بایدگویی چیست و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
بایدگویی

خیانت، کم‌توجهی، بی‌محبتی و عدم درک متقابل فقط گروهی از مرسوم‌ترین عواملی هستند که به تضعیف و تخریب روابط عاطفی و دوستانه دامن می‌زنند. در کنار این‌ها، عوامل نامحسوسی هم هستند که معمولا از دیده دور می‌مانند، اما آسیب‌های غیرقابل‌ انکاری به کیفیت و عمر روابط وارد می‌کنند. بسیاری از این عوامل نامحسوس وابسته به رفتار و گفتار هستند و به قدری در عادت‌های روزمره نهادینه شده‌اند که اصلا به چشم نمی‌آیند. یک نمونه از عادت‌های مخرب این‌چنینی، بایدگویی بسیار در روابط است.

بایدگویی معمولا زمانی رخ می‌دهد که یکی از دو طرف رابطه تأکید شدیدی روی صحیح بودن حرف‌هایش داشته باشد و نسبت به عدم اطاعت شخص مقابل اعتراض کند. افرادی که زیاد از جمله‌های حاوی «باید» استفاده می‌کنند، توقع دارند که دیگران همیشه گوش به فرمان آن‌ها باشند و صحت حرف‌هایشان را زیر سوال نبرند. این تعصب می‌تواند به قدری شدید شود که سلامت، کیفیت و طول روابط مختلف عاطفی، دوستانه و اجتماعی را به خطر بیندازد و شخص را دچار انزوا کند.

در این مقاله از دیجی‌کالا مگ، ابتدا پدیده‌ی بایدگویی را شرح می‌دهیم و سپس چندین راهکار برای مقابله با تمایل به بایدگویی معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

بایدگویی چیست و چگونه بروز پیدا می‌کند؟

بایدگویی

ممکن است تا به حال جملاتی مانند «خودش باید بداند که من رنگ آبی را بیشتر دوست دارم»، «دیگر خودش باید بفهمد که چرا و از چه ناراحتم» یا «خودش باید بفهمد که مشکل از کجاست» به گوشتان خورده باشد. افرادی که چنین توقعاتی دارند، معمولا شخصیت کنترل‌گر و قضاوت‌گری دارند و به بیشتر مسائل با لنز صفر یا صد می‌نگرند. بایدگویی در ارتباط با نزدیکان و آشنایان باعث ایجاد انرژی منفی و تنفر می‌شود. در گذر زمان، این رویکرد روابط را سمی می‌کند و دیگران را از شخص بایدگو می‌راند. در بیشتر مواقع، شخص بایدگو امیال درونی‌ خود را به درستی ابراز نمی‌کند و باعث ایجاد سوءتفاهم‌های بسیاری می‌شود.

افرادی که بایدگویی می‌کنند، معمولا از درک اینکه دیگران توانایی خواندن ذهن آن‌ها را ندارند عاجزند! گاهی داشتن چنین توقع‌های نابه‌جایی در روابط صمیمی، منجر به بروز دلخوری هم می‌شود. برای مثال، بعضی از مادران توقع دارند که فرزندان و همسرانشان، به صرف زندگی کردن در کنار آن‌ها، قادر به درک تمام نیازهایشان باشند و نسبت به برطرف کردن مشکلاتشان اقدام کنند؛ اما زمانی که نیازها به درستی بیان نشوند، طبیعی است که سایر اعضای خانواده نتوانند از پس چنین مسئولیتی برآیند و باعث بروز دلخوری شوند. لازم به ذکر است که بایدگویی تا حد زیادی با ضعف در شنوندگی فعالانه مرتبط است.

چگونه با تمایل به بایدگویی مقابله کنیم؟

شنوندگی فعالانه

یکی از مؤثرترین شیوه‌های مبارزه با بایدگویی و ارتقا دادن کیفیت روش‌های برقراری ارتباط، به کارگیری رویکرد شنوندگی فعالانه است. این رویکرد به برقراری درک متقابل کمک می‌کند و سوءبرداشت‌ها را از میان برمی‌دارد. در بسیاری از مواقع، بایدگویی از افکار سمی نشأت می‌گیرد که در پس درخواست‌های امری واقع شده‌اند. در ادامه چند مورد از این درخواست‌ها و افکار سمی مرتبط با آن‌ها آورده شده است.

  • درخواست: چرا این اتاق اینقدر کثیف است؟ باید آن را زودتر از این‌ها تمیز می‌کردی!
    تفکر سمی نهان: هیچکس نباید مثل این شخص، بی‌ملاحظه و بی‌قاعده زندگی کند!
  • درخواست: چرا نیازهای من را نادیده می‌گیری؟ باید تا حالا با خلقیات من آشنا شده باشی!
    تفکر سمی نهان: تمام افرادی که با من رابطه‌ای نزدیک یا صمیمانه دارند، باید به صورت خودکار از خلقیات و روحیات من آگاه باشند. هیچ توضیح اضافه‌ای در این راستا لازم نیست!
  • درخواست: چرا غذای موردعلاقه‌ی من را برای شام آماده نکرده‌ای؟ مگر نمی‌دانی که از این غذا بیزارم؟
    تفکر سمی نهان: تمام نزدیکان من باید به علایق من مسلط باشند و تحت هیچ شرایطی دست از پا خطا نکنند!

به کارگیری رویکرد شنوندگی فعالانه بسیاری از این تفکرات سمی را کنار می‌زند و از بروز سوءتفاهم‌ها جلوگیری می‌کند. هنگامی که دو طرف در یک رابطه‌ی عاطفی، دوستانه یا حتی حرفه‌ای به درستی به نیازهای یک‌دیگر توجه کنند، بایدگویی خودبه‌خود از میان برداشته می‌شود.

شنوندگی فعالانه به ما کمک می‌کند تا جنبه‌های مثبت روابطمان را شفاف‌تر ببینیم و قدردان آن‌ها باشیم. به علاوه، شنوندگی فعالانه در گذر زمان به تقویت جنبه‌ی واقع‌گرایانه‌ی رفتارها و گفتارهایمان کمک شایانی می‌کند.

یکی دیگر از راهکارهای مؤثر برای مقابله با بایدگویی، تمرکز روی ریشه‌ی بروز پرخاشگری‌ها و بدخلقی‌ها است. بر هیچکس پوشیده نیست که برقراری ارتباط محترمانه و دوستانه با آرامش اعصاب رابطه‌ی مستقیم دارد. اگر به طور کلی رفتارهای نسبتا پرخاشگرانه دارید و نمی‌توانید حین برقراری مکالمه آرامش خود را حفظ کنید، شاید بهتر باشد ابتدا روی بهبود این بعد از رفتارتان کار کنید و سپس به تقویت توانایی شنوندگی فعالانه بپردازید.

ریشه‌ی چنین رفتارهایی را معمولا می‌توان در ترامای کودکی یافت. متأسفانه تعداد قابل‌توجهی از والدین در حضور کودکانشان رفتارهای پرخاشگرانه بروز می‌دهند و از جر و بحث کردن در مقابل آن‌ها هیچ ابایی ندارند. تأثیرات منفی چنین رفتارهایی شاید بلافاصله بروز پیدا نکنند، اما در دراز مدت نقش بسیار منفی در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی و خلقیات کودکان ایفا خواهند کرد. کودکانی که مدام در معرض برخوردهای شدید و متعصبانه بوده‌اند، تمایل بیشتری به استفاده از بایدگویی در گفت‌و‌گوهای روزمره‌شان پیدا می‌کنند.

باید به خاطر داشت که ترامای کودکی به سادگی بهبود نمی‌یابد و به طور کلی، از میان برداشتن صددرصدی تأثیرات آن ممکن نیست. با این وجود، مراجعه به روان‌درمانگر و تحلیل وقایعی که به شکل‌گیری شخصیتی مستبدانه منجر شده‌اند می‌تواند بسیار سودمند واقع شود.

در بیشتر مواقع، افراد بایدگو پس از مراجعه به روان‌درمانگر متوجه می‌شوند که ریشه‌ی بایدگویی آن‌ها قرار گرفتن مستمر در معرض والدینی بایدگو بوده است. در چنین شرایطی، لازم است به جای فراگیری شیوه‌های جدید برقراری ارتباط مؤثر، ابتدا آموخته‌های قدیمی را کنار گذاشت و به صحت آن‌ها شک کرد.

فراموش نکنید که روند بازسازی آموخته‌ها و از بین بردن عادت‌های قدیمی و تثبیت‌شده زمان‌بر و دشوار است. آنچه اهمیت دارد، حفظ استمرار و یادآوری مداوم اهمیت این بازسازی است. توجه داشته باشید که آنچه به زبان می‌آورید، بازتابی است از آنچه که به آن می‌اندیشید. توجه به رفتارها و گفتارها برای کمرنگ‌ کردن تمایل به بایدگویی، در وهله‌ی اول باعث بهبود روابط و افزایش صمیمیت می‌شود و سپس آشنایی با افراد جدید را تسهیل می‌کند.

مرور کلی

بایدگویی رفتاری است که عموما به صورت نامحسوس و در گذر زمان بروز پیدا می‌کند و کیفیت روابط اجتماعی را کاهش می‌دهد. اطرافیان معمولا تمایلی به حفظ ارتباط با افراد بایدگو ندارند و سعی می‌کنند تا جای ممکن از نظرخواهی از آن‌ها دوری کنند.

به علاوه، بایدگویی میزان رضایت از زندگی را بسیار کاهش می‌دهد، چراکه فرد همیشه احساس می‌کند که همه چیز آنطور که «باید» پیش نمی‌رود. مؤثرترین راهکار برای پرهیز از بایدگویی، تقویت توانایی شنوندگی فعالانه و تمرکز روی ترامای کودکی است که چنین رفتار ناخوشایندی را در بزرگ‌سالی ایجاد کرده است. فراموش نکنید که روند بهبود طولانی و دشوار است و استمرار تنها ابزاری است که واقعا به آن نیاز پیدا خواهید کرد.

منبع: Psychologytoday



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. سینا ممنونی

    بسیار خب

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X