دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس چیست؟ (۶ روش برای مدیریت)
مسألهی دلبستگی از بدو تولد روابط و عواطف انسانها را در چارچوب خود تعریف میکند و به ابعاد مختلف زندگی معنا میدهد. در کودکی، دلبستگی به مادر تضمین کننده بقا است و در مراحل بعدی زندگی، دلبستگیهای گوناگون به افراد، مکانها، احساسها و حتی اشیاء شالوده زندگی را تشکیل میدهند. دلبستگیهایی که در بزرگسالی شکل میگیرند بسیار پیچیدهتر از شکل خام دلبستگی، که در کودکان مشاهده میشود، هستند.
جان بالبی (John Bowlby) و مری آینزوورث (Mary Ainsworth)، دو رواندرمانگر متخصص در حیطهی احساسات، نخستین کسانی بودند که با معرفی «نظریهی دلبستگی»، علاوه بر دلبستگیهای مشاهده شده در کودکان، چهار الگوی اصلی دلبستگی در بزرگسالان را معرفی کردند. در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، دلبستگی را به صورت کلی تعریف میکنیم و پس از معرفی این چهار الگوی اصلی، الگوی دلبستگی اجتنابی هراسآمیز را شرح میدهیم و راهکارهایی برای بهبود شرایط مخربی که این الگو میتواند ایجاد کند ارائه میکنیم. با ما همراه باشید.
«دلبستگی» چیست؟
طبق تعریف جان بالبی، «دلبستگی نوعی ارتباط روحی-عاطفی دراز مدت میان انسانها است.» بالبی بر اساس این تعریف معتقد بود که کودکان پس از جدا شدن از مادرانشان طی روند رشد، نوعی ترس و افسردگی حاصل از فقدان را تجربه میکنند. بعدها، بالبی و آینزوورث طی بررسیهای تکمیلی دریافتند که دلبستگی در بزرگسالان هم شباهت بسیاری به دلبستگی در کودکان دارد.
به گفتهی این دو، دلبستگی به همان میزان که محصول روند تکامل بشر است، میتواند اکتسابی هم باشد. به طور کلی دلبستگی در بستر روابط دوطرفهای که یک سوی آنها انسانی نیازمند به توجه و مراقبت و سوی دیگر آنها شخص یا چیزی است که میتواند آن توجه و مراقبت را تأمین کند تعریف میشود. از دیدگاه رفتارشناسان، نخستین فرد و چیزی که در تاریخ باعث بروز دلبستگی در انسان شده است، مادر و غذا بودهاند. بنابراین، مهمترین نکته در نظریه وابستگی وجود عاملی سودمند و در دسترس برای انسان است که به او احساس امنیت و آرامش بدهد.
۴ الگوی اصلی دلبستگی
۱. دلبستگی دوسوگرایانه
این نوع دلبستگی در کودکی شروع میشود و معمولا پیامدهای آن در بزرگسالی ادامه پیدا میکند. کودکانی که دچار چنین دلبستگی میشوند، نمیتوانند به طور کامل به والد/والدین خود تکیه کنند. والدینی که اغلب مواقع در دسترس کودکانشان نیستند به پدیدار شدن چنین الگوی کمیابی دامن میزنند. در چنین شرایطی، اکثر کودکان در بزرگسالی با اختلالهای ارتباطی جدی مواجه خواهند شد.
۲. دلبستگی اجتنابی
ریشهی این دلبستگی هم عموما در کودکی است. غفلت از رفع نیازهای کودکان و بیتوجهی به احساسات آنها باعث میشود تا کودکان میان والد/والدین خود و افراد غریبه تفاوت چندانی قائل نشوند و از کسانی که میل به مراقبت کردن از آنها دارند دوری کنند. در چنین شرایطی، کودکان میآموزند که برای رفع نیازهای خود به بزرگترها تکیه نکنند و در بزرگسالی هم معمولا درخواست برای کمک را تحقیرآمیز قلمداد میکنند.
۳. دلبستگی بیقاعده
کودکانی که دچار این نوع وابستگی میشوند، انواع مختلفی از احساسات مخرب، مانند گیجی، بینظمی و سردرگمی، را بروز میدهند. این نوع دلبستگی به دلیل بروز رفتارهای ضد و نقیض از سوی والد/والدین ایجاد میشود. در چنین شرایطی، اکثر کودکان توانایی تصمیمگیری صحیح را نمیآموزند و در بزرگسالی در انتخاب مسیر دچار مشکل میشوند.
۴. دلبستگی ایمن
این نوع دلبستگی برای تکامل روان کودکان ضروری است. کودکان با داشتن این نوع دلبستگی میتوانند همیشه به حضور والد/والدین خود امیدوار باشند و در شرایط سخت به آنها تکیه کنند. در چنین شرایطی، کودکان در محیطی سالم رشد میکنند و در بزرگسالی متحمل آسیبهای روحی و روانی کمتری خواهند شد.
از میان این چهار الگو، الگوی دلبستگی اجتنابی پیامدهای مخرب بسیاری در بزرگسالی دارد. از این رو، در ادامه به بررسی بیشتر دلبستگی اجتنابی در بزرگسالان میپردازیم.
الگوی دلبستگی اجتنابی چیست؟
این نوع دلبستگی در کودکی روی مهمترین ارتباط کودک با جهان اطراف، یعنی ارتباطش با خانواده، تأثیر میگذارد. تأثیر این الگو در بزرگسالی هم در روابط شخص با جهان اطراف مشهود است. افرادی که درگیر این الگو میشوند، میل شدیدی به برقراری روابط صمیمانه دارند اما در عین حال نمیتوانند به بقیه اعتماد کنند و از صمیمیت میترسند. این باعث میشود که افراد از روابط گرم و نزدیکی که واقعا آرزویش را دارند دوری کنند.
به عقیدهی بالبی، پیامدهای خو گرفتن با این الگو در تمام طول زندگی فرد او را رها نمیکند و روی رفتارهای اجتماعی و کیفیت روابط اجتماعی و عاطفی تأثیر بسزایی میگذارد. در سال ۱۹۹۰، دو رواندرمانگر دیگر به نامهای برتولمو و هوروویتز با ارائهی یافتههای تکمیلی خود در رابطه با الگوی دلبستگی اجتنابی نشان دادند که افراد درگیر این الگو در درک دو مسأله با دشواری مواجه میشوند؛ آیا لایق عشق و حمایت بقیه هستند؟ آیا میتوانند روی قابل اعتماد و در دسترس بودن اطرافیانشان حساب باز کنند؟
این پرسشها و بررسیهایی که برای پاسخ دادن به آنها انجام شد، نوع خاصی از الگوی دلبستگی اجتماعی که دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس نام دارد را معرفی کرد.
دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس چه ویژگیهایی دارد؟
افرادی که در دام این نوع دلبستگی میفتند به ارزش وجودی خود آگاه نیستند و توانایی اعتماد کردن به بقیه را ندارند. این باعث میشود که صمیمیت را عاملی منفی قلمداد کنند و از برقراری روابط نزدیک دوری کنند. از دید خودشان، آنقدر منفور هستند که بقیه میلی به دوستی و نزدیکی با آنها ندارند و اگر هم رابطهای برقرار کنند به دلشکستگی و دلخوری منجر میشود.
آنها در عین حال میخواهند از جانب دیگران پذیرفته شوند و صمیمیت در روابط را تجربه کنند چون در این صورت میتوانند مورد تأیید بقیه قرار بگیرند و حس بهتری نسبت به خود پیدا کنند. این روند با ترس بسیار از تحقیر شدن همراه است و از این رو دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس نام گرفته است. دشوارترین بخش این الگو گیج شدن اطرافیان است. بسیاری در ابتدا صمیمی میشوند اما پس از برخورد داشتن با احساسات ضد و نقیض فرد دلبسته کنار میکشند و به گسترش این ترس دامن میزنند.
این افراد مدام سعی دارند از خود در برابر آسیبهای ناشی از برقراری روابط صمیمانه محافظت کنند. بنابراین، اغلب مواقع وقتی رابطهای صمیمانه میشود، زود کنار میکشند و رفتار سردی از خود نشان میدهند. مهمترین بعد دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس در شخص، باور داشتن به این است که بقیه قصد آزار دادن او را دارند و او در روند پیشرفت روابطش قادر به ایفای هیچ نقشی نیست. تحقیقهای بسیاری نشان دادهاند که این نوع دلبستگی ارتباط بسیار نزدیکی با بروز افسردگی، اختلال اضطراب اجتماعی و کمبود شدید اعتمادبهنفس دارد.
دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس یکی از دلایل اساسی برای توجیه میل به داشتن دوستهای بسیار و راضی نگه داشتن آنها است. البته تقریبا هیچ کدام از این دوستیها به نتیجه نمیرسند و اغلب فقط تمایل به خودتخریبی را در فرد افزایش میدهند. با وجود اینکه بروز این الگوی دلبستگی ریشهی محکمی در کودکی دارد، میتوان با به کار گرفتن چند راهکار از تأثیرهای مخرب آن کاست.
۶ راهکار برای کنترل دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس در بزرگسالان
۱. از نوع دلبستگی خود مطلع باشید
مرحلهی اول برای بهبود هر مشکلی، تشخیص صحیح آن است. اگر با خواندن مطالب یاد شده شک کردهاید که ممکن است چنین دلبستگی داشته باشید، بهترین راه مراجعه به رواندرمانگر مناسب برای تشخیص علمی و نهایی است. وقتی به وضعیت روحی و روانی خود آگاه باشید، میتوانید موانعی که بر سر راه رسیدن به صمیمیت و نزدیکی در روابطتان قرار گرفتهاند را شناسایی و حتی حذف کنید.
۲. از تعیین مرزهای منطقی در روابط خود غافل نشوید
گهگاه ممکن است در روابطتان اطلاعات بسیاری از خود را با طرف مقابل به اشتراک بگذارید. در چنین شرایطی، میل به دوری گزینی از طرف مقابل بیشتر میشود و سرعت روند پیشرفت رابطه را کند میکند. بهترین کار این است که از همان ابتدا مرزهای خود را مشخص کنید و بدون رودربایستی با طرف مقابل به اشتراک بگذارید. با این کار، مخاطب خود را هم تشویق به مرزگذاری میکنید و به رابطه جانی تازه میبخشید.
۳. با خود مهربان باشید
اگر دچار این نوع دلبستگی باشید، حتما میدانید که خودتخریبی و خودسرزنشگری همیشه در کمین هستند. سعی کنید با خودتان مثل یک دوست دلسوز رفتار کنید. به خود سخت نگیرید و در مواجهه با ترسهایتان ثابت قدم بمانید. به یاد داشته باشید که بهترین دوست شما در وهلهی اول خودتان هستید.
۴. نکتههای مثبت شخصیتی خود را یادداشت و با خود تکرار کنید
جملههای کوتاهی همچون «من دوستداشتنی هستم.» و «من ارزش عشق و حمایت بقیه را دارم.» را روی تکههای کوچک کاغذ بنویسید و هر روز با خود تکرار کنید. شاید در ابتدا این کار بیهوده و حتی عجیب به نظر برسد، اما تأثیرهای آن در بلندمدت احساس میشود. به خاطر داشته باشید که افکار منفی و مخرب مدام مانند نوار کاستهای بیپایان در مغزتان پخش میشوند و حال شما را بدتر میکنند. با یادآوری این نکات مثبت انگار نوار کاستهای جدیدی ضبط میکنید که به بهبود حالتان کمک میکنند.
۵. کار با آینه را فراموش نکنید
اتاقی که در آن میتوانید تنها باشید و حریم خصوصی خود را حفظ کنید انتخاب کنید. به انعکاس خود در آینهای بنگرید و از صمیم قلب جملههایی مانند «دوستت دارم» را به زبان بیاورید. این کار شاید غیرعادی به نظر برسد اما ریشهی علمی دارد. به خاطر داشته باشید که سیستم احساسی شما فقط اطلاعاتی که به آن وارد میکنید را صرف نظر از محتوا پردازش میکند. با نگاه کردن و ابراز علاقه به خود، خاطرهای جدید را رقم میزنید که با انواع احساسات مثبت برای ادراک مغزی همراه خواهد بود.
۶. با کودکی خود ارتباط برقرار کنید
تصاویر، وسایل و خاطرههای مربوط به دوران کودکی بسیار قدرتمند هستند. از دیدگاه روانشناسی، این ابزار نوعی «بنیان ایمن تثبیتشده» را در وجود انسانها ایجاد میکنند که میتواند در مواجهه با دشواریها آنها را یاری کند. بسیاری از افرادی که دچار دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس هستند، خاطرههای خوبی از دوران کودکی خود ندارند و در نتیجه بنیان ایمنی برای مواجهه با سختیهای زندگی در بزرگسالی در اذهانشان شکل نگرفته است.
اگر شما هم در جمعیت ۴۵ درصدی افرادی هستید که بنیان ایمنی ندارند، میتوانید با استفاده از قوهی تخیل خود خاطرههای جدید و شیرینی را رقم بزنید. اگر شخصی که مایهی آرامش شما است در قید حیات باشد، میتوانید او را تصویرسازی کنید. در غیر این صورت میتوانید خودتان را متصور شوید و این هیچ اشکالی ندارد.
استرس را به طور موقت کنار بگذارید و خود را برای یک جلسهی مدیتیشن کوتاه مدت آماده کنید. چشمهایتان را ببندید و خودتان را در کودکی تصویرسازی کنید. خودِ کودک را به خودِ آینده معرفی کنید و به خودِ کودک بگویید که در زندگی موفق شده است. به کودک بگویید که دوستش دارید و منتظر واکنشش بمانید. اگر کودک به شما اجازه داد، میتوانید او را در آغوش بگیرید. به خاطر داشته باشید که باید به کودک اطمینان خاطر بدهید که همیشه در کنارش خواهید ماند.
مرور کلی
بروز دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس بهعنوان شاخهای از یکی از ۴ الگوی دلبستگی اصلی در انسان، در اکثر مواقع اجتنابناپذیر است. واقعیت این است که تمام انسانها شانس داشتن کودکی کاملا سالم و عاری از تروما را نداشتهاند. اما با علم به اینکه گذشته قابل دستکاری و تغییر نیست، میتوان در وضعیت کنونی زندگی تغییر ایجاد کرد.
فراموش نکنید که انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و به برقراری روابط صمیمانه برای داشتن زندگی سالم نیاز دارند. دلبستگی اجتنابی آمیخته با ترس یکی از موانع اساسی بر سر راه رسیدن به این صمیمیت است. بنابراین، تلاش کنید با به کارگیری راهکارهای یاد شده و مراجعه به روان درمانگر مناسب، زندگی سالمتری را پیش بگیرید.
منابع: Healthline, Verywellmind, Thoughtco, Psychologytoday
از توجه شما بسیار سپاسگزارم من توانستم با مطالعه این مطلب به عمق جدیدی از روابط دست پیدا کنم و بفهمم که مشکل اصلی و اساسی من چه بوده است امیدوارم که در آینده مطالب ارزنده دیگری از شما ببینم
متشکر از توجه شما.