۷ فیلم و انیمیشن علمی-تخیلی خانوادگی برتر که بعد از «پروژه آدام» باید تماشا کنید
فیلمهای این لیست سراغ آدمهای فضایی، قدرتهای فرابشری، ابعاد موازی و مرموز، سفر در زمان و بازیهای غیرممکن و حتی رباتها رفتهاند. پس اگر عاشق فیلمهای علمی-تخیلی هستید و دوست دارید چنین فیلمهایی را با خانواده نگاه کنید، این لیست را از دست ندهید!
رایان رینولدز (Rayan Reynolds) پس از نقشآفرینی در دو فیلم پربیننده و بزرگ نتفلیکس (netflix)؛ یعنی اعلان قرمز (Red notice) و مرد آزاد (Free guy)، دوباره با شاون لوی (Shawn Levy) در یک فیلم علمیتخیلی و ماجراجویانه همکاری کرده است. پروژه آدام (The Adam project) داستان خلبان جت زمانپیمایی را روایت میکند به نام آدام رید (Adam Reed) که به طور اشتباهی در سال ۲۰۲۲ فرود میآید. مأموریت آدام او را وادار میکند با نسخهی ۱۲ سالهی خودش متحد شود تا آینده نجات پیدا کند.
اهمیت پروژه آدام در زنده کردن یک ژانر غیرفعال است. ژانر ماجراجویی علمیتخیلی که خانوادهها میتوانند با خیال راحت همراه با هم تماشا کنند و از آن لذت ببرند. در دهه گذشته متأسفانه به جز فیلمهای کمیکبوکی، فیلمهای علمیتخیلی خانوادگی اقبال چندان خوبی(و اغلب کیفیت خوبی) نداشتند و دیده نشدند. تعداد اندکی انیمیشن مثل انیمیشن معروف ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (Cloudy with a Chance of Meatballs) منتشر شدهاند، اما این انیمیشنها جای لایو اکشنهای این سبک را نگرفته و نخواهند گرفت.
در اواسط دهه ۲۰۰۰ این ژانر داشت جان میگرفت و بهقول گفتنی روی بورس بود. فیلمهایی مثل سفر به اعماق زمین (Journey to the Center of the Earth)، بچههای جاسوس (Spy Kids) بسیار موفق شدند و حتی دنبالههای خوبی داشتند. بنابراین خیلی طبیعی است که بعد از تماشای پروژه آدام احساس نوستالژی بهتان دست بدهد و بخواهید دوباره سراغ چنین فیلمهایی بروید. در این لیست هفت ماجراجویی علمیتخیلی خانوادگی (هم انیمیشن و هم لایو اکشن) را معرفی خواهیم کرد تا این احساس گرسنهی نوستالژی شما را به درستی تغذیه کنند.
۷. میچلها علیه ماشینها (The Mitchells vs. the Machines)
این انیمیشن بامزه که از نظر بصری هم بسیار زیباست، جدیدترین فیلم این لیست محسوب میشود. خانواده میچل از آن خانوادههایی نیست که به دیدنشان عادت کردهایم، معمولی هم نیستند، اما خانوادهای هستند که به کنار هم بودن و اتحاد اعتقاد دارند و البته تسلیم شدن در کارشان نیست! کیتی میچل (Katie Mitchell) با صدای ابی جیکوبسون (Abbi Jacobson) به همراه پدر و مادرش با صدای مایا رودلف (Maya Rudolph) و دنی مکبراید (Danny McBride) و برادر کوچکترش آرون (Aaron) با صدای مایکل ریاندا (Michael Rianda) سفرشان را با کلی دعوا و کدروت آغاز میکنند و این قرار است آنها را به کالج کیتی برساند، اما متأسفانه سفر جادهای آنها به قیام ماشینها ختم میشود و حالا چاره ای ندارند مگر کنار آمدن با مشکلات خانوادگی و جنگیدن با ماشین ها!
میچلها علیه ماشینها پر از انیمیشنهای زرق و برقدار و جوکهای خندهدار است، همچنین به مخاطب نشان میدهد که این خانواده ناکارآمد (میچلها) چطور میفهمند چقدر برای یکدیگر اهمیت دارند و چطور باید برای هم ارزش قائل شوند. کارگردان این انیمیشن، مایکل ریاندا (Michael Rianda)، از کلیدیترین خالقان سریال انیمیشنی آبشار جاذبه (Gravity Falls) بوده که در شبکه دیزنی پخش شده و از بهترینها سریالهای انیمیشنی به حساب میآید. انرژی واگیردار ریاندا در فریم به فریم میچلها علیه ماشینها، درست مثل آبشار جاذبه، جاری شده است و تجربه خوبی برای مخاطب به ارمغان میآورد.
۶. زاتورا: یک ماجراجویی فضایی (Zathura: A Space Adventure)
داستان کلاسیکی داره! دو پسر جوان به نامهای والتر (Walter) با بازی جاش هاچرسون (Josh Hutcherson) و دنی (Danny) با بازی جونا بوبو (Jonah Bobo)، بعد از اینکه پدرشان مجبور میشود به محل کارش برود و این دو را در خانه تنها بگذارد، یک بازی رومیزی (board game) علمیتخیلی را شروع میکنند. اما اینطور که پیداست این بازی عادی نیست! چرا که خانه آنها ناگهان به فضا پرتاب میشود و پسرها باید با همان بازی رومیزی راه خانهشان را پیدا کنند. جان فاورو (Jon Favreau) قبل از آنکه دنیای سینمایی مارول (MCU) را با فیلم مرد آهنین (Iron man) شروع کند و آغازگر چیزی به آن عظیمی باشد، داشته جواهرهای علمیتخیلیای مانند این فیلم را کارگردانی میکرده و مهارتهای کارگردانی خودش را ورز میداده.
شاید دارید به این فکر میکنید که این فیلم چقدر شبیه جومانجی (Jumanji) محبوب است! خب، درواقع دارید درست فکر میکنید. زاتورا درست مثل جومانجی از رمانی با همین نام اقتباس شده است و نکته اینجاست که نویسنده جفت این کتابها یک نفر است: کریس ون آلزبورگ (Chris Van Allsburg). زاتورا و جومانجی در یک جهان به وقوع میپیوندند و زاتورا در حقیقت اسپینآف جومانجی به حساب میآید. هرچند این فیلم تا توانسته استقلال خودش را حفظ کرده و با افزودن عناصری مثل بیگانگان خزنده، جدول زمانی متناوب، و البته رابطهی بین دو برادر، کار خودش را کرده و موفق شده به کپی جومانجی بدل نشود و شایسته تماشا باشد.
۵. بچههای جاسوس ۲: جزیره رؤیاهای گمشده (Spy Kids 2: Island of Lost Dreams)
هرکدام از فیلمهای جذاب بچههای جاسوس میتوانست در این لیست جا بگیرد، اما بچههای جاسوس ۲: جزیره رؤیاهای گمشده بهطور ویژهای خوب است و بهترین این فرنچایز به حساب میآید. در دنباله اولین فیلم بچههای جاسوس، جزیره رؤیاهای گمشده دوباره با کارمن کورتز (Carmen Cortez) با بازی الکسا پنا وگا (Alexa PenaVega) و جونی کورتز (Juni Cortez) با بازی دریل سابارا (Daryl Sabara) بازمیگردد. مأموریت این دفعهی بچهها این است که درباره دانشمندی تحقیق کنند که دارد یک جزیره آتشفشانی را با حیوانهای جهشیافته پر میکند و فقط خدا میداند چه نیت شومی پشت این کارش است.
میمونهای عنکبوتی و مولکمارها (مارمولکهای ماری) فقط قطرهای از اقیانوس حیوانات دورگه و تخیلی این فیلم به حساب میآیند. و البته تماشای این حیوانهای جهشیافته بهاندازهی بازیگران پرستارهی فیلم لذتبخش است، همانطور که دانشمند فیلسوف فیلم که میخواهد نقش خدا را بازی کند جذاب است و به یک شرور درخور تبدیل میشود. بچههای جاسوس ۲: جزیره رؤیاهای گمشده قطعاً یکی از خاطرهانگیزترین فیلمهای این لیست است که حتماً آرزو میکردید در کودکی به دستتان میرسید و تماشایش میکردید، البته اگر نکرده باشید.
۴. فیلم بره ناقلا: آخرالزمان مزرعه! (A Shaun the Sheep Movie: Farmageddon)
هر دو فیلم بره ناقلا استاپموشنهای خوبی هستند که کمدی تصویری بینظیری را به نمایش میگذارند، و البته هنر و مهارت خالقشان را نشان میدهند، اما فقط دومین فیلم بره نقلا است که علمیتخیلی محسوب میشود. در فیلم بره نقلا: آخرالزمان مزرعه شان و گله گوسفندها با بیگانهای آبیرنگ دوست میشوند که انگار از والدینش جدا شده و اتفاقی به مزرعه آنها راه پیدا کرده است. در حالی که شان و گروه گوسفندها با زیرکی از دست مقامات فرار میکنند، سعی میکنند محل سقوط سفینه فضایی را پیدا کنند و بیگانه را به والدینش برگردانند.
داستان بره ناقلا: آخرالزمان مزرعه مثل فیلم اول بدون حتی یک کلمه دیالوگ پیش میرود. در عوض دیالوگ گفتن همه شخصیتها بهوسیله غرغر و اداهای جورواجور و چنین حرکاتی با یکدیگر (و با مخاطب) ارتباط برقرار میکنند و خیلی جاها کمدی فیلم هم از همین اداها نشأت میگیرد. شاید اگر دیالوگ از فیلم حذف نمیشد، خالقهای فیلم نمیتوانستند چنین صحنههای خندهداری خلق کنند و طنز بصری لذتبخششان از بین میرفت. این فیلم هویت علمیتخیلی را خیلی خوب به خود گرفته است و با ارجاعهای مختلف به کلاسیکهای این ژانر تجربه تماشا را برای مخاطبهای این ژانر بسیار لذتبخش کرده است، آن هم چه ارجاعهایی، همه خندهدار و تا حد امکان بامزه! برای تماشای این فیلم هیچ احتیاجی به تماشای قسمت قبلی ندارید، اما بگذارید همینجا بهتان هشدار بدهم که اگر به دام بره ناقلا بیفتید، دیگر امیدی بهتان نیست و احتمالاً بلافاصله سراغ آثار دیگرش بروید.
۳. پیش به سوی کوهستان اسرارآمیز (Race to Witch Mountain)
پیش از آنکه دواین جانسون (Dwayne Johnson) به شهرت امروز برسد و همهاش کله کچلش را با لباسهای پیشآهنگی در جنگل ببینیم و سالی ده تا فیلم اکشن بازی کند، در این فیلم که از بهترینهای این ژانر است نقشآفرینی کرده، که اگر اهل میم (meme) باشید، حتماً صحنهی تاکسی را دیدهاید.
جک برونو (Jack Bruno) با بازی دواین جانسون، یک راننده تاکسی است که ناخواسته پای دو نوجوان بیگانه فراری به ماشینش باز میشود و حالا چه بخواهد چه نخواهد، باید این بیگانهها را به خانهشان برگرداند و البته مراقب جان شیرین خودش هم باشد!
لازم است بدانید که این فیلم خود بازسازی فیلم دیگری با همین نام است که دیزنی در سال ۱۹۷۵ ساخته بود. پیش از آنکه دیزنی شروع کند به بازسازی انیمیشنها و ساخت لایواکشنشان، داشت چنین فیلمهایی را بازسازی میکرد و البته خیلی بهتر و تمیزتر انجامش میداد.
دو نوجوان بیگانه با قدرتهای فرابشری، سث (Seth) با بازی الکساندر لودویگ (Alexander Ludwig) و سارا (sara) با بازی آنا سوفیا راب (AnnaSophia Robb) نام دارند. این دو نوجوان در تلاشند از حمله سیاره خود به زمین جلوگیری کنند و کمکی ندارند مگر همین راننده تاکسی جوان که کاشف به عمل میآید به درد بخور است!
رابطه برونو با بچهها از جاذبههای فیلم است. جز بیگانههای مهاجم، مقامهای دولتی هم کمابیش دنبال برونو هستند، چرا که او پیشتر محکوم بوده و کاشف به عمل میآید کمک کردن به سث و سارا یکجورهایی جبران اشتباههای گذشته است. حالا که دواین جانسون فقط و فقط نقش خودش را در فیلمها بازی میکند و روی بورس است، به احتمال زیاد از تماشای او در یک نقش واقعی لذت خواهید برد.
۲. سرزمین فردا (tomorrowland)
درواقع میشد فیلمهای بشیتری از برد بیرد (Brad Bird) در این لیست آورد، اما بهگمانم کسی برای تماشای شگفتانگیزان (The Incredibles) یا غول آهنین (The Iron Giant) به این لیست احتیاج نداشته باشد. درعوض سرزمین فردا فیلم معرکهای است که گمنام مانده و نیاز دارد معرفیاش کنیم. سرزمین فردا دومین فیلم لایو اکشن برد بیرد است و برای توصیفش فقط میتوان به «جاهطلبانه» بودنش اشاره کرد، چرا که واقعاً هست.
سرزمین فردا از آثار اصیل است، یعنی نه از روی کتاب، نه کمیک و نه هیچ چیز دیگری اقتباس نشده و همهاش حاصل خلاقیت برد بیرد است. هرچند شاید بگویید شباهتش به پارکهای دیزنی بیش از حد است، اما سخت میشود از پارکها اقتباس سینمایی ساخت! داستان درباره کیسی (Casey) با بازی بریت رابرتسون (Britt Robertson) و فرانک (Frank) با بازی جورج کلونی (George Clooney) است. سرزمین فردا درباره یک نوجوان خوشبین و امیدوار و یک مخترع سرافکنده است که جفتشان دربهدر دنبال حقیقت یک بعد موازی به نام سرزمین فردا هستند و میخواهند آن را کشف کنند. جهان سرزمین فردا عظیم و خیرهکننده است و قطعاً چشمهایتان را نوازش خواهد داد. برد بیرد عشقش به سازهها و قطعات خیالی را بار دیگر، این بار در فیلمی سینمایی و لایو اکشن به تصویر کشیده است و دنیایی نفسگیر خلق کرده که از نشاط و زندگی لبریز است.
۱. ملاقات با رابینسونها (Meet the Robinsons)
اینطور که پیداست یکی از مضمونهای محبوب و پراستفاده در فیلمهای علمیتخیلی خانوادگی، «خانواده» و اهمیتش است. این مضمون در ملاقات با رابینسونها شاید بیش از تمام فیلمهای این لیست پررنگ باشد. داستان درباره یک نوجوان باهوش و با استعداد است به نام لوئیس (Lewis) با صدای جردن فرای (Jordan Fry) که تا به خودش میآید میبیند بهدست پسری مرموز به نام ویلبر (Wilbur) با صدای وسلی سینگرمن (Wesley Singerman) به آینده برده شده است. همانطور که او با خانواده ویلبر ملاقات میکند، تعداد زیادی شخصیت رنگانگ و متفاوت دست به دست یکدیگر میدهند تا به لوئیس جوان کمک کنند تا اختراعش را پس بگیرد.
ملاقات با رابینسونها لحظات خندهدار و هوشمندانهی بسیاری دارد، از تحویلدهنده پیتزای ابرقهرمانی گرفته تا قورباغههایی که موسیقی جاز میزنند. از پیشفرضهای سفر در زمان هم به خوبی استفاده میکند و در دهه ۲۰۰۰، دورانی که انیمیشنهای دیزنی چندان عالی نبودند، جزو یکی از بهترینها شد. تصاویر رنگارنگ ملاقات با رابینسونها بهطور هیجانانگیزی با داستان دلانگیزش همراه شد و با ریتمی سریع و دیوانهکننده موفق شد چشم هر مخاطبی را از آن خود کند و هر حواسی را پرت!
با موفقیت چشمگیر پروژه آدام میتوان دوباره به احیای این ژانر امید داشت. شاید به زودی فیلمهای این ژانر دوباره پرفروش و محبوب شوند و مثل پروژه آدام با بازیگرهایی مثل رایان رینولدز برای ساعاتی ما را با تخیل ناب و جوکهای بامزهشان سرگرم کنند، چرا که فیلمهای این ژانر هدفشان همین است و هیچ حرف عجیب و غریب و بزرگی هم برای زدن ندارند. گاهی هم فیلمهای علمیتخیلی نباید پیچیده یا ترسناک باشند و همینکه ما را سرگرم کنند و بخندانند، کافی است.
منبع: COLLIDER
فیلم پروژه آدام واقعا خسته کننده تکراری ضعیف و بدون داستانی جدید بود نگاه این فیلم به سفر در زمان احمقانه ترین نگاه موجوده بازی رایان رینولدز دیگه باید تموم شده چیره جدیدی ندارم همش یک نقش و در فیلم های متفاوت در داستانهای متفاوت ایفا میکنه تکراریه تکراری بدون کوچکترین تفاوتی تو این چند سال از ددپول تا پروژه آدام هر فیلمی بازی کرده صد در صد یه کاراکتر با تقریبا گریم و ظاهری تکراریه
بنظرم اگ طرفدار اینجور فیلمایین
سریالDoctor who رو اولویتتون بذارین
خیلی قشنگه🤞💖💖
وای که حقیقتا چقدر با ملاقات با خانواده رابینسون خاطره دارم
خیلی پیشنهاد می کنم که ببینید