نگهبانان کهکشان برای نجات سینما وارد عمل شدند (باکس آفیس هفته)
فیلم «عجیب و غریب» (Freaky) تریلر کمدی است که این هفته تازه اکران شده و توانسته با فروش ۳٫۷ میلیون دلاری به صدر جدول راه پیدا کند. اما سینماها همچنان برای سر پا ماندن دست به دامن فیلمهای قدیمیتر مثل فیلم ابرقهرمانی «نگهبانان کهکشان» شدهاند.
فیلم «عجیب و غریب» که تازهوارد است و توانسته صدرنشین جدول فروش شود کمدی ترسناکی است که کریستوفر لندون آن را کارگردانی کرده است. این کارگردان و فیلمنامهنویس آمریکایی را برای نوشتن فیلمنامههای فیلمهای ترسناک علمی-تخیلی مثل «فعالیت فراطبیعی» و کارگردانی فیلمهای هالووینی «روز مرگ مبارک» میشناسیم. واقعیت این است که تا امروز آثارش چندان شاخص نبودهاند اما فیلم «عجیب و غریب» یک گام بزرگ رو به جلو برایش محسوب میشود.
فیلمی که در دوران کرونا هم در باکسآفیس موفق بوده و هم توانسته رضایت منتقدان را به خودش جلب کند. بهخصوص که فیلم با بودجهی محدود ۶ میلیون دلاری هم تولید شده و به همین دلیل انتظار میرود که جزء معدود فیلمهایی باشد که امسال به سود میرسند. چهار نوجوان توسط یک قاتل سریالی که به قصاب بلیسفیلد مشهور است به قتل میرسند. روز بعد از آن دانشآموز قلدر دبیرستان که دختری به نام میلی است مورد حملهی قضای بلیسفیلد قرار میگیرد. او با چاقوی قدیمی که دارد به شانهی دختر ضربه میزند و همان لحظه جای زخم روی شانهی خودش هم پدیدار میشود. خواهر بزرگتر میلی که افسر پلیس است از راه میرسد و قصاب را فراری میدهد و چاقوی او را بهعنوان مدرک ضبط میکند. روز بعد میلی و قصاب در بدن دیگری از خواب بیدار میشوند.
منتقدان فیلم «عجیب و غریب» را یک اسلشر سرگرمکننده میدانند. فیلم در سایت متاکریتیک امتیاز ۶۶ از ۱۰۰ را کسب کرده است. فیلمی که به گفتهی منتقدان بازی دو نقش اصلی آن و همینطور بازیگران مکمل باورنکردنی است. در این فیلم لندون به شکل تدریجی به اساتید ژانر اسلشر مثل کارپنتر نزدیک میشود. فیلم هوشمندانه و تند و تیز است که موقع تماشایش اوقات خوبی را سپری میکنید.
رتبهی دوم جدول در اختیار فیلم «بگذار برود» ساختهی توماس بزوچاست که یک وسترن مدرن یا همان نئووسترن محسوب میشود. ژانری که بزرگانش برادران کوئن هستند. فیلم دومین هفتهی اکرانش را میگذراند و هفتهی گذشته صدرنشین جدول فروش بود.
فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام است که لری واتسون سال ۲۰۱۳ آن را منتشر کرد. کوین کاستنر نقش یک کلانتر بازنشسته و دایان لین نقش همسر او را بازی میکند که بعد از فوت پسرشان مبارزه میکنند تا عروس و نوهشان را از خطر خانوادهی حریصی که در داکوتا برایشان ایجاد کردهاند، نجات بدهند.
امتیاز منتقدان به فیلم هم خوب است و نکتهی جالب اینکه این هفته فیلم در سایت متاکریتیک توانسته امتیاز ۶۴ از ۱۰۰ را کسب کند در حالی که امتیاز هفتهی گذشتهاش ۶۳ بود. اکثر اوقات وقتی تعداد نقدهای نوشته شده روی فیلم بیشتر میشود امتیازش پایینتر میآید که به نظر میرسد این دربارهی فیلم «بگذار برود» صدق نمیکند. منتقدان بازی لین و کاستنر را ستایش کردهاند و معتقدند آنها توانستهاند تعلیق فیلم را با احساسات صادقانه تلفیق کنند. این تریلری است که به گفتهی منتقدان ماهرانه اجرا شده و تقریبا توانسته مخاطب هدفش را تحتتأثیر قرار بدهد. مخاطبی که بالای ۵۰ سال دارد و از کاستنر و لین خاطره دارد و از کمی خشونت در یک درام دربارهی کاراکترهایی در اواسط عمرشان خوشش میآید. اما به جز آنها هر کس دیگری هم میتواند از مسیر خاکی و پوشیده شده از خون فیلم لذت ببرد. فیلم ظریفی نیست اما بهعنوان یک فیلم ژانر اریجینال است و زیرکانه ساخته شده.
فیلم کمدی «جنگ با پدربزرگ» با بازی رابرت دنیروی بزرگ و البته اوما تورمن در هفتهی ششم اکرانش در جایگاه سوم قرار گرفته است. در این فیلم کمدی و خانوادگی علاوه بر دنیرو بازیگران شناخته شدهای همچون کریستوفر واکن و اوما تورمن هم حضور دارند.
فیلم داستان مردی به نام اد است که به تازگی همسرش را از دست داده. یک روز تصادفی موقع خروج از مغازهی خواروبار فروشی چون چیزی را حساب نکرده دزدگیر به صدا درمیآید و او را دستگیر میکنند. این اتفاق که میافتد دخترش سالی که مدتهاست میخواهد پدر را قانع کند به خانهی او برود مصممتر میشود. او اتاق پسرش پیتر را برای پدرش آماده میکند و به همین دلیل پیتر دل خوشی از آمدن پدربزرگش ندارد. روز اول اد تمام وقتش را در اتاقش میگذراند و به این ترتیب پیتر به او اعلام جنگ میکند. جنگی میان نوه و پدربزرگ درمیگیرد که قرار نیست هیچکس دیگری از آن باخبر شود.
تیم هیل خالق یکی از شخصیتهای مهم کارتونی سالهای اخیر یعنی باب اسفنجی است و به ساختن فیلمهای مربوط به کودکان علاقه دارد. اما جالب است که فیلمنامهی جنگ با پدربزرگ را خودش ننوشته است.
فیلم با وجود فروش قابل قبولش اثر ضعیفی از کار درآمده است و منتقدان در سایت متاکریتیک به آن امتیاز ۳۴ از ۱۰۰ را دادهاند. آنها میگویند: «فیلم اول کار به اندازه بامزه است اما بعد مسیرش را به کلی اشتباه میرود. سؤالات زیادی برای تماشاگر پیش میآید که گروه بااستعداد بازیگران فیلم واقعا موقع قبول بازی در آن چه فکری میکردهاند. فیلم البته در ادامه باز هم گاهی اوقات نکتههای خندهداری دارد. شاید تئوری جنگ یک مرد مسن و یک کودک روی کاغذ جواب بدهد اما در عمل به پیرنگهای بیشتری برای ساختن یک فیلم متقاعدکننده نیاز دارید.»
فیلم «جنگ با پدربزرگ» با بودجهی ۲۴ میلیون دلاری ساخته شده است.
«بیا بازی کنیم» فیلم ترسناک ساختهی جیکوب چیس در سومین هفتهی اکرانش به ردهی چهارم جدول سقوط کرده است. داستان پسری به نام الیور است که به اوتیسم مبتلاست و نمیتواند حرف بزند. او از تلفن هوشمند برای ارتباط برقرار کردن با دیگران استفاده میکند. همکلاسیهای الیور در مدرسه او را اذیت میکنند و در حقیقت پشتیبان بزرگش مادرش است. زندگی مشترک پدر و مادر الیور هم با مشکل مواجه شده است. شبی الیور متوجه میشود که یک اپلیکیشن به نام «هیولاهای درک نشده» روی تبلتش نصب شده که داستان هیولایی به نام لری را تعریف میکند. لری به دنبال یک دوست میگردد. سارا مادر الیور شبنشینی ترتیب میدهد تا پسرش اجتماعی شود اما یکی از بچهها تبلت را پیدا میکند و لری ظاهر میشود و به او حمله میکند. بچهها الیور را مقصر میدانند. کمکم سارا هم چیزهای عجیب و غریبی را که الیور میبیند تجربه میکند و میخواهد پسرش را از تسخیر شدن توسط این هیولا نجات بدهد.
فیلم امتیاز ۵۸ از ۱۰۰ را در سایت متاکریتیک کسب کرده که بد نیست. به گفتهی منتقدان فیلم واقعا ترسناک از کار درآمده است و لحن غیرمعمولی هم دارد و موفق میشود به داستانش عمق لازم را بدهد. اما برخی هم معتقدند وحشتی که روی تبلت الیور وجود دارد روی پردهی سینما به نمایش درنمیآید و کار نمیکند. جیکوب چیس از مؤلفههای موفقیت ژانر در فیلمهای ترسناک اخیر استفاده کرده است. به علاوه به نظر میرسد که کارگردان با هیولا هم همدردی میکند و این باعث ایجاد مشکلاتی در شخصیتپردازیها شده است.
«دزد صادق» اکشنی با بازی لیام نیسن در ردهی بعدی جدول فروش قرار دارد. ام با بازی لیام نیسن دزدی است که سالها دوروبر بوستون گشته و حالا دیگر در زمینهی دزدی استادی شده است! اون با آنی ملاقات میکند که فارغالتحصیل روانشناسی است. تام عاشق آنی میشود و به خاطر او تغییر میکند. یک سال از رابطهی آنها میگذرد و تام میخواهد خودش را به پلیس معرفی کند تا دورهی محکومیتش کوتاه شود. پلیسها اول باور نمیکنند که او همان دزد معروف است. موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که پلیسها با دیدن جعبههای پول وسوسه میشوند تام را بکشند و پولها را برای خودشان بردارند.
امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۴۵ از ۱۰۰ است. منتقدان متوجه شدند که قصد کارگردان احتمالا این بوده که لیام نیسن را برای یک نقش اکشن دیگر به جز فیلمهای «taken» به سینما برگرداند اما متأسفانه فیلم قصهای ندارد که قهرمان برای مخاطب بسازد. منتقد ورایتی گفته است که فیلم مو به مو از روی راهنمای ساخت اکشن کپیبرداری شده و هر چند نکتههای خوبی هم دارد اما این قابل پیشبینی بودنش آزاردهنده است. کاراکترهایش هم عجیب و غریب هستند.
«انگاشته» کریستوفر نولان مهمترین فیلم جدول فروش است که در یازدهمین هفتهی اکرانش همچنان توانسته جزو ده فیلم باکس آفیس باقی بماند. یک تریلر علمی-تخیلی جاسوسی که به سیاق فیلمهای نولان در آن با زمان بازی میشود و فیلمنامهی پیچیدهای دارد. رابرت پتینسون و جان دیوید واشنگتن از بازیگران فیلم هستند. ماجرای جاسوسی که باید جهان را از وقوع جنگ جهانی سوم نجات بدهد.
این هفته فیلم «نگهبانان کهکشان» ساختهی جیمز گان و محصول سال ۲۰۱۴ دوباره اکران شده است. فیلم کمتر از یک میلیون دلار فروخته با این حال توانسته جایگاه هفتم جدول را به خودش اختصاص بدهد. دیدن فیلم جیمز گان به خصوص بعد از بلایایی که سر او آمد خوشایند است. جیمز گان سال گذشته به خاطر اظهارنظرهای قدیمیاش در توییتر بازخواست شده بود و او را از جهان مارول و «نگهبانان کهکشان» کنار گذاشتند.
فیلمی که منتقدان دوستش داشتند و به آن امتیاز ۷۶ از ۱۰۰ را دادند. آنها از کارگردانی جیمز گان خوششان آمده بود و شوخطبعی فیلم و داستان پرکشش آن را ستایش کردند. فیلم داستان یک سری مجرم بین کهکشانی است که باید جلوی جنگاور دیوانه و متعصبی را که میخواهد جهان را پاکسازی کند بگیرند.
کریس پرت، ون دیزل و بردلی کوپر از بازیگران فیلم هستند. این فیلم ابرقهرمانی یکی از موفقترین فیلمهایی است که از روی جهان مارول ساخته شده است. فیلمی که هم به لحاظ فروش موفق بود و هم اثری بامزه، سرگرم کننده و از لحاظ جلوههای بصری باشکوه بود.
فیلم تریلر «وفادار به بازی ۲» (True to the Game 2) در دومین هفتهی اکرانش توانست آنقدری فروش کند که وارد باکس آفیس شود. قسمت اول این درام آمریکایی سال ۲۰۱۷ توسط پرستون ویتمور ساخته شد و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی تری وودز بود. بازیگر معروفی هم نداشت. حالا قسمت دوم آن را جمال هیل ساخته است. داستان روزنامهنگار نیویورکی که بعد از مرگ دوستش هدف نگاه جنایتکاران میشود. فیلمنامه را دوباره پرستون ویتمور نوشته است.
فیلم مهمی نیست و حتی آنقدر دیده نشده که منتقدان به آن در سایت متاکریتیک امتیاز بدهند. جسته و گریخته دربارهاش نوشتهاند که شخصیتها جالب نیستند و داستان فیلم هیچ مسیر مشخصی را طی نمیکند. منتقد آستین کرونیکل میگوید که فیلم مبهم است و با این حال پایان بازی دارد که مشخص است تصمیم دارند اقتباس دیگری از جلد سوم کتاب وودز هم ارائه بدهند.
«داستان اسباب بازی» در اکران دوبارهاش در هفتهی دوم با سه پله افت در جایگاه نهم جدول با فروش ۲۲۲ هزار دلاری قرار دارد. «داستان اسباب بازی» ساختهی جان لسهتر که تقریبا همهی مغزهای متفکر پیکسار در ساختن آن دخیل بودهاند اولین انیمیشن بلندی محسوب میشد که به شیوهی تمام کامپیوتری سال ۱۹۹۵ ساخته شد و ابتدای فرنچایزی شد که هم به لحاظ مالی میلیاردها دلار سود نصیب سینما کرد و هم یکی از تحسین شدهترین سری فیلمهای ساخته شدهی سینما شد. تا امروز چهار قسمت از انیمیشن «داستان اسباب بازی» ساخته شده است.
«داستان اسباب بازی» ماجراهای اسباببازیهای پسربچهای به نام اندی است که دور از چشم آدمها جان میگیرند و زندگی روزمرهی خودشان را دارند. رئیس عروسکها یک کابوی به نام وودی است که عروسک محبوب اندی محسوب میشود. تا اینکه برای تولد اندی یک فضانورد به نام باز به او هدیه میدهند که سوگلی میشود. وودی با باز به مشکل برمیخورد اما این دو وقتی مشکلی برایشان پیش میآید دست دوستی به هم میدهند و بعد از آن دوستان خوبی برای یکدیگر میشوند.
فیلم در میان ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ به انتخاب کاربران imdb رتبهی ۸۱ام را دارد و امتیاز آن در سایت متاکریتیک ۹۵ از ۱۰۰ است. واشنگتنپست نوشته بود: «این فیلمی است که باید دید. فیلمی است که باید دربارهاش حرف زد و فیلمی است که دوباره و دوباره باید تماشایش کرد.»
فیلمی که بچهها را سرخوش میکند و در کنار آنها والدینشان را هم مجذوب میکند. راجر ایبرت گفته بود به لحاظ بصری فیلم شبیه یک رولرکاستر هیجانانگیز است. فیلمنامهاش هوشمندانه و شوخطبعانه و به شیوهای انسانی سرگرمکننده است.
در نهایت فیلم دهم جدول باز هم اکران دوبارهی یک فیلم قدیمی مناسبتی است. فیلم «الف» کمدی ساختهی جان فاورو محصول سال ۲۰۰۳ با بازی ویل فرل از فیلمهای محبوب کریسمسی است. داستان یک شب کریسمس که بچهای درون کیسهی سانتاکلاوس میخزد. سانتا که متوجه نشده او را با خودش به قطب شمال میبرد. در آنجا الفها نام او را از روی پوشکش بادی میگذارند. بادی در قطب شمال میان الفهای سانتاکلاوس و گوزنها بزرگ شده و ناگهان متوجه میشود که انسان است. او تصمیم میگیرد به نیویورک برود تا پدر واقعیاش را پیدا کند. اما در مواجهه با پدرش اتفاقات ناخوشایندی برایش رخ میدهد.
فیلمنامهی «الف» سال ۱۹۹۳ نوشته شده بود و قرار بود جیم کری نقش اصلی را بازی کند. فیلمنامهی اصلی جهانی تاریکتر از فیلمنامهای داشت که فاورو فیلم «الف» را بر اساس آن ساخت. منتقدان ولی فیلم را دوست دارند. به آن امتیاز ۶۴ از ۱۰۰ دادند و معتقد بودند از آن کمدیهای خوب خانوادگی است که پیام شیرینی دارد و فرل هم با وجود اینکه از هیچ کلمهی ناپسندی در فیلم استفاده نمیکند موفق شده کاراکترش را بامزه از کار دربیاورد.
نام فیلم | هفته اکران | فروش آخر هفته | فروش کلی |
عجیب و غریب Freaky |
۱ | ۳٫۷ | ۳٫۷ |
بگذار برود Let Him Go |
۲ | ۱٫۸ | ۶٫۹ |
چنگ با بابابزرگ The War with Grandpa |
۶ | ۱٫۳ | ۱۵٫۲ |
بیا بازی کنیم Come Play |
۳ | ۱٫۱ | ۷٫۳ |
دزد صادق Honest Thief |
۶ | 700k | ۱۲٫۴ |
انگاشته Tenet |
۱۱ | 735k | ۵۶٫۳ |
نگهبانان کهکشان Guardians of the Galaxy |
۳ | 406k | 406K |
وفادار به بازی ۲ True to the Game 2 |
۲ | 288k | 611k |
داستان اسباب بازی Toy Story |
۲ | 222k | 727k |
الف Elf |
۱ | 170k | 174k |
*رقم فروش بر اساس میلیون دلار است.