معرفی کتاب «آونگ فوکو»؛ راز داوینچی برای آدم‌های زرنگ

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
کتاب آونگ فوکو

بهترین راه برای توصیف کتاب «آونگ فوکو» (Foucault’s Pendulum)، اثر اومبرتو اکو (Umberto Eco)، این است: «کد داوینچی» (The Davinci Code) برای آدم‌های زرنگ. «کد داوینچی» رمانی بود که سعی داشت با زیر سوال بردن یک سری از حقایق پذیرفته‌شده در تاریخ مسیحیت و اشاره به توطئه‌های تاریخی جورواجور، شما را شگفت‌زده کند، ولی مشکل رمان یکی نثر خشک و بی‌جان دن براون، نویسنده‌ی کتاب، و دیگری توسل به کلیشه‌های هالیوودی بود که سطح رمان را پایین می‌آورد. اکو چند دهه قبل، در سال ۱۹۸۹، کاری را که دن براون می‌خواست انجام بدهد، به‌شکلی به‌مراتب خلاقانه‌تر و جالب‌تر انجام داده بود و شاید حتی بتوان گفت پیش از این‌که «کد داوینچی» نوشته شود، اکو در قالب «آونگ فوکو» آن را هجو کرد. در این مطلب قصد داریم دلیل نبوغ‌آمیز بودن رمان را توضیح دهیم.

برای شروع لازم است اشاره کنیم که چه تئوری‌های توطئه را باور کنیم، چه بهشان شک داشته باشیم، چه به‌کل ردشان کنیم، بدون‌شک ما در شک‌گرایانه‌ترین دوران تاریخ زندگی می‌کنیم. ظهور شبکه‌های اجتماعی باعث شده بعضی از ایده‌ها و نظریه‌ها به‌شکلی بی‌سابقه بین مردم پخش شوند، در حالی‌که در نسل قبل شاید فقط چند انسان انگشت‌شمار و به‌شدت پیگیر ازشان آگاه می‌شدند.

متاسفانه یا خوشبختانه دروازه‌ی اطلاعات ممنوعه به روی همه باز شده است و حالا همه‌ی آدم‌ها، در هر کجا که باشند، می‌توانند تفسیر خود را از آنچه فکر می‌کنند در پشت‌پرده‌ی دنیا جریان دارد ارائه کنند. لاپوشانی دولت‌ها، ماموریت‌های نظامی مخفی، تقلب در انتخابات، نظارت جمعی مخفیانه، آدم‌فضایی‌ها، خزنده‌های انسان‌نما و… همه به دغدغه‌ی افرادی تبدیل شده‌اند که احساس می‌کنند حقیقت جهان از جانب جوامع مخفی و دولت‌های سایه از آن‌ها پنهان شده است.

نگاهی اجمالی به کتاب «آونگ فوکو»

اومبرتو اکو از دهه‌ی ۱۹۸۰ متوجه ظهور نظریه‌پردازان توطئه شد و در واکنش به آن‌ها، یکی از رازآلودترین کتاب‌های تاریخ یعنی کتاب «آونگ فوکو» را نوشت. این رمان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های هجوآمیز اواخر قرن ۲۰ است و اهمیت فرهنگی آن از زمان انتشار تاکنون بیشتر هم شده است. اساساً هدف اکو از نوشتن این کتاب، هجو کردن دو گروه بود: یکی آدم‌های به شدت شکاک و دیگری ناشرانی که در ازای دریافت پول، کتاب منتشر می‌کردند و برخلاف ناشران معمولی استانداردی برای تایید یا رد کردن کتاب‌ها نداشتند.

کتاب آونگ فوکو اثر اومبرتو اکو

این ناشران به‌خاطر ماهیت‌شان اقلیت‌ها را به خود جذب می‌کنند. یکی از این اقلیت‌ها افراد شکاک است که فکر می‌کنند نوشته‌یشان حاوی «روایت واقعی» اتفاقات تاریخی است، روایتی که مردم بی‌صبرانه منتظر شنیدنش هستند تا از گمراهی نجات پیدا کنند.

راوی رمان کاسابون (Casaubon) است. هنگامی‌که او در رمان به ما معرفی می‌شود، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است. او در حال کار کردن روی پایان‌نامه‌ای است که موضوع آن شوالیه‌های معبد (Knights Templar) است. او در طول تحقیقاتش با جکوپو بلبو (Jacopo Belbo)، یک ویراستار آشنا می‌شود و پس از این آشنایی، بلبو او را به یکی از همکارانش به نام دیوتالوی (Diotallevi) معرفی می‌کند.

این سه به‌خاطر علاقه‌یشان به تاریخ به‌سرعت با هم دوست می‌شوند. یکی از وجه‌اشتراک‌های مهم آن‌ها با هم این است که هر سه به مسخره بودن بسیاری از نظریات تاریخی واقف‌اند. به‌عنوان مثال، کاسابون شوالیه‌های معبد را از دید فرهنگی و تاریخی بررسی می‌کند و علاقه‌ای به این ندارد که آن‌ها را به چشم فرقه‌ی مخوف و فوق‌العاده قدرتمندی ببیند که در نقش دست‌های پشت‌پرده، یک سری از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی را هدایت کردند.

با این حال، شخصیتی دیگر در رمان به نام کلنل آردنتی (Colonel Ardenti) وجود دارد که نقطه‌ی مقابل اوست. او کتابی را به خانه‌ی نشر بلبو عرضه می‌کند. آردنتی بر این باور است که کدی باستانی را رمزگشایی کرده که نشان می‌دهد شوالیه‌های معبد برنامه داشته‌اند تا تمام تمدن‌های جهان را کاملاً تحت کنترل خود دربیاورند. فراتر از این، او فاش می‌کند که شوالیه‌های معبد محافظان جام مقدس هستند، شیئی که در اصل سرچشمه‌ی انرژی رادیواکتیو است.

آقای گراماند (Garamond)، کارفرمای بلبو، کاسابون و دیوتالوی را استخدام می‌کند تا به انتشار یک سری اثر در حوزه‌ی علوم غریبه کمک کنند، چون این آثار خوانندگان بیشتری را به انتشارات جذب خواهند کرد.

این سه به‌شکلی خستگی‌ناپذیر تمام منابعی را که درباره‌ی توطئه‌های گمنام است می‌خوانند و با دقت پیرامون این حوزه پژوهش انجام می‌دهند و تمام ارتباطات پنهان و آشکار رویدادهای تاریخی با یکدیگر را یادداشت می‌کنند.

آونگ فوکو

پژوهش آن‌ها، در کنار کتاب‌هایی که آردنتی و افرادی چون او نوشته‌اند – کاسابون و همکارانش آن‌ها را «شیطانی‌ها» (The Diabolicals) خطاب می‌کنند – در نهایت الهام‌بخش آن‌ها می‌شود تا خودشان هم تئوری توطئه‌ای از خودشان بسازند.

تئوری توطئه‌ی آن‌ها، شگفت‌انگیزترین تئوری توطئه‌ی مبتنی بر ایده‌ی «جوامع مخفی» است، تئوری‌ای که از لحاظ دیوانه‌وار بودن تمام تئوری توطئه‌های مشابه را روسفید می‌کند. چندتا از جوامع مخفی‌ای که در شکل دادن تئوری توطئه‌ی آن‌ها موثر بودند شامل موارد زیر می‌شود:

  • فراماسون‌ها
  • گنوسی‌ها (Gnostics)
  • فرقه‌ی کطولحو (The Cult of Cthulhu)
  • یسوعیان (Jesuits)
  • چلیپای گلگون (Rosicrucianism)
  • مورمون‌ها

تئوری توطئه‌ی آن‌ها، که آن را «توطئه» (The Plan) خطاب می‌کنند، به شبکه‌ای بزرگ و پیچیده از روایت‌های دروغین تبدیل می‌شود که قرن‌ها و قاره‌ها را درمی‌نوردد و توضیح می‌دهد که شوالیه‌های معبد از دانش کنترل کردن جریان‌های زمینی (Telluric Currents) برخوردارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد آب‌وهوای سیاره‌ی زمین را تغییر دهند.

طولی نمی‌کشد که کاسابون و بقیه  طوری درگیر بازی‌ای که خودشان راه انداخته‌اند می‌شوند که متوجه تاثیر آن روی روح و روان خود نمی‌شوند. به‌مرور آن‌ها از «توطئه» نه به‌عنوان یک سرگرمی، بلکه به‌عنوان راهی برای فرار کردن از مشکلات شخصی خود نگاه می‌کنند. این تجربه برای بلبو شدیدتر از دو دوست دیگرش است و او کاملاً غرق در پروژه می‌شود.

یکی از نقل‌قول‌های معروف داخل کتاب درباره‌ی متی (Matthew)، مرقس (Mark)، لوقا (Luke) و یوحنا (John) استعاره‌ی خوبی از وضعیت شخصیت‌های داخل کتاب است:

متی، مرقس، لوقا و یوحنا چندتا آدم شوخ‌طبع هستند که جایی با هم ملاقات می‌کنند و تصمیم می‌گیرند مسابقه‌ای با هم بگذارند. آن‌ها شخصیتی را ابداع می‌کنند، سر چند حقیقت تغییرناپذیر با هم توافق می‌کنند و بعد با هم قرار می‌گذارند تا هرکدام آزادانه و آنطور که دلش می‌خواهد، این حقایق را تفسیر کند و بهشان شاخ‌وبرگ دهد. در نهایت آن‌ها برنده‌ای بین خودشان تعیین خواهند کرد. این چهار داستان دست دوستانی می‌افتند که نقش منتقد را ایفا می‌کنند: متی نسبتاً واقع‌گراست، ولی کمی بیش‌ازحد روی قضیه‌ی منجی بودن شخصیت ابداع‌شده تاکید می‌کند؛ مرقس اصلاً نویسنده‌ی بدی نیست و فقط ذهنی نسبتاً آشفته دارد؛ لوقا بسیار باوقار است، نمی‌توان این را کتمان کرد؛ یوحنا هم جنبه‌ی فلسفی ماجرا را کمی بیش‌ازحد جدی می‌گیرد. اما در حقیقت داستان‌هایی که می‌نویسند جذابیت دارند و بین مردم پخش می‌شوند و وقتی این چهار نفر متوجه می شوند که چه اتفاقی در حال وقوع است، دیگر خیلی دیر شده است. پولس (Paul) در جاده‌ی دمشق مسیح را می‌بیند. پلینیوس (Pliny) بنا به دستور امپراتور نگران بازرسی خود را شروع می‌کند و لشکری از کذب‌نویسان که مسیح را از نزدیک ندیده بودند، وانمود می‌کنند که اطلاعات زیادی درباره‌ی او دارند… همه‌ی این اتفاقات روی ذهن پطرس (Peter) تاثیر می‌گذارند و باعث می‌شوند که او خود را زیادی جدی بگیرد. یوحنا تهدید می‌کند که حقیقت را به همه خواهد گفت. پطرس و پولس او در جزیره‌ی پاتموس زندانی می‌کنند.

مثل حواریونی که در این نقل‌قول ازشان صحبت شده، وقتی آن‌ها می‌فهمند که بیش‌ازحد درگیر این تئوری توطئه شده‌اند دیگر دیر شده است؛ آن‌ها کنترل خود را روی هیولایی که به وجود آوره‌اند از دست داده‌اند.

پیش از این‌که این بازی از کنترل خارج شود، اکو راهی پیش روی کاسابون قرار می‌دهد تا از ادامه‌ی این بازی انصراف دهد. در یکی از قسمت‌های مهم رمان، لیا (Lia)، دوست‌دختر کاسابون، یادداشت‌های مربوط به «توطئه» را می‌خواهند و متوجه می‌شود که کاسابون چقدر عمیق و شدید درگیر این بازی شده است. لیا متوجه نکته‌ای می‌شود که از ظاهراً از درک خود کاسابون خارج است: او هرچقدر بیشتر درگیر گمانه‌زنی و کفرگویی می‌شود، هرچه بیشتر ‌در درک ماهیت پروژه دچار سوءتفاهم می‌شود. به‌عبارت دیگر، او از ماهیت اصلی «توطئه» که کاملاً هجوآمیز بود فاصله می‌گیرد و خودش شبیه به همان اشخاص شکاک و توطئه‌پردازی می‌شود که در ابتدا قصد داشت مسخره کند.

لیا به کاسابون می‌گوید: «تو درگیر ایده‌ها و مفاهیم سطحی هستی. گاهی‌اوقات عمیق به نظر می‌رسی، ولی تنها دلیلش این است که یک عالمه ایده‌ی سطحی مختلف را به هم چسبانده‌ای تا سراب عمق و استحکام را به وجود بیاوری. به محض این‌که روی سطحی که به وجود آورده‌ای بایستی، معلوم می‌شود که این استحکام ظاهری چقدر شکننده است.»

کاسابون برای مدتی از «توطئه» فاصله می‌گیرد، ولی وقتی دیوتالوی بیمار می‌شود و می‌گوید دلیل بیمار شدنش، کشف کردن دانش ممنوعه‌ای است که بهتر بود کشف‌نشده باقی می‌ماند، او دوباره درگیر پروژه می‌شود.

وقتی آن‌ها متن کتاب را به یکی از آشنایان ثروتمندشان به نام آگلی (Aglie) می‌فرستند، شرایط هرچه بیشتر از کنترل خارج می‌شود. اگلی مردی است که عمیقاً به مطالعه‌ی علوم غریبه علاقه دارد و در نظر او در همه‌ی تئوری‌های توطئه حداقل اندکی حقیقت نهفته است. در رمان به‌طور ضمنی اشاره می‌شود که او با گروهی مخفی در ارتباط است که اطلاعات به‌مراتب بیشتری درباره‌ی ساز و کار دنیا دارند، ولی ماهیت واقعی گروه هیچ‌گاه معلوم نمی‌شود.

آگلی از ماهیت هجوآمیز کتاب آگاه نیست. کاسابون و همکارانش می‌خواهند پیش از این‌که این مسئله را به اطلاع او برسانند، نظرات واقعی او را در این باره بشنوند. واکنش او آن‌ها را شوکه می‌کند؛ او کتاب را بسیار جدی می‌گیرد و از آن‌ها می‌خواهد که به او بگویند چه اطلاعات دیگری را پنهان نگه داشته‌اند.

حال حس پارانویا کاسابون، بلبو و دیوتالوی را در خود غرق می‌کند، چون آن‌ها احساس می‌کنند هرکجا که می‌روند، افرادی در حال تعقیب کردن و زیر نظر داشتن آن‌ها هستند. اکنون بازی تمام شده و پارانویشان کاملاً واقعی به نظر می‌رسد.

اگلی و اشراف‌زاده‌هایی که با آن‌ها در ارتباط است، ایده‌ای ندارند که این سه نفر چطور موفق شده‌اند حقایقی را که مدت‌ها دنبالش بودند کشف کنند. تنها دغدغه‌ی آن‌ها این است که از کل این حقیقت باخبر شوند و بعد اطمینان حاصل کنند که این نویسندگان حتی یک کلمه هم درباره‌ی این مسائل به کسی چیزی نگویند.

رمان روان‌شناختی «آونگ فوکو» سوالاتی درباره‌ی توطئه‌های پنهان می‌پرسد که آثاری با سوژه‌ی مشابه حتی به آ‌ن‌ها فکر هم نمی‌کنند. این رمان درباره‌ی توطئه‌ای خاص نیست، بلکه موضوع آن جذابیت تحقیق و پژوهش درباره‌ی این توطئه‌هاست. نظر خود اکو این است که دلیل وجود این تئوری‌ها، تلاشی برای توضیح پدیده‌های مرموز به‌شکلی بزرگ‌نمایانه و دیوانه‌وار است، چون شخص از هوش کافی برای رسیدن به درکی واقع‌گرایانه و عینی از آن‌ها برخوردار نیست.

به‌عنوان مثال، اگر کودتایی در کشوری دوردست اتفاق بیفتد، کار راحت‌تر این است که وانمود کنیم این کودتا، صرفاً یک حرکت شطرنج‌وار دیگر از جانب فرقه‌ای مخوف و فوق‌العاده قدرتمند است که پشت درهای بسته جهان را کنترل می‌کند، ولی اگر به خود زحمت دهیم و درباره‌ی عوامل ژئوپلیتیک بسیار پیچیده‌ای که به چنین رویدادی ختم شده‌اند تحقیق کنیم، احتمالاً دیگر ذهن‌مان سمت تئوری توطئه‌های دیوانه‌وار نخواهد رفت، چون عوامل مختلفی را که به وقوع این اتفاق منجر شده‌اند شناسایی کرده‌ایم.

با در نظر داشتن این مسئله در ذهن، نکته‌ای معلوم می‌شود: اکو با نوشتن این رمان تاریخی قصد داشته روی دو درون‌مایه تاکید کند: ۱. وسواس فکری ۲. پارانویا

اثری مشابه به کتاب «آونگ فوکو» – که البته شاید در نگاه اول شباهت آن معلوم نباشد – «زودیاک» (Zodiac)، فیلم دیوید فینچر در سال ۲۰۰۷ است. در نگاه اول – و در نیمه‌ی اول فیلم – «زودیاک» یک فیلم تاریخی است که تلاش می‌کند قتل‌های زنجیره‌ای و آزاردهنده‌ی قاتل زودیاک در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ در آمریکا را بازسازی کند. اما وقتی فیلم وارد نیمه‌ی دوم‌اش می‌شود، به‌شکلی جالب تغییر مسیر می‌دهد و بدین صورت، راه خود را از بقیه‌ی فیلم‌هایی که درباره‌ی قاتل‌های سریالی هستند سوا می‌کند.

در نیمه‌ی دوم فیلم، قتل‌ها متوقف می‌شوند، پلیس‌ها طی بازرسی‌هایشان دائماً به بن‌بست می‌خورند و به‌مرور خود قتل‌ها و ترس مردم از قاتل زودیاک، به خاطره‌ای محو و تقریباً از یاد رفته در اذهان عمومی تبدیل می‌شود.

رابرت گری‌اسمیت (Robert Graysmith)، شخصیت اصلی داستان که یک کارتونیست است، نمی‌تواند بی‌خیال این پرونده شود و برای همین روز به روز از همکارانش – که نسبت به دغدغه‌ی شبانه‌روزی او بی‌تفاوت‌اند – بیشتر فاصله می‌گیرد.

اومبرتو اکو

وقتی این پرونده در مرکز توجه قرار داشت، همه به اندازه‌ی گری‌اسمیت نسبت به آن وسواس فکری داشتند و او به‌خاطر توانایی خود در زمینه‌ی ایجاد ارتباط‌های باورپذیر بین قتل‌ها تحسین شد، ولی با گذر زمان، قاتل زودیاک از خاطر مردم پاک و با مسائل و مشکلات روز جایگزین شد، اما رابرت نمی‌تواند مثل بقیه آن را به دست فراموشی بسپارد.

او زندگی خود را وقف شناسایی قاتل می‌کند، در حدی‌که زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش هردو خراب می‌شوند.  گری‌اسمیت هم مثل کاسابون خود را در خطری جدی قرار می‌دهد، چون نمی‌تواند بی‌خیال حل کردن معمایی بشود که ذهنش را درگیر کرده بود. از یک جا به بعد، سوالی مطرح می‌شود: «آیا صرف این همه وقت و انرژی ارزشش را دارد؟»

این پرونده از لحاظ شخصی هیچ ربطی به او ندارد. او در حال حل کردن پرونده‌ی قتل یکی از عزیزانش نیست. با این‌که در پافشاری او نوعی شرافت نهفته است، فیلم دائماً بیهودگی دغدغه‌مندی او را به ما یادآوری می‌کند.

به قول دن کارلین (Dan Carlin)، یکی از علاقه‌مندان سرسخت تاریخ، بهترین راه برای بی‌اعتبار کردن کسی که واقعاً در مسیر فاش‌سازی یک توطئه قرار دارد، این است که برای ردگم‌کنی سرنخ‌هایی در این مسیر قرار داد که افرادی که ثبات ذهنی ندارند، زیادی جدی‌شان بگیرند.

پرداختن به این‌که آیا بعضی رویدادهای تاریخی حاصل توطئه‌های واقعی هستند یا نه، از حوصله‌ی این مطلب خارج است. اما معنی پشت حرف کارلین است که اگر مردم به اطلاعات اشتباه باور پیدا کنند، این اطلاعات در ذهنشان به حقیقتی بی‌چون‌وچرا تبدیل خواهد شد و بعد، سوا کردن توطئه‌های واقعی از روایت‌های پرت‌وپلا دشوار خواهد شد.

در رمان، آردنتی و نویسندگان همکارش، و همچنین آگلی و هم‌پالکی‌هایش دقیقاً نماینده‌ی چنین افرادی هستند. با این‌که آن‌ها به طبقات اجتماعی بسیار متفاوتی تعلق دارند، یک ویژگی مشترک دارند: آن‌ها دوست دارند آنچه را که درباره‌اش خوانده‌اند، عمیقاً درباره‌اش پژوهش کرده‌اند و به‌نوعی کل شخصیت‌شان را حول محور آن شکل داده‌اند، واقعی بپندارند و به هیچ عنوان حاضر به پذیرفتن این نیستند که شاید این حقایق در واقع شبکه‌ای از روایت‌های دروغین و اطلاعات اشتباه باشد. آن‌ها حاضر نیستند این حقیقت را بپذیرند که شاید قربانی شوخی‌ای چند صد ساله و تئوری توطئه‌هایی شدهه باشند که افرادی چون خودشان در گذشته به وجود آورده‌اند و حال صرفاً به‌خاطر جنبه‌ی تاریخی پیدا کردن، زیادی جدی گرفته شده‌اند.

کتاب آنک نام گل اثر اومبرتو ‌اکو

برخی از هواداران «آونگ فوکو» و کتاب‌های ایتالیایی آن را «کد داوینچی برای آدم‌های زرنگ» توصیف کرده‌اند. وقتی درباره‌ی این توصیف مستقیماً از شخص اکو سوال پرسیده شد، او به جای این‌که مستقیماً درباره‌ی تمایز بین این دو کتاب نظر خود را ارائه کند، صرفاً نظر خود را درباره‌ی کتاب دن براون ارائه کرد. نقل‌قول او حسن‌ختام خوبی برای این مطلب است:

من مجبور شدم «کد داوینچی» را بخوانم، چون همه داشتند درباره‌اش از من سوال می‌پرسیدند. پاسخ من این است که دن براون یکی از شخصیت‌های رمان من یعنی «آونگ فوکو» است، رمانی که درباره‌ی اشخاصی است که علوم غریبه را زیادی جدی می‌گیرند. در کتاب «آونگ فوکو» من شخصیت‌هایی بسیار مضحک خلق کردم که قرار بود نماینده‌ای از این تیپ آدم‌ها باشند. به‌نوعی من [دن براون را] ابداع کردم. او هم مثل شخصیت‌های داخل کتاب به چلیپای گلگون، فراماسون‌ها و یسوعی‌ها، نقش شوالیه‌های معبد در تاریخ و مکتب هرمتیسم علاقه‌مند است. او هم به این اصل ایمان دارد که همه‌چیز به هم ربط دارد. من حتی شک دارم دن براون واقعآً وجود داشته باشد.

منبع: Lit Tips

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X