نقدها و نمرات فیلم «فراری»؛ ترکیب تماشایی فرمول یک و پدرخوانده (جشنواره ونیز ۲۰۲۳)
هشتادمین دوره جشنواره فیلم ونیز، روز چهارشنبه ۳۰ اوت ۲۰۲۳ (۸ شهریور ۱۴۰۲) با حضور دیمین شزل به عنوان رییس هیات داوران کارش را آغاز کرد. فیلم سینمایی «فراری» (Ferrari) به کارگردانی مایکل مان و بازی آدام درایور و پنهلوپه کروز، یکی از مهمترین عناوین جشنواره ونیز ۲۰۲۳ که در بخش اصلی حضور پیدا کرده است در اولین روز شروع رقابتها در جشنواره ونیز اکران شد و تا حد زیادی مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت.
«فراری» یک فیلم مهیج ورزشی بیوگرافی آمریکایی درباره انزو فراری، بنیانگذار ایتالیایی خودروسازی فراری است. این فیلم بر اساس رمان بیوگرافی «انزو فراری: مرد و ماشین» (Enzo Ferrari: The Man and the Machine) در سال ۱۹۹۱ نوشته براک یتس، روزنامهنگار ورزشی ساخته شده است.
مایکل مان کارگردان تحسین شدهای که با فیلمهای مهیجی چون «مخمصه» (Heat) و «وثیقه» (Collateral) شناخته میشود، بعد از ۸ سال برای ساخت فیلم «فراری» دوباره روی صندلی کارگردانی نشست. آخرین فیلم مان به نام «بلک هت» (Blackhat) محصول سال ۲۰۱۵ هم فیلمی مهیج و اکشن درباره یک هکر بود. مان از سال ۲۰۰۰ برای ساخت فیلم سینمایی «فراری» برنامهریزی کرده بود و بازیگرانی چون کریستین بیل و هیو جکمن برای بازی در نقش اصلی انتخاب شده بودند که در نهایت قرعه به نام آدام درایور افتاد و فیلمبرداری «فراری» در سال ۲۰۲۲ کلید خورد.
در فیلم سینمایی «فراری» علاوه بر آدام درایور و پنهلوپه کروز بازیگرانی چون شیلین وودلی، سارا گدون، گابریل لیون، جک اوکانل و پاتریک دمپسی حضور دارند. این فیلم توانست از مجموع ۱۷ نقد امتیاز ۷۴ از ۱۰۰ را در متاکریتیک بدست آورد که ۱۳ نقد مثبت و ۳ نقد میانه را شامل میشود. امتیاز IMDb به فیلم از مجموع ۱۴۳ رای ۶.۹ از ۱۰ بوده و در راتن تومیتوز از مجموع ۳۳ نقد امتیاز ۷۶ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داد. منتقدان بینالمللی هم به فیلم «فراری» ۳.۲ از ۵ ستاره و منتقدان ایتالیایی ۲.۹ از ۵ ستاره اختصاص دادند. با توجه به امتیازات و نمرات فیلم «فراری» میتوان نتیجه گرفت که این فیلم کمی بیش از حد متوسط مورد توجه قرار گرفته است.
نقدها و نمرات فیلم «فراری»
ورایتی- اوون گلایبرمن
امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
شبح مرگ صحنههای مسابقهای «فراری» را فراگرفته است. اما این تنها بخش مملو از خطر و هیجان فیلم نیست. هر لحظه از درام فیلم با احساس ترس شدید و آشفتگی عاطفی که زیر پوست خود جای داده است پیش میرود. «فراری» واقعا شبیه یک فیلم دهه ۷۰ است. آن شدت تسلط، شیفتگی لایهای انسانی و همان حقیقت تلخ درباره چیستی زندگی را در خود دارد.
کل فیلم در طول سه ماه از سال ۱۹۵۷ میگذرد، که طی آن انزو فراری تقریبا در برابر هر چالشی که تصورش را بکنید قرار میگیرد. از بیرون، او یک شخصیت بزرگ است؛ یک سلبریتی، مردی که زیباترین ماشینهای جهان را خلق و از آنها برای تعریف مجدد ایتالیا استفاده کرده است، جایی که او به عنوان یک گنجینه ملی شناخته میشود. آدام درایور، با موهای سفید و خاکستری به دقت اصلاح شده، با اخمهایی در هم رفته و چهرهای کاریزماتیک، نقش انزو فراری را به شکل کاملا طبیعی و باورپذیر بازی میکند؛ کسی که به ساختن و به کمال رساندن یک ماشین پرقدرت ایمان دارد، اما با چالشی درگیر است که آیا میتواند آن را به سمت پیروزی هدایت کند؟ درست از همین جا معلوم میشود همه چیز در دنیای فراری در حال فروپاشی است
مان که فیلمش را بر اساس فیلمنامهای عالی از تروی کندی مارتین فقید ساخته است، این داستان را با ترفندی استادانه که از مسابقاتش گرفته تا تجارت و اختلافات زناشوییاش ریشه در اصالتی غیر قابل انکار دارد به صحنه میبرد. تماشای این فیلم مثل ترکیب «فرمول یک» (Grand Prix) با «پدرخوانده» (The Godfather) است.
مان ما را در جزییات زندگیهای اواخر دهه ۵۰ غوطهور میکند، از طراحی صحنه شیک و مجلل گرفته تا کنفرانسهای مطبوعاتی قبل از فرهنگ رسانهای که به سرعت در پارکینگها برگزار میشدند. او در هر صحنه هجوم افکار و احساساتی را که پشت نقاب جذاب فراری شناور است، به ما نمایان میکند. این چیزی است که فیلم را بسیار انعطافپذیر و قانعکننده میکند. بازی درایور، کروز و وودلی به اندازه توانایی منحصربهفرد مان در به هم مرتبط کردن چالشها به فیلم اعتبار میبخشد.
البته مان همچنین یک تکنسین فوقالعاده است، و صحنهسازی او در مسابقات استقامتی اتوموبیلرانی چیزی فراتر از هیجانانگیز است. عظمت دراماتیک فیلم سینمایی «فراری» در این است که مسابقه یا زندگی را آسانتر از آنچه هست به تصویر نمیکشد. این فیلم درباره برنده شدن است، اما به همان اندازه هم درباره بهایی است که باید به خاطرش بپردازید.
گاردین- پیتر بردشاو
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
«فراری» فیلمی است که انزو فراری بزرگ را به ما نشان میدهد. تروی کندی مارتین فیلمنامهنویس و کارگردان مایکل مان، آدام درایور را در نقش انزو آزار دیده، خاکستری و بداخلاق، قهرمان اتوموبیلرانی که صاحب کسبوکار افسانهای خانوادگی شد، نشان میدهند و فیلم در مسیر پر فرازونشیب زندگی این مرد در اواخر دهه ۱۹۵۰ در شهر مودنا ایتالیا به پیش میرود.
درایور که چهرهاش بیشتر پشت عینک تیره پنهان شده است، همان لهجه ایتالیایی را دارد که مائوریتزیو گوچی در ملودرام «خانه گوچی» (House of Gucci) به کارگردانی ریدلی اسکات داشت. اما در اینجا او همان سرکشی گستاخانه و بامزگی احمقانهای را ندارد که باعث شود از بازی در این نقش فاصله بگیرد. فراری در واقع مردی است که دنیا روی شانههایش قرار گرفته، مردی که رانندگانش را با همان ترس و وحشتی به مسابقه میفرستد که یک ژنرال جنگ جهانی اول نیروهایش را به نبرد میفرستاد.
نتیجه فیلمی اگرچه قابل تماشا است، اما به همان اندازه هم بیپروا است و به ندرت سرعت میگیرد. صحنههای مسابقهای چشمگیر و نفسگیری دارد که در آن دوران خارقالعاده اتفاق میافتد، زمانی که هیچ ایمنی برای رانندگان یا جمعیت پشت بستههای کاه (یا اصلا پشت هیچ چیز) وجود نداشت. اما واقعا در لحظههای وحشت خالص جان میگیرد، مثل مرگ یک راننده در اوایل فیلم و سپس یک تراژدی وحشتناک که شامل مرگ نه نفر از مردم، از جمله چهار بزرگسال و پنج کودک میشود.
مان این مناظر وحشتناک را با سبکی فوقالعاده بازسازی میکند؛ تصویر یک راننده مرده که در لانگ شات مانند پرندهای در هوا پرواز میکند، ترسناک و تاثیرگذار است. اما همانطور که در واقعیت هم تجارت اتومبیلهای مسابقهای به طور غیر قابل تاملی پس از این میزان کشتار ادامه مییابد، خود فیلم هم دلیلی برای این همه وحشت پیدا نمیکند و دوباره به داستانی بیروح و تقریبا غمانگیز تبدیل میشود.
کروز در نقش لورا غم، کینه و شور و عشق را به ارمغان میآورد، اما وودلی در نقش لینا کار زیادی نمیتواند انجام دهد. درایور یک پدرسالار کمرنگ و بیتفاوت است. اما هیچ شکی درباره سبک و روشی که مان صحنههای مسابقه را با خطر و وحشت به صحنه میبرد وجود ندارد.
اسکرین دیلی- فیونوالا هالیگان
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
در فیلم «فراری» با موضوع روزهای اولیه و مرگبار فرمول یک و نابغه صاحب سبک اتومبیلرانی انزو فراری (با بازی آدام درایور)، سوالهای زیادی در اولین فیلم مایکل مان پس از «بلک هت» در سال ۲۰۱۵ وجود دارد. آیا انزو در کنار همسر و شریک تجاری/ صاحب کارخانهاش لورا (با بازی پنه لوپه کروز) که در غم و اندوه پس از مرگ اخیر پسرشان گرفتار شدهاند، میماند؟ یا اینکه با رفتن به خانهای که برای معشوقه صبورش لینا لاردی (شیلین وودلی) و فرزند مخفیشان تدارک دیده، راه دیگری در پیش خواهد گرفت؟ اتومبیلها برای بخش زیادی از فیلم سینمایی «فراری» جایگاه برتری خود را از دست میدهند؛ فیلم تاریخی که در تابستان ۱۹۵۷ اتفاق میافتد، زمانی که فراری با ورشکستگی روبرو بود و تصمیم گرفت پنج راننده را در مسابقه مایل میگلیا به رقابت بفرستد.
برای تماشاگرانی که فیلمهای مان، اتومبیلرانی و فیلمهای تاریخی آدام درایور را دنبال میکنند تلاقی واضحی وجود دارد که همگی در این فیلم و در ایتالیا اتفاق میافتد. «فراری» یک فیلم ظریف، نفیس و پرهزینه است، اما به اندازه کافی سریع و خشمگین نمیشود تا جذابیت بیشتری داشته باشد.
میتوان گفت فیلم سینمایی «فراری» خیلی کند شروع میشود، و مطمئنا چیزی در مورد تعادل ساختاری آن وجود دارد که منجر به این ظن میشود که ممکن است قسمتهایی از فیلم در تدوین گم شده باشد، بهویژه در قسمتهایی مربوط به رانندگان فراری و معشوقهایشان که بسیار گذرا و سرسری به آنها پرداخته شد و اصلا تاثیرگذار نیستند. مطمئنا رانندگی برای انزو فراری در سال ۱۹۵۷، ۱۰ سال پس از آن که این راننده سابق کارخانه تولید ماشینهای مسابقهای خود را با همسرش راهاندازی کرد، چیزی شبیه رقص با فرشته مرگ است. فیلم با مرگ راننده ستاره خود در یک آزمایش رکوردگیری شروع میشود تا با بازیگر اسپانیایی آلفونسو د پورتاگو (با بازی گابریل لئونه) جایگزین شود. و تعداد مرگ و میر تنها در نقطه پایانی به طرز چشمگیری افزایش مییابد.
آدام درایور در انتقال تنش و اضطراب و ویژگیهای فیزیکی به شخصیت فراری قدرت و حضوری میبخشد که در فیلمنامه وجود ندارد و علاوه بر این فیلم بخش عمدهای از دوام خود را مدیون شخصیت کینهتوز کروز است. موسیقی بسیار عالی است، به خصوص وقتی نوبت به خانواده دوم فراری میرسد. هر فیلمی که با موضوع فرمول یک سر و کار داشته باشد، به ویژه فیلمهای مستند، مثل این است که یک بازی خطرناک را شروع کرده باشد. فیلم «فراری» به هدف و مقصودش میرسد اما خود شخصیت فراری و نقش ماشین در چرخشی از عینکهای تیره و کتهای بارانی خیس در ایتالیای اواخر دهه ۱۹۵۰ تا حد زیادی گیجکنندهاند.
هالیوود ریپورتر- دیوید رونی
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
رنگ درخشانی که به نام روسو کورسا یا قرمز مسابقهای شناخته میشود، رگ حیات «فراری» است؛ روایت مهیج مایکل مان از چند ماه تابستان ۱۹۵۷، زمانی که خودروساز ایتالیایی در یک تنگنای مالی قرار داشت و مجبور بود زندگی جداگانهای بین همسر و معشوقهاش برای خود تدارک ببیند. آن سایه خیرهکننده مترادف با ماشینهایی شد که شرکت برای پیست مسابقه ساخته بود، با کاپوتهایی که با علامت اسب سیاهرنگ مزین شده بودند. اما بازی خونسرد و مسلط آدام درایور همچنین نشان میدهد که روحیه رقابتی شدیدی در رگهای خود فراری جریان دارد.
فیلم سینمایی «فراری» که برای اکران در ۲۵ دسامبر در ایالات متحده برنامهریزی شده است، مثل هر کدام از فیلمهای دیگری که مان ساخته است، به طرز غیرقابل انکاری مردانه و همچنین به همان اندازه غریزی است، مخصوصا زمانی که اتوموبیلها به راه میافتند و در اطراف پیست یا در امتداد جادههای باز در صحنههای هیجانانگیز مسابقه میغرند. اما خوب یا بد، فیلمنامه تروی کندی مارتین، بر اساس رمان بیوگرافی «انزو فراری: مرد، خودرو، مسابقهها، ماشین» (Enzo Ferrari: The Man, The Car, The Races, The Machine) نوشتهی براک یتس روزنامهنگار ورزشی، به بحرانهای شخصی پیش روی سوژه خود در تابستان ۱۹۵۷ به یک اندازه زمان اختصاص میدهد.
این یک تصمیم هوشمندانه بود که از تعریف جزییات تولد تا مرگ فراری چشمپوشی شود و به جای آن بر یک دوره تمرکز کنند که در آن عوامل متعددی بر آینده فراری تاثیرگذار است. این باعث میشود در فیلم تنش بالایی هم در داخل و هم در خارج از پیست مسابقات احساس شود، و حتی اگر صحنههای پر احساس داخلی به ندرت با هجوم آدرنالین سکانسهای مسابقه مطابقت داشته باشد، آنها رابطه صمیمانهای را برای مردی فراهم میکنند که در غیر این صورت میتوانست خیلی بیاحساس و دور از دسترس باشد.
فراری اساسا درباره مسابقه بزرگ است، جایی که تکنیک حرفهای مان به کار گرفته میشود و دوربینهای فیلمبرداری اریک مسرشمیت ما را پشت فرمان یا در مسیر جادههای تندرو و تصاویری هیجانانگیز قرار میدهند. مسابقه مایل میگلیا در ۱۰۰۰ مایل جاده باز در سراسر ایتالیا برگزار میشود که از شهرهای باستانی و حومههای روستایی میگذرد. آن قسمتهایی که نشان میدهد اتومبیلها از یک گردنه کوهستانی عبور میکنند، نفسگیر است.
تدوین پیترو اسکالیا به آن صحنهها مزیتی غیرقابل پیشبینی میدهد، همانطور که دوربینهای بینظیر مسرشمیت، که اغلب توهم قرار گرفتن روی آسفالت را ایجاد میکند، و طراحی صدایی که احساس میکنید از درون خود میشنوید. موسیقی دنیل پمبرتن همچنین به حفظ سرعت فیلم در مدت زمان بیشتر از دو ساعتش کمک میکند. بعید به نظر میرسد «فراری» بتواند معرف کارگردانی مان باشد، چون فاقد شکوه و سبک بهترین آثارش است. اما طرفداران فیلمسازی فشرده و قدرتمند این کارگردان بدون پاداش نخواهند ماند.