۱۰ نقل قول برتر فیلمهای فانتزی
فیلمها بعضی از بهترین نقل قولها را به جهان صادر کردهاند. بعضی از این نقل قولها الهامبخش بودهاند، بعضی دیگر انتقادی، بعضی عاشقانه و بعضی کمیک. گاهی چیزی ناشناخته در رابطه با یک نقل قول از یک شخصیت دوستداشتنی یا داستانی جذاب وجود دارد که برای همیشه در ذهن مخاطب ماندگار میشود. در حالی که فیلمهای فانتزی از نظر ماندگاری چیزی کم ندارند، بعضی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی وجود دارند که هرگز از ذهن مخاطبان پاک نمیشوند. فیلمهای فانتزی مخاطبان خود را به واسطهی جست و جو در سایر موقعیتهای ممکن به واقعیت مخصوص خودشان متصل میکنند.
تجربهی این ماجراهای پرمعنا و تاثیرگذار به واسطهی خطوط زیبای نوشته شده در فیلم نامه برای مخاطبان ممکن میشوند. تکرار دوباره و دوبارهی ایدئولوژیهای بعضی آثار سینمایی به صورت متنی و یا به صورت گفتاری گواهی هستند بر تاثیرگذاری و ذات ماندگار آنها. با وجود این که بعضی از این فیلمها ۱۰، ۲۰ و یا ۵۰ سال پیش ساخته شدهاند، از نقل قولهای آنها هنوز استفاده میشود. بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی آنهایی هستند که مخاطبان میتوانند بیوقفه آنها را تکرار کنند و در شرایط گوناگون از آنها بهره ببرند و منظورخود را به طور خلاصهتر بیان کنند.
۱۰. هزار تو (Labyrinth)
«از آن جایی که ارادهی من به اندازهی تو قدرتمند است و سرزمینم به همان اندازه بزرگ، تو هیچ قدرتی روی من نداری.»
- سال تولید: ۱۹۸۶
- کارگردان: جیم هنسن
- بازیگران: دیوید بویی، جنیفر کانلی، تابی فراد، برایان هنسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
نوجوان بودن به معنای آن است که انسان به تدریج کشف کند چه کسی است و چه چیزی برای او ارزشمند میباشد. شخصیت اصلی فیلم «هزارتو»، سارا (جنیفر کانلی)، در دنیای جایگزین که جهانی است پر از جادو و گابلینها وارد ماجراجوییای در جهت کشف خویشتن میشود. از آن جایی که نامادری سارا همیشه او را مسئول مراقبت از برادر کوچکترش میکند و از آن جایی که گریهی برادر کوچک سارا هرگز قطع نمیشود، او خسته میشود و آرزو میکند که یک شب از برادرش دور باشد. در نهایت او برادر خود را به گابلینها پیشنهاد میدهد. چند دقیقه بعد او ناگهان در مییابد که دلتنگ برادرش شده است.
او بلافاصله از آن چه کرده است پشیمان میشود. سارا به شهر گابلینها میرود و از جارث (دیوید بویی)، پادشاه گابلین میخواهد که برادرش را به او پس بدهد. اگرچه جارث سارا را طلسم میکند و به او پیشنهاد هرچیزی که بخواهد را میدهد، او موفق میشود از چنگال کنترل ذهنی جارث آزاد شود و در یکی از صحنههای نهایی به واسطهی ادا کردن دیالوگ «از آن جایی که ارادهی من به اندازهی تو قدرتمند است و سرزمینم به همان اندازه بزرگ، تو هیچ قدرتی روی من نداری.» که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی است به وضوح نشان میدهد که چه کسی است و چه چیزی میخواهد. در نتیجهی ماجراجوییاش، سارا یاد میگیرد که چگونه از حق خودش دفاع کند و در نهایت معلوم میشود که او واقعا برادر خود را دوست داشته است.
فیلمنامهی فیلم فانتزی و موزیکال «هزارتو» که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است، تری جونز نوشته بر اساس داستانی از دنیس لی و جیم هنسون. به گفتهی نیویورکتایمز این فیلم با بودجهی ۲۵ میلیون دلاری ساخته شده بود. «هزارتو» اگرچه در گیشهی ایالات متحدهی آمریکا شکست خورد و تنها ۱۲.۹ میلیون دلار فروخت، اما در بریتانیا و سایر کشورهای دیگر توانست تا مرز ۳۴ میلیون دلار بفروشد. این فیلم توانست بعدها به کسب شهرت ادامه دهد و امروزه تبدیل به فیلمی کالت شده است با طرفداران دو آتیشه. از این فیلم محصولات فرهنگی مختلفی اقتباس شده است؛ از بازیهای ویدیویی، بازیهای فکری و کتابها گرفته تا کتابهای کامیک. این فیلم در لیست ۸۰ فیلم برتر دههی ۱۹۸۰ میلادی که مجلهی امپایر منتشر کرد، توانست رتبهی هفتم را به دست آورد. در مفالهای که مجلهی تایم اوت به عنوان ۵۰ فیلم فانتزی برتر منتشر کرد نیز فیلم «هزارتو» توانست به رتبهی ۲۶ برسد.
۹. جادوگر شهر از (The Wizard of Oz)
«هیچجا مثل خونهی آدم نمیشه.»
- سال تولید: ۱۹۳۹
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بولگر، جک هالی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
تمام آن چه دوروتی گیل (جودی گارلند) در فیلم «جادوگر شهراز» میخواست این بود که از خانهاش دور شود. با رویا دیدن دربارهی این که دنیای بهتری فراتر از رنگینکمانها وجود دارد، دوروتی در خیال خودش دنیایی بهتر را تصور کردی در جایی که هیچچیز آن شبیه به شهری که او در آن زندگی میکرد نبود. وقتی که همسایهای بدطینت (مارگارت همیلتون) سگ دوستداشتنی دوروتی، توتو (تری) را اذیت میکند، دوروتی به سطوح میآید و از خانه فرار میکند. اگرچه استفاده از رنگ باعث شد در آن زمان شهر جادویی از جادویی به نظر برسد و از نظر تصویری نفسگیر شود،دوروتی خیلی زود متوجه میشود که علفها در آن سوی رنگین کمان هم سبزتر نیستند.
در از دوروتی با خطرات و نیروهای شیطانیای روبهرو میشود که پیش از این هرگز از وجود آنها آگاه نبوده است. او خیلی زود در مییابد که دوری از کسانی که دوستشان دارد،سرنوشتی نیست که برای خودش میخواهد. دوروتی بعد از این که برای مدتی خیلی طولانی به دنبال پیدا کردن راهی برای بازگشت به خانه میگردد، در نهایت به جادوگر خوب، گلیندا (بیلی بورک) میرسد. گلیندا به او اطلاع میدهد که در تمام طول این مدت، دوروتی میتوانسته به خانه باز گردد. دوروتی اگر سه بار پاشنههایش را به زمین بکوبد و تکرار کند: «هیچجا مثل خونهی آدم نمیشه.» به خانهی خودش و مزرعهی آن در شهر کانزاس باز خواهد گشت در حالی که تمام دوستان و خانوادهاش به او خوشآمد میگویند.
فیلمنامهی این فیلم را سه فیلمنامهنویس از روی رمان کودکانهی محصول ۱۹۰۰ از لی. فرانک بام به نام «جادوگر شگفتانگیز شهر از» نوشتهاند. اگرچه این فیلم توانست در گیشه به شهرت فراوانی برسد و نظر منتقدان را هم جلب کند اما نتوانست تا بازپخشاش در سال ۱۹۴۹ برای امجیام سوددهی کند. این فیلم وقتی که برای اولینبار در تاریخ ۱۰ آگوست ۱۹۳۹ در ایالات متحدهی آمریکا اکران شد، تنها ۳ میلیون دلار فروخت و از آن جایی که بودجهی آن ۲.۷ میلیون دلار بود، این فروش برایش موفقیتآمیز محسوب نمیشد. این فیلم در ۶ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۳ جایزهی اسکار به دست آورد: از جمله اسکار بهترین موسیقی، اسکار بهترین ترانه و اسکار مخصوص جوانان. در لیست موسسهی فیلم آمریکا که به عنوان ۱۰۰ سال ۱۰۰ نقل قول منتشر شد، این نقل قول دوروتی که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی سینما است توانست رتبهی ۲۳ را به دست آورد.
۸. پیتر پن (Peter Pan)
«دومین ستاره سمت راست و مستقیم تا طلوع خورشید.»
- سال تولید: ۱۹۵۳
- کارگردان: ویلفرد جکسون، کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک
- بازیگران: بابی دریسکال، کاترین بومن، هانس کانرید، پل کالینز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
وقتی که از کسی آدرس میپرسید از آنها انتظار دارید تا بر اساس مکانهایی ثابت شما را راهنمایی کنند. با این حال اگر در کنار پیتر پن (بابی دریسکال) باشید در مییابید که در حال پیدا کردن آدرس بر اساس ستارهها هستید، چرا که شما دارید پرواز میکنید. انسانها از زمان رنسانس که در آن لئوناردو داوینچی شروع به کشیدن نقشهی یک هواپیما کرد و حتی پیش از آن همواره سعی داشتهاند پرواز کنند و در نهایت مشخص شد تمام آن چه یک نفر برای پرواز کردن نیاز دارد، کمی ایمان و اعتماد است و البته کمی گرد جادویی. در حالی که بچههای نازنین (کاترین بومن، پل کالینز و تامی لاسک) آمادهی دنبال کردن میزبانشان برای رفتن به سرزمین جادویی جزیرهی هیچکجا میشوند، او به آنها آدرس میدهد: «دومین ستاره سمت راست و مستقیم تا طلوع خورشید.»
یکی دیگر از ویژگیهایی که انسانها همیشه به دنبال آن بودهاند و «پیتر پن» به آن اشاره میکند، جوانی ابدی است. تلاش برای شکست دادن زمان دلیلی است که بسیاری از اخترشناسان، داروسازان، جراحان و بسیاری از شرکتهای سودآور را سر پا نگه داشته است. همراه با پریهای دریایی، دزدان دریایی و توانایی پرواز کردن، «پیتر پن» را هنوز هم میتوان یکی از الماسهای ژانر فانتزی دانست. وقتی حتی برای یک لحظه این فیلم را تماشا کنید، دوباره احساس یک کودک به شما دست خواهد داد. ادامهای با نام «بازگشت به ناکجاآباد» (Return To Never Land) سال ۲۰۰۲ برای «پیتر پن» ساخته شد. «پیتر پن» با بودجهی ۴ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت توانست بیش از ۸۷ میلیون دلار بفروشد. داستان فانتزی و عجیب «پیتر پن» در زمان اکران توانست مخاطبان را به سینماها بکشاند.
بزرگترین دستآورد هنری «پیتر پن» طراحی شگفتانگیز شخصیت تینکربل بود که مارک دیویس آن را ساخت. دیویس کسی بود که به حرکات منظم و انسانی تینکر بل سر و شکل داد. دیویس توانست با هنر خود باعث شود مخاطبان از یاد ببرند که در حال تماشا کردن نقاشیهای متحرک هستند. دیزنی با «پیتر پن» تلاش کرده بود تا حرکات و اعمال شخصیتهایش بیش از انیمیشن قبلی یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» به واقعیت شبیه باشد. آنها از شکست قبلی خود به خوبی درس گرفته بودند. قرار است طی سالهای آتی یک مجموعهی انیمیشنی به عنوان ادامهای برای داستان «پیتر پن» از دیزنی پلاس منتشر شود.
۷. جومانجی (Jumanji)
«۲۶ سال پیش ما با هم دیگه یا بازی شروع کردیم و حالا با هم قراره بشینیم و تمومش کنیم. راستی حدس بزن چی شده. نوبت توعه.»
- سال تولید: ۱۹۹۵
- کارگردان: جو جانستون
- بازیگران: رابین ویلیامز، بانی هانت، کیرستن دانست، برادلی پیرز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
جایی بین وحشت و فانتزی، «جومانجی» داستانی هیجانانگیز را برای هرکسی که میخواهد دنیای خودش را پشت سر رها کند تعریف میکند. بسیار شبیه به «جادوگر شهر از»، یک شخص جوان تلاش میکند از خانهی خود بعد از درگیر شدن با یک بزرگسال دور شود. بعد از گذراندن ماجراجوییهایی فراتر از وحشیانهترین رویاهایشان، آنها میآموزند که از خانه بودن لذت ببرند. آلن پریش (رابین ویلیانز) بعد از این که برای ۲۶ سال در بازی جومانجی گیر افتاده است ناگهان در مییابد که تنها راه متوقف کردن نتایج متفاوت بازی، این است که او باید بازی کند. در نهایت سارا که ۲۶ سال پیش با آلن بازی را آغاز کرده بود به تیم بچههایی که بعد از ۲۶ سال بازی را دوباره پیدا کردهاند میپیوندد و آنها با یکدیگر بازی را از سر میگیرند، چرا که برای بازی کردن الن و بازگشتن او به دنیای واقعی، باید نوبت به او برسد.
بعد از این که سارا از آن جایی که به دنبال غیب شدن آلن پریش دچار آسیب روحی شده بود، مدتی در مقابل بازی کردن «جومانجی» مقاومت از خودش نشان میدهد، آلن در نهایت موفق میشود او را آرام کند و به او یادآور شود که سرنوشت همه به اشتیاق او برای بازی کردن بستگی دارد. آنها همراه با دو بازیکن جدید، جودی (کریستن دانست) و پیتر (بردلی پیرس)، باید همه با هم کار کنند اگر میخواهند از بازی زنده بیرون بیایند و به واقعیت خودشان باز گردند. پریش در حال راضی کردن سارا به او میگوید: «۲۶ سال پیش ما با هم دیگه یا بازی شروع کردیم و حالا با هم قراره بشینیم و تمومش کنیم. راستی حدس بزن چی شده. نوبت توعه.»
این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده، اقتباسی است از کتابی کودکانه محصول ۱۹۸۱ از کریس ون آلزبورگ. این فیلم نخستین فیلم از مجموعه فیلمهای «جومانجی» است. شرکت سونی برای نخستینبار در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۹۵ این قیلم را منتشر کرد. اگرچه این فیلم نتوانست نظر همهی منتقدان را جلب کند، اما در گیشه با موفقیت روبهرو شد و با توجه به بودجهی ۶۵ میلیون دلاریاش توانست ۲۶۳ میلیون دلار بفروشد. «جومانجی» دهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۹۵ بود. از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ یک سریال تلویزیونی به همین نام از روی داستان این فیلم ساخته شد. سالها بعد، ۳ ادامه برای «جومانجی» ساخته شدند؛ «زادورا: یک ماجرای فضایی» (Zathura: A Space Adventure) محصول ۲۰۰۵، «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle) محصول ۲۰۱۷ و «جومانجی: مرحلهی بعدی» (Jumanji: The Next Level) محصول ۲۰۱۹.
۶. برای همیشه: داستانی از سیندرلا (Ever After: A Cinderella Story)
«اون برای تو مناسبه هنری.»
- سال تولید: ۱۹۹۸
- کارگردان: اندی تننت
- بازیگران: درو بریمور، آنجلیکا هیوستون، دوگری اسکات، مگان دادز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
آیا چیزی به عنوان این که سرنوشت دو آدم را برای یکدیگر ساخته باشد وجود دارد؟ این سوالی است که شاهزاده هنری (داگری اسکات) از خودش و لئوناردو داوینچی (پاتریک گادفری) میپرسد. از آن جایی که والدین او به شاهزاده اخطار دادهاند، او باید برای خودش پیش از یک مراسم رقص همسری انتخاب کند و یا با دختری که والدینش برایش انتخاب کردهاند یعنی شاهزادهی اسپانیا ازدواج کند. هنری درگیریهای ذهنی خود را با لئوناردو در میان میگذارد و میخواهد بداند چگونه میتواند وقتی که فرد درست را ملاقات کرد به این نکته پی ببرد. هنری میخواهد بداند اگر فرد درست را از دست داد چه باید بکند. ذهن هنری سرشار است از سوالهایی دربارهی شریک زندگی مناسبش. لئوناردو با آرامش پاسخ میدهد که اعتقاد دارد چنین چیزی که دو نفر را سرنوشت برای یکدیگر ساخته باشد، وجود دارد، اما گاهی باید به سرنوشت کمک کرد.
لئوناردو و هنری هرگر پیشبینی نمیکردند که در ارتباط با فرد مناسب هنری ممکن است چه اتفاقاتی پیش بیاید. وقتی در نهایت مشخص میشود زنی که شاهزاده از او خوشش آمده است یعنی دنیله (درو بریمور) یک عوامزاده است و نه یک اشرافزاده و توسط مادرخواندهی شیطانیاش (آنجلیکا هیوستون) به مراسم رقص فرستاده شده، هنری دلشکسته و سرگردان میگردد. او دختر را پس میزند و به کنج تنهاییاش میرود. لئوناردو به دنبال هنری میگردد و با او روبهرو میشود. وقتی هنری تلاش میکند تا نشان دهد برای غرور آسیبدیدهاش میخواهد احساسات خود را سرکوب کند، لئوناردو مستقیما به او میگوید: «اون برای تو مناسبه هنری.» خوشبختانه هنری بالاخره خودش به این نکته پی میبرد و فیلم با خوبی و خوشی به پایان میرسد.
این فیلم همانطور که از نام آن بر میآید، الهامگرفته است از قصهی پریان سیندرلا از چارلز پرالت. در این فیلم عناصر فراطبیعی که همیشه در داستانهای سیندرلا به چشم میخورند حذف شده اند و در عوض داستان به شکلی تاریخی-داستانی روایت میشود. این فیلم با وجود بودجهی ۲۶ میلیون دلاری خود توانست در گیشه ۹۸ میلیون دلار بفروشد. اگرچه داستان این فیلم واقعی نیست، اما چندین چهره، واقعه و مکان تاریخی در آن به کار رفتهاند. راجر ایبرت، منتقد سرشناس آمریکایی به این فیلم سه ستاره از چهار ستاره داد و آن را ستایش کرد. این فیلم برای نخستینبار در تاریخ ۳۱ جولای ۱۹۹۸ در ایالات متحدهی آمریکا به نمایش در آمد.
۵. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (The Lord of the Rings: The Return of the King)
«تمام آن چه باید دربارهاش تصمیمگیری کنیم، این است که با زمانی که به ما داده شده است چه باید کرد.»
- سال تولید: ۲۰۰۳
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: الایجا وود، ایان مککلن، ویگو مورتنسن، لیو تایلر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
وقتی که افراد معمولی در شرایط غیرمعمولی قرار بگیرند، احتمالا خیلی زود اتفاقات شگفتانگیزی رخ خواهد داد و احتمالا این اتفاقات میتوانند چشمها را خیره کنند. درست مانند یک الماس که به واسطهی فشار ناگهانی شکل میگیرد، بعضی از مردم حتی کسانی که نمیتوان فکرش را کرد، میتوانند در شرایط سخت، از جای خود بلند شوند. هابیتها در «ارباب حلقهها: یاران حلقه» (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring)، نخستین قسمت این سهگانه، برای سادهبودن و ساکت بودن در جهت بقا پیدا کردن شناختهشده هستند، اما یک هابیت جوان به نام فرودو بگینز (الایجا وود) به سفری حماسی فرستاده میشود که خطرات زیادی برای او به وجود خواهد آورد. او ثابت میکند که به اندازهی خودش، قهرمانی بیمانند است.
البته این به معنای آن نیست که او همیشه احساس قهرمان بودن میکند. در یک صحنهی بسیار تاثیرگذار که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است، فرودو به استاد خود گندالف (ایان مککلن) اعتراف میکند که آرزو دارد کاش هیچوقت از همان اول به این سفر بزرگ فرستاده نمیشد. گندالف فرودو را آرام میکند و به او میگوید که احساساتش قابل درک هستند. گندالف به فرودو میگوید که وقتی زمانه سخت میشود و همهچیز غیرقابل اتکا به نظر میرسد ما فقط باید تصمیم بگیریم که با زمان باقیمانده چه کنیم. «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» یکی از بهترین دستآوردهای سینمایی تاریخ است. این فیلم به خوبی قهرمانپروری میکند و به زیبایی جذابیت از خود گذشتگی را به تصویر میکشاند.
سومین قسمت از مجموعه فیلمهای «ارباب حلقهها» به بررسی هزینههای جبرانناپذیر جنگ میپردازد؛ هزینههایی که بیش از سایرین کسانی متحمل آنها میشوند که کمتر از همه لایق آن هستند. به واسطهی مقیاس عظیم و عمق احساسی، «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» تبدیل به یک فیلم فانتزی ماندگار شده است که مضامین آن هیچ محدودیت زمانیای ندارند و تا ابد میتوانند آموزنده باشند. این فیلم به خوبی نشان میدهد که جنگ چه اثرات ویرانگری دارد و زندگی کردن زیر سایهی پیروزی، بعد از جنگ، بدون استرس نخواهد بود؛ چرا که آسیبهای روانی ناشی از جنگ تا ابد باقی خواهند ماند. این قسمت سهگانهی «ارباب حلقهها» با بودجهی ۹۴ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۱ میلیارد و صد میلیون دلار بفروشد.
۴. هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم (Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 2)
«همیشه.»
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: دیوید پتس
- بازیگران: دنیل ردکلیف، اما واتسون، روپرت گرینت، هلنا بونهام کارتر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
پروفسور سوروس استیپ (آلن ریکمن) شخصیتی پیچیده است و یکی از آن شخصیتهایی است که باعث میشود طرفداران این مجموعه فیلمها تا لحظهی آخر فرضیاتی مختلف را دربارهی او در ذهن خود شکل دهند. آیا او وفادار است و میتوان به او اعتماد کرد؟ و یا شیطانی است و باید از او ترسید؟ اگرچه او همواره هری پاتر (دنیل ردکلیف) را اذیت میکند و به نظر میآید در مجموع از او خوشش نمیآید، بعدتر انتخاب میکند تا از هری محافظت کند و مراقب سلامت او باشد. فقط در انتهای مجموعه فیلمهای «هری پاتر» است که انگیزههای حقیقی این شخصیت مشخص میشوند و مشخص میشود که انگیزههای اسنیپ هیچ ربطی به هری پاتر ندارند. سوروس عاشق مادر هری، لیلی (جرالدین سامرویل) بوده است.
اگرچه برای لیلی، سوروس همیشه مانند یک دوست بود، اما اسنیپ تا آخر عمر خود به لیلی وفادار مانده بود. حتی بعد از مرگ لیلی عشق پایدار سوروس برای او باعث شده بود اسنیپ وقتی که هری وارد مدرسهای که اسنیپ در آن درس میدهد شد، از او مراقبت کند. در یکی از صحنههای دراماتیک این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است، نیت واقعی پروفسور دامبلدور (مایکل گمبون) برای هری برملا میشود. سوروس یک طلسم پاترونوس که همان طلسم پاترونوس لیلی بود را خلق میکند. بعد از دیدن این صحنه دامبلدور از سوروس میپرسد: «بعد از این همه مدت؟» و سوروس پاسخ میدهد: «همیشه.»
فیلمنامهی این قسمت از مجموعه فیلمهای «هری پاتر» که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است، استیو کلاوز بر اساس کتاب «هری پاتر و یادگاران مرگ» از جی. کی. رولینگ نوشته است. این فیلم برای نخستینبار در ۱۵ جولای ۲۰۱۱ در ایالات متحدهی آمریکا و بریتانیا به طور همزمان اکران شد. این فیلم که با بودجهی ۲۵۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست بیش از ۱ میلیارد و ۳۴۲ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به سومین فیلم پرفروش تاریخ و بهترین فلم پرفروش سال ۲۰۱۱ شود. این فیلم در هشتاد و چهارمین دورهی مراسم جوایز اسکار توانست در ۳ رشته نامزد دریافت جایزه شود.
۳. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (The Lord of the Rings: The Return of the King)
«من مرد نیستم.»
- سال تولید: ۲۰۰۳
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: الایجا وود، ایان مککلن، ویگو مورتنسن، لیو تایلر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
چگونه میتوان یک دشمن شکستناپذیر را شکست داد؟ قهرمانان «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» وقتی که جادوگر-پادشاه شیطانی آنگمار (لارنس ماکوآره) آزاد شد، دچار یاس و ناامیدی فراوانی شدند. یک دشمن قدرتمند نامیرا که گفته شده است هیچ مرد جاودانهای نمیتواند او را بکشد. حتی به نظر میرسد جادوگر قدرتمند، گندالف هم توانایی مقابله با او را ندارد و قدرتش روی او بیاثر است. درست زمانی که همهچیز از دست رفته به نطر میرسد و چیزی نمانده است که پادشاه-جادوگر به موفقیت کامل برسد، سربازی بین او و آخرین قربانیاش ظاهر میشود و فریاد میزند:«اگه بهش دست بزنی، میکشمت.» بعد از مدتی جنگیدن با سرباز، پادشاه-جادوگر یادآور میشود که هیچ مردی نمیتواند او را بکشد.
در همین حال یکی از هابیتها به نام مری (دامینیک مونان) پادشاه-جادوگر را از پشت زخمی میکند و این باعث میشود این دشمن شیطانی روی زانوهایش بیافتد. سرباز کلاه خودش را بر میدارد و هویت واقعی خود را فاش میکند. او ایووین (میراندا اوتو)، برادرزادهی تئودون است. او با قدرت اعلام میکند: «من مرد نیستم.» سپس شیطان بزرگ را از بین میبرد و تمام زمین میانه را از استبداد او آزاد مینماید. قسمت سوم «ارباب حلقهها» که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را درخودش جای داده است، میتواند هر مخاطبی را شگفتزده کند. این فیلم و هر دو قسمت پیشین آن یغنی «ارباب حلقهها: یاران حلقه» و «ارباب حلقهها: داستان دو برج» (The Lord of the Rings: The Two Towers) از بهترین فیلمهای فانتزی تاریخ سینما هستند.
۲. عروس شاهزاده (The Princess Bride)
«همانطور که تو بخواهی.»
- سال تولید: ۱۹۸۷
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، آندری جیانت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
راههای زیادی برای گفتن دوستت دارم وجود دارند، اما شاید هیچکدام آنها به اندازهی جملهی «همانطور که تو بخواهی.» در فیلم «عروس شاهزاده» به یادماندنی نباشند. وستلی (کری الویس) یک کارگر مزرعه است که عاشق دختر رئیسش، باترکاپ (رابین رایت) میشود. در حالی که او شبانهروز تلاش میکند تا دل عشق خود را به دست آورد، بدون توجه به این که خواستهی او چیست، همواره به او جواب میدهد: «همانطور که تو بخواهی.» همانطور که زمان پیشتر میرود، باترکاپ به احساسات خود پی میبرد و در مییابد که او هم عاشق کارگر مزرعه شده است.
این جمله در جایی دیگر به شکلی متفاوت هم به کار برده میشود. در نیمهی دوم فیلم زمانی که باترکاپ توسط رابرتز دزد دریایی ترسناک دزدیده میشود و فرصتی پیدا میکند تا خودش را آزاد کند، دزد دریایی را از یک دره پایین میاندازد و به او میگوید که بمیرد. در پاسخ به این نقل قول، دزد دریایی پاسخ میدهد: «همانطور که تو بخواهی.» به دنبال ایراد کردن همین دیالوگ که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی است، باترکاپ در مییابد که دزد دریایی وستلی است که تغییر قیافه داده. این فیلم یک داستان فانتزی کلاسیک و عاشقانه است. نقل قولهای این فیلم برای زوجهایی که توانستهاند به عشق واقعی دست پیدا کنند معناهای فراوانی دارند.
فیلمنامهی این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است توسط ویلیام گلدمن بر اساس کتابی از خودش نوشته شده. این فیلم هنگام اکران خود در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۷ توانست نظر مثبت منتقدان را جلب نماید و بلافاصله تبدیل به یکی از فیلمهای موفق گیشه شود. بودجهی ۱۶ میلیون دلاری این فیلم، بعد از فروش تبدیل به ۳۱ میلیون دلار شد. از این فیلم که حالا با گذر زمان تبدیل به فیلمی کالت با طرفداران دوآتیشه شده است، هم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۱۹۸۰ میلادی یاد میشود و هم به عنوان یکی از بهترین آثار کارنامهی هنری راب رینر. در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ فیلم الهامبخش که موسسهی فیلم آمریکا منتشر نمود، این فیلم توانست رتبه ی ۸۸ را به دست آورد.
۱. داستان بیپایان (The NeverEnding Story)
«اسمم را صدا بزن.»
- سال تولید: ۱۹۸۴
- کارگردان: ولفگانگ پترسن
- بازیگران: جنوآ هاتاوی، برت آلیور، تامی استروناح، موزز مورگان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
داستانها بیشک مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهند به خصوص اگر یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودشان جای داده باشند، اما آیا مخاطبان هم توانایی تاثیر گذاشتن بر داستان را دارند؟ هنگامی که باستین جوان (برت آلیور) کتابی را از فروشگاهی محلی میدزدد، هیچوقت انتظار ندارد که واقعا با آن درگیر شود و در آن گیر بیافتد. در حالی که او کتاب «داستان بیپایان» را میخواند، مشخص میشود که او به عنوان یک خواننده به شدت با جریان روایی داستان کتاب پیوند خورده است و در تعیین کردن سرنوشت آن، نقشی کلیدی دارد. در حالی که چیزی نمانده است تمام داستان کتاب نابود شود، امپراتور داستان کتاب (تامی استرانچ) میگوید که باستین برای نجات دادن دنیای آنها باید اسم جدیدی به او بدهد.
باستین هنوز کاملا به جادو ایمان ندارد و معنقد است که نمیتواند با استفاده از تصورات خود هیچ تغییر مثبتی ایجاد کند. او میگوید: «من مجبورم پاهامو روی زمین نکه دارم.» در حالی که تنش بیشتر میشود، امپراتور یکبار دیگر مستقیما از او خواهش میکند: «اسمم را صدا بزن.» باستین دست به عمل میزند، به سمت پنجره میدود و اسمی که برای او انتخاب کرده است را فریاد میزند؛ فرزند ماه. داستان این فیلم فراتر از داستان امپراتور و باستین است. امپراتور نه تنها از باستین بلکه از همهی مخاطبان میخواهد که بیش از نظارهگر صرف باشند و خودشان را با داستانها درگیر کنند تا تبدیل به عناصری فعال در دنیای فانتزی شوند.
فیلمنامهی این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای فیلمهای فانتزی را در خودش جای داده است، خود پترسن با همراهی هرمان ویگل بر اساس کتابی به همین نام از مایکل اند نوشتهاند. در زمان اکرانش، این فیلم گرانترین فیلم غیرآمریکایی تاریخ سینما لقب گرفت و با توجه به بودجهی ۲۷ میلیون دلاری خود، توانست در نهایت ۱۰۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم ابتدا ۶ آوریل ۱۹۸۴ در آلمان غربی به نمایش در آمد و سپس ۲۰ جولای ۱۹۸۴ در ایالات متحدهی آمریکا اکران شد. از قسمت دوم کتاب اند بعدها فیلمی دیگر اقتباس شد به نام «داستان بیپایان ۲: فصل بعدی» (The NeverEnding Story II: The Next Chapter) محصول سال ۱۹۹۰ و چهار سال بعد، قسمت سومی به نام «داستان بیپایان ۳» (The NeverEnding Story III) ساخته شد که بر اساس کتاب نبود.
منبع: collider
there is no good or evil, there is only power.
Lord Voldemort