تنوع اجباری چگونه صنعت سرگرمی را نابود خواهد کرد؟
برای اینکه در سریالها بازیگرهایی از نژادها و اقلیتهای متفاوت داشته باشیم، راه و روش مناسبی وجود دارد، ولی به نظر میرسد صنعت سرگرمی امروزه از تمام روشهای غلط و اشتباه سراغ این جریان رفته. متأسفانه خیلی از فیلمسازها فکر میکنند باید حتما یک سری قواعد و اصول را رعایت کنند و به زور و اجبار، جوری که انگار باید جلو فهرستی از پیشنیازها تیک بزنند و بروند پی کارشان، تعدادی شخصیت سیاهپوست و همجنسگرا و تراجنسیتی را در فیلم و سریالشان میچپانند. بدون اینکه اصلا به لزوم حضور این شخصیتها فکر کرده باشند.
دلیل اصلی این ماجرا، فشار رسانهای است. امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که به شکل عجیب و خطرناکی یکسویه شده. اقلیتهای نژادی و جنسیتی قدرت عجیبوغریب و خطرناکی پیدا کردهاند و به نظر میرسد هیچکس جرأت اظهار نظر ندارد. کسی نمیتواند با استدلالهای منطقی دربارهی اینجور چیزها حرف بزند و هر کلامی بگویید، فوری به شما انگ ترنسفوب، نژادپرست و هومو فوب و انواعواقسام فوبهای گوناگون میزنند.
حتی چهرههای مطرح و شناختهشده هم از این حملات مصون نیستند. جی. کی. رولینگ، نویسندهی رمانهای هری پاتر، صرفا به خاطر اینکه در حساب توییترش دربارهی جنسیت مرد و زن صحبت کرد و نظرش را دربارهی موج دیوانهوار تغییر جنسیت و تراجنسیتیها ابراز کرد، بایکوت شد و حالا حتی نمیتواند در مراسم دورهمی هری پاتر به مناسبت ۲۰ سالگی آن شرکت کند. تراجنسیتیها و همجنسگراها تبدیل به تابوی جامعهی آمریکا شدهاند و کسی نمیتواند حتی نزدیکشان برود.
وقتی فیلم یا سریالی ساخته میشود، تک تک شخصیتهایش باید حسابشده باشند. نمیشود همینطور بی حساب و کتاب شخصیتهایی بیهویت و نچسب در فیلمها و سریالها بگنجانیم و انتظار داشته باشیم مخاطبان پسشان نزنند. وقتی یک فیلم یا یک سریال را میبینیم، برایمان مهم نیست که شخصیت پیش رویمان چه رنگی است یا چه جنسیتی دارد و چه گرایشی. تا زمانی که این شخصیت خوب پرداخت شده، بازیگر ماهری نقشش را ایفا میکند و جایگاه «درستی» در داستان دارد، او را میپذیریم. و اشکال مدیران استودیویی امروزی دقیقا همینجاست، و اشکال منطقی مدافعین حقوق اقلیتهایی که همه جا داد اعتراضشان بلند است. آنها نمیفهمند که کسی با حضور اقلیتها مشکلی ندارد، مشکل جایی است که آنها را به اصطلاح زورچپان میکنید.
جری ساینفلد، کمدین معروف و از سازندگان سیتکام ماندگار «ساینفلد» (Seinfeld) در برنامهای تلویزیونی حرف خیلی خوبی میزد. او میگفت وقتی دربارهی کمدی و موقعیتهای بامزه حرف میزنیم، برای من مهم نیست بازیگری که شوخیها را اجرا میکند سفیدپوست است یا سیاهپوست، زن است یا مرد، همجنسگراست یا دگرجنسگرا. تا زمانی که ما را بخنداند یعنی کارش را درست انجام داده. اگر یک نفر بیمزه باشد و نداند کارش را چطور باید انجام دهد، فرقی ندارد رنگ پوستش چیست و چه گرایش جنسی و جنسیتی دارد، خیلی راحت میگوییم بیمزه است.
مهمترین مسأله همین است. به خاطر همین وقتی در یک فیلم و سریال شخصیتی را به زور اضافه میکنند، فوری میفهمیم و پسش میزنیم. چون جایش آنجا نیست، نه اینکه چون اقلیت است. مدافعین حقوق اقلیتها مدام پشت این استدلال ضعیف و احمقانه پنهان میشوند و به هر کسی که به این قضیه انتقاد میکند، میتوپند و میگویند که او با اقلیتها مشکل دارد.
هالیوود سالهاست شخصیتهای زن جذاب و ماندگار به ما معرفی کرده که قهرمان اصلی داستانهایشان بودهاند. آیا کسی پیدا میشود که نسبت به سارا کانر فرنچایز ترمیناتور، یا الن ریپلی فیلمهای بیگانه احساس بدی داشته باشد و بگوید «این زن است، من دوستش ندارم؟» اصلا. اتفاقا اینها تعدادی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینما و فیلمهای علمی-تخیلی و اکشن هستند و ما عمیقا دوستشان داریم. شخصیتهایی که درست نوشته و پرداخته شدهاند و بازیگرهای درجهیکی برایشان انتخاب کردهاند. شخصیتهایی که حضورشان معنا داشته، از دل قصه آمدهاند نه به زور و فشار رسانهها و دستهای ناپیدا.
ولی برعکس این قضیه، وقتی که مثلا میآیند سوپرمن را تراجنسیتی یا سیاهپوست میکنند، بدون اینکه پشتوانهی لازم را برایش به کار ببرند و دلیل منطقی داشته باشند، همه چیز زننده میشود. مدافعین حقوق اقلیتها به جای اینکه مدام شخصیتها و قهرمانهای شناختهشده را به دلخواه خودشان تغییر دهند، چرا آنقدر جسارت و خلاقیت ندارند که شخصیتی جدید خلق کنند؟ چرا با دیدن آثار درخشان و شاهکارهایی مثل «ارباب حلقهها» (Lord of the Rings) مدام حرفهای عجیبوغریبی مثل این میزنند که «چرا در این فیلم کسی نمایندهی منِ سیاهپوست یا منِ تراجنسیتی نیست؟» مگر قرار است در تمام فیلمها و سریالها از تمام اقشار جهان نمایندهای حضور داشته باشد؟
ما فیلمها و سریالها را میبینیم چون با شخصیتها و دنیایشان ارتباط میگیریم، صرف نظر از اینکه نمایندهی ما هستند یا نه. هابیتهای ارباب حلقهها موجوداتی خیالی هستند ساکن دنیایی خیالی، اما ویژگیهای انسانی دارند. ویژگیهایی که آدمهای سراسر جهان با آن احساس نزدیکی میکنند. حالا چه سفیدپوست باشید چه سیاهپوست، چه زن باشید چه مرد، چه آسیایی باشید چه آفریقایی. ولی مگر این حرفها امروزه خریدار دارد؟ هر طرف را نگاه میکنیم، یک عدهای فریادشان رفته هوا که چرا در فلان فرنچایز معروف و پرطرفدار، شخصیتهایی حضور ندارند که ما را نمایندگی کنند.
اگر این روند مضحک ادامه پیدا کند، اگر هالیوود و پلتفرمهای آنلاین سریالسازی دست از حقنه کردن مضامین و شخصیتها بر ندارند، خیلی زود دیگری چیزی به نام سرگرمی نخواهیم داشت. هر طرف صنعت سرگرمی را که نگاه میکنیم، پر شده است از این قبیل بحثها و دعواها. دیگر انگار روایت یک داستان جذاب و خلق شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی اولویت کسی نیست. فقط میخواهند هرجوری شده و به هر روش ابلهانهای که بلدند، اقلیتها را در فیلمها سریالها بگنجانند.
مدعیان حقوق اقلیتها حواسشان نیست که با این کار، بدترین ضربه را خود اقلیتها میخورند. الان دنیا طوری شده که با دیدن یک بازیگر یا شخصیت همجنسگرا و سیاهپوست و تراجنسیتی، فوری میفهمیم که او به خاطر مهارت و استعدادش اینجا نیامده و بلکه به خاطر فشار رسانهها و دلسوزی به او نقش دادهاند. انگار هالیوود یادش رفته که چطور باید یک شخصیت همدلیبرانگیز و جذاب خلق کند.
ما بهعنوان تماشاچی، در درجهی اول میخواهیم یک قصهی جذاب با شخصیتهایی گیرا ببینیم. در این حین برایمان ذرهای اهمیت ندارد که شخصیتهای داستان و فیلم مورد علاقهمان چه نژاد و جنسیتی دارد. اگر یک شخصیت سیاهپوست درست ساخته شده باشد، جذاب و دوستداشتنی و کاریزماتیک به نظر برسد و در قصه جایگاهی مهم داشته باشد، مگر کسی میتواند ایرادی بگیرد؟ مشکل از جایی آغاز میشود که نچسبترین، بیاهمیتترین و اعصابخردکنترین شخصیتهای ممکن را خلق میکنند و رویشان برچسب «حمایت از اقلیتها» میزنند.
اگر میخواهید در فیلم و سریالی شخصیتی از اقلیتها حضور داشته باشد، شخصیتی درست و منطقی و جذاب «خلق کنید و بنویسید». شخصیتهای بیمایه و بیهویت وسط داستان نیاورید که به لعنت خدا هم نمیارزند. اما متأسفانه کسانی که مدام از حقوق اقلیتها حرف میزنند، بهشدت تنبل هستند. نمیخواهند کار سخت بکنند و زحمت بکشند، برای همین چه کار میکنند؟ میروند سراغ شخصیتها و قهرمانهایی که از قبل ساخته شدهاند و آن را دستکاری میکنند. مثلا میآیند و میگویند چرا سوپرمن را سیاهپوست نکنیم؟ چرا جیمز باند این دفعه زن نشود؟ چرا در ارباب حلقهها هابیتهای همجنسگرا نگذاریم؟ به جای اینکه وقت و انرژی بگذارند و یک شخصیت سیاهپوست جدید خلق کنند، شخصیتی جذاب و دوستداشتنی و بزرگ که کسی با دیدنش از خودش نپرسد این چرا زورکی سیاهپوست شد.
به نظر میرسد راه سخت و طاقتفرسایی را در پیش داریم. تعصب در هر شکلی بد و زیانآور و مخرب است، و تعصبی که اقلیتهای جنسیتی و نژادی در آمریکا گرفتارش شدهاند از ترسناکترینشان است. هم آزادی بیان را به خطر انداختهاند و هم صنعت سرگرمی را. حتی دست از سر داستانها و قهرمانهای محبوب ما هم بر نمیدارند. این خودش تناقض جالبی است، اقلیت اسمش رویش است، عدهای قلیل، کمتر از اکثریت جامعه. اما در دنیایی زندگی میکنیم که همیشه اقلیت قدرتمند و زورگو و قلدر، روی همه چیز سیطره پیدا میکند و اجازهی نفس کشیدن به بقیه را نمیدهد.
منبع: statepress
احسنت واقعا فوقالعاده بود
چپنو فقط برای قدرتسیاسی داره از این گروه ها سواستفاده میکنه
زنان اقلیت های جنسی اقلیت های نژادی چیزی جز سیاهی لشکری که بتونه رای بده برای اونا محسوب نمیشه
جالب اینکه اونا به سردمداری هالیوود و حزب دموکرات میگن ما مدافع ازادی بیان و ازادی عقیده هستیم ولی هر کسی که کوچکترین انتقادی میکنه را انواع انگها میچسبونن و تلاش میکنن حذفش کنن
همه این حرفایی که الان زده میشه که اقا اقلیت ها زنان در مشکل هستن همش سفسطه و مظلوم نمایی هستش.
اونا کاملا در وضع خوبی به سر میبرن و حتی گاها خیلی هاشون با این گروه ها مخالف هستن
تمام این وضع فقط بخاطر تلاش کمونیست ها و چپ برای قدرت گرفتن هستش.
هالیوود در سراشیبی سقوط معنایی
دوس داشتم مطلبتونو.دلچسب بود و به جا بود.شما نمیتونی به زور توی قرمه سبزی گوجه فرنگی و نخود بریزی چون سرانه مصرف گوجه فرنگی ونخود اومده پایین.اگر این کارو کردی فقط خودت باید بشینی و از لذت خوردنش اشک شوق بریزی و به به و چه چه کنی.خیلی اصلاح خواستی بکنی برو یه غذای ترکیبی جدید بپز با محصولات مدنظرت!به قرمه سبزی سنتی و شناخته شده ما کاری نداشته باش .بله ما رو قرمه سبزی تعصب داریم جناب امید خان
سلام، ساخت این آثار، برای آگاهی دادن و افزایش نقش همه ی مردم (چه زن و چه مرد ) و و همچنین اصلاح بعضی فرهنگ سازی های اشتباه گذشته ست که هم زنان و هم افرادی که متفاوت هستند بتونند بهتر زندگی کنند.
آثار هنری انعکاسی از احساسات و مشکلات و اتفاقات زمانه ی هنرمند و یا هر چیزی که براش مهم باشه هستند.
خب، اینکه داستان یک فیلم تغییر کنه، چه اشکالی داره ؟ مگه ما روی شخصیت های فیلم ها تعصب داریم ؟
یعنی هیچ کس حق نداره خلاقیتی داشته باشه ؟ یا داستانی شبیه به شخصیت قهرمانی ما بسازه ؟
تقریبا نیمی از جمعیت دنیا (زنان) بخاطر فرهنگ های اشتباه، سال ها محدود بوده اند.
اگر این محدودیت ها نبودن شاید قهرمان های بشتری داشتیم و شاید اختراعات بیشتری می شد و شاید انسان ها زندگی بهتری داشتن.
بله متاسفانه گاهی اوقات افراط می شه ولی دلیلش نیاز شدید به فرهنگسازیست.و نه قدرت اقلیت ها…
و وقتی که نتیجه بخش بشه کم کم تعدیل می شن.
اینکه سعی می کنیم با افراد معلول بر خورد مناسبی داشته باشیم بخاطر اینه که نسبت به مشکلاتشون آگاهی بیشتری داریم. و برامون، سخت ناراحت کننده ست که شخصی اونارو بخاطر مشکلشون سرزنش یا ازشون انتقاد کنه.
ولی آیا همونقدر مشکلات افراد سیاه پوست و زنان و یا اقلیت ها رو درک می کنیم ؟
این محدودیت های تلخ توی گذشته بیشتر بوده و بخاطر فرهنگ سازی کمی بهتر شده.
وقتی آگاهی داشته باشیم و کسی از این فرهنگ سازی ها انتقاد می کنه، برامون ناراحت کننده ست.
مفهمو آزادی و آزادی بیان و هر آزادی دیگه ای این نیست که حقوق دیگران رو ضایع کنیم و …
بله داریم، خیلیامون هستیم که از بچگی با یه شخصیت بزرگ شدیم و اون شخصیت برامون حکم قهرمان داشته.
حالا چرا باید نژاد یا هرچیز دیگه ای درمورد اون شخصیت تغییر کنه؟؟؟؟؟؟
تو مطلب حرف خیلی خوبی زده که میگه چرا خودتون نمیتونین یه شخصیت جدید خلق کنین و همش شخصیت های قدیمیو خراب میکنین.
همین افرادی که میگن رنگ پوست و جنسیت فرقی نداره،اگه پرنسس تیانا یا پوکوهانتس مرد یا سفید پوست بشن دیگه همه جا میگن اینا دارن ضد ما کار میکنن و به ما توهین میکنن و ……
من خودم هیچ مشکلی با شخصیت ها و قهرمان های سیاه پوست یا زن هیچ مشکلی ندارم،اتفاقا بلک پنتر و هارلی کویین دوتا از شخصیت های مورد علاقمن ولی هرچیزی جای خودش
خب این متن نگفتنه نیارن این اقلیت هارو که
گفته به جا بیارن
این جور کارا نه تنها باعث حمایت نمیشه بلکه کارو بدتر میکنه
درود بر تو….
حرف دل ما رو زدی