نقد فیلم «مرا به ماه پرواز ده»؛ حقیقت برنده است!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد فیلم مرا به ماه پرواز ده

اگر تریلرهای فیلم «مرا به ماه پرواز ده» (Fly Me to the Moon) را دیده باشید، حتما توقع خواهید داشت که با یک کمدی-رمانتیک بامزه و شیرین مواجه شوید، اما در واقع این فیلم بسیار هوشمندانه‌تر از این حرف‌هاست؛ یک نبرد نمایشی عصر فضا، شبیه به فیلم‌های کمدی-رمانتیک کلاسیک با بازی راک هادسون و دوریس دی. در این فیلم، مدیر پرتاب ناسا (چنینگ تیتوم) که مسئول فرستادن آپولو ۱۱ به خارج از مدار زمین است، با یک متخصص تبلیغات دروغگو (اسکارلت جوهانسون) روبرو می‌شود. این کمدی با طرحی هوشمندانه و کارگردانی گرگ برلانتی، در نیمه اول سال ۱۹۶۹ اتفاق می‌افتد و بیشتر بر روی شیمی بین شخصیت‌ها تمرکز دارد تا روایت یک واقعه‌ی تاریخی. فیلم با تغییر برخی از واقعیت‌ها، چالش‌های جدیدی برای ماموریت آپولو ۱۱ ایجاد می‌کند و در این میان داستان عاشقانه‌ای هم وجود دارد. در ادامه نقد فیلم «مرا به ماه پرواز ده» را بخوانید.

هشدار: در نقد فیلم «مرا به ماه پرواز ده» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

پروژه آپولو ۱۱ برای دهه‌ها با سوالات زیادی همراه بوده است. چه کسی واقعا در مسابقه فضایی پیروز شد؟ (نیل آرمسترانگ ممکن است اولین کسی بوده باشد که روی ماه قدم گذاشت، اما شوروی در واقع پیش از آمریکا به فضا رفت.) آیا ناسا فرود بر ماه را صحنه‌سازی کرد؟ (منتقدان همچنان اصرار دارند که این فرود توسط استنلی کوبریک یا شخص دیگری برای اهداف تبلیغاتی صحنه‌سازی شده بود.) نویسندگان داستان، کینان فلین و بیل کرستین، با در دست داشتن این شک و تردیدها، آن‌ها را به چیزی تبدیل کرده‌اند که خود فیلم آن را نسخه‌ای جایگزین از وقایع می‌نامد؛ نسخه‌ای که اصالت خود را به زیر سوال می‌برد.

در آن زمان، تلاش ناسا برای رفتن به ماه به دو دلیل اهمیت داشت؛ هم رسیدن به غیرممکن‌ها و هم شکست دادن اتحاد جماهیر شوروی در رقابتی فضایی. با این حال آنچه در مقابل کمونیسم قرار دارد سرمایه‌داری است نه دموکراسی. فیلمنامه جدید گیلروی نشان می‌دهد که چگونه دولت ایالات متحده از استراتژی‌های عصر مردان مدیسون (با حداقل زن‌ستیزی) برای بازاریابی ماموریت ماه به مردم استفاده کرد.

ممکن است به طور واقعی یک دانشمند موشکی مانند کاپیتان تیم ناسا، کول دیویس (تیتوم) نیاز باشد تا آمریکا را به ماه برساند، اما بدون مغز کلی جونز (شخصیت خیالی و باذکاوت جوهانسون)، آپولو ۱۱ ممکن بود هرگز از زمین بلند نشود. این نشان می‌دهد که بخش روابط عمومی چقدر برای موفقیت این عملیات حیاتی بود. با پذیرش این موضوع، گیلروی و برلانتی یک نقطه عطف در تاریخ آمریکا را به تصویر می‌کشند، زمانی که تبلیغات به سکه پادشاهی تبدیل شد… که با توجه به وقایع اخیر، به نظر می‌رسد بی‌ربط هم نباشد.

نقد فیلم مرا به ماه پرواز ده

کلی به کول می‌گوید: «حقیقت همچنان حقیقت است، حتی اگر هیچکس آن را باور نکند و دروغ همچنان دروغ است، حتی اگر همه آن را باور کنند.» حقیقت را بخواهید، بعید به نظر می‌رسد فیلمی مانند این در سال ۱۹۶۹ به موفقیت دست پیدا می‌کرد. (به یاد داشته باشید، آن سال قتل‌های منسون در صدر اخبار بود، زمانی که فیلم «سبک‌سواران» (Easy Rider) به یک موفقیت غافلگیرکننده تبدیل شد و فیلم «کابوی نیمه‌شب» (Midnight Cowboy) اسکار بهترین فیلم را برد.) حتی با استانداردهای حال حاضر، زمانی که فیلم‌های کمدی عاشقانه تقریبا به استریم محدود شده‌اند، حضور این فیلم بر پرده‌های سینما چندان معمول نیست.

این فیلم محصول اپل در ابتدا قرار بود فقط به صورت استریم منتشر شود، اما نمایش‌های آزمایشی نشان داد که می‌تواند در سینماها نیز موفق باشد. فیلم برلانتی با لباس‌های پلی‌استر با سبک رترو و داستان عاشقانه نسبتا ساده، به زمانی پیش‌تر و ساده‌تر بازمی‌گردد، حتی در حالی که کشوری در آشوب را به تصویر می‌کشد؛ جنگ ویتنام باعث تفرقه‌ی آمریکایی‌ها را در داخل کشور شده بود و رئیس‌جمهور نیکسون به شدت می‌خواست به وعده کندی برای فرود آوردن یک انسان روی ماه تا پایان دهه عمل کند.

مو بورکوس (وودی هارلسون)، یک مامور مخفی دولتی که وظیفه تحریک توطئه‌ها را بر عهده دارد، وارد می‌شود. او در یک میخانه در منهتن ظاهر می‌شود و به کلی (که تمام عمرش در حال فروش دروغ بوده است) فرصتی برای جبران گذشته می‌دهد. ماموریت او این است که آمریکا را برای حمایت از آپولو ۱۱ آماده کند، که به معنای متقاعد کردن نه تنها مردم، بلکه همچنین چند سیاستمداری است که در کنگره هنوز رای‌ موافق خود را که بسیار هم حیاتی است اعلام نکردند.

جوهانسون از لحظه‌ای که روی صفحه ظاهر می‌شود – با گذاشتن یک شکم بارداری ساختگی برای یک جلسه در آژانس تبلیغاتی – نشان می‌دهد که صداقت و اخلاق برای کلی چه جایگاهی دارد. او در نقش یک زن کلاهبردار شرکتی در مقابل تیتوم بازی می‌کند. در صحنه‌ای که مستقیما از فیلم «تاپ گان» (Top Gun) الهام گرفته شده، این دو شخصیت شب قبل از اینکه روابط کاری و دوستانه خود را آغاز کنند، در یک رستوران کنار جاده‌ای درکوکو بیچ فلوریدا با هم ملاقات می‌کنند.

کول به کلی می‌گوید: «تو داری می‌سوزی» و کلی این حرف را یک تعریف برداشت می‌کند، بدون اینکه بفهمد در واقع دفترچه یادداشتش در حال سوختن است. روز بعد، این دو نفر در مقابل یکدیگر بسیار سردتر هستند، زیرا کول هر کار اضافه‌ای را یک حواس‌پرتی برای وظیفه اصلی یعنی رساندن مردانش به ماه می‌داند. (این‌ها همه در حالی است که او هنوز از مرگ سه فضانورد آپولو ۱ عذاب وجدان دارد.) فیلمنامه گیلروی ممکن است از نظر تاریخی دقیق نباشد، اما به دقت تحقیق شده و با ساختاری مبتکرانه از جنبه‌های فراموش شده یا فوق سری ماموریت به روش‌های غیرمنتظره استفاده می‌کند.

۳
متوسط
نکات مثبت
  • فیلمنامه هوشمندانه
  • داستان سرگرم‌کننده
  • کارگردانی قابل قبول
  • استفاده بجا از موسیقی
  • شیمی خوب بازیگران اصلی
نکات منفی
  • نقش کم‌رنگ بازیگران مکمل

این را با «نخستین انسان» (First Man) دیمین شزل که برداشتی اغراق‌شده‌تر و هالیوودی به پروژه‌ی آپولو ۱۱ (و به‌ویژه آرمسترانگ) دارد مقایسه کنید. «مرا به ماه پرواز ده» احتمالا به اندازه «نخستین انسان» مورد توجه واقع نمی‌شود، اما بسیار سرگرم‌کننده‌ است. در عصر مدرن همه چیز در مورد فروش است، و حتی چنین پروژه مهمی نیز باید به مردم فروخته شود. بعد از اینکه کلی به برخی از محبوب‌ترین برندهای آمریکا (از ساعت‌های امگا تا لباس زیر) پیشنهاد مشارکت با موضوع ناسا می‌دهد، کول به او می‌گوید که هیچ قصدی برای تبدیل موشک خود به یک بیلبورد غول‌پیکر ندارد.

او یک ایدئالیست است که فقط دلیل این کار را نمی‌فهمد، همانطور که مو بعدا روشن می‌کند. مسابقه فضایی فقط اسمی در مورد دستاورد علمی است. برای افراد بالادست این واقعا در مورد ایدئولوژی است، و فیلم این نکته را بدون اینکه بدبینانه به نظر برسد بیان می‌کند. برلانتی یک کارگردان مستعد باسابقه در تلویزیون است که یک حس پوپولیستی، شبیه رون هاوارد را به این کار می‌آورد – که بیشتر شبیه فیلم «مسابقه تلویزیونی» (Quiz Show) است تا «آپولو ۱۳» (Apollo 13). زیرا او نگاهی نوستالژیک (در حد بودجه‌اش) به زمانی دارد که مردم مشتاقانه آنچه را که در تلویزیون می‌دیدند می‌پذیرفتند.

به همین دلیل است که مو ایده کلی برای پخش تلویزیونی فرود بر ماه را می‌پذیرد و اصرار دارد که آن‌ها این لحظه تاریخی را در یک محیط کنترل‌شده صحنه‌سازی کنند. مو در واقع او را در این بازی همراهی می‌کند. این همراهی به خیانت بزرگ‌تر به اعتماد کول منجر می‌شود. اما کلی انتخابی ندارد و بنابراین با یک دوست قدیمی، یعنی کارگردان لنس وسپرتین (جیم راش) تماس می‌گیرد تا کاری را انجام دهد که حتی کوبریک هم قبول نمی‌کرد.

با توجه به اینکه صداقت برای کول چقدر مهم است، تصور اینکه رابطه در حال شکل‌گیری کلی با او از چنین فریبی جان سالم به در ببرد، دشوار است. اما اینجاست که شیمی بین دو شخصیت شروع به کار می‌کند. در پایان، فیلم «مرا به ماه پرواز ده» فقط نیاز دارد یک چیز را بفروشد؛ اینکه زیر گفتگوهای سریع و اغواگرانه‌ی کلی و کول، یک جاذبه متقابل وجود دارد که به اندازه کافی ما را به حدس زدن درباره ادامه‌ی ماجرا وامی‌دارد. و این تمام چیزی است که باعث می‌شود فیلم «مرا به ماه پرواز ده» را تا انتها تماشا کنیم.

شناسنامه فیلم «مرا به ماه پرواز ده» (Fly Me to the Moon)

  • کارگردان: گرگ برلانتی
  • نویسنده: بیل کریستین، کینان فلین
  • بازیگران: اسکارلت جوهانسون، چنینگ تیتوم، جیم رش
  • محصول: 2024، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.۷ از ۱۰
  • امتیاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: 65 از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: کلی جونز یک مدیر تبلیغاتی فریبکار است که با کمک دستیار خود روبی با اعتمادبه‌نفس و جذابیت برای جلب اعتماد مدیران مرد شرکت‌های بزرگ استفاده می‌کند. مو برکوس، یک عامل مخفی دولتی که برای رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون کار می‌کند، به کلی یک شغل در ناسا پیشنهاد می‌دهد که کلی وظیفه دارد با کمک توانایی‌های خود نظر مردم و رجال قدرتمند سیاسی را برای پروژه‌ آپولو ۱۱ جلب کند. کلی همراه با روبی به کوکا بیچ فلوریدا نقل مکان می‌کند و آنجا با مدیر پرتاب ناسا به نام کول دیویس مواجه می‌شود…
نقد فیلم «مرا به ماه پرواز ده» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی کالا مگ نیست.

منبع: variety



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X