زندگینامه فروغ فرخزاد؛ از دوران کودکی تا روزهای پایانی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
زندگینامه فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد، شاعر توانمند و خوش‌قریحه با وجود اینکه سرنوشت، دفتر عمرش را خیلی زود بست، اما زندگی پربار و تاثیرگذار و البته الهام‌بخشی داشت؛ هم برای شاعران بعد از خودش، هم برای زنان و دختران و هم برای هر انسان آزاداندیشی که کمی در اشعار و زندگی این شاعر تامل کند. زندگینامه فروغ فرخزاد از زمان مرگش در سال ۱۳۴۵ تا امروز بارها و به طرق مختلف روایت شده است و تمامشان به خوبی ثابت می‌کنند که سرنوشت پر فراز و نشیب و اشعار جسورانه‌ و نوآورانه‌اش او را به یکی از محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین شاعران معاصر ایران تبدیل کرده است.

کتاب‌های زیادی از زندگی فروغ منتشر شده و مستندها و فیلم‌های زیادی هم درباره‌ی او ساخته شده است. اما از فروغ هرچه بگوییم کم گفتیم. حالا که به سالگرد مرگ دلخراش این شاعر ساختارشکن نزدیک می‌شویم، می‌خواهیم باری دیگر دفتر زندگی‌اش را ورق بزنیم.

زندگینامه فروغ فرخزاد و نگاهی به آثار ایشان

تولد و دوران کودکی

فروغ فرخزاد ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران متولد شد. او در خانواده‌ای نسبتا مرفه و زیر دست مادری خانه‌دار و پدری نظامی بزرگ شد. پدر فروغ مرد بسیار سختگیری بود؛ یک مرد نظامی و مستبد که درست به اندازه سردی و جدیتش اهل مطالعه بود و فرزندانش را مدام به این کار تشویق می‌کرد. حتی کتابخانه‌ای پر و پیمان داشت که فروغ بارها پنهانی به آن سرک می‌کشید. مادرش هم دست کمی از پدر نداشت و این زن و مرد با وجود زندگی مرفه بچه‌ها را به طرق مختلف در تنگنا قرار می‌دادند و از روش‌های تربیتی بسیار سختگیرانه پیروی می‌کردند.

فروغ سه برادر داشت که همگی در دانشگاه‌های اروپایی تحصیل کردند و دو خواهر که آن‌ها هم برخلاف عموم زنان آن دوران تحصیل‌کرده و روشنفکر بودند. زمانی که فروغ به دنیا آمد، پدرش مدیریت املاک شاه را در نوشهر برعهده داشت و به همین خاطر از زمان تولد به مدت هفت سال در این شهر زندگی کردند. هفت سالی که در روح لطیف فروغ اثری بر جا گذاشت که بعدها رد پایش را می‌شد در شعرهای او دید.

فروغ فرخزاد از همان کودکی سرکش و یاغی بود و اکثر کنجکاوی‌های کودکانه‌اش به تنبیه‌های سخت از سوی پدرش ختم می‌شد. از طرفی هم در مدرسه سر سازگاری با همکلاسی‌هایش نداشت. اما آنقدر بااستعداد بود که از کودکی زبان انگلیسی و فرانسه را به خوبی یاد گرفت و آنچنان قلم شیوا و روانی داشت که بارها از سوی معلم‌هایش مورد مواخذه قرار گرفته بود چون باور نمی‌کردند انشاهایش را خودش می‌نویسد و تکالیفش را خودش انجام می‌دهد.

فروغ فرخزاد تنها ۱۳ سال داشت که شروع به شعر نوشتن کرد. او غزل می‌سرود و علاقه وافری به این سبک شعری داشت و بیشتر تحت تاثیر قالب‌های کلاسیک بود. تا ۱۵ سالگی تحصیلاتش را در مدرسه ادامه داد و در نهایت برای آموزش نقاشی و خیاطی به هنرستان رفت. در این دوران زیر دست اساتیدی چون بهجت صدر و کاتوزیان شاگردی کرد.

اولین تپش‌های قلب عاشق فروغ فرخزاد

زندگینامه فروغ فرخزاد

فروغ دختر کوچک خانواده بود و دو خواهر بزرگ‌تر از خودش هم داشت. ازدواج یکی از خواهرهایش بر روح یاغی و سر پرشور فروغ تاثیر گذاشت و به اولین جرقه‌های عشق در دل او منجر شد. او عاشق پرویز شاپور، مردی بزرگ‌تر از خودش شد که از بستگان مادرش بود. فروغ که زیر دست پدری خشن و سخت‌گیر بزرگ شده بود و از محبت پدرانه محروم بود، به شوخ‌طبعی و محبوبیت پرویز در خانواده دل بست و سودای زندگی مشترک با او را در سر پروراند. البته این علاقه دوطرفه بود و پرویز هم مشتاقانه به علایق پاک و معصومانه فروغ پاسخ می‌داد. نامه‌نگاری‌ها و ابراز علاقه آن‌ها به هم برای مدتی ادامه داشت. نامه‌هایی که بعدا در کتابی با عنوان اولین تپش‌های عاشقانه قلبم منتشر شد.

کتاب اولین تپش های عاشقانه قلبم اثر فروغ فرخزاد

با وجود پدری قانون‌مدار و تفاوت سنی زیاد فروغ و پرویز، ازدواج این دو از همان ابتدا با مخالفت‌های زیادی مواجه شد. اما فروغ و پرویز به هر ترفندی متوسل شدند تا رضایت خانواده‌ها را جلب کنند که در نهایت هم موفق شدند. این دو عاشق و دلداده بعد از برگزاری مراسمی ساده و خانوادگی به واسطه شغل پرویز از تهران راهی اهواز شدند. چیزی از عروسی فروغ و شاپور نگذشته بود که فروغ باردار شد و بعد هم تنها فرزندش کامیار را به دنیا آورد. کامیار ثمره عشق فروغ و پرویز بود که با به دنیا آمدنش روی دیگری از زندگی را به فروغ نشان داد.

جدایی فروغ از شاپور

فروغ در دورانی که در اهواز زندگی می‌کرد مدام در جمع‌های ادبی حاضر می‌شد، شعر می‌سرود و اشعارش را برای مجلات به تهران می‌فرستاد. گاهی هم برای باز کردن باب آشنایی با نشریه‌ها به تهران می‌رفت. حضور فروغ در محافل ادبی که بیشتر جمعیتش را مردان تشکیل می‌دادند و فعالیت‌ها و سفرهایش به تهران اولین زمزمه‌های تاریک و فتنه‌های زندگی مشترکش را شکل داد. شاپور به خودی خود با فعالیت‌های فروغ مشکلی نداشت اما حرف و حدیث‌های مردم حساسیت‌های زیادی را برانگیخت که دامن‌گیر زندگی مشترکشان شد.

فروغ در همین دوران اولین کتاب شعرش را با عنوان «اسیر» منتشر کرد. کتابی که اصلا برای این منتشر شد تا آغازی باشد بر انقلاب شعری که توسط یک زن بنا شده بود؛ زنی که تفاوت‌ها، ناملایمات و تلخی‌ها را به خوبی می‌فهمید و با زبان خودش آن‌ها را بیان می‌کرد. از همینجا بود که پایه و اساس شناخته شدن او به‌عنوان یکی از شاعران زن معروف تمام دوران شکل گرفت.

کتاب اسیر اثر فروغ فرخزاد انتشارات فلامینگو

فروغ در زمان انشار این کتاب یک مادر بود و زنی که به واسطه مادر شدن و همان حرف و حدیث‌هایی که زندگی مشترکش را متزلزل کرده بود مجبور بود در بند اسارت و دور از خواسته‌ها و نیازهای عاطفی و اجتماعی‌اش قرار بگیرد. در نهایت بعد از کشمکش‌های فراوان وقتی به اهواز برمی‌گردد تا بلکه تغییری در شرایط نابسامان رابطه با همسرش ایجاد کند، مجبور می‌شود بین زندگی مشترک و فرزندش و شعر و دغدغه‌های شخصی یکی را انتخاب کند. انتخابی که در روح حساس و شکننده فروغ تاثیر زیادی بر جا گذاشت.

فروغ و شاپور برای این از هم جدا شدند که فروغ یک زن معمولی نبود و دوست نداشت در قید و بند زندگی زنانه‌ای که اطرافیانش درست می‌پنداشتند قرار بگیرد. شاپور هم او را به خوبی درک کرد و پس از جدایی تا پایان عمر کوتاه فروغ از کمک و حمایت او دست نکشید. شاپور به همان پدر مهربانی تبدیل شد که فروغ همیشه کمبودش را احساس می‌کرد و حتی پس از جدایی هم مثل روزهای اول آشناییشان که نامه‌های عاشقانه برایش می‌نوشت، به نامه‌نگاری با او ادامه داد.

پس از جدایی با اینکه حضانت کامیار با پدرش بود، مدتی پیش فروغ ماند. اما فروغ باور داشت که یک زن نمی‌تواند همزمان یک همسر خوب، یک مادر خوب و یک شاعر خوب باشد. به همین دلیل کامیار را دوباره نزد پدرش و خانواده او فرستاد. بعد از این جدایی حق ملاقات با فرزند از فروغ سلب شد و این بار سنگین ضربه‌ی روحی سختی به او وارد کرد و همیشه به خاطر کوتاهی در حق فرزندش خود را سرزنش می‌کرد و عذاب وجدان داشت.

زندگی فروغ فرخزاد بعد از جدایی از همسر و فرزند و انتشار دومین مجموعه شعر

زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه تلخ فروغ به همینجا ختم نمی‌شود. او با چاپ کردن یک شعر با عنوان «گناه» در روزنامه دردسرهای تازه‌ای برای خودش تدارک دید و حرف و حدیث‌های پشت سرش را دوچندان کرد. فروغ حالا دیگر در جامعه سرکوب شده بود، از خانواده طرد شده بود، از همسر و فرزندش جدا شده بود. تمام اینها او را به سمت خودکشی سوق داد. خودکشی ناکامی که در نهایت به فشارهای روانی فراوان و بستری شدنش در بیمارستان ختم شد.

فروغ بعد از مرخص شدن از بیمارستان دومین مجموعه شعرش را با عنوان «دیوار» منتشر کرد. او تنها ۲۱ سال داشت و تا اینجا زندگی روی چندان خوشی به او نشان نداده بود. اما بعد از چاپ دومین کتاب شعرش با کمک‌های مالی شاپور راهی اروپا شد و حدود یک سال آنجا با ترجمه زندگی گذراند و در این فاصله تا حدودی روح آسیب‌دیده‌اش را ترمیم کرد.

کتاب دیوار اثر فروغ فرخزاد نشر دیوار

آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان

فروغ فرخزاد بلافاصله بعد از بازگشت از اروپا سومین کتابش را با عنوان «عصیان» منتشر کرد و همان دوران بود که با ابراهیم گلستان آشنا شد و زندگی‌اش رنگ دیگری به خود گرفت. ابراهیم گلستان مردی روشنفکر از خانواده‌ای سرشناس در شیراز بود. او به زبان انگلیسی و فرانسه تسلط داشت و به واسطه هوش فراوانش در تمامی فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش از کارگردانی و روزنامه‌نگاری تا نویسندگی، ترجمه و عکاسی درخشان ظاهر می‌شد.

کتاب عصیان اثر فروغ فرخزاد نشر دیوار

ابراهیم گلستان یک استودیوی فیلمسازی به نام خودش داشت و آشنایی فروغ با او از همینجا آغاز شد. فروغ به دنبال کار بود و گلستان هم او را برای انجام کارهای اداری استخدام کرد. فروغ در این دوران ۲۴ ساله بود و از همان روزهای اول همکاری با گلستان علاقه‌ای بین او و فروغ که ۱۲ سال کوچک‌تر بود شکل گرفت.

آشنایی و رابطه عاشقانه فروغ و گلستان یکی دیگر از بحث‌هایی بود که از محافل و جمع‌های هنری تا خانواده‌ی هر دو نفرشان و حتی مردم عادی از بحث و تبادل نظر درباره‌اش خسته نمی‌شدند. باری دیگر نام فروغ بر سر زبان‌ها افتاد و فشارهای زیادی را بر او تحمیل کرد و او را به سمت یک خودکوشی ناکام دیگر سوق داد.

سفر به تبریز، ساخت مستند و فرزندخوانده‌ای به نام حسین

زندگینامه فروغ فرخزاد

مدتی طول کشید تا تب و تاب بحث‌های حول رابطه‌ی فروغ و گلستان فروکش کند و فروغ با شرکت در کلاس‌های فیلمسازی به همکاری با گلستان پرداخت. پیش از آن فروغ به انگلیس رفت تا دوره‌های فیلمسازی ببیند و بعد از بازگشت در تدوین و تولید به گلستان کمک می‌کرد. در نهایت در سال ۱۳۴۱ اولین مستندش با عنوان «خانه سیاه است» را ساخت؛ مستندی که جزامیان و زندگی و شرایط سخت آن‌ها را نشان می‌داد. این اثر آنقدر موفق بود که جایزه بهترین مستند از فستیوال فیلم اورهاوزن آلمان را دریافت کرد و از سوی منتقدان داخلی و خارجی تحسین شد.

فروغ برای ساخت این مستند مدتی را در تبریز و در میان جزامیان زندگی کرد. او در این دوران با پسربچه‌ای به نام حسین آشنا شد که والدینش جزامی بودند اما خودش هنوز مبتلا نشده بود. شرایط زندگی حسین فروغ را بسیار تحت تاثیر قرار داده بود و در نهایت با کسب رضایت از والدینش او را به‌عنوان فرزندخوانده‌اش با خود به تهران آورد.

از فضای شعر تا دنیای سینما با فروغ فرخزاد

تولدی دیگر

سال ۱۳۴۳ زمانی که فروغ ۲۷ سال داشت مجموعه کتاب دیگری با عنوان تولدی دیگر منتشر کرد. مجموعه‌ای که تاثیر عمیقی بر شاعران و سبک شعری بعد از خودش داشت و به نقطه عطفی در ادبیات ایران تبدیل شد. این مجموعه به معنای واقعی تولدی دیگر برای فروغ محسوب می‌شد. زندگی تازه و نگاهی نو در شعر، او را در زمره‌ی بهترین شاعران زن ایرانی قرار داد.

کتاب تولدی دیگر اثر فروغ فرخزاد نشر دیوار

پایان زندگی فروغ

فروغ بعد از آشنایی با ابراهیم گلستان همان زندگی رویایی را که دنبالش بود تجربه کرد. عشق داشت، شعر می‌گفت، فیلم می‌ساخت، در فیلم بازی می‌کرد و به معنای واقعی زندگی پرباری را سپری می‌کرد. او در ۳۱ سالگی به درجه‌ای از شهرت و محبوبیت رسیده بود که اشعارش به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شدند و سازمان یونسکو از او فیلمی کوتاه ساخت. فروغ حتی پیشنهاد بازی در فیلم از کشورهای دیگر داشت اما هرگز فرصت تجربه آن را بدست نیاورد.

۲۵ بهمن سال ۱۳۴۵ فروغ بعد از ملاقات با مادرش به استودیو گلستان می‌رود و با ماشین خودش از آنجا خارج می‌شود. چندان از استودیو دور نشده بود که یک سرویس مدرسه از راه رسید و فروغ برای اینکه ماشینش با آن‌ها برخورد نکند منحرف می‌شود و به شدت به دیوار می‌کوبد.

فروغ دچار صدمات شدیدی می‌شود و بعد از تلاش‌های فراوان برای نجاتش با زندگی کوتاه اما پربارش خداحافظی می‌کند. بعد از مرگ فروغ روزنامه‌ها، مجله‌ها، رادیو و تمام رسانه‌های آن دوران تا مدت‌ها به این فاجعه می‌پرداختند و از همان زمان تا امروز ده‌ها مستند و کتاب درباره زندگی و اشعار فروغ فرخزاد ساخته و منتشر شده است.

در مراسم تدفین او بزرگان و روشنفکرانی چون اخوان ثالث، شاملو و ابتهاج تابوت او را بر دوش کشیدند و جمعیت زیادی برای تدفین او حاضر شدند. زندگینامه‌ی فروغ فرخزاد در اینجا به پایان می‌رسد اما روح او در کلمه به کلمه‌ی اشعارش جاری است و رنج، تلخی، آرزو، ایمان و عشق او را در تمام آن‌ها می‌توان احساس کرد.

اشعار انسانی و خاکی این مجموعه‌ها از درون زنی تراوش کرده‌اند که جلوتر از عصر خود بود و ناملایمات دورانش را در اشعارش می‌ریخت تا شاید درک آن برای نسل‌ها، سال‌ها و مردمان روزگار خودش و بعد از آن آسان‌تر شود. به قول سهراب سپهری، فروغ «بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق‌های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید».

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X