سریال «بنیاد»؛ اقتباس دیده نشدهی اپل تیوی از شاهکار آیزاک آسیموف
دههها پیش از آنکه به فناوریهای پیشرفته امروزی دست پیدا کنیم و فکر و ذکر دانشمندان فرود آمدن و ساختن کلونی روی خاک سرخ مریخ باشد، آیزاک آسیموف در مجموعه کتابهای «بنیاد» (Foundation) گسترش شگفتانگیز نسل بشر را در سراسر کهکشان پیشبینی کرده بود. آسیموف همچنین در مجموعه «بنیاد» ظهور هوش مصنوعی و شیوع فناوری همانندسازی (کلون کردن؛ یا به عبارت دیگر به وجود آوردن یک انسان در محیط آزمایشگاهی) را به تصویر کشیده است. سریال «بنیاد» با رویکردی متفاوت و با اقتباس از کتابهای آیزاک آسیموف به کاوش در مفاهیم بشری، تکنولوژیهای آیندهنگر و گسترش نسل بشر در کهکشان میپردازد. در ادامه ضمن معرفی کوتاه آیزاک آسیموف و مجموعه کتابهای «بنیاد»، به بررسی سریال این اثر تحسینشده علمی-تخیلی خواهیم پرداخت.
آیزاک آسیموف و «بنیاد»
آسیموف در سال ۱۹۲۰ در شوروی قدیم به دنیا آمد، اما قبل از آنکه حرف زدن را بیاموزد، خانوادهاش به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردند و بدین ترتیب آسیموف هرگز زبان روسی را نیاموخت و انگلیسی به زبان اولش تبدیل شد. او در دانشگاه بوستون به تدریس بیوشیمی مشغول بود، اما تقریباً به تمام شاخههای علم توجه داشت و در داستانهایش ایدههای علمی و شبهعلمی خود را روی کاغذ میآورد.
این نویسنده علاقهای به خلق آثار ادبی فاخر نداشت و ترجیح میداد در داستانهای خود تا میتواند از تخیلش برای به تصویر کشیدن آینده یا احتمالها و امکانهایی که یک تکنولوژی به خصوص به وجود میآورد، استفاده کند. واژههایی مثل رباتیک، پوزیترونیک و روانتاریخ در ابتدا به دست آسیموف و در داستانهایش ابداع شدهاند.
آیزاک آسیموف در کنار آرتور سی. کلارک و رابرت هاینلاین عصر طلایی ژانر علمی-تخیلی را به ارمغان آورد و با داستانهای کوتاه و رمانهایش تأثیر چشمگیری بر این ژانر گذاشت. تعداد داستانهای کوتاه و رمانهای آسیموف به هیچ وجه کم نیست (او کمابیش ۵۰۰ کتاب منتشر کرده) اما مجموعه کتابهای «بنیاد» در میان آثار او بیشترین محبوبیت و شهرت را دارد.
در ابتدا «بنیاد» مجموعهای از داستانهای کوتاه بود که آسیموف آنها را در یک مجله ادبی منتشر میکرد. بعدها با شاخ و برگ گرفتن بیشتر ایدههای «بنیاد»، آسیموف داستان هری سلدون و امپراطوری را به آنچه امروز به عنوان مجموعه کتابهای «بنیاد» میشناسیم تبدیل کرد که از همان ابتدا با استقبال شدید طرفداران ژانر علمی-تخیلی مواجه شد.
داستان سریال «بنیاد» درباره چیست؟
سریال «بنیاد» ما را صدها سال در آینده جلو میبرد و یک سلطنت پرشکوه کهکشانی را به تصویر میکشد. یک امپراطوری به پهناوری کل کهکشان که با آشوبگرایی (ناسالارگرایانه) به سلطه خود ادامه میدهد. تا اینکه پایههای آن شروع به لرزش میکند و زمزمه سقوطش به گوش کل کهکشان میرسد. تصمیم بر این میشود که جامعه به شیوهای سادهتر و با هرجومرج کمتر بازآفرینی شود. از پی این تصمیم اتفاقات زیادی رخ میدهد، از جمله تلاش مهاجران هزاران سیاره برای بازپسگیری هویتشان، اصلاح جامعه، هنر و اقتصاد به دلخواه خود.
شاید این داستان به گوش شما آشنا بیاید. احتمالاً شما را بلافاصله یاد فیلم «تلماسه» (The dune: part one) بیندازد که از کتابی با همین نام نوشته فرانک هربرت اقتباس شده. «بنیاد» و «تلماسه» شباهتهایی دارند، اما مسیری که این دو اثر طی میکنند کاملاً متفاوت است.
ناگفته نماند آسیموف با دقت بیشتری که به علم و فناوری داشته، پیشبینیهای دقیقتری درباره تکنولوژیهای بحثبرانگیز به عمل آورده است؛ تکنولوژیهایی مانند همانندسازی، نوترکیبهای مولکولی مواد غذایی و کارگرانی که (چه انسان، و چه رباتهای انساننما) با هوش مصنوعی تقویت شدهاند. همین امر باعث شده کتابهای آسیموف برای خوانندگان قرن بیستویکم واقعگراتر باشد.
نحوه سلطنت امپراطور کلیون به کهکشان باعث شد قرنها بدون آنکه به چالش کشیده شود حکمرانی کند. او با ایجاد ۳ نسخه همانند از خود، به نوعی جاودانگی را تجربه کرد. این نسخهها با نامهای روز، غروب و طلوع شناخته میشوند و به تدریج (با گذر عمر) جای یکدیگر را در حکمرانی به کهکشان میگیرند. طلوع نسخه نوجوان کلیون است که به تدریج از روز و غروب نحوه فرمانروایی و سلطنت را میآموزد. روز نسخه بالغ و آزموده شده کلیون و تجسم جاودانه چهره امپراطور به شمار میآید. غروب نیز در مقام پیر دانا، یک مشاور با تجربه، ظاهر میشود تا هم طلوع را آموزش دهد، هم روز را هدایت کند.
این شکل از حکومت در کهکشان رشد پیدا کرد و به دوره طلایی امپراطوری تبدیل شد. اما پس از هر اوجی، افولی در کار است و افول امپراطور کلیون هم سرانجام موعدش فرا رسید. کسی که درباره این افول و عواقب ویرانکننده آن هشدار داد، یک دانشمند مرتد به نام دکتر هری سلدون (با بازی درخشان جرد هریس) بود. دکتر سلدون معتقد بود ادامه این شکل از حکومت و چرخهای که امپراطور کلیون آن را بنا نهاده، بشریت را به سوی ویرانی و تباهی عظیمی سوق خواهد داد.
دکتر سلدون با به کار گرفتن ریاضیات پیشرفته فراکتالی ترکیبی از استعارهها، علم و شبهعلم به وجود میآورد تا مفاهیم نظریه روانتاریخ خود را با اصطلاحات تکنولوژیکی توضیح دهد. روانتاریخ این توانایی را به دکتر سلدون میدهد تا بتواند آینده را پیشبینی کند. بدین ترتیب دکتر سلدون درمییابد سقوط امپراطور کلیون اجتنابناپذیر است و پس از سقوط او، کهکشان به مدت ۳۰هزار سال غرق در وحشیگری و بیتمدنی خواهد شد و این شرایط تا زمان ظهور یک امپراطوری جدید ادامه پیدا میکند.
اما دکتر سلدون تنها کسی نبود که با استفاده از روانتاریخ موفق شد به این آینده تباه پی ببرد. چندین سال نوری دورتر از سیارهای که دکتر سلدون در آن سکونت داشت، سیارهای وجود دارد که مردم آن از علم و دانش اجتناب میکنند، همه جز دختر جوانی به نام گال دورنیک (با بازی لو لیوبل). گال دورنیک ریاضیدان جوان و خوشآتیهای است که درست به همان نتیجه دکتر سلدون میرسد. دورنیک با پی بردن به آینده تاریک نسل بشر به وحشت میافتد و در صدد جلوگیری از سلسله اتفاقاتی که به این سرنوشت ختم میشوند، قدم برمیدارد.
درنهایت امپراطور کلیون به اهمیت این هشدارها پی میبرد. امپراطور گال دورنیک و هری سلدون را به سیارهای دورافتاده با شرایطی نامناسب تبعید میکند و به آنها اجازه میدهد کار و تحقیق خود را روی بنیاد آغاز کنند. بنیاد راهحلی است که دکتر سلدون و دورنیک با هم به آن رسیدند تا شدت مشکل اجتنابناپذیری که نسل بشر را تهدید میکند، تا حد امکان کمتر شود. درواقع بنیاد مخزنی از دانش بشر به شمار میآید که در صورت موفقآمیز بودن، میتواند دوران وحشیگری کهکشان را از ۳۰هزار سال به تنها چند سال کاهش دهد. به عقیده دکتر سلدون نمیتوان از دوران تاریک اجتناب کرد، اما با رویکرد مناسب و به دست گرفتن ابتکار عمل میتوان مدت زمان آن را کاهش داد.
در ادامه داستان سریال «بنیاد» پیچوتابهای بسیاری پیدا میکند، از جمله به وجود آمدن یک فرقه ریاضیگرا به دست گال دورنیک برای به چالش کشیدن حاکمیت امپراطور کلیون. امپراطوری که به تازگی جای نسخه قبلی خود را گرفته و سالهای اول سلطنت خود را تجربه میکند.
سریال «بنیاد» با هنرنمایی بازیگران با استعداد و فوقالعاده، کاوش مفاهیم منحصر به فردی که تنها در ژانر علمی-تخیلی ممکن است، و جلوههای ویژه شگفتانگیز، یک حماسه فضایی گسترده را روایت میکند که هواداران ژانر علمی-تخیلی را به وجد خواهد آورد. بنابراین هواداران سریال حق دارند از دیده نشدن «بنیاد» میان مخاطبان این ژانر تعجب کنند. «بنیاد» هر چیزی که دوستداران علمی-تخیلی میپسندند را یک جا دارد، پس چرا هنوز به محبوبیتی که لایق آن هست، دست پیدا نکرده؟
مشکل «بنیاد» چیست؟
اگر به سریالهای مشهور اخیر تلویزیون دقت کرده باشید، میدانید که اغلب آنها از همان ابتدا به واسطه تبلیغات گسترده یا اقبال طرفداران در رسانهها برجسته شدند و به شهرت دست پیدا کردند. با وجود اینکه «بنیاد» هنوز به این مرحله نرسیده، شبکه اپل تیوی+ (Apple TV+) به موفقیت سریال «بنیاد» ایمان راسخی دارد. این شبکه سرمایهگذاری بزرگی روی سریال حماسی فضاییاش کرده است و قصد ندارد به این زودیها از اقتباس شاهکار آسیموف دست بکشد. این شبکه دلایل خوبی برای سرمایهگذاری روی «بنیاد» دارد که در ادامه به چندی از آنها اشاره خواهیم کرد.
همانطور که پیشتر گفتیم ممکن است نقاطی از داستان «بنیاد» یا حتی برخی صحنهها و نورپردازیها به طرز عجیبی برای طرفداران «تلماسه» آشنا به نظر برسد، اما این شباهت مختص به اقتباسهای این آثار نیست و در کتابها هم دیده میشود. باید خاطرنشان کرد که فرانک هربرت و آیزاک آسیموف دو نویسنده همعصر نبودند. «تلماسه» فرانک هربرت پس از مرگش به شهرت رسید، در حالی که آیزاک آسیموف به اندازهای پرمخاطب و مشهور بود که در دهه ۵۰ میلادی تنها نویسندهای به شمار میآمد که برای یک کتاب علمی-تخیلی نیم میلیون دلار (حدود یک میلیون دلار امروزی) پیش پرداخت دریافت میکرد.
آسیموف در دهه ۵۰ چنین نویسنده شاخص و نامداری بود، در حالی که فرانک هربرت تازه در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ (او در سال ۱۹۸۶ فوت کرد) به لطف «تلماسه» به موفقیت رسید. این نکته به ما نشان میدهد زمانه تغییر کرده. در گذشته مجموعه کتابهای «بنیاد» به طور بالقوه درآمد بیشتری برای نویسنده و ناشر داشتند و محبوبتر بودند، اما امروز اقتباس تلویزیونی این اثر نسبت به اقتباس «تلماسه» هوادارهای کمتری دارد.
این موضوع دلایل متعدد و معقولی دارد که همه آنها به استقبال مخاطب مربوط نمیشوند. یکی از اصلیترین دلایل دیده نشدن «بنیاد» تبلیغات است. شبکههای استریم آنلاین مانند مکس (HBO max) به طور بیوقفه میلیونها دلار برای تبلیغ فیلم «تلماسه» و دنبالهی آن هزینه کردهاند و فیلم را در سینماها به نمایش درآوردهاند. اما شبکه اپل تیوی+ چنین تبلیغاتی برای سریال «بنیاد» انجام نداده.
بدیهی است که «بنیاد» برخلاف «تلماسه» یک فیلم سینمایی نیست و اپل تیوی+ نباید مثل مکس اثر خود را در بازار انبوه جهانی تبلیغ کند و استراتژی تبلیغاتی یکسانی داشته باشد (چرا که رقابت با شبکههای استریم آنلاین است، نه فیلمهایی که در آن فصل از سینما اکران میشوند). اما با توجه به کاهش مشترکهای شبکه و اشتیاق کمتری که مخاطب به اپل تیوی+ نشان میدهد، منطق حکم میکند شبکه سریال بزرگ و پرخرجی مانند «بنیاد» را بیشتر تبلیغ کند.
اپل تیوی+ با شبکههای استریم آنلاین بزرگ و پرمخاطبی مانند هولو، مکس و دیزنی+ در حال رقابت است و به نظر میرسد دارد غافله را میبازد. به خصوص که نسبت به شبکههای مذکور سریالهای کمتری برای ارائه دارد. تجربه ثابت کرده یک سریال خوب و محبوب به تنهایی میتواند کاری کند مشترکین یک شبکه مدام اشتراکشان را تمدید کنند، بنابراین مانور دادن روی «بنیاد» برای اپل تیوی+ یک امر حیاتی به شمار میآید.
در کمال تعجب شبکه هنوز برای تبلیغات گسترده دست به کار نشده. با توجه به تداوم اعتصاب نویسندگان و بازیگران در هالیوود، اپل تیوی+ با اندکی شانس موفق شد از طریق جلوههای ویژه کارهای نهایی «بنیاد» را به سرانجام برساند و فصل دوم سریال را منتشر کند. آیا چنین کاری حماقت است؟ شاید، شاید هم نه. اعتصاب بازیگران و نویسندگان طولانی مدت (حداقل شش ماه) ادامه پیدا خواهد کرد تا بالأخره مذاکرات آنها با استودیوهای هالیوودی به نتیجه برسد.
در حوزه تبلیغات اصطلاحی وجود دارد به نام مخاطب اسیر، به این معنا که مخاطب در شرایطی قرار میگیرد که انتخابهای زیادی ندارد و مجبور است محصولی که شما ارائه دادهاید را چه خوشش بیاید چه نیاید، مصرف کند. با وجود تعطیل شدن فیلمبرداری بسیاری از سریالهای شبکههای رقیب اپل تیوی+، انتشار فصل دوم «بنیاد» میتواند مخاطبها را با استراتژی مخاطب اسیر جذب کند. وقتی تولید سریالهای محبوبتان متوقف شده و نمیتوانید آنها را تماشا کنید، برای سرگرمی محض هم که شده سراغ سریال خوبی خواهید رفت که در گذشته به هر دلیلی نسبت به آن بیاعتنا بودهاید. بدین ترتیب یا بلافاصله مجذوب داستان سریال میشوید، یا پس از تماشای آن، به اندازه کافی درگیر داستان خواهید شد تا نسبت به تماشای ادامه آن بیمیل نباشید.
اعتصاب نویسندگان و بازیگران در هالیوود باعث شده سریالهای پرطرفداری ضربه ببینند و یا کیفیت آنها پایین بیاید، یا کوتاهتر از پیش به تولید برسند. برای مثال فصل جدید سریال محبوب «فیلادلفیا همیشه آفتابی است» (It’s always sunny in Philadelphia) با تنها ۷ قسمت انتشار یافت، فصلی که به طرز رقتانگیزی بیکیفیت ظاهر شد و اعتراض هواداران این سریال را به همراه داشت.
در آینده چه اتفاقی برای «بنیاد» خواهد افتاد؟
از زمان آغاز اعتصاب نویسندگان و بازیگران برای دستیابی به درآمد بیشتر از آثاری که در تولیدشان نقش حیاتی دارند، تبلیغات اپل تیوی+ برای سریال «بنیاد» به طرز قابل توجهی بیشتر شده. هر شبکهای برای فصل جدید سریالهای خود تبلیغ میکند، اما اینطور که به نظر میرسد تبلیغات «بنیاد» از حالت معمول بیشتر شده.
برخلاف شبکههای استریم آنلاین دیگر مانند مکس یا دیزنی+ که از ابتدا کمپانیهای بزرگ فیلمسازی بودهاند، اپل در اصل یک شرکت در حوزه تلفن همراه و کامپیوتر است که در ارائه و فروش محصولهایش در بازار موفق عمل کرده و در استفاده از تکنیکهای فروش محصول تبحر بینظیری دارد. اپل از محدودیت انتخاب مخاطب در تماشای فیلمها و سریالها آگاه است و تصمیم گرفته از این فرصت کوتاه بیشترین استفاده را ببرد.
چرا شبکه اپل تیوی+ از این موضوع به نفع خود استفاده نکند؟ وقتی هیچ محصول جدیدی در صنعت سرگرمی ارائه نشود، شبکه اطمینان دارد که حتی آن دسته از مخاطبان که طرفدار ژانر علمی-تخیلی نیستند و سریالهای تولید شده در باقی ژانرها را دنبال میکنند، درنهایت تسلیم میشوند و «بنیاد» را امتحان میکنند. شبکه امیدوار است فرصت به دست آمده باعث افزایش تعداد بینندگان و مشترکین شود و روند فعلی را تغییر دهد.
شاید پس از استراتژی جدید شبکه دیگر هواداران سریال «بنیاد» از خودشان نپرسند چرا مخاطبان این سریال را نادیده گرفتهاند، چرا که زمانه تغییر میکند و ممکن است این بار این تغییر به نفع سریال «بنیاد» باشد.
منبع: MOVIEWEB
مشکل اساسی که من دارم اینه که انقدر فاصله بین فصل هاش میزارن کلا تمام شخصیت ها و داستاناشون و فراموش کردم
دیگه بیخیال تماشای ادامه ش شدم