know)
«قسمتی که دوستدختر جدید راس را میبینیم» (The One With Ross’s New Girlfriend)
۶. فصل ۴
- سال پخش: ۱۹۹۷
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۶%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: –
در انتهای فصل ۴، به نظر میرسید رابطهی ریچل و راس برای همیشه به پایان رسیده است و بر خلاف ابتدای فصل که تصمیم گرفتند شانسی دوباره به هم بدهند، همه چیز فیصله یافت. این جدایی زمینهساز شکلگیری جدالی جذاب بین راس و ریچل شد که بخشی از بهترین لحظات این فصل را رقم زد.
در این فصل تمرکز قصههای عاشقانه سمت چندلر رفته بود. این همان فصلی است که دختری به نام کثی و مثلث عشقی بین او و چندلر و جویی کاری کرد تا جویی و چندلر تا آستانهی قهر همیشگی و خراب کردن رفاقتشان بروند. همچنین در این فصل با امیلی آشنا میشدیم که به شکلی غیررسمی آخرین میخ را بر تابوت رابطهی ریچل و راس میکوبید.
با اینکه کثی و امیلی ناراحتیهایی را برای تماشاگران ایجاد کردند، فصل ۴ تعدادی از بهترین اپیزودهای فرندز را درون خودش جای داده است. حاملگی فیبی، شکلگیری رابطهی عاشقانه بین چندلر و مونیکا، و وقتی راس به جای نام امیلی اسم ریچل را هنگام عقد میگوید فقط نمونهای از بهترین لحظات این فصل به حساب میآید. صحنهی پایانی این فصل یکی از پرتعلیقترین بخشهای فرندز بود که خیلیها را احساساتی کرد.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که به عروسی راس دعوت میشوند» (The One With the Invitation)
«قسمتی که به پارتی میروند» (The One Where They’re Going to Party)
«قسمتی که راس با دختری اهل پوکیپسی قرار میگذارد» (The One with the Girl from Poughkeepsie)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که فیبی برای لقاح مصنوعی میرود» (The One With the Embryos)
«قسمتی که عروس دریایی نیش میزند» (The One With the Jellyfish)
«قسمت عروسی راس» (The One With Ross’s Wedding)
۵. فصل ۷
- سال پخش: ۲۰۰۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۵%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: –
فصل هفتم فرندز دقیقا جایی میان همهی فصلها میایستد. پر است از شوخیهای ناب و صحنههای خندهدار و تمرکز اولیهی داستانهایش را روی عروسی پیش روی چندلر و مونیکا گذاشته، مراسمی که در انتهای فصل میبینیم. کورتنی کاکس با نقشآفرینیهای مثالزدنیش در بین بقیه حسابی خوش میدرخشد و خیلی از موقعیتهای بهیادماندنی فصل را خودش میسازد.
از لحظات جذاب این فصل باید به دعوای ریچل و چندلر سر چیزکیک معروف اشاره کنیم که نشان میداد نویسندگان فرندز و بازیگران درجهیکشان چطور میتوانند از موقعیتهای ساده لحظات کمدی ناب خلق کنند.
البته اگر یکسری ایدههای غیرجذاب نبود، فصل ۷ جایگاه بالاتری پیدا میکرد. قسمتی که راس میخواست با یکی از فامیلهایشان صمیمی شود هیچوقت به مذاق هواداران خوش نیامد و ماجرای پدر تراجنسیتی چندلر هم کمی زننده بود. داستان دیگری که با گذر سالیان کمتر از قبل جذاب به نظر میرسید، اقدام ریچل برای استخدام دستیاری جوانتر از خودش بود آن هم صرفا به دلیل اینکه او را جذاب میدانست.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که فامیل راس و مونیکا میآید» (The One with Ross and Monica’s Cousin)
«قسمتی که دربارهی پدر چندلر است» (The One With Chandler’s Dad)
«قسمتی که دربارهی دستیار ریچل است» (The One With Rachel’s Assistant)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که راس لباس آرمادیلو میپوشد» (The One With the Holiday Armadillo)
«قسمتی که مونیکا آبنبات درست میکند» (The One With All the Candy)
«قسمت چیزکیک» (The One With All the Cheesecakes)
۴. فصل ۸
- سال پخش: ۲۰۰۱
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۵%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۱۰۰%
فصل ۸ در حالی شروع شد که باردار بودن ریچل را تأیید میکرد، چیزی که هواداران از قسمت پایانی فصل قبل حدس زده بودند. بارداری ریچل خط داستانی غالب این فصل بود و وقتی مشخص شد که پدر بچه راس است، موقعیتهای کمیک جذابی به وجود آمد و حالا زن و مردی را میدیدیم که از هم جدا شدهاند و با این حال مجبورند منتظر به دنیا آمدن فرزند مشترکشان باشند.
پیش از این از حضور بازیگران مهمان انتقاد کرده بودیم، ولی در این فصل وقتی برد پیت (که در آن زمان همسر واقعی جنیفر آنیستون بود) به عنوان بازیگر مهمان ظاهر شد، یکی از دلچسبترین قسمتهای سریال را به تماشاگران هدیه کرد. این قسمت یکی از قسمتهای جذابی بود که در شکرگزاری میگذشت و تماشای بگومگوی برد پیت و آنیستون تماشاگران را سرحال میآورد.
اگر فصل ۸ آغازگر یکی از بدترین خط داستانیهای کل سریال نبود، شاید بهترین فصل سریال میشد. ماجرای عاشقانهی بین ریچل و جویی از پایان فصل ۹ شروع میشد، ولی زمزمههای شکلگیری آن از همین فصل ۸ به گوش میرسید؛ وقتی جویی نسبت به همخانهی باردارش ریچل احساساتی پیدا میکرد. کشش جویی بیشتر میشد و در دام عشق ریچل میافتاد، ولی ریچل حس مشابهی تجربه نمیکرد. این اتفاق تنش و نزاعی بین راس و جویی به وجود میآورد که همه جایش جالب و دیدنی نبود.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که راس زیادهروی میکند» (The One With Ross’s Step Forward)
«قسمت مصاحبهی جویی» (The One with Joey’s Interview)
«قسمتی که جویی با ریچل سر قرار میرود» (The One Where Joey Dates Rachel)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که شایعهی علیه ریچل رو میشود» (The One With the Rumor)
«قسمت فیلم ریچل و راس» (The One With the Videotape)
«قسمت پولیور قرمز» (The One With the Red Sweater)
۳. فصل ۳
- سال پخش: ۱۹۹۶
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۷%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: –
رتبهبندی سه فصل برتر فرندز واقعا موشکافی و دقت و ظرافت زیادی میطلبید. این سه فصل بهترین بهترینها هستند و در قلهی سیتکامهای تاریخ تلویزیون میایستند.
در نیمهی اول فصل سوم رابطهی ریچل و راس تعدادی از بهترین لحظات بین آن دو را خلق میکرد. شوربختانه در نیمههای فصل از هم جدا میشدند و ورق به شکل کامل برمیگشت. در این فصل بود که ماجرای جملهی معروف «ما از هم جدا شده بودیم» شکل گرفت و جدایی راس و ریچل هنوز هم از تاثیرگذارترین و ناراحتکنندهترین بخشهای فرندز به حساب میآید.
همچنین در فصل ۳ با جوجه و اردک آشنا شدیم، ماجرای خواهران جویی پیش آمد، پیت (جان فاورو) مدتی به داستان اضافه شد و آن میلهی عریض و طویل را ساختند تا به همسایهی لخت زشت ساختمان روبهرویی سیخونک بزنند. فصل ۳ به قدری اپیزود خوب و عالی دارد که بدیهایش قابل چشمپوشی باشد. فقط کاش پیت مدت زمان بیشتری در سریال میماند و به رابطهاش با مونیکا پروبال بیشتری میدادند، چون به نظر میرسید گزینهی خوبی برای مونیکا باشد.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که ماشینشان در برف بنزین تمام میکند» (The One Without the Ski Trip)
«قسمتی که راس به همکار ریچل حسودی میکند» (The One With All the Jealousy)
«قسمتی که به چندلر یاد میدهند ترس از متعهد شدن را کنار بگذارد» (The One With the Metaphorical Tunnel)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که فوتبال آمریکایی بازی میکنند» (The One With the Football)
«قسمتی که هیچکس آماده نیست» (The One Where No One’s Ready)
«قسمتی که صبح بعد از ماجرای راس با کلوئی میگذرد» (The One the Morning After)
۲. فصل ۶
- سال پخش: ۱۹۹۹
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۶%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۱۰۰%
فصل ۶ فرندز چندتایی خط داستانی متوسط و معمولی دارد، ولی تعداد ایدههای درجهیک و فوقالعادهی آن به حدی است که همهی ایرادها را میپوشاند. رابطهی راس با شاگرد کم سنوسالش از آن ایدههایی بود که خیلی جذاب در نیامد، یا بازگشت ریچارد درست دم نامزدی چندلر و مونیکا انگار زائد به نظر میرسید و میخواستند فقط تام سلک را به بهانهای برگردانند. اگر این موارد جزئی را کنار بگذاریم، با فصلی درخشان طرف میشویم که تعدادی از بهترین داستانها و نقشآفرینیهای فرندز را برای ما به ارمغان آورد.
فصل ۶ بهترین فصل راس است و در قسمتهای بسیاری حسابی خوش درخشیده. آن ماجرای معروف رقص روتین راس و مونیکا هم در این فصل بود، همچنین داستان ماریجوانا کشیدن راس و فهمیدن پدر و مادرشان. در کنار اینها موقعیتهای فراموشنشدنی مثل دسر درست کردن ریچل و دندانهای راس که در تاریکی میدرخشید هم حضور داشتند که فصل ۶ را به یکی از بهترین فصلهای نه تنها فرندز، بلکه کل تاریخ سیتکامها تبدیل میکند.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که راس با یکی از شاگردهایش قرار میگذارد» (The One Where Ross Dates a Student)
«قسمتی که پدر الیزابت راس را تهدید میکند» (The One Where Paul’s The Man)
«قسمتی که جویی قرار است برای یک سریال اکشن تست دهد» (The One With Mac and C.H.E.E.S.E.)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که راس نشئه میکند» (The One Where Ross Got High)
«قسمت رقص روتین راس و مونیکا» (The One With the Routine)
«قسمت اوناگی» (The One With Unagi)
۱. فصل ۵
- سال پخش: ۱۹۹۸
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۶%
- امتیاز منتقدان در راتن تومیتوز: ۱۰۰%
احتمالا از همان ابتدای مقاله حدس میزدید که فصل ۵ رتبهی اول را در بین فصلهای فرندز کسب کند. این فصل به قدری نکات مثبتش زیاد و نکات منفیاش کم است که واقعا شایستهی جایگاه نخست به حساب بیاید. در ابتدای فصل، مونیکا و چندلر رابطهاشان را از بقیه مخفی میکنند، که موجب شکلگیری چندتا از خنده دارترین موقعیتها و اپیزودها شد. «قسمتی که همه از قضیه خبردار میشوند» (The One Where Everybody Finds Out) و جایی که فیبی با ترفندهای بامزهای چندلر را امتحان میکند، همیشه بهعنوان یکی از بهترین اپیزودهای فرندز شناخته میشود.
یکی دوتا خط داستانی فرعی در این فصل هست که اگر نبود حس بهتری داشتیم، ولی واقعا کافی است نگاهی به ایدههای فوقالعاده و شوخیهای بینظیر این فصل بیندازید تا متوجه شوید هیچکدام از ایرادهایش نمیتواند خدشهای در جایگاه آن وارد کند. انقدر لحظات عالی و بامزه در فصل پنجم هست که نمیدانیم کدامش را انتخاب کنیم و این ۶ شخصیت دوستداشتنی بهترین موقعیتهایشان را در همین فصل خلق کردند.
بدترین قسمتها:
«قسمتی که دربارهی کیف جویی است» (The One With Joey’s Bag)
«قسمتی که دربارهی خندهی مصنوعی چندلر جلو رئیسش است» (The One With Chandler’s Work Laugh)
«قسمتی که ریچل سیگار میکشد» (The One Where Rachel Smokes)
بهترین قسمتها:
«قسمتی که همه باخبر میشوند» (The One Where Everybody Finds Out)
«قسمتی که در وگاس میگذرد» (The One In Vegas)
«قسمتی که فیبی با یک پلیس آشنا میشود» (The One With the Cop)
منبع: Looper
عمیقا با مقاله مخالفم. اون جاهایی که میگفت حضور بازیگرای مهمان خوب نبود اتفاقا خیلی هم خوب بود و اون قسمت جولیا رابرتز خیلی بامزه بود. کلا هرجایی که میگفت خوب نبود اتفاقا برعکس خیلی خوب و جالب بود
چرت ترین مقاله ای که دیدم تو عمرم
چه کاره مسخره ایه رتبه بندی یه سریال سیتکام پیوسته !